مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
خودپنداره
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه تعیین رابطه احتمالی نام شخصی افراد با حرمت خود و خودپنداره آنها بوده است. روش: روش مطالعه مقطعی و جامعه پژوهشی این مطالعه کلیه دانشجویان در سه دانشگاه دولتی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی در شهر تهران (به تعداد تقریبی 60000 دانشجو) بود. از میان آنها 404 نفر ( 224 مرد، 180 زن) از دانشجویان به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به یک پرسشنامه محقق ساخته پیرامون نظرات و احساسشان نسبت به نام شخصی خود و همچنین مقیاس حرمت خود روزنبرگ ( 1965 ) و مقیاس خودپنداره ساراسوات ( 1984 ) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تی استودنت و تحلیل واریانس یکراهه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که نمرات افراد تک اسمی در مقیاس حرمتخود و خودپنداره نسبت به آنهایی که در خانواده و توسط دوستان و همسالان با دو یا چند نام مورد خطاب قرار میگیرند، به طور معناداری بالاتر است. به علاوه افرادی که احساس خوشایندی نسبت به نام خود داشتند و آنهایی که نام خود را هم سنخ با خود و خانواده خویش میدانستند، نسبت به گروه مقابل خود، در مقیاس حرمت خود و خودپنداره نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجه گیری: به نظر میرسد که نام شخصی هر فرد به عنوان جلوه بیرونی حرمت خود و خودپنداره او در حکم لباس اجتماعی و یکی از ابعاد پرارجاع در زندگی هر انسانی، با کیفیت حرمتخود و خودپنداره افراد رابطه دارد. نتایج این مطالعه پیامدهای عمیق و گسترده انتخاب نام برای فرزندان توسط والدین را برجسته میسازد.
اثربخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خود پنداره و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خودپنداره و تاب آوری کودکان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و گروه گواه و جامعه آماری 25 خانواده دارای کودک 10 تا12 ساله مراجعه کننده به دادگاه خانواده کاشمر در سه سال اخیر بود که از میان آن ها 143 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. معیار ورود آزمودنی زندگی کردن کودکان با یکی از والدین خود بود. 25 کودک واحد شرایط بودند. 13 کودک در گروه آزمایش قرار گرفتند و 15جلسه برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را سه روز در هفته طی 5 هفته دریافت کرد و 12کودک گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه توانمندی های اجتماعی هیجانی و تاب آوری مرل، 2010 و پرسشنامه خودپنداره کودکان پیرز-هریس، 1969 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه مداخله ای باعث ایجاد تغییر در خودپنداره کودکان نمی شود اما تاب آوری آن ها را افزایش می دهد. نتایج برنامه پیگیری سه ماهه نیز تداوم این اثر را نشان داد. نتیجه گیری: برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را می توان به عنوان روش موثری برای بهبود تاب آوری این کودکان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و برنامه ریزی برای آموزش والدی که با کودک زندگی می کند از آن استفاده کرد. کلید واژه ها: برنامه مداخله ای، تاب آوری، خودپنداره، کودکان طلاق
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد عقلانی- معنوی بر کاهش علائم اختلال وسواس- بی اختیاری در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
103 - 118
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد عقلانی- معنوی در درمان وسواس- بی اختیاری (OCD) در زنان مبتلا، به روش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری یک ماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر قم بود که بعد از تشخیص قطعی وسواس- بی اختیاری در مراجعان، تعداد 22 نفر از آنها به صورت دردسترس و براساس ملاک های ورود و خروج برای گروه نمونه انتخاب شدند. این افراد در دو گروه یازده نفره شامل گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد عقلانی-معنوی (گروه آزمایش) و گروه گواه گمارده شدند. پس از اجرای مداخله بر روی گروه آزمایش، داده ها با آزمون های تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها نشان داد که درمان شناختی- رفتاری با رویکرد عقلانی-معنوی بر کاهش شدت وسواس- بی اختیاری زنان تأثیر مثبت معنادار داشت و این تأثیر در پیگیری یک ماهه پایدار بود. نتایج این تحقیق نشان داد که الگوی درمان شناختی-رفتاری با رویکرد عقلانی-معنوی، باورهای عقلانی را تقویت کرده و ترس های مذهبی- معنوی افراطی مربوط به خدا و گناه را کاهش می دهد و با اصلاح خود پنداره، خداپنداره و آخرت پنداره، بر کاهش شدت وسواس- بی اختیاری تأثیرگذار است.
