مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بازداری
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثر کوتا ه مدت آموزش کارکردهای اجرایی بر کاهش نشانه های کمبود توجه و بیشفعالی است.
روش: جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان بودند که در سال تحصیلی 88- 87 تحصیل می کردند. برای انجام پژوهش، 40 دانش آموز با اختلال کمبود توجه- بیشفعالی (10 نفر گروه کمبود توجه، 10 نفر گروه بیشفعال، 10 نفر گروه شاهد کمبود توجه و10 نفر گروه شاهد بیشفعال را به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و بررسی شدند. روش تحقیق، آزمایشی بود از پرسشنامه نشانههای اختلال کمبود توجه- بیشفعالی )براساس (DSM-IV استفاده شد. آموزش براساس تکنیک بازداری از طریق بازی انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) نشان داد، آموزش کارکردهای اجرایی در کاهش نشانههای کمبود توجه و بیشفعالی مؤثر واقع شده است.
نتیجهگیری: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر کاهش نشانههای کمبود توجه- بیشفعالی تاثیر دارد و می تواند در کنار سایر درمان های مربوط به این اختلال مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه بازداری پاسخ و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه ، فزون کنشی و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازداری پاسخ و کنترل تداخل هسته اصلی بسیاری از نظریه های تبیینی اختلال ADHD می باشند. هدف پژوهش بررسی بازداری و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به این اختلال و زیرریخت های آن در مقایسه با کودکان بهنجار بود.
روش: 45 کودک مبتلا به اختلال ADHD و 15 کودک بهنجار سنین 7 تا 12 سال شهر مشهد از طریق شیوه های نمونه گیری در دسترس انتخاب و آزمون های SNAP، CBCL، TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی جهت شناسایی و جایدهی کودکان مبتلا به این اختلال در زیرریخت ها (زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، زیرریخت غلبه با فزون کنشی / تکانشگری و زیرریخت ترکیبی) مورد استفاده واقع شد. آزمون رنگ واژه استروپ به منظور اندازه گیری بازداری و تداخل به کاربرده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری (ANOVA) و آزمون توکی تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد کودکان مبتلا به اختلال ADHD در مولفه زمان واکنش در محرک های همخوان و ناهمخوان به طور معناداری در مقایسه با کودکان بهنجار متفاوت می باشد. در مورد کنترل تداخل نتایج پژوهش نشانگر آن است که علیرغم وجود تفاوت بین کودکان مبتلا به ADHD و کودکان بهنجار، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. همچنین در مولفه های آزمون استروپ نیز علیرغم وجود تفاوت بین عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت های این اختلال، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با کودکان بهنجار در تکلیف استروپ ضعیف تر بود.
ویژگیهای روان سنجی مقیاس های سیستم بازداری و فعال سازی رفتار در دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس های سیستم بازداری رفتار(BIS) و سیستم فعال ساز رفتار(BAS) یک ابزار خود گزارش دهی است که توسط کارور و وایت، براساس نظریه گری ساخته شده است. هدف این مطالعه، بررسی الگوی کارور و وایت در گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز بوده است. بدین منظور، از روش تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی ساختار عاملی مقیاس های بازداری/ فعال سازی رفتار(BIS/BASS) استفاده گردید. این مقیاس ها، روی 188 نفر از دانشجویان دانشگاه اجرا شد. برای برآورد ضرایب اعتبار از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده گردید که نتایج آن ها رضایت بخش بود. تحلیل عامل نشان داد که این ابزار از چهار عامل به نام های بازداری(BIS)، کشاننده(BASD)، پاداش(BASR)و جستجوگری) (BISF ساخته شده و 98/47 درصد از واریانس کل را تبیین می کند. پایایی همگرا و واگرا، از دیگر شاخص هایی بودند که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. این اعتبار ها، از طریق دو زیرمقیاس افسردگی و اضطراب فهرست تجدیدنظر شده 90 سؤالی (SCL-90-R) بررسی گردید. ضرایب همبستگی مقیاس بازداری رفتار با افسردگی و اضطراب معنادار و به ترتیب برابر 22/0 و31/0 بود و نشانگر این است که مقیاس مذکور از روایی همگرا برخوردار است. نتیجه این که الگوی کارور و وایت [1] قابل تعمیم به فرهنگ ایرانی است.
