مطالب مرتبط با کلیدواژه

دریدا


۲۱.

دریدا و هوسرل : تعلیق یا تمکین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوسرل دریدا پدیده شناسی ساختارزدایی دیفرانس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
تعداد بازدید : ۱۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۰۵
یکی از منابع فکری دریدا و رویکرد ساختارزدایی ، اندیشه های هوسرل و روش پدیده شناسی است .دریدا از منتقدان جدی هوسرل و در عین حال به طور آشکار وپنهان تحت تاثیر عمیق وی نیز است . نقد عمده وی به هوسرل، به چالش کشیدن این ادعا است که بایستی در ساحت معرفت شناسی تمامی پیش فرض ها را به یک سو نهاد . من استعلایی به عنوان فاعل چنین فعلی است . دریدا مدعی است که خود این من استعلایی از دایره فرایند به تعلیق در آوردن پدیده شناسی بیرون می ماند . دریدا بر این باور است که هوسرل نیز یکی از بانیان متافیزیک حضور در قرن بیستم است. اوج متافیزیک حضور هوسرل در تلقی وی از نشانه ظهور پیدا کرده است .با این حال وی در تکوین ساختارزدایی ، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوا از پدیده شناسی بهره های فراوان برده است . به اجمال اینکه این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. دربخش اول نقد دریدا به هوسرل مورد ارزیابی قرار می گیرد و در بخش دوم تاثیرات هوسرل و پدیده شناسی بر دریدا و ساختارزدایی بررسی می شود .
۲۲.

واسازی مفهوم «تفاوت های فردی دانش آموزان» و نقد آن از منظر رویکرد بازسازی Deconstruction the Concept of “Individual Differences”(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازسازی دریدا هابرماس تفاوتهای فردی واسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۰۰
هدف اصلی این پژوهش، واسازی مفهوم تفاوت های فردی در راستای نیل به عدالت آموزشی و نقد نتایج به دست آمده بر مبنای رویکرد بازسازی هابرماس است. برای دست یابی به این هدف، از رهیافت های پژوهشی واسازی و بازسازی بهره گرفته شد. نتایج واسازی مفهوم تفاوت های فردی نشان داد که برداشت رایج دارای هدف های ایدئولوژیک شامل جلوه قانونی دادن، فریب، اشتراک در تفاوت ها و تفکیک دانش آموزان می باشد. واسازی، با ایجاد تردید در این دیدگاه رایج، لزوم جابجایی قطب های تضاد را آشکار می کند. از منظر نقد بازسازنده برخی از وجوه تضاد منبع خلاقیت هستند و نباید واسازی شوند.
۲۳.

روایات بندهشی، زمینة گفتمانی استعاره های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان استعاره شاهنامه دریدا زمینة گفتمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۱ تعداد دانلود : ۶۹۹
آن گاه که بخش های پهلوانی و اساطیری شاهنامه، با برخی واقعیّت های تاریخی و همچنین با حوادث ازلی و بندهشی مقایسه شود، تطابقی معنادار آشکار می شود. یکی از مواردی که در بررسی های مربوط به شاهنامه مغفول مانده، تحلیل چگونگی انطباق میان رویدادهای ازلی و مینویِ توصیف شده در کتاب بندهش با حوادث پهلوانی و چگونگی تأثّر فردوسی از آن بن مایه های اسطوره ای و تبلور آن در زبان استعاری یا مجازی شاهنامه است. بنا بر ادّعای این جستار، این انطباق خود یک استعاره بزرگ است که به زمینه گفتمانی ظهور و بروز استعاره نظر دارد. مقالة حاضر به شیوة توصیفی- تحلیلی و الهام از نظریّة گفتمانی دریدا تلاش کرده است به بازخوانی جایگاه استعاره در شاهنامه بپردازد. بنابر نتیجة این پژوهش، علاوه بر استعارات بلاغی و عاطفی، استعاره هایی در شاهنامه دیده می شود که نه تنها با قدرت و هنر بیانی فردوسی آمیخته گشته است، متأثّر از بنیان های اساطیری و بازنمایی باورهای بندهشنی است که می توان از آن با عنوان استعارات ارجاعی و فرهنگی یاد کرد. لذا در بازشناسی و بازخوانی روایات اساطیری و پهلوانی شاهنامه باید به زیرساخت گفتمانی استعاره های ارجاعی و فرهنگی بیش از پیش توجّه کرد.
۲۴.

