مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حافظه
حوزه های تخصصی:
شواهد بسیاری از مطالعات انسانی و حیوانی وجود دارد، مبنی بر اینکه ورزش تأثیرات سودمندی بر سیستم عصبی مرکزی و شناخت دارد. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر فعالیت ورزشی مقاومتی بر حافظه و سازوکارهای احتمالی این اثر، یعنی عوامل نوروتروفیکی دانشجویان کم تحرک بود. بدین منظور 30 دانشجوی کم تحرک (میانگین سنی 6/1±8/23 سال)، به صورت تصادفی به دو گروه مقاومتی و کنترل تقسیم شدند، و بعد از نمونه گیری خونی و آزمون حافظه، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین مقاومتی، به مدت پنج هفته ادامه دادند. در پایان، آزمون حافظه و نمونه گیری خونی، به منظور حذف آثار موقت تمرین، حداقل 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون، در سطح معناداری 05/0> P استفاده شد. نتایج نشان داد تمرین به پیشرفت معنادار نمره حافظه منجر شد (05/0>P)؛ هرچند میزان BDNF پیشرفت شایان توجهی در اثر تمرین داشت، بیان هیچ یک از عوامل نوروتروفیکی تحت تأثیر تمرین قرار نگرفت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد همبستگی بین تغییرات نمره حافظه و بیان هیچ یک از عوامل نوروتروفیکی از نظر آماری معنادار نبود (05/0>P). یافته های این تحقیق نشان داد فعالیت ورزشی می تواند به بهبود حافظه منجر شود.
سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار در افراد افسرده بر اساس پردازش انتقال مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار در افراد افسرده براساس چارچوب پردازش مناسب انتقال (TAP) بود. بدین منظور 60 نفر آزمودنی (30 نفر افراد افسرده سرپایی و 30 نفر گروه کنترل) با توجه به تشخیص روان پزشکی براساس ملاک های تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای بررسی سوگیری حافظه ناآشکار از تکلیف شمارش نقطه کلمات (رمزگردانی ادراکی)، تکلیف تولید کردن (رمزگردانی مفهومی) و تکلیف تصمیم واژگانی در دو سطح پردازش ادراکی و مفهومی و برای بررسی سوگیری حافظه آشکار از تکلیف یادآوری آزاد، استفاده شد. شرکت کنندگان به طور انفرادی آزمون ها را انجام می دادند. نتایج نشان داد که افراد افسرده نسبت به افراد عادی نسبت به کلمات منفی در سطح پردازش مفهومی، سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار نشان می دهند. در سطح پردازش ادراکی، در حافظه آشکار، افراد افسرده در مقایسه با افراد گروه کنترل نسبت به کلمات منفی و افراد گروه کنترل غیر افسرده نسبت به کلمات خنثی یادآوری بهتری داشتند. یافته ها در مجموع نشان داد که اگر در سوگیری حافظه ناآشکار افراد افسرده، سطوح پردازش ادراکی و مفهومی و پردازش انتقال مناسب (TAP) را با هم در نظر بگیریم ، منجر به فهم بهتر سوگیری حافظه ناآشکار در افراد افسرده خواهد شد.
تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار و داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی یک اختلال روانی عصبی شایع بین کودکان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار با داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی بود. تعداد 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی در دو گروه درمانی با داروی روان محرک و توانبخشی شناختی رایانه یار مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- ویرایش چهارم (SNAP-IV)، فرم کوتاه آزمون هوش تجدید نظر شده وکسلر کودکان (WISC-R)و پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) بود. نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه یار منجر به کاهش موثر و ماندگار در نشانه-های بالینی آزمودنی ها شد. به علاوه، با وجود بیشتر و ماندگارتر بودن کاهش نشانه های بالینی در گروه توانبخشی شناختی رایانه یار نسبت به گروه داروی روان محرک، این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نشد. به طور کلی، آموزش-های شناختی نه تنها نشانه های شناختی را بهبود بخشید، بلکه نشانه های حرکتی- انگیزشی این اختلال را نیز حتی با اثربخشی بیشتر کاهش داد. بنابراین، توانبخشی شناختی رایانه یار را می توان به عنوان جایگزین داروی روان محرک پیشنهاد کرد.
بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است.
هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره ای که در آن پدید می آمده برای گروه های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می آورده اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می کشیده و ایفا می کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه های اجتماعی و مردم جامعه ای که با چنین آثاری هم عصر بوده اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده اند، موضوعیتی از جنس دیگر می پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت ها و رابطه ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می شده اند هم بازخوانی می طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می دیدند و می زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می کردند و می زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است.
معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان بینی و هستی شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه شناسی و تفسیر آن نیز باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی شده ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.
استدلال خاطره نویس ویتگنشتاین در نفی زبان خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات مهم ویتگنشتاین متأخر، نفی زبان خصوصی است؛ زبانی که معنای واژگان اش را تنها کاربر آن زبان می داند. ویتگنشتاین در استدلال خاطره نویس برای اثبات امتناع زبان خصوصی می گوید که محال است شخص بتواند احساس خودش را با نشانه ای مثل «S» نامگذاری کند و آن را در دفتر خاطراتش یادداشت کند و بعد از آن بخواهد تکرار آن احساس را نیز در آن دفتر یادداشت کند. از این استدلال تفسیرهای متفاوتی شده است. برخی آن را استدلالی علیه اعتبار حافظه دانستند و برخی آن را تأکیدی بر ضرورت وجود قواعدی برای کاربرد واژگان در یک زبان به شمار آوردند. تشکیک در اعتبار حافظه گاهی به توان حافظه بر نگهداری احساس آغازین و گاهی به توان حافظه بر یادآوری درست کاربردهای یک نشانه در گذشته مربوط می شود. مفسران بیشتر شق نخست را برگرفتند و به هر حال امکان احراز درستی عملکرد حافظه را در زبان خصوصی به این دلیل منتفی دانستند که معیاری عینی برای بازسنجی کاربردهای یک نشانه وجود ندارد. در این مقاله برخی تفاسیر از استدلال خاطره نویس بررسی شده است.
بررسی عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان خوی در سال 1392 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 40 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 40 نفر معتاد در حال مصرف مواد، و 40 نفر افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر روی هر 3 گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه سوءمصرف کننده مواد نسبت به گروه تحت درمان با متادون و افراد عادی و همچنین عملکردگروه تحت درمان با متادون نسبت به گروه عادی در آزمون ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر تفاوت معنی دار داشت. ولی خطای درجاماندگی درگروه تحت درمان با متادون و افراد عادی تفاوت معنی دار نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت مصرف مزمن مواد روانگردان موجب آسیب نواحی متعدد مغزی همچون قشر پیش پیشانی و هیپوکامپ شده و در نتیجه باعث اختلال در کارکردهای شناختی می گردد.
تأثیر تمرینات منتخب ادراکی حرکتی بر حافظه و مشکلات توجه کودکان کم-توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات ادراکی حرکتی بر حافظه و مشکلات توجه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. در این پژوهش نیمه تجربی 20 کودک 7 تا 10 ساله از بین 600 دانش آموز مدارس ابتدایی شهر تبریز به صورت تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. آن ها در دو گروه تمرینات ادراکی حرکتی و گروه کنترل بر اساس سن و بهره هوشی همتاسازی شدند. برنامه به صورت 18 جلسه (هر هفته دو جلسة 45 دقیقه ای) انجام گرفت. قبل از شروع جلسات و در پایان آخرین جلسه پرسش نامه عصب – روان شناختی کانرز توسط والدین آنان تکمیل شد. نتایج نشان داد گروه تمرینات ادراکی حرکتی در حافظه و توجه نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. بنابراین پیشنهاد می گردد این دسته از حرکات در برنامه کلاس های تربیت بدنی، فوق برنامه و منزل استفاده شود.
