مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عهد اردشیر
حوزه های تخصصی:
اندرزنامة اردشیر که طولانی تر از نسخه کنونی بوده، شاهان ساسانی و پس از ترجمه به زبان عربی، حکام مسلمان نصب العین خویش قرار دادند. این اندرزنامه در قرن های نخستین اسلامی با نام «عهد اردشیر» شهرت داشته و گویا در همان زمان نیز نسخة کاملی از آن موجود نبوده است. بسیاری از کتاب های اندرزنامه ای و دستورالوزرایی که بعدها در تمدن اسلامی نوشته شده است، بن مایه ای از ادبیات تعلیمی عهد ساسانی دارند. سیاست نامه ها یکی از بارز ترین نمونه های ادبیات تعلیمی است.
یکی از کتاب هایی که به صورت اندرزنامه ای نوشته شده و در حقیقت به نوعی توصیه بر ملکداری و حکومت داری صحیح می باشد، کتاب تاریخ فخری است. البته شایان توجه است که فصل اول این کتاب به صورت اندرزنامه ای می باشد و سایر فصول آن، شامل تاریخ عمومی است. البته اهمیت این کتاب بیشتر به علت همان فصل اول آن می باشد که در خصوص اصول کشورداری است.
این تحقیق که بر اساس مطالعات کتابخانه ایی و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، به جایگاه عهد اردشیر در دورة اسلامی و مطالعة وجوه مشترک میان عهد اردشیر که منسوب به اردشیر بابکان است و کتاب تاریخ فخری که متعلق به قرن 6 و 7 هجری است، می پردازد.
فراز و فرود حکومت مندی در عصر ساسانیان (مطالعه موردی: نامه تنسر، عهد اردشیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریه های فلسفه تاریخ سیاسی بر آن اند که تمدن زمانی شکل می گیرد که چالش ها و منازعات جمعی پیرامون امر عمومی به صورت غیرخشونت آمیز حل و فصل گردد. تشکیل تمدن ارتباط بسیاری با دولت و ساختارهای بروکراتیک دارد. ساختارهای بروکراتیک نیز بر مبنای شاکله های فلسفی دینی و اسطوره ای، سازه های فرهنگی اندیشه ای و ساختارها و نهادهای عینی مستقر می شود. اگر با این پیش فرض سیاست را هنر ممکنات با استفاده از تکنولوژی های قدرت فرض بگیریم، این مقاله قصد دارد که سیاست ایرانشهری عصر ساسانیان را بررسی کند. از این زاویه، با گذر از نظریه های خطی و شرق شناسانه، ایران را بسان تمدنی باستانی با میراث ارزشمند سیاسی فرض کرده، ابعاد و مختصات نظریه حکومت مندی ایرانشهری را با تحلیل محتوای افق معنایی، بر اساس دو اندرزنامه سیاسی مشهور دوره ساسانیان، یعنی عهد اردشیر و نامه تنسر تبیین کنیم. پرسش اصلی مقاله این است که علل اندیشه ای به اوج رسیدن و سقوط کردن سلسله ساسانیان چه بوده است؟ نظریه حکومت مندی ایرانشهری ساسانیان، بر اساس دو متن از دو دوره فراز (عهد اردشیر) و فرود (نامه تنسر) برخوردار است. این مقاله می کوشد این منحنی تحول را مورد واکاوی قراردهد تا مشخص شود چه تکنیک هایی از قدرت، ساسانیان را به اوج رساند و چه تکنیک هایی از قدرت، آن را به زوال و فروپاشی کشاند.
