مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
زمستان
حوزه های تخصصی:
از نظرپی یر گیرو، زبان شناس فرانسوى، همه چیز نشانه است و نشانه شناسى که علم نشانه هاست همهء دانایى و تجربهء انسان را در بر مى گیرد. بنابراین بسیارى از حوزه هاى فکر و اندیشه را مى توان در قالب اصول نشانه شناسى بررسى و تحلیل کرد. شعر به لحاظ رمزگان هنرى و پیام زیباشناختى آن، از نظام نشانه اى پیچیده اى برخوردار است. مقالهء حاضر، نگرشى است نشانه شناختى به شعر زیباى "زمستان " اخوان ثالث و بر این اصل استوار است که شاعر ابداع گر نشانه هاست و از طریق نشانه ها و روابط حاکم میان آن ها معنا را به خواننده منتقل مى کند. نوع نشانه هاى به کار رفته در شعر "زمستان "، انسجام ساختارى، روابط هم نشینى و جانشینى بین این نشانه ها و چینش و تلفیق تصاویر شاعرانهء آن، همگى به طرف وحدت شعرى حرکت مى کند و شاعر را قادر مى سازد تا به زیباترین شکل، تجربه حسى و روانى خود را به خواننده القا کند.
منظومه شکار اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف این پژوهش بررسی ویژگی های سبکی منظومه شکار و تحلیل و نقد آن می باشد. به عنوان شیوه پژوهش، در این مقاله از معیارهای شناخته شده در سبک شناسی، بیان، بدیع، نقد ادبی و داستان نویسی، در جهت تحلیل سبک شناختی و نقد اثر مذکور استفاده شده است. نتایج پژوهش از قرار ذیل می باشد: 1) ویژگی های سبکی این منظومه عبارتند از: زبان رمزی(symbolic) اشارات و دلالتهای ضمنی فراوان؛ توصیف؛ ایجاز، زبان ساده، به کار بودن از جنبه های نحوی، معنایی و واژگان روز، همراه با حداقلی از باستان گرایی(archaism) در واژگان، استفاده فراوان از تشبیه و محسوس بودن مشبه به در تشبیه ها، استفاده فراوان از شخصیت بخشی و صنایع لفظی بدیع، به ویژه واج آرایی (alliteration) و جناس، و در مقابل، کم اعتنایی به کنایه و صنایع معنوی بدیع 2) این منظومه با توجه به رمزی بودن و درونمایه فلسفی، تا حدی ادامه شیوه منظومه سرایی نیما یوشیج شمرده می شود، اما به دلیل استفاده از نمادها و ویژگی های بلاغی بر گرفته از سنت شعر فارسی، گرایش بیشتر به وضوح معنا (در قیاس با نیما) و قالب نیمه سنتی منظومه، اخوان ثالث شیوه ای متفاوت با روش نیما یوشیج اختیار کرده است و آن تلفیق سنت و نوگرایی است.
بررسی توانمندی مدل اقلیمی RegCM3 در مدل سازی بارش و دمای استان خراسان: مطالعه موردی: زمستان های دوره 1991 تا 2000(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از چهار طرحواره شکل گیری ابر، شامل گرل FC، گرل AS، امانوئل و کو، نسخه دارای قابلیت آشیانه سازی مدل اقلیمی RegCM3 ارزیابی گردید و توانمندی آن در شبیه سازی بارش و دمای فصلی و ماهانه خراسان تجزیه و تحلیل شد. بدین منظور 40 آزمایش کنترلی با استفاده از داده های آنالیز مجدد NNRP1 برای فصول زمستان سال های 2000-1991 بر روی استان خراسان طراحی شد. خطای هر کدام از مدل سازی ها از طریق مقایسه با داده های بارش CMAP، دمای NCEP و داده های دیدبانی شده به دست آمد. به منظور برآورد توانمندی مدل، اریبی و خطای مطلق میانگین داده ها به صورت ماهانه و فصلی محاسبه شدند. نتایج نشان می دهند که در بین چهار طرحواره مورد بررسی، اریبی ماهانه و فصلی طرحواره های گرل FC و گرل AS، به ترتیب با مقادیر 1/2 و 1- میلی متر در مقایسه با بارش دیدبانی شده، از سایرین کمتر است. در بخش مدل سازی دما، با مقایسه داده های مدل شده و دیدبانی، ملاحظه می شود که طرحواره امانوئل، به ترتیب با مقادیر 8/0- و 7/0 درجه سانتیگراد کمترین اریبی ماهانه و فصلی را نسبت به سایر طرحواره ها دارد؛ ضمن اینکه بیشترین اریبی مربوط به طرحواره های گرل است. نتایج این مطالعات می تواند در طراحی مدل اقلیمی برای پیش بینی فصلی کشورمان استفاده شود.
