تحقیقات سیاسی و بین المللی
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم پاییز 1391 شماره 12 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا به دلیل رویکرد منفی این کشور نسبت به همگرایی و وحدت اروپا همواره یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز در عرصه سیاست داخلی این کشور در طول 50 سال گذشته بوده است. مسئله ای که این مقاله به آن می پردازد، این است که چگونه این رویکرد بدبینانه و پرتنش بریتانیا نسبت به وحدت اروپا امکان پذیر شده و چه شرایطی در شکل گیری چنین نگرشی دخیل بوده است؟ این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر «نظریه ادراکی-شناختی» لاکوف و جانسون و روش تحلیل استعاره های اسنادی میلیکن و با بررسی زبان مورد استفاده در سخنرانی ها و بیانیه های سیاستمداران و وزرای خارجه بریتانیا در رابطه با همگرایی اتحادیه اروپا، به استخراج و تحلیل استعاره ها، نشانه ها، گزاره ها، نمادها و نظام-های دلالت موجود در گفتمان پرداخته و چگونگی امکان پذیری این رویکرد سیاست خارجی، فرایند برساخته شدن هویت بریتانیایی و اروپایی و نیز عرف همگانی این کشور نسبت به سیاست های اروپایی و پویایی های موجود در این گونه دریافت را تبیین کند.
دفاع مشروع پیشدستانه مشروعیت کاربرد زور در روابط بین الملل یا نقض مکرر منشور ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از خاتمه جنگ جهانی دوم و تدوین منشور ملل متحد، اصلی اساسی بنیان امنیت بین الملل را برای دوران پس از جنگ بنا نهاد و آن همانا ممنوعیت کاربرد زور در روابط بین الملل بود. بانیان منشور ملل متحد با در نظرداشت تجربه جامعه ملل که در آن دولت ها مشروط به شرایطی از اختیار کاربرد زور در روابط با سایر کشورها برخوردار بودند، این بار مطلقاً کاربرد زور را در روابط بین الملل نامشروع و غیرقانونی اعلام داشته و برای این قاعده سخت و نامنعطف، تنها دو استثنا متصور شدند. امنیت جمعی منبعث از فصل هفتم منشور، و استناد به دفاع از خود یا دفاع مشروع مبتنی بر اصل 51 منشور. غیر از این دو استثناء هرنوع تمسک به قوه قهریه درروابط بین الملل ممنوع و نامشروع تلقی می شود. در بحث ضوابط اعمال امنیت جمعی مجادلات حادی وجود نداشته است. اما پس از حادثه 11 سپتامبر بحث دفاع مشروع پیشدستانه از صندوقچه نظری سردمداران آمریکائی بیرون آورده شد و استراتژی مقابله با تروریسم بر اساس آن در ایالات متحده شکل گرفت. براساس این مفهوم که منشا در حقوق بین الملل عرفی داشته، و علیرغم تاکید منشور به وقوع یک تهاجم نظامی برای استناد به اصل دفاع مشروع، ضرورتی به وقوع تهاجم نظامی نبوده، وصرفا باوجود تهدید فوری و بلافصل که نشان از تهاجم قریب الوقوع دشمن داشته باشد، دولتها مختارند به مراکز تهدیدزا حمله نموده و نسبت به حذف تهدیدات اقدام نمایند. آنچه که این نوشتار در صدد آن است آن است که روشن نماید آیا استراتژی دفاع پیشدستانه ایالات متحده از مشروعیت قانونی مبتنی بر منشور برخوردار می باشد یا اقدامی است جهت توجیه و مشروعیت بخشی به کاربردزور در روابط بین الملل؟ فلذا درصدد است با بررسی وجود مختلف حقوقی و سیاسی این قاعده، مشروعیت یا فقدان مشروعیت آن را مورد بررسی و کنکاش قراردهد.
تأثیر ویژگی های ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان بر روابط با جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد شناخت تأثیرات ویژگی های ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان بر روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران می باشد. کشور آذربایجان در منطقه ای واقع شده که به دلیل خصوصیات جغرافیایی و همسایگی با ایران همواره مورد توجه قدرت های جهانی بوده است و بنابراین بررسی ژئوپلیتیک این کشور می تواند در اتخاذ تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور ما سودمند و برای کاستن از تصادمات احتمالی در آینده مفید واقع شود. از این رو در این تحقیق برای پاسخ به این سوال که ویژگی های ژئوپلیتیکی آذربایجان چه تأثیری بر روابط با ایران دارد، از شیوه تحلیل محتوا استفاده شده تا به درک کامل تری از شناخت ویژگی ها و ریشه یابی چالش ها، فرصت ها و تهدیدها کمک نماید. در پایان ضمن تبیین تأثیر عوامل مختلف ژئوپلیتیکی آذربایجان در کاهش یا افزایش سطح روابط میان دو کشور،به تجزیه و تحلیل و ارایه پیشنهادهای لازم در این زمینه پرداخته خواهد شد.
