مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ستم
حوزه های تخصصی:
چکیده
حُسن عدالت به جهت فطریبودن آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب بوده است. اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همة ابعاد زندگی بشری مورد تأکید فراوان قرار داده است. در قرنهای اخیر بین اندیشهوران نیز دربارة مفهوم و مصداق عدالت، بحثهای فراوانی درگرفت. این بحثها به دو گرایش اساسی انجامید: یک گرایش براساس قرارداد اجتماعی شکل گرفت و گرایش دیگر بر پایة حقوق طبیعی سامان یافت.
مفهوم عدالت، هم در آموزههای اسلامی و نیز در گرایشهای اندیشهوران دیگر، با مفهوم واژة حق گره خورده، و عدالت، به رعایت حقوق معنا شده است؛ بنابراین، رفتار و روابط عادلانه در حوزة علوم اجتماعی، رفتار و روابطی است که براساس حق باشد. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزة رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر بهصورت هدف اقتصادی، هنگامی بهطور کامل محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند. دیدگاه¬های متفاوت براساس مبانی گوناگون، معانی متعددی برای حق ارائه دادهاند. برخی از آنها تصریح کردهاند که حق به معنای نفع و امتیاز است و غالب آنها حق را بهگونهای تعریف کردهاند که متضمن معنای نفع و امتیاز است؛ یعنی به دلالت التزامی، بر معنای نفع و امتیاز دلالت دارد.
از طرف دیگر، حق و تکلیف همزاد یکدیگر هستند. هر کجا از حقی برای افراد بشر سخن گفته می¬شود، در مقابل آن، تکلیفی نیز برای آنها وجود دارد.
از دیدگاه اسلام، منشأ حق برای انسانها دو امر است: کار و نیاز. تمام نعمتهای جهان برای انسان آفریده شده. به عبارت دیگر، علت غایی آفرینش نعمتهای جهان بهرهمندی انسان از آنها است. همة انسانها از نعمتهای جهان بالقوه حق دارند. براساس میزان کار و تلاش، این حق بالفعل میشود. همچنین انسانهایی که نیازمند هستند ولی توان کار ندارند، نیازشان حق آنها را دربارة نعمتها بالفعل میکند و بر حکومت و ثروتمندان لازم است، نیاز آنها را در حد متعارف برطرف کنند.
مفهوم واژة عدالت، با مفهوم واژة تساوی فرق دارد؛ امّا مسألة بسیار مهم آن است که همة انسانها در بهرهمندی از نعمتهای الاهی باید دارای شرایط مساوی باشند و هرگاه افرادی در بهرهمندی از امکانات طبیعی خدادادی جامعه، از فرصتهایی استفاده کنند که دیگران از آنها محروم باشند، ستم بزرگی خواهد بود. گرچه بعد از تقسیم فرصتها بهنحو مساوی، اگر گروهی به دلیل استعداد و تلاش زیادتر، از نعمتها بیشتر بهرهمند شود، این امر خلاف عدالت نیست.
جامعه شناسی حکومت و حاکمان در مثنوی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر که حاصل مطالعه جامعه شناختی مثنوی مولاناست، به یکی از مقوله های این نظریه، یعنی جامعه شناسی سیاسی می پردازد و نشان می دهد که به رغم واقعیت گریزی های مثنوی، بسیاری از اندیشه های مربوط به حکومت و حاکمان در خلال مباحث دیگر، در این اثر مطرح شده است.
مولانا به مسایل سیاسی و اجتماعی عصر خویش اشارت های معدودی دارد اما در باب مسایل عمومی تر، بسیار سخن گفته و دیدگاه خاص خود را نسبت به این مسایل مشخص کرده است از آن جا که او اندیشه های خود را در قالب تقابل های دو گانه عرضه می دارد، در این مورد نیز از دو دسته حاکم که از نظر سیاست گذاری و حکم رانی با یک دیگر در تقابل اند، سخن می گوید بنابراین در مرکز نظریه او دو حکمران، یکی فرعون به مثابه مثلا اعلای استبداد و استکبار و دیگری حضرت سلیمان به مثابه نماد دادگری، معرفی می شوند.