شیوه بهره گیری از چهارچوب اصلاح شده روایتگری برای استفاده از تجارب بدیع در یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن دسته از تجارب سازمانی که در هیچ کدام از دسته بندی های دانش موجود جای نمی گیرند، چالشی برای یادگیری سازمانی، که عمدتاً بر رویکرد علمی و تجربی تکیه می کند، فراهم آورده است. برای شناخت و یادگیری از این تجربیات بدیع، نیازمند به کارگیری روشی کارآمد هستیم. هدف این پژوهش ارائه و بررسی شیوه نوین هفت مرحله ای است که در آن فرایندهای روایتگریسازمانی، این نوع یادگیری را امکان پذیر می سازد. با به کارگیری این روش، بازیگران سازمانی فهمی مناسب از تجارب بدیع به دست می آورند، درباره معانی مشترک آن به توافق می رسند و از آن برای اقداماتی هماهنگ بهره می گیرند. همچنین، از طریق روایت، بازیگر خاطرات تجربیات بدیع خود و چگونگی دستیابی به آنها را استخراج می کند و این کار باعث ایجاد گزینه های جدید برای برخورد با تجارب بدیع در حال ظهور می شود. این مقاله، چهارچوب داستان سرایی ریزمن را، که برای تجربیات شخصی مطرح شده است، بررسی و سپس آن را به صورت مدلی برای استفاده در سازمان اصلاح می کند. در مرحله دوم، فرضیه «مناسب بودن این چهارچوب برای سازمان های ایرانی» را به نظرخواهی گذاشتیم که نتایج تحقیق فرضیه پژوهش را تأیید کرد.
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.
آثار پاسخ وابسته به تعداد جلسات تمرین در هفته بر فاکتورهای روان شناختی و حافظه سالمندان کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار تعداد جلسات تمرین در هفته بر عوامل روان شناختی و حافظه سالمندان کم تحرک بود. به این منظور، 45 مرد سالمند کم تحرک با میانگین سنی 54/6±15/73 سال، قد 10/3±5/166 سانتی متر، وزن 06/4±45/64 کیلوگرم و نمایه توده بدنی (BMI) 51/1±49/23 کیلوگرم بر متر مربع داوطلبانه انتخاب شدند و با تمایل خود در دو گروه تمرین و یک گروه کنترل جای گرفتند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه دوجلسه ای، شامل دویدن با شدت 55-40 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هفته ای دو جلسه بود. آزمودنی های گروه چهارجلسه ای نیز از برنامه تمرینی با همان شدت برنامه تمرین گروه دوجلسه ای؛ هفته ای چهار جلسه استفاده کردند. به منظور بررسی افسردگی، اضطراب، شادکامی و وضع حافظه آزمودنی ها از آزمون های افسردگی بک، اضطراب بک، شادکامی آکسفورد و حافظه وکسلر استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد (05/0P<). نتایج مطالعه، بهبود معناداری را در فاکتورهای روان شناختی و حافظه در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0P<). افرادی که چهار جلسه در هفته تمرین کرده بودند، از نظر فاکتورهای افسردگی، اضطراب، شادکامی و برخی از فاکتورهای حافظه بهبود بیشتری را نشان دادند. به طور کلی می توان گفت که اجرای هر دو برنامه تمرینی، سازگاری مفیدی را در پی داشته است و افزایش تعداد جلسات تمرین در بهبود فاکتورهای روان شناختی و حافظه سالمندان، تأثیر بیشتری دارد.
