مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تکلیف
حوزه های تخصصی:
مالکیت از حقوق هر انسانی است و دین مقدس اسلام نه تنها مالکیت غیر مسلمانان را در کشور اسلامی پذیرفته، بلکه در بسیاری از موارد، حقوقی همطراز با حقوق مسلمانان، برای غیر مسلمانان در نظر گرفته است.اقلیت ها در انجام امور اقتصادی و تجاری در داخل دارالاسلام کاملا آزاد هستند، آنان می توانند با افراد هم مسلک خود و با مسلمانان به امور اقتصادی سالم دست بزنند.آزادی اهل کتاب در تمام امور اقتصادی شامل؛ بیع، اخذ به شفعه، مزارعه، مضاربه، مساقات، اجاره، رهن، وکالت و ... با هم کیشان خود و حتی با مسلمانان ثابت است و ممنوعیتی از این جهت برای اهل کتاب نیست.عمده محدودیت های اقتصادی اهل کتاب با مسلمانان مشترک است و در همان زمینه هایی که مسلمانان دارای محدودیت هستند اهل کتاب نیز محدودیت دارند. البته در برخی جهات قواعد فقهی، نظیر قاعده «نفی سبیل»، اهل کتاب را در روابط اقتصادی محدود می کنند؛ مثلا اگر مشتری مسلمان و شفیع اهل کتاب باشد اخذ به شفعه جایز نیست و یا پذیرفتن وکالت غیر مسلمان علیه مسلمان صحیح نیست.
ساختار مسایل فلسفه ی اخلاق و دشواری تعیین مسأله ی اصلی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
1- اشاره ای مختصر بر دشواری و ابهامی که مسایل فلسفه ی اخلاق دارند؛
2- مروری اجمالی بر اهمّ مسایل فلسفه ی اخلاق؛
3- به نظر می رسد آنچه در فلسفه ی اخلاق مهم است، تنقیح محلّ نزاع و تحریر موضع بحث است؛ زیرا با توجّه به آنچه که از طرف فلاسفه ی غرب و شرق و قدیم و جدید مطرح شده، معلوم نیست که آنها به دنبال چه هستند. از باب مثال، در مسأله ی باید و هست[1] که به عقیده ی برخی تنها مسأله و یا مهم ترین مسأله تلقّی شده، راه حلّی برای مشکلات دیگر، و یا پاسخی برای مسایل دیگر فلسفه ی اخلاق نیست و لذا لازم است قبل از این که تنها به یکی ازآنها به طورمفصّل پاسخ دهیم از دیگر مسایل نیز- ولو به طوراجمال- آگاهی یابیم؛
4- درحقیقت، نتیجه ی نهایی و ثمره ی عملی مباحث فلسفه ی اخلاق، جز این نخواهدبود که ما انسان را به نوعی متعهّد انجام فضایل گردانیم، حال، چه از راه وحی و دین و شرع باشد، یا عقل و منطق و برهان، و یا شهود و اشراق و عرفان.[2]
تحلیل تطبیقی از قاعده لطف در دیدگاه متکلمان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده لطف یکی از قواعد مهم کلامی است که مکاتب مختلف کلامی در اسلام، آن را در اثبات بعضی از اصول اعتقادی اساسی خود، به کار گرفته اند. متکلمان امامیه، اصل امامت و متکلمان معتزلی لزوم وعد و وعید را که از اصول اساسی این مکتب است؛ از طریق قاعده لطف اثبات نموده اند، اما متکلمان اشعری و بعضی از معتزله بغداد این قاعده را انکار نموده و به ابطال آن پرداخته اند. هدف این مقاله، این است که با توجه به اهمیت این قاعده در کلام اسلامی، دلایل عقلی متکلمان اسلامی را در اثبات وجوب لطف بررسی کند. علاوه بر این، بررسی دیدگاه متکلمان اهل سنت نسبت به قاعده لطف و نقد دلایل عقلی ای که مخالفان قاعده لطف، در ابطال وجوب لطف به کار برده اند، نیز از اهداف این مقاله است. نتیجه ای که در این مقاله از بررسی دلایل عقلی متکلمان اسلامی در اثبات وجوب لطف به دست آمده، این است که فقط، دلایل عقلی ای که وجوب لطف را از طریق رحمت الهی و جود و کرم او اثبات می کنند، دلایلی یقینی بوده، دارای ضرورت عقلی هستند.
