مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
ایران باستان
منبع:
زبانشناخت سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
107-126
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی اهمیت ترجمه بر اساس مستندات موجود از زبان های ایرانی در سه دوره تاریخی ایرانِ باستان شامل هخامنشی، اشکانی و ساسانی پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که گستردگی جغرافیایی هر کدام از این سه فرمانروایی ایرانی و تنوع و تکثر جمعیت های انسانی با زبان ها، آداب و رسوم، و روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی متفاوت؛ ضرورت استفاده از ترجمه شفاهی و مکتوب را در میان مردم اجتناب ناپذیر ساخته بود. مستندات موجود و مباحث تاریخیِ پیرامون آنها، حاکی از آن است که غالبِ این ترجمه ها از نوعِ فرمان های شاهان، متون مذهبی، متون علمی، معاملات اقتصادی، و اسنادخانوادگی بود که هر کدام در جای خود هدف یا ضرورتی را در پی داشت، آن چنانکه بخشی ازاقدامات شاهان ساسانی مانند شاپور اول، شاپور دوم و خسرو انوشیروان را دراین خصوص، می توان به نام نهضت ترجمه تعبیر کرد. بررسیِ این ترجمه ها نشان می دهدکه چندین زبان با درجه اهمیت متفاوت به صورت همزمان در این امپراتوری ها رواج داشته است. حاصل این مقاله می تواند امروز به علومی مانند تاریخ، تاریخِ علم، باستان شناسی، زبان شناسیِ تاریخی، ایران شناسی، و فرهنگ و ادبیاتِ ایرانی کمک کند.
گردشگری و آیین های باستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ملتی غالبا دارای ویژگی های متنوع قومیتی و ملیتی است که این تنوع در ایجاد شرایط فرهنگی و اجتماعی متفاوت، نقش مهمی را ایفا می کند و به شکل گیری جوامع محلی بر اساس ویژگی های خاص کمک می کند. هر کدام از این جوامع محلی در سطوح منطقه ای و یا ملی دارای یک وجوه مشترک در حوزه آداب و رسوم و آیینی هستند که در همگرایی ملی بسیار موثر و نقش آفرین است اما برخی دیگر از شکل آداب و رسوم محلی و یا منطقه ای متمایز از مناطق و دیگر کانون های محلی است که خود در ایجاد جذابیت ها در کشور بسیارحائز اهمیت است. در بخش های متعدد و متنوعی که در حوزه گردشگری وجود دارد گاهی این شرایط در توسعه گردشگری داخلی و خارجی تاثیر فراوانی داشته و از آن به عنوان گردشگری مناسبتی نیز یاد می شود. ایران با قدمتی چند هزار ساله و قلمرو وسیع و مردمانی فرهیخته در حوزه فرهنگ و تمدن امروزه می تواند با شناخت کافی از این توانمندی ها نسبت به جذب و توسعه گردشگری زمینه های لازم را فراهم آورد. گردشگری مناسبتی که معمولاً از آن به عنوان گردشگری آیینی نیز یاد می شود شکلی از گردشگری است که در آن مردم علاقمند به تاریخ جشن ها و سنت ها به طور انفرادی یا گروهی به دلایل کسب اطلاع، آشنایی با تاریخ بشریت یا تفریحی (تحقیقی) سفر می کنند. در این تحقیق که یک تحقیق بنیادی است و از نظر ماهیت روش دارای جنبه های کاربردی و از نظر هدف پژوهشی تحلیلی و توصیفی است. محقق با مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی و سپس معرفی توانمندی های گردشگری مناسبتی و آیینی در کشور پرداخته است نتایج این تحقیق نشان می دهد در صورت توجه و معرفی صحیح آداب و رسوم و جشن ها و آیینی که ایرانیان از گذشته به آن علاقمند بوده و انجام می دادند می توان در سطح مختلف فراملی، ملی، منطقه ای و محلی با توجه به تنوع اقلیم و فرهنگی گرشگری مناسبتی را در تمام ایام پویا و فعال نمود.
