مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
گفتمان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است رمان «ریشه در اعماق» را از منظر سبک شناسی انتقادی مورد واکاوی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان با استفاده از مؤلفه های خاص سبکی به ایدﺋولوژی پنهان متن دست یافت؟ در این مقاله، رمان مذکور بر اساس شاخصه های سبک شناسی انتقادی، مورد توجه قرار گرفت. هدف این پژوهش، رسیدن به تفسیر و درک عمیق از اثر است. زیرا از منظر سبک شناسی انتقادی، راحت تر می توان به جلوه های پنهان ایدﺋولوژی، سلطه، قدرت و گفتمان حاکم بر این رمان دست یافت و بر روی این نکته تامل کرد که زبان چگونه این مفاهیم اجتماعی را بازتولید می کند. رمان «ریشه در اعماق» به مساﺋل رزمندگان و جانبازان می پردازد. ایستادگی شفی -جانباز جنگ- به عنوان نماینده گفتمان ملی(مذهبی) دربرابر تنگناهای زیستی و قوانین محلی و سنتی و امیدواربودن او، نقصان گفتمان محلی و ابتر بودن آن و برعکس، اقتدار، نوید بخش بودن و استمرار گفتمان ملی(مذهبی) را در طول زمان نشان می دهد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی تنظیم شده است.
تحلیل گفتمان برساخت سوژه جسم مند زنانه در ارتباط با سلطه مردانه (زنان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل گفتمانِ فوکویی این مسئله است که انجام کنش «مدیریت بدن زنانه» در بستر جامعه مصرفیِ کنونی چگونه به شکل گیری فردیت و نَفسِ مستقلِ زنانه، یا برعکس، به بازتولید سلطه مردانه می انجامد. . روشِ مورداستفاده، «تحلیل گفتمانِ فوکویی» است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق فردی با زنان شهر سنندج (بیست وشش نفر به-شیوه نمونه گیری هدفمند) گردآوری شده اند. از یافته های تحقیق هشت گزاره اصلی در ارتباط با موضوع استنتاج گردید که نشان از برساخت نفس زنانه در فضای نزاع آلود و پرتناقض بیناگفتمانی دارند. تکنیک های برسازنده سوژه جسم مند زنانه در دو گروه «تکنیک های پرورش نَفس مستقل زنانه» و «تکنیک های معطوف به بازتولید سلطه مردانه» دسته بندی شده اند. همچنین، اصلی-ترین موقعیت های سوژگی که به زنان ارایه می شود عبارتند از: «پایه زندگی»، «معشوق وفادار»، «شریک جنسی»، «زن جذاب»، «زن مهربان و فداکار» و «زن خانه دار». دست آخر این که یافته های تحقیق بیانگر آنند که شش گفتمان رایج درباره زنانگی به سوبژکتیویته زنان شکل می دهند: «گفتمان خودفعلیت بخشی»، «گفتمان عشق رمانتیک»، «گفتمان زن مستقل»، «گفتمان» تناسب اندام»، «گفتمان شریک زندگی» و «گفتمان مادر دلسوز». در ارتباط با پرسش اصلی تحقیق می توان گفت که سه گفتمان نخست به پرورش نفس مستقل زنانه کمک می کنند و سه گفتمان دوم به بازتولید سلطه مردانه می انجامند.
