مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
فلسفه اسلامی
بی تردید قرآن کریم از عوامل موثر در شکل گیری، رشد و توسعه برخی علوم بوده و هست و در فلسفه اسلامی نیز نقش ارزنده ای ایفا کرده است. از جمله در حوزه جهان شناسی فلسفی، علاوه بر افق گشایی نسبت به مسائل بسیاری که در قرآن بدان ها اشاره شده است، به اصلاح و تکمیل برخی باورهای فلسفی نیز انجامیده است. این مقاله در پی اثبات تاثیر آموزه های قرآن کریم در ساحت جهان شناسی فلسفی است و به عنوان نمونه چهار مسئله جهان شناختی آغاز و آفرینش جهان، حدوث و قدم عالم، حرکت جوهری و آگاهی و شعور موجودات را به روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و از این رهگذر به مقایسه آرای فلاسفه مسلمان با اندیشه های فلسفی یونان می پردازد. این تحقیق نشان می دهد در آن دسته از مسائل که در فلسفه یونان ریشه دارند، نه تنها آرای جهان شناختی فلاسفه مسلمان تابع اندیشه های ارسطوئی نیست بلکه به طور معناداری به آموزه های قرآنی نزدیک تر است. از این رو این سخن خاورشناسان که فلسفه اسلامی تکرار تقلیدگونه فلسفه یونان است، از حقیقت عاری است.
آیت الله مصباح یزدی نظریه پرداز در فلسفۀ اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
9-13
برای آشنایان با فلسفه اسلامی شکی نیست که آیت الله مصباح یزدی از چهره های شاخص فلسفه اسلامی در عصر حاضر هستند. آثار متعدد و شاگردان بسیار او در این رشته گواه این مدعاست. آنچه نیاز به بحث و تبیین دارد این است که نشان داده شود آیت الله مصباح یزدی چه جایگاهی در فلسفه اسلامی دارد و چه سهم و نقشی در این حوزه ایفا کرده است. رویکرد او به فلسفه چیست، تفکر فلسفی او چه ویژگی هایی دارد، دستاوردهای او در این زمینه چیست و چه درس هایی می توانیم از سیره فلسفی او بیاموزیم؟ در نوشتار حاضر که به روش تحلیلی توصیفی به اختصار و فهرست وار انواع فعالیت های فلسفی او، ویژگی های تفکر فلسفی او و دستاوردهایش بررسی می شود.
اصالت عقلانیت شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
99 - 125
از جمله مباحث مهم فلسفه و کلام شیعی، اثبات اصالت روش است. وجود برخی شباهت ها سبب شده عده ای، مباحث فلسفی و کلامی متفکران شیعی را تقلید از فلسفه یونان و معتزله بدانند. مسئله اصلی این مقاله آن است که نشان دهد الگوی عقلانیت شیعی، نه تقلیدی و مترجَم بلکه مستقل و اصیل است. اثبات این مدعا از این جهت ضروری است که علاوه بر پاسخ به اتهام یادشده، رویکرد متفاوتی در تحلیل عقلانی را نمایان می سازد. این مقاله با روش اسنادی، تحلیلی به بررسی روش تعقل در دو حوزه فلسفه و کلام پرداخته و اثبات می کند متکلمان و فیلسوفان شیعی به دلیل بهره مندی از تراث وحیانی و شهودی، عقلانیتی کاملاً متمایز از معتزله و یونان باستان داشتند. تأثیرپذیری فلسفه اسلامی از این منابع، برهانی بودن روش فلسفی را مخدوش نساخته است.
زمانه و خویشکاری آن در شعر ناصر خسرو قبادیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانه، یکی از واژه های پر بسامدی است که در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی دوره اسلامی رواج یافته است. زمانه، در واقع، زمان کرانه مند زروانی است که از زروان (زمان بی کرانه) به وجود آمده و برخی از ویژگی ها و کارکردهای زروان را در خود دارد. کارکردها و خویشکاری زمانه همراه این واژه و مترادف های آن در آثار فارسی دوره اسلامی بازتاب یافته است. ناصرخسرو قبادیانی (394-481ه .ق) از کسانی است که زمانه و مترادف های آن در آثارش، بویژه دیوان شعر او، دیده می شود. آبستنی و زایندگی زمانه، فرسایش، تعیین سرنوشت، مرگ و نابودی موجودات و پدیده های جهان هستی مهمترین خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو است. از آنجا که مسأله اصلی این نوشتار بحث در باره زمان و خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو قبادیانی است، نخست به بحث درباره زمان پرداخته شده و پس از تقسیم آن به زمان بی کرانه و زمان کرانه مند ( زمانه)، به خویشکاری زمانه در شعر ناصر خسرو پرداخته خواهد شد.
