مطالب مرتبط با کلیدواژه

وجوه فرهنگی


۱.

بازتاب و مقایسه وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان در متون راحه-الصدور، چهارمقاله و فارسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایرانیان زندگی اجتماعی وجوه فرهنگی راحه الصدور چهارمقاله فارسنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۳۷۵
زندگی اجتماعیِ ایرانیان در چهار مقوله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل برّرسی و تعمّق است. در بسیاری از متون نظم و نثر کهن، ابواب مختلف زندگی ایرانیان بازتاب داده شده که با بررسی آنها می توان تطورات تاریخیِ زندگی اجتماعی مردم این سرزمین را ترسیم کرد. این جستار به روش توصیفی – تحلیلی، به برّرسی مقایسه ای وجوه فرهنگی زندگی اجتماعیِ ایرانیان در سه متن مهم عصر سلجوقی؛ راحه الصدور و آیه السرور راوندی، چهارمقاله نظامی عروضی و فارسنامه ابن البلخی پرداخته و در صدد پاسخی به این پرسش است که متون مزبور چه گستره ای از مقولات مرتبط به وجوه فرهنگی زندگیِ اجتماعی ایرانیان را دربرمی گیرند؟ نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که در هر سه اثر، به مقولات فرهنگی پرداخته شده است، اما در مقایسه، متن کتاب راحه الصدور ، بیشترین وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ِایرانیان، را به تصویر کشیده است.
۲.

پیوند مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان با امر سیاست در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۸
فردوسی در شاهنامه به روایت مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان در پرتو رویکردهای سیاسی پرداخته است. نگارنده در مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مبانی نظری مبتنی بر فرهنگ سیاسی، که دربردارنده شاکله های میانی و مرتبط فرهنگ و سیاست است، به این پرسش پاسخ دهد که فردوسی چگونه و با استفاده از چه مؤلفه هایی، وجوه و عناصر فرهنگی ایران باستان را به امر سیاست پیوند می دهد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در شاهنامه ، دو وجه فرهنگ و سیاست دچار بسط و قبض می شوند، اما چنان در هم درآمیخته و مرتبط اند که جداسازی آن ها از یکدیگر تقریباً محال است. به عنوان نمونه، فرهنگ مدارا با مفهوم سیاسی شاهنشاه عجین می شود و شریعت در کنار نهاد شاهی قرار می گیرد؛ گوهر و هنر یک نظام سیاسی راستین امکان پذیر می شود؛ دادورزی و عدالت که به مثابه ایجاد نظم و جلوگیری از آشفتگی و هرج ومرج بود، توسط پادشاه تحقق پیدا می کند؛ شهریاری مبنای ایزدی دارد و از کف رفتن فره ایزدی با سلطه یافتن غیر، اهریمن و جادو همراه است. ازنظر جغرافیایی نیز یکی از وجوه هویتی ایران باستان در شاهنامه فردوسی، مرزهای جغرافیایی ایران است که تصور جغرافیایی ایرانیان منطبق بر روایات سیاسی و ملی است.