مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
کارل پوپر
تاریخ و تاریخى گرى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روانکاوی از سه منظر فلسفی
حوزه های تخصصی:
روانکاوی یکی از جریانهای مهم فکری قرن بیستم محسوب میشود که از سوی زیگموند فروید، پایهگذاری شد. فروید، برخی مفاهیم بسیار مهم (برای مثال مفهوم ضمیر ناخودآگاه و یا نقش امیال سرکوب شده در شخصیت فرد) را وارد روانشناسی پس از خود کرد؛ هدف از این نوشتار، آشنایی با پارهای از مباحث فلسفی و الهیاتی طرحشده در باب روانکاوی است. در ابتدا، آرا کارل پوپر (1994ـ1902)، فیلسوف بریتانیایی طرفدار فلسفه تحلیلی، مورد بررسی قرار میگیرد. پس از آن دیدگاه ژاک لاکان (1981ـ1901)، فیلسوف فرانسوی متعلق به سنت فلسفی اروپای قارهای و یکی از فیلسوفان نزدیک به جریان فلسفی پستمدرنیسم که روانکاوی را وارد فلسفه کرد، را مورد بررسی قرار داده و در پایان نظر پل تیلیش (1965ـ1886)، فیلسوف آلمانی و الهیدان پروتستانمذهب که عقاید او در الهیات جدید بسیار مورد توجهاند و او هم توجه خاصی به اگزیستانسیالیسم و روانکاوی در آرای الهیاتی خویش دارد، مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
نسبت «عقلانیت انتقادی» با اخلاق اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی ایده عقلانیت انتقادی از منظر کارل پوپر و بازشناسی نسبت آن با اخلاق اجتماعی است. پوپر به عنوان فیلسوفی که بهبود وضعیت اخلاقی جامعه انسانی، یکی از دغدغه های اصلی اوست، بر نقش برخی از اصول اخلاقی در عقلانیت و تحصیل معرفت تأکید میکند و بر این باور است که تعاملات عقلانی انسان باید مبتنی بر «نقدپذیری»، «تواضع علمی» و «احترام به نظرات دیگران» باشد. در این مقاله، پس از بیان انتقادات پوپر نسبت به الگوهای معرفت شناسی سنتی، ایده «عقلانیت انتقادی» وی معرفی می شود و ضمن تبیین نسبت آن با اخلاق، برخی اصول اخلاقی منتج از آن همچون «برابری انسان ها در دانایی و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خود مختاری اخلاقی» بازشناسی می گردد. در مقاله حاضر چنین فرض می شود که می توان از دیدگاه هایی نظیر دیدگاه پوپر، به مثابه تئوری راهنمای عمل در اخلاق اجتماعی استفاده نمود.
بررسی فضای حاکم بر علوم اجتماعی از منظر علم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرتضی مردیها در کتاب فضیلت عدم قطعیت در علم شناخت اجتماع به دفاع از آرای علم شناختی تامس کوهن می پردازد و با نقل قول از جی .سی.پسرون مبنی بر این که فضای کنونی علوم اجتماعی یک فضای غیر پوپری است، به نقد آرای علم شناختی کارل پوپر می پردازد. در این مقاله آرای مردیها از دو جهت نقد می شود: الف. نشان داده می شود مردیها اگرچه به نقد و نفی رویکرد پوپر می پردازد، امّا آنچه خود به عنوان روش درست و مناسب برای استدلال و تحلیل در حوزه علوم اجتماعی معرّفی می کند، حتّی اگر برگرفته از آرای پوپر نباشد، دست کم هم سو با نظریّات پوپر و ناهماهنگ با آرای کوهن است. ب. استدلال می شود که پروژه دفاع از عقلانیتکه بخشی از پروژه ای است که مردیها آن را دنبال می کند، با اتخاذ رهیافت سنجش ناپذیری که کوهن مدافع و مروج آن بود، عملاً عقیم می ماند و به پروژه ای ضد خود تبدیل می شود.
مقایسه مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی «کارل پوپر» با آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده این مقاله با هدف مقایسه مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی «کارل پوپر» با مبانی فلسفی ذکر شده در آموزه های اسلامی، به بیان مبانی فلسفی این اندیشمند می پردازد. علت انتخاب پوپر در این مقاله، نفوذ گسترده اندیشه های این فیلسوف به ویژه بعد از انقلاب اسلامی در بین صاحب نظران و اقبال گسترده به ترجمه آثار او در داخل کشور است. روش به کار گرفته شده از نوع قیاسی - استنتاجی، جامعه آماری شامل کتب و مقالات معتبر و سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران و نمونه گیری این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت های اساسی از منظر وجود واقعیت (وجود فی الجمله واقعیت و وجود مسلم و بدیهی جهان)، تقسیم واقعیت (وجود جهان های سه گانه و مراتب و سطوح هستی) و حرکت تکاملی طبیعت (حاصل از آزمون و حذف خطا و حرکت مداوم به سوی کمال مطلق)، در هستی شناسی و تفاوت های دیگری از منظر علم به واقع (ابطال امکان معرفت یقینی و امکان شناخت هستی)، حقیقت تشکیکی علم، ملاک علم به واقع (موفقیت در آزمون و مطابقت با مراتب گوناگون واقعیت)، نقش عالم در علم (کاشفیت و مبدع علم)، پویایی علم (پویایی و ثبات علمی)، منابع شناخت، توانایی عقل ورزی (خردورزی انتقادی و توانایی تعقل در عرصه نظر و عمل) و محدودیت های شناخت در معرفت شناسی دو دیدگاه وجود دارد.