استعاره و فلسفه نزد دریدا و ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان استعاره قیاس دریدا ریکور اسم خاص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۵ تعداد دانلود : ۱۶۲۴
دریدا در «اسطوره شناسی سفید» به نقش استعاره در متون فلسفی و اینکه فلسفه چطور به استعاره پرداخته توجه کرده است. از نظر وی وقتی فیلسوفان استعاره را تعریف می کنند، آن را به استعاره اسمی فرومی کاهند، و این نشان می دهد که آن ها تلاش کرده اند تا استعاره را تابع مفهوم سازند؛ اما دریدا تقابل مفهوم به عنوان عنصر فلسفه و استعاره به عنوان عنصر ادبیات را نمی پذیرد، و نشان می دهد که مفهوم و تمام مفاهیم فلسفی خود استعاره هستند و حرکت استعاره حرکت مولد مفاهیم فلسفی است. در واقع، از نظر دریدا قیاس شعری حرکت مولد قیاس منطقی است. ریکور در «استعاره و گفتمان فلسفی» به تندی به نظر دریدا در «اسطوره شناسی سفید» حمله می کند. از نظر ریکور تمایز میان گفتمان ها مهم ترین دستاورد سنت برای ما است و دریدا در اثر خود تمایز مهم میان گفتمان فلسفی و گفتمان شعری را نادیده گرفته است. دستاورد تاریخ برای ما تمایزاتی گفتمانی است که خود ایجاد کرده است و واسازی تقابل ها در دریدا به قیمت در هم ریختن گفتمان های متمایز تمام می شود. ریکور به ویژه به تمایز میان قیاس شعری و قیاس منطقی توجه می کند و سعی دارد که نشان دهد در آثار ارسطو تمایزی نظام مند میان این دو ایجاد شده است و سپس مسائل مطرح در مورد این تمایز را در فلسفه مدرسی پی می گیرد. ریکور در نهایت به این نتیجه می رسد که تمایزی ظریف در نقطه ای که این دو گفتمان بیشترین نزدیکی را با هم دارند، وجود دارد.
۲۵.

زبان، استعاره، حقیقت (بررسی نقش استعاره در تکوین پساساختارگرایی: با تکیه بر آرای دریدا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان استعاره پساساختارگرایی دریدا مرکز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۷ تعداد دانلود : ۷۹۸
پساساختارگرایان، به ویژه دریدا، با تکیه بر فرآیندها و سازوکارهایی چون تعویق، فاصله، ردّ (trace) و غیریت، به نقد تقابل های دوگانه و رویکردهای مبتنی بر متافیزیک پرداخته اند. با وجود تأکید پساساختارگرایی بر سازوکارها و رهیافت های خاصّ خود، با تبیین ژرف ساخت های نظریِ پساساختارگرایی (و به ویژه آرای دریدا) می توان به نقش بنیادین استعاره و کارکردهای استعاری در تکوین مبانی نظریِ آن پی برد. در این مقاله، به دنبال اثبات این مسئله هستیم که پساساختارگرایی در اصل بر مبنای سرشت استعاری زبان شکل گرفته است و مبانی نظری و روش شناختی آن نیز ملهم از سازوکارهای «استعاره» و «کارکرد استعاری» است. از سوی دیگر، این مسئله مبنایی برای نقد پساساختارگرایی است. نتایج این پژوهش، کارکردهای دیگری از «استعاره» در تکوین نظام فکری و شناختی بشر را نشان می دهد؛ چنان که استعاره (و کارکرد استعاری) نقش تعیین کننده ای در تکوین مبانی نظری پساساختارگرایی به ویژه آرای دریدا داشته است. دریدا با تکیه بر سرشت استعاری زبان، به دنبال گسستن ریشه های متافیزیکیِ نشانه بود، امّا با توجه به هیمنة گسترده و عمیق معارف و مفاهیم متافیزیک، رویکرد دریدا، به رغم خواست او، در نهایت به عرصة متافیزیک بازگشته است؛ همچنان که نتایج این تحقیق تأثیرپذیری دریدا از آرای ابن میمون، متکلم معروف یهودی، را نشان می دهد.
۲۶.