جاودانگی نفس در اسلام با تأکید بر آیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشری در طول حیاتش مسأله جاودانگی و فناناپذیری وی بوده است، جاودانگی نفس یکی از مسائل اساسی در اسلام می باشد، که رویکردهای مختلف فلسفی و کلامی را به دنبال داشته است؛ و با تجرد نفس و بحث معاد ارتباط تنگاتنگی دارد. در قر آن کریم نیز آیات زیادی دلالت براین مسأله دارد، یعنی هم به معانی مختلف نفس و تجرد آن اشاره کرده، و هم به بحث جاودانگی و معاد، چه جسمانی وچه روحانی، پرداخته، وآن را امری فطری دانسته است. هدف این مقاله تأکید بر این موضوع است که میل به جاودانگی فطری و طبیعی است، و همه ادیان به این قضیه اذعان دارند اما در شکل های مختلف. این مقاله موضوع را از نگاه فلسفه و کلام اسلامی و با تأکید بر آیات و روایات مورد بررسی قرار می دهد.
مقایسه ماهوی هوش انسانی با هوش مصنوعی از منظر فلسفه اسلامی با تاکید بر حکمت متعالیه ملاصدرا، راهگشایی در فهم جایگاه عقول برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. هوش مصنوعی که دستاورد هوشمندی انسان است عملکردهای بسیار دقیقی همچون یادگیری، بهینه سازی، تعمیم پذیری دارد. در هوشمندی ثانوی امکان دارد عملکردهای بسیار قوی به منصه ظهور برسد اما به دلیل واسطه های بیشتر و ضعف در علوم می توان آگاهی یا علم ثانوی را تنها شبحی از علم دانست چنان که مشاهده می شود در هوش مصنوعی نرم افزار و سخت افزار کاملا مغایر یکدیگر هستند. با توصیف و تحلیل و قیاس ماشین هوشمند با انسان می توان فاصله آگاهی انسان با آگاهی علل اولی و ورود کثرت و مغایرت در عالم مادی را با عوالم بالاتر بهتر فهمید. اگرچه به نظر می رسد مراتبی از هوشمندی انسان به نحوه عملکرد در زمینه اخلاق و افعال اختیاری باز می گردد اما نظر به درصد قابل اعتنای تاثیرات شرایط بیرونی و یا قبلی بر اعمال اختیاری انسان، تفاوتها میان این دو نوع هوشمندی ثانوی( هوش انسان و هوش مصنوعی) به حد پایین تری نازل می شود. بدون توجه به عواطف، حالات درونی یا علوم حضوری حتی در خصوص اراده نیز تمایز اصیلی در هوشمندی انسان و هوش مصنوعی نمی توان یافت.
بعضی جنبه های کتاب تهذیب الاخلاق مسکویه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ مهر و آبان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۶)
279 - 294
حوزههای تخصصی:
این نوشته درباره منابع ابوعلی مسکویه رازی در تألیف کتاب تهذیب الاخلاق است و نویسنده کوشیده است که تا آنجا که منابع اجازه می دهند، دریابد که آبشخورهای مسکویه آثار و شروح کدام فیلسوفان ارسطویی یا افلاطونی بوده است و جمع و تلفیقی که مسکویه در اینجا بین آراء افلاطونیان و ارسطوییان در مسئله اخلاق و شرح کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو کرده و گاهی در آثار موجود یونانی نمی توان نظیر دقیق آنها را یافت، ریشه در کجا دارد و احیاناً نوآوری های اندک او در کجاست.
