مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
تبعیض جنسیتی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اعضای هیئت علمی دانشگاه است. جامعه آماری اساتید زن و مرد هیئت علمی سه دانشگاه فنی شهر تهران (صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، فنی تهران) می باشد. نمونه آماری، شامل 210 نفر از جامعه آماری فوق است. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با سؤالات بسته است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل مؤثر بر احساس تبعیض جنسیتی از نظریه های سقف شیشه ای، تصورات قالبی تفاوت ها، تعارض نقش ها، کمبودها، توده حیاتی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت کمک گرفته شد و بر این اساس، مدل تحقیق تدوین شد. در این مدل «احساس تبعیض جنسیتی» با مؤلفه های نابرابری در جذب هیئت علمی، نابرابری در استفاده از خدمات علمی، تحقیقاتی، رفاهی دانشگاهی، نابرابری در احراز سمت های مدیریتی و نابرابری در ارتقای مرتبه علمی سنجیده و به عنوان متغیر وابسته بکار رفته است و نحوه مدیریت مسئولین دانشگاه (سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی مسئولین، قوانین و مقررات دانشگاه)، کلیشه های جنسیتی فرد، ارتباطات سازمانی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت فرد به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. توزیع درصدی مؤلفه های احساس تبعیض جنسیتی نشان می دهد که در رابطه با احراز سمت های مدیریتی نسبت به سایر مؤلفه ها احساس تبعیض جنسیتی بیشتری وجود دارد و آزمون تحلیل رگرسیون عوامل مؤثر بر متغیر وابسته نشان می دهد که تأثیر پنج متغیر، سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی فرد، انگیزه پیشرفت، ترس از موفقیت فرد و کلیشه های جنسیتی مسئولین بر احساس تبعیض جنسیتی معنی دار است.
تحلیل الگوی کنش فعالان زن در احزاب و سمن ها طی دهه های هفتاد و هشتاد شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
285 - 259
حوزه های تخصصی:
زنان، به عنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت به رسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، می توانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعه پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمان های مدنی همچون احزاب و سمن ها نقش مؤثری در توسعه سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی کشور می شوند و درصورت کاربست درست و منطقی، منجر به مشارکت بیشتر زنان خواهند شد. در پژوهش پیش رو مشکلات زنان کنشگر در دو دهه 70 و 80 و میزان مشارکت و نحوه عاملیت آنها در احزاب و سازمان های مردم نهاد بیان شده است، و به این پرسش های اساسی پاسخ داده شده که علل مشارکت بیشتر زنان در سازمان های مردم نهاد نسبت به احزاب سیاسی طی دهه های 70 و 80 چیست و چه عواملی باعث گردیده احزاب سیاسی در حوزه فعالیت های زنان به کارویژه های مطلوب خود دست نیابند. برای یافتن پاسخ این سؤالات از روش کیفی و توصیفی سود برده شده است. نتایج مطالعات اسنادی، کدگذاری و مقوله بندی داده های مصاحبه ها ازطریق نرم افزار MAXQDA و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تئوری داده بنیاد نشان داد که هرچند احزاب سیاسی بعد از سال های دهه 70 و 80 مدعی گسترش نقش زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی بوده اند، به دلیل ماهیت احزاب سیاسی در ایران، این مهم در سطوح عالی به ندرت اتفاق افتاده است و سازمان های مردم نهاد تا حدود بسیار زیادی از وضعیت بهتری برای حضور، گسترش و ایفای نقش مشارکت جویانه زنان برخوردار بوده اند.
بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی (منطقه مورد مطالعه: دهستان های گلمکان و رادکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 53
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایره فعالیت های شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. از این روست که مشارکت زنان به منزله بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی به منزله یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، به عنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از حقوق خود تا حد زیادی در معرض این تبعیض قرار دارند. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی است. روش شناسی تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از روش پیمایشی در قالب 116 پرسش نامه خانوار، به بررسی افراد نمونه در 10 روستا از دهستان های رادکان و گلمکان شهرستان چناران پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داده که بر اساس آزمونt، بیشترین اثر تبعیض جنسیتی بر کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی با میانگین رتبه ای53 / 3 است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان دهنده اهمیت نسبی تبعیض جنسیتی بر مشارکت پذیری زنان است. ازاین رو، می توان گفت از آنجا که زنان روستایی در زمینه اقتصاد روستا مشارکت زیادی دارند و در زمینه های دامداری، کشاورزی، باغداری و... همپای مردان کار می کنند، در زمینه اقتصادی بیشترین تبعیض را به خود اختصاص داده اند، زیرا با وجود مشارکت فراوان در این زمینه از امکانات و مزایای اقتصادی بهره چندانی نمی برند.