هایدگر و مسئله جنسیت، در آثار لوس ایریگاری و ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۸۷ تعداد دانلود : ۸۰۷
از دهه هشتاد میلادی، نظرات هایدگر، از مهم ترین فیلسوفانِ حوزه پدیدارشناسی، مورد توجه برخی از  نظریه پردازانی قرار گرفت که رویکرد جنسیتی را وارد فلسفه می کردند و یا از منظر جنسیت به فلسفه می پرداختند. متفکران اروپایی و به ویژه شاخه فرانسوی آن، از پیشگامان این رویکرد بودند. ژاک دریدا، فیلسوف ساختارشکن پست مدرن، و لوس ایریگاری، فمینیست معروف در حوزه فلسفه و روانکاوی، آثار هایدگر را با ابتنا به دغدغه های نظری و فکری خویش بازخوانی کردند. اولی با رویکرد ساختارشکنی با تمرکز بر مفهوم دازاین و عدم توجه به ویژگی های جنسیتی آن، «فاقد جنسیت بودن» دازاین را کانون نقد خود از فلسفه هایدگر قرار داد و دیگری با تمسک به فلسفه هوا و «فراموشی هوا» در تفاسیر خود از هایدگر، بنیان تفسیری جنسیت مدار بر فلسفه هایدگر نهاد. در این مقاله، ضمن شرح و بیان نظرات فلسفی این دو با استفاده از رویکرد تشریحی، به دنبال پاسخ برای این پرسش هستیم که چه نسبتی میان اندیشه فلسفی هایدگر با فراموشی جنسیت برقرار است؟ و رابطه میان جنسیت و اندیشه هایدگر در جریان فرانسوی چیست؟ این نوشته، بازنمایی تفسیری جنسیت مدار از اندیشه هایدگر با استفاده از نظریه دریدا و لوس ایریگاری است
۲۷.

استراتژی واسازی و امکان تحقق عدالت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واسازی دریدا عدالت اقتدار قانون اپوریا بازنگری قوانین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۴۲۲
با وجود این که واسازی غالباً به خنثی بودن و بی تفاوتی نسبت به ارزش های اخلاقی متهم شده است، در این نوشتار که مطالعه ای موردی درباره دیدگاه دریداست، شاهد خواهیم بود که چگونه دریدا واسازی را به عنوان یک استراتژی ایجابی و هنجاری در تحقق عدالت تفسیر می کند. او اقتدار حکومتی را به دلیل خصوصیت دوگانه و متضادی که دارد، قابل واسازی می داند ولی از سوی دیگر، عدالت و ارزش های اخلاقی عام و جهان شمول واسازی پذیر نیستند. همین واقعیت می تواند امکان بازطراحی و اصلاح قوانین موجود را در جهت تحقق عدالت به همراه داشته باشد. دریدا، از بازبینی جدّی سیستم قضایی بر مبنای تمایل برای یک «عدالت غیرممکن» سخن می گوید؛ عدالتی که فراسوی منطق حساب گرانه قانون باشد. بدین ترتیب، واسازی صرفاً نظریه ای راجع به متون فلسفی یا ادبی نیست که هیچ ارتباطی با واقعیت های بیرونی نداشته باشد، بلکه رویکردی اخلاقی نسبت به جهان است که می تواند روش تفکر و زندگی اجتماعی ما را در قبال «دیگری» تغییر دهد.
۲۸.

پژوهشی در بنیان های فلسفی مفهوم هژمونی لاکلاو، دریدا و امکانی بودن صورت بندی های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر اجتماعی دال شناور دال برتر هژمونی لاکلاو دریدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۶۱۲
مفهوم «هژمونی» دارای بنیان های فلسفی نظری و ساحات معنایی متفاوتی است. این مفهوم را صرفاً و لزوماً نباید به شیوه ای ادراک نمود که در راه ادراک آن به شیوه هایی دیگر انسداد حاصل آید. در ادراک این مفهوم نباید در مغاک فروبستگیِ متافیزیکی فروغلطید و «یک» شیوه ادراک را بر سایر شیوه ها غالب دانست. فلذا، پژوهش حاضر درصدد واسازی این گرایش به «امر واحد» است تا بر راه ادراک مفهوم هژمونی به «یکی از شیوه های ممکن» پرتو افکند. این چنین، تمرکز این پژوهش بر اندیشه ارنستو لاکلاو قرار دارد تا بدین طریق بنیان های فلسفی مفهوم مذکور در فلسفه ژاک دریدا مورد واکاوی قرار گیرند و دال های برسازنده مفصل بندی این مفهوم در مقام ساحات معنایی آن مکشوف گردند. همان گونه که خواهیم دید، دال های مذکور حول دالّ برتر یا نقطه گره گاهی «امکانی بودن» مفصل بندی می گردند و مفاهیم دریدایی «امر تصمیم ناپذیر» و «امر لمس ناپذیر» به عنوان بنیان های فلسفی آن ها قلمداد می شوند. امّا، این امکانی بودن به معنای عدم قطعیّت یا بی ثباتی یا عدم برخورداری از یک بنیان هستی شناختی نیست. لذا، امکان ناپذیربودن، تصمیم ناپذیربودن و لمس ناپذیربودنِ هژمونی را باید به معنای عدم برخورداری آن از «بنیاد غایی» و نه «بنیاد» قلمداد نمود و توجّه را بر سرشت آپوریایی و حضور در عین غیاب و غیاب در عین حضور آن متمرکز نمود.
۲۹.

