مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
روسو
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد تبیین دین مدنى از دیدگاه ژان ژاک روسو است. از این رو نخست به بررسى چیستى و سیر تطور دین مدنى پرداخته و پس از تبیین دیدگاه روسو در این موضوع، نسبت دین مدنى روسو را با اسلام ـ آن گونه که روسو نیز خود در بحث دین مدنى اشارهاى به دین اسلام نموده است ـ بررسى خواهیم کرد.
مقاله به زبان فرانسه: ژان ژاک روسو، یک قربانی در پرتگاه (Rousseau : une victime en abîme)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید ژان ژاک روسو از دوستانی که در اطرافش بودند دچار رنجش خاطر بود. دوستانی که تا مدتهای مدیدی گمان می برد دوستش دارند. اما رنجشی که روسو تحمل می کرد برایش تماما ناخوشایند نبود. این رنج به او اجازه داد چهره ی یک روسوی قربانی را به خود بگیرد. قربانی شدن باعث تولد یک روسوی جدید شد.
تبیین دیدگاه مذهبی روسو و نقد درونی دلالت های آن در آموزش دینی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی مذهب از دیدگاه روسو و تحلیل نگاه منحصر به فرد وی به مذهب، ارتباط مذهب با حکومت و شیوه های آموزش مذهب از نظر این اندیشمند بوده است.
این پژوهش به روش اسنادی- تحلیلی انجام گرفته و پژوهشگران پس از گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، به تحلیل اسناد گردآوری شده پرداخته اند.
یافته های پژوهش حاکی از آن بود که روسو برخلاف آنچه به وی نسبت داده شده، فردی پایبند به اصول مذهبی بوده و علاوه بر ایمان قلبی به وجود پروردگار و اصول زیربنایی مذاهب آسمانی، بر لزوم تربیت مذهبی تأکید نموده است.
روسو با دیدگاه اجتماعی منحصر به فرد خود، تأکید می کند که تمامی جوامع بشری همواره نیاز ایمان به خداوند را درک نموده و نسبت به ضرورت وجود دستورالعمل مذهبی آگاه بوده اند. او مراجع مذهبی را عالی ترین مراجع قدرت اجتماعی دانسته و اظهار می دارد تضادهای اقتدار اجتماعی در پی از هم گسستن قدرت مذهبی و قدرت سیاسی (سکولاریسم) پدیدار گشته و بهترین راه اداره جامعه، پدید آمدن مرجعی یگانه از این دو شاخه قدرت است.
خود آیینی و اجتماع اخلاقی در فلسفه اجتماعی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه کانت نوشته های قابل توجهی در فلسفه ی سیاسی و اجتماعی دارد، آراء وی در این حوزه عموماً در سایه فلسفه نظری وی و نیز فلسفه ی سیاسی و اجتماعی هگل واقع شده و بنابراین، کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته است. اما برای درک اهمیت آراء سیاسی و اجتماعی کانت لازم است آراء او در این زمینه در نسبت با آراء پیشینیان وی خوانده شود. در این مقاله قصد داریم فلسفه ی سیاسی و اجتماعی کانت را در امتداد آراء ژان ژاک روسو و به ویژه مفهوم «اراده ی عام» وی مورد بازخوانی قرار دهیم و نشان دهیم که چگونه کانت در جهت تکمیل و بلوغ فلسفه ی سیاسی و اجتماعی روسو گام برداشت. در اینجا بررسی خواهیم کرد که چگونه کانت با تأثیرپذیری از روسو، نسخه ای بنیادین از «خود آیینی اراده» ارائه داد و قانون گذار بیرونی را به «خودقانونگذاری» تبدیل کرد و با رفع ناهمسازی های فلسفه ی سیاسی و اجتماعی روسو، فصل جدیدی را در فلسفه ی سیاسی و اجتماعی گشود.
