مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
خودپنداره
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
240 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری پیش بینی اختلالات رفتاری و هیجانی در کودکان آزاردیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی و تجارب نامطلوب دوران کودکی والدین با میانجی گری خودپنداره شخصی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و با روش تحلیل مسیر است. 300 نفر از کودکان آزاردیده مراجعه کننده به کلینیک مشاوره شاهد و ایثارگر شهر خرم آباد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندر وال، ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران، علائم کودک و نوجوان گادو و اسپرافکین و مقیاس خودپنداره کودکان پیرز و هریس را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد 1/81 درصد از تغییرات واریانس اختلالات رفتاری و هیجانی کودکان توسط متغیرهای پژوهش قابل پیش بینی است. همچنین، نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی و تجارب نامطلوب دوران کودکی والدین بر اختلالات رفتاری و هیجانی کودکان به واسطه نقش میانجی گر خودپنداره شخصی بود. این نتایج برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان خانواده و جامعه که با قربانیان خشونت خانگی و خانواده های آنها کار می کنند، مفید است.
تأثیر سقف شیشه ای بر ایده های خلاقانه زنان با تعدیل گری متغیر خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
161 - 180
حوزه های تخصصی:
امروزه، یکی از موضوعات اساسی در زمینه توسعه سازمان ها، توجه به ایده های خلاقانه نیروی انسانی است. قشر عظیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند، لذا توجه به استعداد و نقش زنان در توسعه سازمان ها ضرورت دارد. هدف از انجام دادن پژوهش حاضر بررسی تأثیر سقف شیشه ای بر ایده های خلاقانه زنان شاغل در واحدهای ستادی ادارات استان لرستان با تعدیل گری متغیر خودپنداره آنان بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه کارکنان زن واحدهای ستادی ادارات استان لرستان تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 306 نفر به عنوان نمونه از میان کارکنان انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسش نامه سقف شیشه ای بابایی زکلیکی (1385)، پرسش نامه خلاقیت مقیمی و رمضان (1390) و پرسش نامه خودپنداره کالیفرنیا (1986) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار pls استفاده شد. نتایج نشان داد که سقف شیشه ای بر ایده های خلاقانه زنان تأثیر دارد و همچنین بین این دو متغیر همبستگی منفی وجود دارد. همچنین، نتایج حاصل از آزمون معادلات ساختاری نشان می دهد که متغیر خودپنداره در رابطه با تأثیر سقف شیشه ای بر ایده های خلاقانه زنان شاغل در واحدهای ستادی ادارات استان لرستان نقش تعدیل کننده دارد.
ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری دانشجویان اثر تعیین کننده بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و سرنوشت جامعه دارد؛ بنابراین بررسی عوامل تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری آن ها ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. تعداد ۴۱۱ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مسئولیت پذیری کردلو (۱۳۹۵)، پرسشنامه سبک هویت (۱۹۸۹) و مقیاس خودپنداره راجرز (۱۹۵۷) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۵ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: ضرایب همبستگی محاسبه شده بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری مثبت و معنی دار و همبستگی بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با مسئولیت پذیری منفی و معنی دار بود (۰/۰۱>p). همچنین ضرایب مربوط به تأثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (t=۵/۱۷, β=۰/۰۲۸)، سبک هویت هنجاری (t=۴/۳۲, β=۰/۰۴۷) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی (t=-۳/۲۷, β=-۰/۰۵۶) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۵>p). ضرایب مسیر مستقیم هر سه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که خودپنداره براساس سبک های هویت، مسئولیت پذیری را میانجی گری می نماید؛ بنابراین متولیان امر باید سعی کنند نسبت به مسئولیت پذیری دانشجویان براساس سبک های هویت تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
57 - 69
حوزه های تخصصی:
یکی ازعمده ترین مسائلی که نوجوانان با آن مواجه اند مشکلات مرتبط با بدتنظیمی هیجان و تاثیر آن بر خودپنداره افراد است. دراین پژوهش به مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان پرداخته شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون باگروه کنترل بود. 30 نفر از نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های شهراصفهان، ازطریق مصاحبه و احراز نمره بالا(90>)در پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان انتخاب شدند و در سه گروه(10 نفری) درمان آرام سازی حالت، تنظیم هیجان و کنترل به صورت تصادقی جایگذاری شدند. افرادگروه های مداخله 8 جلسه 90دقیقه ای دربازه زمانی 8هفته دریافت کردند و افراد گروه کنترل دراین مدت مداخل ه ای دریافت ننمودند. قبل و بعد از مداخله نیز تمامی افراد به پرسشنامه خودپنداره راجرز پاسخ دادند. داده های حاصل با استفاده ازتحلیل کواریانس تک متغیره مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان تنظیم هیجان توانست میزان خودپنداره منفی نوجوانان را کاهش دهد، درحالی که درمان آرام سازی حالت بر آن موثر نبود. نتایج پژوهش نشان دادکه مداخله تنظیم هیجان نسبت به آرام سازی حالت در کاهش خودپنداره منفی نوجوانان موثرتر است.