جایگاه « تفکّر» در فلسفه سیاسی اسلامی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
115 - 136
حوزههای تخصصی:
بحث در خصوص ماهیت و ابعاد تفکر و تعقل به عنوان موضوعی بنیادین، همواره دغدغه نوع انسان و به خصوص فیلسوفان بوده است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بحث از تفکر به معنای لغوی و اصطلاحی، جایگاه آن در فلسفه و فلسفه سیاسی اسلامی موردبررسی قرار گیرد و برای این منظور به آرای فارابی و ملاصدرا رجوع شده است. نتیجه آنکه، در فلسفه اسلامی، تفکر در نسبت با هستی شناسی و قراردادن انسان به عنوان بخشی از هرم هستی قابل درک است و تفکر او در چنین منظومه ای معطوف به سعادت است. فارابی این مسئله را ذیل بحث از سلسله عقول و مراتب آن موردبحث قرار داده است و ریاست مدینه فاضله را از آنِ کسانی می داند که به مرتبه «عقل مستفاد» رسیده باشند و نیل به همین مرتبه را مقسمِ انواع مدینه قرار داده است. ملاصدرا نیز، به صورتی دیگر به همین نکته رهنمون شده است با این تفاوت که برای او عقلانیت در کنار اشراق و وحی مطرح شده است و تفکر یکی از این ارکان سه گانه است و اندیشه سیاسی او نیز به تبع این تحول در مبادی به سوی نوعی حکومت شرعی متمایل شده است که او از آن به «علمای اهل معرفت» تعبیر کرده است.
بررسی و تحلیل نقش انسان شناسی در پی ریزی فرهنگ و تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
43 - 70
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بی بدیلی است که می تواند تمامی انسان ها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بی نظیر فلسفه اسلامی به عنوان پشتوانه عقلانی و معرفتی فرهنگ و تمدن اسلامی دارای اهمیت فوق العاده ای است. حال بایستی توجه نمود که در آینده، نقش انسان شناسی فلسفه اسلامی در طراحی مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی که بارها مورد تأکید امام امت(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، چگونه است؟ فلسفه اسلامی با رویکرد انسان شناسانه خود به مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی ورود نموده و بصورت کامل و دقیق تبیین می نماید و بر این اساس، شاکله حیات طیبه بشری را طرح ریزی می کند. به عبارت دیگر حل این مهم، باعث رفع همه مشکلات کاربردی فرهنگی و تمدنی نوین اسلامی می گردد، چرا که مباحث رفتاری و عملی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با مباحث نظری دارد و از آن متأثر است. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال نشان دادن نقش مهم و حیاتی انسان شناسی فلسفه اسلامی به عنوان مباحث نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است. یافته های پژوهش عبارتند از عملیاتی نمودن مباحث نظری دقیق و عمیق انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی.
مواجهۀ حوزۀ علمیه ایران با فلسفۀ غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
9-22
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های رشد هر فلسفه ای مواجهه آن با فلسفه های دیگر و تأثیر و تأثرهایی است که در این حوزه رخ می دهد. برخورد اندیشه ها منتهی به پخته تر شدن آنها و ظهور اندیشه های نو می شود. سنت فلسفی ای که با سنت های دیگر در دادوستد نباشد دچار رکود و توقف می شود و اگر هم تحولی در آن رخ دهد، بسیار کند و کم دامنه خواهد بود؛ این درسی است که از مطالعه تاریخ فلسفه می توان آموخت. از این نگاه می توان مناسبات فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را مطالعه و بررسی کرد. فلسفه اسلامی در شکل گیری آغازین خود از فلسفه یونان بهره برد. پس از تکون و رشد فلسفه اسلامی، متون این فلسفه به لاتین ترجمه شد و منشأ تحولاتی اساسی در فلسفه غرب در دوره قرون وسطا گردید. با ورود فلسفه غرب به ایران در عصر جدید و آشنایی ایرانیان با آن، تحولاتی در رویکرد و ساختار فلسفه اسلامی رخ داد. بررسی این تحولات و ترسیم دورنمایی از آینده ارتباط میان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب موضوع نوشته حاضر است.