زبان، زنان و دوگانگی گفتمانی در اندیشه سیاسی روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
آوازه برابری طلبی و آزادی خواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالم گیر شده است. با وجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشه ها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانه های خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هاله ای از تقدس و برتری به سیمایشان بخشیده است. مقاله پیش رو با تحلیل سه کتاب «امیل»، «قرارداد اجتماعی» و «اعترافات»، این دوگانه ها را به تصویر کشیده است. در امیل، زن موجودی برای مرد و در خدمت وی آفریده شده است. در قرارداد اجتماعی که مهم ترین کتاب روسو و از آغازین کتب مربوط به گفتمان برابری در عصر جدید است، زنان نادیده گرفته شده اند؛ اما در اعترافات، تا سرحد پرستش تحسین شده اند. در این مقاله از روش هرمنوتیک مؤلف محور کوئنتین اسکینر برای موشکافی و تفسیر این سه اثر ماندگار استفاده شده است تا قصد و منظور روسو نمایان شود. همچنین از مقوله بندی مفهومی و نظری لوس ایریگاری، فمینیست پست مدرن و معتقد به شیوه استثمارگرایانه مردان از زبان، برای تبیین قضاوت های ناعادلانه روسو بهره گرفته شده است. در این تحقیقِ میان رشته ای زن، زبان و اندیشه سیاسی روسو درباره نابرابری جنسیتی به هم پیوند خورده اند. حاصل کار اینکه، روسو با استفاده از زبان و تحت تأثیر عقده های روانی، به زنان موقعیتی پست و دور از شأن انسانی آن ها بخشیده است.
خوانشی معنادرمان گرایانه از طبیعت گرایی رمانتیک ژان ژاک روسو
حوزههای تخصصی:
اگر چه در ظاهر رمانتیسم یک نوع مکتب ادبی متعلق به یک دوره ادبی خاص است، اما با دقّت در ویژگی هایی از جمله «طبیعت گرایی»، «تخیّل »، «عشق ورزی» و «توجّه به درون» متوجه می شویم که وسعتی به درازای اندیشه بشری دارد. نقش ژان ژاک روسو(1778 1712) به عنوان یکی از پایه گذاران رمانتیسم، نقشی است بسیار تأثیرگذار و «اعترافات» او نوعی اتوبیوگرافی است بر اساس مکتب رمانتیسم. ویکتور فرانکل (1997 1905) فیلسوف و روان شناس اتریشی پس از تجربه تکان دهنده اردوی کار اجباری نازی ها به نام «آشویتس»، نظریه ای موسوم به «معنادرمانی» را ارائه داد که بر اساس آن انسان می تواند با تعبیری متفاوت از حوادث زندگی و با نوعی دیگر نگریستن به رخدادها، به درک و در نتیجه معنای جدیدی از زندگی برسد. نکته ای که هم روسو و هم فرانکل به آن تأکید دارند و در بستر طبیعت گرایی معنا می شود، جلب توجّه خواننده به آسیب های ناشی از تمدن است؛ چیزی که فرانکل از آن به «خلاء وجودی» یاد می کند. از مولّفه های مشترک میان رمانتیسم روسو و معنادرمانی فرانکل، می توان به مواردی مانند: «توجّه به طبیعت» و «عشق ورزی» اشاره کرد. این مقاله کوشش می کند با استفاده از روش تحلیلِ محتوایی، خوانشی معنادرمان گرایانه از «اعترافات» روسو ارائه دهد.
بررسی مقایسه ای اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه روسو و آیت الله جوادی آملی؛ تطبیق دیدگاه های طبیعت گرایی و وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و تربیت اخلاقی در عصر حاضر از بنیادی ترین موضوع بشریست که همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران مختلف در اقصا نقاط جهان بوده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه روسو و آیت الله جوادی آملی انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش تحلیل تطبیقی می باشد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که هدف غایی تربیت اخلاقی در نظام طبیعت گرایانه[1] روسو تبعیت انسان از طبیعت و در نظام وحیانی آیت الله جوادی آملی تقرب انسان به سوی خدا می باشد. روسو برای نیل به چنین غایتی محافظت از نفس، تواضع و اعتدال، تحقق آزادی، نوع دوستی و دگرخواهی و آیت الله جوادی نیز شناخت خالق، شناخت خود، فطرت جویی، تواضع و اعتدال، کرامت مداری، تحقق آزادی، نوع دوستی و دگرخواهی را به عنوان اهداف واسطه ای معرفی نموده اند. وجوه اشتراک خاصی بین اهداف ترسیم شده هر دو اندیشمند وجود دارد که از مهمترین آن توجه ویژه هر دو اندیشمند به تربیت اخلاقی است. ولی از مهمترین وجوه اختلاف دو صاحب نظر این است که، روسو دستیابی به اهداف اخلاقی را در دوری از جامعه می داند، در حالی که از نظر استاد جوادی آملی دست یابی به چنین مقاصدی در درون جامعه محقق می شود. همچنین محوریت طبیعت از یک سو و خداوند متعال از سوی دیگر از مهم ترین تضادهای ماهوی و سرچشمه های معرفتی اهداف تربیت اخلاقی در دو دیدگاه است که جهت دهی زیست اخلاقی آدمی را از ابتدا تا انتها بر عهده دارد.
