مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ایران باستان
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
207 - 234
حوزه های تخصصی:
نگاه ابوریحان بیرونی (د. 442ه.ق.) به تاریخ ایران باستان با گذر از رویکردهای سیاسی محض و معطوف به قدرت، خصلتی فرهنگی- انتقادی به خود گرفته است. چنین بینشی، محصول چند عامل مهم، هم چون گستره گفتمان ایران گرایی در این دوره و تمایزات رویکردی روش شناختی بینش تاریخی ابوریحان بوده است. مسئله اصلی پژوهش حاضر، تحلیل و تبیین این خصلت های چندگانه در روایت ابوریحان بیرونی از تاریخ ایران باستان است. نتایج پژوهش نشان می دهد، رویکرد فرهنگی ابوریحان به تاریخ باستانی ایران هم جنبه های اسطوره شناختی و هم ابعاد تاریخی آن را به شیوه ای دور از جانب داری و تعصب در برمی گیرد و نگرش های فقط سیاست محور و معطوف به قدرت را در نظام تاریخ نگاری ایرانی اسلامی به چالش می کشد و سرانجام دریچه ای نو نسبت به بازخوانی مجدد این دوره از تاریخ ایران می گشاید که خودآگاه یا ناخودآگاه، خادم مسئله هویت ایرانی شده است
مطالعه تطبیقی اشراف در بافت اجتماعی ایران باستان و اسلام اولیه از دیدگاه تاریخ مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشراف به عنوان مفهومی مهم و پرکاربرد در تحلیل های اجتماعی، در طول تاریخ یکسان فهمیده نمیشده است و سطوح مختلف مفهومی دارد. مسأله اصلی این نوشتار، فهم تأثیرگذاری جهان بینی دو جامعه ایران باستان متاخر و اسلامی نخستین به عنوان دو خاستگاه اصلی، بر مفهوم اشرافیت در دوره اسلامی تاریخ ایران است. این مسأله در قالب این پرسش که جوامع ایران اواخر دوره باستان و جامعه نخستین اسلامی چه فهمی از اشراف داشتند؟ در پی پاسخ برآمد. نوشتار حاضر با تکیه بر روش تاریخ مفهومی بافت اجتماعی جوامع مذکور را مطالعه نموده تا مؤلفه هایی مفهومی بدست دهد و در ادامه با تکیه بر روش تطبیقی، مؤلفه های اشرافیت در این دو جامعه را با هم مقایسه کرده است. در هر دو جامعه، اهمیت تبار اشرافی بسیار مهم بود، اما ساختار پیچیده تر اجتماعی در ایران باستان و وابستگی آنان به زمین و ایدئولوژی پادشاهی ایرانیان، سبب شده بود تا فهم اشراف در مقایسه با ساخت قبیله ای در میان اعراب تازه مسلمان متفاوت باشد. این تفاوت مفهومی، بر واقعیت اجتماعی اثرگذار بود و در دوره ی اسلامی تاریخ ایران، مفهومی چندلایه از اشراف را بوجود آورد.