نسبت اخلاق و دین در فلسفه کانت
حوزه های تخصصی:
اخلاق یا عقل عملی، رویه ای از تفکر کانت است که می توان گفت نوعی نتیجه یا پیامد عقل نظری است؛ کانت در نظریه اخلاقی خود با اتکا به اراده و تکلیف در انسان و اصل اختیار و آزادی او بر آن است تا فاعلیت و غائیت اصول اخلاقی را در خود انسان قرار دهد که در آن، انسان به عنوان فاعل فعل اخلاقی، خودش غایت آن نیز هست. انسان موردنظر کانت که از لحاظ عقل نظری به واسطه محدودیت و ضعف قوای معرفتی خود اجازه ورود به عرصه مابعدالطبیعه را ندارد، با رویه عقل عملی که اراده و تکلیف صفات ممیزه آن است، قادر می شود اصول اساسی اخلاقی را پایه گذارد و حتی خود را تنها غایت فی نفسه آن قرار دهد، از این رو در این مقاله با فرض سوبژکتیویسم کانت در عقل نظری و محدودیت آن در ورود به عرصه مابعدالطبیعه، تلاش میشود ضمن بیان محورهای مهم اخلاق کانتی، نحوه وابستگی دین به اخلاق مورد نظر او و سازگاری یا ناسازگاریهای این دیدگاه با برخی نتایج آن بیّن گردد.
حق دینی یا حق غیردینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت تطورات بسیار بر اندیشه های بشری برخی روابط بدیهی مورد شک و تردید قرار گرفت که یکی از آن روابط، رابطه حق و دین است. در مکاتب خداباورانه جای مناقشه ای در تلازم دین و حق نیست؛ اما هم زمان با جایگزین شدن انسان محوری به جای خدامداری، در ملازمه دین و حق تردید شد. ازاین رو، این مقاله در صدد بررسی رابطه دو دیدگاه «حق غیردینی و حق دینی» است. در این پژوهش ضمن طرح مبانی اعتقادی نظریه حق غیردینی در چهار محور خداشناختی، معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی و نقد آنها، شواهدی که طرفداران این نظریه جهت مستدل کردن نظریه خود بدان تمسک جسته اند نیز، ارزیابی شده است. در ادامه نظریه مختار که حق دینی است تبیین خواهد شد.
حقوق و وظایف متقابل زن و شوهر اخلاقی، فقهی و حقوقی
حوزه های تخصصی:
حقوق و وظایف متقابل زوجین از اموری است که دین مبین اسلام برای تحکیم خانواده و رشد و بالندگی آن وضع نموده است. رعایت این حقوق و انجام مسئولیت های مربوط به آن، سبب نزدیکی و صمیمیت بیشتر زوجین می شود و از بروز هرج و مرج در خانواده جلوگیری می نماید.
بررسی این موضوع از دو نظر ضرورت دارد؛ نخست آنکه امروزه بر اثر ضعف مبانی دینی برخی افراد و نیز نفوذ جریان های فکری- فرهنگی و معرفتی غرب به ویژه تفکرات فمینیستی، آموزه های اسلامی خانواده کم ارزش، زوجین به تکالیف خود در قبال یکدیگر بی توجه شده اند و وظایف خود نسبت به همسر را به خوبی انجام نمی دهند.
واضح و روشن است که بی توجهی به این وظایف (با توجه به نقش محوری و تاثیرگذار آن ها در خانواده) علاوه بر آسیب پذیر نمودن رابطه همسران، می تواند روابط سایر اعضای خانواده را آشفته نماید و حتی خانواده را در معرض خطر فروپاشی قرار دهد.
دوم، هجوم سیل آسای بسیاری از شبهات مثل تفاوت حقوق و تکالیف زوجین در خانواده، با جدا نمودن بخشی از دستورات دین از متن دین و بدون نگاه جامع به نظام مندی قوانین اسلام، زمینه سوء استفاده از آموزه های دینی را فراهم کرده و این شبهه را ایجاد نموده است که اسلام با نگاهی مردمحورانه به وظایف و حقوق زن و مرد، به زن ظلم کرده است که این امر باعث منحرف شدن بسیاری از افکار از تعالیم آسمانی دین اسلام است.