بررسی انتقادات به «روش انتقالی» بلور در مورد نظریۀ «معرفت عینی» پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
211-233
حوزه های تخصصی:
جامعه علمی، مانند هر اجتماع دیگری، متشکل از ساختار های اجتماعی مربوط به خود است که برای شناختن آن می بایست، به شناختن موضوعاتی مثل سیر تکامل تاریخی آن، ساختار علم و... همت گماشت. در همین رابطه، مطلبی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است مساله هنجار ها در علم –مجموعه ای از ارزش های بنیادین حاکم بر جامعه های علمی_ است. هنجار ها در علم از آن جهت مهم هستند که به عقیده برخی ساختار رفتار در جامعه علمی را توصیف می کنند. نسبت به مساله هنجار ها در علم، رویکرد های متفاوتی وجود دارد. دو نظریۀ مهم در این بین عبارت اند از دو نظریه ای که کارل پوپر و دیوید بلور به آن ها پرداخته اند: الف) هنجارها در علم حاصل توافقی اجتماعی اند. (بلور، 1991) و ب) هنجارها در علم اموری انتزاعی و افلاطونی هستند. (پوپر، 1972) در این نوشتار قصد دارم علاوه بر شرحی کلی بر نظریات پوپر و بلور، انتقاداتی که از سوی مدافعین پوپر بر بلور وارد شده است را بررسی نمایم.
بررسی انتقادی دیدگاه کارل پوپر درباره غایت اندیشی اجتماعی با توجه به بحران همه گیری بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل پوپر، غایت اندیشی اجتماعی را برای رسیدن به یک «جامعه باز» که جامعه مطلوبِ مد نظر وی است، نفی می کند. او این غایت اندیشی اجتماعی را در قامت دو مفهوم «مهندسی اجتماعی کل گرایانه» و «تاریخ انگاری» مطرح کرده است. با پیش آمدن وضع جدیدی که با بروز همه گیری بیماری کرونا نمود پیدا کرده ، عینیت های اجتماعی با شمولیت گسترده ای، پرسش های جدیدی را پیش آورده اند که فلسفه علوم اجتماعی پوپر را با چالش های بسیار جدی مواجه می کند. پرسش اصلی این پژوهش، براین اساس شکل گرفته است که، همه گیری بیماری کرونا چگونه می تواند نفی غایت اندیشی را در فلسفه اجتماعی کارل پوپر مورد نقد قرار دهد؟ با بررسی انتقادی انجام شده بر اساس روش «ابطال گرایی» هر دو عنصر «مهندسی اجتماعی کل گرایانه» و «تاریخ انگاری» که بنابر رای و نظر پوپر، وجودشان موجب ایجاد «جامعه بسته» می شود، حیاتی تازه یافته اند و به واسطه این حیات، غایت اندیشی اجتماعی در همه جهانِ مبتلا به بیماری همه گیر کرونا در قامت پرسش هایی بنیادین، به طور جدی و گسترده ای طرح شده است و این امکان وجود دارد که در افق معنایی، پاسخ یا پاسخ هایی «توحیدی» و «دینی» به آنها داده شود.