نقد و بررسی قدرت و دانش در ایران دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
سنت با صورت بندی اندیشه و اندیشه ورزی، تحولات در جوامع را جهت دهی کرده و با کتمان تاریخی بودنش سلطه خویش را بر قرائت معاصر می گستراند. با این حال چارچوب های تحلیل این حوزه، هیچکدام آشکار نمی سازند که قدرت چگونه دانش و تولیدات فکر دینی را منقاد ساخته و آنها را در راستای راهبردها و اهداف خود به خدمت گرفته است. با این توضیح تحلیل «قدرت و دانش در ایران دوره اسلامی» در رفع این خلاء و با اتخاذ رویکردی گفتمانی تلاش می کند تا نشان دهد که گفتمان اسلامی چگونه و با چه سازوکاری به برجسته سازی و حاشیه رانی مفاهیم متکثر پرداخته، و چگونه یک مفهوم مرکزی را بسط داده و آنرا فرا زمانی/مکانی می نمایاند. مولف پاسخ به این سوال را جستجو می کند که دانش سیاسی از کجا ظاهر و به کجا ختم می شود. بااینحال در ارزیابی این اثر آشکار می شود که مرزهای گفتمانی دانش سیاسی در دوره میانه و جدید تعریفی مشخص نمی یابند همچنین متن مشخص نمی سازد الگوهای سیاسی که طرد شده اند تا نظم موجود تنها الگوی ممکن و مشروع زندگی سیاسی تثبیت شود کدامند. با این وصف انتظارات از اتخاذ پیش فرض های تحلیل گفتمانی همراه با سایر دقایق موجود در متن، محور ارزیابی این اثر قرار گرفته است.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزه های تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
مقاومت زیردستان در برابر قدرت با سازوکار ایدئولوژیک در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۷۳-۴۵
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با اساس قرار دادن آثار سعدی، به طرح پرسشی پرداختیم مبنی بر این که طبقه رعیت چگونه به کسب قدرت در ساختار اجتماعی می پرداختند. مطابق با رویکرد هژمونی و قدرت که صاحب نظران آن آنتونیو گرامشی و میشل فوکو هستند، با کاربستِ روش تحلیل انتقادی گفتمان و نیز به پیروی از بینامتنیت و کنش بلاغی، به بررسی قدرت و مقاومت پرداختیم که حلقه های تعامل میان مشارکان اجتماع هستند. نظر به کارکرد چندجانبه گفتمان ها در متون قرن هفتم، یافته های پژوهش از این قرار است که در کنار صوفیان و زاهدان و دسته های گوناگون اجتماعی که برای کسب قدرت، سازوکارهای ویژه خود را به کار می گیرند، از دیگر سو، گروه زیردست و رعیت نیز با تصرف و تغییراتی در آن ابزارها، به برساخت های جدید قدرت دست می یازند ؛ آنان با تلفیق پندارها با باور های دینی و عرفانی و عرفی موجود در جامعه که در عین حال، باعث فرمانبری و انقیاد خود ایشان شده است، به بسط سازوکاری می اندیشند که با بازپخش و اِعمال آن، بتوان به گونه ای بهره برد تا برترین مقامات را به اطاعت و تسلیم وا داشت. بدین ترتیب، با نگرشی ساختارشکنانه به متون، کنش و تعامل پیچیده میان کنشگران، جایگزین تصور فروکاهنده مبنی بر تعامل یک جانبهٔ میان گروه های فاعل اجتماعی می شود.
بازنمایی هژمونی و ضد هژمونی در گفتمان شعر جمهوریِ «محمدتقی بهار» بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
77-104
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر مبنای نظریه «گرامشی» و به شیوه تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامه اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که شدیداً یک تقابل گفتمانیِ ایدئولوژیک است. ایدئولوژی، زبان را به شیوه های مختلف و در سطوحی متفاوت پنهان می سازد. نویسندگان در این جستار نشان خواهند داد که زبان ایدئولوژیک بهار، چگونه در پسِ ساختار بیرونی شعرش پنهان شده است. هژمونی، نوعی از رهبری فکری و فرهنگی است که طبقه حاکم آن را بر اکثریت جامعه اعمال می کنند. در این میان، گروه های ضد هژمونیک نیز از گفتمانی برخوردارند که با ارزش های عموماً پذیرفته شده حکومت در تعارض قرار می گیرد. گفتمان حاکم برای پیشبرد پروژه های خود به دنبال کسب هژمونی است و گروه های حاشیه ای نیز راهبردهایی را برای هژمونیک کردن گفتمان خود طراحی می کنند. بهار در این شعر که در بردارنده دو معنای کاملاً متضاد است، در ظاهر با گفتمانِ جمهوریت رضاخان موافقت دارد؛ اما در باطن با کمک شگردهای زبانی، نظم سیاسیِ جدید او را به چالش کشیده است. آیرونیک بودن ساختار معنا در شعر مورد مطالعه، به مسئله «تناقض متنی» انجامیده که مورد توجه نویسندگان این جستار قرار گرفته است.
