مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خودپنداره
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم تابستان(شهریور) ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
23-36
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه عشق در فضای مجازی و میزانِ آن در تعاملات اینترنتیِ کاربران پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش را عمدتا نظریات بن زئیف، ایلوز، اندرسون، مک کِنا و بریگل در زمینه عشق آنلاین تشکیل می دهد. روش اصلی تحقیق را پیمایش و جامعه آماری را شهروندان شهر کاشان در سال 1399 تشکیل داده اند که از این میان نمونه ای به تعداد 384 نفر انتخاب و به شیوه نمونه گیری طبقه ای مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان داد هرچند این پژوهش در یک جامعه نسبتا سنتی مثل کاشان صورت گرفته اما در این محیط نیز فضای مجازی بستری برای تعاملات رومانتیک بوده و در آن شاهد شکل گیری عشق آنلاین آنهم با میزانی نزدیک به حد متوسط هستیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان و شدت عشق آنلاین بر حسب متغیرهایی چون تحصیلات، سن، وضع تاهل، نوع نگرش به اینترنت، نوع اشتغال و مدت زمان تداوم دوستی اینترنتی یکسان نبوده و تفاوت های معناداری را نشان می دهد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک در افسردگی و خودپنداره و خداپنداره بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک در کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره و خداپنداره در مبتلایان به افسردگی بود. روش: روش پژوهش حاضر کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون- پس آزمون بود. در این پژوهش 30 نفر شرکت کردند. 15 نفر درمان شناختی رفتاری کلاسیک و 15 نفر درمان شناختی رفتاری مذهبی را بصورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM (SCID-I)، (1997) بود که شرکت کنندگان در ابتدا و انتهای درمان به پرسشنامه ها پاسخ دادند. هر پروتکل شامل ده جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار22 SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی رفتاری کلاسیک، موجب افزایش احساس حضور و مراقب خدا و کاهش تصور منفی از خدا می شود(P<0/001). همچنین یافته ها نشان داد اگرچه دو درمان مذهبی و کلاسیک بطور معناداری موجب کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره و مولفه های آن شدند اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش های بایستی درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی به لحاظ مولفه ها و تکنیک ها تقویت شود تا اثربخشی آن در کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره افزایش یابد.
پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین جامعه هدف تعداد 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت مجازی در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت (1967)، رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) و خودپنداره راجرز (1938) جمع آوری و در نهایت داده های 398 شرکت کننده که قابلیت تحلیل داشت به منظور بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از این بود که ارتباط والد- فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره به صورت معنادار عزت نفس را در نوجوانان پیش بینی می کند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت به منظور بهبود عزت نفس نوجوانان، توجه به رابطه والد فرزند، ارضای نیازهای بنیادین و خودپنداره نوجوانان ضروری است.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : با توجه به نقش و اهمیت مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1398 بودند که 45 نفر از آنها با روش در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و گروه آزمایش دوم آموزش مهارت های ویژه چندگانه را برای 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس خودپنداره (بک و همکاران، 1990) بود و داده ها با روش های آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان داد که هر دو شیوه برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0˂P). علاوه بر آن، برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده در مقایسه با آموزش مهارت های ویژه چندگانه باعث افزایش خودپنداره آنان شد (05/0˂P).
نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی هر دو شیوه و اثربخشی بیشتر برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده، مشاوران و درمانگران می توانند از این روش در کنار سایر روش های درمانی موثر برای بهبود خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم استفاده کنند.