شواهد باستان شناختی نفت و مشتقات نفت آن در ایران باستان(ایلام تا ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
399 - 415
حوزه های تخصصی:
مطالعات باستان شناسی نقشی مهم در واکاوی و بازشناسی تاریخ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دوره باستان دارد. کاربست نفت در ایران به دوره باستان می رسد، در این میان، شواهد باستان شناسی نقش مهمی در روشن ساختن این مسئله دارد. به استناد متون مقدس ایران باستان، واژه نفت از کلمه پنتا در اوستا مشتق شده است. نتایج کاوش های باستان شناختی و گزارش مورخان بیانگر آن است که ساکنان فلات ایران از حدود هفت هزار سال ق.م با نفت آشنایی داشته اند. بنابراین بررسی تأثیر نفت و مشتقات آن بر تحولات فرهنگی ایران باستان در این دوره مشخص، چگونگی کشف و نحوه استفاده از این ماده خام طبیعی و میزان تأثیر آن بر آثار مادی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی جوامع ایرانی در دوره مذکور حائز اهمیت است. دوره باستان از حکومت ایلامیان تا دوره ساسانی بخش مهمی از تحولات عصر باستان را در بر دارد، بررسی چگونگی کاربست نفت در این دوره تاریخی می تواند نکات مهمی را از سیر کابرد نفت در ایران آشکار سازد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس مطالعات میدانی و منابع کتابخانه ای انجام شده است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات از گونه کیفی بوده است که در این راستا از رهیافت تاریخی در تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد از نفت برای روشنایی، گرما، ملات در ساختمان ها، قیراندود کردن کشتی ها، ساخت ظروف تزئینی و زیورآلات، درمان بیماری ها و... مورد استفاده قرار می گرفت. بیشترین آثار قیری بدست آمده در ایران متعلق به تمدن ایلام و بعد هخامنشی است. اهداف پژوهش: 1.بررسی پیشینه کابرد نفت در ایران باستان. 2.بررسی تأثیر نفت و مشتقات آن بر تحولات فرهنگی ایران باستان(ایلام- ساسانی). سؤالات پژوهش: 1.نخستین آثار و شواهد باستان شناختی بهره برداری از نفت و مشتقات آن از چه دوره ای و با استفاده از چه شیوه های تکنیکی در ایران باستان بدست آمده است؟ 2.پراکنش و میزان فراوانی آثار مادی نفت و مشتقات آن در کدام یک از ادوار حکومت های باستانی ایران بیشتر بوده است؟
نمادهای انسانی و حیوانی موجود در سفالینه های مکشوفه در سه منطقه تل باکون فارس، تپه سیلک کاشان و تپه گیان نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به خلل نسبی علمی- تحقیقاتی در زمینه شناخت و بررسی نمادهای به کار رفته روی سفالینه های مناطق باستانی و تاریخی تمدن ایران و برای یافتن پاسخ این سؤال که نمادهای به کار رفته در سفالینه های مناطق مختلف در دورهای تاریخی از نظر ترسیم و مفهوم بکارگیری آنها روی ظروف دارای چه وجوه مشترکی هستند، این پژوهش انجام گرفته است. آنچه به عنوان هدف در این مقاله دنبال میشود، بررسی تصویری و مفهومی نمادهای انسانی و حیوانی موجود در سفالینه های مکشوفه در سه منطقه تل باکون فارس، تپهسیلک کاشان و تپه گیان نهاوند با رویکردی تطبیقی است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی است. اطلاعات آن نیز با انجام تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانهای جمعآوری شده است. حاصل این پژوهش، بازنمایی تحلیلی وجوه اشتراک و افتراق نمادهای مشترک در این سه منطقه است که نشان میدهد از نظر ترسیمی نمادهای موجود در سفالینه های تل باکون بسیار پیچیده، متنوع و ماهرانه و نمادهای موجود بر سفالینه های تپه سیلک مسبک و نزدیک به طبیعت ترسیم شدهاند. همچنین نمادهای سفالینه های تپه گیان حدفاصل نمادهای سیلک و باکون هستند و از نظر مفهوم بکارگیری، بیشتر نمادها ریشه در فرهنگ و تمدن مردمان این مرز و بوم دارند. بطور کلی نمادهای به کار رفته در سفالینه های تل باکون فارس و تپه های سیلک کاشان و گیان نهاوند با وجود فواصل جغرافیایی این سه منطقه، از نظر ترسیم و مفهوم بکارگیریشان روی ظروف دارای اشتراکات فراوانی هستند.
