جایگاه « تفکّر» در فلسفه سیاسی اسلامی
آرشیو
چکیده
بحث در خصوص ماهیت و ابعاد تفکر و تعقل به عنوان موضوعی بنیادین، همواره دغدغه نوع انسان و به خصوص فیلسوفان بوده است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بحث از تفکر به معنای لغوی و اصطلاحی، جایگاه آن در فلسفه و فلسفه سیاسی اسلامی موردبررسی قرار گیرد و برای این منظور به آرای فارابی و ملاصدرا رجوع شده است. نتیجه آنکه، در فلسفه اسلامی، تفکر در نسبت با هستی شناسی و قراردادن انسان به عنوان بخشی از هرم هستی قابل درک است و تفکر او در چنین منظومه ای معطوف به سعادت است. فارابی این مسئله را ذیل بحث از سلسله عقول و مراتب آن موردبحث قرار داده است و ریاست مدینه فاضله را از آنِ کسانی می داند که به مرتبه «عقل مستفاد» رسیده باشند و نیل به همین مرتبه را مقسمِ انواع مدینه قرار داده است. ملاصدرا نیز، به صورتی دیگر به همین نکته رهنمون شده است با این تفاوت که برای او عقلانیت در کنار اشراق و وحی مطرح شده است و تفکر یکی از این ارکان سه گانه است و اندیشه سیاسی او نیز به تبع این تحول در مبادی به سوی نوعی حکومت شرعی متمایل شده است که او از آن به «علمای اهل معرفت» تعبیر کرده است.The position of "thinking" in Islamic political philosophy
The discussion about the nature and dimensions of thinking/reasoning as a fundamental issue has always been the concern of human beings and especially philosophers. In this article, an attempt has been made to discuss thinking in the literal and idiomatic sense, its place in Islamic philosophy and political philosophy, and for this purpose, the opinions of Farabi and Mulla Sadra have been referred to. The result is that, in Islamic philosophy, thinking can be understood in relation to ontology and placing man as a part of the pyramid of existence, and his thinking in such a system is aimed at happiness. Al-Farabi has discussed this issue under the discussion of the chain of intellects and its levels, and he considered the head of Madinah Utopia to be one of those who have reached the rank of "utilized intellect" and has divided the attainment of this rank into the types of Madinah. Mulla Sadra has also been guided to the same point in another way,