مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخه های مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تاسیس شد. در این مقاله تجربه نوین دانشگاه امام صادق (ع) در طراحی و تاسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میان رشته ای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار می گیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد دانشگاه در نیل به اهداف اعلامی و مطلوبش در گسترش مرزهای علوم اسلامی و گسترش تحقیقات میان رشته ای بین علوم و معارف اسلامی با علوم انسانی و علوم اجتماعی، به توصیف و تبیین نوآوری دانشگاه امام صادق (ع) در تلفیق میان معارف اسلامی از یک سو و رشته های علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق، مدیریت و ارتباطات از سوی دیگر پرداخته و سپس دستاورد های این تجربه را مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده در پایان تلاش خواهد کرد تا موانع و چالش های پیش روی این تجربه را به ویژه از منظر مطالعات میان رشته ای مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
رویکردهای میان رشته ای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آن ها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار می دهد. در واقع به این سوال پاسخ می دهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزه ای میان رشته ای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح می تواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میان رشته ای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهره برداری حداکثری»، نشان می دهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونه های مطرح شده نیز، رویکردهای درون رشته ای و میان رشته ای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشته ای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشته ای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسب تر می باشند، اما در شرایط موجود استفاده از آن ها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمی شود. در نهایت به نظر می رسد ظرفیت و کارایی رویکرد بین رشته ای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامه ریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی می تواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل می توان از رویکرد بین رشته ای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
تقابل روش های کل گرایی و فردگرایی در تحلیل مقایسه ای مطالعات بین رشته ای در مقابل نئوکلاسیک سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجسته ای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کل گرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستم گرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر یک از این روش ها به این مساله می پردازد که عوامل و نهادهای اقتصادی واجتمایی دارای پیوندهای علّی و سببی متقابل با یک دیگربوده و یا دارای ارتباطات ساختاری می باشند.مطالعه مستقل وایزوله شده این نهادها و اجزاء هرگز نمی تواند درک درست وکاملی ازاین مسایل به دست دهد واین هدف دردسترس نخواهد بود مگر ازطریق اعمال برداشت های ترکیبی وبین رشته ای که متدهای کل گرا مصادیقی ازاین دست می باشند.
نقد و تحلیل روند تحقیقات و تالیفات در موضوع زنان در ایران
در میان تحقیقات علوم انسانی در ایران، موضوعات زنان، با آنکه دارای عناوین متنوع و متعددی است، ولی جزء رشته های نوپا و جدید محسوب می شود؛ و در نظام علمی کشور، اهمیت این دانش به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد کم توجهی قرار گرفته است.
در مقاله حاضر، به بررسی اجمالی تغییرات پدید آمده نسبت به جایگاه زنان در ایران، چالش ها و موضع گیری های دوگانه در مورد موضوعات مبتلا به آنان (مانند تناقصی تحصیل و اشتغال) پرداخته شده و ضرورت تولید و تنظیم الگوی سازمان یافته و متناسب با جامعه ی اسلامی ـ ایرانی به عنوان خلاء اصلی به خصوص در بخش های پژوهشی و تحقیقات علوم انسانی و مطالعات زنان، اشاره شده است.
این مقاله، در برگیرنده ی گزارشی از طرح پژوهشی انجام گرفته در گروه بررسی مسائل زنانِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. در این پژوهش علاوه بر گزارش روند تحقیقات در موضوعات مربوط به زنان در بیست سال گذشته (1363-1383)، الگویی جامع شامل 27 متغیر سه بُعدی به عنوان شاخصه ی ارزیابی معرفی می شود که این پژوهش را از تحقیقات مشابه آن متمایز می نماید.
یافته های تحقیق حاضر حاکی از آنند که تحقیقات و تألیفات بیشتر در موضوعات فردی زنان، با پیروی از شرایط اجتماعی به جای نگرش به ابعاد توسعه ای از جمله محورهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده است؛ به علاوه، الگوی خاصی که مبین سیر مشخص و حاکم بر جهت تحقیقات باشد، یافت نشد.