تدوین مدل نظم جویی شناختی هیجان براساس مؤلفه های خداپنداره، خودپنداره و سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری پیش بینی نظم جویی شناختی هیجان براساس خداپنداره−خودپنداره، سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (تحلیل مسیر) می باشد. شرکت کنندگان شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه خداپنداره−خودپنداره برای مداخلات معنوی جانبزرگی، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و پرسشنامه نیرومندی من مارکستروم بود. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و لیزرل مورد تجزیه و تحیل قرار گرفت.
نتائج: نتائج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی اولیه مفروض اولیه برازش مطلوب را نداشت و مسیرهای خداپنداشت و دلبستگی اجتنابی معنادار نشد. بعد از حذف این مسیرها، مدل اصلاح شده برازش مطلوب پیدا کرد. مدل اصلاح شده به این شکل است که خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من توانستند نظم جویی انطباقی و غیرانطباقی شناختی هیجان را پیش بینی کنند. همچنین خداپنداره و سبک دلبستگی ایمن، توانستند بدون میانجی گری نیرومندی من نظم جویی غیرانطباقی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: براساس نتائج حاصله می توان گفت که خداپنداره در مقابل خداپنداشت در افراد بیشتر باشد، نظم جویی شناختی هیجان غیرانطباقی در آنها افزایش می دهد. همچنین دلبستگی ایمن در افراد، نظم جویی غیرانطباقی شناختی هیجان را کاهش می دهد. همچنین خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من، راهبرد انطباقی و غیرانطباقی نظم جویی شناختی هیجان را پیش بینی می کند. بدین سان می توان در روابط بین فردی، موضوعات تربیتی، خانوادگی، مذهبیِ، معنوی و درمانی به متغیرهای یاد شده توجه نمود.
نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و بر اساس مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهرستان اقلید استان فارس در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه 250 نفر از دانش آموزان بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پس از بررسی سؤالات مربوط به قد و وزن آزمودنی ها، دانش آموزان با شاخص توده بدنی 25 به بالا به عنوان مبتلا به اضافه وزن و چاقی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد، خودپنداره منداگلیو و پی ریست (1995)، خودکارآمدی ورزش کرل و همکاران (2007)، خودگردانی میلر و براون (1999) و رفتار کاهش وزن از بخش رفتار پرسشنامه مظلومی محمودآباد و همکاران (1397) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار LISREL 8.8 تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد، خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره بر رفتارهای مرتبط با کاهش وزن تأثیر مستقیم و معنی دار دارند (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که خودگردانی از نقش میانجی در رابطه با خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن برخوردار است.
نتیجه گیری: با افزایش خودکارآمدی ورزشی، خودپنداره و خودگردانی، رفتارهای مرتبط با کاهش وزن نیز افزایش خواهد یافت. لذا، بهتر است در محیط هایی که درمانگران مشغول به کار هستند، به خودکارآمدی، خودپنداره و خودگردانی نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن توجه بیشتری داشته باشند.