تحلیل جامعه شناختی موانع اجتماعی مشارکت فعالیت های ورزشی زنان و مردان(مورد مطالعه:کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
47 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، تحلیل جامعه شناختی موانع اجتماعی مشارکت در فعالیت های ورزشی زنان و مردان سازمان صنعت، معدن و تجارت بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه ی کارکنان زن و مرد سازمان صنعت و معدن و تجارت به تعداد607 نفر می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 152 نفر تعیین شد و به همین تعداد، پرسش نامه ی محقق ساخته موانع مشارکت اجتماعی که دارای سه بعد اعتماد اجتماعی، احساس بی قدرتی و خود پنداره که در شش خرده مقیاس اعتماد درون گروهی، اعتماد برون گروهی و اعتماد انتزاعی، احساس بی قدرتی، خودپنداره ی مثبت و منفی می باشد بین آن ها توزیع و جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین اعتماد اجتماعی (اعتماد برون گروهی، اعتماد درون گروهی و اعتماد انتزاعی) کارکنان زن و مرد اختلاف وجود ندارد. هم چنین بین احساس بی قدرتی کارکنان زن و مرد اختلاف وجود نداشت. علاوه بر این، بین خودپنداره (تصور فرد از خود و تصور فرد از تصور دیگران) در کارکنان زن و مرد اختلاف وجود ندارد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر خود پنداره دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر خودپنداره دانش آموزان دختر دوره متوسطه انجام شد. این مطالعه با روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه ناحیه یک آموزش وپرورش شهر کرج بود که تعداد آن ها 2325 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش معنوی کینگ و پرسشنامه خود پنداره دولت آبادی استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی در بین ابعاد شش گانه خودپنداره بر ابعاد جسمانی، آموزشی، عقلانی و خلق و خوی دانش آموزان تأثیر معناداری داشته و بر ابعاد اخلاقی و اجتماعی تأثیر معناداری ندارد. در نتیجه می توان گفت هوش معنوی بر خودپنداره دانش آموزان تأثیر دارد و توجه به هوش معنوی در برنامه درسی به دانش آموزان در شکل گیری و بهبود خود پنداره مثبت کمک کند.
پیش بینی فرسودگی تحصیلی بر اساس سبک های هویت و خودپنداره در پسران دانش آموز دوره دوم متوسطه شهرستان رباط کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
141-160
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تحصیلی ازجمله چالش های مهم نظام آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس سبک های هویت و خودپنداره در پسران دانش آموز انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل پسران دانش آموز دوره دوم متوسطه بود که درسال تحصیلی 96-1395در دبیرستان های دولتی شهرستان رباط کریم تحصیل می کردند. از میان جامعه پژوهش 240 نفر به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(1997) ، سبک های هویت برزونسکی(1989) و خودپنداره راجرز(1961) بود. یافته های حاصل از همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی چند متغیری نشان داد خودپنداره ) 01/0>p (7/7 درصد و سبک های هویت 6/15 درصد(و این دو متغیردر مجموع 3/23 درصد) از فرسودگی تحصیلی را پیش بینی می کنند. سبک اطلاعاتی به صورت منفی) 01/0>p ( و سبک سردرگم / اجتنابی به صورت مثبت و معنادار) 01/0>p ( فرسودگی تحصیلی راپیش بینی می کند و بین سبک هنجاری و فرسودگی تحصیلی رابطه معنادار مشاهده نشد. براساس یافته های پژوهش ، می توان گفت تلاش برای مقابله با عوامل موثر در فرسودگی تحصیلی و آگاهی از سبک هویت و خودپنداره و رابطه آن ها با فرسودگی تحصیلی امری ضروری است.
مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
231 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و از حیث زمان پس رویدادی بود. جامعه آماری، در دو گروه شامل کلیه فرزندان 12 تا 18 ساله با و بدون تجربه طلاق والدین در شهر تهران در سال 1398 است که با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از هر گروه تعداد 100 فرزند به صورت داوطلب با مراجعه به مدارس شهر تهران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل 3 پرسشنامه خودپنداره بک(1990)، فرم کوتاه مقیاس تعارض نقش جنستی اونیل و همکاران(2012)، مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا(1991) بود. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل و تحلیل واریانس مانوا در نرم افزار SPSS-22 نشان داد که بین فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین در مقیاس های نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ لیکن در مقیاس خودپنداره تفاوت معناداری مشاهده نگردید(p<0/05). لذا نتیجه گیری می شود که طلاق گرفتن والدین بر موفقیت، رابطه عاطفی محدود، ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، فروپاشی شخصیت، ناسازگاری اجتماعی و فقدان استقلال فرزندان آن ها اثر می-گذارد.
تاثیر آموزش مبتنی بر بار شناختی بر خودپنداره و بهزیستی ذهنی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر بارشناختی بر خودپنداره و بهزیستی ذهنی دانش آموزان است. روش پژوهش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی استان گلستان بود. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای بود بدین صورت که از بین دانش آموزان ابتدایی شهرستان آق قلا دانش آموزان دوره دوم به تعداد 40 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و به صورت همگن از نظر معدل و نمره ریاضی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ها ی خودپنداره (SCQ) و بهزیستی ذهنی دانش آموزان (SSWQ) می باشد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرنباخ به ترتیب 79/0 و 73/0 بدست آمد که نشان از پایایی خوب پرسشنامه ها دارد و روایی آن نیز با کمک اساتید روان شناسی و مختصصین حوزه علوم تربیتی و روان شناسی مورد بررسی قرار گرفت و با اعمال اصلاحات لازم مورد تائید قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از نرم افزار spss ورژن در دو قسمت تحلیل توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) و تحلیل استنباطی (کولموگروف اسمیرنف و کواریانس) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر بارشناختی بر خودپنداره و بهزیستی ذهنی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد (00/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده باعث افزایش خودپنداره و بهزیستی ذهنی دانش آموزان می گردد.
اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه تحلیل ارتباط محاوره ای در تغییر مثبت خودپنداره سربازان وظیفه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه تحلیل ارتباط محاوره ای بر تغییر خود پنداره مثبت سربازان وظیفه زندان بجنورد انجام گرفته است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سربازان وظیفه بود که در سال 1389 در زندان بجنورد مشغول خدمت بودند، که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مفهوم خویشتن بک در اول و آخر درمان استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 3 ماه، طی 10 جلسه و هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای تحت مشاوره گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای، قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ گونه مداخله ی درمانی دریافت نکرد. نتایج داده ها نشان داد که بین عملکرد افراد دو گروه آزمایش و کنترل قبل از مداخله تفاوت معناداری وجود ندارد، اما این تفاوت در دو گروه بعد از مداخله افزایش معنی داری مشاهده شد. نتیجه این پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای در تغییر مثبت خودپنداره سربازان موثر است و می تواند تغییراتی در خویشتن پنداری سربازان وظیفه بوجود آورد.