دوآلیته تبعیض و امید، نظریه ای زمینه ای از تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی میان زنان طبقه متوسط شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
55 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی در زندگی زنان طبقه متوسط شهر تبریز پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری تعدادی از زنان شهر تبریز انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند و یافته ها در قالب خط داستان (شامل 15 مقوله اصلی و یک مقوله هسته)، مدل پارادایمی ارائه شدند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان دادند که زنان به واسطه فرهنگ با دوآلیته تبعیض و امید مواجه اند. این دوآلیته علاوه بر حاکمیت محدودیت های جنسیتی، از فرودست انگاری اجتماعی روانی زنان و... نیز منتج می شود. در چنین موقعیتی، استراتژی های مقابله (اتوپیای بازاندیشانه/ فرودست انگاری اجتماعی روانی/ بیش فعالی) در زنان فعال می شود. اما این استراتژی ها مخاطراتی نیز برای این زنان به همراه دارند. در واقع، زنان در کنار همه تبعیض ها و مبارزه برای زدودن آن ها به امید رسیدن به جایگاه واقعی شان زندگی خودشان را با دوآلیته تبعیض و امید پیش می برند.
از تبعیض جنسیتی به سوی برابری و رشد اقتصادی (مطالعه کشورهای درحال توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
643 - 662
حوزه های تخصصی:
سرمایه ی انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی که می تواند سبب ارتقاء و بهبود فرصت های اقتصادی و اجتماعی شود. دراین میان زنان معرف نیمی از جمعیت و یکی از ارکان خانواده و جوامع را تشکیل می دهند، بهره گیری از استعداد و توانایی های آن ها به عنوان سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی حائز اهمیت است. با این حال، وجود تبعیض جنسیتی به عنوان یکی از عواملی که نه تنها سبب نقض حقوق اساسی بشر شده، بلکه می تواند باعث کاهش بهره وری و کیفیت سرمایه ی انسانی و به دنبال آن کاهش رشد اقتصادی شود، مطرح شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبعیض جنسیتی در چهار حوزه آموزش، بازار کار، توانمندسازی زنان و شرایط اجتماعی بر رشد اقتصادی است. در این پژوهش داده ها با بهره گیری از روش کتابخانه ای گردآوری شده و عمدتا برگرفته از داده های انتشاریافته ی بانک جهانی است. به منظور برآورد رابطه ی بین تبعیض جنسیتی و رشد اقتصادی از روش داده های ترکیبی برای کشورهای درحال توسعه طی دوره ی زمانی 2018-2000 و برای تجزیه وتحلیل نتایج نیز از نرم افزارهای Stata12 و EViews10 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در کشورهای در حال توسعه رشد نیروی کار و بازبودن تجارت بر رشد اقتصادی تأثیر منفی و معنی دار دارد و رشد سرمایه گذاری بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنی دار دارد. در این کشورها برابری جنسیتی با رشد اقتصادی رابطه ی معنی داری ندارد.