مفهوم و استعاره نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره دریدا چندمعنایی ارسطو اسم خاص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۳ تعداد دانلود : ۵۸۵
در این مقاله تفسیر و خوانشی از متن مهم دریدا درباره ی استعاره با عنوان «اسطوره شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه» ارائه شده است. دریدا در این متن به مواجهه ی فلسفه با استعاره به منزله ی امری بیرونی نسبت به خود پرداخته و نتیجه گرفته است که فلسفه گرایش به درونی سازی هر امر بیرونی دارد. فلسفه با امر استعاری به عنوان چیزی برخورد کرده که باید بر آن تسلط پیدا کند. نتیجه این است که، وقتی در خود فلسفه استعاره را جستجو می کنیم، نه با خود استعاره، که با مفهوم استعاره مواجه می شویم. استعاره در متن فلسفه، استعاره ی فلسفی است. در نهایت دریدا از استعاره ی استعاره، حرکت بی پایان استعاره، و استعاره ی نامحدود به عنوان حقیقت استعاره سخن می گوید. دریدا در «اسطوره شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه»، مقاله ای مستقل که در کتاب حواشی فلسفه منتشر شده است، به جایگاه ریشه ای استعاره در متون فلسفی می پردازد و بنابراین نسبتی اساسی را میان مفهوم به عنوان ابزار فلسفه و استعاره که ابزار ادبیات تلقی می شود برقرار می سازد. فلسفه با امر استعاری به عنوان چیزی برخورد کرده که باید بر آن تسلط پیدا کند. نتیجه این است که، وقتی در خود فلسفه استعاره را جستجو می کنیم، نه با خود استعاره، که با مفهوم استعاره مواجه می شویم. استعاره در متن فلسفه، استعاره ی فلسفی است. از نظر دریدا، استعاره، در تمام خصایص ذاتی اش، یک واژه ی فلسفی کلاسیک، یک مفهوم متافیزیکی، باقی می ماند.
۳۰.

مارکس به دو روایت: پوپر و دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارکس پوپر دریدا کاپیتالیسم سوسیالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۳ تعداد دانلود : ۷۱۹
مارکس در زمره ی فیلسوفانی است که تاثیر عمیق و گسترده ای در ساحت نظر و عمل بر فلسفه و جریان های سیاسی و اجتماعی قرن بیستم داشته است. اندیشمندان در نحله های گوناگون از جمله پوپر و دریدا به ایجاب و سلب او را مورد ملاحظه قرار دادند. بررسی هم زمان مواجهه آن ها با مارکس از جهات گوناگون دارای اهمیت است. پوپر به وجهی سلبی در جهت تحقق کاپیتالیسم به نقد همه جانبه ی مارکس می پردازد. اما دریدا مطابق با رویکرد ساختارزدایی برخی از مفاهیم مارکس را به نقد می گیرد و برخی دیگر را بازآفرینی می کند. رویکرد دریدا زمینه ی عبور از دوگانه سوسیالیسم و کاپیتالیسم حاکم بر تمامی ارکان اندیشه های قرن بیستم را فراهم می کند. این مقاله سه مورد را به طور خاص تبیین می کند:1- مواجهه ایجابی و سلبی پوپر با مارکس. 2- مواجهه ایجابی و سلبی دریدا با مارکس. 3- شباهت ها و تفاوت های مواجهه پوپر و دریدا با مارکس.
۳۱.

