مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
ژانر
حوزه های تخصصی:
فنون بلاغی از آغاز بررسی های ادبی، یکی از ابزارهای سنجش عیار ادبی متن به شمار می آمده است. هرچند کار این صنایع زیبایی شناختی به مقتضای حال مخاطب تعریف شده، اما به دلیل نگاه خالی از تبیین مبانی دقیق و هدفمند «زیبایی شناسی»، صنایع بسیاری بدون ارزش واقعی ادبی برای اثبات زیبایی اثر در ردیف صنایع ادبی قرار داده شد. در پژوهش پیش رو تلاش شده با واکاوی مراعات النظیر در مقام یکی از اصلی ترین صنایع بدیعی و صنایع دیگری که ذیل آن می گنجند، به آسیب شناسی تعاریف و نامگذاری های مختلف آن پرداخته شود. در تعیین وظایف آن افزون بر بدیع سنتی، به علوم ادبی جدید مانند نقد و سبک شناسی توجه شده است. با طرح این سؤال که چه آرایه هایی در تعریف و نقش ادبی با آن اختلاط یافته؟ نسبت میان بازتعریف این صنعت و علوم جدید مانند زبانشناسی چیست و چگونه می توان از این طریق وظایف تازه ای برای بهبود کارکرد آن قائل شد؟ از همین روی تعاریف مراعات النظیر از آغاز بررسی و آسیب شناسی شد. سپس صنایع مشترک با آن در کارکرد و تعریف، شناخته شد. همچنین اصطلاح باهمایی به عنوان پیشنهادی برای تکمیل معنی، تقسیم بندی ها و وظایف مراعات النظیر ارزیابی شد.
سینمای دادگاهی ایران و شیوه بازنمایی جرم و آسیب (اجتماعی): دیدگاه کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت رسانه ای با شاخه سینما ارتباط تنگاتنگی دارد زیرا ارتباط با مخاطب را در چارچوب الگوهای ارتباطی تثبیت شده پیگیری می کند. در این مطالعه، ضمن تبیین اهمیت فیلم های سینمای دادگاهی در ایران، به نقش و شیوه بازنمایی جرم و آسیب از دیدگاه متخصصان و کارشناسان، پرداخته شده است. این پژوهش از نوع کیفی و بر اساس هدف از نوع کاربردی است، به روش مصاحبه عمیق بدون ساختار با 16 کارشناس و متخصص در 5 حوزه علوم روان شناسی، جامعه شناسی، حقوق، ارتباطات و سینما و با هدف بررسی نقش سینمای دادگاهی در شیوه بازنمایی جرم و آسیب اجتماعی، انجام شده است. میدان مطالعه، فیلم های دادگاهی 4 دهه اخیر سینمای ایران است که بر اساس حساسیت یا تابویی موضوع و همچنین درگیری افکار عمومی انتخاب شده اند (10 فیلم از 22 فیلم دادگاهی، از کل1744 فیلم چهار دهه اخیر سینمای ایران در مقاله دیگری به روش نشانه شناسی سوسور، تحلیل روایت بارت و سه سطح رمزگان فیسک مورد تحلیل قرار گرفته اند). موضوعاتی که در فیلم های سینمایی چهار دهه اخیر در ژانر درام دادگاهی دیده شده به نسبت کل فیلم های تولید شده در این سال ها بسیار اندک است. این پژوهش بنابر نظر کارشناسان مصاحبه شونده به 9 مقوله برای پاسخ به دلیل تولید اندک این ژانر از فیلم در سینمای دادگاهی ایران از دیدگاه کارشناسان دست یافت و به این نتیجه رسید که فیلم سازان برای تولید فیلم در این ژانر باید به مؤلفه های، انعکاس واقعیت، بهره گیری از متخصصان در حوزه های علمی دیگر و محدودیت های قضایی توجه ویژه داشته باشند و سانسور و ممیزی، سیاه نمایی و ضعف قانون ازمؤلفه هایی هستند که موانعی برای تولید فیلم در این ژانر ایجاد کرده اند.