جایگاه آگاهی در نظریات جامعه شناختی با تأکید بر دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
63-72
حوزههای تخصصی:
مسئله آگاهی انسان، زمانی به کانون بحث در نظریات جامعه شناختی تبدیل شد که نظریات کل گرایانه ای همچون آگوست کنت، دورکیم، کارکردگرایان و... این عنصر را در مطالعه جامعه نادیده گرفته و سبب شکل گیری رویکرد تفسیرگرایی و تأکید آن بر اهمیت آگاهی در مطالعه جامعه شناختی شدند. دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی با تقابل با هم، اکثر نظریات جامعه شناختی را دربرمی گیرند و پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با هدف شناسایی کاستی های دو رویکرد در تحلیل آگاهی، به بررسی جایگاه این مسئله در نظریات برخاسته از این دو رویکرد می پردازد؛ و درنهایت، نگاهی انتقادی از منظر فلسفه اسلامی دارد. نظریات کل گرا با رویکرد طبیعت گرایی، آگاهی را از تحلیل جامعه شناختی کنار نهاده و به دنبال عوامل زیربنایی شکل دهنده آگاهی هستند. تفسیرگرایان نیز که از آگاهی آغاز و بر عاملیت ذهن و فهم کنشگر تأکید دارند؛ سرانجام قائل به سلطه جامعه بر آگاهی و حرکت به سمت نوعی ایده آلیسم می گردند. فلسفه اسلامی با مباحثی چون اتحاد علم و عالم و معلوم، تجرد ادراک و حرکت جوهری نفس، بدون آنکه دچار ایده آلیسم شود، به تحلیل آگاهی و جایگاه کانونی آن در نظریه اجتماعی می پردازد؛ به گونه ای که ماهیت و هستی جامعه و نظریه پردازی اجتماعی، منوط به تحلیل این عنصر بنیادی است.
تبیین مفهوم اقتصاد مردمی از منظر دوگانه اصالت فرد و جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان اجتماعی در مواجه با تعارض فرد و جامعه در طیفی از دیدگاه ها قرار گرفته اند که در یکسو، نگرانی نسبت به سست شدن پیوندهای اجتماعی و در خطر قرار گرفتن حیات جامعه برجسته است، و در سوی دیگر، نسبت به آزادی های فردی و سرکوب آن توسط دولت های اقتدارگرا نگرانی هایی وجود دارد. تحقق عینی دیدگاه اول در بستر اقتصاد به صورت دولت های سوسیالیستی و یا دولت های رفاه ذیل لیبرالیسم بوده است؛ و دیدگاه دوم به صورت حمایت از بازار آزاد و دخالت حداقلی دولت در اقتصاد، نمود پیدا کرده است. در این مقاله به تبیین مبانی دوگانه بازار و دولت ناظر به اختلاف دیدگاه های موجود در زمینه اصالت فرد و جامعه، پرداخته می شود. با وجود اختلاف نظر حکمای اسلامی راجع به اصالت فرد و جامعه، در این مقاله از حکمت متعالیه که اصالت را هم برای فرد و هم برای جامعه قائل است، برای حل تعارض فرد و جامعه در لایه فلسفی، استفاده شده است. بر اساس مبنای مختار (حکمت متعالیه)، تنها راهکارِ کاهش تعارض فرد و جامعه، نزدیک شدن فرهنگ و اندیشه افراد جامعه به همدیگر است. لیبرالیسم، فردگرایی افراطی، و ممنوعیت ورود مباحث ایدئولوژیک در عرصه های عمومی، موانع اتحاد فرهنگی خواهند بود. لیبرالیسم با تشدید تعارض فرد و جامعه، زمینه خشونت و از بین رفتن آزادی واقعی را فراهم می آورد. تحقق عینی مبنای مختار در عرصه اقتصاد، در این مقاله تحت عنوان «اقتصاد مردمی» تبیین گردیده است. به نظر می رسد اقتصاد مردمی این قابلیت را دارد که به هر دو دغدغه ی آزادی فردی و همبستگی اجتماعی پاسخ گوید.