بررسی رابطه بین خودکارآمدی و خودپنداره با بهزیستی عاطفی مبتنی بر شغل معلمان دوره ابتدایی دخترانه شهر بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۹
131-149
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه بین خودکارآمدی و خودپنداره با بهزیستی عاطفی مبتنی بر شغل معلمان دوره ابتدایی بوده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی معلمان اسچانن موران (2001)، پرسشنامه خودپنداره دولت آبادی (1386) و پرسشنامه بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل ون کاتویک و همکاران (2000) است که دارای روایی صوری و محتوایی است و ضریب پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 0.83، 0.91 و 0.80 می باشد. جامعه تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی دخترانه شهر بجنورد 260 نفر می باشد. با توجه به جدول کرجسی- مورگان، نمونه ای برابر با 150 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی طبقه ای می باشد. تحلیل داده ها با آزمون معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Lisrel انجام شد. با توجه به نتایج آماری، قدرت رابطه میان بین خودکارآمدی با بهزیستی عاطفی برابر 57/0 محاسبه شده است، خودپنداره با بهزیستی عاطفی برابر 46/0 محاسبه شد. آماره آزمون نیز 7.90 و 6.62 بدست آمده است که بزرگ تر از مقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان می دهد همبستگی مشاهده شده معنادار است؛ بنابراین با اطمینان 95% بین خودکارآمدی و خودپنداره با بهزیستی عاطفی مبتنی بر شغل معلمان دوره ابتدایی دخترانه شهر بجنورد رابطه وجود دارد.
تبیین نقش خدامحوری در كاهش سكوت سازمانی ناشی از سقف شیشه ای
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با مروری گذرا بر مبنای تفكری خدا محوری به عنوان سنجه ای در نظام اداری كه می تواند از دیدگاه دینی وضع موجود را با وضع مطلوب محك زند به بحث تفكر شیشه ای و سكوت سازمانی می پردازد. خلق و اداره بحث، شنیدن صدا های دیگران و داشتنِ نگرشِ پرورشی و آینده نگر، از جمله چالش های مدیران در محیط کاری است. مدیریت سرمایه های انسانی از جمله مفاهیمی است که بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است، شاید دلیل اهمیتش نیز به مهم بودن سرمایه انسانی باشد. افکار اداری برخی مدیران، عامل فشار بر افراد برای همرنگ شدن با آنان بوده و دگر اندیشی را برنمی تابد و به همین خاطر است که نخبگان اداری به شدت از ترسِ انزوا، بر ضد قضاوت ها و ارزیابی های خود عمل نموده و یا به دلیل ایجاد تفكر شیشه ای توسط برخی مدیران، بعضا" دست به سكوت سازمانی می زنند كه راه برون رفت، داشتن تفكر خدامحوری و دوری از دگم اندیشی بوده و باید تفكرگاه را به این سمت هدایت نمود كه در هر سازمان، پرسنل بی تفاوت، خطرناکتر از پرسنلِ انتقادگر و حتی مخالفِ دیدگاه حاكم هستند.
رابطه تصویر ذهنی بدن، خودپنداره و عزت نفس با اختلالات تغذیه در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۹
73-90
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، رابطه تصویرذهنی بدن، خودپنداره و عزت نفس با اختلالات تغذیه در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دختر بود که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه، تصویر ذهنی بدن(BICI)، خودپنداره بک(BSCT)، عزت نفس کوپراسمیت و اختلالات تغذیه اهواز(AEDI) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون نشان داد که بین تصویرذهنی بدن با اختلالات تغذیه، خودپنداره با اختلالات تغذیه و عزت نفس با اختلالات تغذیه رابطه معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که عزت نفس، تصویرذهنی بدن و خودپنداره به ترتیب پیش بینی کننده متغیر ملاک یعنی اختلالات تغذیه می باشند.