تحوّل و گسترش زیر نوع مناظره از نوع ادبی مقامه تا پیش از دورهٔ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
19 - 49
حوزه های تخصصی:
در ادب عربی حریری حدود نوع ادبی (ژانر) مقامه را تثبیت کرد. مقامه نوعی ساختار روایی مشخصی دارد و از اسناد، مقدمه، تخلص، بدنه اصلی، بازشناسی، خاتمه و شعر پایانی تشکیل شده و اصلی ترین ویژگی های سبک ادبی آن بهره گیری از سجع و مزدوج و درج شعر در نثر است. پس از حریری، اندک اندک مناظره یکی از زیرنوع های اصلی در مقامه های عربی شد و به ویژه بعد از مقامه «الوردیه» نوشته سیوطی، نوشتن مقامه-مناظره رونق گرفت. بعضی از این مناظره ها زبان حالی بودند. در مقامه های زبان عبری نیز مقامه-مناظره یکی از زیرنوع های رایج بود. در زبان فارسی هم، خلاف قول مشهور که بعد از حمیدی مقامه نویسی از طریق گلستان و پیروانش ادامه یافت، اتفاقی مشابه رخ داد. ابوسعد ترمذی در رساله «گل و مل» مقامه-مناظره ای زبان حالی نوشت، که ساختار پیش گفته مقامه در آن رعایت شده بود، و با افزودن تحمیدیه و مدح قابلیت های این نوع ادبی را نشان داد. بعد از وی مقامه-مناظره زبان حالی از انواع پررونق نثر فارسی شد و حتی عبید زاکانی نقیضه این ساختار را نوشت. در ادامه سیر تحول این نوع ادبی، داستان هایی زبان حالی پدید آمد که مناظره در آن ها کمرنگ شده بود. مقامه های دوره بازگشت اما خارج از این سیر تحول و بیشتر مشابه با ساختار ابتدایی مقامه بودند.
واسازیِ متافیزیک حضور در بازآفرینی های نوجوانان با نگاهی به بازآفرینی رستم و سهراب از آتوسا صالحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واسازیِ متافیزیک حضور در بازآفرینی های نوجوانان با نگاهی به بازآفرینی رستم و سهراب از آتوسا صالحی چکیده بازآفرینی هایی که از روی متون کهن صورت می پذیرد، از ساختارهای روایی متن مبدأ پیروی نخواهد کرد. تغییراتِ اجتماعی و تاریخی منجر به ایجاد تغییر در روایت راویان خواهد شد و ساختارهایِ جهان رواییِ متن مبدأ را دگرگون خواهد کرد. ما در این تحقیق نشان داده ایم که این دست از تغییرات و دگرگونی ها را چگونه می توان در چارچوب خوانشِ واسازانه یا ساختارشکنانه بازخوانی و تحلیل کرد. همچنین نشان داده ایم که «متافیزیکِ حضور»، یکی از بنیان های اساسی بینش فلسفیِ پیشاساختارشکنی را می توان در وجودِ راوی هایِ مسلط و همه چیزدان در متون کهن نیز بازجست و با واسازیِ حضور ایشان، سایر ساختارهای متن، ازجمله نسبتِ عناصر متقابل و حتی ژانر اثر را دگرگون ساخت. بدین منظور داستان رستم و سهراب از شاهنامه انتخاب شده و با یکی از بازآفرینی های نوجوانان که در نوسازیِ فضا، ساختار و اهدافِ داستان به خوبی عمل کرده، مقایسه شده است. در نتایج تحقیق خواهیم دید که تخاطب ویژه با نوجوان و همچنین تغییر مؤلفه های تاریخی چگونه بر واسازیِ حضور اثر خواهد داشت و این واسازی ژانرِ اثر را از حماسه به درام مبدل خواهد کرد. واژه های کلیدی: بازآفرینی، حضور، راوی، ژانر، ساختارشکنی، متافیزیک.
