مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
بدتنظیمی هیجان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، پیش بینی گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و داروهای روان گردان بر اساس متغیرهای بدتنظیمی هیجان و تجربه کودک آزاری در افراد دارای صفات شخصیت مرزی بود. روش: روش پژوهش همبستگی در مقوله ی طرح های توصیفی است. از میان تمام دانشجویان کارشناسی پسر و دختر دانشگاه تبریز به روش خوشه ای تصادفی 600 دانشجو انتخاب شدند. پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (برنر، 1995)، بدتنظیمی هیجان (گراتز و رومر، 2004)، تجربه کودک آزاری (محمدخانی، 1381) و شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984) در میان نمونه ی انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای بدتنظیمی هیجان و تجربه کودک آزاری به درجات مختلف توانایی پیش بینی مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و داروهای روان گردان را دارا هستند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیان-گر نقش آسیب پذیری زیستی اولیه در زمینه تنظیم هیجان (بدتنظیمی هیجان) و محیط خانوادگی ناسالم و بی اعتبار ساز (تجربه کودک آزاری) در ابتلا به اختلال شخصیت مرزی و بروز رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد و الکل است.
نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در پیش بینی صفات شخصیت مرزی بر اساس بدتنظیمی هیجان در دوقلوهای همسان و ناهمسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در رابطه بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی در دوقلوهای همسان و ناهمسان بود. روش پژوهش: جامعه آماری شامل دوقلوهای همسان و ناهمسان عضو انجمن دوقلوها و چندقلوهای پارسی بود. افراد نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، مجموعا 250 نفر در هر گروه و حداقل سن 18 سال انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها ابزارهای مقیاس شخصیت مرزی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه مشکلات بین فردی و پرسشنامه مانندگی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل داده ها، شیوه های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به کار رفت. یافته ها نشان داد در دوقلوهای همسان، آسیب پذیری بین فردی دارای نقش واسطه ای در رابطه بین بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی است در حالی که در دوقلوهای ناهمسان، این یافته حاصل نشد. نتیجه-گیری: با توجه به دوقلو بودن افراد نمونه، وراثت پذیری می تواند بر بروز و مکانیسم عوامل حاکم بر صفات شخصیت مرزی نقش داشته باشد.
رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
339-365
حوزه های تخصصی:
هدف: سازه های شخصیتی و هیجانی نقش محوری در بازگشت مصرف مواد دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، ۳۰۰ نفر از افراد مصرف کننده مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرج انتخاب شدند و مقیاس بازگشت مصرف مواد، مقیاس پنج عاملی جکسون، و مقیاس بدتنظیمی هیجان-فرم کوتاه را تکمیل کردند. یافته ها : نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد اثر مستقیمی بر بازگشت مصرف مواد داشتند. علاوه بر این، بدتنظیمی هیجان نقش میانجی گر در رابطه سیستم فعال ساز رفتاری و بازگشت مصرف مواد داشت، درحالی که بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد با بازگشت مصرف مواد نقش میانجی گر نداشت. علیرغم عدم معناداری برخی از مسیر ها، مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به اثر معنادار سیستم های مغزی رفتاری بر بازگشت مصرف مواد از طریق بدتنظیمی هیجان و همچنین پایه های زیستی شخصیت و راهبردهای تنظیم هیجان، متخصصان حوزه اعتیاد می توانند نرخ بازگشت مصرف مواد را کاهش دهند.
مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
115-130
حوزه های تخصصی:
هدف : مصرف مواد یک عامل خطرناک در میان نوجوان است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجیگری بدتنظیمی هیجان (تحلیل مسیر) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داد. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آن ها به پرسش نامه گرایش به مصرف مواد وید و بوچر (1992)، هیجان خواهی زاکرمن و همکاران (1980) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و همکاران (۲۰۰۴) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-25 و لیزرل 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گرایش به مصرف مواد با نمره کل بدتنظیمی هیجان و نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن شامل تجربه طلبی، ماجراجویی، و گریز از بازداری ارتباط مثبت معناداری داشت. همچنین، بدتنظیمی هیجان با نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت معناداری داشت. شاخص های برازش مدل نیز تأثیر هیجان خواهی بر گرایش به مصرف مواد را با میانجیگری بدتنظیمی هیجان تأیید کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش برگزاری کارگاه های آموزشی جهت آگاه سازی از عوارض اعتیاد و مدیریت و کنترل هیجانات برای نوجوانان توسط مشاوران مدارس و برنامه ریزان سلامت روان پیشنهاد می شود.