ارائه مدل مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
36 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل پیش بینی مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی با شیوه تحلیل مسیر با مشارکت 411 نفر از دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات در سال 1401 انجام شد. نمونه گیری به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مسئولیت پذیری، سبک های هویت و مقیاس خودپنداره جمع آوری شدند. تحلیل داده ها در نرم افزار AMOS -24 با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها : بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری همبستگی مثبت و معنی دار و بین سبک هویت سردرگم/اجتنابی با مسئولیت پذیری همبستگی منفی و معنی دار وجود داشت (01/0> p ). همچنین ضرایب مربوط به تاثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (028/0= β ، 17/5= t )، سبک هویت هنجاری (047/0= β ، 32/4= t ) و سبک هویت سردرگم/اجتنابی (056/0-= β ، 27/3-= t ) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود(۰5/0> p ). ضرایب مسیر مستقیم هرسه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنادار بود (۰۱/0> p ). نتیجه گیری: مطالعه نشان داد مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت قابل پیش بینی بود. همچنین نقش میانجی خودپنداره در رابطه سبک های هویت با مسئولیت پذیری مورد تایید قرار گرفت
بررسی نقش «شبکه های اجتماعی» بر ارتباطات میان فردی و خودپنداره دانش آموز دوره دوم متوسطه (مطالعه موردی: مدارس شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
49 - 63
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی غیربومی و بین المللی بر ارتباطات میان فردی و خودپنداره کاربران دانش آموز دوره دوم متوسطه شهر اصفهان می پردازد. این مطالعه با ابزار پرسشنامه و روش پیمایش صورت پذیرفته و در آن ارزیابی میزان استفاده دانش آموزان از شبکه های اجتماعی غیربومی و نحوه مهارت های ارتباطاتی میان فردی و تأثیرات آن بر خودپنداره آنها؛ مورد مطالعه، ارزیابی و بررسی قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش، قریب به 93000 نفر محصل دارا می باشد که تعداد نمونه آماری برمبنای فرمول کوکران و احتساب ضریب خطا 385 نفر احصاء گردید. نمونه های آماری این مطالعه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با پرسشنامه های دارای روایی(اعتبار) و پایایی مورد سنجش قرار گرفتند. در نهایت اطلاعات استخراج شده توسط راهکارهای آمار توصیفی و استنباطی مورد پایش، تجزیه و تحلیل واقع و به کمک آزمون همبستگی پیرسون، مشخص شد: کاربست شبکه های اجتماعی توسط نمونه آماری بر ارتباطات میان فردی (586/0) و خودپنداره کاربران (658/0) نقش دارد.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب اجتماعی به ترس آشکار و پیوسته از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد. خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی نقش قابل ملاحظه ای می تواند داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان بود. مطالعه ی حاضر از نوع طرح های همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. از جامعه دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ای با حجم 300 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت خود نف، مقیاس خودپنداره بک و همکاران (1990)، پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران (2000) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای spss نسخه 25 و AMOS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها نشان داد، شفقت به خود به میزان 3/22 درصد از مسیر بین خودپنداره و اضطراب اجتماعی می کاهد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که شفقت به خود در رابطه خودپنداره و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای جزئی دارد (05/0>p). شفقت به خود در رابطه تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر نقش واسطه ای جزئی دارد(05/0>p). خودپنداره بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان تاثیر منفی دارد(05/0>p). تصویر بدنی بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر اثر مستقیم دارد(05/0>p). یافته های پژوهش، نشانگر اهمیت خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی بود و شفقت به خود، بین خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی نقش میانجی دارد.