در بخش های مختلف این مقاله از خودکامگی و ستمگری پادشاهان و نیز از بیداری که عمال اینان بر مردم روا می دارند، نمونه هایی آورده ایم سپس از سعایت های درباریان علیه یک دیگر سخن گفته و نشان داده ایم که اگر چه سعایت هست و انگیزه های متفاوتی دارد، اگر شاه دهن بین باشد، فاجعه رخ می دهد و گرنه سعایت بی تاثیر است.
از وزیران نیک و بد هم که پس از شاهان قدرتمند ترین افراد حوزه فرمان روایی اند، به اجمال بحثی به میان آمده است و سرانجام نشانه های شاه آرمانی را در مثنوی آورده ایم.
ستم ستیزی در شعر پروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروین به عنوان انسانی که جان و روحش با دردمندان همراه بود، از روش های گوناگونی همچون تمثیل، رمز و افسانه بهره گرفت تا انسانهای بی پناهی را که در وادی درد و رنج گرفتار آمده بودند، رهایی بخشد. وی زبان مردم ستم کشیده شد تا آرزوها و حسرت های آنان را به تصویر کشد و چهره زشت ستمگران را که در زیر پوشش زیبای انسان دوستی و همنوع خواهی پنهان شده بود، به گونه ای هنرمندانه هویدا سازد. او با ذوق و قریحه خداداد خود توانست مفاهیم بلند و ستبر ظلم ستیزانه را در اشعار خود بیان نماید؛ گاهی به صورت خطاب مستقیم با ستمگران، زمانی به گونه خطاب به ستمدیدگان و ترغیب آنان به مبارزه با خودکامگان و یا از طریق ایجاد مناظره بین اشیاء و انتقال مفاهیم ستم ستیزانه این مهم را به انجام رساند.
پروین نه تنها در شعر خویش مضامین ضد استبدادی و آرمان خواهانه را بخوبی به تصویر کشید بلکه در عمل از همکاری با مستبدان – زمانی که از وی خواسته شد مربی ملکه شود- خودداری کرد و با رد مدال افتخار وزارت معارف، حضورش را در جبهه دفاع از محرومان و بیزاری از قدرتمندان به اثبات رساند.
شوپنهاور؛ بدبینی و سرشت ایجابی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشبینی و بدبینی نظری پیآمد تعیین نسبت وجودی و اخلاقی خیر و شرِ جهان بر حسب دیدگاهی خاص و ارائه ادلهای پسینی یا پیشینی در توجیه آن است. هرچند شوپنهاور بنا به دیدگاه پیشینیاش بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار ورزیده و از اینرو یک بدبین است، اما خوبی و خیر را ابژهای خاص با تلاش معین اراده، و بدی و شر را به عدم چنین مناسبتی « مناسبت » در سپهر پدیداری به تعریف میکند. رویکرد شوپنهاور به مسأله شر گرچه موکول به متافیزیک اراده و بازنمود او است، اما در امتداد تاریخ فلسفه، در بطن سنت مسیحی و در ربطی دوسویه با سرگذشت و اوضاع زمانه او است. از مجموع تعاریفی که شوپنهاور از مفاهیمی چون رنج، لذت، سعادت، فضیلت، ستم و حق به دست میدهد این گونه به ذهن متبادر میشود که او هر یک از این مفاهیم را مصداقاً با مفاهیم خیر و شر درهم تنیده میداند و از هر یک به دیگری نقب میزند. وانگهی، وی بر آن است که به رغم خردستیزی و پوچی این بدترین جهان ممکن، میتوان با تعمق زیباییشناسانه تسلی یافت، با شفقت پرده پندار را درید، و با انکار اراده به نجات رسید.
دیدگاه مشکل آفرین کانت درباره وجود وناکامی رویکرد منطقی در حل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جِرُمی شیفر نشان داد که رویکرد کانت به مسئله وجود، دست کم دو نتیجه مشکل آفرین به بار می آورد. بر مبنای مشکل نخست، که «مشکل تناقض» نام گذاری شده است، نتیجه رویکرد کانت این است که «وجود»، هم محمولِ واقعی باشد، هم محمولِ غیرواقعی. بر مبنای مشکل دوم، موسوم به «مشکل بیهوده گویی»، دیدگاه کانت منجر به این نتیجه غیرقابل قبول می شود که موضوع هیچ گزاره ای مصداق دقیقی در خارج ندارد، یا هیچ حملی، حمل واقعی نیست. مقاله با صورت بندی این دو مشکل، شروع می شود. سپس آراء ریچارد کَمپِل و نیکلاس اِوِریت، ذیل عنوان «رویکرد منطقی»، توضیح داده می شوند. این دو فیلسوف، به کمک برخی حیله های منطقی، چون لحاظِ «وجود» به عنوان محمولی صرفاً رابطی یا معرفی معیار تمییز بین محمول های واقعی و غیرواقعی، تلاش کرده اند راه حلی برای مشکلات پیش گفته بیابند. در این مقاله نشان داده می شود که راه حل های این دو فیلسوف، که می شود گفت از بهترین راه حل های منطقی هستند که تاکنون ارائه شده اند، رضایت بخش و مشکل گشا نیستند.