نوشتار حاضر، با بهره گیری از آیات و روایات، نظرات فقها و حقوقدانان و نیز با استفاده از نظریه های روانشناسی درباره فلسفه تفاوت های حقوقی زوجین، علاوه بر تبیین صحیح وظایف مشترک و اختصاصی زن و مرد، علت این تفاوت ها را با نگاهی درون دینی (آیات و روایات و فقه اسلامی) و برون دینی (روانشناسی) بررسی کرده است.
مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر مکتب اخلاقی مبتنی بر مجموعه ای از مبانی معرفت شناختی، هستیشناختی و انسان شناختی خاص خود است. اخلاق سکولار نیز به نوبة خود دارای چنین مبانیای است. این مقاله، مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار و میزان صحت و سقم آن و نیز جایگاه اخلاق دینی و به عبارت دیگر، حمایت دین از ارزش های اخلاقی را بررسی کرده است. اومانیسم، فردگرایی، لیبرالیسم، نظریة تکامل طبیعی از جمله مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار میباشند. در بحث از اومانیسم، به مسئلة حق و تکلیف و نسبت بین آن دو و نیز از موضوع اخلاق دینی، به نقدهای نفی تکلیف از انسان اشاره گردیده است.
اصول نظری حقوق بشر در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر، رابطه مستقیم با انسان شناسی و جهان بینی نظام های حقوقی دارد. نظام های حقوقی، که رویکرد مادی دارند، با نظام حقوقی اسلام، که دارای بینش توحیدی است، از نظر تشریع حقوق بشر تفاوت اساسی دارد. اصل «حقیقت محوری»، که اساس عقلانیت دینی است، با تأکید بر وجود حقایق عینی و امکان دستیابی به آن، بر اندیشه های نسبیگرایانه حقوق بشر غربی، خط بطلان میکشد. نتیجة اصل «توحید»، حاکمیت حق خدا، به عنوان منشأ حقوق بشر است. اصل «معاد» با طرح جاودانگی روح انسان، انسانی زیستن، روحیه مراقبت در رفتار و تاکید بر پاسخگو بودن انسان در پیشگاه الهی، در تدوین حقوق بشر تاثیرگذار است. اشتراکات و تفاوت های حقوق و تکالیف بشر نتیجه منطقی اصل «حکمت» است. اصل «عدالت» زمینه ساز تحقق جامعه آرمانی و تکامل اجتماعی انسان است. اصل «تلازم حق و تکلیف»، بیانگر رسالت انسان در زندگی اجتماعی است. اصل «کرامت ذاتی» و تشریعی انسان نیز به مثابه موهبت الهی، زمینه اعتلای حقوق بشر را فراهم میسازد.
حق و تکلیف و تلازم آنها
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل عمده در مورد «حق»، رابطه آن با «تکلیف» است. متفکران در این مسئله اختلاف نظرجدّی دارند. آیا میان حق و تکلیف رابطه ای وجود دارد؟ یا اینکه آن دو هیچ ارتباطی با هم ندارند وبه صورت مستقل موجودند؟ در صورت وجود ارتباط، آیا به صورت اتفاقی دارای رابطه اند؟ یااینکه ارتباط آنها ویژگی ذاتیشان است؟ نیز در صورت وجود تلازم، آیا تلازم آن دو یکسویهاست یا دوسویه؟ نهایت اینکه آیا تلازم آنها مفهومی است یا خارجی؟
در این نوشتار، ضمن پاسخ به پرسش های مزبور، مسائل دیگری نیز درباره تلازم حق و تکلیفمطرح شده است.
تاثیر کاهلی زیان دیده در جبران خسارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاه پس از وقوع حادثه زیانبار، زیان دیده با وجود امکان احتراز از گسترش دامنه خسارت، اقدامی در جهت جلوگیری از آن به عمل نمیآورد. حال این مسئله مطرح است که آیا زیان دیده تکلیفی در جهت کاهش آثار عمل زیانبار دارد؟ هدف این تحقیق شناسایی و روشن ساختن ماهیت و تأثیر کاهلی متضرّر در مسئولیت مدنی عامل زیان است. گردآوری اطلاعات در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و با مراجعه به منابع متعدد حقوق موضوعه و متون فقهی صورت گرفته و روش تحقیق آن، توصیفی و تحلیلی است.
