مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه ادبیات


۱.

بررسی تطبیقیِ دو رویکرد تحلیلی و اروپایی در فلسفه ادبیات، با دفاعیه ای از فلسفه تحلیلیِ ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تحلیل فلسفه تحلیلی فلسفه اروپایی فلسفه ادبیات استعاره متافیزیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱۲ تعداد دانلود : ۸۳۸
هرچند از دیرباز اندیشه های فلسفی درباره سرشت و کارکرد ادبیات رواج داشته اند، فلسفه ادبیات، در حکم حوزه فکری یا رشته ای مستقل، به تازگی ظهور پیدا کرده است. دو نوع نگرشی که از حدود یک سده پیش در فلسفه غرب از هم متمایز شده اند، یعنی فلسفه تحلیلی در برابر فلسفه اروپایی، در فلسفه ادبیات هم وجود دارند. این جستار با روش تطبیقی ابتدا به بررسی تفاوت های فلسفه تحلیلی و اروپایی و، سپس، فلسفه تحلیلیِ ادبیات و فلسفه اروپاییِ ادبیات می پردازد. تأکید این مقاله بر فلسفه تحلیلیِ ادبیات است، زیرا به نظر می رسد این نوع فلسفه با روش منطقی و واقع نگرانه اش به ما در درک واقعیِ سرشت و کارکرد ادبیات بیشتر کمک می کند. مدعای این جستار آن است که فلسفه اروپاییِ ادبیات خود جلوه دیگری از ادبیات است و فقط بر ابهام مفهوم ادبیات می افزاید. فیلسوفان اروپاییِ ادبیات نیز، مانند آفرینندگان آثار ادبی، برای معنابخشیدن به زندگی و ادبیات متوسل به استعاره-هایی متافیزیکی یا کلام-خِردمحور شده و با خیال پردازی های فلسفه گون سعی در معناکردن ادبیات داشته اند. با وجود این، حاصل کار آنان تا حدود زیادی همان کارکردها و تأثیرهای ادبیات را دارد. البته، این به هیچ وجه به معنای نفی ارزش رویکرد اروپایی نیست. به زعم نگارنده، آن چه در وضع کنونی در ایران به آن بیشتر نیاز داریم نه فلسفه اروپاییِ ادبیات بلکه فلسفه تحلیلیِ ادبیات است، زیرا این رویکرد با تمرکز بر روش تحلیل و واکاوی منطقیِ مفهوم «ادبیات» و مفهوم های مرتبط با آن زمینه را برای شناخت دقیق تر این حوزه فراهم می کند، و آن گاه است که می توان با رویکرد اروپایی به بررسی جنبه های دیگر ادبیات پرداخت.
۲.

نگاهی به پارادایم قدسی در فلسفه ادبیات و هنر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارادایم امرقدسی فلسفه هنر فلسفه ادبیات هنر اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۶۳۴
پارادایم به معنی سرمشق ها و نمونه های حاکم بر ذهن و زبان دانشمندان در دوره های مختلف است و با اندکی تسامح، در علوم انسانی و هنر نیز نظام های فکری غالب یا همان پارادایم ها قابل شناسایی است. هنرمندان بسیاری خود را ذیل این نمونه های غالب می بینند و پیوندی عمیق با اندیشه های حاکم در زمان خود می یابند. در ایران از سالهای 1320 غالب هنرمندان و نویسندگان خود را وقف تبلیغ برای پارادایم حاکم؛ یعنی مارکسیسم کرده بودند و در دهه چهل، هنر مدرنِ خودارجاع «کانتی» بود که هنرمندان و نویسندگان متعددی را مجذوب خود ساخت. یک دهه بعد، تفکرات بوم گرای اسلامی، که در ادامه ی برخوردهای مختلف با سنت پدید آمده بود، زمینه را برای رشد زیباشناسی «قدسی» ایجاد کرد. به بیان دیگر روشنفکران و نواندیشان دینی با بهره گیری از آرای فلاسفه غرب و سنت های مذهبی، نوع جدیدی از فلسفه ی هنر و ادبیات را در ایران پی نهادند. این نواندیشان که افرادی چون علی شریعتی، مرتضی مطهری، عبدالکریم سروش، داوری اردکانی و دیگران بودند، گرچه در موارد متعددی اختلاف نظر داشته و دارند، در زیباشناسی به حضور یک «امر قدسی» در هنر اسلامی باور دارند. بنابراین، باورمندی به امرقدسی در کنار شرایط اجتماعی و سیاسی ، به خصوص پس از انقلاب اسلامی، زمینه را برای رشد هنر اسلامی- انقلابی فراهم ساخته است.
۳.

تأثیر فرهنگ بر ادبیات و برخی دلالت های معرفت شناختی آن(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه ادبیات نسبت ادبیات و فرهنگ معرفت شناسی ادبیات معرفت شناسی فرهنگ جامعه شناسی ادبیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۲۲۰
دو مقوله «فرهنگ» و «ادبیات» از مهم ترین عناصر نرم افزاری حیات آدمی اند و مبحث مناسبات و تعاملات آن دو از  مباحث اساسی «فلسفه فرهنگ» از سویی و «فلسفه ادبیات» از سوی دیگر است. مسئله این نوشتار بررسی چگونگی تأثیر فرهنگ بر ادبیات و برخی دلالت های معرفت شناختی آن از رهگذر کاربست روش مطالعه عقلی و فلسفی است. این مقاله ادعا دارد با فرض اختیار یک تلقی از تلقی های متعدد این دو مفهوم، تأثیرگذاری فرهنگ بر ادبیات در چارچوب علل اربعه وجود شی ء قابل بررسی است. اتخاذ این روش آشکار می کند در عین استقلال مفهومی فرهنگ و ادبیات، فرهنگ بر علل وجودی و ماهوی ادبیات تأثیر مستقیم می گذارد و نتیجه آنکه هر فرهنگی ادبیات متناسب خود را می پروراند؛ هرچند این پرورده که از عناصر فرهنگ تغذیه کرده، باعث بالندگی و تقویت و تحکیم آن فرهنگ شود. در این میان «بینش»، «گرایش»، «منش» و «کنش» به عنوان موضوع ادبیات از سویی و مؤلفه های فرهنگ از دیگرسو مهم ترین نقطه تلاقی این دو عنصر است و این تأثیر دارای دلالت های معرفت شناختی قابل توجهی است.
۴.

تطور مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات ادبی فلسفه ادبیات رشته دانشگاهی ادبیات نقد ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
رشته ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل هایی به روز و کاربردی پیش می رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی، تولید فکر، نوآوری، ایده محوری و خلاقیت محوری، استفاده از ظرفیت های بینارشته ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشته دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است. با وجود این، این دانشگاه ها همچنان به دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث هایی که از 150 سال پیش در زمینه هایی همچون تعریف ادبیات به مثابه رشته ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسنده کتاب ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینه فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت وگوهایی که در دهه 1880 در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در زمینه ماهیتِ آکادمیک رشته ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه های اخیر دنبال می کند. تأکید مقاله اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه ای بخواهد به دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خواننده خوبی می تواند انجام دهد.