همانندی خویشکاری المپ نشینان یونان و آفریدگان اهورا مزدا در سه هزار سال نخستین آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره واکنشی است از ناتوانی های انسان در مقابله با درماندگی ها و ضعف های او. عناصر و شخصیت های اسطوره ریشه در واقعیت هایی دارند که در طی زمان تغییر و تحول می یابند و همان گونه که فرهنگ ها با هم آمیخته می شوند؛ اسطوره ها نیز با هم می آمیزند و اسطوره های جدید می سازند و گاهی اسطوره ها در سرزمین های مختلف با نام های متفاوت و خویشکاری یکسان ظهور می یابند. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی تطبیقی است بر پایه داده های کتابخانه ای، که با هدف اثبات وجود همانندی در خویشکاری اساطیر ایران و یونان و نیز بیان علت آن نگاشته شده است. در این پژوهش، با توجه به یافته های به دست آمده از خویشکاری اسطوره های دو سرزمین یونان و ایران، تطبیق آن ها با یکدیگر و اثبات وجود تشابه در وظایف آن ها؛ فرضیه یکسانی تفکر نوع بشر در هزاره های آغازین بررسی می شود و در بخش نتیجه گیری بیان می گردد که از آنجا که اسطوره حاصل تفکر بشر و برگرفته از سرشت آدمی است؛ بدیهی است که تشابهاتی میان اسطوره های سرزمین های مختلف دیده شود، هر چند که نام و توصیف مردم این سرزمین ها از یک پدیده فرازمینی، متفاوت از هم باشد و نیز تفاوت های موجود میان اسطوره ها را می توان متأثر از شرایط اجتماعی هر سرزمین در زمان خلق آن اسطوره دانست.
جستاری در اندیشه های ایرانیان باستان در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
99 - 136
حوزه های تخصصی:
نشر گسترده فرهنگ ایرانی در دوره عباسی حضور فراوان ایرانیان در دربار خلفا و محیط های علمی این دوره، استقبال ادب عربی را از اندیشه های ایرانیان باستان به دنبال داشت. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، برای شرح حدود پنجاه بند از سخنان امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) از مضامین حکمت آمیز ایران باستان بهره برده است. پژوهش پیش رو می کوشد با ترکیبی از دو روش توصیفی _ تحلیلی و آماری نشان دهد، با وجود اهمیّت حکمت های ایرانی برای ابن ابی الحدید، وی در انتخاب این حکمت ها دقت کافی نداشته است و بسیاری از آنها را بدون آوردن نام گوینده آن به نقل از یک شخصیت مبهم و با عنوان یک حکیم بیان کرده است. حکمت های ایرانی نقل شده در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، نشان دهنده دغدغه های فکری و فرهنگی ایرانیان باستان در درجه اول به امور سیاسی و پس از آن، امور اخلاقی و سپس علم و دانش هستند.
آتش هندواروپایی، ایرانی باستان و تش لُری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه اقوام کنونی ایرانی به عصر مشترک دوران هند و اروپایی و آریایی باز می گردد که اجداد آنان چندین هزار سال پیش از میلاد در ناحیه ای حوالی پونت و کاسپی و سپس حوالی قزاقستان (فرهنگ آندرونوو) با هم می زیستند و با وجود جدایی این اقوام از یکدیگر، در طی این چندین هزاره و برخورد با فرهنگ های دیگر هنوز می توان به میراث مشترک اقوام منشعب از آنان پی برد. هدف از این مقاله بررسی تقدس آتش در میان قوم لر است که یکی از اصیل ترین اقوام ایرانی شمرده می شوند و هنوز پس از سپری شدن چندین هزاره، آدابی را می یابیم که بازمانده دوران تاریخی ایران باستان، به ویژه باورهای دینی در ایران باستان است که خود ریشه در دوران اَریه ای و هندواروپایی دارد؛ از این رو، تقدّس آتش را در باورهای کهن دوران هندواروپایی، آریایی و ایرانی باستان بررسی کردیم و آن را با تقدس آتش در میان اقوام لر تطبیق دادیم تا به ریشه باور آتش در میان اقوام لر پی ببریم. بدین سان، آگاهی یافتیم که در میان اقوام لر، آیین های آتش در خانواده و طایفه تا حد زیادی دنباله آیین های آتش بازتاب یافته در متون ایرانی باستان، دوران هندوایرانی و هندواروپایی است.
