مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
شبکه معنایی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، نحوه پردازش واژه ها را در ذهن با ارائه یک مدل دسترسی واژگانی نشان می دهد. این مدل دسترسی بر پایه یک شبکه معنایی پیوندی مفهوم بنیاد استوار شده و مکانیسم دسترسی در آن به شیوه پردازشی فعال سازی تعاملی است. در تایید این مدل از آزمونهای تداعی معنایی و تصمیم گیری واژگانی استفاده شده است. یافته های تحقیق به کمک برخی عوامل موثر بر فرآیند دسترسی از قبیل بسامد، درخشندگی معنایی، تکرار درخشندگی و اثر وضعیت واژگانی، عملکرد این مدل را در رفع ابهام واژگانی در مورد واژه های هم نویسه تبیین می کند.
معماری اطلاعات: ارتباط فنون کتابداری و استاندارد تاپیکمَپ
حوزه های تخصصی:
فنون سازماندهی اطلاعات که در حوزه علوم کتابداری رشد و توسعه یافته است، امروزه در حوزه معماری اطلاعات کاربرد فراوانی پیدا کرده و بخشی از بستر این حوزه را تشکیل میدهد. از اینرو بین فنون سازماندهی در علوم کتابداری و معماری اطلاعات، ارتباط نزدیکی وجود دارد. استاندارد «تاپیکمَپ» از جمله این فنون، و الگوی جدیدی است که در حوزه معماری اطلاعات طرح شده و به خوبی این ارتباط را نشان میدهد. در این مقاله ابتدا به مفاهیم و ساختار نمایه، اصطلاحنامه و شبکه معنایی پرداخته میشود و در پایان استاندارد «تاپیکمَپ» و ساختار آن مورد بررسی قرار میگیرد
معناشناسی زهد در نهج البلاغه بر اساس روش معناشناختی ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی بخشی از دانش زبان شناسی یا شاخه ای مستقل از آن است که از رهگذر آن می توان به تحلیل معنای واژه ها و جمله های یک متن پرداخت و جایگاه دقیق کلمه ها و ترکیب های آن را با توجه به نظام معنایی که در آن قرار دارد، بدست آورد. این نوشتار به تحلیل معناشناختی واژه و مفهوم «زهد» در نهج البلاغه می پردازد. برای این منظور به واژه هایی که در حوزة معنایی زهد به عنوان واژة کانونی قرار داشته و ارتباط معنایی با آن دارند، توجه شده است.
تحلیل معناشناختی این مفهوم در نهج البلاغه نشان می دهد که این واژه، از معنایی تازه و متفاوت از مفهوم زهد حکایت دارد که با متفاهم آن در نظر اکثر افراد متفاوت است. تبیین و تحلیل معناشناختی واژه زهد در نهجالبلاغه که امری فراتر از مفهومشناسی توصیفی و تعریفی است، میتواند تصحیح کننده برداشتهای نادرست از این مفهوم والا بوده و تفاوت بین زهد در اسلام و رهبانیت را روشن گرداند. این مفهوم در نهج البلاغه در مقابل رغبت قرار گرفته است.
پیشنهاد الگویی بر متناسب سازی روش های معناشناسی در مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم متنی چندلایه و سرشار از پیچیدگی های زبانی معنایی است . یکی از سطوح این کتاب نیز لایه الفاظ است. بررسی تاریخ علوم قرآنی، بیانگر تلاش های گسترده بشر به منظور کشف معانی الفاظ و ارتباط آن ها با یکدیگر است. یکی از علوم نوبنیاد که دانشمندان علوم قرآن نیز از آن بهره برده اند، علم معناشناسی است. معناشناسی دانشی است که به کشف ساز و کار اجزاء تشکیل دهنده یک متن، به منظور دستیابی به لایه های معنایی آن می پردازد و در این راستا، به همه عوامل مؤثر در تشکیل معنای متن توجه م ینماید. این نوشتار با رویکردی معناشناختی به آیات قرآن، به بررسی نمونه هایی از الفاظ این کتاب شریف، بر اساس چارچوب های معناشناسی پرداخته و سعی در ارائه الگویی معناشناختی برای مطالعات قرآنی دارد؛ چرا که با این روش، عناصر و ابعاد گوناگونی که تشکیل دهنده معنای متن هستند، لحاظ می گردد و معناشناس، قادر به ارائه لایه ای جدید از معانی الفاظ آیات شریفه کتاب تدوین خواهد بود . روش پیشنهادی این نگارش، بررسی الفاظ قرآن، با دو نگاه جزئی نگر و کلی نگر است که در نگاه جزئی نگر، تبارشناسی واژه و نیز ارتباط هم نشینی، جانشینی و سیاق آن مورد دقت قرار می گیرد، و در نگاه کلی نگر، میدان، شبکه و نظام معنایی واژه بررسی می شود. مجموعه این عوامل، معرّف مؤلفه های معنایی واژه و ارائه کننده معنای آن، از دیدگاه علم معناشناسی است.