تأثیر اندرزهای اردشیر ساسانی بر سیاست نامه خواجه نظام الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندرزنامه اردشیر مجموعه اندرزهایی است منتسب به اردشیر اول ساسانی در باب حکومت داری که آن را خطاب به اخلافش به جای گذاشته است، که مطوّل تر از نسخه کنونی بوده و الگوی عمل را برای شاهان ساسانی و پس از ترجمه به زبان عربی، برای حکّام مسلمان فراهم ساخت. این اندرزنامه در قرون نخستین اسلامی با عنوان عهد اردشیر اشتهار زیادی داشته و گویا در همان زمان نیز نسخه کاملی از آن موجود نبوده است. خواجه نظام الملک در جهت تغییر نگرش قبیله ای سلجوقیان به الگوی ملکداری ایرانی، به تدوین سیاست نامه همّت گماشت. از مهم ترین منابع نظام الملک در تدوین سیاست نامه، عهد اردشیر بوده که در عهد خواجه، نسخه عربی آن موجود بوده است. نظام الملک عباراتی از اردشیر نقل کرده که در عهد اردشیر نیز وجود دارند که نشان دهنده دسترسی خواجه نظام الملک به عهد اردشیر و وام گیری از آن است. در بسیاری از مباحث سیاست نامه از جمله در صفات شخصی سلطان، دین یاری و اصول ملکداری، می توان اقتباس از اندرزهای اردشیر را مشاهده نمود. مقاله حاضر بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی صحّت انتساب اندرزنامه به اردشیر، جایگاه عهد اردشیر در قرون نخستین اسلامی و بازیابی اندرزهای اردشیر در سیاست نامه خواجه نظام الملک بپردازد.
تحلیل تداوم سازه ها و ساختارهای سیاست ایران شهری در اندرزنامه های ایرانی و اسلامی (مطالعه موردی: عهد اردشیر و سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت اندرزنامه نویسی از سنت های دیرپای ایرانی است که درباره تداوم این سنت در ایرانِ اسلامی نمی توان تردید نمود. در این نوشتار به منظور کشف سازه ها و ساختارهای تداوم سیاست ایران شهری، «عهد اردشیر» به عنوان نماینده اندرزنامه های ایران باستان و «سیر الملوک» یا «سیاستنامه» خواجه نظام الملک به عنوان اندرزنامه شاخصِ ایرانی- اسلامی با استفاده از روش بینامتنیت مورد بازخوانی قرار گرفته است. بینامتنیت مدعی است که هر متنی از گذشته و اکنون جدا نیست و نمی توان به متن به عنوان یک نظام بسته و خودبسنده نگریست. هر نوشته حامل مفاهیمی از گذشته و تحت تأثیر فهم اکنون خواننده است. بر این اساس گفته ها همگی مکالمه بنیاد بوده، معنا و منطقشان وابسته به آنچه پیشتر گفته شده و نیز نحوه دریافت آتی آنها از سوی دیگران خواهد بود. در حقیقت متون بازتاب دهنده واقعیت های سیاسی- اجتماعی دوران خود هستند که به گونه ای گفت وگومند یا خودگومند در نوشته ها منعکس می شوند. نویسندگان پس از توضیح نظریه بینامتنیت و با استفاده از این روش می کوشند تا نشان دهند که سازه هایی همچون کیفیت حکمرانی و تأکید بر جنبه فره مند شاه، پیوستگی دین و سیاست، اهمیت نهاد وزارت، گماشتن جاسوس و همچنین ساختارهایی چون سیاست متافیزیکی، ساخت استبدادی و پدرسالار حکومت از یکسو بر وجود رابطه بینامتنی بین این دو متن تأکید می کند و از سوی دیگر امکان تداوم اندرزنامه نویسی را توجیه پذیر می سازد.
بازخوانی ساختارگرایانه دیالکتیک زیربنا و روبنا در حکومت مندی عهد اردشیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
51 - 23
حوزه های تخصصی:
عهد اردشیر از نوشته های مطرح در مورد چگونگی حکمرانی با در نظر گرفتن مصالح حکومت در دوره ساسانی است که منسوب به اردشیر، بنیانگذار این سلسله است. این اثر اندرزهایی را به پادشاه در مورد کسب، حفظ و تثبیت قدرت یادآور شده است. اردشیر در اثر خود درصدد است تا از ابزارهای مختلفی مانند خرد واقع گرایانه، بهره گیری از قوه قهریه، ایجاد اشتغال، دین و فره ایزدی که جنبه زیربنا و روبنا در امر حکومت مداری دارند، به شیوه مطلوبی استفاده کند. او بر آن است تا به آیندگان خود بیاموزد که حاکم در چه مواقعی باید از زور به عنوان ابزار زیربنایی و یا از دین به عنوان روبنای ایدئولوژیکی حکومت بهره گیرد. اردشیر ضمن وانمایی انواع ابزارهای زیربنایی و روبنایی در امر حکومت مداری، نسبت استفاده از آن را در موقعیت های متفاوتی که حکومت با آن روبه روست، مورد توجه قرار می دهد. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که چه رابطه ای در حکومت مندی عهد اردشیر میان روبناهای ایدئولوژیکی حکومت و زیربناهای پایه ای مانند کاربرد زور و دیوان سالاری برقرار است؟ در فرضیه بیان می شود که از دیدگاه اردشیر، میان زیربنا و روبنا در نظام سیاسی موردنظر او، رابطه ای پیوسته و اندام وار برقرار است. با بهره گیری از چارچوب نظری زیربنا و روبنای آلتوسر، رابطه اندام وار میان روبناهایی مانند دین، دادگری و فره ایزدی و زیربناهایی مانند زور، دیوان سالاری و ایجاد شغل با بهره گیری از روش هرمنوتیک ساختاری که ناظر بر دو وجه ساختاری و هرمنوتیکی است، تحلیل و بررسی می شوند. روابط میان روبناهای ایدئولوژیکی و زیربناهای پایه ای در عهد اردشیر، مبتنی بر نوعی رابطه اندام وار است.
اندیشه سیاسی در متون ساسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۰
101 - 122
حوزه های تخصصی:
دوره ی ساسانی را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ ایران دانست که برای نخستین بار یک نظام مقتدر سیاسی بر پایه ی وحدت دین و حکومت شکل گرفته و به نوعی، دو عنصر ملیّت و مذهب، سامان سیاسی و نظام دانایی خاصی را تعیّن می بخشد. هدف پژوهش پیش رو، شناخت و فهم ویژگی های سرشت نمای اندیشه ی سیاسی زردشتی- ساسانی است. تأکید این پژوهش بر متون و رساله های دارای بن مایه ی سیاسی و شهریاری است که در دوره ی ساسانی تألیف شده یا در قرون اولیه ی اسلامی، تحت تأثیر سنّت زردشتی- ساسانی تدوین شده است. شاخصه های پایه ی اندیشه ی سیاسی در متون این دوره، با به کارگیری روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد متن محور، ذیل سه محورِ پیوند دیانت و سیاست، سلسله مراتب اجتماعی و نظام کیهانی و فرّه کیانی و تخمه ی شاهی، مورد بررسی قرار گرفته است. متون اصلی مورد مطالعه عبارت اند از: کارنامه ی اردشیر بابکان، عهد اردشیر، نامه ی تنسر و کارنامه ی انوشیروان. نتایج نشان داد که اندیشه ی سیاسی زردشتی-ساسانی، برآمده از سامان معرفتی ای است که انسان و جامعه ی انسانی را در پیوند ناگسستنی با کیهان و نظم کیهانی می داند و از همین روی، نظم سیاسی را موظّف به تحقّق بخشیدن به دیانت و احکام آن، به عنوان تجلّی والای نظم و قوانین کیهانی می کند. در جامعه ی انسانی، به پیروی از نظام کیهانی، وجود سلسله مراتب و خویش کاری ناگزیر است. سمبل این جامعه پادشاه است؛ او چه از جنبه ی نژادگی و نَسَبی و چه از جنبه ی کرداری و منشی، باید نماینده و پاسدار باورها و ارزش های دیانت مزدَیَسنا باشد.