جایگاه خلیج فارس در رقابت قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد ژئواکونومیک از ابتدای قرن بیست و یکم به صورت رویکردی نوین برای تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها در مناطق استراتژیک به کار برده می شود. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و به بررسی روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر در جهت کسب قدرت دولت ها مورد مطالعه قرار می گیرد. در این دوره کشورهای قدرتمند به جای توجه محض به ژئوپولیتیک عمدتاً به ژئواکونومیک روی آورده و سعی می کنند به مناطق حساس جهان به جای توجهات سیاسی- نظامی، نگرشی سیاسی- اقتصادی داشته باشند. در قرن حاضر انرژی بویژه نفت و گاز بعنوان روح ژئواکونومیک در فرآیند توسعه، تعیین امنیت و ایجاد کشمکشهای منطقه ای و بین المللی نقش آفرینی می کند. یکی از مناطق راهبردی و ژئواکونومیک که جولانگاه کشمکش ها و رقابت های ژئوانرژی در قرن بیست و یکم خواهد بود، خلیج فارس است. خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست از این رو این منطقه با توجه به نظریه های نوین (ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئوانرژی) یکی از مناطق تاثیر گذار و بسیار حساس در معادلات بین المللی و منطقه ای خواهد بود.
پایبندی به قواعد نظام بین الملل از منظر نظریه های هنجاری روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های روابط بین الملل، نگرشهای متفاوتی را در مورد چرایی و چگونگی پایبندی یا عدم پایبندی بازیگران داخلی و بین المللی به قواعد نظام بین الملل ارائه می دهند. این نظریه ها براساس منطق تاثیرگذار بر رفتار منطبق با قواعد، به دو دسته نظریه های خردگرا و نظریه های هنجاری تقسیم می شوند. با وجود نگاه هنجار محور مکتب انگلیسی و نظریه های متکی به مشروعیت قواعد، سازه انگاری به عنوان یکی از پویاترین رهیافت های جاری در روابط بین الملل، نقشی مهمی در تبیین مفهوم پایبندی ایفا نموده است. نقطه اشتراک چشم اندازهای مختلف سازه انگاری در خصوص مسئله پایبندی، مفهوم جامعه پذیری و درونی سازی هنجارها و قواعد است، اما آنها سازوکارهای متفاوتی را درمورد پایبندی ارائه می دهند. سازوکارهایی چون فرهنگ پذیری یا زور هنجاری و اقناع.
شکل گیری جنگ سرد نوین در رقابت آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و سنجش حضور و نقش آفرینی ایالات متحده ی آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز نشان دهنده ی ایجاد تحول جدیدی در این منطقه است. به نظر می رسد ایالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادی، تغییراتی را در ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیکی کشورهای حوزه قفقاز ایجاد کند تا ضمن جایگزین ساختن الگوهای اقتصاد آزاد و سرمایه داری با اقتصاد متمرکز دولتی، زمینه های لازم را برای نفوذ و همچنین کنترل ساختار حکومتی دولت های تازه استقلال یافته و مقابله با مناطقی که آمریکا را با چالش روبرو می سازند فراهم آورد. از سوی دیگر روسیه که خود را پدرخوانده ی این منطقه ی استراتژیک می داند، بر اساس این دیدگاه که منطقه ی قفقاز به لحاظ اهمیت برای روسیه «خارج نزدیک» محسوب می شود در صدد است که از گسترش نفوذ آمریکا و ناتو در این منطقه بکاهد. بر این اساس در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به طرح این سوال پرداخته شده است که آیا پس از جنگ سرد، جنگ سرد جدیدی در منطقه قفقاز در راه است؟ فرضیه مقاله نیز در این قالب طرح گردیده است که به نظر می رسد حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنگ سرد جدیدی برای روسیه و سایر قدرتهای منطقه ایجاد کرده است. در مجموع به نظر می رسد با افزوده شدن هرروزه به جذابیت های اقتصادی، سیاسی، استراتژیک و نظامی منطقه ی قفقاز درگیری ها در این منطقه افزایش قابل توجهی یابد.