الگوی گفتمان سازی مقاومت از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
گفتمان سازی مقاومت، موجب برانگیختگی اذهان، اثرگذاری در افکار و بسیج آنها برای کنشگری در امر مقاومت است. نوشتار حاضر با هدف ارائه الگوی گفتمان سازی مقاومت با بهره گیری از قرآن کریم تدوین شده است. روش پژوهش ترکیبی از نوع گرندد تئوری و توصیفی- تحلیلی بوده است. طبق یافته ها، مهم ترین ارکان الگوی گفتمان سازی مقاومت در قرآن، شامل شرایط علی: تبیین گری عاملان، تولید محتوای غنی، تسلط دانشی، پندپذیری مخاطب، عامل بودن؛ شرایط زمینه ای: مهارت زبانی، استواری و استحکام سخن، استدلال، دعوت، مقابله گفتمانی، مصمم سازی، ایمان و شرایط مداخله گر: اخبار موثق، تمثیل، معرفی الگو، انگیزه، تشویق به اقدام، تسهیل، تکرار، تذکر و یادآوری، استفهام و روش خطابی است. راهبردهای گفتمان سازی مقاومت عبارت اند از: مبارزه، استحکام روحی و تاب آوری، نشاط، همبستگی، بهره گیری از دانش، تحرک، دوری از صلح ذلت بار و عدم پیوند دوستی با دشمن و انتظار شهادت. پژوهش در نهایت، پس از ارائه الگوی گفتمان سازی مقاومت، پیشنهادهایی نیز در این زمینه مطرح می کند. نتایج پژوهش حاضر برای سازمان ها، نهادها و مراکزی که در زمینه فرهنگ مقاومت فعالیت می کنند، از جمله مراکز آموزشی، دانشگاه ها و مراکز حوزوی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، صدا و سیما و نهادهای انقلابی و نظامی که نیازمند الگوی گفتمان سازی فرهنگ مقاومت هستند، مفید و قابل استفاده است.
تحلیل فراگیر عوامل موثر بر نمایش سینمایی نقش وکلا در دادرسی های کیفری پس از انقلاب اسلامی ایران (سال های 1394-1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۵۴
275 - 296
حوزه های تخصصی:
وکلا در میان کنشگران عدالت کیفری برجسته ترین نقش را در فیلم های سینمایی مرتبط با دادرسی کیفری دارند. این امر تا حد زیادی حاصل برساخت و بازنمایی منحصربه فردی بوده که تحت تأثیر عوامل فرهنگی، سینمایی و سیاسی شکل گرفته است. طبق تقسیم بندی فیسک این سه عامل را می توان به ترتیب به سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی تقسیم کرد. در سطح واقعیت، عوامل فرهنگی که عملکرد وکلا را مورد مناقشه قرار می دهد، بر نمایش وکلای سینمای ایران تأثیر گذاشته است. در سطح بازنمایی، سینمای هالیوود بر مبنای نظام دادرسی اتهامی، تاثیر بسزایی در شکل دفاع و اختیارات وکلا در فضای دادگاه داشته است. در سطح ایدئولوژیک نیز تصویر وکلا حاصل بخشی از گفتمان راجع به فضای فکری بوده است که گاهی نقشی همگام و گاهی مخالف با ایدئولوژی و قدرت حاکم داشته است. وکلای پیش از سال 1376 عمدتاً کنشگران مبارزه با نظام فاسد قضایی شاهنشاهی بوده اند که البته در این راه موفقیتی کسب نکرده اند. پس از سال 1376 وکلای زن به نحو گسترده ای با بازنمایی های مثبت وارد سینمای ایران شدند. وکلای زن در تلاشند تا در نظام مردسالار قضایی، عدالت را برای زنان محقق کنند که البته این وکلا نیز موفق به رسیدن به هدف خود نمی شوند. تحقیق حاضر بر آن است تا زمینه ها و چرایی چنین بازنمایی های متفاوتی از وکلا را در سینمای پس از انقلاب ایران را ریشه یابی نماید.
