مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
حماسی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست مقدمه ای کوتاه راجع به پیشینه نمایش در ایران آوردیم و سپس به بررسی واژه درام چه از نظر لغوی و چه از نظر اصطلاحی پرداختیم وبه تقسیم بندیهای آن که اعم از تراژدی و کمدی است اشاره کرده و راجع به هر یک از انها جداگانه بحث نمودیم . در ادامه به بحث راجع به حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق حماسه و تراژدی را برشمردیم . پیرامون وجوه افتراق درام و تراژدی نیز بحث کردیم و در پایان راجع به غنا و ویژگی های آن سخن گفته و وجوه اشتراک و افتراق غنا ‘ حماسه و تراژدی را تبیین نمودیم . انگاه وارد مبحث اصلی مقاله شده و تحت دو عنوان((شاهنامه فردوسی و جلوه های دراماتیک )) و ((خمسه نظامی و جلوه ها ی دراماتیک )) به بحث راجع به آنها پرداختیم . برای تحلیل و بررسی عناصر دراماتیک درشاهنامه داستان رستم و اسفندیار را برگزیدیم و براساس یکی از الگوهای عناصر درامی به نقد و تحلیل آن پرداختیم . داستان خسرو و شیرین را نیز از خمسه انتخاب نموده و براساس یکی دیگر از الگوهای ساختار نمایشی آن را تحلیل نمودیم و در پایان به نتیجه گیری از دو بحث اخیر پرداختیم .
داستان های عاشقانه و حماسی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات حماسی و غنایی دو دسته ی مهم از آثار ادبی را تشکیل می دهد که هر کدام به تنهایی بخش های بزرگی از سروده های شاعران این مرز و بوم را دربردارد. اما آنچه مایه ی اصلی تفاوت و تمایز میان آثار حماسی و غنایی می شود، آن است که ادبیات غنایی بر پایه ی عواطف و احساسات درونی شکل می گیرد، در حالی که ادبیات حماسی بر اساس کنش ها و رفتارهای بیرونی است. به همین جهت، مرز میان این دو روشن و آشکار است. اما گاهی در برخی از آثار ادبی به مواردی برمی خوریم که عشق و حماسه در هم آمیخته اند و جلوه ی بسیار زیبا و جذابی از اختلاط دو امر به ظاهر متضاد را به نمایش گذاشته اند. علاوه بر این، نشان دهنده ی خلاقیت ذهن و توانایی شاعران و نویسندگانی است که به خلق چنین آثاری پرداخته اند.
در این مقاله به معرفی داستان هایی پرداخته شده که علاوه بر جنبه ی حماسی، رنگ و بوی عاشقانه نیز در تار و پود آنها وجود دارد. نزدیک به نیمی از این داستان ها مربوط به شاهنامه ی فردوسی است و تعدادی نیز تقلیدهایی است که از کار فردوسی صورت گرفته است. بقیه ی موارد نیز داستان های عاشقانه ای است که جنبه های حماسی آن بسیار قوی است و حتی در برخی موارد، بعد حماسی آن بر بعد غنایی غلبه دارد، مانند داستان ورقه و گلشاه عیوقی.
با تامل در زمان و دوره ی سروده شدن این آثار در می یابیم که عمده ی آنها مربوط به پیش از حمله ی مغول به ایران است که روح حماسی بین مردم ایران وجود داشت و به تبع آن در آثار ادبی این دوره نیز دیده می شود. در این مقاله در مجموع 33 داستان به ترتیب الفبایی معرفی و بررسی شده اند.
بررسی تناسب اجزای تشبیه و استعاره با موضوع در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجزای صور خیال به خصوص مشبهٌ به و مستعارٌ منه با ظرفیت وسیع و نامحدود واژگانی، معنایی، هنری و ادبی، نقشی کلیدی در ساختار تشبیه و استعاره دارند؛ امّا آیا این عناصر گنجایش آن را دارند که بار موضوع یک سروده را بر دوش بکشند؟ پژوهش حاضر بر آن است تا چگونگی و چرایی گزینش اجزای صور خیال را در شعر فارسی در ارتباط با حوزه موضوعی آن ها، با روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیلی- توصیفی و شیوه متن پژوهی بررسی کند. یافته ها نشان می دهد علاوه بر ابعاد زیبایی شناسانه، حماسی، غنایی، عرفانی و تعلیمی بودنِ موضوع اشعار، در انتخاب اجزای صور خیال سهم چشمگیری دارد. لازم به ذکر است در زمینه تناسباتِ اجزای صور خیال و موضوع اشعار، بسامد فراوان کاربردها مدّ نظر است.