مقایسه بازداری در کودکان دبستانی دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازداری یکی از مؤلفه های مهم کارکردهای اجرایی است که در مبتلایان به اختلال سلوک به عنوان یکی از عوامل مهم همبستگی (یا حتی علی) مطرح می شود. تحقیقات مختلف، نتایج متناقضی در رابطه با نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک گزارش کرده اند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه مؤلفه بازداری در کودکان دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار اجرا شده است.
روش: با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک و آزمون ریون، نمونه ای به حجم 38 نفر (19 کودک مبتلا به اختلال سلوک و 19 کودک به عنوان گروه مقایسه) از بین پسران دبستانی با دامنه سنی 11-8 سال انتخاب شدند. سپس با استفاده از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست، مؤلفه بازداری در دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه در میزان خطای ارتکاب کاذب که شاخص بازداری است در هیچ یک از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست تفاوت معناداری نداشتند. اما در مقیاس زمان واکنش تفاوت دو گروه معنادار بود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که پس از کنترل اختلال نقص توجه- بیش فعالی، میزان بازداری کودکان مبتلا به اختلال سلوک با همسالان بهنجار خود تفاوتی ندارد و احتمالاً نقص در بازداری در مبتلایان به اختلال سلوک، نقش اساسی ندارد.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری و سلامت روان در افراد معتاد وابسته به مواد مخدر و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بر اساس نظریه ی حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارد. این پژوهش به منظور مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری و سلامت روان در افراد معتاد و بهنجار مبتنی بر نظریه ی جفری گری انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر نوعی مطالعه ی مقطعی بود که در شش ماهه ی اول سال 1389 انجام شد. 50 آزمودنی معتاد (26 نفر به تریاک، 18 نفر به هرویین و6 نفر به مشتقات تریاک) و 50 فرد بهنجار با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات، همتاسازی شدند. برای بررسی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری از
پرسش نامه ی شخصیتی گری-ویلسون و برای سلامت روان از پرسش نامه ی افسردگی، اضطراب و تنش استفاده شد. داده ها با آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین دو گروه در دو سیستم فعال ساز رفتاری و بازداری رفتاری تفاوت معنی دار وجود دارد (05/0>P) ولی در سیستم ستیز و گریز تفاوتی مشاهده نشد (05/0P>). هم چنین میانگین نمرات گروه معتاد در مولفه های افسردگی، اضطراب و تنش نیز به طور معنی داری بیشتر از میانگین گروه بهنجار بود (05/0>P).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با فرضیات بنیادی نظریه ی حساسیت به تقویت گری و شرایط روان شناختی حاکم در افراد معتاد همسو می باشد.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.