راهبرد ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا: مصر و خطای استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات غیر منتظره ی خاورمیانه که در سال 2011 میلادی به وقوع پیوست، نظر بسیاری از صاحب نظران در امور بین المللی را به خود معطوف نمود. دیکتاتوری های دیر پای این منطقه در فاصله زمانی کوتاهی به دومینوی بحران گرفتار آمدند و از تغییر رژیم تا نا آرامی های گسترده و جنگ داخلی را از سر گذراندند. این وقایع در حالی پدیدار می گشت که چند سال پیش از آن و در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر در ایالات متحده، طرحی موسوم به «خاورمیانه بزرگ» مطرح گردید که قائل به تغییر سازوکار سیاسی منطقه بود. بر اساس این طرح، حکومت های نا کارآمد خاورمیانه که عموما دارای سیستم سیاسی غیر دموکراتیک بوده و از فساد نهادینه شده و سوء مدیریت در تمامی سطوح رنج می برند، در دراز مدت موجب بسط بحران های خطرناکی در این منطقه خواهند گردید. در واقع اوضاع نابسامان بعضی کشور ها در خاورمیانه نه تنها ضایعاتی مثل مساله مهاجرت برای کشور های غربی در پی خواهد داشت، بلکه در دراز مدت به گسترش فعالیت های گروه های افراطی غرب ستیز نیز منجرمی گردد. بنابراین بهتر است الگوی سیاسی دموکراسی جایگزین اشکال کنونی حکومت گردد و در حمایت کشور های غربی از دیکتاتوری های منطقه تجدید نظر به عمل آید. هر چند در عمل جریان های اسلامگرا زمام امور را عمدتاً در کشور های منطقه در دست گرفتند اما این نوشتار می کوشد تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه و جهت گیری سیاست خارجی آمریکا نسبت به رخداد های خاورمیانه و شمال آفریقا و به طور مشخص مصر را (به عنوان بازیگر بسیار مهم منطقه) در چهارچوب طرح خاورمیانه بزرگ بررسی نماید. فرض بر آن است که سیاست آمریکا در ارتباط با تحولات مصر با محور های اساسی مندرج در طرح خاورمیانه بزرگ قابل مطابقت می باشد در حالی که پس از سقوط مبارک، تحولات مصر با قدرت گرفتن اخوان المسلمین در تخالف با آنچه مدنظر آمریکا بوده، رقم خورده است.
معرفی و نقد کتاب چالش های جهانی آمریکا در دوران اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محتوای کتاب کتاب حاضر با نگاهی انتقادی به سیاست خارجی آمریکا به خصوص در برخورد و مدیریت مسائل و مشکلات جهانی نوشته شده است. نویسنده که خود تجربه فراوانی در امور نظامی، به ویژه در زمینه مبارزه با تروریسم دارد، ضمن انتقادات گسترده از سیاست بوش، دوران اوباما را موقعیت مناسبی برای حل و فصل مشکلات جهانی ارزیابی می کند. وی با بررسی شخصیت و نوع نگاه اوباما و تیم سیاست خارجی وی، پیشنهادهای به دولت آمریکا در مدیریت بحران ها و مشکلات جهانی داده است. در این راستا، وی در فصل اول اشاره می کند که آمریکا در حال حاضر با چندین مشکل اساسی مواجه می باشد که می بایست برای هر کدام از آنها سیاست و اقدامات خاصی اتخاذ نماید. این مشکلات شامل مبارزه با تروریسم، رابطه با جهان اسلام، جنگ افغانستان، مشکلات عراق پس از خروج آمریکا، اختلاف بین رژیم صهیونیستی و فلسطینی ها، مسئله منع گسترش هسته ای، روابط با روسیه، مشکلات زیست محیطی و ضعف سازمان ملل متحد هستند. نویسنده هر کدام از این چالش ها را طی یک فصل مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده در فصل دوم به مسئله تروریسم می پردازد و سیاست بوش در این زمینه را مورد سرزنش قرار می دهد. به باور وی سیاست بوش کمکی به جامعه جهانی برای حل مشکل تروریسم نکرد، حتی این سیاست خود عاملی برای بازتولید تروریسم شد. در مقابل وی معتقد است که دولت اوباما درک بهتری از تروریست و ریشه های شکل گیری این پدیده دارد؛ چرا که به زمینه ها و ریشه های تروریسم توجه بیشتری می کند. روابط با جهان اسلام موضوع فصل بعدی است. روابط با جهان اسلام از این حیث برای آمریکا و به شکل کلی مجموعه غرب دارای اهمیت است که مبارزه با تروریسم در گرو چنین روابطی است. به باور نویسنده مبارزه با تروریسم زمانی می تواند موفق باشد که روابط غرب و به خصوص آمریکا با کشورهای اسلامی بهبود یابد. در فصل بعدی که در مورد چالش