تبیین اثر میزان تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه براساس نقش میانجی گر کیفیت رابطه والد-فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
255 - 272
حوزه های تخصصی:
با هدف تبیین نقش میانجی کیفیت رابطه والد- فرزند بین تحصیلات والدین بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماری دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونه مورد بررسی به پرسشنامه متشکل از پایگاه اقتصادی اجتماعی، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل، میزان تحصیلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند برخلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان در شهر تهران در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
166-133
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه به منظور ایجاد توسعه سیاسی، مشارکت همه آحاد جامعه در امور سیاسی ضروری است. بنابراین مشارکت زنان در همه فعالیت های اجتماعی مانند سیاست لازمه توسعه سیاسی است؛ به نحوی که می توان گفت اقلیت بودن زنان در امور سیاسی، موجبات ناتمامی دموکراسی را در جامعه فراهم می کند و شناخت عوامل مؤثر بر آن مانند خودپنداره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان شهر تهران است. روش: روش تحقیق ازنظر مسیر توصیفی (پیمایش) و ازنظر هدف کاربردی بوده است. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در بین 389 نفر از زنان شهر تهران واقع در سن مشارکت سیاسی که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، جمع آوری شده است. یافته ها: بین مؤلفه های تصور از طبقه اجتماعی-اقتصادی، تصور از مذهب، عقیده و پندار نسبت به شخصیت، تصور از جنسیت خود، تصور نسبت به سن خود و ادراک نسبت به توانایی های خود با مشارکت سیاسی زنان رابطه وجود دارد که درمجموع خودپنداره زنان 7/41 درصد از کل واریانس مشارکت سیاسی آنها را تبیین می کند. بحث: بنابراین می توان گفت که آنچه متضمن مشارکت بالاتر است عملا در دل شاخصه های توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه متبلور می شود. پس می توان ادعا کرد که هرچقدر عرصه سیاست و جامعه دمکراتیک تر و فرهنگ مدارای جنسیتی در جامعه پذیرفته تر باشد، درک زنان از خود و توانایی های خود و به طورکلی خودپندارگی آنان از خود بیشتر می شود و این زمینه را برای حضور پررنگ تر زنان در هر حوزه در جامعه افزایش می دهد، همچنین مشارکت در فضاهای بسته اجتماعی به اشکالی نو جلوه گر می شود که راه را برای تغییر نهادی در سطح اجتماع محله و بسترهای خردتر با هدف آماده سازی جامعه در جهت اثرگذاری بیشتر زنان فراهم می کند. تمامی متغیرهای زمینه ای و مستقل تحقیق در چارچوب تحولات ساختاری زنان قابل فهم است و این جز به تحول کیفی از خودپنداری جمعی زنان از خود نبودهاست.
بررسی اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر خودپنداره، ادراک شایستگی و رشد اجتماعی دانش آموزان دیرآموز پایه پنجم آذرشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
13 - 38
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، تعیین اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر خودپنداره، ادراک شایستگی و رشد اجتماعی دانش آموزان دیرآموز پایه پنجم مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دیرآموز دختر پایه پنجم ابتدایی شهر آذرشهر در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده بودند. در فرآیند نمونه گیری، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد؛ به طوری که از بین دانش آموزان دختر دیرآموز پایه پنجم شهر آذرشهر 30 نفر انتخاب شده و به شکل جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار داده شدند. برای گردآوری داده ها، از ابزارهای مقیاس خودپنداره پیرز هریس، پرسشنامه خودادراکی هارتر، مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند استفاده شد. طرح کلی تحقیق بر اساس طرح نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود؛ به طوری که گروه آزمایش، برنامه بازی درمانی عروسکی را طی 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت داشته و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که خودپنداره دانش آموزان دیرآموز گروه مداخله بازی درمانی عروسکی بیشتر از گروه گواه بود. همچنین بر اساس نتایج آماری، مداخله بازی درمانی عروسکی توانسته بود میزان ادراک شایستگی دانش آموزان دیرآموز را در گروه آزمایش بهبود بخشد. به علاوه، نتایج نشان داد که رشد اجتماعی گروه آزمایش نیز بعد از مداخله بازی درمانی عروسکی بیشتر از گروه گواه بوده است. بر اساس یافته ها، چنین استنباط می شود که می توان از برنامه بازی درمانی عروسکی برای بهبود وضعیت خودپنداره، ادراک شایستگی و رشد اجتماعی دانش آموزان دیرآموز مقطع ابتدایی در کنار دیگر مداخله های آموزشی و درمانی استفاده کرد (05/0p<).