مقایسه کارکردهای اجرایی بازداری و حل مسأله در نوجوانان با و بدون سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی، کارکردهای خودتنظیمی اند که توانایی فرد برای بازداری، خود تغییری، برنامه ریزی، سازماندهی، استفاده از حافظه کاری، حل مسأله و هدف گذاری برای انجام تکالیف و فعالیت های درسی را نشان می دهد. هدف این مطالعه، مقایسه کارکردهای اجرایی بازداری و حل مسأله در نوجوانان با و بدون سوء مصرف مواد می باشد. در این مطالعه علی مقایسه ای، 15 نفر از نوجوانان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر بیرجند و 15 نفر از نوجوانان عادی که از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه اول همسان بودند، انتخاب شدند. از آزمون ویسکانسین برای ارزیابی کارکردهای اجرایی بازداری و پرسشنامه ی حل مسئله هپنر و پترسن استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین نمره کارکردهای اجرایی بازداری و حل مسئله (به جز سبک گرایش- اجتناب) در افراد معتاد و سالم تفاوت معناداری داشت. همچنین یافته ها نشان داد که میانگین نمره کارکرد اجرایی بازداری و حل مسأله در افراد سالم و معتاد بر حسب تحصیلات و جنس تفاوت معنی داری نداشت و رابطه معنی داری بین کارکردهای اجرایی بازداری و حل مسئله در افراد سالم و معتاد بر حسب سن و مدت مصرف مواد به دست نیامد. یافته های این پژوهش که نشان می دهد افراد معتاد در کارکردهای اجرایی بازداری و حل مسأله ضعیف تر از افراد بدون سوء مصرف مواد می باشند، می تواند در برنامه های پیشگیری و آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار و داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی یک اختلال روانی عصبی شایع بین کودکان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار با داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی بود. تعداد 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی در دو گروه درمانی با داروی روان محرک و توانبخشی شناختی رایانه یار مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- ویرایش چهارم (SNAP-IV)، فرم کوتاه آزمون هوش تجدید نظر شده وکسلر کودکان (WISC-R)و پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) بود. نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه یار منجر به کاهش موثر و ماندگار در نشانه-های بالینی آزمودنی ها شد. به علاوه، با وجود بیشتر و ماندگارتر بودن کاهش نشانه های بالینی در گروه توانبخشی شناختی رایانه یار نسبت به گروه داروی روان محرک، این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نشد. به طور کلی، آموزش-های شناختی نه تنها نشانه های شناختی را بهبود بخشید، بلکه نشانه های حرکتی- انگیزشی این اختلال را نیز حتی با اثربخشی بیشتر کاهش داد. بنابراین، توانبخشی شناختی رایانه یار را می توان به عنوان جایگزین داروی روان محرک پیشنهاد کرد.
مقایسه سیستم های فعال سازی- بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بر اساس نظریه حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار می باشد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی مقطعی و جامعه آماری آن شامل کلیه مصرف کنندگان مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون، مصرف کنندگان شیشه، هروئین و تریاک و ترک کنندگان هروئین در شهر اصفهان در سال 1392 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، 150 مصرف کننده مواد مختلف و 30 نفر غیر مصرف کننده انتخاب شدند و پرسش نامه شخصیتی گری ویلسون (GWPQ) مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه ها از لحاظ میزان فعال سازی رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0p<). اما از لحاظ سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز بین گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد (05/0p>). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد میانگین فعال سازی رفتاری در گروه مصرف کننده هروئین به میزان معنی داری بیشتر از گروه های هنجار، ترک کنندگان هروئین و تریاک و مصرف کنندگان متادون است (05/0p<). هم چنین میانگین فعال سازی رفتاری در مصرف کنندگان شیشه به میزان معنی داری بیشتر از ترک کنندگان تریاک و مصرف کنندگان متادون است (05/0p<). بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: این تحقیق از نتایج حاضر از این فرضیه که افراد مصرف کننده مواد از بیش فعالی سیستم فعال ساز رفتار برخوردار هستند، حمایت کرد.
بررسی بازداری رفتاری در مبتلایان به وسواس شستشو: پارادایم توقف علامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علایم وسواس شستشو، احتمال نقص در بازداری رفتاری را مطرح می سازند. پارادایم توقف علامت در بررسی بازداری رفتاری به کار می رود و از آن جا که تکلیف توقف علامت، نیازمند بازداری یک پاسخ حرکتی به راه افتاده است، هدف این پژوهش، بررسی بازداری رفتاری در افراد مبتلا به وسواس شستشو در چهارچوب این پارادایم بوده است.