نتیجه این تحقیق آن است که نظام حقوقی ایران تکلیف متضرّر را در جلوگیری از گسترش دامنه خسارت پذیرفته است و از برخی قواعد فقهی نیز همین نتیجه حاصل میشود. بدین ترتیب، متضرر باید اقدامات لازم را برای ممانعت از گسترش خسارت به عمل آورد، وگرنه به میزان خسارت قابل اجتناب، از مسئولیت خوانده در جهت جبران خسارت کاسته خواهد شد.
نظام حقوق و تکالیف در روابط اجتماعی از دیدگاه اسلام بر اساس رساله الحقوق و نامه امام سجّاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است. زندگی در اجتماع و روابط اجتماعی به تزاحم منافع و اراده های افراد منجر میشود. برای حل این مسئله، به یک نظام جامعی نیاز است که حقوق و تکالیف افراد را در رفتار و ارتباط با دیگران مشخص کند. اسلام نیز در باب مسئله حقوق و تکالیف اجتماعی، نظری خاص دارد. یکی از شیواترین و جامع ترین عبارات در این باب، مربوط به کلام امام سجّاد علیه السلام در رسالة الحقوق و نامه ایشان به برخی شیعیان است. پژوهش حاضر با توجه به کلام آن امام، سعی دارد نظامی از حقوق و تکالیف در روابط اجتماعی معرفی کند که راهگشای ما در کشف دیدگاه اسلام باشد.
در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیل متن دو روایت استفاده شده است. براساس یافته های این تحقیق باید گفت که بین حق و تکلیف رابطه همبستگی وجود ندارد، همچنین امامت و تدبیر، سپس رعیت بودن و بعد خون و خویشاوندی به ترتیب مهم ترین حق ها هستند و سایر حقوق در مراتب پایین تر قرار دارند.
پژوهشی در «ضرورت توسعة فقه به حریم اخلاق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل اندیشی در نظام حقوقی اسلام
حوزه های تخصصی:
چکیده در نظام حقوقی اسلام « نفی حکم یا تکلیف » و نیز بعضی از احکام شرعی مطابق با اصل دانسته شده و اصل، مستند بسیاری از احکام قرار گرفته است، با وجوداین که وسعت به کارگیری اصل، به وسعت فقه بوده و در تمامی ابواب آن به کار می رود، بدون تبیین خاصّی از آن و با تردید از مفهوم و معنای اصل سخن به میان آمده است و معانی متفاوتی برای آن ذکر گردیده، در حالی که معیاری برای ترجیح یک معنا بر معنای دیگر ارائه نشده است به طوری که تردید در مفهوم اصل، فراگیر بوده و شامل تمام مکاتب حقوقی و مذاهب فقهی در اسلام می شود. براساس ویژگی هائی که اصل دارد، اصل هائی که قواعد اولیه زندگی هستند از اصل هائی که مدلول ادّله شرعی می-باشند از هم تفکیک شده، و بیان گردیده که فقه اسلامی بر اصولی که قواعد اولیه زندگی هستند بناگردیده به طوری که « اصل، بر عدم تکلیف» قرار داده شده و بر اساس اصل، هم باید تکلیف گرائی در نگرش فقهی را نفی کرده و هم آزادی های مطلوب که حقّ اولیّه بشر است را تأمین نمود؛ در ضمن نسبت به ارجاع به اصل تسامحاتی صورت می گیرد به طوری که بعضی اصل هائی فرض شده اند که از قواعد اولیه و عقلائی زندگی بشر محسوب نمی شوند. در مقاله حاضر ضمن بیان این تسامحات، پیشنهاد شده است که اصل هائی که مقتضای نظام طبیعی زندگی هستند از اصل هائی که جنبه فرضی و تصوّری دارند با بررسی هر یک از آنها تمییز داده شوند.