اثربخشی طراحی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره دانش آموزان در درس علوم پایه پنجم
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
13 - 22
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی طراحی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی بر پیشرفت تحصیلی و خود پنداره دانش آموزان در درس علوم پایه پنجم انجام شد.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، برای هر دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد آن ها با رجوع به اداره آموزش و پرورش شهر شیراز حدود 2000 نفر برآورد شده است. 60 نفر از دانش آموزان مورد مطالعه، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودپنداره چن و تامپسون و آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری) استفاده شد.
یافته ها : نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش با استفاده از برنامه آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی به دانش آموزان، 2/15 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی و 1/25 درصد واریانس خودپنداره را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزانی که از برنامه آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی استفاده کرده اند، از لحاظ پیشرفت تحصیلی و خودپنداره وضع بهتری نسبت به سایر دانش آموزان داشتند.
تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره و اهمال کاری دانش آموزان مقطع متوسطه اول
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف بررسی تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره و اهمال کاری دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر شیراز انجام شد. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، برای هر دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول (پایه نهم) ناحیه 1 شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد آن ها با رجوع به اداره آموزش و پرورش شهر شیراز حدود 1850 نفر برآورد شده است. 60 نفر از دانش آموزان مورد مطالعه، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم و خودپنداره چن و تامپسون بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش حاکی از آن بود که استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی، 4/13 درصد واریانس خودپنداره و 9/21 درصد واریانس اهمال کاری دانش آموزان را تبیین می کند. همچنین استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی بر میزان ابعاد خودپنداره (عمومی، آموزشگاهی و غیرآموزشگاهی) و ابعاد اهمال کاری (آماده شدن برای امتحانات، آماده کردن تکالیف و آماده شدن برای پژوهش) تأثیر معنی دار دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزانی که از راهبردهای شناختی و فراشناختی استفاده کرده اند، از لحاظ خودپنداره و اهمال کاری وضع بهتری نسبت به سایر دانش آموزان داشتند.
روان شناسی توسعه: از درماندگی آموخته شده تا توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه درماندگی آموخته شده توسط مارتین سلیگمن در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی ارائه گردید. براساس این نظریه، آموخته های ذهنی پیشین در عملکرد پیش رو تأثیر شگرفی دارد. درماندگی آموخته شده به افراد می آموزد که ماندن در درماندگی آموخته شده آن ها را به انفعال و بی تحرکی می کشاند و می تواند افراد را درمرداب عقب ماندگی، ثابت نگه دارد. این که چه زیرساخت های روانی جامعه را به سمت توسعه رهنمون می کند و یا چه عوامل روانی انفعال جوامع را در پی دارد، از جمله مواردی بود که محقق را به کنکاش در این خصوص سوق داد.هدف از نگارش این مقاله شناسایی عوامل روانی تأثیرگذار در روند توسعه و نقش این عوامل در پیشبرد توسعه در کشورهای کمترتوسعه یافته است. در این مقاله، نوعی همبستگی و رابطه علی و معلولی میان متغیر مستقل (نقش درماندگی آموخته شده) بر متغیر وابسته (روند توسعه) وجود دارد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان داد که تفاوت بین خود واقعی و خود آرمانی آغازگر تنش و تضاد فکری است و چنین روندی با این تفکر همراه است که هرچه در جهت برون رفت از درماندگی تلاش شود، موفقیت و پیشرفتی حاصل نمی شود و این دقیقاً همان مبانی ای است که سلیگمن در درماندگی آموخته شده می آموزد. از آنجا که خودپنداره فرد از واقعیت برمبنای عدم توانایی خود در حل مشکلات و به دنبال آن عدم تبدیل شدن به یک فرد و جامعه توسعه یافته قرار دارد، فرد هیچ گونه تلاشی در جهت فائق آمدن بر شرایط مستولی ندارد. اینجاست که با درماندگی آموخته شده مواجه هستیم. به نظر می رسد راه برون رفت از درماندگی آموخته شده، بیشتر از آن که جنبه فناورانه داشته باشد، ریشه در مشکلات روانی فرد، و به دنبال آن، جامعه دارد. بنابراین، بهترین گزینه در این مسیر می تواند استمداد ازروان شناسان در جهت درمان و شکستن حلقه بسته درماندگی آموخته شده باشد.