حوزه و علوم انسانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نگاه حداکثری و صحیح به دین در هر عصر و مصری به اقتضای ذاتی و اولی دین و دیانت، داشتن حکومت بر مبنای آموزه های وحیانی است و این امر محقق نخواهد شد، مگر در سایه روزآمدی و عالِم به زمانه بودن دین و روحانیت آگاه. تحولات عظیم جهانی در عرصه های گوناگون انسانی و بشری و به ویژه در ساحت علوم انسانی، ما حوزویان را بر آن می دارد تا با تکیه بر دین حداکثری که داعیه جهانی دارد، خود را در گذر زمان و مکان ندیده و مدیریت جامعی را در پیش بگیریم و بنیان انسان الهی آن را بنا نهیم تا نه همراه با تحولات علوم دیگر، بلکه مدیریت تحول علوم را به عهده گرفته، به سوی اهداف الهی آفرینش به پیش ببریم.
چیستی فلسفة علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفة علوم انسانی به توجه به نظریة دیدبانی، به چیستی علوم انسانی تحقق یافته با رویکرد تاریخی و چیستی علوم انسانی بایسته با رویکرد منطقی و چگونگی تحقق آن میپردازد. علوم انسانی با رویکرد تاریخی به معنای عام و خاص به کار رفته است. علوم انسانی خاص با رویکرد منطقی عبارت از علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزاره های نظام مندی است که با بهره گیری از روش های ترکیبی (تجربی و غیرتجربی) و مبانی غیرتجربی (عقلی وحیانی و شهودی) به تبیین یا تفسیر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تحقق یافته میپردازد و با بهره گیری از ارزش های انسانی، انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر میدهد. پیشینة علوم انسانی اسلامی در سه مرحله بیان شده و دیدگاه های مختلف غرب گرایی و غرب ستیزی و غرب گریزی و غرب گزینی معرفی شده است. آسیب شناسی و تحول علوم انسانی در سه ساحت بهینه سازی، بومیسازی و اسلامیسازی انجام میپذیرد. فرایند راهبردی در چهار مرحله فرهنگ سازی، نقد، تولید و ترویج و فرایند اجرایی در سه مرحله تشکیل شورای مقدماتی، شورای سیاستگذاری و تشکیل گروه های تخصصی و فرایند معرفتی تحول در سه مرحله نقد میراث غربی، کشف میراث اسلامی و تولید فلسفه و نظریه های علوم انسانی اسلامی تبیین شده است.
تحقق علم نافع، راهبردی بنیادین در اصلاح و اعتلای علمی کشور
پرسش پژوهش حاضر درباره مفهوم علم نافع است و اینکه منظور از علم و دانش متعارف، مقبول و ممدوح در منابع اسلامی چه علمی است و علم مزبور در آموزههای اسلامی و به ویژه روایی، دارای چه اختصاصات و ویژگیهایی است و پژوهندگان دانش اعم از معلمان و متعلمان از چه صفاتی باید برخوردار باشند. نوشتار حاضر با بررسی تمامی روایات شیعی در باب علم و باهدف ترسیم الگویی اسلامی برای تبیین دانشی که با وصف «نافع» و «خیر» در روایات اسلامی ذکر شده، به رشته تحریر درآمده است. روش توصیفی- تحلیل اسنادی است.: علم نافع، دانشی در مسیر عبودیت الهی و احیای دین و مطابق و هماهنگ با فطرت و عقلانیت و در جهت خیر و صلاح و مصالح دینی و دنیایی و دارای رویکرد کاربردی و مخالف هواهای نفسانی و برخوردار از جنبههای فراحسی و شهودی است. نگارنده بر این باور است که تحقق علم نافع، راهبردی بنیادین در اصلاح و اعتلای علمی کشور خواهد بود و علم پژوهی متعالی، آن هم در تمامی عرصه ها اعم از حوزه علوم انسانی و غیر انسانی منوط و مبتنی بر تحصیل علم نافع است و تبیین روایی و تعریف عملیاتی ویژگی های پیشگفته علم نافع، مبین اصول و راهبردهای علمپژوهی متعالی است.