چگونگی و ساختارهای بر تخت نشستن زنان فرمانروا در ایران باستان (550 پ.م.-651 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن به عنوان جنسیتی منفرد با شایستگی ها و ویژگی های مختص خود همواره موضوع پژوهش های مختلف بوده و در طول تاریخ، نگاه جوامع به او دستخوش دگرگونی شده است. مسأله اصلی این پژوهش، زنان فرمانروا در ایران باستان (551 پ.م.-651 م.) و روند به قدرت رسیدن آنان بوده است. ضرورت انجام چنین پژوهشی در نگاه تاریخی به زن و بررسی چگونگی جانشینی فرمانروایان باستانی است که پایه گذار اندیشه های فلسفه سیاسی دوران پس از خود شدند. در این راستا، به این پرسش پاسخ داده شد که چگونه یک زن که هیچ حق قانونی ای برای احراز این مقام نداشت، به تخت می نشست و نیز زمینه هایی که این نوع انتقال قدرت را فراهم می ساختند، چه بودند؟ بدین روش، مشخص شد که سه نوع استثنای کلی برای به تخت نشستن یک زن در ایران باستان وجود داشته است: 1- سهیم شدن یک شاه بانو در پادشاهی همسر خود که یک شاه بود 2- اعمال نفوذ و دسیسه همسر شاه تا دستیابی وی به تخت شاهی3- عدم وجود هر جانشین یا نایب السطنه مذکر که ناچار به انتخاب یک زن به عنوان فرمانروا می انجامید.
بازتابِ فرهنگ ایران باستان در دوره غوریان بر اساس شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰۶
127-148
حوزه های تخصصی:
غوریان سلسله ای محلی در شرق افغانستان بودند که در قرن ششم هجری قمری نقش تعیین کننده ای در حوادث سیاسی- نظامیِ خراسان و هندوستان داشتند. این سلسله به دلیل کمبود منابع تاکنون از نظر فرهنگی مغفول مانده است. تنها منبع ارزشمند و بجا مانده از این دوره، کتاب طبقات ناصری جوزجانی می باشد که در لابلای حوادثِ سیاسی به سنت ها و باورهایی اشاره می کند که آبشخور آنها را در فرهنگِ ایرانیانِ پیش از اسلام باید جستجو کرد. با توجه به شناختِ جوزجانی از فردوسی و همچنین شواهدِ موجود در فرهنگِ غوریان، به نظر می رسد آنها از نظرِ فرهنگی تحت تأثیر شاهنامه فردوسی بوده اند. هدفِ این پژوهش، شناختِ آبشخورِ فکری- فرهنگی غوریان و بررسی آداب، باورها و اندیشه هایی است که ریشه در فرهنگ ایرانی به ویژه شاهنامه فردوسی دارد. در این مقاله تلاش بر این است با استناد به شاهنامه فردوسی و کتاب طبقات ناصری جوزجانی، با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده شود که غوریان تا چه میزان اساطیر ایرانی را می شناختند؟ مؤلفه های فرهنگی بازتاب یافته از شاهنامه فردوسی در فرهنگ غوریان کدامند؟ نتایج تحقیق نشان داد که غوریان در زمینه هایی مانند: نام و نسب، اندیشه سیاسی، مراسم استقبال از سفرا، جشن های هفت روزه، عزاداری هفت روزه، شادکامی و رجزخوانی در جنگ با شاهنامه فردوسی و ایرانیان باستان اشتراک فرهنگی داشتند.