تولید فضای گفتمان مطلقه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا امری اجتماعی و درنتیجه سیاسی است و محصول نیروهای ایدئولوژیک، اقتصادی و سیاسی قلمرو قدرت است که به دنبال مرزبندی، تنظیم و کنترل فعالیت هایی است که در آن و به واسطه آن رخ می دهند. طبق نظر فوکو و لوفور، هژمونیِ سرمایه داری در فضا و به واسطه فضا عملی می شود تا تفکیک و نظم بخشی به جامعه از طریق مداخله در ساختار و طرحِ فضاهای شهری و کنترل آن تضمین شود. در پژوهش حاضر تلاش بر این است تا با شناسایی گفتمان های مسلط در دوره 1320 1304، یک تحلیل دیالکتیک از فرایند تولید فضا در شهر تهران ارائه شود. پژوهش حاضر در رده پژوهش های «بنیادی» و مسیر اجرایی آن «تحلیلی اکتشافی» است. نتایج پژوهش نشان می دهد طی سال های 1320 1304 با تسلط گفتمان مطلقه پهلوی برای اولین بار دولت در ایران برآن شد که چهره و سازمان جامعه و شهر را بر مبنای دال های گفتمان مسلط حکومت دگرگون سازد. از این رو، دولت فضای نهادی ای را شکل می دهد که محصول قدرت و انتزاعی است و در این دگرگونی، شهری را ایجاد می کند که در تضاد و تقابل آشکار با شهر سنتی قرار می گیرد و به ظن خود، نمادی از توسعه و پیشرفت است.
تبارشناسی فهم قرآن در سده نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
53-78
حوزه های تخصصی:
بازخوانی فهم، معنا و مراد آیات الهی در سده آغازین توسط مفسران نیازمند به بازخوانش مؤلفه های هویت ساز اندیشه ای و بافتار فرهنگی و اجتماعی پسا نزول قرآن است. مفسران نخستین به عنوان فهمندگان آغازین با سویه های ناهمسان در پیوند با پیشینه تاریخی، مؤلفه زبانی و فرهنگی همبسته با آن و نیز همنشینی با پیامبر اسلام(ص) و آشنایی به زیسته نوین و در پی آن دگرگونی شرایط زیست پساپیامبر(ص) سبب فهم و شیوه های تفسیری متفاوت شدند. پس از صحابه بستر برای ایجاد مکاتب تفسیری با کنش پیروان این مکاتب فراهم آمد که با رهیافت های نظری متعددی، به بازتولید متون تفسیری نوینی انجامید. این پژوهه با شیوه تبارشناسی و عناصر در پیوند با آن به صورت توصیفی و تحلیلی در پی پاسخ به چیستی و تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر ناهمسانی فهم متن وحیانی در دوره آغازین اسلامی است. افزون برآن کنش های مفسران و تاثیرپذیری آنان از ساحات متفاوت فرهنگی و تجربه زیسته و نسبت آنها با نهاد قدرت را عامل تغیر، دگرگونی و باز تولید مکاتب و شیوه های نوین تفسیری دانسته است.