رابطه عملکرد خانواده و خودپنداره کودکان با توجه به نگرش مذهبی والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه عملکرد خانواده و خودپنداره کودکان با توجه به نگرش مذهبی والدین صورت گرفته است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده که برای بررسی مدل تعدیلی از معادلات رگرسیونی استفاده گردید. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه های چهارم، پنجم و ششم مقطع ابتدایی شهر یزد و والدین آنها می باشند که در مدارس دولتی و غیر دولتی مشغول به تحصیل بودند. 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. به منظور سنجش متغیر ها از مقیاس سنجش عملکرد خانواده (FAD)، مقیاس خودپنداره کودکان پیرز و هریس (CSCS) و پرسشنامه نگرش مذهبی (RS) برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. تحلیل همبستگی و رگرسیون برای تحلیل نتایج مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سه متغیر خودپنداره کودکان، نگرش مذهبی والدین و عملکرد خانواده همبستگی مثبت و معنا دار وجود دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مجموع متغیرهای عملکرد خانواده، نگرش مذهبی والدین و اثر تعاملی آنها 30 درصد تغییرات خودپنداره کودکان را پیش بینی می کنند. نگرش مذهبی والدین در رابطه بین عملکرد خانواده و خودپنداره کودکان نقش تعدیل کنندگی دارد و اثر تعاملی عملکرد خانواده با نگرش مذهبی والدین در خودپنداره کودکان معنادار می باشد. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر دلالت بر نقش عملکرد خانواده و نگرش مذهبی والدین در کیفیت خودپنداره کودکان داشته و نگرش مذهبی، عملکرد خانواده را در جهت افزایش خودپنداره کودکان تقویت (تعدیل مثبت) می کند.
بررسی اثربخشی نمایش درمانی بر کفایت اجتماعی و خودپنداره مثبت دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نمایش درمانی بر کفایت اجتماعی و خودپنداره مثبت دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ویژه انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشیی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در پایه هشتم با اختلال یادگیری ویژه شهر کرج در سال تحصیلی 1399 - 1400 بودند. برای تعیین حجم نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین مدارس ابتدایی ناحیه 3 شهر کرج، یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین دانش آموزان آن، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند ) گروه آزمایشی 15 نفر/ گروه گواه 15 نفر (. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات یادگیری کلرادو ) 2011 (، پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر ) 1990 (، پرسشنامه خودپنداره کودکان پی یرز-هریس ) 1969 ( و مصاحبه بالینی ساختاریافته بر اساس DSM-5 بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در SPSS-26 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمایش درمانی بر کفایت اجتماعی، خودپنداره مثبت و مؤلفه های آنها در دانش آموزان پسر مؤثر بود ) 001 / .)P> 0 نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، می توان گفت که نمایش درمانی روشی اثربخش در بهبود کفایت اجتماعی و خودپنداره مثبت دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود، درنتیجه این روش قابلیت کاربرد در مرا کز آموزشی و مدارس را دارد.
پیش بینی خود گردانی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودپنداره(مثبت و منفی) و سبک زندگی خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
41 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودگردانی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودپنداره(مثبت و منفی) و سبک زندگی خانواده انجام شده است. روش: روش پژهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه می باشد که در مجموع 7315 نفر بوده و از این تعداد 364 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند.. ابزار جمع آوری داده شامل سه پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی تحصیلی، خوپنداره دانش آموزان و سبک زندگی خانواده بود. روایی هر سه پرسشنامه به تأیید متخصصان رسیده و پایایی آن ها به ترتیب 89/0، 87/0 و 91/0 گزارش شد که بیانگر پایایی خوب برای هر سه پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر این بود که خودپنداره مثبت به طور مثبت و معنی داری قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارد ولی رابطه خودپنداره منفی با خودگردانی تحصیلی دانش آموزان منفی و معنی دار است. در ادامه نتایج بیانگر این بود که متغیر سبک زندگی خانواده قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارد. نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این بود که همه مولفه های سبک زندگی(بجز مولفه سخت گیری) می توانند به طور مثبت و معنی داری خودگردانی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله می توان بیان نمود خودپنداره منفی و مولفه های مثبت سبک زندگی خانواده قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارند.