تبیین نظری شکل گیری ژانرها و مناسبات بین ژانر و خلاقیّت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۴
۱۴۶-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیینِ چگونگیِ شکل گیریِ ژانرها و مناسباتِ ژانر و خلاقیّتِ ادبی پرداخته می شود. موضوعِ این مقال، بررسیِ تاریخی یا درزمانیِ چگونگی شکل گیریِ ژانرها نیست، بلکه بررسیِ همزمانی دریاره چگونگی رویارویی پدیدآورندگان ادبی با پدیده ژانر از دید خلاقیّت است. تلقیِ مدرنِ از ژانر مبتنی است بر اینکه ژانرها صرفاً ابزارهایی برای طبقه بندی و توصیفِ متنهای ادبی نیست، بلکه بنا به تعریفِ جدید چون ژانرها درحُکمِ کنشهایی گفتاری در موقعیّتهای مکرر به شمار می آید، ابزارهای خلاقیّت است که بدونِ آنها هیچ گونه آفرینشی صورت نمی گیرد و تمام متنها به یک یا چند ژانر وابسته است. مباحث این مقاله عبارت است از اینکه ژانرها مناسباتی چهارگانه با نویسندگان، خوانندگان، متنها و بافتارهای اجتماعی دارد. دیگر اینکه برخلافِ مدعای رمانتیک ها و برخی از پیروانِ مدرن آنان، متنها همگی به یک یا چند ژانر وابسته است. همچنین ژانرها در عین اینکه قوانینی را الزام می کند، فرصتها و عرصه هایی را برای انتخاب و گزینش نیز فراهم می آورد. مبحث دیگر درباره ثبات و انعطافِ ژانرهاست که با پدیده خلاقیّت ادبی ارتباط تنگاتنگی دارد؛ چرا که دگرسانیهای گونه شناختی، تابعِ آشنایی زداییهای ادبی است. مبحثِ پایانیِ این مقال در این زمینه است که پدیدآورندگانِ ادبی، ژانرها را بدون پیشینه خلق نمی کنند، بلکه ژانرها حاصلِ دگردیسیِ گفتارها در فرمها و قالبهایی دگرگون یابنده یا دیرنده است.
بررسی کتاب برآمدن ژانر خلقیات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
برآمدن ژانر خلقیات در ایران نوشته ابراهیم توفیق، سیدمهدی یوسفی، حسام ترکمان و آرش حیدری با ایده ای خوب تلاش می کند محتواهای موجود در باب خلقیات ایرانیان را از دوره مشروطه تا سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی و دسته بندی کرده، ارکان و اجزای یک «ژانر» را از آن استخراج نماید. این مقاله با روش اسنادی- انتقادی تلاش کرده است کتاب مذکور را در چهار محور شکلی، زبانی، ساختاری و محتوایی مورد مداقه قرار دهد. حاصل این بررسی نشان می دهد اگرچه نویسندگان کتاب، اطلاعات بسیار وسیع و دقیقی را از منابع مختلف جمع آوری و گاه بررسی کرده اند، در تعیین حدود و ثغور «ژانر» توفیق چندانی نداشته اند. علی رغم این، محتوای لبریز از داده های مفید اما پراکنده کتاب، می تواند با بازبینی مجدد، پیرایش پرگویی ها و پراکنده گویی های فراوان، مفصل بندی دقیق و جدید فصل ها، یاری گرفتن از یک مشاور ادبی حاذق در تعریف و تحدید مفهوم «ژانر»، ابراز دقیق و صریحِ نتیجه مورد نظر نویسندگان درباره موضوع، و ... سر و سامان تازه یافته و برای مخاطبان این حوزه مفیدتر واقع شود.
بررسی مناسبات مفاهیم سبک شناسی و تعیین جایگاه آن ها در هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
1 - 15
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: اصطلاحات سبک شناسی مفاهیمی هستند که پیوسته در میان مباحث هنری مورد استفاده قرار می گیرند. مشابهت و نزدیکی معنایی این مفاهیم و همچنین عدم وجود یک مرزبندی صریح میان آن ها، زمینه ساز ایجاد نوعی درهم آمیختگی و آشفتگی مفهومی شده است. لذا تعیین جایگاه هر کدام از آن ها و نسبت شان با یکدیگر، هم به امر خوانش متون هنری و هم به درک جایگاه آثار و هنرمندان کمک می کند. هدف: این پژوهش با مرکزیت قرار دادن مفهوم سبک و بر اساس نسبت مفاهیم سبک شناسی دیگر با آن، به دنبال تبیین حد و مرز معنایی مفاهیم سبک شناختی است که دائم با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. روش پژوهش: منابع این پژوهش کتابخانه ای و روش ارائه آن توصیفی و تحلیلی است. با استفاده از منابع کتابخانه ای مفاهیم مشابه مفهوم سبک مورد بررسی قرار گرفته و رابطه بین آن ها و مفهوم سبک تعیین شد. یافته ها: این پژوهش با بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسید که مفاهیمی نظیرِ مکتب، جنبش، روش هنری، سبک بصری، فرم، محتوا، مُد، تکنیک و ژانر دائماً به صورت اشتباه به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. لذا با تبیین مفهوم دقیق هر کدام از این اصطلاحات و بررسی نسبت شان با مفهوم سبک، به این نتیجه می رسیم که سبک، ژانر و مُد، روش های مختلف هنری هستند و هر کدام، بسته به رویکردی مختص به خود، تحت تأثیر مؤلفه ها و زیر شاخه هایی مثل تکنیک، فرم، محتوا و ... قرار دارند. افزون بر این مشخص شد که مکتب و جنبش اگرچه مرزهای مفهومی نزدیکی دارند، اما ریشه اصلی تمایز آن ها در مکانمندی شان است.