واکاوی معنای زمستان در دو شعر(عبدالصبور و شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر عربی و فارسی بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در واژگان، تصویری روشن از دغدغه های انسان معاصر، ارائه دهد. در این بین، شاعران به عنوان بخشی آگاه از اجتماع، ضمن وقوف بر این مهم، خود، روایتگ ران قص ة حض ور انسان و کاوشگران معنا در دنیای واژگان اند.
جستار حاضر بر آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجّه به پس زمینه های تاریخی و اجتماعی، واژگان چگونه می توانند در شکل بخشیدن به فضای معنایی یک شعر، مؤثّر واقع شوند. به همین علت با انتخاب دو شعر از دو حوزة زبانی مختلف، به واکاوی معنایی مشترک پرداخته و کوشیده است تا کارکرد معنا را در «أغنیة للشتاء» صلاح عبدالصبور مصری و غزلی از محمدحسین شهریار، شاعر پارسی گوی، بر مبنای کارکرد اجتماعی شعر، مورد بررسی قرار دهد.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که کارکردهای مختلف واژگانی در دو شعر، در راستای اعادة معانی مورد نظر، تأثیر گذار بوده و ضمن تأمین وجوه زیباشناسی، در عملکردهای انسانی و اجتماعی نیز توفیق داشته اند.
گفت و گو در مجموعه زمستان اخوان ثالث با تاکید بر منطق مکالمه ی باختین
منبع:
رخسار زبان سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
۱۲۸ – ۱۰۲
حوزه های تخصصی:
گفتگو مهمترین رکن ارتباطی انسان هاست. میخائیل باختین صاحب نظریه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد. مروری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و اندیشه های میخائیل باختین نشان می دهد که شرایط و فضای حاکم در زمان حکومت تک صدا و استبدادی « استالین» تاثیرات به سزایی بر شکل گیری و تبلور اندیشه ها و افکار و آثار او داشتند چنین دیدگاهی در مورد اخوان نیز صادق است؛ اخوان چون باختین در فضای غیر دموکراتیک سکوت و سانسور پهلوی، دموکراتیک ترین سخنان را در اشعار خود نمودار می سازد و فریاد آزادی و آزادی خواهی سر می دهد و به مبارزه با تک صدایی پهلوی می پردازد . اشعار زمستان را می توان طلیعه ی چنین افکاری به شمار آورد . شاعر با استفاده از زبان و بیان سمبلیک اوضاع پرترس و تهدید و خفقان آمیز ایران پس از کودتا را نشان می دهد . عمده ترین شگردهایی که اخوان برای فضا سازی گفت و گو به کار می گیرد عبارتند از: چند صدایی، روایت، بینامتنیت، کاربرد ضمایر من و تو، گزاره های خطابی. این مقاله به تشریح موارد فوق در اشعار دفتر زمستان اخوان می پردازد.
بررسیِ زمینه های جامعه شناختیِ نومیدی و بدبینی در اشعارِ دهه سیِ اخوانِ ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساحت وجودیِ هنرمندان و شاعران، کانون تناقض بین نومیدی و خوش بینی و سایرِ متغیّرهای روحی است. به لحاظ جامعه شناختی و پدیداری، نومیدی و بدبینی التهابی است روحی و روانی ناشی از بحران ها و شکست هایی که عمدتاً از جانب محیط و اجتماع بر ذهن و ضمیرِ انسان عارض می شود. از منظر جامعه شناسیِ ادبیات، در کانسِپت شعر معاصر فارسی، آثار و اشعار اخوان ثالث (م.امید) بیش از اشعار دیگر اقرانش دارای درون مایه های غم، نومیدی و بدبینی است. زمینه های جامعه شناختیِ این بدبینی و یأس را علاوه بر شرایط شخصیِ شاعر، باید در تحوّلاتِ اجتماعیِ دهه سیِ جامعه ایران، جستجو کرد. آثار این دهه از فعالیّت هنریِ اخوان، علاوه بر بازتاب مشکلات شخصیِ او، مصائب و شکست های سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ جامعه ایران را آینگی می کند. اخوان در فاصله سال های پیش و پس از کودتای 28 مُرداد و در سه دفتر نخست اشعارش؛ مانندِ پاندول میان یأس و امید در نوسان است و تا واپسین روزهای زندگی هرگز از چنبره این سندرُم رهایی نیافت. این گفتار می کوشد زمینه های جامعه شناختیِ یأس و امید و نوسانِ آن را در سپهرِ شعر اخوان بر پایه اوضاعِ فرهنگی و سیاسیِ جامعه و با تمرکز بر سه دفترِ «ارغنون»، «زمستان» و «آخر شاهنامه» بررسی نماید.