کیخسرو در اندیشه فردوسی و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
93-112
حوزه های تخصصی:
ایرانیان باستان، به مثابه یکی از ملّت های متمدّن و صاحب اندیشه و تفکّر، در طول تاریخ با حکمت و فلسفه در پیوند بوده اند. بازتاب فلسفه و حکمت ایران باستان را می توان به روشنی در اندیشه فردوسی و سهروردی مشاهده کرد. آن گونه که از شواهد پیداست، فردوسی و سهروردی به منابع مشترکی؛ مانند کتاب اوستا یا گفتگو با خردمندان زرتشتی دسترسی داشته اند؛ افزون بر اینکه یکی از آبشخورهای فکری شیخ اشراق، کتاب شاهنامه فردوسی بوده است. سهروردی در کتاب های خود، به گونه ای از پادشاهان اساطیری یاد می کند که گویی شعر فردوسی را به نثر بازگردانده است. در این میان، یکی از پهلوانانی که مورد علاقه فردوسی و سهروردی بوده، کیخسرو است. تمام ویژگی های کیخسرو در شاهنامه فردوسی، با ویژگی های او در اندیشه سهروردی قابل تطبیق است. ویژگی هایی همچون داشتن فرّه ایزدی، خصال نیک انسانی، عدالت، خردمندی، سفر عرفانی و عروج او؛ همگی در اندیشه فردوسی و سهروردی قابل تطبیق است. در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است تا با استناد به منابع، به روش مکتب آمریکایی، ضمن بررسی چگونگی تأثیرپذیری سهروردی از اندیشه فردوسی؛ ویژگی های کیخسرو در اندیشه فردوسی و سهروردی مقایسه شود. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که سهروردی در وصف ویژگی های عرفانی کیخسرو از شاهنامه فردوسی الگو گرفته است و تمام ویژگی های عرفانی کیخسرو، در اندیشه فردوسی و سهروردی با هم قابل تطبیق است.
فره از پوروشسب روی برتافت یا برنتافت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها در تاریخ اقوام و ملل گوناگون، کارکردهای متفاوت و متنوّعی دارند و تاریخ حیات آنها هیچ گاه رو به زوال ننهاده بلکه از سبکی به سیاق دیگر درآمده و نوع کارکردش متفاوت شده است. در زمینه فرّه و انواع آن، مطالب زیادی نگاشته شده است امّا در کمتر یادداشت و مقاله ای به فرّه پدر زردشت، ظلم هایی که پدر بر زردشت روا می دارد و انتقال فره از مادر به زردشت نوشته شده، درحالی که باور عموم براین است که در صورت اندک لغزش و گمراهی، فرّ، از فرد مورد نظر روی برمی تابد ولی در متون، به روی برتافتن فرّه از پدر زردشت اشاره ای نشده است. این نوشتار برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای به نتیجه قابل قبولی دراین خصوص دست یابد و به این پرسش پاسخ دهد که چرا فرّه از پدر زردشت روی برنتافت یا دست کم در منابع اشاره ای به آن نشده است. از آنجا که فرّه، در اوستا انواع مختلفی از قبیل فرّکیانی، فرّایرانی و فرّموبدی، و در متن های پهلوی افزون بر اینها فره ایزدی، فره شاهی، فره دین، فره ایران شهر و فره همگان و ... نیز آورده-شده است، این اشاره نشدن می تواند بدین سبب باشد، که برتافتن فرّ، برای کسانی بوده که به مشروعیّت و تاییدیه الهی – یعنی برخورداری از موهبت فرهایزدی و فرهکیانی- نیاز-داشتندکه مخصوص پادشاهان بوده است، ازسوی دیگر، پوروشسب به سبب خویشکاری و با برخورداری از فرههمگان و با نیروی معجزه آسای هوم، فرزندی شایسته چون زرتشت می یابد. پوروشسب با علم براینکه فرهایزدیِ فرزندش، نگاهبان وی خواهدبود، به ظاهر در راه نابودی-فرزندش قدم برمی دارد تا بیش از پیش، نشانِ معجزات پیامبری زرتشت آشکارشود.
خواستگاه تپوریها تا تشکیل شهربی تبرستان
حوزه های تخصصی:
همواره شهرهای گوناگون در طول تاریخ، دستخوش تغییرات زیادی شده اند و بسیاری از حوادث در تغییر نام آن ها تاثیر داشته است. یکی از مشخصه اکثر شهرهای کهن، افول و طلوع این شهرها در طول تاریخ و گاهی تغییراتی است که در بستر این شهرها و محدوده و همچنین در نام آن ها به وجود می آید. کمتر شهری در تاریخ پیشینه ی هزاران ساله داشته است و در تمام دوران در یک محل پابرجا مانده است. معمولا در گذشته اسم شهرها توسط دیگر اقوام و سرزمین ها، بر اساس نام قبیله یا ویژگی جغرافیایی آن منطقه شناخته می شد. یکی از این مناطق جغرافیایی تبرستان است که در منابع با نام های گوناگون و محدوده جغرافیایی مختلف آمده است. اگر چه کتابهای زیادی از جمله، تاریخ مازندران باستان از یزدان پناه لموکی و تاریخ طبرستان از محمد بن اسفندیار به موضوع تبرستان پرداخته اند، اما در هیچ یک از این منابع به طور خاص به خواستگاه تپوریها تا تشکیل شهربی تبرستان اشاره نشده است. همچنین این در حالی است که در تاریخ ایران باستان در هیچ منبعی نام تبرستان یا مازندران نیامده است و تنها منبعی که برای اولین بار نام تبرستان را ذکر کرده، در دوره ساسانیان و در نامه تنسر می باشد. لذا این پژوهش تلاش دارد تا به روش تاریخی- تحلیلی و با استناد به متون کهن تاریخی به وجّه تسمیه تبرستان، جایگاه قوم تپور تا تشکیل این شهربی و محدوده جغرافیایی آن در دوره ساسانیان بپردازد.
