مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
زبان حال
حوزه های تخصصی:
تسبیح خداوند در سور و آیات مختلف از جمله: صف: 1 ، نور: 41 ، جمعه: 1، تغابن: 1 و ... آمده است و مفسران نیز به تسبیح موجودات عاقل و حیوانات و جمادات به دو طریق قولی و دلالی اشاره کرده اند و عارفانی همچون محمد غزالی، سنایی، عطار، ابوالقاسم قشیری، ابن عربی، شیخ محمود شبستری و دیگران تسبیح حق تعالی را با تمسک به آیات قرآنی و احادیث و روایات ایضاح نموده اند و حضرت مولانا نیز به شکل های مختلف تلمیح و اقتباس و به صورت داستان، نظرات عرفانی خود را در موضوع تسبیح کائنات و موجودات اعم از: زمین، آسمان، باد، سنگ، ستارگان، کوه ها، پرندگان و فرشتگان بیان داشته است. مقاله حاضر، نظریات مفسران و عرفا را مقدمه ای برای تبیین موضوع تسبیح جمادات و نباتات در مثنوی معنوی مولوی تحت عنوان «ذکر خاموشان» قرار داده است و عقاید عرفانی مولانا را با شواهد مستدل بیان کرده است.
گفتگوی خداوند با جهنّم؛ واقعیت یا تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق گزارش قرآن کریم، بعد از صدور محکومیت مجرمان در قیامت، از جهنّم پرسیده می شود که آیا باز هم برای سکونت کفار و بیگانگان مکانی باقی است؟ دوزخ پاسخ می دهد: آیا مجرمی باقی مانده است؟ در این باره سه تفسیر ارائه شده است: برخی از مفسران این آیه شریفه را نوعی تمثیل و بیان زبان حال دانسته اند که خداوند به لسان تکوین از جهنم می پرسد و دوزخ هم به زبان حال پاسخ می گوید. جمع دیگری بر این باورند که آخرت سرای حیات و زندگی واقعی است و جهنم هم از حیات و شعوری برخوردار بوده و سخن از پاسخ است. در کنار این دیدگاه ها، اندکی از مفسران در این باره به حذف مضاف قائل اند و می گویند: خطاب خداوند به موکّلان جهنم است و خداوند می خواهد که از آنان اقرار بگیرد.
این نوشتار پس از بیان مستندات و دلایل هر یک از این دیدگاه ها و بررسی آن ها، به این نتیجه دست یافته است که باید دیدگاه دوم را ترجیح داد و به کارکردهای نظریه اوّل هم پایبند بود زیرا آیه با ایراد این پرسش و پاسخ می خواهد به این امر اشاره کند که قهر و عذاب خداوند از اینکه همه مجرمان را احاطه کند، قاصر نیست و با حقیقی دانستن مفاد آیه هم می شود آنچه را که مدعیان تمثیلی بودن آیه در پی آن هستند، تأمین شود. از این رو تا زمانی که دلیلی متقن و قابل قبول برای روی گرداندن و انصراف از ظاهر آیه به دست نیاید، نباید از آن رویگردان بود.
تأملی در تحول مناظره از در خت آسوریک تا اشعار نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، نوع ادبی مناظره، از ابتدای شکل گیری تا روزگار نیما، بررسی و علل تکامل و توسعه آن تحلیل و تببین شده است. مناظره نوعی بیان هنرمندانه است که به طور غیرمستقیم، خواننده را به خود جلب می کند و قوه سنجش و تفکر او را به چالش می کشد. در این نوع بیان، از مقابله و مقایسه دو عنصر متفاوت و گاه متضاد، و کشمکش های میان آنها برای رسیدن به مقصود استفاده می شود. این نوع ادبی در ابتدا به صورت گفت وگوهای ساده و تمثیل مرسوم بوده، سپس تبدیل به یک فرم خاص و ژانر ادبی شده است. از قرن ششم، به منظور اثبات نظریه های فلسفی، نتایج اخلاقی یا هنرنمایی در عرصه شعر به اوج می رسد. سپس در هر دوره ای بنا بر اقتضای زمان، موضوع و محتوا متفاوت می شود. عنصری و اسدی برای مدح حکام، نظامی گنجوی برای بیان مقاصد رمانتیک، سنایی و مولوی برای تبین مفاهیم عرفانی و اخلاقی و در دوره معاصر، پروین اعتصامی برای بیان مسائل انتقادی از مناظره سود برد ه اند. در واقع، این نیاز جامعه و ادباست که در هر دوره حرکت تکاملی و افت وخیز های مناظره را روشن می کند. قدیمی ترین مناظره موجود «درخت آسوریک» در زبان پهلوی اشکانی است که در آن درخت و بز طی مباحثه به برشمردن فواید خود می پردازند و این مبارزه به پیروزی بز بر درخت می انجامد. در ادب نیمایی نیز پیروی از الگوی کهن مناظره مشاهده می شود، با این تفاوت که دیدگاه های ادبا در قالب و محتوا با شعرای پیشین در انتخاب مضمون بسیار فرق دارد.
