مطالب مرتبط با کلیدواژه

صور ادراکی


۱.

تأملات استاد در مسأله ی واقع نمایی صور ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت‏شناسی شناخت مطهری مطابقت ذهن و خارج واقع‌نمایی علم صور ادراکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۳۶۵
بدون تردید، استاد مطهری از چهره‏های شاخص و خوش فکر و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر شمرده می‏شود.حضور جدّی و طولانی در حوزه‏های درسی دینی، وسعت مطالعات در علوم متنوّع عصری، ذوق و استعداد وافر و تعهّد و خلوص او در اعلای کلمة دین، وی را در عرصة ارائة خدمات دینی و تربیت نسل جدید، واجد سهمی‏انحصاری ساخته است. وی در فلسفة اسلامی دارای مطالعات گسترده و عمیق بود و در پرتو آشنایی با فلسفة متأخّر جهان غرب، به ‏مسائل مهمّ و سؤالات اساسی این دوران توجّه جدّی نشان داد؛ از آن جمله مباحث شناخت ومعرفت‏شناسی است که مقالة حاضر، اندیشه‏های استاد را در پاسخ به مهم‏ترین مسألة شناخت، یعنی کاشفیت و واقع‏نمایی علم، پی گرفته است. ضمن تأکید بر بداهت واقع نمایی علم، معیار آن را اتّحاد ماهوی صور ذهنی و موجودات عینی دانسته؛ سپس دربارة چگونگی دستیابی نفس مدرک به ماهیات اعیان خارجی، بر اندیشة عرفانی ‏حضرات خمس تأکید ورزیده‏ و سایر راه حل‏های بدوی را مطرود دانسته‏ است. این مقاله درصدد است نشان دهد در عین این‌که اندیشه‏های استاد، به تنقیح موضوع کمک شایانی کرده است، ‏همچنان مسألة بسیار فربه و عمیق کاشفیت صور ادراکی، حلّ نهایی خود را نیافته است و بر اندیشه‌وران فرض است‏که راه آن استاد فقید را پی گرفته، موضوع را مانند استاد جدّی تلقّی کنند. بی‏تردید اگر از حضورش محروم‏ نمی‏شدیم، بهره‏اش را در پیشبرد این موضوع خطیر، وافر می‏ساخت. رضوان خدا بر او باد.
۲.

رابطة صور مادی و صور علمی در نظریة شناخت ملاصدرا و کانت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ماهیت ذهن عین پدیدار مقولات صور ادراکی ناپدیدار صور مادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۱ تعداد دانلود : ۷۵۵
یکی از مهم ترین موضوعات پیچیده و بحث بر انگیز شناخت شناسی، چه در فلسفة اسلامی و چه در فلسفة غرب، مسئلة کیفیت ارتباط ذهن و عین با یک دیگر و به عبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابه سامانی و تشویش اندیشة فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر این اساس دیدگاه ملاصدرا و کانت مورد مداقه و مقایسه قرار گیرد و راه کارهای هریک از آن ها در حل این معضل گزارش شود. با این که در فلسفة ملاصدرا ذهن و عین دو امر وجودی متفاوت فرض شده اند، ولی بنابر نظریة اصالت وجود هر دو در طول یک دیگر قرار می گیرند؛ و علم که خود از سنخ وجود است در تمام مراحل ادراکات حسی، خیالی، و عقلی نفس نقش مرآتیت و کاشفیت از عالم خارج را برعهده دارد. ملاصدرا رابط میان جهان خارج و ذهن را ماهیت دانسته است؛ ماهیتی که به خودی خود نه مقید به جهان خارج است و نه مقید به قلمرو ذهن، بلکه در هر قلمرو وجود و در تمام مراحل ادراک ملازم و در معیت با وجود است. وی با خلاقیت نفس در ابداع صور و متعلقات ادراک و پیوند شکاف ذهن و عین، از طریق تشکیک در مراتب وجود، به حق توانسته است مرآتیت و کاشفیت ذهن از عالم خارج را به تصویر کشد. از نگاه کانت شناخت مستلزم دو چیز است: یکی، شهود؛ یعنی آن چه در زمان و مکان به ما داده شده است و دیگری، اطلاق مقولات به آن چه به شهود آمده اند. یکی از شرایط استفاده از یک مفهوم آن است که میان آن مفهوم و آن چه مفهوم بر آن اطلاق شده است شباهتی وجود داشته باشد. مقولات که عاری از محتوای تجربی هستند با هیچ امر تجربی شباهت ندارند. کانت در جهت پیوند این شکاف عمیق میان ذهن و عین به شاکلة استعلاییِ زمان متوسل شده است، این در حالی است که او از یک طرف هم چنان قائل به نوعی تقابل قطعی میان پدیدارها و مقولات است و ازطرف دیگر به تقابل پدیدار و ناپدیدار هم چنان پای بند است.