جستار و طبقه بندی آن به مثابه ژانر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
27 - 47
حوزه های تخصصی:
جستار گونه نوشتاری برآمده از دنیای جدید و مناسبات روزگار مدرن است که می توان آن را در جایگاه ژانری مستقل بررسی کرد. خاستگاه این نوع، به دوره رنسانس و توجه به فردیت انسان اندیشمند بازمی گردد. نظر به این که جستار با برخی گونه های دیگر، نزدیکی و خویشاوندی داشته، سبب شده که بدون توجه به فرم و چیستی آن، با ژانرهای مرسوم و هم خانواده ی خود نام گذاری شود. در این مقاله پس از مروری بر جستارنویسی در غرب، به مسأله فرم در جستار، نثر آن و ارتباط آن با ساختارهای دنیای جدید توجه شده و با مطالعه گونه های خویشاوند این نوع نوشتار، و تجزیه و تحلیل شکلی و کیفی جستار، انواع آن، ذیل دو عنوان کلی جستار شخصی و جستار رسمی با زیرعنوان هایی دسته بندی شده و به نسبت جستار با گونه های مشابه آن پرداخته شده است. در نهایت برای نزدیک شدن به تعریفی از جستار، با مطالعه ی جستارهای متنوع، مؤلفه هایی به عنوان ویژگی های نسبی مشترک این گونه؛ همچون: نثربودگی، خودنگاری، انعطاف پذیری، تعمیم یابندگی، خودآیینی، ادبیت ساده، اندیشه ورزی و متأملانه بودن، استخراج شده است.
معرفی ژانر تأدیب نامه های زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
113 - 147
حوزه های تخصصی:
تأدیب نامه هایی که از اواخر دوره صفویه تا مشروطه بر اثر رویارویی گفتمانی زنان و مردان به نگارش درآمد، از مؤلفه های صوری و محتوایی یک ژانر مجزا برخوردار است. «باهم آیی مفاهیم تأدیب و جنسیت در عنوان رساله های تأدیبی»، «باهم آیی رساله های منفرد تأدیبی در مجلدات واحد» و «نقش جنسیت نویسنده در سوگیری تربیتی رساله» از عمده ترین مشخصه های پیرامتنی و صوری رساله های تأدیبی اند. در کنار مؤلفه های صوری، «هم سویی جهان متن با عنوانِ تأدیب نامه ها»، «نقش روابط بینامتنی و بیناگفتمانی در تکوین تأدیب نامه ها»، و «منابع مشروعیت بخش گفتمان مردسالار و زن سالار» در شمار مؤلفه های محتوایی رساله های مزبور قرار می گیرند. مجموعه مشخصه های صوری و محتوایی رساله های تأدیبی آنها را از متونی که تحت عنوان ژانر تعلیمی طبقه بندی می شوند، کاملاً متمایز می سازد. متون متعلق به ژانر تأدیب نامه های زنان و مردان به جهت سبک و گفتمان از تنوعی برخوردار است که بر روی پیوستاری از گفتمان مردسالار، مردمَدار، زن مَدار و زن سالار قابل شناسایی هستند.