روش کار: نمونه های این مطالعه ی توصیفی پس-رویدادی از میان مبتلایان مراجعه کننده به مطب روان پزشکان در سطح شهر مشهد انتخاب شدند که شامل 30 نمونه ی بالینی مبتلا به اختلال وسواس شستشو و 30 نمونه ی غیر مبتلا به وسواس بودند. پرسش نامه های افسردگی بک ویرایش II، پرسش نامه ی بازنگری شده ی اختلال وسواسی اجباری و آزمون توقف علامت در کلینیک روان شناسی دانشکده ی علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد بر روی نمونه ها اجرا گردیدند. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزارSPSS نسخه ی بیست، تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان دهنده ی معنی دار شدن عامل گروه است (05/0>P و 37/4=F). بررسی آزمون های تعقیبی مربوط به تاثیرات بین آزمودنی ها نشان داد که تفاوت میانگین ها در متغیر زمان واکنش علامت توقف معنی دار بوده است (05/0>P، 90/8=F). در این میان، تفاوت مربوط به میانگین های مربوط به متغیر تاخیر زمان واکنش معنی دار نشده است (18/0=P، 83/1=F).
نتیجه گیری: معنی دار شدن تفاوت مربوط به متغیر زمان واکنش علامت، نشان دهنده ی نقص بازداری حرکتی است که در افراد دچار وسواس شستشو با علایم اصلی این اختلال، هماهنگی دارد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی در بازداری رفتاری مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به مشکلات فراوانی که افراد مبتلا به وسواس در زمینه بازداری مواجهه هستند، لزوم توجه بیشتر به روش های درمانی جدید برای بهبود بازداری را در این اختلال برجسته می نماید. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در بازداری رفتاری مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی انجام گرفت. روش: در یک پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بدون گروه کنترل تعداد 9 بیمار مبتلا به وسواس فکری عملی به شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از ابزارهای مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه ییل-براون (1989) انتخاب گردیدند و سپس طی20 جلسه، تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند. همه آزمودنی ها قبل و پس از آموزش با استفاده از تکلیف برو/ نرو و آزمون تی همبسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج از کاهش معنادار نمرات آزمودنی ها در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون، در سه مؤلفه خطای ارائه، خطای حذف و زمان واکنش پاسخ آزمون برو/ نرو حکایت داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان بیان نمود که آموزش حافظه کاری هیجانی گزینه مناسبی برای بهبود بازداری رفتاری بیماران مبتلابه اختلال وسواس فکری-عملی باشد.
بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه عامل سرشتی بازداری رفتاری و عوامل شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه مولفه تکاملی-سرشتی بازداری رفتاری و مولفه های شناختی بوده است. فرض بر این است که بازداری رفتاری به عنوان یکی از علل تاریخچه ای نوعی و فردی علایم اضطراب اجتماعی، به همراه مولفه های فردی و شناختی مانند سوگیری در توجه و تعبیر رخدادهای اجتماعی، موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می شود. روش کار: در این پژوهش مقطعی، در سال 91-1390 تعداد 408 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه های شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان، پرسش نامه های بازداری رفتاری بزرگسالان، گذشته نگر بازداری رفتاری، کانون توجه، پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی خطی گام به گام با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند. یافته ها: تمامی متغیرها، به طور معنی داری با اضطراب اجتماعی همبستگی داشتند (05/0 P<). هم چنین متغیرهای سرشتی و شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشتند. در نهایت الگوی پیش بینی که در آن بازداری رفتاری به همراه عوامل شناختی موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می گردد، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از ابزارهای پژوهش به عنوان وسیله ای برای پیش بینی و در نهایت غربالگری افراد در معرض ابتلا به اضطراب اجتماعی بهره برد. هم چنین با توجه به تاثیر عوامل شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی، می توان آموزش های مبتنی بر شکل گیری باورها و دیدگاه های متناسب و منطقی را از سنین پایه شروع کرده و این آموزش ها را در درمان نیز به کار برد.
بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری در دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری در دانش آموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی انجام شد. مواد و روش ها:روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد بود. برای آموزش کارکردهای اجرایی، از بسته آموزشی کارکردهای اجرایی که شامل 10 بازی آموزشی نرم افزاری و 10 بازی آموزشی مداد- کاغذی برای کارکردهای اجرایی بود، استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر این بسته آموزشی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری، 34 دانش آموز با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی به روش نمونه گیری ترکیبی از مدارس ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18 نفر) و شاهد (16 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت بیست جلسه 70 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. داده های به دست آمده از آزمون های هوشی Raven، 2d، Stroop، حافظه ارقام در Wechsler و آزمون Cornoldy با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (درون، بین آزمودنی) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:آموزش کارکردهای اجرایی در بهبود توجه و حافظه کاری دانش آموزان با هوش مرزی به طور معنی داری مؤثر واقع شد. این آموزش بیشترین تأثیر را در بهبود حافظه کاری دیداری و شنیداری، کاهش خطا و افزایش کارایی تمرکز در آزمون 2d داشت و در آزمون Stroop بر خلاف بهبودی در کارکردها، فقط قادر بود تا در زمان واکنش تأثیر معنی داری داشته باشد و تأثیر معنی داری در کاهش خطا و افزایش پاسخ نداشت. همچنین، در افزایش کارایی کل در آزمون 2d که نشان دهنده سرعت آزمودنی بود، نیز مؤثر واقع نشد. نتیجه گیری:نتایج این پژوهش در مجموع اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توجه، بازداری و حافظه کاری دانش آموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی را تأیید کرد.
رابطه بین راهبردهای تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی در تکواندوکاران لیگ برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین راهبردهای تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی در تکواندوکاران لیگ برتر بود. بدین منظور، 110 تکواندوکار به صورت نمونه گیری تصادفی از جامعه تکواندوکاران ایرانی شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر انتخاب شدند و پرسش نامه های تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی را تکمیل نمودند. داده ها از طریق آزمون های آماری هم بستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره به روش هم زمان و آنوا تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که راهبردهای تنظیم هیجان با سرسختی ذهنی رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که راهبرد بازارزیابی به صورت مثبت و راهبرد بازداری به صورت منفی، درمجموع 48/0 درصد از تغییرات سرسختی ذهنی را تبیین می کنند. علاوه براین، نتایج آنوا نشان می دهد که مردان نسبت به زنان به شکل معناداری از راهبردهای بازارزیابی بیشتر و بازداری کمتری استفاده می کنند. براساس نتایج پژوهش حاضر، راهبردهای تنظیم هیجان می تواند برای پی ریزی مداخلات و برنامه های آموزشی سرسختی ذهنی آن ها موردتوجه قرار گیرد.
پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با استفاده از انعطاف پذیری ذهن، بازداری و توجه پیوسته در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری ذهن، بازداری و توجه پیوسته) در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان دختر است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان خورموج هستند که در سال 94 – 95 تحصیل کرده اند. نمونه پژوهش شامل 117 نوجوان دختر مقطع متوسطه دوم است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نرم افزارهای ویسکانسین، استروپ و عملکرد پیوسته می باشند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که انعطاف پذیری و بازداری پیش بینی کننده سرزنش خود؛ انعطاف پذیری، بازداری و توجه پیوسته پیش بینی کننده نشخوارگری؛ انعطاف پذیری شناختی و بازداری شناختی پیش بینی کننده راهبرد تمرکز مجدد مثبت؛ انعطاف پذیری شناختی و توجه پیوسته، پیش بینی کننده ارزیابی مجدد و توجه پیوسته و بازداری پیش بینی کننده توسعه دیدگاه بوده است. همچنین بازداری شناختی توانسته است که میزان فاجعه سازی را در نوجوانان گروه نمونه پیش بینی کند. نتایج: این نتایج رهنمودهایی به منظور بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با استفاده از کارکردهای اجرایی را ارائه می دهد.
بررسی اثر درمان با بوپرنورفین بر توانایی مهار تکانه در سوء مصرف کنندگان مواد
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اعتیاد یکی از بزرگ ترین معضل های اجتماعی است که آثار سوءی برای خانواده ها و سوء مصرف کنندگان مواد در پی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر درمان با بوپرنورفین بر توانایی مهار تکانه در سوء مصرف کنندگان مواد بوده است.