کارکرد و اهمیت موسیقی حماسی در پایداری و برانگیختگی سپاهیان در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
163 - 194
حوزه های تخصصی:
از روزگاری که انسان در بیان احساسات و رفع و تسکین آلام دست به دامان موسیقی گردید از اصوات آن و نواهای مختلف موسیقی تنها در بزم ها و سوگواری ها بهره نگرفت، بلکه حتی برای بازیافت، نگهداری و تقویت سلامت جسمی و روحی و همچنین در آیین های دینی و بیان روایات حماسی از این ابداع بشری استفاده کرد. در این بین، آنچه اهمیت بسزایی دارد این است که موسیقی در میدان های رزم نیز کاربرد داشته است و بر این مبنا از مسائل مهم این است که از چه آلات و ابزار موسیقیایی در میدان های نبرد استفاده می شده است و مهم تر آنکه این نواهای موسیقی چه تاثیر و اهمیتی در رزم ها و عملکرد سپاهیان در برخوردهای نظامی داشته اند و نوازندگان و موسیقی دانان در آرایش نظامی چه جایگاه و وظایفی را عهده دار بودند. از مطالعه و بررسی متون تاریخی کلاسیک و متون روایی منظوم و منثور که به روایت حماسی و تاریخی پرداخته اند و همچنین بهره بری از برخی نگاره های باستانی، چنین برمی آید که ایرانیان باستان در بیان روایات حماسی و به منظور نمایان کردن و برجسته ساختن هر چه بهتر کردارهای پرشکوه و قهرمانانه پهلوانان و سرداران از موسیقی بهره گرفته و از سازها و آلات مختلف در آماده سازی، تهییج و تشجیع سپاهیان و هراس افکنی در دل دشمنان استفاده می کردند و مهمتر از همه، فرمان های فرماندهان مبنی بر آغاز جنگ و پایان بخشی بدان و به طور کلی ارسال پیام به سربازان در میدان های نبرد با موسیقی میسّر می شد.
آسیب شناسی ترجمه های فارسی متون و پژوهش های مناسبات ایران و چین: با تاکید بر نقد و بررسی کتاب متون باستانی پیرامون روابط چین و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
بخش قابل ملاحظه ای از دانش ما درباره ایران و روابط آن با دیگر تمدن های همجوار آن مبتنی بر متون و منابع یونانی و رومی بوده است که بیشتر آنها به فارسی و با کیفیتی قابل قبول ترجمه شده اند. این درحالیست که اطلاعات قابل توجهی درباره ایران باستان در متون و یافته های باستان شناسی مکشوفه در شرق دور و به ویژه چین وجود دارد که تعداد اندکی از آن ها به فارسی ترجمه شده است که خالی از اشتباه نیست. از این رو و نظر به اهمیت متون تاریخی و داده های باستان شناختی مربوط به ایران در چین، مقاله حاضر بر آن است تا ابتدا با بررسی و دسته بندی آثار مربوط به روابط ایران و چین در زبان انگلیسی و فارسی، به آسیب شناسی ترجمه های فارسی متون و پژوهش های مناسبات ایران و چین بپردازد و سپس، قسمت مربوط به ایران باستان در کتاب متون باستانی پیرامون روابط چین و ایران را نقد کند. مهم ترین نتیجه حاصل از این بررسی ضعف مترجمان و ویراستاران در برگرداندن متون چینی و پژوهش های معتبر به فارسی بوده که در برخی موارد این ضعف ها خود نتیجه اشتباه های فاحش نویسندگان این آثار در غرب بوده است.
کتابِ مبانی تاریخ پارتیان در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۰)
377-402
آگاهی های ما درباره ایرانِ اشکانی در دهه های اخیر رو به فزونی است. کتاب فشرده، اما پربار «مبانی تاریخ پارتیان»، نوشته کلاوس شیپمان، باستان شناس آلمانی در سال1980 منتشر گردید. مساله اساسی این جستار، نقد محتوایی و شکلی کتاب و دیدگاه های نویسنده آن است. بررسی کتاب بر اساس روش تحلیلی و انتقادی صورت گرفته است. فصل مربوط به تاریخ سیاسی، به ویژه تحلیل های سیاسی و حقوقی آن در گزارش مناسبات میان روم و ایران، از فصل های درخشان و نقطه عطف کتاب محسوب می شود. تلاش نویسنده در پاس داشت میراث فرهنگی اشکانیان و معرفی جایگاه واقعی آنان در چارچوب تاریخ باستانی ایران از دیگر نکات برجسته اثر شیپمان است. فشردگی آزاردهنده بخش های اجتماعی، هنری و اقتصادی و خودداری نویسنده در ارائه آگاهی ها و توضیحات تکمیلی از نقاط ضعف کتاب به شمار می رود. همچنین از دیگر کاستی های کتاب، باید به فقدان تصاویر، کمبود نقشه های مرتبط و نیز خودداری نویسنده از ارائه گزیده هایی از متن سکه ها، کتیبه ها و منابع مکتوب اشاره کرد. کتاب از حروف چینی، صفحه آرایی و صحافی با کیفیتی برخوردار است. در زمینه ترجمه، گذشته از نثر دشوار و گاه رسمیِ مترجم و برخی اشتباهات در نام اشخاص، برخی معادل یابی های مبهم و نیز سالشمار نادرست رویدادها، کتاب، نمره قابل قبولی را دریافت می کند.