تحلیلی بر پیامدهای تغییر ساختاری در آموزش ابتدایی(3-3-6) از منظر خودپنداره، اخلاق مداری، اعتماد و انسجام اجتماعی، و نگرش مثبت به مدرسه در دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
121 - 144
حوزه های تخصصی:
بر اساس ساختار جدید 3-3-6 در نظام آموزشی، پایه ششم در مقطع ابتدایی تلفیق شده و هم اکنون در اکثر شهرها دو دسته از مدارس ابتدایی تک دوره و دودوره وجود دارد. هدف این تحقیق بررسی وضعیت اعتماد اجتماعی، نگرش به مدرسه، خودپنداره، خشونت و خودپنداره دانش آموزان پایه ششم در ساختار جدید آموزش ابتدایی (مدارس تک دوره و دودوره) است. داده های این پژوهش از مدارس دولتی در شهرستان کاشان گردآوری شده است. ابزار گردآوری داده ها «مقیاس دانش آموزان مدرسه» بود که در آن نُه مولفه اصلی برای واکاوی رفتارها و نگرش های دانش آموزان وجود دارد. تحلیل ها نشان داد دو عامل ترکیب مدرسه و ساختار مدرسه تأثیر چندمتغیره معناداری بر متغیرهای وابسته دارند. در مدارس پسرانه شش پایه، میزان رفتارهای خشونت آمیز به طور معناداری بیش از مدارس پسرانه تک دوره است. همچنین، نمرات اخلاق مداری ششمی ها در مدارس دووره به طور معناداری کمتر از مدارس تک دوره است. از طرف دیگر، نمرات خودپنداره پسران پایه ششم در مدارس دودوره به طور معناداری بیش از همتایان ایشان در مدارس تک دوره است. به همین ترتیب، نمرات دخترانِ مدارس شش پایه در مؤلفه های اعتماد و انسجام اجتماعی، نگرش مثبت به مدرسه، خودپنداره، و اخلاق مداری، نسبت به همتایان ایشان در مدارس تک دوره بیشتر است و البته، به طور معناداری، بیشتر قربانی رفتارهای خشونت آمیز شده اند. در تحلیل نهایی، به نظر می رسد تغییر به ساختار 3-3-6 در مدارس دخترانه با پیامدهای منفی کمتری همراه بوده است.
تدوین مدل حمایت اجتماعی و سبک های هویتی با نقش واسطه ای خودپنداره در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به دنبال تدوین مدل حمایت اجتماعی و سبک های هویتی با نقش واسطه ای خودپنداره در دانش آموزان شهر تهران در سال تحصیلی 1398 بوده است. این تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت جزء تحقیقات توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق را دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره اول و دوم شهر تهران تشکیل دادند که تعداد 310 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های سبک هویت برزونسکی، حمایت اجتماعی فیلیپس و خودپنداره کرمی بود. تجزیه و تحلیل داده های از روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با سبک های هویت در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه رابطه معناداری ندارد. خودپنداره در دانش آموزان دختر با سبک های هویت تعهد و اطلاعاتی به صورت مثبت و با سبک هویت سردرگم به صورت منفی رابطه دارد. در نهایت، مشخص شد که خودپنداره رابطه بین حمایت اجتماعی با سبک های هویت اطلاعاتی و تعهد را به صورت مثبت و رابطه بین حمایت اجتماعی و سبک هویت اجتنابی را به صورت منفی و معنادار میانجی گری می کند، درحالی که نقش آن در رابطه میان حمایت اجتماعی با سبک هویت هنجاری تایید نشد. از نتایج تحقیق حاضر می توان به منظور بالا بردن آگاهی خانواده ها و مشاوران آموزشی که در رابطه مستقیم با دانش آموزان قرار دارند، استفاده نمود.
تأثیر تبلیغات تأیید کننده های مشهور بر نگرش زنان مصرف کننده با نقش میانجی خودپنداره(مورد مطالعه:مصرف کنندگان لوازم آرایشی بهداشتی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۷
141 - 186
حوزه های تخصصی:
امروزه اهمیت تبلیغات در رونق کسبوکار بر کسی پوشیده نیست و صاحبان صنایع بهخوبی به عمق این مسئله پی بردهاند که غفلت از دنیای تبلیغات میتواند صدمه جبرانناپذیری بر کسبوکارهای آنها وارد کند. یکی از رایجترین ترفندهای مورداستفاده در تبلیغات استفاده از افراد مشهور است که محصول را مورد تائید قرار میدهند. در دنیای امروز استفاده از این اشخاص در تبلیغات، بخشی از هزینههای سازمانها را برای پیش برد فروش محصولات آنها، به خود اختصاص داده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از تبلیغات تائید کنندههای مشهور بر نگرش زنان مصرفکننده با توجه به نقش میانجی خودپنداره است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و ازنظر ماهیت، توصیفی، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مصرفکننده لوازمآرایشی بهداشتی شهر تهران بوده که در معرض تبلیغات قرارگرفتهاند. از این جامعه با استفاده از فرمول کوکران، نمونهای به حجم ۳۸۴ نفر و به روش نمونهگیری غیر احتمالی در دسترس انتخابشده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد اسماعیلپور و همکاران (۱۳۹۶) که پایایی و روایی آن مورد تائید قرارگرفته است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از مدل یابی معادلات ساختاری و نرمافزارهای SPSS و AMOS استفادهشده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تبلیغات تائید کنندههای مشهور بر نگرش و خودپنداره زنان مصرفکننده لوازمآرایشی بهداشتی تأثیر مستقیم و معناداری دارد؛ اما خودپنداره بر نگرش زنان مصرفکننده لوازمآرایشی بهداشتی شهر تهران تأثیر مستقیم و معناداری ندارد.