نگاهی نو به حق و تکلیف از دریچه نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
بحث حقوق و تکالیف از مباحث بنیادی در همه مکاتب بوده و نوع دیدگاه در این خصوص موجب تفاوت و مرزبندی مکاتب گردیده است. با مطالعه نهج البلاغه معلوم می گردد که علی (ع) این موضوع را با یک تئوری منحصر به فرد نه تنها در زندگی فردی خود بلکه در فرایند حکومت 5 ساله خود و براساس قرآن کریم در نظر گرفته و اجرا کرد. بحث حق و تکلیف بعد از رنسانس و بر اساس انسان محوری ارائه شده در حالی که علی(ع) آن را با محوریت خداوند تبارک و تعالی مطرح نموده و آب نمک اساس به تنظیم روابط بین افراد و بین افراد و حکومت می پردازد. در این مقاله به طور مختصر و با نگاهی نو موضوع حق و تکلیف از دیدگاه علی(ع) مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی تأثیر اراده در حضانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فقهی حقوقی ماهیت حضانت و تأثیر اراده در حضانت از موضوعات بسیار مهم و مورد توجه فقها و حقوق دانان از دیرباز تاکنون بوده است. با توجه به نظرات مختلف در خصوص حق یا تکلیف بودن حضانت و اثرگذاری آن بر زندگی خانوادگی، که اساسیترین رکن جامعه می باشد، انجام تحقیقات گسترده پیرامون این موضوع بیش از پیش احساس می گردد.
مقاله حاضر ضمن تشریح دیدگاههای فقها و حقوق دانان درباره ماهیت حضانت، اشخاص عهدهدار این امر و موانع اجرای آن و تأثیر اراده در حضانت بر آن است که نشان دهد، آیا حضانت به موجب قرارداد قابل اسقاط و واگذاری می باشد یا خیر؟ نویسنده با بررسی استدلال های فقهی و حقوقی در این زمینه به این نتیجه رسیده است که به موجب مواد 959، 960، 975 و 10 قانون مدنی سلب حق امکانپذیر است، مگر اینکه قانون آن را منع نموده باشد. حضانت از فرزندان هم حق و امتیازی است که قانون به اشخاص داده است. لذا، بر طبق اصول حقوقی و در محدوده قانونی حضانت قابل اسقاط و واگذاری میباشد.
حق و منسب بودن حضانت و آثار حقوقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله پژوهشی مقاله حاضر این است که حضانت اقتضا دارد هم حق باشد و هم تکلیف. در حالی که حق ماهیتی غیر از تکلیف دارد. در این پژوهش، با توجه به ادله حضانت ثابت شده است که حضانت از مقوله حق به معنی «منسب» است، نه حق به معنی سلطه بر مال؛ از قبیل امتیاز و شایستگی والدین برای رسیدگی به امور فرزند است. با توجه به صلاحیت های انحصاری والدین، شارع هم حق حضانت را به ایشان سپرده و هم اجازه اهمال را به ایشان نداده است و این ها نتیجه منسب بودن حضانت(حقی که قابل اسقاط و واگذاری نیست) می باشد. در این تحقیق، آثار متفاوت این معنا در مشروعیت عقود مرتبط با حضانت، مسؤولیت پدر برای هزینه های حضانت و امکان افزایش مدت حضانت مورد بررسی قرار می گیرد.
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر آموزش زبان از طریق آموزش تکلیف محور بر پیشرفت یادگیری درک مطلب دانش آموزان در ایران (The effect of task-based instruction on reading comprehension of Iranian EFL learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق یادگیری لغات انگلیسی برای درک مطلب دانش آموزان از طریق آموزش تکلیف محور را مورد بررسی قرار داد. صد و سی وپنج دانش آموز دختر دبیرستانی از دو سطح مختلف تحصیلی یعنی کلاس اول و چهارم از یکی از دبیرستان های شهر اصفهان انتخاب شدند. آن ها به طور تصادفی در چهار گروه یعنی دو کلاس شاهد و دو کلاس آزمایش در دو سطح مختلف قرار گرفتند. جهت ارزیابی درک مطلب دانش آموزان در ابتدای شروع ترم و قبل از تدریس دروس یک آزمون از هر چهار گروه به عمل آورده شد. گروه های آزمایش لغات چهار درس را از طریق آموزش تکلیف محور و گروه های شاهد همان تعداد دروس را به شیوه ی سنتی آموزش دیدند. در پایان ترم، درک مطلب دو گروه در هر دو سطح توسط آزمون دیگری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از طریق مقایسه ی میانگین بین دوکلاس شاهد وآزمایش در هر دو سطح نشان داد که گروه آزمایش که از طریق تکلیف محور آموزش دیده بودند بهتر از گروه کنترل که به شیوه سنتی آموزش دیده بودند به آزمون پاسخ داده بودند. همچنین تست نمونه مستقل نشان داد که عملکرد کلاس اولی ها بهتر از عملکرد کلاس چهارمی ها بود.