بررسی سروده های تمثیلی مهدی اخوان ثالث (م. امید) دردو مجموعه شعر«زمستان» و «آخر شاهنامه»
حوزه های تخصصی:
نویسندگان در این مقاله، سروده های تمثیلی مهدی اخوان ثالث، در دو مجموعه «زمستان» و «آخرِشاهنامه» را بازخوانی و بررسی کرده اند. بدین منظور، درونمایه و محتوای تمثیل های به کار رفته در سروده های دو مجموعه شعر یادشده را با تکیه بر منابع معتبر، مطالعه و بررسی نموده و دریافته اند که شاعر در این دو مجموعه، به روشی تازه دست یافته و اغلب شعرهای خویش را به شیوه ی تمثیلی و روایی سروده است. این تمثیل ها به ویژه در مجموعه ی زمستان، بیشتر از طبیعت و عناصر و پدیده های طبیعی محیط زندگی شاعر، مایه می گیرند. در این سروده ها، شاعر برای ترسیم مسائل اجتماعی و مفاهیم انسانی روزگار خود و برای بیان عواطف و احساسات درونی خویش، از تمثیل های گوناگون بهره گرفته است. تمثیل های به کار رفته در این سروده ها، اغلب بیانگر احساس یأس و شکست شاعر درباره مسائل اجتماعی و انسانی روزگار اوست.
نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه های «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرمندان، اندیشه ها و آرمان های خود را در قالب آثار هنری خود بیان می کنند. تقابل شخصیت ها و چگونگی و چرایی آن در انتقال پیام هنرمند به مخاطب، نقش مهمی دارد؛ زیرا قرار گرفتن ویژگی های شخصیتی و فردی متفاوت و گاه متضاد در کنار یکدیگر، سبب برجسته سازی آن ها و تأثیرگذاری بیشتر می شود. در پژوهش پیش رو به روش استقرایی- تحلیلی به نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه اشعار «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا»ی مهدی اخوان ثالث در دو زمینه محتوایی و ساختاری پرداخته ایم. دستاورد پژوهش، گویای این است که اخوان ثالث در بازنمایی شخصیت ها، به خصوص شخصیت های اصلی به گونه ای تأثیرگذار، آن ها را در مقابل شخصیت های کاملاً متفاوت می آورد، و نیز گاهی یک شخصیت را در ابعاد متفاوتی می نمایاند. شاعر در استفاده از این تقابل، به دنبال ابلاغ پیام های مستقیم و نمادین، تبیین رسالت شاعری و اجتماعی، بیان آرمان های خرد و کلان، و در نهایت بازگویی چه گونگی و چرایی صف آرایی اندیشه ها است. پژوهش در چنین زمینه هایی، ضمن گشودن دریچه جدیدی به روی مخاطب اثر هنری، وی را با زوایای اندیشه های شاعر آشنا می کند، می تواند مدخلی برای شناخت بخشی از مؤلّفه های فرهنگ و هنر و اندیشه جامعه باشد.
کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر زمستان «اخوان ثالث»
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
81 - 91
حوزه های تخصصی:
در نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر با تکیه بر ساختارگرایی، توانش ادبی خواننده و واکنش او نسبت به متن سعی بر آن است تا شیوه ای نظام مند از خوانش متن ارائه شود. در این نظریه دو شیوه خوانش مطرح است؛ ابتدا اشعار به دو شیوه خوانش دریافتی و خوانش ناپویا بررسی و واکاوی می شوند که در مرحله اول به جستجوی معنا و در مرحله دوم به دلالت های زبانی توجه شده است. در این شیوه خوانش، به بررسی ارجاع نشانه ها به درون متن و ایجاد شبکه های به هم پیوسته از نشانه ها توجه می شود. روش پژوهش در این مقاله یادداشت برداری و تحقیقات کتابخانه ای است. کتاب نشانه شناسی مایکل ریفاتر(1998) منبع اصلی محسوب شده است. در مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر معرفی و سپس بر مبنای آن خوانش مشهورترین دفتر شعری اخوان یعنی «زمستان» و مشهورترین شعر این دفتر نیز که«زمستان» نام دارد و به لحاظ تصویری بسیار غنی و نزدیک به سی تشبیه، کنایه، استعاره و نماد دارد بررسی می شود. پس از بررسی و تحلیل عناصر غیردستوری، به انباشت ها، منظومه های توصیفی و شبکه ساختاری دست می یابیم. هدف این پژوهش تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر در شعر مورد نظر، با استناد به چارچوب پیشنهادی ریفاتر است.
ویژگی های توصیفی وردایست بر روی جو ایران در فصول تابستان و زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲۰
187 - 200
حوزه های تخصصی:
وردایست لایه انتقال بین وردسپهر و پوشن سپهر است. در این پژوهش برای شناخت وردایست بر روی جو ایران از داده های دما و ارتفاع ژئوپتانسیل مربوط به پایگاه ECMWF در بازه ی زمانی 1979 تا 2018 با تفکیک افقی 0/25 درجه در ترازهای مختلف جو و بر پایه افت آهنگ دما (LRT) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در ماه های فصل زمستان تغییرات تراز فشار وردایست بر روی ایران از عرض جغرافیایی تبعیت می کند و با افزایش عرض جغرافیایی ارتفاع وردایست کاهش می یابد، اما در ماه های فصل تابستان ویژگی های تراز فشار وردایست متفاوت با ماه های فصل زمستان است. در این ماه ها تغییرات ترازهای فشار وردایست از عرض جغرافیایی تبعیت نمی کنند؛ بر روی ارتفاعات زاگرس و کرمان ارتفاع وردایست در پایین ترین حد خود قرار دارد، در حالی که بالاترین ارتفاع وردایست در این ماه ها در عرض های جغرافیایی بالاتری نسبت به دیگر ماه ها واقع می شود. بررسی دمای تراز پایین و بالای وردایست نیز نشان داد که دمای تراز پایین وردایست در تمام ماه های فصول بررسی شده پایین تر از دمای تراز بالای آن است و دمای دو تراز با تغییرات ارتفاع وردایست در ماه های مختلف دچار تغییر شده است. بررسی تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست نشان داد که تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست در فصل تابستان در مقایسه با فصل زمستان قابل توجه تر است. این در حالی بود که در فصل زمستان تفاضل دمایی در اکثر مناطق از عرض جغرافیایی تبعیت می کند و با افزایش عرض جغرافیایی تفاضل دمایی کاهش می یابد.
درآمدی بر ظرفیت موسیقایی دفتر شعر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیوند دیرین و ناگسستنی ادبیات و موسیقی، موضوعی است که در ادوار مختلف همواره مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. پژوهش پیش رو که در حوزه مطالعات میان رشته ای جای می گیرد، این ارتباط را در دفتر شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با رویکردی توصیفی تحلیلی و از منظر موسیقی دستگاهی ایران واکاوی کرده است. توجه ویژه اخوان ثالث به مقوله موسیقی شعر و تعدد آثار منتشر شده موسیقایی مبتنی بر اشعار دفتر زمستان موجب گردید تا به بررسی و کشف ظرفیت های موسیقایی موجود در این دفتر برآییم. در این پژوهش، با بررسی آلبوم های موسیقی «زمستان است»، «فریاد» و «هم آواز پرستوهای آه» به بازنگری و تحلیل آثار موسیقایی برگرفته از اشعار دفتر زمستان پرداخته و عوامل ایجاد آهنگ و موسیقی در شعر نو را متناسب با ساختار این آلبوم ها در فضای موسیقی کلاسیک ایران مورد توجه قرار داده ایم. برآیند این بررسی دستیابی به شناخت بیشتر نسبت به غنای موسیقایی اشعار اخوان ثالث و میزان تطبیق پذیری شعرهای او با موسیقی دستگاهی ایران بوده است.