مطالعه مفهوم «هنر سنّتی» با گذر از دیدگاههای برخی از سنتگرایان
حوزههای تخصصی:
واژه هنر در طول تاریخ دستمایه معانی و تلقیهای متعددی گردیده و همواره تعریف و دستهبندی آن نزد اندیشمندان این حوزه
دارای سختیهای فراوانی است. خصوصاً در هنری که دارای مضامینِ قدسی و دینی بوده و بهنوعی تحت تاثیر نگاه سنّتی نیز
بوده است. آنچه که در این تحقیق دارای اهمیّت بوده است رسیدن به مفهومی از واژه هنر سنتی بود که بر اساس تعاریف
متفکرانِ سنّتگرا و نیز، حکما و فلاسفه ایرانی-اسلامی تمامیِ مضامین و نگرشهای موجود در پهنای این واژه را برای مخاطبان
این عرصه روشن بنمایاند. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش اساسی بود که هنر سنّتی چیست و چه وسعتی از
نگرشهای دینی و قدسی را شامل میگردد؟ روش این تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوه انجام کاری توصیفی بوده
و روش گردآوری اطلاعات نیز بهشیوه مروریِ کتابخانهای انجام گردیده است. نتایج نشان میدهد که هنر سنّتی فراتر از تعریفِ
صرفِ واژه سنّت بوده و نوعی تقدّس را شامل میگردد که با رمزگرایی فراوان خود از دل و سلوکِ درونیِ فرد نشأت گرفته و
منجر به عروج انسان به مراتب والاتر عالم هستی میگردد. هنر سنّتی از دیرباز در هنر باستان نیز نهادینه بوده و از نگاه
سنّتگرایان بهنوعی شامل زندگی انسانها در بطن زندگی و روزمرگیهایشان جریان داشته و تاثیر فراوانی بر هنرهای دینیِ پسین
همچون هنر اسلامی داشته است.
رابطه حقوق و عدالت با مفهوم شناسی تطبیقی آن در اندیشه های فلاسفه غرب و اسلام
مباحث مبنایی مربوط به حقوق در حوزه فلسفه حقوق مورد بحث و توجه واقع می شود و یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده در این حوزه، نوع رابطه میان حقوق و عدالت است. اهمیت این بحث بدین لحاظ می باشد که گاه ممکن است اجرای یک قاعده حقوقی که تأمین کننده منافع عمومی به نظر می رسد، از عدالت فاصله گرفته و یا حتی در تعارض با آن واقع شود. بررسی این رابطه در قدیمی ترین متون فلسفی غربی و اسلامی از دیرباز تا زمان حاضر استمرار یافته و بخشی از اندیشه های فلسفی سقراط و افلاطون تا رالز و نازیک در غرب و اندیشه های فارابی تا متکلمان و فقهای معاصر اسلامی را به خود اختصاص داده است. در این نوشتار ضمن پرداختن به این دو مفهوم و سیر تحولات رابطه میان این دو در اندیشه های دانشوران مذکور در کنار نگاه آیات و روایات کوشیده شده مدل های مختلف این رابطه طراحی و از منظر اسلامی با رویکرد نظری و با روش توصیفی-تحلیلی میان آن ها قضاوت شود.
بهره گیری از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به منظور تبیین نقش فلسفه اسلامی در شکل گیری معماری متعالی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۳۹۲-۳۷۷
حوزههای تخصصی:
از فلسفه اسلامی به عنوان تلاشی عقلانی و استدلالی، جهت تبیین رابطه خداوند سبحان با عالم وجود و کشف خطوط کلی و امور جهان شناسانه عالم، نام برده شده است. این فلسفه الهی، در حوزه های گوناگون، تلاش دارد تا با بیانی عقلانی، در رفع شبهات از حریم دین کوشا باشد و انسان های غربت زده امروزی را به قرب الهی رهنمون ساخته و موجبات سعادت و رستگاری ایشان را فراهم آورد. در این زمینه به نظر می رسد هنر معماری متعالی، به عنوان دانشی عقلانی، منطبق با روح و فطرت انسانی و سود جسته از اندیشه ا ی الهی، می تواند وسیله ای باشد که فلسفه ی اسلامی را در راه تبیین رابطه ی خداوند سبحان و انسان غربت زده امروزی یاری کند. از اینرو مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش های تحقیق توصیفی – تحلیلی و تطبیقی و شیوه های تحقیق مرور متون، منابع و اسناد تصویری و مصاحبه و بهره گیری از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به تبیین رابطه میان فلسفه ی اسلامی و هنر معماری بپردازد و قانونمندی ها و اندیشه ی متعالی موجود در ورای این قانونمندی ها در هنر و معماری متعالی را تبیین نماید. به این منظور مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد جامع اصفهان، که از دیرباز برترین بستر تجلی اندیشه های والای قدسی در قالب صور فیزیکی بوده اند، تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب حرکت از فرش به عرش؛ عدالت؛ تاکید بر مرکزیت؛ احترام به محیط طبیعی؛ وحدت؛ سادگی فضایی و دوری از الحاقات زائد؛ ضرباهنگ و تکرار؛ حس اکتشاف؛ نظم؛ تنوع (تنوع فرم ها، تنوع گونه ها، تنوع رنگ ها، تنوع عملکرد ها)؛ و ابداع و نوآوری از جمله قانونمندی هایی هستند که زمینه را برای بیانی نمادین و استعاری از تجلی ساحتی مقدس در تار و پود صوری کالبدی فراهم می آورند.