خوشه بندی گفتمان های حاکم درباره ساختار مناسب برای سیاستگذاری علم و فناوری در ایران به روش میانگین فازی (FCM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
323 - 356
به رغم تحولات چشمگیر علم و فناوری در ایران طی سال های اخیر، انتقادات بسیاری ناظر بر اشکالات ساختاری در نظام سیاستگذاری علم و فناوری در ایران مطرح می شود. هدف اصلی مقاله حاضر که مبتنی بر پارادایم فلسفی تفسیرگرایی انجام شده، احصای گفتمان های متعدد درباره ساختار مناسب برای سیاستگذاری علم و فناوری در ایران به روش خوشه بندیِ میانگین فازی و مبتنی بر نظرات خبرگان است. به این ترتیب چارچوب سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر مدل سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی گسترش داده شد. دلیل به کارگیری منطق فازی در این پژوهش که برای نخستین بار در روش تحلیل گفتمان استفاده می شود، تقریبِ بیشتر آن به ماهیتِ پیچیده و پرابهام علوم اجتماعی است. بر این اساس نظر پنجاه نفر از خبرگان با استفاده از پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزارهای MATLAB و SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد وضعیت موجود در قالب یک گفتمان نگاشت می شود؛ اما برای وضعیت بهبودیافته، دستِ کم دو «گفتمان مشارکتی» و «گفتمان مستقل» متصور است. همچنین ماتریس نهاد - وظیفه برای تکامل ساختار نهادی سیاستگذاری علم و فناوری در ایران ترسیم می شود. در نهایت بدون اینکه تلاشی برای حذف، ادغام یا افزودن نهادی انجام شود بعضی وظایف به بعضی نهادها تخصیص و بعضی وظایف از بعضی نهادها اخذ می شود.
شناسایی مؤلفه های گفتمان مقاومت انقلابی شهدا در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیانیه گام دوم دارای آموزه ای جامع و کامل است و به صورت شفاف آرمان بزرگی را برای انقلاب اسلامی با عنوان «ایجاد تمدن نوین اسلامی» بیان می کند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های گفتمان مقاومت انقلابی شهدا در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش تحلیل اسنادی (تحلیل گفتمان) استفاده شده و جامعه آماری آن نیز آثار مکتوب و شفاهی و به ویژه وصیت نامه های سرداران و فرماندهان شهدای جنگ تحمیلی در هشت سال دفاع مقدس است و نمونه با دریافت اشباع نظری تأمین می شود؛ به طوری که با توجه به روش تحلیل گفتمان، به نحوه شکل گیری ارکان گفتمان مقاومت انقلابی بر مبنای ویژگی های رفتاری گفتاری و هویتی شهدای دفاع مقدس در راستای کمک به تحقق بیانیه گام دوم انقلاب پرداخته می شود. از نتایج و یافته های این پژوهش می توان به تعیین گفتمان مقاومت انقلابی از منظر شهدا اشاره کرد و نیز ارکان تشکیل دهنده این گفتمان، به گونه ای که رکن مرکزی دین مبین اسلام بوده است. ارکان دیگر این گفتمان عبارت اند از: ولایت مداری، انتظار مهدویت، شهادت طلبی و فداکاری، مبارزه با استکبار جهانی، استقلال، آزادی و دفاع از محرومان.
نامه های محمد غزالی از منظر تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
115 - 135
حوزه های تخصصی:
در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی، با گذر از نقد پساساختارگرا و در واکنش به تاریخ گرایی سنتی، اصطلاح «تاریخ گرایی نوین» بر پایه مبانی نظری استیون گرینبلت شکل گرفت. باور منتقد تاریخ گرای نوین بر این است که متون ادبی با گفتمان ها و ساختارهای بلاغی دیگر در هم تنیده شده و این متون بخشی از تاریخی هستند که هنوز در حال نوشته شدن است. تاریخ گرایی نوین در رشته های تاریخ، مردم شناسی و مطالعات ادبی به کار می رود و از این جهت برای مطالعه متون کلاسیک و خودشناسی تاریخی سودمند است. تاریخ از سلجوقیان به عنوان مهم ترین دولت ترک یاد می کند و روزگار آنان را درخشان به شمار می آورد؛ آگاهی ما درباره این دوره از طریق آثاری است که در اواخر حکومت سلجوقیان عراق یعنی حدود یک قرن بعد نوشته شده و همین گویای فترت تاریخ نگاری در دوره سلجوقی است. منابع محدود و زوال تاریخ نویسی، اوضاع اجتماعی و زندگی مردم را از چشم ما پنهان داشته است اما یکی از آثار مهم به جا مانده از دوران سلجوقیان که گزارشی از گفتمان مسلط این عصر و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دست می دهد و دریچه ای بر این دوره می گشاید، نامه های محمد غزالی است. تاریخ گرایی نوین در جست وجوی پیوند میان ادبیات و فرهنگ عمومی یک دوره و به طور کلی هر نوع متن فرهنگی است. بهره جستن از این نظریه در بازخوانی و تفسیر نامه های غزالی می تواند سیمای زمانه او را نمایان کند و از گفتمان های نهفته و سرکوب شده ای که در لایه های زیرین گفتمان ظاهری پنهان شده است پرده برگیرد.
