مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دموکراسی رادیکال
حوزه های تخصصی:
چنتال موفی از متفکرانی به حساب می آید که بعد از وقوع «طوفان پست مدرنیسم» یک نظریه سیاسی طراحی کرده و در آن ، دستاوردهای پست مدرنیسم و نقدهایی را که علیه مدرنیته وارد شده ،مدنظر قرار می دهد . به رغم موفی ، عقل مدرن مجبور است محدودیتهای خود را بپذیرد و سوژه انسانی را نه چیزی ثابت ، واحد ، ذاتی و حقیقی بلکه موجودیتی سیال و متحول ، در حال شکل گیری ، محصول روابط قدرت و تعامل با غیر سازنده به حساب آورد . به این ترتیب ، هویت اصیلی که باید کشف و پرورش یابد و رها و آزاد شود وجود نخواهد داشت .
مروری بر ایده دموکراسی رادیکال؛ نقد و بررسی کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم
منبع:
مجموعه مقالات اولین همایش ملی نقد متون و کتب علوم انسانی ۳۰ آذر ۱۳۹۶ جلد اول «تجارب حرفه ای نقد»
کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم شرح و بسطی از نظریه گفتمان و ایده دموکراسی رادیکال لکلاو و موف است. نویسنده اثر بیش از هرچیز به اثر معروف لکلاو و موف یعنی هژمونی و استراتژی سوسیالیستی نظر دارد. سنت پسامارکسیسم آنچنانکه در اثر حاضر مشاهده میشود، درصدد است با تکیه بر منطق جنبشهای اجتماعی جدید، مسیری نو برای گشایش امر سیاسی در عرصه سیاست باز کند، ولی با اینحال، خوشبینی مفرط به جنبشهای اجتماعی جدید (بهجایطبقه)، بیتوجهی به نقش سازنده دولت، نسبیگرایی و آرمانگرایی، ناتوانی در تحلیل پدیده انقلاب، حصارکشی کاذب میان دولت و جامعه مدنی و... از جمله انتقاداتی است که در ایده پسامارکسیستها دیده میشود. همچنین تأکید پسامارکسیسم بر مقوله گفتمان باعث میشود تا سوژه سیاسی آلت گفتمان و ساختارهای از پیش تعیینشده قرار گیرد و بدینترتیب امکان تحرک سوژگی را از بین ببرد. با اینحال، اثر مزبور از جمله معدود آثاری است که به طور اخص به بررسی و تشریح دیدگاههای لکلائو و موف میپردازد. انتقادات اساسی که به نظریه لکلاو و موف و رویکرد پسامارکسیسم وارد است، بر کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم نیز جاری است.
دامنه شهروندی در جمهوری اسلامی ایران بر پایه نظریه شانتال موف
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷
81-107
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی دامنه شهروندی در جمهوری اسلامی ایران برپایه نظریه شانتال موف است .پرسش اساسی این مقاله این است که در بررسی دامنه شهروندی در ایران بعد از انقلاب اسلامی با معیارهای شهروندی از منظر شانتال موف چه وجوه همخوانی ها و تفاوت هایی قابل شناسایی است ؟ بدین جهت با بهره گیری از رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش اسنادی و با گرداوری اطلاعات کتابخانه ای به این پرسش پاسخ داده شده است یافته های مقاله نشان می دهد، شهروندی در جمهوری اسلامی ایران گسترده شده است وبا اقداماتی که در حوزه رفع تبعیض صورت گرفته، دامنه شهروندی وسیع تر شده است، ولی همچنان با دامنه شهروندی شاناتال موف که در قالب دموکراسی رادیکال جای می گیرد، فاصله دارد. جایگاه زنان، اقلیت های مذهبی و قومی، مهاجران، کارگران، مطرودان اجتماعی و آوارگان ازنظر حقوق در قانون اساسی با مبانی شهروندی اسلامی ارتقا پیدا کرده ولی با معنای شهروندی موف که هویت یاب، چندسوژه و برساخته است، متفاوت است. تحقق شهروندی فرهنگی کامل در ایران به ترتیبات و پیش نیازهای اساسی نیاز دارد که یکی از مهم ترین آن ها تعمیق شهروندی در فرهنگ عمومی است.