مطالعه انتقادیِ نگاه کانت به آزادی از منظر فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
269 - 291
حوزههای تخصصی:
آزادی از مسائلی است که در مکاتب مختلف الهی و بشری مورد توجه بوده است. این مقوله از جمله در نظام اخلاقی و حقوقیِ فلسفه کانت و نیز آموزه های حکمیِ فلسفه اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از آنجا که تأثیر آراء کانت در مسئله آزادی بر حکمت عملیِ حاکم بر دوران مدرنیته انکارناپذیر است، توجه به دیدگاه های او در این بحث می تواند شناخت بهتری نسبت به فلسفه عملی مدرن و نسبت آن با اندیشه های فیلسوفان مسلمان ایجاد کند. از این رو، مسئله اصلی نوشتار حاضر، مطالعه انتقادی نگرش کانت به مسئله آزادی و محورهای فکری در نسبت با مبانی حکمی فلسفه اسلامی است. این مقاله با روشی تحلیلی انتقادی، به واکاوی نگره کانت در این زمینه و مبانی او پرداخته و پس از آن با رویکردی تطبیقی، نسبت دیدگاه فلاسفه مسلمان را با او مورد سنجش قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به کانت از دو جهت است: نخست، از جهت روش شناسی معرفتی در بحث همگرایی عقلانیت آزاد و دین؛ دوم، از جهت نقش آزادی در نظام حقوقی و مناقشه در جایگاه ارزشی آن. بدین سبب می توان این پژوهش را از جهت رویکرد فلسفی به مسئله و مطالعه دیدگاه کانت از منظر حکمت اسلامی دارای نوآوری تلقی کرد.
تحولات علم بر مبنای سه سیر فلسفی؛ نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
108 - 129
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا سه سیر فلسفی اصالت ماهیت (یا مبنای قوم) اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی را تجربه کرده است؛ این سه سیر چون حکمِ اصل و محورِ مباحثِ حکمت متعالیه را دارد به تحول در فروع و نتایج می انجامد؛ به دلیلِ ارتباطِ نظام وار مطالب، در مساله ی حقیقتِ علم و موضوعاتِ مختلفِ مرتبط با آن نیز می بایست تحولاتی روی دهد که با سه مرتبه یاد شده تناسب داشته باشد؛ بنابر سیرِ اول علم از مقوله عرض و در نتیجه امر ماهوی است حال آن که به اقتضای مرتبه دوم و سوم علم مساوق با وجود است؛ این تحول به تحول در فروع و لازمه های بسیاری می انجامد و تفاوت های بنیادینی را رقم می زند. مباحثِ سیر اول بیشتر متاثر از نگاهِ غیرِ وجودی به حقایق مرتبط با مبحث علم است که در فلسفه ماقبل صدرایی با عنوان مبنای قوم از آن یاد شده است؛ در این مقاله به اقتضا مقام و فرصت به چند موضوع مقدماتیِ مهم می پردازیم که عبارتند از: جایگاه بحث، امر ماهوی یا وجودی بودن علم، ماهیت یا مفهوم بودنِ علم، تعریف علم، اشترکِ لفظی یا معنوی بودنِ علم، متواطی یا مشکک بودنِ علم و نوعِ اضافه مطرح در علم بر مبنای سه سیر فلسفی.