صداهای خاموش در کشمکش های گفتمانی سده هفتم از دید سعدی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادن تاریخیتِ متون ادبی به نمایاندن طبقات برتران و فروتران و همچنین گفتمان های جاری زمان و تعارض موجود میان آنها در شبکه قدرتِ قرن هفتم پرداخته شده است. رخ نمودنِ شکاف هایی میان مفاهیم ناظمان و برهم زنندگان نظم، فرایندی است که از پسِ تغییر جریان قدرت برآمده است و پیروِ آن، مدلول های جدیدی برای دال های پیشین در متون شکل گرفته؛ چراکه گفتمان ها با تغییر مرکز قدرت دچار دگرگونی و تعارض شده اند. رویکرد مقاومتی متن در برابر برخی از گفتمان ها و گروه های مقتدر، نشان دهنده وجود قدرت های اصلی و همچنین گفتمان سازی نوینی در جامعه است. درعین حال، در کشمکش های گفتمانی، مطابق با آرمان تاریخگرایی نو، نشان داده شده که چگونه لایه های فرودین یا اقلیت خاموش شده جامعه در متون به صدا درمی آیند و با این چندصدایی از ابژه بودگی به جایگاه سوژ گی برمی نشینند و گاه خود از طریق همان ایدئولوژی که آنان را در طبقه رعیت جای داده، به تأدیب پیشوایان می ایستند. جامعه آماری بر کتاب گلستان سعدی استوار است؛ درعین حال با توجه به رویکرد بینامتنی، به متون همزمان با آن نیز پرداخته شده؛ روش اتخاذشده در جستار نیز بر مبنای نظریه قدرت و مقاومت فوکو است.
تحلیل تأثیر تحولات زبان شناختی بر آرا و رهیافت های دانش اجتماعی با تأکید بر تبیین متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۱
233 - 250
حوزه های تخصصی:
واکاوی ارتباط دانش های مختلف، مبنای مناسبی برای پژوهش، به خصوص برای دانش هایی که پاسخ سؤالات، جز با تحلیل بین رشته ای میسر نیست، فراهم می سازد؛ دانش اجتماعی از آغاز در ارتباط با علوم دیگر بسط و گسترش یافته و توانسته پاسخ مسائل علوم مختلف را فراهم سازد. بهره گیری درست از دانش علوم اجتماعی می تواند در تبیین متون دینی که ساختار زبانی دارند، نقش آفرینی کند. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط دانش علوم اجتماعی با رهیافت های زبان شناختی تحلیل می شود تا غیرمستقیم راه را به خصوص برای تحلیل متون دینی هموار سازد. بررسی ها نشان می دهد، ارتباط دانش اجتماعی با دیگر علوم هم زمان نبوده، بلکه حداقل سه مرحله را پشت سر گذاشته است در مرحله سوم در اوایل قرن بیستم دانش اجتماعی تحت تأثیر زبان شناسی قرار گرفت. ظهور رویکردهای نوین زبان شناختی، نگرش جدیدی را فراروی تحلیل های اجتماعی بازگشود. با انقلاب روش شناختی در زبان شناسی، رویکردهایی ساختارگرایی و فراساختارگرایی در علوم اجتماعی ظاهر شدند که بر اهمیت زبان در روابط اجتماعی تأکید داشتند. در این پژوهش به خصوص مرحله سوم یعنی ارتباط دانش علوم اجتماعی با زبان شناسی و مکانیسم تأثیر و تأثّر آن ها نشان داده می شود. بر اساس این پژوهشِ بنیادی، می توان به تحلیل برون متنی دانش هایی مانند علوم قرآن و حدیث، حقوق، ادبیات و... که ماهیت بیشتر زبانی دارند، پرداخت.