حضانت طفل در فقه و حقوق ایران و مقایسه آن با حقوق انگلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضانت، یکی از حقوق و تکالیف زوجین پس از نکاح و بچه دار شدن است. البته در حقوق ایران، جنبه تکلیفی بودن این حق، که بیشتر شامل نگهداری جسمی از کودک می باشد مورد توجه قرار گرفته است، ولی در حقوق انگلیس، علاوه بر نگهداری جسمی، موارد دیگری را نیز در بر می گیرد. دیدگاه فقهاء امامیه و مذاهب چهارگانه اهل سنت نسبت به ماهیت آن، متفاوت است و هر کدام در جهت دفاع از نظر خودشان استدلال هایی بیان می کنند. بدیهی است، تفاوت در ماهیت، تفاوت در آثار آن را در پی دارد. حضانت از طفل، توسط هر کدام از ابوین یا خویشاوندان وی زمانی جنبه حقوقی پیدا می نماید که نکاح به دلایلی منحل و یا اختلاف بین زوجین وجود داشته و جدای از هم زندگی می کرده باشند. در هر کدام از حالات فوق، مطابق قانون، فقه و نیز حقوق خارجی برای حضانت طفل، اولویت هایی وجود دارد و شخص صاحب اولویت باید دارای شرایط معینی باشد.
در شرایطی ممکن است از شخص مسئول حضانت، حضانت سلب شود. در بررسی شرایط فوق، مهمترین اصل در حقوق ایران و فقه «مصلحت کودک» و در حقوق انگلیس، «رفاه و آسایش کودک» می باشد. چگونگی رسیدگی به دعاوی حضانت، اهمیت ویژه ای دارد. با توجه به حساسیت موضوع، تغییر در حقوق ایران و انگلیس برای نیل به اهداف مورد نظر ضروری به نظر می رسد.
آخرین تحول قانونگذاری در خصوص حضانت، به قانون جدید حمایت از خانواده مصوب 1/12/1391 مربوط می باشد که نسبت به قوانین قبلی متحول شده است.
بررسی فلسفه اخلاق تکلیف گرایانه کانت در سازمان (مقایسه آن با منشور اخلاقی جهانی سازمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا به بررسی فلسفه اخلاق تکلیف گرایانه کانت و مقایسه آن با منشور اخلاقی جهانی در سازمان بپردازد که آیا اخلاق کانت با منشور اخلاقی جهانی در سازمان ها سازگاری دارد یا نه؟ اخلاق کانت یکی از مهم ترین نظام های تکلیف گرایانه اخلاقی است که به نیت و انگیزه عمل و خود عمل اهمیت می دهد. کانت، انگیزه عمل به قوانین اخلاقی را صرفاً احترام به آنها می داند. کانت برای تشخیص اوامر و قواعد اخلاقی پنج معیار به دست می دهد که اگر دستورات به اصطلاح اخلاقی، از این آزمون های پنج گانه موفق بیرون آیند، اخلاقی والا غیراخلاقی هستند. آن معیارها عبارتند از: 1. اصل تعمیم پذیری 2. قاعده قانون عام طبیعت شدن 3. قاعده غایت فی نفسه بودن انسان 4. قاعده خودمختاری انسان و 5. قاعده کشور غایات. منشور اخلاقی جهانی که عبارتند از: 1. اصل امانت 2. اصل مالکیت 3. اصل اعتبار 4. اصل شفافیت 5. اصل منزلت 6. اصل انصاف 7. اصل شهروندی 8. اصل حساسیت، سازگاری کاملی با معیارهای اخلاقی کانت دارند. از این رو می توان بر اساس دیدگاه کانت آنها را اخلاقی دانست، البته به این شرط که هدف از واضعان و عاملان منشور اخلاقی جهانی، صرفاً احترام به این قوانین باشد نه نتیجه ای که از آن عاید سازمان ها می شود، از قبیل موفقیت در رقابت و سود بیشتر. نتیجه آن که اخلاق کانت نسبت به اخلاق غایت گرایانه و سودگرایانه بیشتر با منشور اخلاقی جهانی سازگاری دارد، البته با همان شرایطی که ذکر شد.