مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
حافظه کاذب
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 89- 1388 بود. نمونه آماری شامل 34 دانش آموز بود که از این تعداد 17 دانش آموز با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی که بر اساس ضابطه های تشخیصی کتاب راهنمای آماری و تشخیصی بیماری های روانی ویرایش چهارم مبتلا به این اختلال تشخیص داده شده بودند و 17 دانش آموز بدون این اختلال و همتاشده با دانش آموزان با نارسایی توجه- بیش فعالی بودند. به منظور سنجش ظرفیت حافظه کاری دانش آموزان از ""ماتریس حافظه کاری کورنولدی"" و برای سنجش حافظه کاذب از ""پارادایم دیس، رودیگر و مک درموت"" استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین حافظه کاری در این دو گروه دانش آموز وجود دارد به طوری که دانش آموزان بدون این اختلال عملکرد بهتری در آزمون حافظه کاری نشان دادند. هم چنین مشخص شد که دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی تحریفات حافظه بیشتری را هم در بازخوانی و هم در بازشناسی دارند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در هر دو گروه دانش آموز رابطه معکوس بین حافظه کاری و حافظه کاذب وجود دارد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی عملکرد ضعیف تری در حافظه کاری شان دارند و این احتمالاً منجر به بروز تحریفات حافظه بیشتری در این گروه می گردد.
تاثیر تقسیم توجه و دستگاه حسی مورد استفاده در مرحله مطالعه بر میزان یادآوری کاذب در مدل دیز- رودیگر- مک درموت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریه های مربوط به حافظه کاذب، برقراری رابطه معنایی بین اقلام آموختنی را که باعث افزایش آسیب پذیری فرد می شود، در سبب شناسی این خطای حافظه دخیل می دانند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش منحرف ساختن توجه افراد از طریق تقسیم توجه در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری طراحی و اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 462 دانشجو (355 دختر، 107 پسر) بودند که با استفاده از مدل دیز- رودیگر- مک درموت (DRM) مورد آزمون حافظه کاذب قرار گرفتند. مجموعه مرجع دیز- رودیگر- مک درموت شامل فهرست هایی از کلمات است که واژه های هر فهرست با یک کلمه تله که در فهرست موجود نیست ارتباط معنایی بالایی دارند و یادآوری کلمه تله به هنگام آزمون حافظه نشان دهنده حافظه کاذب است. نتایج نشان داد که میزان یادآوری کاذب گروه تقسیم توجه کمتر از گروه کنترل بود، اما بین دو گروه تقسیم توجه و تمرکز توجه تفاوتی مشاهده نشد. به علاوه، میزان یادآوری کاذب در فهرست هایی که به صورت دیداری ارایه شده بودند کمتر از فهرست هایی بود که به شکل شنیداری ارایه شدند. نتایج هم چنین تعامل معنا داری بین تقسیم توجه و نحوه ارایه فهرست ها نشان داد. به این نحو که تفاوت در میزان یادآوری کاذب در ارایه شنیداری و دیداری فقط در شرایطی قابل مشاهده بود که فرد با توجه کامل درگیر تکلیف شده باشد. نتایج پژوهش نشان داد که تقسیم توجه در مرحله مطالعه می تواند به عنوان یکی از راه-های موثر کاهش یادآوری کاذب در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری مورد توجه قرار گیرد.
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.
تعیین شبکه معنایی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظه کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند. مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.
پیش بینی حافظه کاذب دانش آموزان دختر بر اساس راهبردهای پردازش اطلاعات و مهارت های فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر پیش بینی حافظه کاذب بر اساس راهبرد های پردازش اطلاعات (سطحی و عمقی) و مهارت های فراشناختی در دانش آموزان دختر پایه هشتم و نهم شهر اصفهان بود. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. حجم جامعه این پژوهش عبارت بود از 25465 نفر از دانش آموزان دختر پایه هشتم و نهم مدارس عادی دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-96 که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با استفاده از جدول مورگان، 378 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش حافظه کاذب از آزمون حافظه کاذب دیس رودیگر مک درموت ( DRM ) استفاده شد. از پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت( MSLQ ) برای سنجش راهبردهای پردازش اطلاعات و از پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی (1996) برای سنجش مهارت های فراشناختی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آماری تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد خلاصه نویسی با حافظه کاذب رابطه مثبت و معنادار و درک مطلب با حافظه کاذب رابطه منفی و معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون انحنایی نشان داد رابطه آگاهی فراشناختی و خود بازبینی با بازشناسی کاذب به شکل انحنایی معنی دار شده است. نتیجه گیری :این نتایج نشان می دهد خلاصه نویسی حافظه کاذب را افزایش می دهد اما درک مطلب حافظه کاذب را کاهش می دهد. همچنین با افزایش آگاهی فراشناختی و هم چنین خود بازبینی، بازشناسی کاذب ابتدا زیاد می شود اما پس از ادامه یافتن این دو راهبرد از میزان بازشناسی کاذب کم می شود.
تحول حافظه کاذب در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ه دف پژوهش حاضر بررسی روند تحوّلی حافظة کاذب کودک ان 7 تا 12 ساله بود. 117 دانش آموز پایه های اول، سوم و پنجم دورة ابتدایی ب ا روش نمون ه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انت خاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از فهرستهای اصلی و فهرستهای متناسب با سن برنامة دی س رودی گر مک درمت (رودیگر و مک درمت، 1995) مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با بهره گیری از روش تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نش ان دادند ک ه با افزایش سن، یادآوری و بازشناسی صحیح و بازشن اسی کاذب فهرستهای اصلی و یادآوری صحیح، یادآوری و بازشناسی کاذب فهرستهای مت ناسب با سن، افزایش می یابند. همچن ین، نتایج حاک ی از آن بودندکه فهرستهای متناسب با سن نسبت به فهرستهای اص لی برنامة دیس رودیگ ر مک درمت ابزار مناسب تری برای بررسی تحولی حافظه کاذب اند.
