مطالعه مفهوم «هنر سنّتی» با گذر از دیدگاههای برخی از سنتگرایان
حوزههای تخصصی:
واژه هنر در طول تاریخ دستمایه معانی و تلقیهای متعددی گردیده و همواره تعریف و دستهبندی آن نزد اندیشمندان این حوزه
دارای سختیهای فراوانی است. خصوصاً در هنری که دارای مضامینِ قدسی و دینی بوده و بهنوعی تحت تاثیر نگاه سنّتی نیز
بوده است. آنچه که در این تحقیق دارای اهمیّت بوده است رسیدن به مفهومی از واژه هنر سنتی بود که بر اساس تعاریف
متفکرانِ سنّتگرا و نیز، حکما و فلاسفه ایرانی-اسلامی تمامیِ مضامین و نگرشهای موجود در پهنای این واژه را برای مخاطبان
این عرصه روشن بنمایاند. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش اساسی بود که هنر سنّتی چیست و چه وسعتی از
نگرشهای دینی و قدسی را شامل میگردد؟ روش این تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوه انجام کاری توصیفی بوده
و روش گردآوری اطلاعات نیز بهشیوه مروریِ کتابخانهای انجام گردیده است. نتایج نشان میدهد که هنر سنّتی فراتر از تعریفِ
صرفِ واژه سنّت بوده و نوعی تقدّس را شامل میگردد که با رمزگرایی فراوان خود از دل و سلوکِ درونیِ فرد نشأت گرفته و
منجر به عروج انسان به مراتب والاتر عالم هستی میگردد. هنر سنّتی از دیرباز در هنر باستان نیز نهادینه بوده و از نگاه
سنّتگرایان بهنوعی شامل زندگی انسانها در بطن زندگی و روزمرگیهایشان جریان داشته و تاثیر فراوانی بر هنرهای دینیِ پسین
همچون هنر اسلامی داشته است.