خلاقیت و نوگرایی در جنسیت زدایی از زبان های محاوره ای و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
389 - 404
حوزه های تخصصی:
زبان از عناصر مهم در شکل گیری هویت فرهنگی و انتقال فرهنگ افراد است. در کنار آن، جنسیت در مفهوم تلفیقی آن شامل عناصر زیست شناختی، روان شناختی، فرهنگی و اجتماعی است. در نتیجه، زبان و هویت یابی جنسیتی رابطه ای پیچیده دارند. در این زمینه، بررسی بنیادهای زبانی از نگاه اندیشمندان انسان شناسی و فمنیسم، یافتن مصادیق تبعیض آمیز جنسیتی و بررسی نظام زبانی درون هر فرهنگ، از شاخه های مهم مطالعات فرهنگی به شمار می آیند. با این فرض که جامعه می تواند از رهگذار زبان، به افراد هویت خاص جنسیتی فرودَست یا فرادَست بخشد، تلاش نوشتار حاضر بر این بوده تا با بررسی داده های کتابخانه ای و تحلیل این داده ها با رویکرد معناکاوانه، توصیفی و انتقادی، به جنسیت زدایی از زبان فارسی و عرفانی به منزله نوآوری فرهنگی بپردازد. برای این مقصود، امکان خوانش های جدید با رویکرد انتقادی و نوگرایانه ملاک عمل قرار گرفته است. نکته آن است که در زمینه برنامه ریزی برای جنسیت زدایی از زبان فارسی، پژوهش ها و آسیب شناسی های نظام مند کمتر انجام شده است و ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ از ﮐﻠﯿﺸﻪ ﻫﺎی زبانی، در زبان رایج و زبان عرفانی، ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺟﺪﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻘﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﻧﺪ، ﻣﺮﺗﺒﺎً ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪند.
مرور نظام مند مطالعات عدالت جنسیتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت جنسیتی مفهومی نامتعین است که در مکاتب مختلف معنای خاصی به خود می گیرد و در رویکرد اسلامی معنایی تناسبی و در رویکرد فمینیستی معنایی تساوی گرایانه دارد. در عصر حاضر روز به روز بر تعداد پژوهش هایی که با رویکردهای مختلف به موضوع عدالت جنسیتی می پردازند افزوده می شود و همین مسئله اهمیت ارزیابی، تلخیص و جمع بندی این پژوهش ها را آشکار می کند. مطالعه حاضر با روش مرور نظام مند به ارزیابی 26 مقاله علمی- پژوهشی حول عدالت جنسیتی، در بازه زمانی 1395 تا 1400 پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که 09/59 درصد پرسش های پژوهش ها جنبه اجتماعی داشتند. هم چنین عوامل اجتماعی چون «کلیشه های جنسیتی»، «ایدئولوژی مردسالار»، «ساختار اجتماعی و سازمانی مردانه» و «شهرسازی مردانه» با 81/61 درصد، بیشترین نقش را در ایجاد نابرابری جنسیتی داشتند. به علاوه تبعیض جنسیتی سبب بروز پیامدهای اجتماعی و روانی چون «بازتولید ساختار اجتماعی نابرابر»، «احساس محرومیت» و «کاهش انگیزه شغلی و تحصیلی» گردیده است. 15/95 درصد پژوهش های تحت مطالعه معنای تساوی گرایانه از عدالت جنسیتی را مفروض گرفته -بودند.
نابرابری جنسیتی در صحه گذاری ورزشی؛ شناسایی موانع حضور ورزشکاران زن ایرانی در تبلیغات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی- کمی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان ورزشکار نخبه بودند که تعداد 17 نفر با محقق همکاری و پنل دلفی تحقیق را تشکیل دادند. در این تحقیق برای شناسایی موانع حضور ورزشکاران زن ایرانی در تبلیغات ورزشی، از روش دلفی فازی استفاده شد. بنابر نظر پنل دلفی، عوامل زیر به عنوان موانع حضور زنان ورزشکار ایرانی در تبلیغات ورزشی به عنوان صحه گذار شناسایی شدند: نابرابری در پوشش رسانه ای ورزش زنان، عدم تناسب با برخی محصولات، نگرش سنتی نسبت به زن، ساختار فرهنگی مردسالانه ورزش کشور، فقدان آگاهی از توانایی های خود در زنان ورزشکار، تعصبات مذهبی، محدودیت پوشش زنان در تبلیغات، شهرت بیشتر ورزشکاران مرد. به منظور اولویت بندی عوامل موثر بر برندسازی مشترک از روش تصمیم گیری سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده شد. باتوجه به نتایج بدست آمده، تعصبات مذهبی، مهم ترین مانع حضور زنان ورزشکار ایرانی در تبلیغات ورزشی به عنوان صحه گذار می باشد و بعد از آن به ترتیب ساختار فرهنگی مردسالانه ورزش کشور، نگرش سنتی نسبت به زن و نابرابری در پوشش رسانه ای ورزش زنان در رتبه های دوم تا چهارم قرار دارند؛ بنابراین می توان از نتایج این گونه استنباط نمود که زنان قهرمان می توانند در بازاریابی و معرفی برندها فعالیت کنند و این کار تنها با تغییر نگاه تعصبی و مذهبی به زنان امکان پذیر می باشد .