بررسی مقایسه ای الگوهای دموکراسی هابرماس، لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
225 - 203
حوزه های تخصصی:
همان اندازه که امروزه در اجتناب ناپذیر بودن دموکراسی به عنوان الگوی حکومتی مطلوب تردید نیست، در مورد کاستی ها و ضعف های آن آگاهی وجود دارد. اندیشمندان علوم اجتماعی و به ویژه علوم سیاسی از رویکردهای مختلف برای یافتن الگوهایی کامل تر و کارامدتر در تلاش بوده اند. هابرماس، لاکلائو و موفه از نظرگاهی پساساختارگرایانه در پی ارائه الگوهایی از سیاست و حکومت دموکراتیک هستند، که پاسخگوی کمبود های نظریه های پیشین بوده و در برقراری سامانی نیک و دموکراتیک در میان منافع، اندیشه ها و گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی کارا و راهگشا باشد. پرسش اصلی این است که کدام یک از دو نظریه پساساختارگرا و دو الگوی دموکراسی مجادله ای و مشورتی از امکانات دموکراتیک و واقع گرایانه تری برخوردارند. در فرضیه ای برگرفته از نظریه دموکراسی رادیکال بیان می شود که کثرت گرایی اجتماعی، برابری، و نفی هرگونه تلاش برای انکار ستیزه گری بالقوه و نهفته در روابط انسانی، دموکراسی لیبرال را به رادیکال تبدیل کرده و با جلوگیری از تمامیت خواهی به سامان نیک سیاسی منجر می شود. با رویکردی تحلیلی-تبینی، و بهره گیری از روش تحلیل مفهومی کیفی آثار نظریه پردازان پساساختارگرا درباره دموکراسی، و الگوهای مطرح شده در این نظریه ها از جنبه های مختلف به ویژه «نحوه رویارویی با کثرت گرایی ارزش ها و منابع قدرت سیاسی و اجتماعی»، «امکانات دموکراتیک» و «تحقق پذیری» مقایسه خواهد شد، تا میزان ضعف و قوت هریک تبیین شود. یافته های پژوهشی نشان می دهد که الگوی هابرماس بر پایه بنیان های فکری وی قادر نخواهد بود، در واقعیت اجتماعی و متن مناسبات قدرت، تضاد منافع و کثرت گروه ها راهگشا باشد. درحالی که دموکراسی رادیکال لاکلائو و موفه که ضمن پذیرش تضاد و کشمکش ها در رویکردی واقع گرایانه در پی آن است که برخوردها و دشمنی ها را به کوشش، رقابت و مجادله شهروندان بدل کند، می تواند به کامیابی و واقعیت نزدیک تر باشد.
دمکراسی رادیکال لکلائو و موفه: پاسخی به سرگشتگی چپِ نو (نقدی بر کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
147 - 176
حوزه های تخصصی:
هژمونی و استراتژی سوسیالیستی؛ به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال اثر لکلائو و موفه (1985) در پاسخ به سردرگمی چپ نو، ایده دمکراسی رادیکال را طرح نمود. این ایده حداقل از دو جنبه پیشرو است: 1-بنیان دمکراسی را بر امر سیاسی آنتاگونیستی می گذارد؛ زیرا از منظر لکلائو و موفه ستیزه گرایی بخشی از امر سیاسی و هژمونی تنها راه کنترل آن است، اما در موقعیت های اقتضایی مطالبات گفتمان های مخالف می تواند حول یک دال تهی مفصل بندی شود و هژمونی جدید جایگزین هژمونی مستقر شود؛ این فرایند راهی فراسوی واقع گرایی بدبینانه هابزی (و اقتدارگرایی آن) و آرمان گرایی اخلاق گرایانه کانتی (و دمکراسی مصالحه جویانه آن) باز می کند؛ 2-پسامدرنیسم مثبت را در قالب ایده پسابنیادگرایی صورتبندی می کند؛ لکلائو و موفه با پذیرش هژمونی باز و موقتی نه تنها از تکثر و خاص گرایی حمایت می کنند، بلکه مرجعی نهایی اما موقتی برای تصمیمات و کنش های سیاسی تعیین می کنند و بدین سان فراسوی بنیان گرایی جهانشمول هابرماسی و ضد بنیان گرایی خاص گرای دلوزی گام برمی دارند. زیرا اولی متضمن پذیرفتن مرجعیت عقل –درقالب کنش ارتباطی- به منظور حذف اختلاف هاست و دومی متضمن جدایی اقلیت ها از اکثریت و رد هرگونه مرجعیت مشترک برای کنش سیاسی است. با وجود این، همچنان نقدهای اساسی بر پروژه فکری لکلائو و موفه وارد است، از جمله: برتری امر سیاسی بر امر اقتصادی و اجتماعی؛ تضعیف کنش گری سوژه؛ غرب محوری و استعلاگرایی نوکانتی.
نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
467 - 487
حوزه های تخصصی:
مسئله ماهیت دولت از جمله مهم ترین مسائل فلسفه سیاسی است و هر تفسیری از ماهیت دولت در نوع خود، تفسیری از غایات حکومت و بهترین شکل دولت است؛ از این رو، ضرورت اطاعت از دولت، مشروعیت سیاسی و آزادی را به دنبال خواهد داشت. تحقیق حاضر که از حیث محتوا بنیادی نظری است، با چارچوب نظری دموکراسی رادیکال موفه با تمرکز بر یکی از چهره های برجسته فلسفه سیاسی و حقوق عمومی در قرن بیستم، تلاش نموده تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که حکومت مطلوب در الهیات سیاسی کارل اشمیت، چه نوع حکومتی و واجد چه ماهیتی است. حاصل این تحقیق نشان می دهد که فهم وتفسیر ماهیت دولت و همچنین حکومت مطلوب در فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی اشمیت، در پرتو فهم مفاهیم بنیادی در اندیشه او می باشد؛ یعنی الهیات سیاسی، امر سیاسی، قاعده دوست/ دشمن/ دیکتاتوری مستقل، حاکمیت، مفهوم استثنا در نقد نظام پارلمانی لیبرال اروپایی، انسان شناسی منفی، انطباق شهروندی با ملیت سیاسی، نقد مفهوم اکثریت در دموکراسی لیبرال است. همچنین مشخص می شود که حکومت مطلوب اشمیت، با نوع دموکراسی رادیکال هویت گرا قابل انطباق می باشد. از این رو اهمیت این تحقیق، به نقد روزافزونِ دموکراسی لیبرال و ظهور دولت های دموکراتیک رادیکال، خاصه در آمریکای لاتین بازمی گردد.