«منطقِ جانشینی» در رویکرد ژاک دریدا و ژاک رانسیر به مبادی فلسفه ی سیاسی: «نوشتار و سیاست»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاتون ارستو دریدا رانسیر روسو جانشینی نوشتار سیاست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۷۴۱
افلاتون در همپرسه ی فایدروس با تأکید بر گفتارِ لوگوس محور، نوشتار را درحاشیه قرارداده و آن را چونان جانشینی خطرناک برای گفتارِ زنده که حامل معنا و حقیقت است، معرفی می کند. ژاک دریدا با اشاره به «منطق جانشینی»، فرودستیِ نوشتار در سنت افلاتونی را توجیه ناپذیر دانسته و بواسطه ی منطقِ دیفرانس، معنا را امری به تعویق افتاده و همواره متفاوت می داند. منطقِ جانشینی که از ادبیات ژان ژاک روسو وام گرفته شده، در اندیشه ی ژاک رانسیر نیز هویدا شده است. «سیاست»، برخلاف بداهت طبیعی و ضرورتی که در فلسفه ی سیاسی باستان داشت، برای رانسیر موضوعی است «ممکن» و مترادف دموکراسی که بواسطه ی آشکارگیِ دموس (demos) قابلیت وجود می یابد. در این بازنگری، تحقق سیاست/دموکراسی منوط به گذر از پلیس (police )به مثابه دغدغه ی فلسفه ی سیاسی کهن است. در جستار حاضر این سؤال مطرح است که «کاربستِ منطق جانشینی در کار دریدا و رانسیر به چه نحو بوده و کدام نکات، مشترک یا متفاوت هستند؟». بعنوان نتیجه ی بحث می توان بیان نمود «جانشینی برای هر دو متفکر، بازنگرش در ابعادی مهم از فلسفه ی سیاسی را ممکن می سازد. درعین حال، درحالی که نزد دریدا، ابتدا تشریح کننده ی فرودستیِ نوشتار است و سپس بواسطه ی عملکرد دیفرانس و بازی، بی معنا می نُماید، نزد رانسیر، به مثابه فضایی تهی، منش خلاقه داشته و شرطی تاریخی برای ساختِ سیاست/دموکراسی است.»
۳۲.

هگل گرایی تمام عیار؛ گذر از دیالکتیک به تفاوت در اندیشه دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک تفاوت اقتصاد عام نوشتار دریدا هگل باتای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۹ تعداد دانلود : ۳۹۴
مقاله ی حاضر نشان می دهد که بررسی خوانشِ انتقادی هگل از سوی ژرژ باتای بر اساس دیدگاه های ژاک دریدا، به فراروی از دیالکتیک و ورود به پارادایم فکری جدیدی برگرفته از مفهوم «تفاوت» منجر می شود. زمانی که مخالفان جدی هگل – مانند میشل فوکو – دشواری های رهایی از سلطه ی هگل را مورد تأکید قرار می دهند، اهمیت این موضوع بیشتر خود را نشان می دهد. پرداختن به مسأله ی نفی و مرگ در اندیشه ی دیالکتیکی، هگل را به فیلسوف ممتازی تبدیل کرده است که متفکران معاصر را به خود جذب می کند. پرداختن به نفی و مرگ امتیازی برای دیالکتیک محسوب می شود، با این حال نحوه ی مواجهه ی هگل با این موضوع قابل نقد است. ژاک دریدا در جستاری که به دیدگاه های ژرژ باتای درباره ی دیالکتیک خدایگان-بنده اختصاص یافته است، نقدهای باتای به دیدگاه های هگل درباره ی مرگ و نفی را در چارچوب تفکر واسازانه ی خود از نوسامان می بخشد. هر دو طرف رسیدن به ایجاب را در مواجهه با امر سلبی مورد تأکید قرار می دهند، اما به این دلیل که هگل لوازم و نتایج اندیشیدن به نفی و مرگ را تا انتها دنبال نمی کند با انتقاداتی روبه رو می شود که نهایتاً به گذر از دیالکتیک هگلی می انجامد. ارزیابی ما این است که مفهوم «تفاوت» در اندیشه ی دریدا گام مهمی در راه دست یابی به اسلوبی غیردیالکتیکی از تفکر است که دریدا موفق شده است با الهام از کسانی چون نیچه، هایدگر و باتای آن را محقق سازد.
۳۳.

هگل گرایی تمام عیار؛ گذر از دیالکتیک به تفاوت در اندیشه دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک تفاوت اقتصاد عام نوشتار دریدا هگل باتای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۵۸۸
مقاله حاضر نشان می دهد که بررسی خوانش انتقادی هگل از سوی ژرژ باتای بر اساس دیدگاه های ژاک دریدا، به فراروی از دیالکتیک و ورود به پارادایم فکری جدیدی برگرفته از مفهوم تفاوت منجر می شود. زمانی که مخالفان جدی هگل - مانند میشل فوکو - دشواری های رهایی از سلطه هگل را مورد تأکید قرار می دهند، اهمیت این موضوع بیشتر خود را نشان می دهد. پرداختن به مسئله نفی و مرگ در اندیشه دیالکتیکی، هگل را به فیلسوف ممتازی تبدیل کرده است که متفکران معاصر را به خود جذب می کند. پرداختن به نفی و مرگ امتیازی برای دیالکتیک محسوب می شود، با این حال نحوه مواجهه هگل با این موضوع قابل نقد است. ژاک دریدا در جستاری که به دیدگاه های ژرژ باتای درباره دیالکتیک خدایگان - بنده اختصاص یافته است، نقدهای باتای به دیدگاه های هگل درباره مرگ و نفی را در چارچوب تفکر واسازانه خود از نو سامان می بخشد. هر دو طرف، رسیدن به ایجاب را در مواجهه با امر سلبی مورد تأکید قرار می دهند، اما به این دلیل که هگل لوازم و نتایج اندیشیدن به نفی و مرگ را تا انتها دنبال نمی کند با انتقاداتی روبه رو می شود که نهایتاً به گذر از دیالکتیک هگلی می انجامد. ارزیابی ما این است که مفهوم «تفاوت» در اندیشه دریدا گام مهمی در راه دست یابی به اسلوبی غیردیالکتیکی از تفکر است که دریدا موفق شده است با الهام از کسانی چون نیچه، هایدگر و باتای آن را محقق سازد.
۳۴.