اثر تبعیض جنسیتی در بازار کار بر تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران: مقایسۀ رویکرد اسلامی و غیر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبعیض مانع ورود گروهی به بازار کار و کاهش نیروی کار می شود. براساس قوانین اسلام، کار خانگی زنان را باید شغل حساب کرد و زنان متناسب با این فعالیت می توانند حق الزحمه دریافت کنند. انجام بهینه وظایف خانه داری توسط زنان متأهل باعث بهبود کارایی همسران در بازار کار می شود. در این مقاله به بررسی اثر در نظر گرفتن زنان خانه دار متأهل به عنوان شاغل در محاسبات تولید ناخالص داخلی می پردازیم. در این راستا، اثر تبعیض جنسیتی از طریق این دو رویکرد بر تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران طی دوره فصلی 1389 1399 ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که رابطه منفی بین تبعیض جنسیتی و تولید ناخالص داخلی وجود دارد. در نظر گرفتن زنان خانه دار به عنوان شاغل باعث کاهش این اثر منفی شده است؛ اگرچه این کاهش چشمگیر نبوده است؛ که دلیل آن می تواند کم توجهی افراد جامعه و مسئولان کشور به این موضوع مهم باشد. طبقه بندی JEL: J21، J23، J71.
تبیین پیشایندها و پیامدهای صخره شیشه ای در سازمان های خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
316 - 338
حوزه های تخصصی:
هدف: صخره شیشه ای به حواشی به کارگیری زنان در مشاغل مدیریتی مخاطره آمیز اشاره دارد. به بیان دیگر، پدیده صخره شیشه ای بیان می کند که زنان در مقایسه با مردان، به احتمال بیشتری به پُست های مخاطره آمیز مدیریتی دست می یابند و مدیریت واحدهایی که به طور عمده در بحران قرار گرفته اند، به زنان واگذار می شود. مطالعه صخره شیشه ای می تواند نقطه عطفی برای اندیشمندان و محققان بیشتری در این زمینه باشد تا به مشکلات و چالش های زنان در پُست های مدیریتی بپردازند. هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی صخره شیشه ای (با تأکید بر پیشایندها و پیامدها) در سازمان های خدماتی استان گلستان است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای است و روش پژوهش آن، روش ترکیبی از نوع طرح متوالی اکتشافی (کیفی کمّی) است. مشارکت کنندگان در مرحله کیفی، مدیران زن و مرد شاغل در سازمان های خدماتی استان گلستان و استادان دانشگاه بوده اند. با توجه به کفایت نمونه گیری و اشباع نظری، ۲۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. سپس یافته های بخش کیفی پژوهش، به صورت مجموعه ای از گزاره ها و فرضیه ها، برای آزمون در بخش کمّی تدوین شد. با تحلیل مصاحبه های انجام شده، الگوی مورد مطالعه استخراج، تدوین و در قالب روابط علّی طراحی شد. با تحلیل داده های کیفی، پرسش نامه پژوهشگر ساخته ای مشتمل بر ۳۹ گویه طراحی شد و پس از تأیید پایایی و روایی سازه سنجه، بر حسب روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، این پرسش نامه در اختیار بانوان مدیر شاغل در سازمان های خدماتی استان گلستان قرار گرفت و در نهایت، ۲۲۵ پرسش نامه تکمیل برگشت و داده های آن آزمون شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: این الگو از عوامل علّی (ویژگی های رهبری زنان، معیارهای شایسته سالارانه، ترجیحات زنان، عوامل سازمانی)، پدیده محوری (صخره شیشه ای)، راهبردها (جانشین پروری، برنامه ریزی توسعه فردی و شبکه های حمایتی) و پیامدها (پیامدهای مثبت فردی و سازمانی و پیامدهای منفی فردی و سازمانی) تشکیل شده است. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ویژگی های رهبری زنان، معیارهای شایسته سالارانه، ترجیحات زنان و عوامل سازمانی، بر صخره شیشه ای تأثیر معنادار دارند. همچنین تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر راهبردهای جانشین پروری، برنامه ریزی توسعه فردی و شبکه های حمایتی تأیید شد. در نهایت نتایج از تأثیر مثبت این راهبردهای بر پیامدهای مثبت و اثر منفی آن ها بر پیامدهای منفی حکایت دارد. بر اساس مدل طراحی شده در بخش کیفی پژوهش، به تصمیم گیرندگان و مدیران ارشد سازمان های خدماتی، پیشنهاد می شود ضمن توجه به علل شکل گیری پدیده صخره شیشه ای، به درک، کنترل و مدیریت عواملی که سبب بروز چالش ها و مشکلات برای مدیران زن در پُست های مخاطره آمیز مدیریتی می شوند، اقدام کنند.