بررسی رابطه مشکلات رفتاری و حافظه با انگیزه تسلط در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی ارتباط مشکلات رفتاری(نقص توجه-بیش فعالی، اضطراب فراگیر، اختلال نافرمانی مقابله ای) و انواع حافظه با انگیزه تسلط در کودکان می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه اول دبستان شهر اصفهان وحجم نمونه 200 کودک 7 ساله بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی مشکلات رفتاری کودکان از پرسشنامه csi4 (اسپرافکین، گادو) جهت بررسی انواع حافظه از پرسشنامه کانرز و برای سنجش انگیزه تسلط در کودکان از پرسشنامه انگیزه تسلط (لانگ، لو) استفاده شد که توسط والدین این کودکان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین مشکلات رفتاری کودکان (کمبود توجه-بیش فعالی و اضطراب فراگیر) با انگیزه تسلط آنان رابطه ی معنادار منفی و بین انواع حافظه با انگیزه ی تسلط ارتباط معنادار مثبت وجود داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که اختلال کمبود توجه- بیش فعالی و حافظه فعال از جمله پیش بینی کننده های انگیزه تسلط در کودکان بودند. یافته های پژوهش نشان داد که انگیزه تسلط در رشد رفتاری و شناختی کودکان موثر بود و در نتیجه پیشنهاد گردید که با انجام مداخلات به هنگام می توان انگیزش کودکان را ارتقا داد. همچنین، پیشنهاد گردید با انجام مداخلات درمانی در سنین قبل از دبستان سطح انگیزش را در کودکان بیش فعال بالا برد تا از مشکلات دیگر در آینده جلوگیری شود.
اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرمت خود پایین یکی از مؤلفه های کلیدی و زیربنایی در آسیب شناسی روانی، ازجمله اضطراب امتحان است. به نظر می رسد که میزان فعالیت بازنمایی های مثبت فرد از خودش در حافظه، نقش مهمی در ادراک فرد از خودش ایفا می کند. هدف از مقاله حاضر، تعیین اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. بر اساس رویکرد رقابت بازیابی، یک بسته آموزشی جهت ارتقاء حرمت خود طراحی شد و پس از تأیید اعتبار محتوای آن توسط 5 متخصص روانشناس، این بسته در قالب مداخله گروهی 10 جلسه ای (هر هفته یک جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش 10 دانش آموز مقطع دبیرستان با تشخیص اضطراب امتحان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و قبل و پس از مداخله و همچنین در پیگیری یک ماهه، پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیلبرگر و حرمت خود روزنبرگ را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل روند یک راهه (تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که اجرای این مداخله توانسته منجر به بهبود حرمت خود و کاهش معنادار اضطراب امتحان در افراد نمونه گردد (01/0 ˂ p) و این روند تا پیگیری یک ماهه نیز ادامه یافت. بطور کلی به نظر می رسد که انجام مداخله بر روی مؤلفه های زیربنایی آسیب شناسی روانی، از جمله حرمت خود پایین، می تواند اثرات مفید و همچنین پیشگیرانه ای در این زمینه داشته باشد و حتی بدون چالش عمدی با افکار، ممکن است بتوان تغییراتی در خودپنداره افراد ایجاد کرد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر بهبود حافظه نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود نارسایی های عملکرد حافظه در اختلال استرس پس از سانحه و ارتباط این نارسایی ها با شدت علائم اختلال، لزوم به کارگیری راهکارهای نوین بهبود حافظه را در این بیماران می طلبد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی در حافظه نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. برای این هدف، 4 نوجوان (2 دختر و2 پسر) با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از 2 ابزار تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه تأثیر حوادث) انتخاب گردیدند. سپس نمونه موردنظر به صورت انفرادی به مدت 20 جلسه تحت برنامه آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفت. همه آزمودنی ها در سه مرحله (پیش از آموزش، پس از آموزش و 2 ماه پیگیری) با استفاده از پاره تست فراخنای ارقام مستقیم و معکوس آزمون هوش وکسلر کودکان مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به افزایش توانایی حافظه افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه از مرحله پیش از آموزش تا پیگیری شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان ادعا نمود که آموزش حافظه کاری هیجانی می تواند گزینه مناسبی برای بهبود حافظه نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه باشد.