ارائه مدل پیش بینی خودپنداره بر اساس مشکلات رفتاری-هیجانی با میانجی گری مهارت های زندگی در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی مشکلات هیجانی و رفتاری دانش آموزان از طریق مهارت های زندگی در دوره ابتدایی که مهمترین دوران شکل گیری شخصیت می باشد، می تواند نقش مهمی در آماده کردن برای زندگی در مراحل بعدی زندگی داشته باشد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر ت ارائه مدلی بدر جهت پیش بینی خودپنداره بر اساس مشکلات رفتاری-هیجانی با میانجی گری مهارت های زندگی در دانش آموزان دوره ابتدایی می باشد. روش: روش توصیفی-همبستگی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و از لحاظ نتایج، کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مدارس شهر تهران که با توجه به جدول حجم نمونه جدول مورگان 253 نفر به صورت به صورت تصادفی انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای جمع داده ها از مقیاس های خودپنداره یی یسن چن (2004)، پرسشنامه مشکلات رفتاری-هیجانی سیاتل (1999)، پرسشنامه مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران (1389) استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های آمار توصیفی، جدول ماتریس همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS نسخه 25 و نرم افزار Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیش بینی خودپنداره بر اساس مشکلات رفتاری-هیجانی با میانجی گری مهارت های زندگی در دانش آموزان دوره ابتدایی از برازش مناسبی برخودار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست از تحقیق می توان گفت که خودپنداره بر اساس مشکلات رفتاری_ هیجانی با میانجی گری مهارت-های زندگی اثر مثبت معنی داری دارد که از همان انتدای زندگی می باید توسط والدین و مربیان مورد توجه قرار گیرد.
عشق آنلاین و گونه های آن در فضای مجازی؛ مطالعه کاربران شهر کاشان در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵۹
193 - 218
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به مطالعه عشق آنلاین و گونه های آن در فضای مجازی، آن هم در پرتو برخی ویژگی های کاربران، می پردازد و از نظریات استرنبرگ، لی، گیدنز، باومن و بن زئیف بهره گرفته است. پیمایش روش اصلی این پژوهش است و جامعه آماری آن نیز شامل نمونه ای 384 نفره از شهروندان شهر کاشان در سال 1399 است که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مطالعه شده است. بر اساس یافته های پژوهش، امکان شکل گیری عشق آنلاین در جامعه موردمطالعه وجود دارد و گونه های مختلفی از عشق آنلاین در بین کاربران شکل گرفته است. رایج ترین گونه عشق آنلاین در بین پاسخ گویان عشق تفریح و سرگرمی (لودوس) و پس از آن، به ترتیب، عشق های حسابگرانه و همسریاب بوده اند. «عشق خیانت آمیز» تنها 4 درصد از کل روابط رمانتیک آنلاین را در بین پاسخ گویان تشکیل داده است. بر اساس نتایج آزمون فرضیات روشن شد، به استثنای خودپنداره و جنسیت، گونه های عشق آنلاین با متغیرهایی چون سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، نوع شغل، نگرش به اینترنت، میزان تداوم دوستی اینترنتی و محیط اینترنتیِ دوست یابی رابطه دارند؛ یعنی، افراد، با توجه به اینکه در چه گروه سنی، تحصیلی، اشتغال و... قرار دارند، گونه های متفاوتی از عشق آنلاین را تجربه می کنند.
مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه (60 زن مطلقه 60 زن عادی) بود. برای تعیین حجم نمونه در گروه زنان مطلقه از روش نمونه گیری در دسترس و برای زنان عادی از روش هدفمند به منظور همتاسازی گروه زنان عادی با زنان مطلقه استفاده شد. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی توسط جونز، پرسشنامه خودپنداره راجرز، پرسشنامه بهزیستی معنوی پولوتزین و الیسون مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ باورهای غیرمنطقی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است و میانگین متغیرهای خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است؛ میانگین باورهای غیرمنطقی و ابعاد آن (شامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تائید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است؛ بین خودپنداره در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین بهزیستی معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت مذهبی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر لزوم توجه به باورهای غیرمنطقی خودپنداره و بهزیستی معنوی پیشنهاد می شود این سازه ها در قالب کلاس های آموزشی قبل از ازدواج به منظور پیشگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک صورت گیرد.