نتیجه گیری: این مطالعه جزء اولین مطالعاتی است که با تکیه بر پژوهشی ترکیبی، به ارائه چارچوبی جامع برای شناخت شرایط علّی، راهبردها و پیامدهای پدیده صخره شیشه ای پرداخته است.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و جامعهآماری این پژوهش را خبرگان و اساتید حوزه مدیریت آموزشی بودند که در خصوص موضوع پژوهش تجربه و آگاهی لازم را داشتند؛ این افراد حداقل یک پژوهش (مقاله پژوهشی، سخنرانی، طرح پژوهشی، تألیف و ترجمه کتاب) در حوزه تبعیض جنسیتی در آموزش وپرورش به چاپ رسانده بودند. همچنین برخی مدیران و معلمان زن که در مورد موضوع پژوهش علاقه مند بودند.روش : به منظور شناسایی این افراد ) خبرگان و اساتید( از روش نمونه گیری هدفمند و در مورد مدیران و معلمان زن، از روش گلوله برفی استفاده گردید. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت تعداد 17 نفر (11 استاد و 6 مدیر و معلم) به عنوان نمونه مشخص شد. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. از نرم افزار Max QDA نسخه Pro به منظور تحلیل و کدگذاری مصاحبه های انجام شده استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 6 مؤلفه ی کلی عوامل مدیریتی، نگرش مدیران آموزش و پرورش، نگرش جامعه، نگرش فردی، نگرش خانواده و قوانین کلان از عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان می باشد. توجه به عوامل شناسایی شده، می تواند راه گشای مناسبی برای رفع تبعیض های جنسیتی در مدارس دخترانه باشد.
بازنمایی کلیشه های جنسیّتی در کتاب های فارسی دوره پنجساله ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهوم سازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیده تحقق یافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشه های جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهنِ دانش آموز عادی سازی می کند؛ چراکه نهاد آموزش و پرورش از جمله عوامل جامعه پذیری اعضای جدید جامعه است . این پژوهش بر آن است تا تبیین کند تمایزات رفتاری از نوع اجتماعی شدن افراد نشئت می گیرد نه تفاوت های بیولوژیکی و زیستی افراد. به صراحت می توان گفت که در بیشتر جوامع کنونی، نقش های مردانه، مردان را در منزلت و ارزش های فرهنگی بالاتری از زنان قرار می دهد. این باور در محتوای کتاب های درسی که قطبی شده و رنگ جنسوندی پیدا کرده مشهود است. در نتیجه، جنس ها از کلیشه های تجویزی پیروی می کنند. پرسش این است: آیا نقش ها و هویت جنسی به طور طبیعی، تفاوت های زیستی را بیان می کند؟ یا بستر جامعه پذیری به این معضل دامن می زند؟ در این پژوهش کلیشه های تبعیض آمیز جنسوندی در کتاب های اول تا پنجم دبستان، هم ازنظر کمّی و هم ازنظر کیفی بررسی شده است. در بخش نخست، قیاس کثرت و قلّت اشخاص مذکر و مؤنث موجود در کتب درسی به عمل می آید و در بخش کیفی، صفات و ویژگی های هر دو جنس و کارکردهای آنان از متن درس ها استخراج و در روندِ بررسی نقش های زنانه و مردانه نمودیافته در متن ها و تصاویر کتاب های درسی، این کلیشه های جنسیتی مشخص می شود.