فریب و رنگ برآمیزی از منظرهوّیّت پوشی و دگرچهری در شاهنامه فردوسی و ادیسه هومر(با تاکید بر شاهنامه محفوظ در بنیاد کورکیان نیویورک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
617 - 639
حوزه های تخصصی:
دو حماسه بزرگ ادبیات جهان یعنی شاهنامه و ادیسه دارای وجوه افتراق و اشتراکات بسیاری است. یکی از مباحث قابل توجّه در این آثار مقوله «نیرنگ و رنگ برآمیزی» است. نیرنگ و رنگ برآمیزی یکی از مقوله های است که در فرهنگ های مختلف جهان وجود داشته و دارد و در داستان های این آثار بارها به شکل های گوناگون تجلّی پیدا کرده و دستمایه نوشتن داستان ها شده است. یکی از موارد نیرنگ و رنگ برآمیزی، هوّیّت پوشی و دگرچهری است که بسیار زیاد در این آثار مشهود است. پژوهش حاضر به روش تطبیقی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که فریب و رنگ برآمیزی از این منظر در شاهنامه از طریق تغییر لباس و چهره، ناشناس شدن، انکارهوّیّت، نقش بازی کردن، پنهان کردن نام، هوّیّت پوشی صورت گرفته و در ادیسه این امر، از طریق تغییر لباس و چهره، ناشناس شدن، نقش بازی کردن و هوّیّت پرده پوشی که توسط خدایان صورت می گیرد. هر چند شباهت های ساختاری این نوع خیلی کم در هر دو اثر دیده می شود امّا از لحاظ نوع بهره بری تفاوت های زیادی دیده می شود. نیرنگ و فریب از این منظر در این دو منظومه شباهت ها و تفاوت هایی دارد. اهداف پژوهش: 1- بررسی و تحلیل فریب و رنگ برآمیزی از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی بدون توجّه به تفاوت دوره تاریخی، محیط جغرافیایی، ساختار فرهنگی و تاریخی ایران و یونان. 2- تطبیق و قیاس، تشابهات و افتراق فریب و رنگ برآمیزی از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی. سؤالات پژوهش: 1 انواع فریب و رنگ برآمیزی ها از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی در شاهنامه و ادیسه کدامند؟ چگونگی به کارگیری و دلایل استفاده از آنها چیست؟ 2 وجه تشابه و افتراق این نوع فریب و رنگ برآمیزی در شاهنامه و ادیسه چیست؟
کارکرد و اهمیت موسیقی حماسی در پایداری و برانگیختگی سپاهیان در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
163 - 194
حوزه های تخصصی:
از روزگاری که انسان در بیان احساسات و رفع و تسکین آلام دست به دامان موسیقی گردید از اصوات آن و نواهای مختلف موسیقی تنها در بزم ها و سوگواری ها بهره نگرفت، بلکه حتی برای بازیافت، نگهداری و تقویت سلامت جسمی و روحی و همچنین در آیین های دینی و بیان روایات حماسی از این ابداع بشری استفاده کرد. در این بین، آنچه اهمیت بسزایی دارد این است که موسیقی در میدان های رزم نیز کاربرد داشته است و بر این مبنا از مسائل مهم این است که از چه آلات و ابزار موسیقیایی در میدان های نبرد استفاده می شده است و مهم تر آنکه این نواهای موسیقی چه تاثیر و اهمیتی در رزم ها و عملکرد سپاهیان در برخوردهای نظامی داشته اند و نوازندگان و موسیقی دانان در آرایش نظامی چه جایگاه و وظایفی را عهده دار بودند. از مطالعه و بررسی متون تاریخی کلاسیک و متون روایی منظوم و منثور که به روایت حماسی و تاریخی پرداخته اند و همچنین بهره بری از برخی نگاره های باستانی، چنین برمی آید که ایرانیان باستان در بیان روایات حماسی و به منظور نمایان کردن و برجسته ساختن هر چه بهتر کردارهای پرشکوه و قهرمانانه پهلوانان و سرداران از موسیقی بهره گرفته و از سازها و آلات مختلف در آماده سازی، تهییج و تشجیع سپاهیان و هراس افکنی در دل دشمنان استفاده می کردند و مهمتر از همه، فرمان های فرماندهان مبنی بر آغاز جنگ و پایان بخشی بدان و به طور کلی ارسال پیام به سربازان در میدان های نبرد با موسیقی میسّر می شد.
مطالعه نقش ماهه زن در آثار رزمی حسین قوللرآقاسی در نقاشی قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
393 - 410
حوزه های تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتب ندیده آغاز شد. از ویژگی های شاخص هنرهای نقاشی قهوه خانه ای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته اند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشی های قهوه خانه ای در آثار حسین قوللرآقاسی است. در این زمینه، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ویژگی های بصری زنان در این تصاویر چگونه است ؟ روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که زنان به مثابه عنصری پویا در نقاشی های قوللرآقاسی حضور داشته و با پوشش اسلامی ایرانی در ترکیب بندی آثار از جایگاه والایی برخوردار بوده اند. در آثار قوللرآقاسی، زن بیشتر در گونه های حماسی مورد توجه قرار گرفته است. زنان در آثار او به شکل پهلوانی و مردانه و با حفظ هویت زنانه به تصویر کشیده شده اند. زنان در داستان های شاهنامه کمتر نقش های اصلی را برعهده دارند و بیشتر نقش مکمل مردان را ایفا می کنند، اما این بدین معنا نیست که آن ها هیچ گاه تأثیری اساسی بر روند داستان ها نمی گذارند. درواقع، آن ها در تکمیل قهرمان پروری نقش مردان به کار رفته اند. مهم ترین ویژگی های این زنان خردمندی، فرزانگی و حکمت است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود که قوللرآقاسی با استفاده از نشانه های تصویری برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب در آثاری که شخصیت اصلی آن را زنان تشکیل داده اند تلاش کرده است با استفاده از این نشانه ها نگاه گفتمانی متفاوتی را در معنای تصویری آثار خود در نقش این زنان به تصور بکشد.