افغانستان می باشد، نویسنده روی کارآمدن اوباما را نقطه عطفی در تحولات افغانستان ارزیابی می کند. علت این امر در آنست که اوباما پس از به قدرت رسیدن با انتقاد از سیاست بوش خواهان تغییر در رویکرد و سیاست آمریکا نسبت به افغانستان شد. تلاش برای تغییر رویکرد نظامی و درک بیشتر روندها و متغیرهای داخلی افغانستان از جمله اقدامات اوباما برای ایجاد تغییر در این کشور بوده است. به باور اوباما در ساخت یک رژیم باثبات می بایست متغییرهای داخلی افغانستان از جمله تفاوت های فرهنگی و ارزشی مردم افغان، تفاوت ها و شکاف های قومی، قبیله ای و مذهبی مورد توجه باشند. فصل بعدی در مورد حمله آمریکا به عراق به عنوان یکی از مهم ترین اشتباهات راهبردی دولت بوش است. از دیدگاه نویسنده حمله به عراق نه تنها مشکلی را حل نکرد، بلکه اساساً مشکلات گسترده تری برای آمریکا در سطح منطقه خاورمیانه ایجاد نمود. این جنگ به هیچ عنوان مشروعیت جنگ افغانستان را نداشت. در مقابل دولت اوباما از همان روزهای اول اعلان نمود که به دنبال خروج منطقی و برنامه ریزی شده از عراق است. به باور نویسنده خروج از عراق به شکل مرحله ای و با تثبیت موفقیت ها به خصوص با تقویت دولت و ارتش عراق، می تواند زمینه ای برای موفقیت در سایر عرصه ها باشد. فصل بعدی در ارتباط با مسئله اختلافات موجود بین فلسطینی ها و به طور کلی جهان اسلام با رژیم صهیونیستی است که به نظر نویسنده یکی از مهم ترین چالش ها دولت اوباما می باشد که هنوز وی به دلیل ماهیت درگیری هیچ گونه موفقیتی در آن نداشته است. نویسنده طی فصل بعد به برنامه هسته ای ایران اشاره می کند. برنامه هسته ای ایران از این حیث به عنوان یکی از چالش های اصلی سیاست خارجی اوباما در نظر گرفته شده است که نظم کنونی و آینده خاورمیانه به آن بستگی دارد. به باور نویسنده هسته ای شدن ایران نه تنها می تواند زمینه ساز اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی گردد، بلکه می تواند باعث ایجاد
رقابت برای ساخت تسلیحات اتمی در منطقه خاورمیانه شود. بنابراین تنها گزینه مطلوب است. « دیپلماسی بدون پیش شرط » برای حل آن روی آوردن به فصل بعدی در مورد روابط با روسیه است. در این زمینه نویسنده با انتقاد از سیاست خارجی بوش، سیاست بی توجهی غرب و به خصوص آمریکا به روسیه را سیاستی پرهزینه ارزیابی نموده است. نویسنده اشاره می کند که به دنبال فروپاشی شوروی، مقامات آمریکایی احترام لازم را برای روسیه قائل نشدند که همین مسئله دولت روسیه را واردار به اتخاذ اقداماتی علیه منافع غرب نمود. همین موضوع باعث شد که مقامات روسیه تصمیمات جدی برای برخورد با غرب در مواردی همچون بحث سپر دفاع موشکی بگیرند. این در شرایطی بود که آمریکا برای حل مشکلات جهانی به شدت به حضور و حمایت روسیه نیاز دارد. موضوع فصل بعدی گرم شدن دمای کره زمین به عنوان چالش زیست محیطی در سیاست خارجی آمریکا است. نویسنده در این زمینه به تمجید از دولت اوباما می پردازد. وی در این فصل به سیاست ها و اقدامات اوباما در زمینه محیط زیست پرداخته و دولت وی را یکی از موفق ترین دولت های آمریکا در این زمینه معرفی نموده است. در نهایت در فصل آخر نویسنده تقویت جایگاه سازمان ملل را یکی دیگر از ضروریات سیاست خارجی اوباما ارزیابی می کند. نویسنده مشکلات جهان کنونی را به شکلی می داند که تنها با هماهنگی در چارچوب سازمان ملل می توان با آنها مقابله کرد. به عنوان نمونه مبارزه با گسترش بیماری های واگیردار، حل وفصل اختلافات و پایان درگیری های محدود داخلی و بین المللی با توسل به نیروهای حفظ صلح و هماهنگی برای حل بحران های زیست محیطی بدون سازمان ملل ممکن نیست.