مدل یابی سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
255-272
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی بین سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان با آسیب پذیری روانی در افراد وابسته به مواد در حال بهبودی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد در حال بهبودی در مراکز اقامتی (میان مدت و بلندمدت) تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر گرگان در سال 1398 بود. در این پژوهش، با توجه به تعداد 19 متغیر مشاهده شده و تخصیص ضریب 10 برای هر متغیر، 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه آسیب پذیری روانی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، و پرسش نامه سیستم های مغزی رفتاری بودند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان رابطه معنی داری با آسیب پذیری روانی داشتند. همچنین، بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و آسیب پذیری روانی نقش میانجی داشت. مدل پژوهش تایید شد و 66 درصد از واریانس آسیب پذیری روانی توسط سیستم های مغزی رفتاری و بدتنظیمی هیجان تبیین شد. نتیجه گیری: این پژوهش تاکیدی بر نقش عوامل شناختی و هیجانی در میزان آسیب پذیری روانی افراد وابسته به مواد ارائه داد که می تواند برای درمان گران در جهت کاهش آسیب پذیری روانی با توجه به مولفه های بدتنظیمی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری تلویحات کاربردی داشته باشد.
نقش انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان در پیش بینی شدت خشم ورزشکاران رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
192-213
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان در پیش بینی شدت خشم ورزشکاران رقابتی بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. در این مطالعه، جامعه ی آماری را کلیه ی ورزشکاران فردی و گروهی شهر اردبیل در سال 1398 که در هر سطحی از مسابقات مشغول به ورزش رقابتی بودند تشکیل می دادند. از بین آنها 312 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها از مقیاس خشم بالینی (اسنل و همکاران 1995)، انعطاف ناپذیری روان شناختی (فرانسیس و همکاران، 2016) و بدتنظیمی هیجان (گراتز و روئمر، 2004) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 41 درصد واریانس شدت خشم از طریق مؤلفه های متغیرهای انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان تبیین می شود. همچنین بین انعطاف ناپذیری روان شناختی و بدتنظیمی هیجان با شدت خشم ارتباط مثبت معناداری به دست آمد (05/0 P< ). نتیجه گیری: بر مبنای یافته های به دست آمده، احتمالاً بتوان گفت افراد ورزشکاری که قادر به تنظیم هیجانی نباشند و توان رفتارهای منعطف در موقعیت های رقابتی نداشته باشند، شدت خشم بیشتری تجربه می کنند.
اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر بدتنظیمی هیجان در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
217-236
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر کاهش بدتنظیمی هیجان در افراد دارای سوءمصرف مت آمفتامین انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه افراد دارای سوءمصرف مت آمفتامین مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران بود. از میان آن ها، تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه درمان ریتم اجتماعی و میان فردی که توسط فرانک (2007) طراحی شده است، را دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ریتم اجتماعی و میان فردی باعث کاهش معنادار دشواری در تنظیم هیجان شد. نتیجه گیری: درمان ریتم اجتماعی و میان فردی می تواند به عنوان یک مداخله جدید برای کاهش احتمال لغزش و عود از طریق بهبود تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد در نظر گرفته شود .