تبیین روابط ساختاری بین کیفیت روابط والد - فرزند و جو عاطفی مدرسه با قلدری در مدرسه: ارزیابی نقش میانجیگر خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
57 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین روابط ساختاری بین کیفیت روابط والد-فرزند و جو عاطفی مدرسه با قلدری در مدرسه با ارزیابی نقش میانجیگر خودپنداره بود. جامعه آماری دانشآموزان متوسطه سال تحصیلی 97-96 تهران بودند که با روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای 205 دانشآموز دختر و 205 دانشآموز پسر انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001)، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، پرسشنامه خودپنداره ساراسوت (1957) و جو اجتماعی- عاطفی مدرسه پاشا امیری (1388) استفاده شد. برایتحلیل از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که کیفیت رابطه پدر-فرزند با مؤلفههای قلدری و زدوخورد قلدری بهصورت منفی و با مؤلفه قربانی آن بهصورت منفی همبسته است. کیفیت رابطه مادر-فرزند و مؤلفه استقلال جو عاطفی مدرسه با هر سه مؤلفه قلدری بهصورت منفی همبسته بود. مؤلفه ساختار جو عاطفی مدرسه تنها با مؤلفه قربانی قلدری بهصورت منفی همبسته بود. مؤلفه حمایت جو عاطفی مدرسه تنها با مؤلفه زدوخورد قلدری بهصورت منفی همبسته بود. درنهایت همه مؤلفههای خودپنداره با همه مؤلفههای قلدری بهصورت منفی همبسته بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین آن دو منفی و معنادار است. خودپنداره رابطه بین جو عاطفی مدرسه و قلدری را میانجیگری میکند. ضرایب مسیر کل، مستقیم و غیرمستقیم بین کیفیت رابطه والد–فرزند و قلدری منفی معنادار بود. خودپنداره بهصورت منفی و معنادار رابطه بین کیفیت رابطه والد-فرزند و قلدری را میانجیگری میکند. ضریب مسیر بین خودپنداره و قلدری نیز منفی و معنادار بود.
بررسی و مقایسه ی خودپنداره در رؤیا و خود واقعی در سبک های هویتی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی خودپنداره در رؤیا و خود واقعی در سبک های هویتی مختلف در بین دانش آموزان دختر است.
روش: پژوهش حاضر شامل دو بخش بود. در بخش نخست متغیر هویت و خودپنداره به صورت زمینه یابی و از طریق پرسش نامه های سبک هویت برزونسکی و خودپنداره راجرز و بخش رؤیا از طریق تحلیل محتوا و فرم رؤیای اخیر دامهاف مورد بررسی قرار گرفت. گروه نمونه با توجه به متغیرها و ماهیت پژوهش 180 دانش آموز دختر است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده های بخش اول از روش های تحلیل واریانس یک راهه و بخش دوم از سیستم Hull / Vn Dy Ksl استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی خودمنفی نگری خودپنداره رؤیا در سبک های اطلاعاتی و سردرگم هویت، هر دو در سطح 01/0P= معنی دار است، اما در سایر ویژگی های خودپنداره بین سبک های هویتی مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین تفاوت معناداری بین خود واقعی در سبک های مختلف وجود ندارد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان کننده اهمیت تصور فرد از مفهوم خود در شکل گیری هویت بوده و دارای کاربردهای نظری و کاربردی را درزمینه ی مفهوم خود و هویت است.