شبح در مقابل انتولوژی در «اشباح مارکس» دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا مارکس شبح واقعیت زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۴ تعداد دانلود : ۶۵۰
دریدا با بازآفرینی مفاهیم فیلسوفان ، متون خود آن ها را در ساحتی ساختارزدایانه بسط و گسترش می دهد . در کتاب « اشباح مارکس»وی با به کارگیری مفهوم شبح ، به ارائه خوانشی تازه از اندیشه ی مارکس و مارکسیسم می پردازد . صرف نظر از تفسیر مارکس توسط دریدا ، خود مفهوم شبح و وجوه آن اهمیت اساسی پیدا می کنند.این مقاله می خواهد نشان دهد که چگونه شبح شناسی در مقابل هستی شناسی متعارف و متافیزیک حضور قرار می گیرد .شبح با گسترش قلمرو واقعیت و زمان ،تفسیر متافیزیکی صلب از آن ها را به چالش می کشد .شبح بودگی واقعیت اشاره به این امر دارد که واقعیت امری از پیش متعین و واقع شده نیست بلکه آن همواره در حال ساخته شدن است .شبح بودگی زمان نیز سیر خطی گذشته – حال – آینده را به پرسش می گیرد. این ها مفاهیم متافیزیکی از زمان هستند که مانع تحقق شبح بودگی زمان می شوند . علاوه بر این ها ظهور سیاسی واجتماعی شبح بودگی نیز ،تعریف تازه ای از کنش ومسئولیت سیاسی ارائه می دهد . کنش و مسئولیت سیاسی بدین معنا ، به آینده وافقی برنامه ریزی شده معطوف نیست. بلکه کنش و مسئولیت سیاسی شبح وار ، همواره در حال انجام وپذیرفتن باقی می ماند
۳۵.

خوانش دریدا از مفهوم اکنون در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا اکنون زمان متافیزیک حضور نقطه منشاء اکنون منبسط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۷۱۵
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون» در بستر انتقادهایی که به آن وارد می سازد آشکار می شود؛ انتقادهایی که با پیش فرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد می کند و راه حل رهایی فلسفه خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت می داند. دریدا بر این اساس که اکنون نشان دهنده حضور است آن را نقد می کند. نقد اصلی وی به اکنون  براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل می گیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیش نگری و دیگری اکنون به مثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار می کوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سه پایه ای اکنون پاسخی برای آن عرضه داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی می گردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایه ای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیش نگری را فراهم می سازد که بر پایه ی آن هیچ انطباع اولیه ای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.
۳۶.

عقل منفی و ضد عقل: عقل گرایی انتقادی پوپر و ساختارزدایی دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوپر دریدا عقل منفی ضد عقل عقل گرایی انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۰ تعداد دانلود : ۶۰۴
به لحاظ معرفت شناسی، پوپر متعلق به نحله عقل گرایی انتقادی و دریدا به رویکرد ساختارزدایی است. هر دوی این جریان ها بر آن هستند که هر گونه بنیادگرایی فلسفی، اجتماعی، سیاسی، زبانی... را به پرسش بگیرند. آن ها می خواهند بر فراز دوگانه رئالیسم و ایده آلیسم بایستند، اما در این مسیر هر کدام تعریف مختص خود را از ماهیت عقل و قلمرو آن ارائه می دهند. پوپر میان دو وجه ایجابی و سلبی عقل تمایز قائل می شود. وجه ایجابی عقل را بنیادگرایانه می داند که باید کنار گذاشته شود و وجه سلبی و منفی عقل را قوه ای ضروری برای تبیین هر گونه فلسفه علمی می داند. در حالی که دریدا در قالب نقد به لوگوس محوری و متافیزیک حضور غربی، تمامیت ماهیت عقل را به پرسش می گیرد. این مقاله در ادامه رویکرد پوپر و دریدا را در فلسفه علم مورد مقایسه قرار می دهد و در ضمن آن، ماهیت فلسفه علم ساختارزدایانه را تشریح خواهد کرد.
۳۷.