تأثیر بازتوانی شناختی بر عملکرد توجه متمرکز پراکنده و حافظه کاری در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی و خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات خواندن و ناتوانی در محاسبات ریاضی یکی از اساسی ترین مشکلاتی است که کودکان دچار ناتوانی یادگیری با آن مواجه هستند. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی تاثیر درمان توانبخشی نوروسایکولوژیکی بر عملکرد توجه و حافظه در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی و خواندن انجام شد. طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با سه گروه آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شهر تبریز بود، و نمونه مورد نظر از مناطق پنچگانه اختلالات یادگیری انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بود. بدین صورت که یک گروه 10 نفره شامل افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری خواندن، یک گروه 10 نفره شامل افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی و 10 نفر نیز شامل گروه گواه بود. تعداد جلسات درمانی 20 جلسه بود و هر جلسه 45 دقیقه به طول می انجامید. ابزار پژوهش شامل برنامه کامپیوتری توانبخشی نوروسایکولوژیکی Sound Smart و آزمون کامپیوتری توجه متمرکز- توجه پراکنده و حافظه بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد.تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>(p، به نحوی که توانبخشی نوروسایکولوژیکی باعث بهبود توجه و حافظه در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی و خواندن شده است.این مطالعه نشان داد که توانبخشی نوروسایکولوژیکی می تواند به عنوان یک روش اثربخش برای بهبود توجه و حافظه در افرادی که ناتوانی یادگیری ریاضی و خواندن دارند مورد استفاده قرار بگیرد.
مقایسه ی عملکرد عصب روان شناختی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد و همتایان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
75-86
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد عصب روان شناختی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد و همتایان عادی بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. جامعه آماری عبارت بود از: مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به بیمارستان آموزشی درمانی امام رضا (ع) شهرستان خرم آباد در سال 1395. نمونه شامل 30 نفر معتاد تحت درمان با متادون، و 30 نفر افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، آزمون گنجینه لغات و حافظه وکسلر و همچنین آزمون عملکرد پیوسته انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد عملکرد گروه سوءمصرف کننده مواد نسبت به گروه همتایان عادی تفاوت دارد (0/05> p ). نتیجه گیری: مصرف مزمن مواد روان گردان موجب آسیب نواحی متعدد مغزی همچون قشر پیش پیشانی و هیپوکامپ شده و در نتیجه باعث اختلال در کارکردهای شناختی این نواحی می گردد.
جنبه های هیجانی بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مشکلات بین فردی و روانشناختی در بیماران مبتلا به آلزایمر را می توان بر اساس جنبه های هیجانی بیماری آنها توضیح داد. مطالعات بسیاری نشان می دهد که بیماران مبتلا به آلزایمر توانایی پردازش هیجانات را حفظ کرده اند. این یافته نگاه رایج به این بیماران مبنی بر اینکه آنها بار هیجانی محرک ها را درک نمی کنند، زیر سوال می برد. این نگاه می تواند علت بسیاری از بدرفتاری هایی باشد که مراقبان بر این بیماران اعمال می کنند. به دنبال این یافته مهم، این سوال مطرح می شود که با وجود مشکل حافظه در این بیماران، این هیجانات تجربه شده تا چه اندازه بر آنها تاثیر می گذارد و آیا آنها هیجان و احساس تجربه شده پس از یک حادثه را به یاد می آورند؟ در این مقاله با پرداختن به دو مفهوم تقویت حافظه هیجانی و احساس بدون حافظه به این دو سوال پاسخ می دهیم. در آخر، به کاربردهای بالینی این یافته ها برای بیماران مبتلا به آلزایمر خواهیم پرداخت.
انتقال نزدیک و دور در آموزش ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش محوری حافظه کاری در شناخت عمومی، برنامه های تقویت ظرفیت حافظه کاری در سال های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را در حوزه های مختلف روان شناسی به خود جلب کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده بر انتقال نزدیک و دور در نوجوانان پسر با ظرفیت حافظه کاری پایین بود.