هنر درباری و خشونت نمادین (مورد مطالعه: طراحی قالی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 78
حوزه های تخصصی:
هنر در عصر صفوی در همراهی با گفتمان(های) مسلط جامعه به یک ابزار قدرت و در سطحی دیگر به خشونت نمادین بدل میشود، این مسئله از آنجا که بسیاری از هنرهای صفوی از جمله قالیبافی در کارگاههای درباری تولید می شده اندو تحت حمایت و نظارت مستقیم دربار بوده قابل تامل است و این ذهنیت را تشدید می نماید که دربار به نوعی تلاش داشته علایق و جهانبینی خود را تا بر روی این تولیدات هنری فرهنگی و اجتماعی انعکاس دهد. نقشمایه ها، نمادهاو نشانه ها در قالی سبک شهری، بازتاب دهنده ی گفتمانهای غالب و نشاندهنده مناسبات و روابط موجود در جامعه و ارزشها و هنجارهای آن می باشد، این میدان جدید یکی از قویترین میدانهای هنری عصر صفوی بوده که اشکال بالقوه ایجاد نمود که در شرایط خاص فعال و کاربردی شدند.هدف اصلی پژوهش شناسایی رابطه گفتمانی بر میدان قالی صفوی و تجلیات خشونت نمادین بر طرح و نقش قالی این دوره است. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد گفتمانی و مظاهر خشونت نمادین در میدان قالی سبک شهری دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر، نظریه قدرت نمادین پی یر بوردیو میباشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم نظارت و توجه ویژه به کیفیت و تولید و استفاده دولت صفویه از فرهنگ و هنر برای توسعه و تعمیق گفتمان های خود موجب شکل گیری میدانهای تخصصی در حوزه های گوناگون و بلاخص میدان جدید قالی سبک شهری شده است.خشونت نمادین نیز حاصل شکل گیری همین میدان تخصصی است و به کنشگر این امکان را می دهد که هنر را آنگونه خلق کند که شرایط میدان قدرت اقتضا می کند.
نهاد قدرت و زیبایی شناسی پوشاک زنان ایران در دوره های صفویه، افشار و زند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشاک زنان ایرانی، نمودی از فرهنگ ایران است که متناسب با تغییرات گفتمانی در میدان قدرت حکومت های مختلف، تطور یافته است. از دوره های مهم تاریخی برای مطالعه در چگونگی تاثیر نهاد قدرت بر پوشاک زنان، دوره صفویه با تغییر مذهب و تثبیت تشیع، و در پی آن دوره های افشاریه و زندیه است. این مقاله با روش تحلیل گفتمان به این سوال پاسخ می دهد که زیبایی شناسی پوشاک زنان ایرانی، چگونه از نهاد قدرت تاثیر پذیرفته است؟ نتایج نشان داد که میزان پوشش زنان در اجتماع، به شدت تحت تاثیر رویکرد دینی سیاسی بوده اما نهاد قدرت در زیبایی شناسی ساختار پوشاک، تاثیر قابل اعتنایی نداشته است. از سوی دیگر، تقیدات مذهبی گفتمان حاکم، سیاست هایی را برای تمایزبخشی روا می داشته که به تغییراتی در نوع و حدود پوشش زنان اقلیت های دینی منجر گردید. نهاد قدرت همچنین در اثر تعاملات تجاری- فرهنگی خارجی با ممالک اروپایی نیز تاثیرات مهمی بر زیبایی شناسی پوشاک زنان باقی گذاشت.