دغدغه های اجتماعی شعر قیصر امین پور
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر، توجّه به مسائل اجتماعی را سرلوحه مضامین خویش قرار داده است وشاعرانی را به تاریخ معرفی کرده است که در راستای تصویر مفاهیم اجتماعی و حل مشکلات جامعه خویش کوشیده اند. قیصر امین پور، شاعر انقلابی معاصر از جمله ادیبانی است که تعهّد به مسائل اجتماعی بخش بزرگی از دغدغه های ذهنی ایشان بوده است وآثار شعری فراوانی در این موضوع از خود برجای گذاشته است. پژوهش حاضر ، به بررسی بازتاب مسائل اجتماعی در شعر این شاعر بزرگ پرداخته است همچنین ابزار های بیان شاعرانه که توسط امین پور برای نشان دادن مسائل اجتماعی مورد استفاده قرار داده مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و مهمترین درونمایه های اجتماعی شعر قیصر، در قالب چهار عنوان: « آزادی، صلح طلبی، بازتاب ظلم و فساد جامعه وتشویق به مبارزه و جهاد» بررسی شده اند داده های مورد استفاده در این پژوهش: «مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور» که شامل هفت دفتر؛ «دستور زبان عشق»، «گلها همه آفتابگردانند»، «آینه های ناگهان»، «تنفس صبح»، «مثل چشمه مثل رود»، «به قول پرستو»، «منظومه ظهر روز دهم»، به اضافه ی مجموعه «در کوچه آفتاب» است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از آن است که گرچه امین پور در تمام دوره های زندگی ادبی وشعریش تابع اندیشه های محوری و مرکزی انقلاب بوده است و قلم وشعرش در جهت خدمت به ضرورت های این عقیده حرکت نموده است؛ اما با گدر زمان سیر حرکت او به سمت رهایی همه بشریت تغییر کرده است
بررسی نقش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی غزلیّات سعدی و سیف فرغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده های تاریک هفتم و هشتم هجری که دوره چیرگی خونخواران تاتار و فرمانروایی حاکمان نالایق ستمکار بر ایران بود، اشعار انتقادی به شیوه ای رساتر از ادب اعتراض در قرن ششم، به منصّه ظهور رسید. در بحبوحه آن دوران خفقان زده، سعدی و سیف فرغانی، دو تن از آزاداندیشانی بودند که هریک به سبک و سیاقی خاص، در اشعارشان به مسائل جامعه فروپاشیده آن روزگار پرداختند. از آنجا که خودرأیی حکومت های ضدّمردمی، قلم و بیان را در زندان هزارتوی استبداد به اسارت کشیده بود، به ناچار این شاعران برای به نقد کشیدن اوضاع آشفته و نابسامان آن دوران به آرایه های بدیعی رمزآلود، به ویژه ایهام روی آوردند. این پژوهش بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای به بررسی و مقایسه کارکرد آرایه ایهام در طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات شاعران مذکور بپرازد تا اولا میزان تأثیر هجوم چنگیز و حکومت مغولان در این دوره بر مضمون رایج در غزلیات شان بازنموده شود و ثانیا برجسته ترین ایهام های غزلیات شاعران مذکور با کارکرد سیاسی و اجتماعی و وجوه تشابه و افتراق آن ها شناخته شود. برآیند نهایی این تحقیق نشان می دهد که کاربست روش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات سعدی نسبت به غزلیات سیف تنوع و بسامد بیشتری دارد. بیشترین انتقادهای ایهام آمیز این دو شاعر متوجّه صاحبان قدرت است. از میان انواع ایهام، ایهام مجرّد و تناسب به ترتیب در غزلیات سعدی و ایهام تناسب و تضاد در غزلیات سیف از نمود بیشتری برخوردارند.