«منطقِ جانشینی» در رویکرد ژاک دریدا و ژاک رانسیر به مبادی فلسفه ی سیاسی: «نوشتار و سیاست»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افلاتون در همپرسه ی فایدروس با تأکید بر گفتارِ لوگوس محور، نوشتار را درحاشیه قرارداده و آن را چونان جانشینی خطرناک برای گفتارِ زنده که حامل معنا و حقیقت است، معرفی می کند. ژاک دریدا با اشاره به «منطق جانشینی»، فرودستیِ نوشتار در سنت افلاتونی را توجیه ناپذیر دانسته و بواسطه ی منطقِ دیفرانس، معنا را امری به تعویق افتاده و همواره متفاوت می داند. منطقِ جانشینی که از ادبیات ژان ژاک روسو وام گرفته شده، در اندیشه ی ژاک رانسیر نیز هویدا شده است. «سیاست»، برخلاف بداهت طبیعی و ضرورتی که در فلسفه ی سیاسی باستان داشت، برای رانسیر موضوعی است «ممکن» و مترادف دموکراسی که بواسطه ی آشکارگیِ دموس (demos) قابلیت وجود می یابد. در این بازنگری، تحقق سیاست/دموکراسی منوط به گذر از پلیس (police )به مثابه دغدغه ی فلسفه ی سیاسی کهن است. در جستار حاضر این سؤال مطرح است که «کاربستِ منطق جانشینی در کار دریدا و رانسیر به چه نحو بوده و کدام نکات، مشترک یا متفاوت هستند؟». بعنوان نتیجه ی بحث می توان بیان نمود «جانشینی برای هر دو متفکر، بازنگرش در ابعادی مهم از فلسفه ی سیاسی را ممکن می سازد. درعین حال، درحالی که نزد دریدا، ابتدا تشریح کننده ی فرودستیِ نوشتار است و سپس بواسطه ی عملکرد دیفرانس و بازی، بی معنا می نُماید، نزد رانسیر، به مثابه فضایی تهی، منش خلاقه داشته و شرطی تاریخی برای ساختِ سیاست/دموکراسی است.»
بررسی تطبیقی عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری و روسو(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی تطبیقی عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی (اهداف، محتوا، روش های یاددهی – یادگیری و ارزشیابی) از دیدگاه شهید مطهری و روسو تدوین یافته است. روش پژوهش، تحلیلی – اسنادی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم برای دستیابی به اهداف پژوهش، منابع و متون موجود و مرتبط با موضوع پژوهش، با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع جمع آوری و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در برخی از «اهداف تربیتی»، بین دو دیدگاه، هماهنگی، و در برخی موارد، اختلاف قطعی وجود دارد. در عنصر «محتوا»، شهید مطهری بهترین محتوا را محتوای قرآنی توصیه می کند، اما روسو بهترین محتوا را طبیعت و تجربه قلمداد می کند. در «روش های یاددهی – یادگیری» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی در تفسیر یک روش، برداشت ها مختلف می شود. دیدگاه تربیتی شهید مطهری در عنصر ارزشیابی شامل روش های خودارزیابی، و ارزیابی مبتنی بر عمل می باشد و در برنامه درسی روسو، مشاهده، روش ارزشیابی به شمار می آید.