مباحث حقوقی زن در ایران باستان (با اشاره هایی بر زن در شاهنامه)
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
37-48
حوزه های تخصصی:
در ایران باستان زن و مرد از هر حیث با هم برابر بودند و تبعیض و نابرابری در میان نبود. حقوق زنان در همه جوامع و دوران ها همواره به مقتضیات زمان، ویژگی های فرهنگی جامعه و نوع مناسبات اجتماعی آن عصر بستگی داشته است. برای زنان در ایران باستان در هر موردی حقوقی وضع شده بود، در مورد ازدواج، طلاق، مالکیت، خانه داری، بچه داری و هر چیز کوچک و بزرگ دیگر؛ این موضوع را می توان با نگاهی به شاهنامه بهتر درک کرد، حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعیین کننده و سرنوشت ساز، نقش زن به عنوان پیونددهنده خانواده ها به یکدیگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پیدایش و نابودى قدرت مطرح است. در این جستار سعی شده است مباحث مهم حقوقی زن و همچنین مختصری از نقش زن در شاهنامه بررسی شود با معرفی و بررسی زنان شاهنامه می توان به جایگاه و حقوق زن در ایران باستان پی برد.
سابقه وساختار پوشش زنان از دوران ایران باستان تا اسلام
منبع:
زن و فرهنگ سال چهارم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۳
71-84
حوزه های تخصصی:
این مقاله به معرفی وضعیَت پوشش و سیر تحول این جریان ازدوره باستان تا دوره اسلام پرداخته بود. با بررسی متون دینی اعم از تورات،انجیل و بررسی قوانین مدنی درجوامع قبل از اسلام مانند ایران و... که تابع متون مقدس بوده اند ومطالعه پیرامون تاریخ وساختار پوشش در این ادوار وادیان می رساند که پوشش یک فضیلت اخلاقی و انسانی در تمدنهای بشری به حساب می آمده و افرادجامعه خود را مُقیَد به آن می دانسته و انحراف از آن به نوعی مقابله با ارزشهای تثبیت شده بوده که مؤاخذه و مجازات به همراه داشته است. پس پوشش در گذر زمان تغییر شکل بنیادی واصولی نداشته جز تفاوتی اندک آن هم در شکل پوشش که به فرهنگ وعرف ومقتضیَات زمان وشرایط هر دوره ای برمی گردد.
تحلیل روایت برساخت طبقه فرودست در سینمای پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
107 - 129
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نحوه برساخت طبقه فرودست در سینمای پس از انقلاب و تفسیر رابطه این برساخت با بافت اجتماعی - سیاسی زاینده آن است. بدین منظور با مطالعه موقعیت طبقه فرودست پس از انقلاب و بهره گیری از نظریه «فقرای جدید» «زیگمونت باومن» 16 فیلم ساخته شده بین سال های 1360-1395 «تحلیل روایت» شدند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فقرا در سینمای دهه شصت افرادی پیروز و ارزشمند بازنمایی شده اند. پس ازآن اما در سیری نزولی از بار ارزشی چهره بازنمایی شده از فقرا کاسته شد و در دهه هفتاد قربانی آسیب های اجتماعی، در دهه هشتاد افرادی ناتوان و درنهایت به افرادی گناهکار در دهه نود بدل شدند. برساخت سینمایی این تصاویر به نوعی بازتولید گفتمان های مسلط فرهنگی ایران در هر دهه است و در نمایی کلی تر می توان روند این بازنمایی ها را در راستای همسو شدن با نگاه گفتمان سرمایه داری مصرفی به فقرا دانست. . . . . .