ویژگی های روانسنجی سطح درونی پرسشنامه تحلیل ساختاری رفتار اجتماعی بنجامین (خود- پنداره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
427-440
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودپنداره در مدل تحلیل ساختاری و رفتار اجتماعی بنجامین (1974) در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. روش: مشارکت کنندگان این پژوهش را 324 دانشجوی (185 دختر و 139 پسر) در حال تحصیل در نیمسال دوم 1401 تشکیل دادند که از آنها خواست شد پرسشنامه-های خودپنداره بنجامین (1974)، افسردگی بک (1996)، افکارخودکشی بک (1988) و اضطراب بک (1988) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی توسط از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 25 محاسبه شد. یافته ها: نتایج، پایایی این پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و ضرایب همبستگی اسپیرمن و گاتمن در روش دو-نیمه کردن و همچنین روایی آن از طریق ضرایب همگرایی ابعاد این پرسشنامه با سایر آزمون های روا و در نهایت روایی سازه از طریق تحلیل عاملی پرسشنامه تأیید کرد. بحث ونتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت پرسشنامه ی خودپنداره ی مدل تحلیل ساختاری و رفتار اجتماعی بنجامین از پایایی و روایی بسیار خوبی در دانشجویان ایرانی برخوردار است.
ارتباط بین خودپنداره و سبک های مصرف از طریق نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش در صنعت مُدوپوشاک زنان در میان شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
391 - 413
حوزه های تخصصی:
هدف: فرد به عنوان مصرف کننده با متغیرهای اندیشه، احساسات، برنامه، تصمیم گیری، خرید و تجارت مرتبط است، به همین دلیل بازاریابان باید دامنه وسیعی از فعالیت های مصرف کنندگان را مطالعه کنند؛ زیرا این مطالعات راه های متنوعی را پیش روی آن ها می گذارد تا بدین طریق نیازهای مشتریان را ارضا کنند. بنابراین فهم فعالیت مصرف کنندگان مبنای مفیدی برای توسعه استراتژی های بازاریابی فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره با سبک های مصرف، از طریق نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش در صنعت مُدوپوشاک زنان در بین زنان شهر اصفهان اجرا شده است.
روش: روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث ماهیت داده ها، توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری آن، کلیه زنان شهر اصفهان بود که به دلیل تعداد نامحدودشان با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران برای جامعه نامحدود، ۴۲۶ نفر از آن ها به روش هدفمند وابسته به معیار برای نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از آمارهایی همچون میانگین انحراف معیار و استنباطی و به کمک مدل معادلات ساختاری و تحلیل واریانس تجزیه وتحلیل شد. نرم افزارهای استفاده شده برای این پژوهش، اس پی اس اس و وارپ پی ال اس بود.
یافته ها: یافته های حاصل از فرضیه های پژوهش نشان داد که ابعاد خودپنداره بر انوع سبک مصرف تأثیر دارد و اثربخشی تبلیغات، روی برخی از سبک مصرف ها اثر واسطه ای می گذارد. تبلیغات نیز بر سبک مصرف متفکران نقش واسطه ای داشت که ضریب تأثیر آن 161/0 بود.
نتیجه گیری: در این پژوهش تلاش شد که ارتباط بین خودپنداره با سبک های مصرف، از طریق اثر نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش بررسی شود. بر اساس نتایج، سبک مصرف زنان شهر اصفهان در خصوص انتخاب مُدوپوشاک به خودپنداره و تبلیغات بستگی دارد. زمانی که زنان به خود بپردازند و برخویشتنِ خویش واقف شوند، عامل کنترل عاملی درونی می شود و دیگر توان کنترل فراوان عوامل بیرونی را نخواهد داشت. زنانی که خود را شناخته اند و به خودآگاهی رسیده اند با راحتی بیشتری می توانند به تشریح خود و خواسته های خود، چه به گونه کلامی و چه غیرکلامی بپردازند.
