مطالب مرتبط با کلیدواژه

اثباتی


۱.

مکتب فرانکفورت (نظریة انتقادی) ارزیابی انتقادی مبانی نظری (فلسفی)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی معرفت شناسی انسان شناسی هستی شناسی انتقادی فرانکفورت اثباتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
تعداد بازدید : ۳۹۹۸ تعداد دانلود : ۱۲۸۵
مکتب «فرانکفورت» (نظریة «انتقادی» به عنوان مبنای اصلی آن) بخشی از یک جنبش فکری، موسوم به «مارکسیسم غربی» و برآمده از شرایط خاصی است که در پی تفاسیر مجدّد از نظریة مارکس درباره جوامع سرمایه داری و انتقاد از جامعة نوین و نظام های گوناگون معرفتی مانند اثبات گرایی است. در این نوشته، تلاش بر آن است که ضمن معرفی نظریة «انتقادی» و زمینه های اجتماعی و نظری (معرفتی) شکل گیری آن، به مبانی نظری (فلسفی) این نظریه با توجه به نسل اول نظریه پردازان مشهور آن (همچون هورکهایمر، آدورنو، مارکوزه و فروم) بپردازد و ضمن توضیح هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی آن، به بررسی و ارزیابی مبانی آن همت گمارد.
۲.

قواعد رفتاری در اقتصاد اسلامی؛ مفهوم، ویژگی ها، رویکردهای نظری و مبانی عملی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: قاعده رفتاری معروف اقتصاد اسلامی هنجاری اثباتی سیاستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۵۹
هدف اقتصاد اسلامی، تثبیت و قاعده مند شدن رفتارهای اقتصادی، در چارچوب هنجارهای اسلامی است: «<em>لِیقُومَ النَّاسُ بالْقِسْط</em>»؛ بنابراین، بررسی مفهوم و ویژگی های قواعد رفتاری و تبیین مبانی و رویکردها به آن در بخش های مختلف اقتصاد اسلامی، ضرورت دارد. مقاله حاضر، با بهره گیری از ابزارهای تحلیل فقهی و اقتصادی، این دغدغه را دنبال می کند.<br /> طبق یافته های تحقیق، قاعده رفتاری، معادل مفهوم «معروف» در شریعت است و می توان برای آن شش ویژگی برشمرد: معناداری، ثبات نسبی و پویایی تدریجی، ابتنا بر احساس نیاز ناشی از باورها و عواطف، اتکا به تثبیت سازوکار و زمینه های نهادی، امکان تحقق آگاهانه یا خودجوش و قابلیت قضاوت. در اقتصاد هنجاری اسلامی، قواعد رفتاری در چارچوب الگوهای پویا، ضوابط شرعی باثبات و سیاست های متغیر ارائه می شود. در اقتصاد اثباتی اسلامی، قواعد رفتاری در قالب کشف سازوکارهای موجود، تعیین نسبت آن با هنجارهای اسلامی و استظهار رفتارهای مکلفین شناخته می شود. در اقتصاد سیاستی اسلامی، مبتنی بر ضوابط شریعت در رفتارسازی، الگوهای تثبیت یا تغییر قواعد رفتاری متناسب با هنجارهای اسلامی، جستجو می شود. قواعد رفتاری اقتصادی مدنظر اسلام، متکی بر مبانی دینی چون استخلاف و استعمار در تولید، تسخیر و اخوّت در توزیع و اعتدال و کفاف در مصرف، قابل تحقق است.
۳.

سیمای پارادایمی آینده پژوهی: از بازخوانی تا بازنمایی آینده های یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۱۹ تعداد دانلود : ۶۰۴
امروزه آینده پژوهی به عنوان یک حوزه مستقل و ساختارمند در قلمروهای علمی حضور چشمگیری دارد و بنیاد مطالعات و پژوهش های راهبردی را تشکیل می دهد. آینده پژوهی دانش تحلیل، اکتشاف، طراحی و برپایی هوشمندانه آینده است و ریشه در نظام تدبیر بشری دارد و بر مهندسی، خلق و بازآفرینی آگاهانه، فعالانه و پیش دستانه آینده تأکید می کند. آینده پژوهی و مسئله اکتشاف و شکل بخشی آینده تابع مبانی، اصول و قواعدی است که در قالب چارچوب های مستحکم نظری و مفهومی تحت عنوان پارادایم ها انعکاس می یابند و ساماندهی مشاهدات، قالب بندی ادراکات و جهت گیری اقدامات را مدیریت می نمایند. مقاله حاضر با محوریت روش شناسی توصیفی−تحلیلی، ضمن تبیین مفهوم و منطوق پارادایم، به بازخوانی پارادایم های متعارف آینده پژوهی−اثباتی، تکاملی و انتقادی− می پردازد و در ادامه، نگاشت و خوانشی نوین از پارادایم نوظهور این حوزه −آینده های یکپارچه− ارائه می دهد. بازخوانی فرایند تحول و گذار پارادایمی معطوف به ظهور پارادایم آینده های یکپارچه حکایت از توسعه ظرفیت آینده پژوهی در پردازش مسائل و تبدیل آینده پژوهی به یک حوزه فراطبیعی دارد.
۴.

پردازش و درک پارادایمی از انسان ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثباتی انتقادی انسان ممسنی پارادیم های شناختی پست مدرن تفسیری کیش شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
شهرستان ممسنی، زیستگاه انسانِ ممسنی است. این انسان از بدو مهاجرت به قلمرو جغرافیایی شولستان و تغییر نام قلمرو اخیر به ممسنی به کنش گری در بستر ساختار ایلی عشیره ای پرداخته است. از این حیث، انسانِ ممسنی و فضای زیست ایشان به طور متقابل به یکدیگر قوام بخشیده اند. هرگونه شناخت علمی از انسان، نیازمند استفاده از چارچوب پارادایمی معینی است. تحلیل و پردازش انسانِ ممسنی سوای از این امر نیست و نیازمند پارادایم خاصی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر پردازش و درک پارادایمی انسان ساکن در فضای جغرافیایی ممسنی است. بنیان پژوهش کنونی بر این سؤال استوار است که پردازش و درک پاردایمی از انسان ممسنی چگونه بوده و چه نتایجی به همراه دارد؟ برای این منظور نویسندگان ضمن بررسی و تجزیه و تحلیل این انسان از منظرهای گوناگون تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک با اتکا بر پارادایم های اثباتی، تفسیری، انتقادی و پست مدرن به تبیین پارادایمی از این انسان پرداخته است. پژوهش حاضر از ماهیتی بنیادی برخوردار است و داده کاوی به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های کتابخانه ای و یافته های میدانی (مصاحبه و مشاهده) است. نتایج تحقیق نشان داد چنین پارادایم های شناختی در پردازش انسانِ ممسنی و نیل ایشان به کیش شخصیت تأثیرگذار هستند.