ساختارشناسی داستان رستم و اسفندیار و توازن قدرت در اندیشه سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
215 - 242
حوزه های تخصصی:
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که «نبیند مرا زنده با بند کس» و دیگری به صراحت می گوید «نباشد ز بند شهنشاه ننگ». آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیش لهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نماینده گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کننده هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دست بسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عمل کرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
سعدی: مردی از ایرانشهر (بررسی بازتاب اندیشه ایرانشهری در آثار سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
185 - 206
حوزه های تخصصی:
اندیشه ایرانشهری، بخصوص وجه سیاسی آن، نظام اندیشگی حاکم بر تمامی تاریخ ایران باستان است که با وجود همه تغییرات، در دوره اسلامی نیز تداوم یافته است؛ در میان آثار بازمانده از شاعران و نویسندگان ادب پارسی، از کلیله و دمنه نصرالله منشی که اثری داستانی ست، گرفته تا مرصادالعباد نجم الدین رازی که به تبیین جهان بینی عرفانی و تعلیم آداب صوفیانه پرداخته است، می توان بازتاب اندیشه ایرانشهری را آشکارا مشاهده کرد. سعدی نیز مردی از ایرانشهر است که با وجود تحصیل علوم اسلامی در نظامیه و تأثیر از وجه صوفیانه تفکر اسلامی، آثار او، گلستان و بوستان، را می توان جلوه گاه روشنی از اندیشه ایرانشهری نیز به شمار آورد. آنچه از بررسی آثار سعدی به دست آمده است، نشان می دهد که تمامی مؤلفه های این اندیشه، شامل داشتن نگاه طبقاتی به هستی (بخصوص اجتماع انسان ها)، صدرنشین بودن پادشاه در هرم طبقاتی جامعه، الهی دانستن پادشاهی و قائل شدن فرّ ایزدی برای پادشاه، عین قانون دانستن رای و سخن او، لزوم عمل به خویشکاری، مفهوم خاص دادگری، توجه ویژه به فضیلت اعتدال و توصیه مکرر به میانه روی، خرسندی و قناعت به آنچه نظم کیهانی در اختیار آدمی قرار داده و در نهایت یکی دانستن دین و پادشاهی در آثار سعدی نمودی آشکار دارند.
تداوم سنّت اشراقی در ایران
در مقالکه حاضر، به منظور پیگیری خطِ سیرِ حکمت اشراق، نخست به ریشه ها و خاستگاه آن در گذشتکه مزدایی مانویِ ایران اشاره شده است و سپس دربارکه حفظ و تداوم میراث سهروردی به یاری شارحان و متابعان اندیشکه او که در رأس آنها ملاصدرای شیرازی قراردارد، بحث می شود. نباید از یاد برد که این حکیم برجسته (صدرا) همواره نظرات و آراء شخصی خود را که با مبانی وجودشناسی خاص او منطبق است به عنوان تکمله ای بر مسائل مطرح شده از جانب شیخ اشراق می افزاید. نویسنده همچنین به برداشت ویژکه سهروردی از نظریکه مُثُل افلاطونی پرداخته و رساله ای نسبتاً ناشناخته را در این باب معرفی می کند. بخش پایانی مقاله نیز به توصیف یکی از جریان های شکل گرفته در عصر ملاصدرا (سدکه یازدهم هجری) اختصاص یافته است؛ جریانی که وابستگان آن، برخی مبانی حکمت سهروردی را در خدمت توجیه و تحکیم عقاید و زبانی که خود با محوریت فرهنگ و زبان ایران باستان ابداع کرده بودند، به کارگرفتند.