زبان حال ابلیس در بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم با خواندن دقیقِ این بیتِ مشهور حافظ، این پرسش برای بیشتر خوانندگان یا شنوندگان پیش می آید که «منِ» گوینده بیت کیست که خود را فرشته ای فردوس نشین نامیده و آدم (ع) را مسبب هبوط خود در این دنیا دانسته است؟ شارحان و محققان هفت نظر مختلف در این باره مطرح کرده اند که از آن میان تفسیرِ بیت به زبان حال فرزندان آدم (نوعِ بشر) یا روح انسان معروف تر و پذیرفته تر است؛ اما با دقت در ساختارِ معناییِ مصراعِ اول که گوینده خود را «مَلَک» خوانده و منطقِ نحویِ بیت که گوینده مصراع نخست، اول شخصِ مفرد و فاعلِ مصراع دوم، سوم شخص مفرد است که باعثِ تنزّلِ «من/ گوینده» بیت شده است گمان دیگری به نظر می رسد و آن اینکه احتمالاً بیت از زبان ابلیس است و به ماجرای سجده نکردن او بر حضرت آدم (ع) و اخراج از بهشت و افتادنش در جهانِ فرودین اشاره دارد. با این تفسیرِ پیشنهادی، بیت حافظ نیز از شواهد ابلیس ستایی در ادب فارسی و از نمونه هایی است که به زبان حالِ شِکوه آلود این فرشته درباره قُرب و مقامِ نخستین و طرد و فراقِ او اشاره دارد.
رویکردی تازه به صنعت تشخیص براساس زبان حال (آنیمیسم) و بافت موقعیتی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
91 - 104
حوزه های تخصصی:
تاکنون در اغلب کتاب های بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبت دادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانسته اند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی بخشیده است؛ درحالی که در بیان جدید براساس زبان حال (آنیمیسم)، همه موجودات و پدیده ها همچون انسان، زنده و گویا هستند و از احساسات و عواطف خاصی برخوردارند. این تفکر هم در اندیشه انسان باستان و هم در قرآن و احادیث و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان بازتابی وسیع داشته است. بنابراین قدرت تخیل شاعر نیست که این گونه صفات را به موجودات نسبت می دهد، بلکه هنر مهم شاعر درک و شناخت این گونه احساسات و خصوصیات موجودات است که آن را با زبانی شیوا و پر از احساس بیان می کند. همچنین یکی دیگر از معیارهای تمییز صنعت تشخیص از غیر آن، توجه به بافت موقعیتی کلام و لایه های متن است، یعنی از بافت کلی و ترکیب مجموع اجزای کلام در هندسه شعر و معنا و قرائن موجود در عبارت، می توان صنعت تشخیص را از غیرآن معلوم ساخت.
تحوّل و گسترش زیر نوع مناظره از نوع ادبی مقامه تا پیش از دورهٔ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
19 - 49
حوزه های تخصصی:
در ادب عربی حریری حدود نوع ادبی (ژانر) مقامه را تثبیت کرد. مقامه نوعی ساختار روایی مشخصی دارد و از اسناد، مقدمه، تخلص، بدنه اصلی، بازشناسی، خاتمه و شعر پایانی تشکیل شده و اصلی ترین ویژگی های سبک ادبی آن بهره گیری از سجع و مزدوج و درج شعر در نثر است. پس از حریری، اندک اندک مناظره یکی از زیرنوع های اصلی در مقامه های عربی شد و به ویژه بعد از مقامه «الوردیه» نوشته سیوطی، نوشتن مقامه-مناظره رونق گرفت. بعضی از این مناظره ها زبان حالی بودند. در مقامه های زبان عبری نیز مقامه-مناظره یکی از زیرنوع های رایج بود. در زبان فارسی هم، خلاف قول مشهور که بعد از حمیدی مقامه نویسی از طریق گلستان و پیروانش ادامه یافت، اتفاقی مشابه رخ داد. ابوسعد ترمذی در رساله «گل و مل» مقامه-مناظره ای زبان حالی نوشت، که ساختار پیش گفته مقامه در آن رعایت شده بود، و با افزودن تحمیدیه و مدح قابلیت های این نوع ادبی را نشان داد. بعد از وی مقامه-مناظره زبان حالی از انواع پررونق نثر فارسی شد و حتی عبید زاکانی نقیضه این ساختار را نوشت. در ادامه سیر تحول این نوع ادبی، داستان هایی زبان حالی پدید آمد که مناظره در آن ها کمرنگ شده بود. مقامه های دوره بازگشت اما خارج از این سیر تحول و بیشتر مشابه با ساختار ابتدایی مقامه بودند.