امکان گفتمان بومی سازی یا اسلامی سازی در ساحت جهانی شدن دنیای امروز
هدف از تحقیق حاضر به بحث گذاشتن موضوع امکان گفتمان بومی سازی یا اسلامی سازی در ساحت جهانی شدن در دنیای امروز است. مبانی علوم انسانی به صورتی انتزاعی و عام قابل بحث است. یکی از موضوعات قابل بحث در جامعه علمی ایران امروز، طرح دو مفهوم اسلامیسازی و بومیسازی است. روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات و داده ها، از اسناد و مدارک موجود استفاده شده است. بومی سازی به معنای شکل گیری علوم در یک فضای فرهنگی و تاریخی خاص است. منظور از اسلامی سازی آن است که اسلام به عنوان یک دین و آیین، راه و روش زندگی کردن در عرصه خصوصی و عمومی را نشان داده است. لذا در این تحقیق بر حسب جایگاه علوم انسانی، ضرورت بومیسازی مطرح شد و بحران و کشمکش بین جهانیگرایی و محلیگرایی، موضوع اسلامیسازی به عنوان یک مهندسی فرهنگی شناخته شد. نتیجه نهایی پژوهش حاضر این است که فرایند بومیسازی علم به دنبال شناخت جامعه فعلی است و گفتمان اسلامی سازی، گفتمان طراحی مطلوبیت های فرهنگی تشخیص داده شده بر مبنای دین اسلام است. بر این اساس، اسلامی سازی با دانشی که از دانش بومی شده به دست میآورد، تلاش میکند تا ارزشها و هنجارهای دینی را به طور مثمرثمری در جامعه پیاده کند.
علم زدگی و بحران در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این تحقیق، بیان ضرورت یکی از انواع تحولی است که باید در علوم انسانی شاهد وقوع آن بود. دغدغه در خصوص دانشگاه اسلامی و اسلامی شدن دانشگاهها یکی از دل مشغولی های صاحب نظران و مسئولان امر بوده است. همچنین در سالهای اخیر شاهد هستیم که توجه به علوم انسانی و ضرورت تحول آن، یکی دیگر از دغدغه های جاری اندیشمندان جامعه اسلامی شده است. میان این دو نوع دل مشغولی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا اسلامی شدن دانشگاهها، مستلزم وقوع تحول در علوم انسانی موجود در دانشگاههاست.
روش:روش تحلیل اسنادی نشان خواهد داد که چگونه علم زدگی به عنوان یک روش انحصاری، می تواند محتوی و غایت علوم انسانی را تحت تاثیر قرار دهد.
یافته ها: یکی از گامهای مهم در مسیر اسلامی شدن دانشگاهها، متحول ساختن علوم انسانی به معنای تطهیر آن از تفکر انحرافی علم زدگی است. قطعاً آن نوع علوم انسانی رایج در دانشگاه که بر علم زدگی محدود است، نمی تواند جزیی از یک دانشگاه اسلامی به حساب آید؛ زیرا در قالب این نظام فکری، تنها سازوکارهای محدود به عوامل مادی به رسمیت شناخته می شوند و بسیاری از ارزشهای مورد تاکید در دین اسلام، قابل دفاع و تبیین نخواهد بود. اسلام ضمن اینکه به فراگیری دانش تجربی دعوت و تشویق می کند، هیچگاه حد و مرز نظام فکری انسان را محدود به دانش تجربی نمی کند و در تمام حوزه هایی که موسوم به علوم انسانی است، به علل و سازوکار های فراتر از دانش تجربی توجه و توصیه می کند.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد که علم زدگی یکی از آسیبهای عمده برای علوم انسانی اسلامی است و تطهیر آن از این آسیب، یکی از گامهای مهم در اسلامی شدن دانشگاهها محسوب می شود.
هویت علوم انسانی اسلامی؛ از دیدگاه روش شناختی
حوزه های تخصصی:
دستیابی به علوم انسانی اسلامی در مهندسی تمدن اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تحلیل «اسلامیت»ِ علوم انسانی با رویکردهای مختلفی قابل پیگیری است. رویکرد این مقاله، تحلیل بر اساس «منطق و متدلوژی علمی» است. برخلاف دیدگاه های رایج در فلسفة موجود، که نقش آفرینی دین را تنها در مرحلة گردآوری، آن هم به صورت ضعیف و غیرقاعده مند مطرح میکنند، این مقاله در پی اثبات این معناست که دین در مرحلة تولید و آزمون نظریه نیز تأثیرگذار است. دین در مرحلة تولید نظریه، هم از طریق تأثیرگذاری بر مبانی علوم و هم از راه ارائة اصول موضوعة برگرفته از متون دینی، بر شکل گیری علوم انسانی اسلامی تأثیر مینهد. در مرحلة آزمون هم، صرف تجربه پذیری و کارآمدی ملاک صحت یک نظریه نیست، بلکه کارآمدی در جهت ملاک صحت یک نظریه است. ازاین رو، علوم انسانی اسلامی میبایست بستر رشد و تقرب به ساحت ربوبی را فراهم سازند.