تأثیر فرهنگ و تمّدن پیش از اسلام در نشر و گسترش «آیین جوانمردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
345 - 385
حوزه های تخصصی:
شکست حکومت ساسانی در مقابل اعراب، دوره جدیدی را به لحاظ «تاریخی» برای سرزمین ایران رقم زد، اما فرهنگ پربار و کهن ایران باستان، هرگز با این شکست، دچار زوال و فراموشی نشد؛ بلکه در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داد. یکی از باورها و آیین هایی که در طول تاریخ، دچار تطوّرات و اَشکال بسیاری شده و مسیر پرفراز و نشیبی پیموده، «آیین جوانمردی» است. نظریه متداول در این باره آن است که «فتوّت و جوانمردی» برگرفته از «تصوّف» است و از آنجا که تصوّف نیز، خود از تعالیم اسلامی سرچشمه گرفته است، پس جوانمردی، اصل و سرچشمه ای اسلامی دارد. با وجود اینکه نمی توان یکسره از تأثیر فرهنگ اسلامی در «فتوّت» چشم پوشی کرد، اما نادیده گرفتن خاستگاه ها و ریشه های ایرانیِ آیین جوانمردی نیز منصفانه و منطقی نیست و مگر می توان فرهنگ و تمدّنی که شالوده آن را سه بن مایه «خرد»، «نیکی» و «هنر»، تشکیل داده است، یکسره نادیده گرفت؟ نگارنده در این مقاله کوشیده است علیرغم دیدگاه های متنوّع، متفاوت و گاه متناقض پژوهشگران درباره آیین جوانمردی و اختلاف در سرچشمه ها و مبانی و اصول آن، به سرچشمه های ایرانی این آیین و تأثّر احتمالی آن از فرهنگ و تمدّن پیش از اسلام اشاره کند. بدین منظور، در سه بخش مستقل، تأثیرات ایران باستان، آیین زرتشتی و ادیان مهری و مانوی را بر طریق فتوّت بررسی کرده و معتقد است که این تأثیرات، به معنای توافق و تطابق محض و یا اخذ و اقتباس تمام نیست.
روانشناسی تبلیغات در هنر مانوی
حوزه های تخصصی:
بدون شک دردنیای ایران باستان ، مانی یکی ازمعروفترین مبلغان مذهبی به شمارمی رود . او که داعیه پیامبری داشت برای ارائه دین خود که درواقع تلفیقی ازمهمترین ادیان آن زمان بود ، بابهره گیری ازروشی نوین درتبلیغ دین جدیدش، تبدیل به یکی ازنام آورترین شخصیتهای دینی ایران باستان گردید.هوشمندی مانی وپیروانش دراستفاده آگاهانه ازهنرهای بصری وتجسمی که شاخص ترین آنها هنرنقاشی ونگارگری بود چنان اثروسیعی درانتشاراین آیین نوظهورداشت که به تدریج ازمرزهای سیاسی ایران فراتر رفت ونفوذ وتسلط آن برافکارآدمیان درشرق تا به چین ودرغرب تا اروپای شرقی کشیده شد.استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان دراستفاده ازهنرطراحی ونقاشی ، چنان اثرعمیق وقدرتمندی درتاریخ ایران باستان برجای گذاشت که نتایج آن تا قرنها بعدوحتی درعصرحاضر، به عنوان کاربرد تبلیغی هنردرعرصه های مختلف وازجمله درتزیین کتب که ازآن به عنوان کتاب آرایی یادمی شود ، به خوبی مشهوداست. تحقیق حاضربرآن است تابانگاهی به علم تبلیغات دردنیای معاصربه بررسی کاربردتبلیغی هنرنقاشی درترویج عقایدمانی بپردازد که ازجمله پیشگامان استفاده ازهنر به مثابه ابزارتبلیغاتی جهت ترویج ونشرعقایدخویش دردنیای باستان محسوب می گردد.روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده وبرمبنای گردآوری اطلاعات اسنادی واستفاده ازمنابع مکتوب صورت گرفته است
مسئله هویت ملی ایران در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هویت ملی ایران در فرایند تحول تاریخی، می تواند مبنای بحث «تطور» محتوایی آن باشد. دعوایی که امروز در مباحث هویت ملی مشاهده می شود به واسطه دوگانه های شکل گرفته در این حوزه است؛ دوگانه ایران و اسلام، دوگانه اسلام و غرب و غیره. آن چه اهمیت دارد دیده شدن هویت ملی بر اساس منطق تطور است. به-این صورت که هویت ملی ایران از مراحل مختلف تاریخی، مولفه هایی را جذب و همراه خود کرده است و این باعث شکل گیری هویت مستقر ایرانیان در طول تاریخ خود شده است؛ هر چند در دوره مدرن با وجود امتزاج های عملی، در واقعیت اما در عالم نظر، هنوز چالش ها و موانع معرفتی زیادی وجود دارد. مقاله ی حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که مسئله هویت ملی ایران در بستر مراحل تاریخی اش چگونه قابل توضیح است؟ در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و رهیافت جامعه شناسی تاریخی به گونه-ای محتوایی به سئوال مذکور پاسخ داده می شود. فرضیه مقاله این است که هویت ملی ایران با طی کردن مراحل تاریخی باستانی، اسلامی و مدرن، عناصری را جذب و همراه خود کرده است که هم جنبه انباشتی و فرایندی این هویت تقویت شده و هم نحوه بقا و بازتولید آن مورد توجه قرار گرفته است.