فلسفه نوشتار از دیدگاه دریدا و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه نوشتار واسازی دریدا خلاقیت تعلیم و تربیت نوشتارشناسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۵ تعداد دانلود : ۷۵۴
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی دیدگاه دریدا درباره فلسفه نوشتار و پیامدهای مهم آن برای بازاندیشی در ساختار تعلیم و تربیت به منظور پرورش خلاقیت دانش آموزان می باشد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش توصیفی- استنتاجی، به شرح مبانی فلسفی (هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی) فلسفه نوشتار از دیدگاه دریدا پرداخته و سپس پیامدهای تربیتی آن برای بازاندیشی در ساختار تعلیم و تربیت به صورت عام و پرورش خلاقیت دانش آموزان به صورت خاص، استنباط شد. در نتیجه پژوهش با ابتناء به اندیشه های دریدا تصریح شد که تعلیم و تربیت مبتنی بر فلسفه نوشتار، تعلیم و تربیت به مثابه متن است که با خوانش و تفسیر متفاوت همواره در حال شدن، در نتیجه فرایندی خلاق می باشد که می تواند گستره ای نامحدود از امکان های متفاوت و نیندیشیده شده تعلیم و تربیت را جهت پرورش خلاقیت در فراگیران فراهم نماید و با تأکید بر خلق معنا و نوشتار شخصی، تولید دانش و نه انتقال صرف آن را، زمینه ساز پرورش خلاقیت و پیشگامی سازد. همچنین با تفسیر تازه ای از کنش تربیتی به عنوان دغدغه دیگری، تعلیم و تربیت نوشتارشناسانه رویکردی مسئولانه، به سوی خودآفرینی و رهایی بخشی خواهد بود.
۳۸.

فلسفه ارتباطات از گراماتولوژی دریدا تا حکمت صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فلسفه ارتباطات کلام و کتاب حکمت متعالیه ملاصدرا دریدا گفتار و نوشتار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۵۱
به هر میزان که شبکه ارتباطی انسان کمیت می یابد و فناوری جدید، آدمی را مسحورتر می کند، انسان از کیفیت ارتباط، غافل تر و کاربرد فناوری، صورت نامعقول تری به خود می گیرد. فلسفه ارتباطات اوج تلاش جهان غربی به نفع کیفیت و عقلانیت است، تلاشی سرد و مأیوس کننده در برابر تحولی گرم و وسوسه آمیز. اولین باری هم که جان لاک اصطلاح «علم ارتباطات» را به معنای امروزی اش به کار برد، آن را شکست خورده اعلام کرد. جان لاک در کتاب قوای فاهمه بشری ، ذیل مباحث «درباره کلمه»، ارتباطات را فلسفه پردازی کرد. این مسئله و توجه می تواند آغازی باشد برای کشف «نظریه ارتباطات» در حوزه های معرفتی جهان شرقی. به هر میزان که صراحت ها و دقت های یک حوزه فکری در خصوص «کلمه» بیشتر باشد، به همان میزان معرفت جامع تر و عمیق تری درباره ارتباطات به دست خواهد آمد. مقاله پیش رو با رویکردی تطبیقی و روشی منطقی تلاش می کند به خاستگاه ارتباطات در معرفت دینی و اسلامی نزدیک شود؛ ازاین رو معنا واژه «کلمه» در مباحث «کلام و کتاب الهی» ملاصدرا با مباحث «گفتار و نوشتار» دریدا به گفتگو نشاندیم. سپس ادعاها و استدلال های آنها ارائه شده است. دریدا دغدغه «تفاوت» و احترام به دیگری را دارد؛ ازاین رو بر امر نوشتاری و «تعویق» تأکید می کند. در مقابل، صدرا دغدغه «تعالی» را در سر می پروراند و بر وحدت امر نوشتاری و گفتاری اصرار می ورزد. از نگاه وی، کلمه از خلال «تشریع»، «تکوین» و «ابداع» معنادار می شود؛ به عبارت دیگر علاوه بر لایه «اجتماعیِ» ایجاد کلام، توجه به لایه «الهامی» (فرشته شناسی) و «الهی» (خداشناسی) در ایجاد کلمه سبب خواهد شد ارتباط، متعالی شود.
۳۹.