بررسی تحلیلی "یادگارزریران"ازجنبه تعزیه شناختی
حوزه های تخصصی:
"یادگارزریران" کتابی حماسی ازدوران ایران باستان است که دراصل به صورت منظوم نگاشته شده ومتعلق به روزگارپارتیان است.این کتاب شرحی است درباره جنگ دینی گشتاسب ، پادشاه ایرانیان - که به دین زرتشت گرویده است- با ارجاسب پادشاه هیونان)خیونان) ، که درآن از پهلوانیهای زریر وپسرش بستوروهمچنین از رشادتهای گرامی کرد پسرجاماسب ونیز اسفندیار پسر گشتاسب سخن رفته است . کتاب مذکور ازجمله آثار منظوم ، بادرون مایه ای مذهبی وقالبی حماسی است که گرچه ازروزگارساسانیان به جامانده، اما در اصل برپایه نوشته ای کهن واصیل ازروزگارپارتیان شکل گرفته است.ازآنجاکه دوجنبه "حماسی "و"مذهبی "داستان یادگارزریران، ازمشخصات اصلی این روایت به شمارمی رودوهم به دلیل قدمت زمانی آن، برخی براین عقیده اندکه این کتاب ریشه تاریخی نمایش سنتی ایرانی یاهمان تعزیه است. تحقیق حاضربرآن است تابا تحلیل وبررسی دقیق ترعناصری که دریک تعزیه ویایک روایت نمایشی ازاین نوع وجود دارد به ویژگیهای تعزیه شناختی متن باستانی یادگارزریران، به عنوان قدیمی ترین گونه ی نمایش تعزیه ازاین نوع درایران، بپردازد. روش تحقیق دراین پژوهش ، ازنظرهدف بنیادی وازجهت ماهیت وروش ، توصیفی وتحلیلی بوده وشیوه گردآوری اطلاعات نیز،اسنادی وبرپایه منابع مکتوب استوارمی باشد.
بررسی و تحلیل نقش ایرانیان باستان در ترویج دین های آسیایی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
75 - 92
حوزه های تخصصی:
دین، یکی از مهم ترین حوزه های روابط ایران و چین در دوره باستان است که تاکنون به صورت مستقل بررسی نشده است. مطابق منابع چینی، همه ادیان و آیین های مهم چین به غیر از دین تائویی و آیین کنفوسیوسی، مذاهب غیربومی چین اند و ادیان و آیین های دیگر ازجمله بودایی، زرتشتی، نسطوری، مانوی و اسلام همه از خارج از چین و توسط ایرانیان وارد چین شده اند؛ ازاین رو، نخبگان ایرانی علاوه بر ترویج دین های ایرانی در چین، نقش مهمی در ترویج دین های غیربومی ایران ازجمله مسیحیت در چین داشتند. با توجه به اینکه تاکنون مطالعه ای مستقل درباره میزان تأثیرگذاری این ادیان در چین باستان و براساس متون چینی صورت نگرفته، در نوشتار حاضر سعی شده است با روش مطالعه تطبیقی داده های تاریخی و باستان شناختی، با واکاوی متون چینی و دیگر مواد باستان شناسی مکشوفه در چین، نحوه ورود این دین ها به چین و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرهنگ چین بررسی شود.
بررسی نقوش و سیر تحول آن ها در تخت های ایرانی دوران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
115 - 133
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی پیرامون تخت های ایرانی در دوره باستان از سلسله ایلامیان تا پایان سلسله ساسانیان و آغاز اسلام در ایران است. هدف پژوهش شناسایی و معرفی گونه های متفاوت تخت های ایرانی و بیان چگونگی آن ها در این دوره است. پژوهش درصدد پاسخ گویی به سؤال های ذیل است: 1. شکل های مورد استفاده در طراحی تخت های ایرانی در دوره باستان کدامند؟ 2. مفاهیم مرتبط با نقوش تخت های ایرانی در دوره باستان چیست؟ پژوهش حاضر از لحاظ روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر آیکونوگرافی است. شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است. نتیجه حاصله چنین بود که مبلمان ایرانی در دوره باستان، در عین تفاوت های بسیار، مسیری ممتد را در روند طراحی طی کرده است. در هر دوره شاهد به کارگیری نقش مایه های حیوانات اساطیری، اشکال هندسی و ساده در طراحی مبلمان هستیم که هر یک متناسب با باورهای مذهبی، کاربرد و درجه اجتماعی افراد، مورد استفاده قرار می گرفته است. به این ترتیب خدایگان، شاهان و ساتراپ ها در مراسم آیینی و رسمی از مبلمان با طراحی پیچیده تر و پرکارتر به کار می بردند و در ضیافت ها و مراسم غیر رسمی، مبلمان ساده تر توسط آن ها و نیز مردم عادی مورد استفاده قرار می گرفت.