بررسی شناختی شبکه معنایی حرف اضافه «با» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«با» یکی از حروف اضافه پرکاربرد زبان فارسی است که نقش های دیگری از جمله ادات صفت و نقش وندی را نیز می پذیرد. مقاله حاضر در چارچوب معنی شناسی واژگانی شناختی به بررسی مفاهیم گوناگون مقوله «با» در نقش حرف اضافه می پردازد. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن تصادفی نبودن معانی گوناگون حرف اضافه «با» و ارائه شبکه معنایی حرف اضافه «با» است. نتایج حاصل از این تحقیق مؤیّد آن است که حرف اضافه «با» دارای شبکه معنایی منسجمی است که در آن ، مفاهیم گوناگون این حرف اضافه در قالب سه خوشه معنایی مختلف، شامل خوشه توافقی، تقابلی، و وضعیتی، حول محور یک معنای سرنمونی، که همان معنای مجاورت و همراهی است، در قالب ساختاری شعاعی قرار گرفته اند.
تحلیل و مقایسه فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی با فهرست سرعنوان های موضوعی کنگره از منظر ویژگی های ساختار زبانی و شبکه معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی به منزله ابزاری استاندارد و ملی جهت بازنمایی موضوعی کتاب های فارسی از سوی کتابخانه ملی ایران و سایر کتابخانه ها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش، بازشناسی عمیق ویژگی های سرعنوان های موضوعی فارسی در دو حیطه ساختار زبانی و شبکه معنایی است.
روش: پژوهش از نوع کاربردی است و به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است. دستور کار کدگذاری مطابق با پرسش های پژوهش، چارچوب تعریف شده، مبانی نظری به ویژه در حوزه زبان و بازنگری متخصصان آن حوزه تدوین شد. فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی ویرایش سوم و دو پیوست آن (11233 رکورد) و سرعنوان های موضوعی مشترک در فهرست کنگره و فارسی (9519 رکورد) به منزله جامعه آماری قرار گرفت. بخشی از داده ها از سطح جامعه آماری و بخشی دیگر از طریق نمونه تصادفی گردآوری شد.
یافته ها: طبق یافته ها از نظر ساختار زبانی، سرعنوان های موضوعی فارسی با 17/86 درصد از زبان طبیعی پیروی کرده اند و 87/79 درصد از سرعنوان ها پیش همارای طبیعی هستند. از نظر دستوری شکل غالب سرعنوان ها به صورت اسم (1/96 درصد) و گروه اسمی (87 درصد) است. تفاوت معناداری میان دو فهرست از نظر طبیعی یا مصنوعی بودن زبان، وجود یادداشت دامنه و وجود شماره رده برقرار است. از نظر شبکه معنایی، تفاوتی اساسی و معنادار میان دو فهرست سرعنوانی موضوعی فارسی و کنگره قابل مشاهده است. با توجه به ضعف و اشکال در شبکه روابط معنایی فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی لازم است این فهرست در جهت اصلاح و غنی سازی شبکه معنایی میان سرعنوان ها مورد بازنگری قرار گیرد.
بررسی شبکه معنایی حرف «فی» و اهمیت آن در ترجمه قرآن از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی معانی حرف اضافه «فی»، در قرآن، در چارچوب معنی شناسی شناختی می پردازد. معنی شناسی شناختی از رویکردهای نوظهور در علم زبان شناسی است که در آن، معمولاً معنای مکانی به عنوان معنای مرکزی و پیش نمونه برای حروف اضافه مکانی در نظر گرفته شده و سایر معانی زمانی، انتزاعی، استعاری و مجازی از آن منشعب می گردد. مجموعه این معانی به صورت یک شبکه به هم پیوسته نمایش داده شده و معنای پیش نمونه درمرکز آن قرار می گیرد. در این پژوهش، تمام کاربردهای این حرف، از قرآن استخراج گردیده و معانی آن ها با توجه به ترجمه های موجود و تفاسیر المیزان و مجمع البیان بررسی شده است. نگارندگان، به کمک دستاوردها و ابزارهای نظری مطروحه در معنی شناسی شناختی از قبیل طرح واره تصویری، مقولات شناختی، مفهوم پیش نمونه، شبکه شعاعی معنا، عنصر متحرک و زمینه، به ارائه معنای پیش نمونه این حرف پرداخته و سایر معانی آن را به کمک فرایندهایی مانند استعاره و مجاز به دست داده و در نهایت شبکه معنایی آن را ترسیم نموده اند. در نوشتگان کلاسیک، حدود ده معنی برای«فی» ذکر شده که شامل «ظرفیت، مصاحبت، تعلیل، استعلاء، الصاق، مترادف الی، مترادف من، مقایسه، تعویض و تاکید» است. در این پژوهش که با رویکردی شناختی به موضوع معانی حرف «فی» پرداخته است، 13 معنی مرتبط برای این حرف ارائه شده است .
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.