مواد و روش کار: این مطالعه به صورت شبه آزمایشی و به شیوه ی پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی انجام شد. جامعه ی آماری این مطالعه کلیه ی سوء مصرف کنندگان موادی است که طی شش ماهه ی دوم سال ۱۳۹۵ به مراکز ترک اعتیاد در شهر ساری مراجعه کردند. نمونه مورد مطالعه ۳۴ سوء مصرف کننده مواد بودند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده، قبل و ۵۰ روز پس از درمان نگه دارنده با بوپرنورفین مورد ارزیابی قرار گرفتند. از مقیاس تکانشگری بارات و آزمون برو - نه - برو برای سنجش توانایی مهار تکانه در سوء مصرف کنندگان مواد استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t وابسته تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج آزمون تی حاکی از کاهش معنی دار نمره ی کل تکانشگری و تکانشگری شناختی در مقیاس بارات و کاهش معنی دار شاخص های بازداری در آزمون برو- نه- برو پس از درمان نگه دارنده با بوپرنورفین بوده است.
بحث و نتیجه گیری: مطابق با یافته های این مطالعه درمان نگه دارنده با بوپرنورفین راهبرد مؤثری برای افزایش توانایی بازداری و مهار تکانه در سوء مصرف کنندگان مواد می باشد. در مواردی که کاهش رفتارهای تکانشی سوء مصرف کنندگان مواد در دوره ی ترک مورد هدف باشد، می توان از درمان با بوپرنورفین استفاده کرد.
بررسی نقش کارکردهای اجرایی(حافظه فعال و بازداری) در پیش بینی حافظه ی آینده نگر رویدادمحور و زمان محور نوجوانان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: . حافظه آینده نگر یک پیش ساز مهم برای زندگی مستقل نوجوانان محسوب می شود و می تواند به سایر کارکردهای اجرایی وابسته باشد. هدف: لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کارکردهای اجرایی(حافظه فعال و بازداری) در پیش بینی حافظه ی آینده نگر رویدادمحور و زمان محور نوجوانان انجام شد . روش: این پژوهش در قالب یک طرح همبستگی صورت گرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان آذر شهر در سال 94-1393می باشد. در این پژوهش مجموعا 150 دانش آموز (67 = پسر و 83 = دختر) با میانگین سنی 05/16 سال به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از آزمون حافظه آینده نگر، حافظه فعال و آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون چندمتغیری(همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که کارکرد های اجرایی(حافظه فعال و بازداری) با ضریب همبستگی 52/0 توانستند حدود 27/0 درصد تغییرات مربوط به حافظه آینده نگر رویدادمحور و با ضریب همبستگی 32/0 توانستند حدود 10/0 درصد تغییرات مربوط به حافظه آینده نگر زمان محور را تبیین نمایند. در این بین تنها حافظه فعال و انحراف معیار زمان واکنش آزمون دیداری عملکرد پیوسته توانستند حافظه آینده نگر رویدادمحور را به صورت مثبت پیش بینی کنند. همچنین تنها حافظه فعال توانست حافظه آینده نگر زمان محور را پیش بینی کند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت حافظه فعال به عنوان یک مکانیسم زیر بنایی در بهبود عملکرد حافظه آینده نگر عمل می کند.
اثربخشی آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخش آموزش مداخله روان شناسی بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد تبریز بودند که تعداد 40 نفر از این افراد به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند آنگاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. مداخله روان شناسی مثبت گرا طی 10 جلسه 90 دقیقه ای بر روی شرکت کنندگان گروه آزمایش انجام شد، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. بعد از اتمام جلسات آموزشی گروه آزمایشی، از افراد هر دو گروه مجدداً پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، آزمون سنجش ظرفیت حافظه فعال و تست کامپیوتری استروپ استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس آنالیز شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا بر ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری، بازداری و حافظه فعال) دانشجویان اثربخش است. درنتیجه می توان از روش آموزش مداخله روان شناسی مثبت گرا به عنوان روشی کارآمد برای ارتقاء عملکرد کارکردهای اجرایی استفاده نمود.