مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
سیاستنامه
حوزه های تخصصی:
سنت اندرزنامه نویسی از سنت های دیرپای ایرانی است که درباره تداوم این سنت در ایرانِ اسلامی نمی توان تردید نمود. در این نوشتار به منظور کشف سازه ها و ساختارهای تداوم سیاست ایران شهری، «عهد اردشیر» به عنوان نماینده اندرزنامه های ایران باستان و «سیر الملوک» یا «سیاستنامه» خواجه نظام الملک به عنوان اندرزنامه شاخصِ ایرانی- اسلامی با استفاده از روش بینامتنیت مورد بازخوانی قرار گرفته است. بینامتنیت مدعی است که هر متنی از گذشته و اکنون جدا نیست و نمی توان به متن به عنوان یک نظام بسته و خودبسنده نگریست. هر نوشته حامل مفاهیمی از گذشته و تحت تأثیر فهم اکنون خواننده است. بر این اساس گفته ها همگی مکالمه بنیاد بوده، معنا و منطقشان وابسته به آنچه پیشتر گفته شده و نیز نحوه دریافت آتی آنها از سوی دیگران خواهد بود. در حقیقت متون بازتاب دهنده واقعیت های سیاسی- اجتماعی دوران خود هستند که به گونه ای گفت وگومند یا خودگومند در نوشته ها منعکس می شوند. نویسندگان پس از توضیح نظریه بینامتنیت و با استفاده از این روش می کوشند تا نشان دهند که سازه هایی همچون کیفیت حکمرانی و تأکید بر جنبه فره مند شاه، پیوستگی دین و سیاست، اهمیت نهاد وزارت، گماشتن جاسوس و همچنین ساختارهایی چون سیاست متافیزیکی، ساخت استبدادی و پدرسالار حکومت از یکسو بر وجود رابطه بینامتنی بین این دو متن تأکید می کند و از سوی دیگر امکان تداوم اندرزنامه نویسی را توجیه پذیر می سازد.
سیاست نامه نویسی و چرخش گفتمانی اندیشه سیاسی ایران؛ تحلیل کنش گفتار «سیر الملوک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت نقش مؤلف و زمینه اجتماعی در چرخش گفتمانی اندیشه سیاسی اسلام و ایران دوره میانه اسلامی، موضوعی شایسته بررسی است. زمینه های اجتماعی قرن های سوم تا پنجم ه.ق، بسترهایی را ایجاد کرد که از درون آن، الزامات تحول اندیشه سیاسی اسلام و ایران و چرخش گفتمانی آن شکل گرفت. در واکنش به تحولات و زمینه های سیاسی جامعه اسلامی- ایرانی این دوره، سه گونه اندیشه ورزی درباره خلافت- سلطنت شاهد هستیم؛ ابوالحسن ماوردی با طرح اندیشه خلافت اسلامی به دنبال حفظ خلافت؛ امام محمد غزالی ضمن تلاش برای توجیه شرعی قدرت امرا و سلاطین به دنبال آشتی خلافت و سلطنت و در نهایت خواجه نظام الملک طوسی با نظریه شاهی از نظم خلافت-محور گذر نموده و گفتمانی جدید را صورت بندی کرده است. چنین منازعه ای در متن «سیرالملوک» قابل بازیابی است. در این متن، منازعه سه گفتمان اندیشه سیاسی قابل بازیابی است: گفتمان خلافت، گفتمان شاهی و گفتمان دینی مقاومت. این مقاله این فرض را به آزمون می گذارد که خواجه نظام الملک در متن سیر الملوک، نقش «سوژگی سیاسی» را در تحول گفتمانی از شریعت نامه به اندرزنامه بازی کرده است. او در متن سیرالملوک، از سه استراتژی زبانی برای ایفای نقش موقعیت سوژگی بهره می گیرد: «کم رنگ سازی» که از طریق آن در بازنمایی ها، خلیفه و ارکان ساختاری آن را به «حاشیه» می راند؛ «طرد» که از طریق آن، گفتمان های دینی مقاومت را در زنجیره نفی گفتمانی قرار می دهد و «برجسته سازی» که از طریق آن، گفتمان شاهی را «صورت بندی» می کند. روش تحلیل در این مقاله، تلفیقی از نظریه گفتمان «لاکلائو» و «موفه» برای سطح کلان تحلیل و رویکرد گفتمان سطح خرد «ون لوون» است.
ابعاد فساد از دیدگاه خواجه نظام الملک توسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
59 - 75
حوزه های تخصصی:
مسئله ی فساد از دیدگاه خواجه نظام الملک توسی، وزیر مقتدر ملک شاه سلجوقی موضوع مورد بررسی این مقاله است. خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه ، دیدگاه های خود را در خصوص ساختار حکومتی مطلوب بیان و مشکلات موجود در ساختار سیاسی و اداری سلجوقیان را بازگو می کند. بر اساس دیدگاه خواجه نظام الملک در کتاب سیاستنامه، موضوع فساد در چهار سرفصل فساد سیاسی، اداری، دینی و اجتماعی بررسی می شود و در هر سرفصل، عوامل ایجاد فساد بیان می شود مسئله ی فساد از دیدگاه خواجه نظام الملک توسی، وزیر مقتدر ملک شاه سلجوقی موضوع مورد بررسی این مقاله است. خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه ، دیدگاه های خود را در خصوص ساختار حکومتی مطلوب بیان و مشکلات موجود در ساختار سیاسی و اداری سلجوقیان را بازگو می کند.