نقد محتوایی کتاب حاضر با نگاهی انتقادی به سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش نوشته شده است. نویسنده سیاست خارجی بوش را مهم ترین علت ناکامی آمریکا در مقابله با تهدیدات ارزیابی نموده است. وی سیاست بوش در مبارزه با تروریسم و منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی را ناکارآمد ارزیابی نموده و به شدت از نوع برخورد آمریکا با روسیه و سازمان ملل متحد انتقاد می کند. در مقابل وی سیاست اوباما را که مبتنی بر چندجانبه گرایی، احترام به سازمان ملل متحد و رژیم های بین المللی و همکاری با روسیه و سایر قدرت های بزرگ می باشد را زمینه ساز موفقیت آمریکا در مقابله با تروریسم، مسئله گسترش تسلیحات کشتار جمعی و سایر تهدیدات و مشکلات ارزیابی نموده است. با توجه به این شرایط، از منظر محتوایی مطالعه کتاب حاضر کم وبیش خواننده را با تحولات سیاست خارجی آمریکا طی یکی دهه گذشته آگاه می سازد. ضمن اینکه چون نویسنده در سرتاسر کتاب، سیاست خارجی بوش و اوباما در ارتباط با موضوعات مختلف را مورد مقایسه قرار داده است، عملاً درک عمیق تری برای خواننده در زمینه سیاست خارجی آمریکا و تفاوت در رویکرد و سیاست خارجی احزاب جمهوری خواه و دموکرات ایجاد می کند. بنابراین مطالعه کتاب می تواند در زمینه آشنایی با اصول سیاست خارجی آمریکا، تفاوت های بین احزاب جمهوری خواه و دمکرات، نوع نگاه آمریکایی ها نسبت به جهان، سایر کشورها و تهدیدات و همچنین برآورد آینده سیاست خارجی آمریکا بسیار راه گشا باشد. با این وجود نکاتی در کتاب وجود دارد که شایسه دقت نظری بیشتری بوده اند. از جمله اینکه به نظر می رسد نویسنده در برآورد تهدیدات تا اندازه زیادی تحت تاثیر نگرش غربی به جهان قرار گرفته است. تحت تاثیر این نگرش، جهان از زاویه دید کشورهای غربی دیده می شود و فرصت ها و تهدیدات با توجه به منافع آنها مورد ارزیابی قرار
می گیرد. همین موضوع باعث می شود که بخشی مهمی از تهدیدات دیده نشوند و یا اینکه صرفاً آن بخشی مدنظر قرار گیرد که غرب و آمریکا را هدف قرار داده است. به عنوان نمونه، وی به درستی تروریسم را یکی از مهم ترین تهدیدات جهانی ارزیابی نموده است که می بایست در صدر سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد. با این وجود زمانی که نویسنده وارد مصادیق شده، عملاً تنها به القاعده و سایر گروه های تروریستی اشاره می شود که غرب را هدف قرار داده اند. این در شرایطی است امروزه بسیاری از کشورها با مشکل تروریسم مواجه هستند و تنها را حل آن پاسخی جهانی و ریشه ای با مشارکت همه کشورها است. به عنوان نمونه کشورهای خاورمیانه که نویسنده از آنها به عنوان منشاء تروریسم یاد کرده است، عمدتاً خود بیشترین آسیب ها را از تروریسم دیده اند. ضمن اینکه نویسنده کمتر به نقش مستقیم و غیرمستقیم کشورهای غربی در ایجاد و گسترش تروریسم و افراطی گری در خاورمیانه اشاره نموده اند. این در شرایطی است که سیاست های آمریکا در عراق، افغانستان و به خصوص حمایت غرب از رژیم صهیونیستی، خود یکی از مهم ترین عوامل زمینه ساز اقدامات افراطی است. البته داشتن چنین نگاهی تا حد زیادی طبیعی و واقع گرایانه است. بسیار طبیعی است که کشورها تنها با تهدیداتی مقابله کنند که امنیت آنها را نشانه رفته است. با این وجود در عرصه جهان کنونی که زمان و مکان هر روز به هم نزدیکتر می شود، نمی توان امنیت را صرفاً از زاویه ملی نگریست. در واقع این انتظار از کشورهای غربی و به خصوص آمریکا می رود که نگاه تنگ نظرانه به امنیت را با نگاهی گسترده تر به امنیت همراه تر سازد. ضمن اینکه تحولات یک دهه گذشته نشان داده است که امروزه تهدیدات بیشتر ماهیتی جهانی و و در عین حال فروملی یافته اند که این امر ضرورت بیشتری برای اصلاحات در تفکرات و سیاست های امنیتی ایجاد نموده است.