بررسی تطبیقیِ نظام ارزشی گفتمانِ رمانس "ماه" لورکا و ترجمه فارسی شاملو از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
ارزیابی کیفیت ترجمه متون ادبی همواره قاعده گریز بوده است؛ چنانکه برخی نظریه پردازان، ترجمه وفادار به متن اصلی را امکان ناپذیر می دانند. از این رو و به مرور زمان، نظریه های مختلفی برای سنجش متون ادبی پدید آمده است. در این مقاله با بررسی تطبیقی نظام ارزشی گفتمانِ رمانس ماه لورکا و ترجمه فارسی شاملو از آن- از طریق بررسی عواملی چون پیش فرض، زمینه قبلی، پاره گفتارها، اصل همکاری، پیوند و پیوستگی و درون مایه- به اهمیت نقش گفتمان و بافت در تحلیل و ترجمه متون ادبی تأکید و نشان داده شد که مترجم تا چه حد می تواند با رعایت گفتمان و بافتِ زبان مقصد به متن زبان مبدأ وفادار بماند؛ چنانکه در این راه، شاملو در ترجمه اش از رمانس لورکا، تمام انسجام های زبانی را حفظ کرده و انسجام بلاغی را نیز جز در یک مورد برقرار ساخته است. از این رو، با پیش فرض دانستن لزوم توجه به گفتمان و بافت زبان مبدأ و مقصد در ترجمه، می توان ترجمه شاملو از رمانس ماه را ترجمه ای وفادار به متن اصلی قلمداد کرد.
گفتمان سیاست اروپایی بریتانیا تحلیلی استعاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا به دلیل رویکرد منفی این کشور نسبت به همگرایی و وحدت اروپا همواره یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز در عرصه سیاست داخلی این کشور در طول 50 سال گذشته بوده است. مسئله ای که این مقاله به آن می پردازد، این است که چگونه این رویکرد بدبینانه و پرتنش بریتانیا نسبت به وحدت اروپا امکان پذیر شده و چه شرایطی در شکل گیری چنین نگرشی دخیل بوده است؟ این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر «نظریه ادراکی-شناختی» لاکوف و جانسون و روش تحلیل استعاره های اسنادی میلیکن و با بررسی زبان مورد استفاده در سخنرانی ها و بیانیه های سیاستمداران و وزرای خارجه بریتانیا در رابطه با همگرایی اتحادیه اروپا، به استخراج و تحلیل استعاره ها، نشانه ها، گزاره ها، نمادها و نظام-های دلالت موجود در گفتمان پرداخته و چگونگی امکان پذیری این رویکرد سیاست خارجی، فرایند برساخته شدن هویت بریتانیایی و اروپایی و نیز عرف همگانی این کشور نسبت به سیاست های اروپایی و پویایی های موجود در این گونه دریافت را تبیین کند.
نقش زبان در گفتمان دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۹
163 - 198
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. دیپلماسی فرهنگی به یک کشور امکان می دهد که فرهنگ، جامعه و مردم خود را به دیگران معرفی کند و با طریق فزونی بخشیدن به ارتباطات خصوصی بین مردم کشورهای گوناگون، کشورها را قادر می سازد که ایده آل های سیاسی و سیاست هایشان را در انظار افکار عمومی بسیار جذاب نشان دهند. هدف اساسی دیپلماسی فرهنگی ارائه ی دیدگاه روشن و موجّه نسبت به فرهنگ ارزشی و رفتاری یک بازی گر برای بازی گران مختلف عرصه ی بین الملل شامل دولت ها، سازمان های بین المللی دولتی و غیردولتی، نهادهای جوامع مدنی و افکارعمومی است. برای فهم دیپلماسی فرهنگی هر کشوری درک زمینه ها و فرایندهای شکل گیری آن امری ضروری است. دیپلماسی فرهنگی ایرانی- اسلامی با بهره گیری از زبان انقلاب اسلامی و با هدایت رهبری انقلاب اسلامی در ابتدای شکل گیری نظام اسلامی در کشور پی ریزی شد و با توسعه و عمق بخشیدن به آن در مراحل بعدی به یک گفتمان تمام عیار در دیپلماسی عمومی ایران تبدیل شده است، در این پژوهش هدف اصلی، نشانه شناسی عناصر، استعاره ها و اجزای بازنمایی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و بررسی نقش زبان در گفتمان سازی دیپلماسی فرهنگی این کشور به روش تحلیل گفتمان است.