افکار خودکشی در دانش آموزان پسر: نقش خودپنداره، عزت نفس و بهزیستی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی در پیش بینی افکار خودکشی دانش آموزان پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر متوسطه شهر اردبیل در سال 1397-1396 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 354 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای خودپنداره (منداگلیو و پی ریست، 1995)، عزت نفس (کوپراسمیت، 1967)، سلامت اجتماعی (کییز و شپیرو، 2004) و افکار خودکشی (بک، 1991) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودپنداره (49/0-r=)، عزت نفس (57/0-r=) و سلامت اجتماعی (59/0-r=) با افکار خودکشی در دانش آموزان پسر رابطه معنا داری وجود دارد (05/0p<).همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که خودپنداره 16/0-، عزت نفس 24/0- و سلامت اجتماعی 29/0- افکار خودکشی دانش آموزان را پیشبینی میکنند (05/0p<).
نتیجه گیری: افکار خودکشی دانش آموزان پسر توسط متغیرهای خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی قابل پیش بینی است، بنابراین پیشنهاد می شود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش افکار خودکشی دانش آموزان، نقش خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی را مورد توجه قرار دهند.
بررسی رابطه خود پنداره، عزت نفس و عوامل دموگرافیک با بعد کنترل وزن مدیریت بدن در پرتو دیدگاه های مبتنی بر آموزش الگوهای فرهنگ مصرف (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
133 - 161
حوزه های تخصصی:
امروزه در نتیجه آموزش الگو های فرهنگ مصرف همزمان با ارزش یافتن بدن و استانداردهای مربوط به آن، خودپنداره افراد بیش از پیش با بدن گره خورده و پرستیژ اجتماعی، هویت و کیستی افراد از روی ویژگی های ظاهری آنها تعریف می شود. لذا بنابه اهمیت بررسی رابطه مذکور، این تحقیق در مورد رابطه ابعادی از خودپنداره با بعد کنترل وزن مدیریت بدن در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد تبریز مشغول به تحصیل در سال 98 97 با شیوه پیمایش صورت گرفته است. بررسی حاضر از نوع کمی، مقطعی و با ابزار پرسشنامه انجام یافته، نمونه گیری به روش طبقه ای صورت گرفته و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که تعداد زیادی از افراد جمعیت نمونه (3/63 درصد) تمایل زیادی به کنترل وزن خود جهت جلوگیری از اضافه وزن نشان می دهند. رابطه همبستگی معکوس معنی داری بین رضایت از بدن و BMI دیده می شود. به این معنی که همراه با افزایش شاخص توده بدنی، رضایت از بدن کاهش می یابد. همچنین عزت نفس دانشجویان با فرض چاق شدن پایین می آید و رابطه همبستگی معکوس معنی داری بین عزت نفس متأثر از چاقی مفروض و میزان فعالیت های معطوف به کنترل وزن دیده می شود و دانشجویان ضرورت بالایی برای رسیدگی های زیباشناختی به بدن زن (با میانگین 8/74 درصد) قائلند.
مقایسه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی در فرزندان والدین وابسته و غیر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
51-72
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر به منظور مقایسه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی بین فرزندان دارای والدین وابسته و غیر وابسته به مواد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر مدارس متوسطه دولتی (دوره اول و دوم) دبیرستان های غرب شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از بین آن ها، 328 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. نمونه مطالعه در دو گروه مساوی از دانش آموزان با و بدون والدین وابسته به مواد قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسش نامه نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ (فرم خودسنجی) و مقیاس خودپنداره را تکمیل کردند. همچنین، برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل نمرات ارزیابی پایانی نوبت اول استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموزان دارای والدین وابسته به مواد در مقایسه با دانش آموزان بدون والدین وابسته به مواد به طور معناداری نمرات بالاتری در زمینه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره منفی و پیشرفت تحصیلی ضعیف داشتند . نتیجه گیری: به نظر می رسد که والدین وابسته به مواد زمینه بروز اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره منفی و پیشرفت تحصیلی ضعیف را در فرزندان خود ایجاد می کنند.