پیوند مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان با امر سیاست در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
121 - 136
فردوسی در شاهنامه به روایت مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان در پرتو رویکردهای سیاسی پرداخته است. نگارنده در مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مبانی نظری مبتنی بر فرهنگ سیاسی، که دربردارنده شاکله های میانی و مرتبط فرهنگ و سیاست است، به این پرسش پاسخ دهد که فردوسی چگونه و با استفاده از چه مؤلفه هایی، وجوه و عناصر فرهنگی ایران باستان را به امر سیاست پیوند می دهد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در شاهنامه ، دو وجه فرهنگ و سیاست دچار بسط و قبض می شوند، اما چنان در هم درآمیخته و مرتبط اند که جداسازی آن ها از یکدیگر تقریباً محال است. به عنوان نمونه، فرهنگ مدارا با مفهوم سیاسی شاهنشاه عجین می شود و شریعت در کنار نهاد شاهی قرار می گیرد؛ گوهر و هنر یک نظام سیاسی راستین امکان پذیر می شود؛ دادورزی و عدالت که به مثابه ایجاد نظم و جلوگیری از آشفتگی و هرج ومرج بود، توسط پادشاه تحقق پیدا می کند؛ شهریاری مبنای ایزدی دارد و از کف رفتن فره ایزدی با سلطه یافتن غیر، اهریمن و جادو همراه است. ازنظر جغرافیایی نیز یکی از وجوه هویتی ایران باستان در شاهنامه فردوسی، مرزهای جغرافیایی ایران است که تصور جغرافیایی ایرانیان منطبق بر روایات سیاسی و ملی است.
نگرشی به نظریه جامعه شناسی عصبیت، ابن خلدون در تشکیل جامعه و حکومت هخامنشیان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
119 - 144
حوزه های تخصصی:
حکومت هخامنشیان حکومتی بود که از حدود سال 700 قبل از میلاد در جنوب غربی ایران تأسیس شد. حکومت هخامنشیان بعد از مادها دومین حکومت ایرانی بود که تشکیل شد. اما امپراتور هخامنشیان فراتر از مرزهای ایران رفت و حدود سه چهارم جهان را تسخیر کرد. حکومت هخامنشیان حکومت قبیله ای بود که بر اساس ویژگی ها، خصلت ها و اصالت های طوایف پارسی تأسیس شد. حسب هایی که حدود 370 سال باعث دوام حکومت آنها شد. ابن خلدون با استفاده از این ویژگی، نظریه عصبیت را در بوجود آمدن حکومت ها مطرح کرد. در این تحقیق با استفاده از نظریه عصبیت ابن خلدون، به چگونگی تشکیل، دوام استحکام جامعه و زوال حکومت هخامنشیان با توجه به عصبیت هخامنشیان پرداخته شده است.