زمینه ها و بنیان های فکری و مذهبی اندیشه ی سیاسی خواجه نظام الملک
حوزه های تخصصی:
سیاستنامه از منابع مهم اندیشه سیاسی عصر سلجوقیان و در واقع طرح عملی خواجه نظام الملک برای حکومت داری است. اقدامات خواجه نظام الملک که سی سال در مقام وزیر سلاطین ترک نژاد سلجوقی در تلاش بود تا از تبعات تسلط ترکان بر ایران بکاهد، در نهایت نتایج دوگانه ای به بار آورد؛ از یک سو نظریه ای از سلطنت اسلامی بسط یافت که بر اساس آن گرچه عدالت از شروط پادشاهی نیک است اما به این معنا نبود که می توان سلطان غیر عادل را فروگرفت و از سوی دیگر گر چه مذهب از ارکان سلطنت اسلامی است اما آنجا که پای "عدالت" به میان می آمد، مذهب در مقابل سیاست رنگ می باخت. مقاله پیش رو با تمرکز بر سیاستنامه خواجه نظام الملک و با استفاده از نظریه ی شاه آرمانی ایرانشهری و کلام اشعری در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه شرایط تاریخی ای خواجه را بر آن داشت تا شیوه ای را در پیش گیرد که در سیاستنامه از آن سخن می گوید و اندیشه اش بر چه بنیان های نظری ای استوار است. مقاله با این نتیجه گیری به پایان می رسد که خواجه سیاستمدار با تلفیقی از اندیشه ایرانشهری و کلام اشعری با مخالفانی که آنها را به بدعت و بدمذهبی متهم می کند به مقابله بر می خیزد و نظام فکری ای را بنا می نهد تا در نهایت "عدالت" مورد نظرش متحقق شود.
جایگاه اسماعیلیه در آرای خواجه نظام الملک و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
77-96
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی ایرانیان در دوره سلجوقیان دچار تحوّل و دگرگونی شد. در این دگرگونی، قدرت سیاسی و اداره امور اجتماع، سلطنت را به عنوان مفهومی بدون رقیب، بر سپهر سیاست نشاند. در تعدّد علّتها و تکثّر مشارکت های دخیل در طی این فرایند، سیاستنامه نویسان به جز اندیشه ورزی، در عمل نیز در تثبیت این الگو مشارکت و نقش مهمی داشتند. الزامات زمان، سیاستنامه نویسان را به بازتعریف اندیشه ایرانشهری با رعایت الزامات دوره چیرگی ترکان واداشت و بر این اساس در این مسیر، چشم بر آموزه های شریعت دال بر پایبندی به عدالت در عرصه اختلاف و نیز لزوم رعایت حقوق مخالفان بستند و آن آموزه های مهم را در پای مصلحت حکومت و پاسداشت امنیّت مردم قربانی کردند. این پژوهش، مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، معطوف به بررسی رویکرد نظام الملک طوسی و ابوحامد غزالی درخصوص چگونگی تعامل با مخالفان مذهبی، بویژه اسماعیلیان نزاری و تحلیل چرایی آن است.
نقش و جایگاه سیاسی زن در سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی: تقابل دیدگاه تحریم و تجویز مشارکت سیاسی زنان در عصر سلجوقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
281 - 294
حوزه های تخصصی:
سیاستنامه خواجه نظام الملک یکی از متون کلاسیک اندیشه سیاسی ایرانی است. نوع دیدگاه آن به مسائل مختلف بر بخشی مهمی از تاریخ اندیشه ایران تأثیر گذارده است. یکی از مسائل مطرح در سیاستنامه، نقش و جایگاه زنان است. سیاستنامه چه دیدگاهی درباره نقش و جایگاه سیاسی زنان ارائه می کند؟ منابع خواجه نظام در تأیید دیدگاه خود چیست؟ آیا این دیدگاه در عصر سلجوقی رقیبی نیز داشته است؟ مقاله حاضر نشان می دهد خواجه نظام الملک دیدگاه تحریم مشارکت سیاسی زنان را در سیاستنامه طرح نمود که براساس آن زنان نه تنها در موقعیت فروتر نسبت به مردان قرار دارند بلکه، مخل امر سیاسی نیز هستند. روایت های تاریخی و مذهبی (فقه شافعی) مهم ترین منابعی هستند که خواجه نظام برای تأیید دیدگاه خود از آنها بهره می برد. دیدگاه خواجه نظام در تقابل با دیدگاه تجویز مشارکت سیاسی زنان قرار داشت که از سوی سنت های قبیله ای ترکان و کنشگرانی همچون ترکان خاتون (همسر ملکشاه) و تاج الملک، رقیب خواجه نظام الملک در وزارت، دنبال می شد. در حالی که دیدگاه تحریم، ویژگی های ذاتی همچون ضعف، بی عقلی، فتنه گری و فریب کاری را به زنان نسبت می داد، دیدگاه تجویز با پذیرش امر واقع سیاسی و اجتماعی، توانمندی زنان طبقه حاکمه را می پذیرفت و مداخله چنین زنانی در امر سیاست را مجاز می دانست.