پیش بینی سبک های هویت دختران نوجوان براساس عزّت نفس و خود پنداره آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک های هویت دختران نوجوان براساس عزّت نفس و خودپنداره آنها انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را دختران 15سال به بالای شهر قم تشکیل می دادند. از میان جامعه آماری تعداد 130 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های خودپنداره راجرز(1957)، عزّت نفس کوپر اسمیت (1967) و سبک های هویت یابی ISI-G6 (واﯾﺖ، واﻣﭙﻠﺮ و وﯾﻦ، 1998) استفاده شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی از نوع میانگین، انحراف معیار، فراوانی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج رگرسیون نشان داد که عزّت نفس ۲ درصد و خودپنداره ۱۲ درصد سبک های هویت دختران نوجوان را پیش بینی می کنند.
رابطه عملکرد جنسى با باورهاى غیر منطقى و خودپنداره در زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
425 - 446
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه عملکرد جنسى با باورهای غیر منطقی و خودپنداره در زنان بوده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متاهل 40 -20 سال ساکن شهر تهران (مناطق 1و3) که در بهار سال 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش برآورد حجم نمونه از طریق فرمول تاباچینک و فیدل 116 نفر که با احتساب ریزش حدود 140 نفر شد و به جهت بهینه شدن برای تعمیم به جامعه توانستیم از 216 نفر استفاده کنیم که به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و همکارانش (2000)، پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز (۱۹۶۹) و پرسشنامه خود پنداره بک و ستیر (1978) مورد استفاده قرار گرفت. پژوهش حاضر با استفاده از آزمون رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هم چنین برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 25 استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد از بین مؤلفه های عملکرد جنسی، تحریک روانی، رطوبت و رضایت مندی به صورت منفی و درد جنسی به صورت مثبت و معنادار باورهای غیر منطقی در زنان را پیش بینی می کند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که از بین مؤلفه های عملکرد جنسی، میل جنسی (05/0 p<،191/0=β) و رضایت مندی (05/0p<،117/0=β) به صورت مثبت و درد جنسی (01/0 p<،404/0=β) به صورت منفی و معنادار خودپنداره در زنان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر تحریک روانی، رطوبت و رضایت مندی به صورت منفی و درد جنسی به صورت مثبت و معنادار باورهای غیر منطقی در زنان را پیش بینی می کند. همچنین میل جنسی و رضایت مندی به صورت مثبت و درد جنسی به صورت منفی و معنادار خودپنداره در زنان را پیش بینی می کند.
بررسی مقایسه ای عزت نفس و خودپنداره در زنان شاغل و غیر شاغل شهر خرم آباد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هفتم ۱۴۰۱ شماره ۵۵
۱۶۱-۱۵۳