اثربخشی ذهن آگاهی مثبت نگر بر احساس شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و بدتنظیمی هیجان در زنان خشونت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی مثبت نگر بر احساس شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و بدتنظیمی هیجان در زنان خشونت دیده انجام پذیرفت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری سه ماه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان قربانی خشونت خانگی که در سال 99-1398 عضو خانه های امن شیراز بود که به روش هدفمند 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه بدتنظیمی هیجان گارنفسکی و همکاران (CERQ، 2001)، اجتناب تجربه ای باوند و همکاران (AAQ-II، 2011) و پرسشنامه شرم درونی شده کوک (ISS، 1987) بود. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر هافمن و همکاران (2014) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 بار دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss-26 انجام شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین نمره پس آزمون و پیگیری احساس شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و بدتنظیمی هیجان در گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). 44% احساس شرم درونی شده، 75% اجتناب تجربه ای و 36% بدتنظیمی هیجانی به وسیله درمان ذهن آگاهی مثبت نگر تبیین می شود. درنتیجه به نظر می رسد درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر احساس شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و بدتنظیمی هیجان مؤثر است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
57 - 69
حوزه های تخصصی:
یکی ازعمده ترین مسائلی که نوجوانان با آن مواجه اند مشکلات مرتبط با بدتنظیمی هیجان و تاثیر آن بر خودپنداره افراد است. دراین پژوهش به مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان پرداخته شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون باگروه کنترل بود. 30 نفر از نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های شهراصفهان، ازطریق مصاحبه و احراز نمره بالا(90>)در پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان انتخاب شدند و در سه گروه(10 نفری) درمان آرام سازی حالت، تنظیم هیجان و کنترل به صورت تصادقی جایگذاری شدند. افرادگروه های مداخله 8 جلسه 90دقیقه ای دربازه زمانی 8هفته دریافت کردند و افراد گروه کنترل دراین مدت مداخل ه ای دریافت ننمودند. قبل و بعد از مداخله نیز تمامی افراد به پرسشنامه خودپنداره راجرز پاسخ دادند. داده های حاصل با استفاده ازتحلیل کواریانس تک متغیره مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان تنظیم هیجان توانست میزان خودپنداره منفی نوجوانان را کاهش دهد، درحالی که درمان آرام سازی حالت بر آن موثر نبود. نتایج پژوهش نشان دادکه مداخله تنظیم هیجان نسبت به آرام سازی حالت در کاهش خودپنداره منفی نوجوانان موثرتر است.
کنش تأملی و اعتماد اجتماعی: نقش میانجی بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
277 - 283
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای بدتنظیمی هیجان در ارتباط میان کنش تأملی و اعتماد اجتماعی بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل دانشجویان 20 استان ایران بود. نمونه ما متشکل از 441 دانشجو (291 زن، 150 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان، مجموعه ای از پرسش نامه خودگزارش دهی، شامل پرسش نامه اعتماد اجتماعی (صفاری نیا و شریف، 1392)، پرسش نامه کنش تأملی (فوناگی و همکاران، 2016) و نسخه کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، 2016) را تکمیل کردند. تحلیل های توصیفی با استفاده از نسخه 26 SPSS و آزمون میانجی گری با استفاده از نسخه 1/4 PROCESS انجام شد. یافته ها: تحلیل همبستگی، ارتباط معناداری را بین تمامی متغیرها نشان داد (001/0p<). اثر کلی کنش تأملی بر اعتماد اجتماعی، اثر مستقیم نقص در کنش تأملی بر بدتنظیمی هیجان و اثر مستقیم بدتنظیمی هیجان بر اعتماد اجتماعی معنادار بودند (001/0p<). هنگامی که بدتنظیمی هیجان به عنوان میانجی گر وارد شد، اثر مستقیم کنش تأملی بر اعتماد اجتماعی معنادار باقی نماند (001/0p<)، درحالی که اثر غیرمستقیم به واسطه بدتنظیمی هیجان معنا دار بود (061/0- تا 192/0- CI:). نتیجه گیری: یافته های ما از نقش کنش تأملی معطوف به خود در شکل گیری بی اعتمادی اجتماعی حمایت می کند. ناآگاهی از حالات ذهنی خود به بدتنظیمی درون فردی و بین فردی هیجانات منجر می شود. از سوی دیگر، ممکن است باور به قابل اعتماد نبودن دیگران از فرافکنی احساسات درونی و بدتنظیمی هیجان نشأت گیرد.