عقلانیت انتقادی مقدمه ای بر معرفت شهودی حافظ (بررسی تطبیقی اندیشه حافظ و نظریه کارل ریموند پوپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل ریموند پوپر(1902- 1994)، فیلسوف اتریشی، دیدگاه خود را با عنوان عقلانیت انتقادی مطرح کرد و به سرعت این نظریه در ابعاد متفاوت زندگی بشر سایه افکند. این دیدگاه با منسوخ ساختن دیدگاههای فلسفه سنتی یا عقلانیت فراگیر، تحوّلی مهم در زمینه معرفت شناسی بود. عقلانیت انتقادی، با نفی انحصار حقیقت به فرد یا گروه خاصّی، دستیابی به حقیقت مطلق را رد می کند. لزوم تعقّل درباره مسائل مختلف و تلاش برای بهبود خطای خود در پرتو توجّه به استدلال انتقادی دیگران، نزدیکی به حقیقت را امکانپذیر می سازد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی- توصیفی با مطالعه همه جنبه های نظریه وی، آن را در پنج محور عمده طبقه بندی کرده است. پس از آن با مطالعه دیوان غزلیات حافظ، شاعر نامدار ایران در قرن هشتم ه.ش. و تأکید بر ماهیت انتقادی آن، شباهتهای اساسی این دو متفکّر منتقد شرح و طبقه بندی شده است. شباهتهای ساختاری اندیشه حافظ، با تأکید بر ماهیت شهودی معرفت وی و عینی گرایی و جامعه محوری همزمان آن، در پنج مقوله ویژگی معرفت و صاحبان آن، منابع معرفت و شیوه های کسب آن و نمودهای اخلاقی و مذهبی معرفت ارائه شده است. شباهتهای اساسی این مقایسه، دیدگاه فرازمانی حافظ و اندیشه انتقادی جامع وی را در برخود با ناملایمات روزگارش اثبات نموده است.
مفهوم رفتار عقلایی و مسئله یادگیری از خطا در اقتصاد نئوکلاسیک: با نگاهی به نقدهای مکتب اتریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم رفتار عقلایی برای علم اقتصاد و توضیح آن درباره سازوکار (مکانیسم) بازار و تعادل عمومی اهمیت اساسی دارد. از سوی دیگر، بین محدودیت عقلانیت و ایده یادگیری از خطا ارتباط منطقی وجود دارد. این مقاله با توضیح مفهوم رفتار عقلایی در اقتصاد نئوکلاسیکی و ارتباط آن با فرضیه انتظارات عقلایی به دو پرسش پاسخ می دهد: آیا یادگیری از خطا نقشی در مفهوم نئوکلاسیکی رفتار عقلایی دارد؟ اگر نه ، آیا ایده یادگیری از خطا می تواند کمکی به توسعه مفهوم رفتار عقلایی در علم اقتصاد کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، معنای انتخاب عقلایی که در اقتصاد نئوکلاسیکی طرح شده و نقدهایی که بر آن توسط نظریه های انتخاب تحت شرایط نااطمینانی و اقتصاد رفتاری وارد شده است، مورد بررسی قرار می گیرند. سپس، استفاده عقلایی از اطلاعات و ارتباط آن با مفهوم رفتار عقلایی مطرح می شود و مسئله یادگیری از خطا در این چارچوب مورد واکاوی قرار می گیرد. در نهایت، نظریه عقلانیت پوپر به عنوان «باز بودن به نقد» و یادگیری از خطا در قالب حدس و ابطال مطرح می گردد و از نقدهای دو اقتصاددان اتریشی، یعنی هایک و کریزنز، درباره مفهوم نئوکلاسیکی رفتار عقلایی برای تفهیم این مطلب که نظریه عقلانیت پوپر می تواند معنای رفتار عقلایی را در علم اقتصاد توسعه دهد، بهره گرفته می شود.
بازخوانی ابطال پذیرانۀ دو فرضیۀ برجسته در مورد رستم التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقالۀ حاضر آن است که دو فرضیۀ مهم دربارۀ رستم التواریخ را با روش ابطال پذیری مورد وارسی قرار دهیم. رستم الحکما از آن دست مورخانی است که تاکنون قضاوت های متعارضی دربارۀ او، شخصیت و نوع تاریخ نگاری اش شده است؛ چنان که شماری از تاریخ پژوهان نوشته های او و به ویژه رستم التواریخ را نمونه ای از «توهم» و «هذیان» دانسته اند و در مقابل، شماری از دانش پژوهان علم سیاست او را از جمله اندیشه ورزانی تلقی کرده اند که برخی از اندیشه های اساسی انقلاب مشروطیت آتی همچون «عرفی سازی» و «عنایت به توده های مردم» را در در مطاوی آثارش جای داده بود. نگارندۀ مقاله حاضر سعی کرده است با استفاده از روش ابطال پذیری، فرضیه های متناقض فوق را به بوتۀ آزمون این روش بگذارد و میزان علمی بودن آنها را از منظر این روش ارزیابی کند. نگارنده روشن ساخته است که فرضیۀ نخست با روش استقراء صورت بندی و در چارچوب این روش دارای اعتبار است، ولی از منظر یک ابطال گر تاریخی، فرضیه ای «ابطال پذیر» به شمار می آید. حال آنکه فرضیه دوم به دلیل ماهیت آناکرونیستی و فقدان گزاره هایی مؤید آن فرضیه، از منظر روش پوپری، ابطال ناپذیر و در نتیجه غیرعلمی است.