ضمن اینکه در حالی روابط با روسیه به عنوان یکی از چالش های اصلی سیاست خارجی اوباما معرفی شده است، که به باور بسیاری مشکل روابط با چین کمتر از روسیه نیست. به هر حال هرچند روسیه کشوری بزرگ و کم وبیش تاثیرگذار در عرصه بین المللی است، اما روندهای موجود نشانگر تاثیرگذاری بیشتر چین در سال های آینده است. این روندیست که مورد تائید بسیاری از کارشناسان و حتی دولت آمریکا است. به عنوان مثال در راهبرد نظامی جدیدی که اخیراً از سوی وزارت دفاع آمریکا منتشر شد، قرار است تا سال 2020 بخش مهمی از ناوگان دریایی آمریکا از مناطق غربی به سوی محیط پیرامونی چین حرکت کنند. این موضوع به شکل کامل نشان می دهد که دولت آمریکا کاملاً نسبت به قدرت چین آگاهی دارد و از هم اکنون خود را برای روابط پیچیده و احتمالاً رقابت آمیز و پرتنش با چین آماده می کند. با این وجود نویسنده روابط با چین را مد نظر قرار نداده است. نقد روشی از منظر روشی مهم ترین نکته پیوستگی بین مطالب و فصول کتاب است. ساختار و سازمان دهی کتاب حاضر به شکلیست که خواننده درک بسیار کاملی از مطالب و مباحث پیدا می کند. نویسنده در ابتدای کتاب و در مقدمه مشکلات اساسی سیاست خارجی آمریکا را بیان نموده است؛ سپس به شکل کاملاً منظم و دقیق هر کدام از آنها را طی یک فصل مورد بحث قرار می دهد. ضمن اینکه در هر فصل ابتدا سیاست دولت بوش و سپس سیاست دولت اوباما در ارتباط با یکی از مشکلات سیاست خارجی آمریکا را مورد بحث قرار داداه است. این موضوع، یعنی پیوستگی و نظم بالا باعث شده است تا هم نویسنده از خواندن کتاب خسته نشود و هم اینکه قدرت مقایسه و تطبیق دولت بوش و اوباما و در نتیجه کلیت سیاست خارجی آمریکا را پیدا کند.
موضوع دوم در این زمینه فقدان چارچوب نظری می باشد. از منظر روشی یکی از مهم ترین نقاط قوت یک کتاب، ارائه چارچوب نظری مرتبط با بحث و تلاش برای توضیح و تبین واقعیات مطابق آن است. در واقع تلاش علمی تلاشی با هدف درک واقعیات مطابق با نظریات و در نتیجه کمک به توسعه نظری و درک واقعیات عینی است. با این وجود در این کتاب به شکل واضح از هیچ گونه نظریه یا چارچوب نظری استفاده نشده است؛ هر چند کاملاً مشخص می باشد که نویسنده نزدیکی و قرابت خاصی به دیدگاه های منشعب از لیبرالیسم از جمله نهادگرایی دارد. پیشنهاد با عنایت به تمامی از نکات، کتاب حاضر اثری نو و بدیع در زمینه آحرین تحولات سیاست خارجی آمریکا می باشد که مطالعه آن را به کارشناسان و اساتید حوزه آمریکا توصیه می گردد. ضمن اینکه مطالعه این کتاب برای دست اندرکاران سیاست خارجی کشور می تواند راه گشا باشد. به هر حال نویسنده در فصول مختلف کتاب اشارات گسترده ای به ایران به عنوان یکی از مشکلات مهم آمریکا داشته است. ضمن اینکه اصولاً یکی از فصول کتاب اختصاص به برنامه هسته ای ایران دارد. در نتیجه مطالعه این کتاب برای دست اندرکاران سیاست خارجی کاملاً مفید خواهد بود.