ساخت شکنی رابطه سلسله مراتبی معلم و دانش آموز با توجه به اندیشه های ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا ساخت شکنی تعلیم و تربیت دانش آموز معلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۳۵۸
ساخت شکنی رویکردی است که ژاک دریدا آن را به صورت نظام مندی درآورده و در حوزه های گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس این رویکرد، هر «متن» دارای قطب های متضادی است که یکی از آن ها دیگری را در زیر سلطه خویش قرار می دهد و بدین ترتیب، روابط سلسله مراتبی یا مرکز/ پیرامون بین قطب ها شکل می گیرد. این رویکرد در تعلیم و تربیت هم مورد استفاده قرار گرفته و می توان آن را در مورد رابطه معلم و دانش آموز که ارتباطی سلسله مراتبی دارند، به کار برد و این رابطه را ساخت شکنی کرد تا ارتباطی متعادل میان معلم و دانش آموز برقرار شود. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که هم اکنون رابطه مرکز/ پیرامون بین معلم و دانش آموز در جریان است، طوری که معلم در قطب غالب و دانش آموز در قطب مغلوب قرار می گیرد. لذا باید با ساخت شکنی، آلایش میان آن ها را نشان داد و دانش آموز را از قطب مغلوب خارج ساخت و به باز تعریف نقش معلم و دانش آموز با توجه به این جابه جایی اقدام کرد تا راه برای ارتباط عادلانه و موازنه ای میان این دو فراهم شود. توجه به مباحثی همچون راهنمایی و همیاری معلم در فرایند یادگیری و آسان سازی این فرایند توسط وی، یاددهی روش یادگیری چیزها به جای یاددهی خود آن ها، یادگیری معلم از دانش آموز و نقش آفرینی پررنگ تر دانش آموزان در سر کلاس های درس بیانگر رابطه متعادل معلم و دانش آموز است.
۴۰.

شالوده شکنی؛ دستمایه اندیشه سیاسی- فلسفی صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه دریدا شالوده شکنی کسر الاصنام (بت شکنی)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۲۶۰
این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دو فیلسوف می توانند در دو گستره جغرافیای متفاوت و در فاصله چند قرنی به همدیگر نزدیک شوند و به رغم فاصله ها و بلکه تفاوت ها به یکدیگر پیوند بخورند. نویسندگان مقاله دست آنها را در دست یکدیگر قرار دهند؛ گفت وگو و هم زبانی. بنابراین تلاش خواهد شد شباهت ها و تفاوت ها برجسته شده، با تکیه بر منطق شالوده شکنی اولاً نوآوری های صدرالمتألهین به بحث گذاشته شود؛ ثانیاً در پرتو راهگشایی های دریدایی امکان فراروی از اندیشه صدرا مورد توجه قرار گیرد. در این زمینه نقد که از اصول اصلی شالوده شکنی است، در مشیء صدرالمتألهین بررسی می شود. یافته هاحاکی از این است که با وجود رگه های مشترک شالوده شکنانه ای میان اندیشه دریدا و صدرالمتألهین،در پاره ای از امور با یکدیگر متفاوت می شوند. پدیدارشناسی نگاه دریدا تنها ناظر بر ساحت پرتاب شدگی انسان به زیست جهان حاضر است، درصورتی که صدرالمتألهین ضمن بااهمیت تلقی کردن این زیست بوم مرگ را پایان دازاین هایدگری و سوژه دریدایی به حساب نمی آورد. صدرالمتألهین با وجود شروع می کند و به مسئله مهم زمان مندی و حرکت جوهری می رسد، اما نقطه عزیمت دریدا دازاین و امکانات فراروی اوست که پیوندی ناگسستنی با زمان مندی می یابد. فهم هرمنوتیکی صدرالمتألهین در تلاش است تا نیت مؤلف را به قدر استعداد تبیین نماید، حال آنکه در نگاه شالوده شکنانه دریدا امکان کشف نیت مؤلف یا شارع مقدس مطرح نیست. فهم آن چیزی است که در اندیشه مفسر نقش می بندد. در نگاه شالوده شکنانه دریدا، نوعی بدبینی تجدیدشده نسبت به آنچه ایجاب و اثبات می شود، همواره وجود دارد، اما صدرالمتألهین در روند کلی شالوده شکنانه خود استکمال و اشتدادهای وجودی را می بیند که از دیدگاه دریدایی می توان وی را در زمره نگاه های افلاطونی طبقه بندی کرد. با ملاحظات مذکور، این مقاله این نظر را دنبال خواهد کرد که شالوده شکنی های دریدایی شخص خود دریدا را به دست شالوده شکنی می سپرد، اما شالوده شکنی های صدرایی صرفاً نقادی ها را متوجه زمانه پر شر و شور صفویه می نماید! بدون اینکه او خود نیز در معرض چنین واسازی قرار گیرد.