نقادی فلسفی- سیاسی قرارداد اجتماعی در نگاه روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
221 - 236
حوزههای تخصصی:
نقادی فلسفی- سیاسی قرارداد اجتماعی در نگاه روسو به چرایی و چیستی یا عموماً مبانی ماهوی و محتوایی متن قرارداد اجتماعی، به ویژه در نظریه سیاسی روسو و نقادی آن به عنوان پرسش اصلی می پردازد. در این مقاله فرای اصل قرارداد و چگونگی و نقش آن، در پی ردیابی منبع متن (عقل، نقل یا عرف) و محتوای قرارداد(قانون و مذهب مدنی) به عنوان منشور و میثاق مشترک عمومی هستیم. در اینجاست که نقش مذهب و به تعبیر نخستین روسو «قانون مدنی» و قانون گذاری و در تعبیر نهایی وی، «مذهب مدنی» مطرح می گردد. رابطه و نسبت این دو، محور موضوعی این مقاله است. تبیین «رابطه و نسبت مثبت و همسو و حتی هم افزایی دیانت و سیاست، مذهب و حاکمیت و شریعت و دولت در نظریه و نظام جمهوری» در قرارداد اجتماعی روسو، فرضیه اصلی و هدف نهایی مقاله است. برخلاف شبهه غالب تعارض و حتی جایگزینی قرارداد اجتماعی در سیاست به جای شریعت، دیانت و مذهب، که منسوب به روسو است و از آن به قرارداد اجتماعی روسویی تعبیر می نماییم، برنمودن اسلام به عنوان دیانت و مذهب مدنی- مردمی یا جمهوری مشروع، متعادل و حتی متعالی و کارآمد در نگاه و نظریه سیاسی روسو، حاصل این مقاله و پیام راهبردی آن می باشد. مقاله حاضر برگرفته از طرح پژوهشی کارآمد و چشم انداز اندیشه سیاسی در جمهوری اسلامی و جهان اسلام بوده که به همت نگارنده در دانشگاه تهران انجام شده است.
تبیین و تحلیلی بر مفاهیم تربیتی- اخلاقی از نظر فارابی، کومنیوس و روسو(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۳ (پیاپی ۳۵)
67 - 95
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر بر آن است تا اندیشه های تربیتی- اخلاقی سه اندیشمند صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت یعنی فارابی، کومنیوس و روسو را بررسی و به بیان شباهت ها و تفاوت های آرای تربیتی آن ها بپردازد. روش پژوهش، توصیفی با رویکرد تحلیلی- مقایسه ای است. از نظر فارابی، انسان دارای فضائل و رذائلی است که در زندگی انفرادی اش ظهور نمی یابند، بلکه جامعه است که آن ها را از قوه به فعل در می آورد. کومنیوس با بیان تربیت فراگیر، تبعیض های بین افراد را نادیده می گیرد و در صدد اصلاح و بهبود تعلیم و تربیت کودکان و بزرگسالان و سالمندان بر می آید. وی که بنیانگذار نظام آموزش گام به گام متناسب با رشد یادگیرنده است با اصولی بنیادین برگرفته از طبیعت، به بنیان نهادن سازمان آموزش دقیق خود می پردازد. روسو نیز از یکسو از فرد و تربیت فردی و بازگشت به طبیعت سخن می گوید و از دیگر سو به جامعه و پیمان اجتماعی می پردازد. یافته های پژوهش پیش رو حاکی است که بین دیدگاه تربیتی- اخلاقی هر سه اندیشمند تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد.
پژوهشی در اصول و روش های تربیت اخلاقی کودکان از دیدگاه امام علیو ژان ژاک روسو(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۹ (پیاپی ۴۱)
38 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،واکاوی اصول و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی7و ژان ژاک روسو است. حضرت علی7اوّلین پیشوای شیعیان، نکات برجسته ای را دربارهٔ تربیت اخلاقی بیان فرموده اند. از سوی دیگر، ژان ژاک روسو مربی و دانشمند برجستهٔ غربی نیز، آراء اخلاقی مهمی را دربارهٔ تربیت اخلاقی کودکان بیان می نماید. روش پژوهش، توصیفی- تحلیل اسنادی و از روش فیش برداری برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. بدین منظور مطالب از منابع دست اوّل هر دو صاحب نظر (نهج البلاغه، امیل) و هم چنین منابع مرتبط انتخاب و استفاده شده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که اصول مشترک تربیت اخلاقی امام علی7 و روسو به ترتیب عبارتند از: تربیت اخلاقی تدریجی، تربیت اخلاقی آزادمنشانه و تربیت اخلاقی الگوگیری. روش های تربیت اخلاقی امام علی7عبارتند از: روش حکمت، روش عقلانی و روش تربیت منفی. از روش های تربیت اخلاقی روسو هم می توان به روش تجربی، روش عقلانی و روش تربیت منفی اشاره نمود.