«عقلانیت انتقادی» از منظر کارل پوپر و دلالت های آن برای تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
نگاهی به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر نشان می دهد که انسان در هیچ دوره ای از تاریخ، بی نیاز از اخلاق و تربیت اخلاقی نبوده است. یکی از فیلسوفانی که با در نظر گرفتن مقتضیات جهان معاصر، موضوع اخلاق را اندیشمندانه مورد مداقه قرار داده، کارل پوپر است. در این مقاله که با روش تحلیلی به رشته تحریر درآمده، ضمن رجوع به معرفت شناسی پوپر به ویژه نظریه ی عقلانیت انتقادی او که رنگ وبویی کاملاً اخلاقی دارد، دلالت هایی برای تربیت اخلاقی، استنباط شده است. دلالت های مذکور عبارتند از اصولی چون «برابری انسان ها در دانش و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خودمختاری اخلاقی». راهبرد های تربیتی- اخلاقی منتج از این اصول می تواند مورد توجه مربیانی قرار گیرند که قصد دارند فرایند تدریس را با در نظر گرفتن اصول تربیت اخلاقی به پیش ببرند.
هستی شناسی میم ها از منظر نظریه ی سه جهان پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
115 - 134
حوزه های تخصصی:
آراء متفاوتی درباره ی شأن هستی شناختی میم ها وجود دارد. دسته ای از پژوهشگران از جمله بلکمور (Blackmore) و دنت(Dennett) میم ها را موجوداتی در سطح فرهنگ درنظر می گیرند و دسته ی دیگر آن ها، از جمله لینچ (Lynch)و برادی (Brodie) میم ها را هستوندهایی ذهنی می دانند و برخی از جمله گترر (Gatherer) و بنزون (Benzon)وجودی فیزیکی برای آن ها قائل هستند. برخی از منتقدان از جمله بوید و ریچرسون (Boyd and Richerson)و طرفداران نظریه ی هم تکاملی ژن-فرهنگ وجود میم را انکار می کنند و به طور کل وجودی برای آن ها قائل نیستند. این مناقشه ها و اختلاف نظرها شرایط را برای ایجاد مسأله ای هستی شناسانه در نظریه میم ها رقم زده است. این مقاله تلاشی ست برای تحلیل اختلاف نظرها به کمک نظریه ی سه جهان پوپر. پس از معرفی اختلاف نظرها در هستی شناسی میم ها، و هم چنین اشاره ای مقدماتی به نظریه ی سه جهان پوپر، به نفع تکثرگرایی وجودی میم ها دلایلی عرضه می کنیم. تکثرگرایی میم ها به دو معنای متفاوت و قابل جمع در مقاله به کار رفته است. نخست آن که، برخی میم ها هم زمان در یک، دو یا هر سه جهان از جهان های سه گانه وجود دارند و بنابراین نباید همه ی میم ها را به لحاظ وجودشناسی یکسان درنظر گرفت. دوم آن که، ممکن است برخی از آن ها در یک زمان در دو یا سه جهان وجود داشته باشند و در زمانی دیگر تنها در یک جهان. نظریه ی هستی شناختی سه جهان پوپر (به ویژه جهان 3) به جهت ارتباط وثیقی که با معرفت شناسی تکاملی و نحوه ی ارتباط سه جهان پوپر در این نظریه دارد، می تواند ظرفیت مناسبی برای توضیح و تبیین وضعیت هستی شناسی میم ها ارائه دهد.
نقد لوازم روش ابطال گرایی در نظریه جامعه باز کارل پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختمان معرفتی نظریه اجتماعی- سیاسی «جامعه باز» کارل پوپر(1902-1994 م) به عنوان اتوپیا و الگوی جامع نظری اصلاح طلبان غربگرا، بر روش ابطال گرایی در فلسفه علم او بنا شده است. پژوهش حاضر در پی ابطال عقلی این روش بود. روش: این پژوهش بین رشته فلسفه سیاسی و معرفت شناسی فلسفی و به روش کتابخانه ای و توصیفی- انتقادی انجام شد. یافته ها: روش ابطال گرایی پوپر به عنوان ملاک علمیت همه نظریه های تجربی و سیاسی- اجتماعی اش، ارتباط مستقیم با تمام مؤلفه های نظریه جامعه باز(= لیبرال دموکراسی منفی) دارد؛ مؤلفه هایی چون: خردورزی انتقادی، نفی مرجعیت طلبی و تمامیت خواهی و تأکید بر تساهل و مدارا و نیز پلورالیسم معرفتی و دینی؛ با ابطال منطقی این روش نظریه جامعه باز نیز مخدوش شده است. نتیجه گیری: روش اثبات گرایی عقلی و کشفی و تجربی مبتنی بر امکان و بلکه ضرورت کسب معرفت یقینی که مورد تأکید فیلسوفان سیاسی و اجتماعی مسلمان است، به ادلّه عقلی بر روش ابطال گرایی پوپری تفوّق دارد.