با شروع انقلاب صنعتی، نقش های سنتی زنان تا حدودی دگرگون شد، به گونه ای که به جای کار صرفاً خانگی، بخش عمده ای از زندگی آن ها صرف فعالیت های بیرون از خانه گشت. مهم ترین مسئله ای که برای زنان شاغل امروز وجود دارد، چگونگی ایفای نقش های سنتی و هماهنگی این نقش ها با نقشی است که مسئولیت های اجتماعی و اقتصادی زنان در دنیای امروز ایجاب می کند. حل مشکلات زنان شاغل ادارات نیازمند تصحیح نگرش سنتی نسبت به زنان بر اساس دیدگاه الهی و انسانی بر مبنای عدالت اجتماعی است. به نظر می رسد عزت نفس و خودپنداره، از عوامل مهم و مؤثر در ارتباط با رویارویی زنان با مشکلات شغلی و توانایی در برقراری هماهنگی وظایف مربوط به کار و خانواده است. پژوهش حاضر باهدف کلی مقایسه میانگین های عزت نفس و خودپنداره در زنان شاغل و غیر شاغل انجام شده است. نمونه موردمطالعه برابر با 60 نفر در نظر گرفته شد. تعداد زنان شاغل 30 نفر و تعداد زنان غیر شاغل نیز 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش شامل: پرسشنامه عزت نفس آیزنگ و پرسشنامه خودپنداره بک است. برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها از آزمون t مربوط به 2 گروه مستقل استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که: بین زنان شاغل و غیر شاغل در عزت نفس تفاوت وجود داشت، لذا فرضیه اول تائید شد؛ یعنی زنان شاغل به دلیل حضور در اجتماع و کسب درآمد، می توانند از عزت نفس بالاتری نسبت به زنان خانه دار برخوردار باشند؛ اما در ارتباط با فرضیه دوم بین دو گروه زنان شاغل و غیر شاغل در خودپنداره تفاوت معناداری وجود نداشت. لذا فرضیه دوم تائید نشد؛ یعنی خودپنداره در همه ی افراد اعم از افراد با موقعیت اقتصادی، اجتماعی و... بالا یا موقعیت های پایین می تواند وجود داشته باشد.
بررسی مقایسه ای مبانی انسان شناختی جوادی املی و رویکرد انسان گرایی ونقش آن در شکل گیری خودپنداره
هدف این مقاله تبیین تاثیر مبانی انسان شناختی مکتب انسان گرایی بر تعریف خودپنداره و مقایسه با خودپنداره مبتنی بر مبانی انسان شناسی جوادی آملی و به روش تحلیل محتواست. نظریه پردازان، معتقدند باورهای ایدئولوژیک که بر اساس شناخت انسان از ماهیت خود است، نقش اساسی در شکل گیری خودپنداره دارند. مکاتب رایج روان شناسی که عمدتا مبتنی بر مبانی انسان گرایی هستند برای خودپنداره صرفا سه بعد جسمانی، اجتماعی و روان شناختی را در نظر می گیرند که ادراکی مادی از انسان است. این نوع خودپنداره وابسته به محیط تغییر می کند. عدم ثبات خودپنداره عدم سلامت روان را دنبال دارد. در انسان شناسی جوادی آملی، خودپنداره در چهار بعد ارتباط با خود، خدا، دیگران و طبیعت و در دو سطح تحولی متعالی و نازل تعریف می شود. سطح نازل ادراک خود وجه تشابه این دو رویکرد است اما وجه ممیزه آن، ادراک خود در سطح متعالی است که مبتنی بر فطرت شکل می گیرد و خودپنداره ای الهی، درونی و پایدار را ایجاد می کند و سلامت روان فرد را حفظ می کند.
اثربخشی معنادرمانی به روش آنلاین در خودپنداره و پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی معنادرمانی به روش آنلاین در خودپنداره و پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران در سال 1399 بود. نمونه پژوهش شامل 30 خانم بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه خودپنداره ( BSCI ) بک و همکاران (1990) و مقیاس پریشانی روانشناختی ( KPDS ) کسلر و همکاران (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری (05/0> P ) بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در خودپنداره و پریشانی روانشناختی وجود دارد. بنابراین می توان گفت روش معنادرمانی یکی از روش های مؤثر در ارتقای خودپنداره و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران است.