بررسی تطبیقی نظریه جی ای مور و ژان ژاک روسو در باب توجیه گزاره های اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل معرفت شناختی حوزه فلسفه اخلاق، مسئله توجیه گزاره های اخلاقی است. در باب توجیه گزاره های اخلاقی، نظریات متفاوتی از منظر فیلسوفان اخلاق ارائه شده است. از میان این نظریات، دو نظریه وجدان گرایی و شهودگرایی به صورت ظاهری بیشترین شباهت را به هم دارند. وجدان گرایان اخلاقی معتقدند: برای انجام امور اخلاقی نیاز به تفکر منطقی نیست؛ بلکه وجدان به تنهایی انسان ها را به اعمال اخلاقی دعوت می کند. از سوی دیگر، شهودگرایان نیز چنین ادعایی را با بیان دیگری مطرح می کنند. این دو نظریه، با تمام شباهت هایی که به هم دارند، به علت اختلاف در معناشناسی، اختلافاتی در معرفت شناسی گزاره های اخلاقی دارند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، نظریات ژان ژاک روسو سردمدار وجدان گرایی و جی ای مور سردمدار شهودگرایی را بررسی کرده و به نقد آن پرداخته است. حاصل این پژوهش این است که نظریات وجدان گرایی روسو و شهودگرایی مور در مسئله توجیه گزاره های اخلاقی، از سه منظر با یکدیگر اختلاف دارند. ابتدا آنکه اگرچه هر دو فیلسوف به عنوان درون گرایان معروف اند، روسو وجدان را یک حس درونی معرفی می کند، ولی مور شهود را مشاهده عقلانی می داند و تأکید دارد که شهود، حسی نیست. افزون براین، شهود و وجدان در دائمی بودن یا نبودن و طبیعی بودن یا نبودن، اختلافاتی نیز دارند.
نظریه ی قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو با رویکردی روش شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
39 - 64
حوزههای تخصصی:
نظریه ی قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو یکی از مبانی مهم دمکراسی های مدرن و الهام بخش اعلامیه ی حقوق بشر بوده است. این مقاله تلاش کرده است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد روش شناسی بنیادین، به بررسی مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی این نظریه بپردازد و ارتباط این مبانی با نظریه ی قرارداد اجتماعی روسو را بررسی کند. براساس نتایج حاصل از این مقاله، اندیشه ی قرارداد اجتماعی او را به لحاظ هستی شناختی، سوبژکتیویته و تغییر نسبت انسان و جهان و همچنین سکولاریسم راهبری کرده است؛ همچنین به لحاظ معرفت شناختی، پیش رمانتیسم، جدایی از عقل قدسی و ارائه ی دین طبیعی و دین مدنی رسمی به جای دین مسیحیت؛ و به لحاظ انسان شناختی، اعتقاد به خوب بودن ذاتی انسان، مبانی مهم در اندیشه ی قرارداد اجتماعی او محسوب می شود. روسو فیلسوف دوره ی مدرن محسوب می شود و اگرچه به لحاظ معرفت شناختی بر احساس تأکید می کند و نه خرد؛ و به لحاظ انسان شناختی، بر انسان بدوی و دور از مفاسد علم و تمدن تأکید دارد، اما این دیدگاه ها او را از چارچوب عصر روشنگری خارج نمی کند.