اثربخشی آموزش تلفیقی بر خودپنداره و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در درس عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
423 - 437
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش تلفیقی بر خوپنداره و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در درس عربی بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کنگاور بود که با روش نمونه گیری خوشه ای 40 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های خودپنداره (SCQ) کارزل راجرز و اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2005) بود که پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آلفای کرنباخ به ترتیب 79/0 و 75/0 به دست آمد و روایی آن ها نیز با کمک اساتید روان شناسی و مختصصین حوزه علوم تربیتی و روان شناسی مورد بررسی قرار گرفت و پس از بررسی های لازم مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری spss ورژن 24 در بخش تحلیل توصیفی (واریانس، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیره) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تلفیقی تأثیر معناداری بر خودپنداره و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های آن ها در دانش آموزان داشته است(01/0>p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد روش آموزش تلفیقی سبب افزایش خودپنداره و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان شد. بدین ترتیب پیشنهاد می شود که در جهت افزایش استفاده از روش آموزش تلفیقی به منظور بهبود سایر عوامل روان شناختی دانش آموزان برنامه ریزی گردد.
بررسی تأثیر بهزیستی بر خودپنداره و توسعه حرفه ای با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
457 - 476
حوزه های تخصصی:
در کنار جنبه های شناختی یادگیری زبان، سایر عوامل می توانند شکست/موفقیت عمومی آموزش زبان را توضیح دهند. بدلیل کم توجهی به عوامل عاطفی در یادگیری زبان، بررسی این عوامل امری دشوار بنظر می رسد. محققان حوزه روانشناسی در مطالعات روانشناختی خود در مقایسه با احساسات مثبت بیشتر احساسات منفی مانند غم و عصبانیت را نظر گرفته اند و این عناصر را در ارتباط با زبان آموزان مورد بررسی قرار داده اند. از این رو، نقش عواطف مثبت به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است، به ویژه در مورد مدرسان زبان انگلیسی. پژوهش حاضر با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس سعی در بررسی تأثیر بهزیستی بر خودپنداره و توسعه حرفه ای دارد. بدین منظور 220 مدرس زبان انگلیسی مرد و زن مقطع مهارتی پیشرفته با حداقل 5 سال سابقه بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه بهزیستی PERMA توسعه یافته توسط باتلر و کرن (2016)، توسعه حرفه ای (PD) طراحی شده توسط افشار و قاسمی (2018) و پرسشنامه خودپنداره رابسون (SCQ) تهیه شده توسط رابسون (1989) بود. پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) و روایی (روایی محتوایی) پرسشنامه ها تضمین شد. داده های جمع آوری شده بر اساس تحلیل همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از SPSS 24.0 و Amos 8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که هیچ رابطه ساختاری معناداری بین بهزیستی و توسعه حرفه ای با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس وجود ندارد. یافته های این پژوهش پیامدهای نظری و عملی مهمی برای معلمان، روانشناسان مدارس، مربیان معلمان، طراحان برنامه درسی و پژوهشگران دارد.
پیش بینی نیرومندی من بر اساس خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش خداپنداره/خداپنداشت – خودپنداره/خودپنداشت در پیش بینی نیرومندی من و خرده مقیاس های آن (امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد) انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خداپنداره – خودپنداره برای مداخلات معنوی و پرسشنامه نیرومندی من استفاده شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل رگرسیون چندگانه نشان دادند این مدل رگرسیونی معنادار و درصد واریانس تغییر برای خرده مقیاس های امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت، خرد معنی دار است. نتایج نشان دادند خداپنداشت و خودپنداشت نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت مثبت و خودپنداره و خداپنداره نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت منفی پیش بینی می کند. این یافته ها اهمیت بحث معنویت خداسو در پیش بینی نیرومندی من را نشان می دهد.