تبیین بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس نظریه مزلو: نقش سلامت عمومی، بحران مالی، حمایت اجتماعی و خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ (پیاپی ۷۷)
142-131
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس نظریه مزلو: نقش سلامت عمومی، بحران مالی، حمایت اجتماعی و خودپنداره انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرهای اراک و خمین در بازه مرداد تا دیماه 1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که ﺑﺎ روش نمونه گیری دردسترس اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ ) گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی ( IFDFWS ) پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی ( MSPSS ) زیمت و همکاران (1988 )، خودپنداره ( SCQ ) ساراسوت (1984) و بهزیستی روانشناختی ( RSPWB ) ریف (1989) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر خودپنداره و بهزیستی روانشناختی داشتند (05/0> P ). افزون بر آن خودپنداره، اثر مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند (05/0> P ). در نهایت می توان گفت مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران و سایر متخصصان از این مدل می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی، هیجانی و رفتاری (REBT) بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی- رفتاری بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی، با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون بود و جامعه آماری 201 دانش آموز دبیرستان پسرانه شهدا هسته ای در سال تحصیلی 94-93 بود. دانش آموزانی که در خودپنداره ساراسوت (1981) و آزمون سازگاری بل (191) نمره پایین تر از نقطه برش کسب کرد بودند شناسایی شده؛ سپس به روش تصادفی ساده 30 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 دانش آموز) و گواه (15 دانش آموز) به طور تصادفی تقسیم بندی شدند. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه، 90 دقیقه ای و یک بار در هفته برنامه مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری را دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات مشاوره گروهی هر دو گروه، مورد آزمایش مجدداً قرار گرفتند؛ داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری، موجب بهبود خودپنداره (02/22=F، 001/0=P) و سازگاری اجتماعی (02/92=F، 001/0=P) دانش آموزان شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود جهت بهبود خودپنداره و سازگاری اجتماعی دانش آموزان نوجوان، توسط مشاوران و روانشناسان در مدارس و دانشگاه ها، مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
تجربه زیسته خودپنداره و تروماهای کودکی افراد مبتلا به اختلال اعتیاد جنسی
زمینه و هدف: اعتیاد جنسی یک اختلال روانی با پیامدهای فردی، بین فردی، قانونی، اجتماعی و جسمانی ناخوشایند است. اعتیاد جنسی به طور عمده در تجربه های ناخوشایند در خانواده و در کودکی ریشه دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تجربه زیسته خودپنداره و تروماهای کودکی افراد مبتلا به اختلال اعتیاد جنسی بود. روش پژوهش: این مطالعه در بخش کیفی بر روی 10 نفر از بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شهر تهران در سال 1401 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در مطالعه حاضر، از آزمون تجدیدنظر شده غربالگری اعتیاد جنسی کارنز و همکاران(2010) جهت غربالگری استفاده شد. در بخش کیفی از روش پیشنهادی ون مانن (2016) برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. یافته ها: نتایج در بخش کیفی در 4 مضمون اصلی « انکار»، «تنبیه برای تاب آوری بیشتر»، «ناامیدی در برابر امید» و «خودپنداره منفی» و 9 مضمون فرعی دسته بندی شدند. نتیجه گیری: این نتایج تلویحات مهمی از نقش تجربیات ناخوشایند در خانواده بر رفتارهای جنسی افراد در سا ل های بعدی زندگی دارد. به طوری که کسانی که خودپنداره منفی و ترومای کودکی بیشتری دارند بیشتر مستعد اختلال اعتیاد جنسی هستند.
رابطه رویکردهای مطالعه و هویت تحصیلی باخودپنداره دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه حاضر با هدف رابطه رویکردهای مطالعه و هویت تحصیلی باخودپنداره دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کلاچای انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کلاچای به تعداد 981 نفر بود که تعداد 274 نفر به روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد رویکردهای مطالعه تیت و همکاران (1998)، خودپنداره راجرز (1938) و هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008) بودند. روایی پرسشنامه ها براساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای رویکردهای مطالعه 88/0، خودپنداره 80/0 و هویت تحصیلی 78/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. بدین صورت جهت آزمون فرضیه های تحقیق، ابتدا ازآزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده ها و تکنیک معادلات ساختاری بمنظور بررسی میزان تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته با استفاده از نرم افزار آماری لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد میان رویکردهای مطالعه با خودپنداره دانش آموزان با ضریب تأثیر 67/0 ومیان هویت تحصیلی با خودپنداره دانش آموزان با ضریب تأثیر 73/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.