ژان ژاک روسو و بسط ایده شهروندی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
307 - 325
حوزههای تخصصی:
جریان غالب در تفسیر فلسفه سیاسی روسو، جریانی است که می کوشد فهم روسو را به فهم «تمایز جوهری» او از هابز و لاک منوط کند. بدین ترتیب فهم ایده شهروندی مدرن که با فلسفه سیاسی روسو وارد مرحله ای اساسی شد نیز اغلب بر همین منوال، یعنی با تأکید بر «تمایز جوهری» میان ایده شهروندی نزد هابز و روسو به انجام می رسد. اما پیچیدگی و چندلایگیِ فلسفه سیاسی روسو نباید موجب شود که از پیوند محکم و اساسی آن با طرح نوینی که هابز درانداخت، غفلت ورزیم. در واقع روسو درست به مانند اسلاف مدرن خویش با این حُکم موافقت کرد که انسان بنا به طبیعت خویش، موجودی غیرسیاسی است و اینکه تحلیل وضع بشر را باید از ایده فرد آغاز کرد. هدف از این مقاله کوشش برای نشان دادن این امر است که فهم فلسفه سیاسی روسو و به تبع آن فهم ایده شهروندی نزد روسو، بیشتر از آنکه در پرتو آن «تمایز جوهری» امکان پذیر باشد، در ذیلِ بسط ایده هابز و به یک معنا رادیکال کردن آن ایده قابل فهم است. ما می خواهیم نشان دهیم که ایده فرد صاحب حق در فلسفه سیاسی روسو، همان مبنایی است که اجازه نمی دهد تمایز میان فلسفه او و هابز چندان «جوهری» باشد. بر همین اساس آنچه روسو را از هابز و لاک و لاجرم شهروند روسویی را از شهروندی هابزی و لاکی متمایز می کند، بسط مقدمات هابزی و به یک معنا رادیکال کردن مبانی مدرنیستی فلسفه سیاسی هابز است که به درکی از شهروندی نزد روسو منتهی شد که اکنون در مقام طبیعت ثانوی انسان مدرن خودنمایی می کند.
شعرزدگی و دوگانه اصالت و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
23-38
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از تمایز نهادن میان دو نوع مواجهه ی ممکن با طبیعت از حیث زیباشناختی، ذات این تمایز در تاثیر مخصوصی که هنر بر مخاطب خود می گذارد جستجو شده است. این تاثیر از آن رو که در اساس بیشتر بر مبنای هنر زبانی ایجاد می شود به شعر منتسب شده و از آن رو که نسبت اصیل و نخستین انسان با جهان و در پی آن ثبات و نظم درونی او را از میان می برد همچون یک آفت در نظر گرفته شده و در نتیجه «شعرزدگی» نامیده شده است. شعرزدگی در عین حال عاملی برای ایجاد و حفظ فرهنگ قلمداد شده است زیرا امکان درک عواطف و حالات «دیگری» را تسهیل می کند و این خود به پذیرش و فهم تفاوت ها و در نهایت امکان شکل گیری تمدن در معنای دقیق کلمه منجر می شود. نشان دادن وجود این دوگانه ی میان اصالت و فرهنگ و نشان دادن اینکه این دوگانه اساسا مبتنی بر رویکردی است که در قبال هنر اتخاذ می شود غایت اصلی این مقاله است. اما در نهایت طرحی ناقص و اجمالی از افقی برای یک پاسخ ممکن به این دوگانه نیز ارائه می شود که به امکان شکل گیری یک فرهنگ عقلی اشاره می کند.
تجلی «سوبژکتیویته» در نظریه اراده عمومی ژان ژاک روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
355 - 374
حوزههای تخصصی:
ژان ژاک روسو انتقال از «وضع طبیعی» به «وضع مدنی» را با نظریه «اراده عمومی» تبیین کرده است. ریشه اصلی نظریه اراده عمومی را باید در سوبژکتیویته و تغییر بنیادین نسبت انسان و جهان که تحت تأثیر فضای شکل گرفته پس از رنسانس، آغاز شده است، جست وجو کرد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بیان چگونگی تأثیرگذاری سوبژکتیویته بر نظریه اراده عمومی روسو می پردازد. در چارچوب سوبژکتیویته، سوژه بنیاد عالم و هرچه غیر از آن ابژه این سوژه تلقی می شود و این سوژه است که هرچه غیر از خود را متعین می کند. بر همین اساس، در نظر روسو جامعه قراردادی ترسیم شده توسط اراده عمومی (تجلی سوژه)، جایگزین طبیعت در مفهوم سنتی و عقل اجتماعی، جایگزین عقل عملی سنتی می شود. در این جامعه قراردادی، اراده عمومی ناشی از عقل اجتماعی، قانون را متعین می کند. اساساً قانون مظهر خودآیینی و خودتعین بخشی اراده انسانی است که به شهروندان می آموزد که طبق دستورهای وجدان رفتار کنند و مدام با خود در تضاد نباشند. هیچ قدرت عالی فوق اراده عمومی وجود ندارد و افراد با تبعیت از قانون از هیچ کس جز اراده خود پیروی نمی کنند.