جایگاه نمادین خروس در فرهنگ و هنر ایران با تکیه بر آثار سفالین، فلزی و منسوجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
11 - 17
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: خروس، این پرنده خارق العاده و زیبا، با توجّه به مبانی اعتقادی و مفاهیم نمادین، نقش بزرگی در باورهای مردم ایران ایفا می کند. این پیوند عمیق نقش خروس را به پرنده ای مقدّس و کیهانی بدیل کرده است. ویژگی های عینی و اسلوب رفتاری این پرنده سبب شده است تا بسیاری از هنرمندان، نقش آن را دست مایه ساخت آثار هنری خود کنند و با زبانی کنایه ای و رازآلود اندیشه های خود را بیان سازند. پژوهش حاضر با تأکید بر نقش این پرنده در آثار سفالین، فلزی و منسوجات در دوره پیش از اسلام و دوره اسلامی، به چرایی استفاده از این نماد و دلایل اهمیت نماد خروس در آثار هنری ایران پرداخته است. هدف: شناخت نقش این پرنده در آثار سفالین، فلزی و منسوجات دوره پیش از اسلام و اسلامی و بیان مفاهیم نمادین آن روش پژوهش: پژوهش حاضر به شیوه تاریخی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت جستجو در منابع کتابخانه ای و موزه ای است. یافته ها: با توجّه به مطالعات صورت گرفته در حوزه هنرهای اسلامی ضمن اشاره به داستان ها و روایات، به ویژه اشاراتی که در خصوص داستان معراج پیامبر صورت گرفته است، بر تقدّس این مرغ عرشی تأکید شده است. بازتاب تصویر خروس در ایران باستان با تکیه بر منابع مکتوب این دوره به ویژه اوستا صورت گرفته است و ایرانیان باستان این پرنده را بسیار ارج نهاده و گرامی داشته اند. کاربرد نقش خروس متکی بر مضامین زیبایی شناسی و مفاهیم نمادین است همین موضوع سبب شده تا نقش این پرنده در آثار هنری ایران مورد توجه قرار گیرد.
بررسی جایگاه زن و عشق در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش زنان در خلق شادی در اساطیر
حوزه های تخصصی:
پرسش از انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی با تکیه بر مفهوم خرد در اندیشه ایرانی شاهنامه را نگاشته است. پژوهشهای متعددی از لحاظ مفهومی و از دیدگاه هایی چون جامعه شناسی، روانشناسی و اسطوره شناسی درباره شاهنامه انجام گرفته است. آنچه تاکنون بدان توجه چندانی نشده، مواجهه فردوسی با چرایی انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان است. فردوسی در آغاز و پایان کتاب خود بدین موضوع اشاره کرده است و دغدغه خود از سرودن شاهنامه را یافتن پاسخی برای این پرسش میداند. درحالی که مفهوم انحطاط در تاریخنگاری سنتی ایران غایب بود و فیلسوفان و اهل دیانت نیز پاسخی برای پرسش فردوسی نداشتند، اعتقاد به قضا و قدر تنها پاسخ ممکن بود. برغم تکیه فردوسی بر تقدیر در شاهنامه، این پژوهش سعی بر آن دارد تا با رویکردی از منظر فلسفه تاریخ و تکیه بر چگونگی رخداد فهم از دیدگاه هرمنوتیکی، اهمیت فهم فردوسی از مفهوم انحطاط را برجسته کرده و نشان دهد فردوسی در بستر اندیشه ایرانی، بدنبال پاسخی به جز تقدیر در مورد انحطاط تمدن ایران باستان بود و به چرایی زوال نظام سیاسی-اجتماعی ایرانیان می اندیشید.