نتایج اخلاقی تقابل طبیعت گرایی ـ ضدطبیعت گرایی در علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی مدرن یا جدید از زمان تکوین خود، در تاریخ جدید اروپا درقالب الگوهایی فرانظری پیگیری شده اند که این الگوها با توجه به نقد الگوی متافیزیکی فلسفی و دینی در مورد هستی، انسان و اجتماع، امکان های وجود هستی متعالی در مورد انسان و اجتماع و همچنین راه های شناخت آن از قبیل عقل یا وحی را مورد تشکیک قرار داده اند. این الگوهای فرانظری علوم انسانی جدید از طبیعت گرایی پوزیتیویستی تا ضدطبیعت گرایی هرمنوتیک و پست مدرن را شامل میشود که با وجود تفاوت های اساسی با همدیگر در مواضع فرانظری، در زمینه تقابل با نگرش متافیزیکی یا متعالی در ساحت نظری و عملی با همدیگر وحدت نظر دارند. به نظر میرسد که همین موضع تشکیک امکان وجود حقیقت متعالی در مورد هستی، انسان و اجتماع است که الگوهای علوم انسانی مدرن را در رویارویی با مسئله ارزش های اخلاقی جهان شمول که فرض وجود حقیقت متعالی شرط امکان عینیت، عمومیت و ضرورت آنها است، با چالش مواجه میسازد.
بررسی جایگاه پژوهش های کیفی در روش شناسی علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
امروزه پژوهشگران برای بررسی پدیده های پیرامون، به انتخاب روش تحقیق میپردازند. در دهه های اخیر رویکرد کمّی در قلمرو پژوهش های علوم انسانی، تسلط زیادی داشته است؛ اما ازآنجایی که تمام پدیده های علوم انسانی به ویژه پدیده هایی که با رفتار انسانی سروکار دارند را نمیتوان به شیوة کاملاً عینی مشاهده نمود، محققان پژوهش های کیفی را نیز مورد توجه و بررسی قرار داده و تلفیقی از هر دو روش را تحت عنوان روش ترکیبی پیشنهاد میکنند. در این مقاله سعی شده است به بررسی دو رویکرد پژوهشیِ مطرح در روش شناسی علوم انسانی پرداخته شود. در این راستا برخی از دشواریهای پژوهش های کمّی که منجر به ناکامی آنها در پژوهش های علوم انسانی شده است، مطرح و مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بیشک دیلتای نقش مهمی در نظریات مربوط به علوم انسانی دارد. این نقش را باید در نوع ملاحظه استقلالی در مورد علوم انسانی جست وجو کرد. وی، علیرغم تأثر از نظریات شخصیت های گوناگونی که بسیاری از آنها علوم انسانی را مستقل از علوم طبیعی نمیدانستند، به استقلال علوم انسانی و تمایز سه گانه آن از جهت موضوع، غایت و روش معتقد است. از این رو، سعی نموده به صورت عملی ویژگی علوم انسانی در هر سه جهت نامبرده را تبیین نماید.
کمبود منابع در زبان فارسی در مورد دیدگاه های دیلتای در این زمینه، موجب شد تا این مقاله به تبیین دیدگاه های وی بپردازد. هدف اصلی نگارنده، کشف بنیادهای فکری دیلتای، به خصوص در منبع مهم «مقدمه بر علوم انسانی»، که اخیرا به زبان فارسی ترجمه شده و مقایسه آن با فیلسوف بزرگ مسلمان ملاصدرای شیرازی است. این مقایسه نشان میدهد که اگرچه علوم انسانی به معنای امروزین آن مرکز توجه اندیشمندانی چون ملاصدرا نیست، ولی دیدگاه های دیلتای به نوعی نقد مابعدالطبیعه ارسطویی و قرون وسطایی استوار است. البته این نقد بر مابعدالطبیعه صدرایی وارد نیست. توجه به مبانی فکری صدرایی بر اساس این نقد، میتواند مدخلی برای صدراییان در خصوص تبیینی متفاوت از علوم انسانی به حساب آید.