مفهوم شناسی و ارائه الگوی فرماندهی مطلوب در ایران باستان بر اساس روایت شاهنامه فردوسی با تمرکز بر روایت جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۵
65 - 98
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارائه الگوی فرماندهی مطلوب در ایران باستان بر اساس روایت شاهنامه فردوسی با تمرکز بر روایت جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب انجام شده است. این پژوهش، از نظر فایده و هدف از نوع تحقیقات کاربردی، از نظر رویکرد، از نوع کیفی بر پایه پارادایم تفسیری و از نظر ماهیت و نوع مطالعه، از نوع اکتشافی است. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه ابیات شاهنامه با محوریت روایت جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب است. راهبرد تحقیق بر اساس راهبرد داده بنیاد است که با استفاده از این روش، تعداد مفاهیم حاصل در قالب 815 گزاره کلی و 1138 مفهوم و کد مرتبط با فرماندهی مطلوب به دست آمد که در قالب 16 مضمون و 66 بُعد در قالب پارادایم ساختارمند نظریه داده بنیاد پیاده سازی شد. برابر نتایج این پژوهش، مقوله «منش و شخصیت و توانایی فرمانده» مقوله محوری در فرماندهی مطلوب در ایران باستان بر اساس روایت شاهنامه است که تمام مقولات دیگر در پیوند با آن معنا و مفهوم پیدا می نمایند. شرایط علّیِ «منش و شخصیت و توانایی فرمانده»، خدامحوری و دین باوری است. بسترها و عوامل زمینه ای مؤثر شامل ایرانیان (مردم، شاه و پهلوانان و کشور ایران زمین) و انگیزه های آغاز و تداوم جنگ است. مقوله های نظم و سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل مؤثر عملیات رزم و نبرد، به کارگیری تاکتیک ها، راهبردها و روش های جنگی، مشورت در امور فرماندهی و مدیریت جنگ، دشمن شناسی، مذاکره و ارتباط و تعامل مؤثر و طلایه و گشتی فرستادن و کسب اطلاعات با رعایت اصول تأمینی و امنیتی، به عنوان راهبردهای محوری تعامل و کنش در الگوی فرماندهی مطلوب اتخاذ شده که تحت تأثیر مقوله های کشورهای بیگانه و تأثیر عوامل محیطی (دخالت عناصر طبیعی و غیرطبیعی) به عنوان شرایط مداخله گر در راهبردهای تعامل و کنش در این پارادیم محسوب می شوند. پیامد راهبردهای تعامل و کنش سرانجام منجر به پیروزی )ایرانیان( و چیرگی نهایی نیکی بر بدی خواهد شد. جایگاه و روابط هر یک از این مضامین در قالب الگو و مدل پارادایم مشخص و شش قضیه مرتبط ارائه گردیده است.
باستان گرایی؛ جدالِ ایدئولوژیکیِ روشنفکرانِ متجددِ عصر ناصری در بستر جامعۀ کیش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
243 - 283
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار خوانشِ تاریخیِ باستان گرایی در اندیشه روشنفکرانِ عصر ناصری است. توجه به گزاره هایِ روشنفکران، بدون توجه به سویه هایِ کاربردیِ آنان در بطن و متنِ مشکلات و مسایلِ سیاسی، اغلب تفاسیر را دچار خوانش هایِ غیرِتاریخی می-نماید. این نوشتار قصد دارد باستان گرایی در اندیشه روشنفکران را با در نظر گرفتنِ آرمانِ قانون خواهی و عدالت خواهیِ آن ها در بستر جامعه ای کیش محور بررسی کند. در دوره موردِ بحث ممالکِ ایران بواسطه حکومتِ شیعه مذهب قاجار تشخصِ «دارالایمانی» داشت. نظام هنجاریِ حاکم بر دارالایمان، با کاربرد خاصِ مفاهیمی همچون سعادت، کفار و فجار زاویه اخلاقی ای را تدارک دیده بود که راهیابی به جامعه مدنی(قانون مدار و عدالت محور) را با مشکل مواجه می ساخت. این نوشتار با دشواره دانستنِ مساله عبور از جامعه ای کیش محور به جامعه مدنی، این پرسش را مطرح می کند که، در فرایند این گذار باستان گرایی چگونه در اندیشه روشنفکران عصر ناصری محمل ظهور یافته است؟ فرضیه قابل طرح این است که تمجید از ایران باستان(باستان گرایی) در فرایندِ جدالِ ایدئولوژیکیِ روشنفکران برای تغییر صورت بندیِ اجتماعیِ کیش محور به جامعه مدنی رخ نمایاند. داده های این نوشتار از طریق روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری می گردد و سپس با استفاده از روش خوانش متنِ اسکینر تفسیر می گردد.
