مطالب مرتبط با کلیدواژه

نئوپراگماتیسم


۱.

تلاقی پراگماتیسم و پست مدرنیسم در فلسفه «ریچارد رورتی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم رورتی فلسفه مدرن نئوپراگماتیسم پراگماتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۱۲۴
این مقاله به بررسی تأثیر تلاقی پراگماتیسم و پست مدرنیسم در شکل گیری نئوپراگماتیسم ریچارد رورتی میپردازد. اصالت طبیعت، داروینیسم، و ابزارانگاری از جمله مبانی پراگماتیسم کلاسیک شمرده میشوند که در شکل گیری نئوپراگماتیسم رورتی اثرگذار هستند. دیویی و جیمز از معروف ترین شخصیت هایی به شمار میروند که رورتی از آنها تأثیر پذیرفته است. علاوه بر پراگماتیسم، پست مدرنیسم نیز در اندیشه رورتی جایگاه خاصی دارد و از جمله مبانیای که در تکوین فلسفه وی مؤثر هستند میتوان به مرگ سوژه، عقل ستیزی، و انکار حقیقت اشاره کرد. در این میان، رورتی با بسیاری از اندیشه های فیلسوفان پست مدرن همچون دریدا، ویتگنشتاین دوم، و لیوتار در زمینه نقد مدرنیته همداستان است.
۲.

جایگاه هگل در پراگماتیسم آمریکایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کل گرایی نئوپراگماتیسم هگل دیالکتیک تاریخ گرایی پراگماتیسم کلاسیک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۳۵۹
این مقاله میکوشد جایگاه هگل را به طور مختصر در پراگماتیسم آمریکایی (کلاسیک و جدید) در دوبخش بررسی کند. بخش نخست به بررسی جایگاه هگل در پراگماتیسم کلاسیک و بخش دوم نیز به ارزیابی همین جایگاه در نئوپراگماتیسم می پردازد. در بین پراگماتیست های کلاسیک هر سه فیلسوف کلیدی در تبیین اندیشه های پراگماتیکی خود به هگل متوسل شده اند ولی هم رویکردی ایجابی به او داشتند و هم اعتراف نموده اند تا چه حد هگلی هستند؛ مثل دیویی که اصطلاح دیالکتیک هگل را به کار می برد و هم اینکه رویکرد سلبی به او دارند و برخی دیدگاه های او را که در تضاد با رویکرد پراگماتیکی است رد می کنند؛ مثل جیمز که فلسفه هگل را به امپریالیستی بودن متهم می نماید و معتقد است که امر جزئی و فردی را فدای امر کلی و انتزاعی می کند. در بین پراگماتیست های جدید نیز بیش از همه رورتی و براندوم در فلسفه خودشان رویکرد هگلی اتخاذ نموده اند. برای مثال رورتی تاریخ گرایی خود را مدیون هگل دانسته و دیالکتیک هگل را در بستر فرهنگ ادبی به نقد ادبی تعبیر نموده است. رابرت براندوم نیز به هگلی بودن خود آشکارا اعتراف نموده و بحث هنجاریت و اجتماعی بودن مفاهیم و نیز نظریه کل گرایی خود را وامدار هگل دانسته و از او تفسیر پراگماتیستی-تحلیلی ارائه داده است.
۳.

رویکرد پراگماتیستی در تعلیم و تربیت: ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراگماتیسم نئوپراگماتیسم تعلیم وتربیت ریچاردرورتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۰ تعداد دانلود : ۷۵۶
رویکرد رورتی به متافیزیک، پراگماتیستی است لذا مواجهه وی با متافیزیک بر مبنای فایده گرایی و کارآمد بودن اندیشه ها شکل میگیرد. وی همانند بسیاری از فیلسوفان پست مدرن مفهوم حقیقت را انکارمیکند و در این کار از تفکرات پراگماتیستی وپست مدرنیستی بهره می جوید. رد ذهن به مثابه آینه طبیعت، ضد بازنمودگرایی، ضد ماهیت باوری و تأکید بر زبان از مقدماتی هستند که رورتی با آنها حقیقت را انکار می کند. رورتی معتقد است که آدمی در هر موقعیت به تعریف جدیدی از خود ویا به بازآفرینی خویش می پردازد و این تحولی است که مستمراً در دو بعد فردی و جمعی مورد توجه است. رورتی تعلیم و تربیت را به دو مرحله پیش از دانشگاه و دانشگاه تقسیم می کند. ازنظر رورتی آنچه در دوران پیش ازدانشگاه مورد توجه قرار میگیرد، عناصر هم گرایی نام دارندکه انسان را به سمت اجتماع سوق می دهند و آنچه در دوره دانشگاه می تواند مورد توجه قرار گیرد عناصر ناهمگرا نام دارند که انسان را به تفرد و خودآفرینی تشویق می کنند. سؤال اینجاست که آیا رورتی توانسته است با طرح مبانی فلسفی و ارائه راهکارهای تربیتی ویژه خود، بهیک چارچوب مشخص و کارآمد، متناسب با شرایط جوامع امروزی دست پیدا کند؟ در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری رورتی و نگاه او به مقوله تعلیم وتربیت، به نقدهای وارده پرداخته و امکان بهره گیری از نظرات او را در نسبت با شرایط فرهنگی جوامع امروزی بررسی خواهیم کرد. واژگان کلیدی: پراگماتیسم، نئوپراگماتیسم، تعلیم و تربیت، ریچارد رورتی.