نقد آرای تفسیری درباره نظریه تمثیل در آیه میثاق
حوزه های تخصصی:
آیه 172 سوره اعراف از پیمان و میثاقی که خداوند از فرزندان آدم در موطن ویژه ای گرفته، حکایت دارد.این نوشتار با بررسی نظریه تمثیل در این آیه و بیان دلائل این نظریه به این نتیجه دست یافته است که حمل آیه بر بیان واقعیت دست کم با ظاهر پنج فقره از آیه شریفه، مخالفت دارد؛ امّا تمثیل انگاری آن با این برداشت که آیه مربوط به فطرت انسان است، به مراتب از دیگر نظرات استوارتر خواهد بود زیرا دلالت ظاهری آیه بگونه ای نیست که عدول از آن جایز نباشد، بلکه در صورت وجود دلیل یا قرینه ای برخلاف، باید از ظاهر متن دست کشید و به مفاد آن دلیل و قرینه ملتزم شد؛ اگر آیات دیگر قرآن را در کنار آیه میثاق و آیه فطرت قرار داده و طبق روش تفسیر قرآن به قرآن، همگی را یک جا مورد مطالعه قرار دهیم، درستی احتمال یاد شده آشکارتر خواهد شد؛مفاد مجموع این آیات، آن است که آفرینش انسان بگونه ای است که با اندکی تأمل در نظام آفرینش و هستی خویش، بر وجود خداوند اذعان می کند
زبان حال سرایی در مقتل های عاشورا: روایت حضرت قاسم بن الحسن (ع) در مقتل های تاریخی- داستانیِ روضه الشهداء، طوفان البکاء و مُحرِق القلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان حال سرایی یکی از شگردهای ادبی در مقتل نویسی است. این شگرد بیشتر در مقتل های تاریخی- داستانیِ بعد از سده نهم دیده می شود. برخی از زبان حال ها به سبب تأثیرگذاری بلاغی، به تدریج به عنوان واقعیت تاریخی پذیرفته شده اند و تحلیل و بررسی آن ها، دو هدف را برآورده می کند؛ نخست اینکه سیر تاریخی و تکوینی زبان حال سرایی در روایت پردازی های عاشورا به زبان فارسی شناخته می شود و دیگر اینکه سرچشمه برخی تحریفات در گزارش های تاریخی این واقعه معلوم می گردد. مقتل پژوهان، مقتل و مقتل نگاری را به دو نوع کلی تقسیم می کنند: مقتل های معتبر و قابل استناد که بیشتر شامل منابع کهن و نوشته های قرن دوم تا هفتم است و منابعی که به داستان پردازی روی آوردند و شامل مقتل های قرن هشتم تا چهاردهم هستند. در این نوشته، زبان حال سرایی در سه مقتلِ تاریخی-داستانیِ روضه الشهداء، مُحرِقُ القلوب و طوفانُ البُکاء بررسی شده است که از نظر گزارش تاریخی با نقد جدی مواجه هستند، اما از لحاظ نگارش ادبی و سبک هنری آن، قابل توجه می نمایند. محدوده پژوهش، روایت نبرد و شهادت حضرت قاسم بن حسن (ع) است که قصه پردازی های غیر مستندِ بسیاری در آن راه یافته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد بیشتر زبان حال سرایی ها مربوط به گفتگوی شخصیت ها، به ویژه خاندان امام حسین (ع) است که بیشتر در خرده روایت های غیر معتبر آمده است و محتوای عاطفی دارد.