بررسی معلم اثر بخش در اندیشه تربیتی فارابی و روسو ودلالت های تربیتی متاثر از آن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های معلم اثر بخش در اندیشه های تربیتی فارابی فیلسوف مسلمان و موسس فلسفه ی اسلامی و روسو معلم و اندیشمند بزرگ تعلیم و تربیت غرب است. روش پژوهش توصیفی- تحلیل اسنادی، و ابزار گرد آوری اطلاعات فرم های فیش برداری بوده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نظام تربیتی فارابی معلم دارای دو ویژگی فطری و اکتسابی است. ویژگی فطری معلم همچون، خوش بیانی، خوش حافظه و با هوش و زیرک بودن اوست و از ویژگی اکتسابی معلم می توان به حکیم و دانا، حافظه قوی و حافظ دین و شریعت بودن او اشاره کرد. از جمله روش های تدریس پیشنهادی فارابی برای اثر بخشی بهتر تدریس می توان به روش تدریس اقناعی، برهانی، صعودی، نزولی اشاره کرد. در نظام تربیتی روسو، معلم دارای ویژگی های همچون جوان بودن، بومی بودن، هماهنگ با طبیعت، توجه به تفاوتهای فردی می باشد. از روش های تدریس پیشنهادی روسو هم می توان به روش های تدریس: اکتشافی، فعال، آزمایش و گردش علمی اشاره کرد.
تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفه سیاسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
61 - 86
حوزههای تخصصی:
انقلاب فرانسه به مثابه نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته می شود، جایی که او از برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه می ایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایش های بسیار از این انقلاب به آسیب شناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان می پردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و به خصوص عصر ترور می پردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهی مطلق، آزادی مطلق، اراده جزئی و اراده عمومی به پیکار برمی خیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات می رساند. هگل در پس این نقد خود به صورت ضمنی، به نقد روسو به عنوان ایجاد کننده پیش زمینه تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز می پردازد. هگل پس از آنکه نتیجه آزادی مطلق و تمامی تعینات آن را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرح شده در بخش ترور می پردازد و چگونگی متحقق شدن آزادی و اراده عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش به تصویر می کشد. جایی که با نفوذ به درون قدرت و اراده مطلق، نه تنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمی گرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجی ها در خارج متحقق می سازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل می آید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز می گرداند.
اهمیت بازآفرینی روسو از نقد افلاطونی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 19
حوزههای تخصصی:
ژان ژاک روسو در تعدادی از آثار خود همچون گفتار درباره هنرها و علوم و نامه به دالامبر درباره تئاتر، برخلاف جریان غالب و روح زمانه خود، انتقادی از هنرها و به ویژه هنر تئاتر ارائه کرد که در اساس، مبتنی بر نقد افلاطونی هنر در رساله جمهوری بود. مقاله حاضر پس از موجه ساختن این نکته که نقد روسو را می توان همچون بازآفرینی نقد افلاطونی هنر در قرن هیجدهم به شمار آورد، می کوشد تا نشان دهد نقد روسو علاوه بر اهمیت فی نفسه، می تواند اهمیت ویژه ای در دستیابی به تفسیری تازه از نقد افلاطونی هنر داشته باشد. روسو با کاربست ایده های اساسی افلاطون در نقد هنر زمانه خود، نقد افلاطونی هنر را از چارچوب متافیزیک خاص افلاطون جدا کرده و با آشکار ساختن هسته جاودانه آن، امکان پذیرش و فهم عام تری به آن بخشیده است. در تفسیر روسویی از دیدگاه افلاطون، تمایز سه گانه ایده، واقعیت و تقلید به تمایز دوگانه واقعیت و تصویر فروکاسته می شود و محل اصلی نقد نیز این نکته است که هنر، یا به طور خاص تقلید هنری، با حائل ساختن تصویری که دارای بار عاطفی بیگانه است میان مخاطب و واقعیت، موجب ازبین رفتن ادراک اصیل چیزها می شود و این امر به نوبه خود موجب ازدست رفتن اصالت عواطف و در نتیجه برهم خوردن تعادل اخلاقی خواهد شد.