مطالعه کیفی رابطه برساخت خلاقیت و سیالیت ژانرهای موسیقی؛ مطالعه موردی تغییرات ژانری و نوآوری در فرهنگ تولید موسیقی کلاسیک ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سیالیت در تقسیم بندی ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی را مرتبط با معنای خلاقیت به مثابه «فرایندی فرهنگی» مطالعه کردیم. از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با پنج نفر از موسیقی دانان در ژانر موسیقی دستگاهی، چگونگی رابطه برساخت خلاقیت در «فرهنگ تولید» صنعت موسیقی ایران را با تقسیم بندی ژانر کلاسیک ایرانی تحلیل کردیم. طبق نتایج، مضامین اصلی عبارتند از «خلاقیت شهرت-محور» که موسیقی شبه دستگاهی، ترکیبی و سفارشی-سازمانی را ایجاد می کند، «خلاقیت ناب» که ژانر هنری را می آفریند و «خلاقیت فرهنگ ساز» که ژانر اصیل دستگاهی و هنر اجتماعی را خلق می کند. در هر ژانری، کدهای اخلاقی و آیینی و جایگاه مخاطب و سود متفاوت است. کدهای اخلاقی و آیینی در مضمون فرهنگ ساز، مرتبط با پیش شرط های اخلاقی مانند تواضع و آداب آیینی ساز زدن است. رابطه با مخاطب، عمودی و در راستای ارتقای سلیقه شنیداری اوست و سود مالی در آن آینده نگرانه است. در خلاقیت ناب، کدهای اخلاقی و آیینی برجسته نیستند، مخاطب غایب است و خود واقعی خالق در این ژانر حضور دارد. ژانر شهرت- محور، با تصور مخاطب شروع می شود، احساس از خودبیگانگی هنرمند در این ژانر وجود دارد، نتیجه گرایی سریع مالی در آن دنبال می شود و کدهای اخلاقی و آیینی مبتنی بر خودنمایی تکنیکی است.
کارکردهای اجتماعی ژانر سینمایی سامورایی از دو منظر ایدئولوژیک و آئینی-اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی ژانرهای سینمایی همواره واقعیت های ارزشمندی را در مورد جامعه ی میزبان بیان می کند. از این رو، یکی از کارکردهای اساسی هر ژانری، کارکردهای اجتماعی آن است. ژانر سامورایی یا چامبارا، از مشهورترین و معتبرترین ژانرهای غیرهالیوودی سینماست که گرچه پتانسیل پژوهشی بالایی دارد، اما هیچ گاه چنان که باید مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. از سوی دیگر با عطف به شباهت های فرهنگی ایران و ژاپن و نیز همگام با توسعه ی گفتمان ژانری در کشور، تحقیق در این زمینه خالی از فایده نخواهد بود. مسأله ی اصلی مقاله ی حاضر این است که ژانر سامورایی چگونه با جامعه ی ژاپن ارتباط برقرار می کند. هدف از طرح چنین پرسشی، آشکارسازی کارکردهای اجتماعی ژانر سامورایی است. روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به دو روش مشاهده ای و کتابخانه ای صورت گرفته است. همچنین رویکرد نظری آن مبتنی بر نظریه ی ژانر در سینما و خاصه نگره ی معنایی-نحوی ریک آلتمن است که به موجب آن کارکردهای اجتماعی را در دو حیطه ی ایدئولوژی و آیین-اسطوره می کاوند. نتیجه این که چامبارا در زمینه ی ایدئولوژی برخلاف تصورات تقلیل گرایانه نمایان گر متنی یکدست نیست بلکه در طول چند دهه حیات خود، به سبب تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. جنبه ی آیینی-اسطوره ای چامبارا، هم ریشه در ارزش های حاکم بر جامعه ی ژاپن عصر فئودالیته دارد که عاقبت زمینه ساز سقوط ژانر شد.
بررسی تطبیقی ژانرشناسی کمیک ایرانی با نگاهی به کمیک امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
45 - 54
حوزه های تخصصی:
کمیک هنر روایت مضامین از طریق تصویر است که تاکنون در عرصه زیبایی شناسیِ هنرهای تجسمی تحولات گوناگونی را از سر گذرانده و هویتی خاص یافته و در فرهنگ های مختلف، به عنوان هنری مستقل و ابزار بیانی مؤثر در قالب ژانرهای گوناگون رواج یافته و فرهنگ معاصر هنرهای تجسمی در آمریکا بیشترین سهم را در تنوع بخشی به ژانرهای کمیک داشته است. در دهه های اخیر کمیک به عرصه هنر ایران وارد شده و در قالب چند ژانر اصلی خلق می شود. ژانرهای معدود کمیک ایرانی در مقابل گوناگونی ژانرهای خارجی به نظر قابل قیاس نمی آید، با این وجود مقاله حاضر در پی آن است که با معرفی برخی از مهم ترین ژانرهای کمیک آمریکایی و برشمردن مؤلفه های آنها از سویی و بررسی ژانرهای کمیک ایرانی و یافتن ویژگی های متناظر آنها از سوی دیگر، به مقایسه تطبیقی ژانرهای کمیک ایرانی و آمریکایی دست یابد و نشان دهد که با وجود تفاوت در فرم کمیک های ایرانی و تفاوت های فرهنگی در محتوای آنها، می توان برخی را به عنوان معادل هایی برای ژانرهای غربی و عده ای را به عنوان ژانرهای بومی ردیابی کرد. به عبارت دیگر مقایسه و یافتن وجوه تشابه و افتراق ژانرهای متداول در دو حوزه فرهنگی به شناخت بیشتر ژانرهای کمیک ایرانی خواهد انجامید.
گونه شناسی نمایش نامه ی خانه ی عروسک اثر هنریک ایبسن از منظر فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۴
39-54
حوزه های تخصصی:
نمایش نامه ی خانه ی عروسک اثر هنریک ایبسن (1906-1828) بُرشی از یک زندگی خانوادگیِ خانواده ای خرده بورژوا در قرن نوزدهم است که به زعم خود نویسنده تلاشی است برای نشان دادن یک موقعیت انسانی (ماریسو،1970: 243). این نمایشنامه که نخستین بار در سال 1879 در کپنهاگ منتشر شد و به زعم توریل موی نخستین نمایش نامه ی مدرن ایبسن به شمار می آید بلافاصله مورد توجه بسیاری از منتقدین و متفکرین زمان خودش قرار گرفت (موی، 2006: 225) بسیاری از این منتقدین بلافاصله نمایش نامه را در گونه ی تراژدی قرار دادند. هرچند بعدها کسانی دیگر نظر دیگری درباره ی گونه ی این اثر ارایه کردند و در تراژدی بودن آن تردید کرده اند (اشتاینر، 1380: 27) اما برای نخستین بار در این مقاله است که گونه ی این نمایشنامه کمدی نامیده می شود. این مقاله سعی نموده است تا با بهره بردن از همبسته ای از نظریه ی نقد فمنیستی و نظریه ی دریافت بر این ادعای خویش صحه بگذارد و نشان دهد چگونه کاربرد نظریه ی فمنیستی در خوانش یک متن نمایشی می تواند گونه شناسی رایج در نظریه و نقد ادبی را که ساخته ی نگاه مردانه است دگرگون و گونه شناسی جایگزینی ارایه کند.
گونه شناسی غزل قلندری (با محوریت غزل قلندری عطار و عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
211 - 234
حوزه های تخصصی:
غزل قلندری، گونه ای از شعر است که در آن به نفی ارزش ها و ستایش امور ضد ارزش می پردازند. این نوع غزل به جز محتوای کلی آن، در سطوح معنایی و ساختاری نیز از غزل های عاشقانه و عارفانه دیگر متمایز است؛ به همین دلیل بررسی گونه شناسی آن اهمیت دارد، ولی تاکنون از نظر مختصات گونه شناسی بررسی نشده است. در این جستار با روش تحلیلی توصیفی به بررسی گونه شناسی غزل قلندری پرداخته شده است با این هدف که گونه های این نوع از شعر فارسی و تطور گونه شناسی آن شناسایی شود. بر اساس یافته های این پژوهش، غزل قلندری هم از نظر مضامین و مفاهیم اصلی و کلیدی و هم از نظر ساختاری و بلاغی ویژگی هایی دارد که آن را از غزل های دیگر متمایز می کند. از مهم ترین ویژگی های این غزل، استفاده از مفاهیم کلیدی و کلان نمادهای ویژه خود و نیز کاربرد ساختار روایی و خروج از قالب رایج غزل کلاسیک است. همچنین غزل قلندری انواعی دارد که شامل غزل قلندری مستقل، وجه قلندری و زیرگونه غزل قلندری اجتماعی سیاسی است. بر اساس نتایج این جستار غزل قلندری در سیر تطور خود مراحل و گونه های مختلفی را پشت سر گذاشته و به نقطه ای رسیده که حلقه اتصالی برای غزل اجتماعی سیاسی ادوار بعد شده است.
بررسی روایی و نقد ژانری نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
115 - 146
حوزه های تخصصی:
ﻨﻔﺛهالمصدور ، نوشته شهاب الدین محمد نسوی خرندزی زیدری به دلیل سبک نگارش و محتوا عمدتاً در دو حوزه ادبیات و تاریخ کلاسیک مورد توجه بوده است. با توجه به رویکردهای جدید روایت شناسی و مطالعات بین رشته ای این کتاب می تواند از حوزه مطالعات کلاسیک صرف در عرصه های تاریخ و ادبیات، وارد قلمروهای جدید مطالعات روایت شناسی و نقد معاصر شود. بررسی ژانری و روایت شناسانه ﻨﻔﺛهالمصدور ، تعبیه انواع ادبی متعددی را در این اثر نمایان می کند. اگرچه به نظر می رسد هریک از این انواع، شامل خودشرح حال نگاری، نامه نگاری و مقامه نویسی، در بافت و بستری از ارجاعات فرامتنی و بینامتنیِ تاریخی، به گونه ای با یکدیگر ترکیب شده اند که نمی توان به راحتی ﻨﻔﺛهالمصدور را در نوع ادبی خاصی محدود کرد؛ اما بررسی ژانری اثر نشان می دهد که چنین نیست. همچنین خوانش از شیوه روایی خاصی که نسوی در بازگویی وقایع برگزیده است متأثر از سنت روایی نثر فنی و زیبایی شناسی قرن ششم این کتاب را در حد یک اثر ادبی صرف محدود کرده و قصدمندی اولیه نویسنده، در پرتو خوانش های فرهیختگان دانشگاهی، نادیده و مخدوش شده است. مقاله حاضر به بحث هایی پیرامون ساختار روایی در ﻨﻔﺛهالمصدور و نقد ژانری آن می پردازد تا نشان دهد که این اثر درواقع، از نوع نامه های خصوصی موسوم به اخوانیات است که ذکر برخی اشخاص و وقایع مهم عصر مغول به آن جایگاه و ارزشی تاریخی بخشیده است اما نمی توان و نباید آن را اثری چندژانری محسوب کرد.
واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در گفتمان قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
5 - 24
حوزه های تخصصی:
این مقاله، واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در قرآن را تحلیل می کند. طنز در قرآن موقعیت های کمیک مشابه زندگی دنیوی بشر نیست، بلکه سخنان نغز و هشدارها یا نوش و نیش ها، از جلوه های بیانی عمدتاً غیرمستقیم قرآنی است که گونه های استعاری، تشبیهی و تمثیلی بسیاری را شامل می شوند. این گونه ها حاوی نکته ای نغز هستند که گاه باعث انبساط خاطر، و گاه مایه شگفتی ذهن شنونده می شوند. پرسش های اصلی عبارت اند از: این گونه ها چه نوع سنخ شناسی دارند؟ طرز عمل آنها به چه ترتیب است؟ و کارکردهای دین شناختی و زیبایی شناسانه آنها کدام است؟ این مقاله ابتدا به پیشینه بحث و سپس، به واژگان معرف طنز و گونه ها و الگوهای طنزپردازی اشاره، و آنها را سنخ شناسی، و طرز عمل هر ژانر را با ذکر نمونه آیات قرآنی تحلیل می کند. این گونه ها، از نغزگویی تا حکایات کوتاه تمثیلی، و طنز پرخاشگر مانند طعنه، کنایه طنزآمیز، هجو و ریشخند و کاریکاتورسازی، طیف بندی می شوند. قرآن به کمک این ژانرها، نوعی موقعیت ایجاد می کند که گاه، لطیف و طنزآمیز، گاه، هجو کج اندیشان و کاریکاتورسازی چهره منافقان، و گاه، تمثیلی و به ویژه طعنه و کنایه طنزآمیز است. البته این گونه ها به طرزی کارآمد بر هم نقش شده اند که تمییز آنها گاه، سخت ممکن است.