تأثیر ارزش ها بر علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عموماً ارزش ها بیانگر امور شایسته و بایسته تلقّی میشوند، نه امور موجود و محقق. اما آنچه از علم انتظار میرود بیان حقایق و واقعیت های موجود است. بر این اساس، در حوزة علوم انسانی نیز ممکن است چنین به نظر برسد که باید تنها از پدیده های انسانی و روابط واقعی موجود میان آنها با مبادی و نتایج شان سخن گفت. در این صورت، چگونه میان ارزش ها با علوم انسانی ممکن است نسبتی ایجابی برقرار شود؟ این نوشتار، در پی آن است که نشان دهد برخی از علوم انسانی، مانند اخلاق، اساساً ماهیتی ارزشی دارند و سایر علوم انسانی نیز در تعیین غایت و اهداف، و تحدید اصول کاربردی، از ارزش ها متأثرند و ارزش های مورد قبول عالمان علوم انسانی، به طور آگاهانه یا ناآگاهانه در این علوم تأثیر میگذارند. و بدین جهت، چنانچه به عنوان محقق علوم انسانی، نگرش ارزشی متفاوتی داشته باشیم، باید به علوم انسانی متفاوتی نیز ملتزم باشیم.
علوم انسانی در وضعیت تلاقی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به این موضوع میپردازد که در کشورهای در حال طی مسیر مدرنیته، وضع علوم انسانی نمودی از نحوه تلاقی و تألیف عناصر فرهنگ مدرن و عناصر ماقبل مدرن است. از این رو، میتوان گفت: نقش و جایگاه علوم انسانی در این کشورها میبایست متناسب با ساختار فرهنگی و اجتماعی و نیز نحوه تألیف عناصر مدرنیته با سنت های تاریخی آنها باشد. حاصل این پژوهش اینکه آشفتگی یا کم تأثیری علوم انسانی در تحولات اجتماعی این گونه کشورها، نشانه بحران و ناسازگاری میان عناصر ادغام شده در حیات این ملت ها میباشد.
اسلامیسازی علوم انسانی؛ آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به آسیب شناسی روند اسلامیسازی علوم انسانی در ایران میپردازد. علوم انسانی که ابعاد انسانی آدمی را میکاود، برای اسلامیسازی به سازوکارهای ویژه ای در بعد ساختارهای آموزشی و پژوهشی، نیروی انسانی و تولیدات علمی در این عرصه نیاز دارد که هر سه دارای کاستیهایی است. کارکردگرایی به جای صدق گرایی، تبیین گرایی به جای استدلال گرایی، کاربردگرایی به جای علم گرایی، نمونه هایی از آسیب های محتوایی در روند اسلامیسازی علوم انسانی تلقی میشوند. فقدان روش شناسی مناسب در این مسیر نیز مشکلاتی را فراروی اندیشمندان داخلی قرار داده است. تحقیق حاضر به روش تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی انجام شده است.
بررسی انتقادی تصحیح و ترجمة «جواهرالبلاغه
بررسی وضعیت فعلی شیوه های سازماندهی مواد و محتوای درسی رشته های علوم انسانی در نظام آموزشی نشاندهندة این استکه این شیوه، جایگاه علمی مناسبی ندارد. نقدو بررسیکتابهای تخصصی علوم انسانی و بیان ویژگی ها و کاستی های آن می تواند نقش مؤثری درسازماندهی این کتاب ها داشته باشد.
دراینمقاله، بعدازمقدمه ای کوتاه درضرورت توجه به نقد کتاب های درسی علوم انسانی واهمیت درس بلاغت عربی، بهویژه کتاب جواهرالبلاغه، در رشتة زبان و ادبیات عربی، این کتاب نقد و بررسی شده است.
تبیین مفاهیم کلیدی علوم انسانی - اسلامی بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی معرفت شناختی علوم انسانی (نسبیت گرایی آسیب بنیادین علوم انسانی)
حوزه های تخصصی:
درباره فلسفه فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: