مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
ابراهیم گلستان
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد و ابراهیم گلستان هر دو از نسل دوم داستان نویسان ایران به شمار می آیند. رفت و آمد نزدیک و تجربه های مشترک این دو نویسنده در دوران جوانی باعث شده است که بین داستانهای آنان بویژه در دوره اولیه زندگیشان، همانندیهای بسیاری دیده شود. آل احمد اندیشه های خود را از نظر زمانی زودتر از گلستان در داستانهایش مطرح کرده، ولی ابراهیم گلستان همان اندیشه ها را دقیقتر و سنجیده تر در قالب داستان در آورده است. آثار دو نویسنده از دو جنبه 1- محتوا و2- فنون داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. از حیث محتوا در آثار این دو نویسنده- بخصوص در دوره اولیه داستان نویسی- شباهتهای بسیاری می توان دید. این همانندیها در نخستین مجموعه داستان دو نویسنده به اندازه ای است که می توان احتمال داد تحت تأثیر اندیشه های حزبی نوشته شده اند. از نظر محتوا جامعه افراد داستانهای نویسنده، شغل و جنس آنان بررسی شده است. از نظر فنون داستانی، آل احمد در آغاز تحت تأثیر نویسندگان قرن نوزده فرانسه و گلستان بیشتر تحت تأثیر نویسندگان امریکایی- همینگوی و تواین و بک- که نویسندگانی تازه شناخته شده بودند، می نوشت. هرچه فاصله فیزیکی واعتقادی آل احمد و گلستان بیشتر شد، تفاوت در داستانهای آنها هم بیشتر شد.
تحلیل گفتمان انتقادی در اثری از ابراهیم گلستان با استفاده از مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی گفتمان مدار با توجه به بازنمایی کارگزاران اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می کند و با به کارگیری ساختارهای گفتمان مدار، بین ایدئولوژی و نحوه بیان آن ارتباط برقرار می کند. مسئلة اصلی این تحقیق یافتن شیوه های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (1384) است. هدف این پژوهش کشف رابطة بین دیدگاه های فکری-اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به کارگیری مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (1996) و انطباق آن ها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایه ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوه بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می دهد مؤلف به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی- اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه های فکری- اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه های متفاوتی بازنمایی کرده است.
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
طرح واره های متنی در ساخت شکل جدیدی از «رمان در داستان» با رویکرد شعرشناسی شناختی (تحلیل اثری از ابراهیم گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رمان در داستان» ژانری است که در آن داستان های کوتاه یک مجموعه به شیوه های متفاوت با یکدیگر در ارتباط قرار می گیرند و با اسم ها و طبقه بندی های متفاوتی حدوداً از 1914 شکل گرفته، اما در ایران از 1348 با مجموعه داستان آذر، ماه آخر پائیز آغاز به حیات می کند و سپس نوعی جدید در این ژانر به نام «داستان کلان» با مجموعه داستان شکار سایه شکل می گیرد. موضوع این پژوهش ارائه تعریفی از داستان کلان به عنوان ژانری فرعی از «رمان در داستان» است که به ساختارهای طرح واره ای مشابه موجود در داستان های متفاوت یک اثر گفته می شود و از پیرامتن اثر به متن داستان های متفاوت منتقل شده، درنتیجه به واسطه بازسازی طرح واره ای و ارائه چیدمان متنی خاص باعث انسجامی زیرساختی در کل و ایجاد داستانی کلان ناشی از مجموع کل داستان های اثر می شود.
مقاله به زبان فرانسه: ابراهیم گلستان در میانه راه ناتورالیسم (Ibrahim Golestân à mi-chemin du naturalisme)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم گلستان , نویسنده, کارگردان, روزنامه نگار و عکاس ایرانی معاصر بر خلاف نویسندگان هم عصر خویش دیگر دنباله روی رئالیسم سنتی نیست وآثارش تحت تاثیر مکاتب ادبی خارجی قرارگرفته است. نشانه هایی از ناتورالیسم امیل زولا در نوشته هایش به چشم می خورد. در این مقاله با نگاهی موضوعی به آثار گلستان کوشیدیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا گلستان نیز همچون زولا نویسنده ای ناتورالیست است ؟ در واقع باید گفت ناتورالسیم گلستان نمونه ای دقیق و روشن از ناتورالیسم زولا نیست. در حقیقت نسبت دادن نویسنده ای ایرانی به مکتب یا جریان ادبی خارجی و غربی امری رایج در میان منتقدان است. اما باید گفت که نمی توان نویسندگان ایرانی را تنها به یک مکتب یا جریان ادبی خاص نسبت داد. از ورای آثار گلستان می توان نشانه هایی از حضور مکتب رئالیسم, سمبولیسم و حتی اگزیستانسیالیسم را دید اما نشانه های ناتورالیستی در آثار او حضوری پررنگ تر دارند و در واقع می توان گفت که ابراهیم گلستان نویسنده ای شبه ناتورالیست است.
نقدی بر نخستین نمونه «روایتگری سوم شخص محدود» در داستان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه «به دزدی رفته ها» از ابراهیم گلستان نخستین نمونه داستان فارسی است که به شیوه روایتگری «سوم شخص محدود» نوشته شده است. گلستان، برای نخستین بار در ایران، کوشیده است امکانات زبان فارسی را در این شیوه بالفعل کند و جنبه های زیبایی شناختی و معرفت شناختی آن را نیز لحاظ نماید. نقد این تجربه گلستان، در واقع، تحلیل نقطه آغاز این شیوه روایتگری در داستان فارسی است و ضرورت پژوهش درباره آن را نشان می دهد. پس از طرح مباحثی نظری درباره راوی محدود و روایت ذهنی برآمده از آن، داستان را نقدی درون متنی کرده ایم و بر اساس یافته ها به دو نتیجه کلّی رسیده ایم: 1. گلستان، «کلّیت و شاکلّه» داستان خود را بر شیوه راوی محدود نهاده است و با استفاده از گفتار مستقیم و غیرمستقیم شخصیت توانسته است «زمان و پیرنگی ذهنی» خلق کند. 2. گلستان در «اجرای» کلّیت مذکور، چند ضعف عمده نیز داشته است: توصیف زمینه رخداد، تشریح بدیهیات ذهن شخصیت، کم توجّهی به منطق ذهنی میان گزاره ها در نحو روایت، به کارگیری افعال و جملات رابط و توضیحی. این ضعف ها نشان می دهد که دستیابی به زبان و پرداخت ویژه این شیوه روایت در ادوار بعد داستان فارسی، فرایندی تدریجی بوده است.
سینمایِ پیشرو ایران قبل از انقلاب اسلامی: فرخ غفاری، ابراهیم گلستان و فریدون رهنما
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۵
9 - 14
حوزه های تخصصی:
سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران در دهه های30 تا 50 خورشیدی، کاملاً تحت تأثیر فرهنگ و هنر وارداتی غرب و شرق قرار گرفته بود. نفوذ و استقبال عوام از فیلم های درجه دو و سه هندی و آمریکایی، باعث شد تا مقوله روایت و زیبایی شناسی بصریِ تولیدات گیشه ای سینمای ایران، به سمت سرگرمی صرف حرکت کند و فاقد عناصری از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی شود. در این میان کارگردانانی همچون «فرخ غفاری»، «ابراهیم گلستان» و «فریدون رهنما» با ساخت فیلم هایی مانند (شب قوزی)، (خشت و آینه) و (سیاوش در تخت جمشید)، تصویری نوین، مستقل و نامتعارف از تولید سینمایی در کشور ارائه دادند که در آن مضامین ملی، اعتقادی، فرهنگی و تاریخی ایران در اولویت قرار داشت. این نگاه ویژه به سینما باعث شد تا آثار این بزرگان در هیئت آینه ای تمام نما از جامعه، تاریخ و فرهنگ ایرانی معرفی شده و پایه گذار سینمایی پیشرو در تاریخ سینمای ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی شود.
بررسی زبان زنانه و مردانه در داستا ن های ابراهیم گلستان و منیرو روانی پور از منظر جنسیت و رویکرد تعلیمی اخلاقی (مطالعه موردی: جوی و دیوار و تشنه و کولی کنار آتش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
182-211
حوزه های تخصصی:
در جامعه شناسی زبان، متغیر «جنسیت» در کنار مؤلفه های دیگر، به عنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیست ها اول بار آن را به عنوان یک مؤلفه اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبان شناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنانه و مردانه از هم جدا شد و ادبیات تعلیمی که نمایشگر زندگی و مبیّن ارزش ها و معیارهای یک جامعه زبانی است به طور گسترده ای در میان انواع ادبی دیگر، گستره ای شگرف در زبان زنانه و مردانه به خود گرفت. آرای زبان شناسان به سرعت در متون ادبی بررسی شد و دستاوردهای جالبی از تفاوت زبان زنانه و مردانه ارائه گردید. این پژوهش، تحقیقی و تحلیلی و با تکیه بر مؤلفه های زبانِ زنانه و مردانه، در دو مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه از ابراهیم گلستان و کولی کنار آتش از منیرو روانی پور در تطابق با آرای زبان شناسان حوزه جنسیت به خصوص لیکاف می باشد که با رویکرد تعلیمی اخلاقی بررسی شده است. فرضیه تحقیق ما این است که در آثار دو نویسنده مذکور، زبان زنانه و مردانه با رویکرد تعلیمی اخلاقی مطابق آرای زبان شناسان به خصوص لیکاف و در مواردی نیز، با نظر آن ها در تناقض است. این تفاوت ها در اثر گلستان بیشتر از روانی پور است و در کاربرد دشواژه، صفات عاطفی و جملات تعدیلی نمود بیشتری دارد. بنابراین باید گفت گاهی مواضع تعلیمی اخلاقی بر جنسیت زبان غلبه دارد و نظریات زبان شناسان اجتماعی را باید در بستر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعه داستانی، مورد بررسی قرار داد.
بررسی و تحلیل بومی گرایی و ادبیات عامه در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اولیه قرن حاضر، در ادبیات داستانی، جریان بازگشت به اصل، با عنوان بومی گرایی پدید آمد. بومی گرایی را در گسترده ترین معنا می توان آموزه ای دانست که خواستار باز آمدن، باز آوردن یا ادامه رسوم، باورها و ارزش های فرهنگی و بومی است. ابراهیم گلستان که با زبان خاص خود موفق به خلق آثاری مانا در زمینه داستان های بومی شده، به زیبایی و در موارد ضروری از فضای بومی محلی برای رساندن مفهوم به خواننده بهره گرفته است. زبان و بیان بومی و محلی و اعتقادات محلی از زبان شخصیت های داستانی این نویسنده، نه تنها در پیشبرد داستان مؤثر است، بلکه زبان و بیان محلی به همراه باورهای بومی، راهی برای بیان و مقابله و مبارزه نویسندگان با معضلات و مشکلات اجتماعی، اعتقادات نادرست و خرافی، فقر اقتصادی و به همراه آن فقر فرهنگی است. این زبان، به خواننده یاری می رساند تا خود را در فضای مورد نظر نویسنده قرار دهد و شخصیت های داستان برای او باورپذیر شود. گلستان به نحوی شایسته از عناصر بومی بهره گرفته و در عرصه ادبیات بومی محلی به موفقیت دست یافته. در این تحقیق کوشیده شده تا پس از بررسی ویژگی های بومی گرایی در ادبیات، براساس شیوه کتابخانه ای و با دیدگاه تحلیلی – توصیفی، به تطبیق داده ها با آثار بومی گرایی ابراهیم گلستان پرداخته شود و ویژگی های بهره گیری نویسنده از فضا، اندیشه، آداب و رسوم و کلام بومی و در نهایت شکل گیری فرم داستانی و سبک نگارشی وی تبیین شود.
دلالت معنایی میزانسن در سینمای هنری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دلالت معنایی میزانسن در سینمای هنری ایران و بررسی این دلالت معنایی در جنبه هایی همچون صحنه، نورپردازی، حرکت دوربین وچیدمان بازیگر می پردازد تا به شناخت هر چه بیش تر جنبه های معنایی تکنیک در این نوع سینما و تجزیه و تحلیل بهتر سینمای هنری ایران یاری برساند. در آغاز، مسئله پژوهش بیان می شود و بر این نکته تأکید می گردد که میزانسن، که از عناصر اصلی ایجاد معنا در فیلم است، چندان مورد توجه منتقدان ایرانی نبوده است. پس از طرح کلیاتی درباره میزانسن و اهمیت مساله، بر لزوم پژوهش هایی تاکید می شود که پیش درآمدی بر نظریه سازی در سینمای ایران خواهند بود. در همین بخش آغازین، اصطلاحات کلیدی این پژوهش نیز تعریف می شوند. بخش بعد به پیشینه میزانسن می پردازد و علاوه بر ارائه چند تعریف از اصطلاح «میزانسن» از دیدگاه نظریه پردازان پرآوازه، چهارچوب ادبیات تحقیق با توصیف و توضیح جنبه های مختلف میزانسن مشخص می شود. در پایان بخش آغازین، رابطه دلالت معنایی و تصویر تبیین خواهد شد. در بدنه اصلی مقاله، دلالت معنایی میزانسن از چهار جنبه صحنه پردازی، نورپردازی، حرکت دوربین و چیدمان بازیگر در فیلم هایی از عباس کیارستمی، سهراب شهیدثالث و ابراهیم گلستان بررسی می شود. در نتیجه گیری پایانی، یافته های مقاله جمع بندی شده، محدودیت های تحقیق بیان گردیده، و برای پژوهش های بعدی پیشنهادهایی ارائه می شود.
منطق مکالمه در فیلم خشت و آینه (1343)، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از اعلام سیاست های مبتنی بر گسترش مناسبات سرمایه داری و سرکوب سیاسی مخالفان، همگام با آغاز مدرنیزاسیون پهلوی دوم و هم زمان با آغاز برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در دهه های 1330 و 1340 خورشیدی، برخی از سینماگران ایرانی فرم و مضامین متفاوت با جریان فیلم سازی تجاری را تجربه کردند. دلایل گوناگونی برای این تحول می توان برشمرد؛ از جمله شرایط اجتماعی، ارتباط سینماگران با محافل ادبی، و تحولِ ادبیات داستانی در ایران و اقتباس از آثار ادبی مدرن. فیلم خشت و آینه (1344)، اثر ابراهیم گلستان، از جمله فیلم هایی است که از نظر درون مایه و فرم متفاوت و بدیع است. شیوه روایت فیلم خشتو آینه کاملاً به آنچه میخائیل باختین، یکی از مهم ترین نظریه پردازان ادبیات در سده بیستم میلادی، با عنوان «نظریه منطق مکالمه ای» مطرح کرده، مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسیِ پیوستگی تحولات سینمای هنری و جامعه ایران با مدرنیزاسیون دهه 1340 خورشیدی به روش توصیفی- تحلیلی است و همچنین مقایسه فیلم خشت و آینهبا دیدگاه باختین و منطق مکالمه ای او. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که فیلم خشت و آینه، به منزله یکی از مهم ترین آثار سینمای ایران، از شیوه های روایی مدرن و منطق مکالمه ای باختین بهره برده است.
شهر، مدرنیته، سینما: کاوشی در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال های 1320-1357، دوره ای است که شهر مدرن شکل گرفته است. برنامه ریزی شهری نیز در این دوره با تأسیس سازمان برنامه در سال 1327 شکل نهادی می یابد و برنامه های توسعه عمرانی برای شهر تهیه می شوند. در اثر این برنامه ها، شهر گسترشی کم نظیر را تجربه می کند. شهرهای مدرن مانند تهران، با موقعیت های کاری و شرایط زندگی بهتر، ماوایی برای تحقق آرزوهای ساکنین شهرهای اطراف و روستائیان می شوند. در نتیجه، جمعیت این شهرها افزایش می یابد. شهر جدید، کلان شهری است که برای ساکنانش، که طیف وسیعی از بازیگران جدید اجتماعی مانند زنان، روشنفکران، جوانان و... را شامل می شود، غریبه است. شهر و تجربه های سوژ ه های جدید شهری، دستمایه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلم ها در این دوره است. نویسنده، گاه از دیدگاه خود و گاه از دید سوژه های دیگر، شهر را توصیف می کند. ابراهیم گلستان یکی از نویسندگان مدرن سال های 1357-1320 است، که در داستان ها و فیلم هایش به بیان تجربه های عینی و ذهنی افراد در کلانشهر می پردازد. موضوع اصلی داستان های او، تناقص های جامعه در حال گذار به مدرنیته است. تضاد میان کهنه و نو، روستا و شهر و .... روش تحقیق در این مقاله روش اکتشافی و با استناد به آثار گلستان است. یافته های پژوهش، تصویر روشنی از تحولات شهر و سوژه های شهری در سال های 1320 تا 1357 ارائه می دهد.
نقش صنعت نفت در ظهور سه نویسنده صاحب سبک مکتب داستان نویسی جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همچنانکه ظهور صنایع در شهری شدن جوامع سنتی و رشد مدرنیزه تأثیر بسیار داشته است؛ باعث تغییراتی در فرهنگ، ادبیّات و هنر این جوامع نیز گردیده است. آرمان شهری که انسان از پیشرفت صنعت در انتظار آن بود با تمام جذّابیت ها،کشش ها و حتّی دافعه ها در آثار هنرمندان و نویسندگان رخ نمایاند و تاکنون نیز تأثیرات خود را نشان می دهد. در کشور ما یکی از مهمترین این صنایع، صنعت نفت است که از زمان شکل گیری تا کنون کانون توجّهات اقتصادی، سیاسی و ... بوده است. این صنعت که در جنوب کشور، رشد چشمگیری داشته؛ در شیوه ء زندگی مردمان جنوب تأثیرات بسیار داشته است. در این مقاله با بررسی مکتب داستان نویسی جنوب به دنبال تأثیرات صنعت نفت در ادبیّات داستانی خواهیم بود و نقش این صنعت را در ظهور سه نویسنده ء منتخب داستان نویسی جنوب ایران بررسی خواهیم کرد. دلیل انتخاب این سه نویسنده سبک داستانی منحصر به فرد آنهاست که نه تنها در مکتب داستان نویسی جنوب بلکه در جریان داستان نویسی معاصر فارسی تأثیر گذار بوده اند.
نگرشی بر جامعه شناسی تولید آثار ادبی بین سال های1320 تا 1345با تکیه بر ترجمه رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۸
65 - 97
حوزه های تخصصی:
سقوط رضاشاه و کودتای1332 تحوّلات سیاسی-اجتماعی خاصّی درپی داشت که بازتاب آنها را علاوه بر حوزه سیاست، در قلمرو ادبیّات فارسی نیز می توان دید. پژوهش حاضر قصد دارد تا این بازتاب ها را در ادبیّات داستانی، بویژه رمان، از منظر نظریّه «جامعه شناسی تولید آثار فرهنگی» بررسی نماید. بدین منظور، ابتدا، با تکیه بر مفهوم «میدان»، ساختارهای سیاسی- اجتماعی حاکم بر فضای ادبی بررسی و تأثیر ترجمه در تکوین رمان فارسی در قالب میدان ادبی مشخّص می شود. سپس، برای نشان دادن پیوند بین مفاهیم «میدان» و «عادت واره»، در این نظریّه، فعّالیّت های چهار نویسنده مترجم: صادق هدایت، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و سیمین دانشور به عنوان نمونه در قالب عادت واره تحلیل می شود. در نهایت، به نظر می رسد که این نظریّه در پیوند دادن ساختارهای کلان سیاسی- اجتماعی با ساختارهای خردی نظیر شرایط خانوادگی، انگیزه های شخصی، اهداف اقتصادی و غیره ثمربخش بوده و از رهگذر آن بتوان خاستگاه تحوّلات حاصل در ادبیّات داستانی و عاملیّت تولیدکنندگان ادبی، از جمله مترجمان، نویسندگان و نویسنده - مترجمان را درک کرد. امّا، با تمرکز بر دوره تاریخی1320 تا 1345 نتیجه گرفته می شود که ترجمه آثار ادبی بیگانه، به زبان فارسی، در تغییر ساختار داخلی میدان ادبی نقش داشته است، به صورتی که داستان کوتاه در دهه بیست به مثابه قالبی مستقل شناخته شد و فرم و مضمون رمان فارسی نیز تحوّلات مثبتی را از سرگذراند که اینها حاصل رابطه بین میدان های قدرت و تولید آثار ادبی و همچنین وام دار عادت واره مترجمان و نویسنده مترجمانی است که با تمرکز بر ترجمه داستان کوتاه و رمان در دهه های بیست و سی ساختار این تولیدات را متحوّل ساخته و رﺋالیسم روسی و اگزیستانسیالیسم را در آثار نویسندگان ایرانی رواج دادند.