وضعیت سنجی کثرت گرایی دینی در ایران عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
172-151
حوزه های تخصصی:
برخی از باستان گرایان ادعا می کنند که اسلام، دینی انحصارگرا است، اما در ایران باستان به ویژه آخرین سلسله باستانی ایران یعنی عصر ساسانیان، آزادی و تسامح در مواجهه با عقاید دینی مخالف وجود داشته است. مسئله این پژوهش بررسی این ادعا است که آیا حقیقتاً در ایران عصر ساسانی پلورالیسم دینی وجود داشته و تکثرگرایی آنها در این دوره چگونه بوده است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه میان رشته ای (تاریخی کلامی) صورت گرفته و یافته های تحقیق نشان می دهد که در ساختار حکومت ساسانی بویژه دستگاه موبدان در این عصر به سبب حاکمیت دین زرتشتی و انحصارگرایی آنان، نه تنها باوری به پلورالیسم دینی بمعنی کثرت گرایی در معرفت شناختی یا حقیقت شناختی یا وظیفه شناختی و یا نجات و رستگاری نداشتند، بلکه حتی به پلورالیسم دینی رفتاری نیز معتقد نبودند و التزامی به آن نداشتند و سختگیری های اجتماعی و دینی گوناگونی نسبت به پیروان سایر ادیان روا می داشتند.
کاوشی نو در معنا و مصداق یابی «مجوس» با تأکید بر روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از واژه های پرکاربرد، به ویژه در متون نقلی کهن، واژه «مجوس» است. این واژه در منابع روایی اسلام سهم قابل توجه از احادیث را به خود اختصاص داده است. آنچه حائز اهمیت و مبنای این نوشتار بوده، تعیین مصداق مجوس در متون اسلامی است. دو دیدگاه کلی درباره مصداق مجوس مطرح است. برخی نویسندگان دایره مصادیق مجوس را گسترده دانسته و برای آن فرقه های متعددی نام برده اند که در تعداد و اسامی این فرقه ها با یکدیگر اختلاف دارند. نوشتار پیش رو پس از ذکر موافقان این دیدگاه و نقد دیدگاه آنان، به سرگذشت پیروان ادیان ایران باستان پرداخته و تنها دین زنده ایران باستان را آیین زرتشت دانسته است که پیروان فعالی دارند و تنها زرتشتیان اند که می توانند مصداق مجوس باشند؛ سپس با تحلیل و تطبیق مجوس در روایات اسلامی، این دیدگاه را برگزیده است که تنها مصداق مجوس در متون دینی اسلام، زرتشتیان هستند.
بررسی عنصر آتش در ایران باستان و چگونگی بازتاب آن در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، «آتش» است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبه اخلاقی و معنوی داد و آن را علامت و نشانه زنده ای از پاکی و طهارت دانست. با توجه به راز آفرینی و شکوهمندی ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطیر و افسانه های اقوام و ادیان گذشته و امروز، درمی یابیم که این عنصر همواره با زندگی و حیات انسان ها و مناسک و مراسم آیینی آن پیوند داشته است. مسلم است که آتش در پیشینه فرهنگی نیاکان ما، باور و اعتقادی دینی بوده است؛ اما امروز می توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ایرانی مثل مولانا این آتش را در مکتب عشق و جمال به بیان های رمزی بیان نموده و دیدار با نور را چون زرتشت در مراحل سیر و سلوک نشان داده و در شهود باطنی به دیدار با نور رسیده است. این آتش همانی است که درگفته مولانا چنین انعکاس یافته است «هرکه این آتش ندارد نیست باد» و این آتش در شراب معنوی و موسیقی عرفانی و جمال معشوق بروز می کند و عرفان ایرانی را یکسره به رنگ خود درمی آورد. در این گفتار کوشیده می شود تا تفسیر و تحلیلی از آتش در دیدگاه مولانا با روش تحلیلی(کتابخانه ای) داده شود.