مواد و روش ها: 30 نفر از نوجوانان پسر مقطع متوسطه دوره های اول و دوم مدارس شهرستان دامغان که ظرفیت حافظه کاری پایینی داشتند، به طور داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه تقویت حافظه کاری سینا به عنوان برنامه مداخله به کار گرفته شد. گروه آزمایش، برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری سینا را با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، طی 20 جلسه دریافت نمودند. ظرفیت حافظه کاری شنیداری و دیداری با استفاده از تکالیف فراخنای عددی شنیداری و دیداری خرده آزمون های Wechsler و حافظه کاری بروزرسانی از طریق آزمون N-back در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سنجیده شد.
یافته ها: تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به بهبود ظرفیت حافظه کاری شنیداری گردید (001/0 > P)، اما بهبود معنی داری در ظرفیت حافظه کاری دیداری (085/0 = P) و بروزرسانی حافظه کاری (128/0 = P) مشاهده نشد.
نتيجه گيري: برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری با تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به انتقال نزدیک در برخی تکالیف می شود، اما در انتقال دور هیچ نتیجه معنی داری به دست نیامد.
مقایسه توانایی یادگیری و حافظه در افراد وابسته به مت آمفتامین با افراد وابسته به اوپیوئید و سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
229-244
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر به مقایسه توانایی یادگیری و حافظه در افراد وابسته به مت آمفتامین، اوپیوئید و سالم می پردازد. روش : روش تحقیق علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل مردان وابسته به مت آمفتامین، اوپیوئیدها و مردان سالم شهر تهران بود. نمونه متشکل از 20 مرد وابسته به مت آمفتامین، 17 مرد وابسته به اوپیوئید و 20 مرد سالم بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از آزمون یادگیری کلامی- شنیداری ری برای ارزیابی یادگیری و حافظه استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که افراد وابسته به مواد، نمرات پایین تری در یادگیری و حافظه نسبت به گروه سالم دارند. گروه اوپیوئید در توانایی یادآوری و بازشناسی اطلاعات ضعیف تر عمل کردند. گروه مت آمفتامین، تکرار بیشتر در یادآوری و تداخل بیشتر در بازشناسی واژه ها نشان دادند. نتیجه گیری : گروه وابسته به مواد، آسیب بیشتری در توانایی یادگیری و حافظه داشتند. بررسی بیشتر آسیب پذیری این گروه ها، رهنمودی برای مداخلات مناسب به ویژه در حوزه بازتوانی فراهم می آورد.
تاثیر قابلیت محیط (فراهم سازها) روی توجه و حافظه دانش آموزان دارای اختلالات ذهنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای افراد با ناتوانی های رشدی، درک رشد حرکتی، پایه ای مناسب را برای مداخله، درمان و بهبود این افراد فراهم می کند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر قابلیت محیط (فراهم سازها) روی توجه و حافظه دانش آموزان دارای اختلالات ذهنی ۶ تا ۹ ساله بود. این تحقیق کاربردی و از نوع نیمه تجربی )مداخله ای( بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دارای اختلال ذهنی ۶ تا ۹ ساله شهرستان بابل در سال ۱۳۹۶ بودند. ۵۰ دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایش یا کنترل قرار گرفتند (۲۵ نفر در هر گروه). آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت ۳۶ جلسه (۳ ماه و هفته ای ۳ جلسه) و هر جلسه ۳۰ الی ۴۵ دقیقه تحت آموزش و تمرین قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های توجه از توجه تولوز- پیرون و آزمون حافظه آندره ری استفاده شد. داده ها با روش آماری آنالیز کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که فراهم سازها در بهبود مهارت توجه تأثیر داشته است (۰۱/۰P<)، همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که فراهم سازها در متغیرهای حافظه تأثیری نداشت (۰۵/۰< P).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که لازم است به محیط و توانایی های محیطی و استفاده از روش های مناسب فراهم سازی در جهت بهبود توجه در کودکان دارای اختلال ذهنی توجه ویژه داشت، از طرفی در مورد حافظه نیازمند تحقیقات بالینی سازمان یافته تر است تا بتوان به طور یقین در مورد تأثیر فراهم سازها در حافظه نظر داد.