اثربخشی درمان فراشناختی بر حافظه کاذب جانبازان مبتلا به اختلال به PTSD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان فراشناختی بر حافظه کاذب افراد مبتلا به اختلال استرس پس از یک سانحه بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون انجام شد. جامعه آماری آن همه جانبازان مبتلا به تشخیص PTSD مراجعه کننده به مراکز شهر اصفهان و شهرستان نجف آباد بودند. از بین آنها تعداد 30 بیمار مبتلا به PTSD به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار داده شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها در هر گروه قبل و پس از درمان به وسیله پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و آزمون حافظه کاذب رودیگر و مک درموت آزمایش شدند. هشت جلسه درمان گروهی فراشناختی روی گروه آزمایش انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، بهبودی معناداری در حافظه کاذب یافتند (05/0P<)؛ ولی تفاوت معناداری در مؤلفه یادآوری کاذب مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش مبنی بر تأثیر درمان فراشناختی بر بهبود کاذب، از این درمان برای بهبود این متغیرها در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه استفاده می شود.
مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حافظه و خواندن در تعامل نزدیک با یکدیگر هستند و پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی شهر اصفهان به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1395-1396 بودند. 50 نفر از دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان عادی نیز پس از همتاسازی براساس ملاک های هوش، سن و جنسیت و متناظر با محل تحصیل با گروه دانش آموزان نارساخوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387)، مقیاس وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون حافظه کاری کورنولدی (1995) و آزمون پارادیم درم (دیس- رودریگر- مکدرمت، 1995) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار ( SPSS20 ) با استفاده از روش های آمار توصیفی و از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z فیشر انجام شد. یافته ها: ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در هر دو گروه دانش آموز رابطه معکوس بین حافظه کاری و حافظه کاذب وجود دارد (05/0 p< ). با استفاده از آزمون z ، تفاوت دوضریب همبستگی معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین حافظه کاری و حافظه کاذب در این دو گروه دانش آموز وجود دارد. در اینجا پیشنهاد می شود در آموزش خواندن به کودکان با ناتوانی یادگیری به پیش نیازهای یادگیری همچون حافظه کاری توجه کنند. با توجه به وجود رابطه معکوس میان حافظه کاری و حافظه کاذب پیشنهاد می شود آموزش هایی که در زمینه حافظه کاری اعم از دیداری، شنیداری و اجرایی با استفاده از تصاویر، اعداد، کلمات و حروف به کودکان داده شود، تا زمینه ای برای پیشگیری از خطا در حافظه شود.
تأثیر القای خلق و بار هیجانی موقعیتی بر حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم اطلاعات غلط: با تأکید بر کنترل سوگیری عاطفی توجه، حافظه کاری و فاکتورهای عاطفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: براساس تحقیقات قبلی، خلق فرد بر توجه انتخابی و حافظه کاذب تأثیر دارد؛ اما پاسخ به این پرسش که کدام نوع خلق (منفی یا مثبت) و در کدام موقعیت هیجانی (منفی یا مثبت) بیشترین حافظه کاذب را ایجاد می کند، پژوهش های بیشتری می طلبد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن میزان و نحوه ی تأثیر القای خلق و بار هیجانی موقعیتی بر حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم اطلاعات غلط؛ با تأکید بر کنترل فاکتورهای شناختی و عاطفی انجام شد. روش: پژوهش با طرح نیمه آزمایشی بلوکی انجام گرفت. از میان دانشجویان سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه کردستان، با روش فراخوان و داوطلبانه، ۹۰ آزمودنی (۴۵ نفر دختر) با دامنه سنی ۱۸ تا ۳۳ سال انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از تکالیف شناختی استروپ، کاوش نقطه، ان بک و پارادایم اطلاعات غلط و پرسشنامه های افسردگی- اضطراب- استرس (DASS-۲۱) و حالات عاطفی مثبت و منفی (PANAS) استفاده شد. از طریق نسخه ۲۴ نرم افزار SPSS و با روش های کروسکال-والیس یک راهه و دوراهه و یو من-ویتنی، داده ها تحلیل شدند. یافته ها: بار هیجانی منفی تکلیف باعث ایجاد بیشترین میزان حافظه کاذب (۰/۰۰۱=p) و بار هیجانی مثبت و بدون بار هیجانی باعث کمترین میزان حافظه کاذب (۰/۰۰۱=p) شدند. نوع القای خلق تأثیری در میزان حافظه کاذب نداشت (۰/۵۷۸=p). بیشترین حافظه کاذب در همراه شدن القای خلق منفی و بار هیجانی منفی تکلیف ایجاد شد و کمترین حافظه کاذب با همراه شدن القای خلق مثبت و تکلیف بدون بار هیجانی به وجود آمد (۰/۰۱۹=p). نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که تأثیر بار هیجانی تکلیف در ایجاد حافظه کاذب بیشتر از القای خلق است. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی، تأثیر بار هیجانی تکلیف و القای خلق بر حافظه کاذب (در دو مرحله رمزگردانی و بازیابی) در سطوح مختلف انگیختگی نیز بررسی شود. بعلاوه نتایج این پژوهش جهت تعیین کاربردپذیری در محیط های قضایی و بالینی نیز بررسی شوند.