تحلیل و بررسی دیدگاه ریچارد سوئینبرن در باب «وحی گزاره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریچارد سوئینبرن در کتاب وحی از استعاره تا تمثیل به بحث از «وحی گزاره ای» می پردازد. از نظر وی وحی گزاره ای در صورتی قابل تصدیق است که (1) مشتمل بر گزاره های صادقی در خصوص حقایق مهم دینی باشد، (2) همراه با ارائۀ معجزه باشد، (3) نهادی مانند کلیسا را به مثابه متولّیِ تفسیرِ وحی بنا نهاده باشد، و (4) تفاسیر این نهاد از مفاد وحی کاذب یا نامحتمل نباشد. سوئینبرن معتقد است که وحی مسیحی به بهترین نحو هر چهار معیار را تأمین می کند و لذا تنها وحی اصیل در میان ادیان است. زیرا اولاً، رستاخیزْ معجزۀ عظیم عیسی است؛ ثانیاً عیسی با تعیین 12 رسول برای بسط تعالیم خویش، کلیسا را بنا نهاده است؛ ثالثاً اگر ما تمایز میان محتوای فراتاریخی و صورت تاریخیِ وحی و ژانرهای مختلف کتاب مقدس را در نظر داشته باشیم، محتوای وحی مسیحی و تفاسیر کلیسا از این وحی مشتمل بر هیچ مدعای کاذبی نیستند. در نقد دیدگاه سوئینبرن بیان می کنیم که اولاً، به گفتۀ مکلین، سوئینبرن فاقد نگرش تاریخی-هرمنوتیکی است. او علی رغم ادعای موضع فراتاریخی، از موضع مسیحیت به تعیین معیارهای وحی اصیل می پردازد و با دلایل دوری به اثبات حقانیت وحی مسیحی دست می یازد و در نهایت تلاش می کند گفتمان هژمونیک مسیحیت را بر تمام ادیان دیگر تحمیل نماید. ثانیاً تمسّک به تمایز گزاره و مدعا، یا صورت و محتوا، یک روش محافظه کارانه برای ابطال ناپذیر کردن کتاب مقدس است که در خصوص سایر متون اساطیری نیز مورد تمسّک واقع شده است. ثالثاً تصدیق گواهیِ ناقلانِ معجزاتِ عیسی معقول نیست و سوئینبرن پاسخ مقنعی به انتقادات هیوم بر نقل معجزات ارائه نمی کند.
تحلیل ژانر روایت های زنان دارای تعارض زناشویی از تجربه مراجعه به مرکز مشاوره خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
59 - 95
حوزه های تخصصی:
پدیدآمدن تعارضات در جهان مدرن امروزی، مؤلفه اجتناب ناپذیر زندگی زناشویی قلمداد می شود. درگذشته، زوجین، هنگام مواجهه با تعارضات زناشویی، از روش های کدخدامنشانه و ریش سفیدی بهره مند می شدند، اما امروزه مشاوره خانواده، جایگزین روش های پیشین شده است. امروزه در جامعه ایران، زنان زیادی درگیر تعارضات زناشویی به صورت خفیف یا مزمن هستند که برخلاف گذشته، به مثابه کنشگران فعال، هنگام بروز تعارضات برای چاره اندیشی و حل وفصل آن ها به مراکز مشاوره خانواده مراجعه می کنند؛ در غیر این صورت به دنبال راهی برای خروج از آن می گردند؛ بدین معنا که گروهی از زنان که مشکلات زندگی مشترک را به طور خفیف دریافت می کنند، با مهارت آموزی ادامه زندگی مشترک را میسر می دانند. در برابر، گروه دیگری که تعارضات زناشویی را مزمن ادراک می کنند و تلاش خود را برای ادامه زندگی مفید نمی دانند، پدیده طلاق را تجربه می کنند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، تحلیل روایت تجربه زنان دارای تعارض زناشویی از مراجعه به مرکز مشاوره خانوادگی بود. این پژوهش با بهره گیری از درمان مراجع محور راجرز، رویکرد خانواده درمانی فمینیستی چسلر، روایت درمانی وایت و اپستین و روش تحلیل روایت تیپولوژیک، در سال 1397 در یک مرکز مشاوره در اصفهان انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق، 17 نفر از زنان متأهل دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره بودند که با روش حداکثر تنوع انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه روایی شد. یافته ها نشان می دهد، تجربه اغلب زنان از مراجعه به مشاور در ژانر رمانس روایت شده است؛ ازاین قرار که زنان باتکیه بر توانمندی های خود به عنوان قهرمان زندگی، در جست وجوی راهکاری برای حل تعارضات زناشویی هستند و مراجعه به مرکز مشاوره را جزئی از این انگیزه درونی تلقی می کنند؛ خواه تلاش آن ها به حل مسئله منجر شود و خواه نگردد؛ بنابراین تجربه زنان از مراجعه به مراکز مشاوره، گامی در جهت حل تعارضات است.