گونه سنجی ارتباط بین فلسفه اسلامی و مسئله جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
83 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نسبت و تعامل فلسفه اسلامی با مسئله جنسیت به روش کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی انجام شد. براین اساس، پاسخ این پرسش که آیا حاصل نسبت این دو باعنوان «فلسفه جنسیت» طبقه بندی می شود و آیا نتیجه آن را می توان «جنسیت در فلسفه اسلامی» یا «فلسفه اسلامی و جنسیت » نام گذاری نمود؟ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور کلیه منابع علمی مکتوب برای بررسی معانی مختلف فلسفه اسلامی و سپس باتوجه به تعامل فلسفه های غرب با مسئله جنسیت، نسبت های مختلف محتمل فلسفه اسلامی و مسئله جنسیت توصیف و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ارتباط جنسیت و فلسفه باتوجه به معانی مختلف فلسفه، اَشکال مختلفی دارد؛ اگر فلسفه به عامترین معنای آن در نظر نظر گرفته شود، گستره مسائل فلسفه و جنسیت شامل تمامی ربط های ممکن در فلسفه ها، عرفان ها و الهیات ها با مسئله جنسیت می شود و در صورتی که فلسفه به معنای متداول فلسفه اسلامی در نظر گرفته شود، مسائل آن به دلیل تفاوت موضوع در فلسفه اسلامی با فلسفه های غرب، تفاوت قابل توجهی با فلسفه های فمینیستی خواهد داشت. ازسوی دیگر بررسی مسئله جنسیت در ابواب مختلف علم النفس فلسفی، نوعی توسعه ابواب فلسفه اسلامی است درحالی که از بررسی مسائلی مانند تعریف جنس و جنسیت در فلسفه اسلامی، خاستگاه جنسیت، روش و منابع بحث جنسیت مبتنی بر فلسفه اسلامی، نوعی فلسفه مضاف جنسیت حاصل می شود.
بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در حیطه آموزش آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
461 - 482
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها می پردازد. در این نوشتار با محوریت کتاب نهایه الحکمه، مباحثی از هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی بیان شده است. تکرار مطالب، بیان نشدن لوازم و نتایج مباحث، نپرداختن به مسائل و شبهه های جدید فلسفی و علمی، عدم رعایت ترتیب منطقی مباحث و منظور نشدن اهداف آموزشی ازجمله مشکلات و کاستی های این دوره است. برای ارزیابی میدانی، پرسشنامه ای تنظیم و پس از احراز استانداردسازی آن، توسط دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید رشته فلسفه اسلامی دانشگاه های سراسر کشور تکمیل و مورد تحلیل سیستمی (SPSS و SWOT) قرارگرفته است. برابر نتایج حاصله، آموزش فلسفه اسلامی در بیان دیرینه مباحث فلسفی، علل و چرایی طرح مباحث، پرهیز از مغالطات منطقی به ویژه اشتراک لفظ، خلط مفهوم و مصداق، و لوازم و نتایج اصول فلسفی ضعف دارد. نتایج داده های پرسشنامه بیانگر ضعف در محتوای درسی، سبک های آموزشی و روش های تدریس بوده که در خاتمه پیشنهاد هایی برای بهبود وضع موجود ارائه شده است.
مقایسه تطبیقی ادراک معنا در پوزیتیویسم و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی دربردارنده نظریات گوناگونی پیرامون ادراک معناست. برخی از آن ها براساس مکتب پوزیتیویسم شکل گرفته اند. براساس دکترین اصلی پوزیتیویسم، تنها ابزار شناخت معتبر احساس (حواس) است. علوم معتبر از منظر این مکتب علومی اند که روابط و مناسبات ظاهری اشیاء را مشاهده و آزمایش می کنند. روان شناسی حس گرایانه یکی از این علوم است. در این علم، ادراک انسان در سطح اعصاب، تحریکات عصبی و فعالیت های مغزی مطالعه می شود. برخی از شاخه های این نوع روان شناسی، ادراک را مادّی می دانند. در این نوع روان شناسی ادراک معنا تنها با ابزار حواس و با رویکردی کاملاً مادّی تبیین می شود. این دیدگاه از نظر بسیاری از اندیشمندان اسلامی مردود است؛ زیرا علوم وابسته به مکتب پوزیتیویسم، تنها تبیینی مادّی از پدیده ها ارائه می دهند، در حالی که بسیاری از پدیده ها علاوه بر جنبه های مادّی دارای جنبه های غیرمادّی و مجردند. از منظر فلسفه اسلامی علاوه بر حواس، عقل انسان در ادراک معنی جایگاه ویژه ای دارد. این ادراک در مراتب مختلف و توسط ابزارهای گوناگون صورت می پذیرد، امّا در نهایت مدرک اصلی معنا همان نفس انسان است. در این مقاله ابتدا چگونگی ادراک معنی در مکتب پوزیتیویسم بررسی می شود و سپس چگونگی ادراک معنی از منظر فلسفه اسلامی تبیین می گردد. روش تحقیق ما در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است.