مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
لطیفه
حوزه های تخصصی:
پرکاربردترین معنی واژه "طنز" در زبان فارسی طعنه زدن، خرده گیری، مسخره و انتقاد کردن است. طنز یکی از شیوه های بیانی است که در زبانی فارسی با "هجو"، "هجا"، "هزل" و "فکاهه" و ... از دیر باز در میان مردم، رواج داشته و بخشی از آثار ادبی را به خود اختصاص داده است. پایه طنز در آثار ادبی فارسی، بیشتر بر ناسازگاری "لفظ" و "معنی" در کلام بنا شده است و از این رو تا حدودی می تواند در مقوله "مجاز" جای گیرد. ولی بیشتر آثار مکتوب طنز آمیز فارسی با "هجو"، "هزل"، مطایبه و لطیفه، همراه بوده است. بنابراین، می توان گفت که طنز، نوعی ژرفکاوی و غایت اندیشی است و بر نوعی دگرگونی و استحاله درونی، دلالت می کند. واژه "لطیفه" نیز در فرهنگ و ادب ما، همیشه با گونه ای طنز و خوش طبعی همراه بوده است؛ با این تفاوت که روح غالب در "لطیفه" مضحکه، لذت و تفریح آفرینی است، ولی در "طنز" با اینکه رویه سخن به ظاهر مزاح آمیز و غیر جدی است، در آخر به "تعقل"، تنبیه و سیاست می انجامد. از این روست که می تواند "طنز" را در زبان فارسی در قلمرو ادب تعلیمی به حساب آورد.
طنز و خلاقیت
حوزه های تخصصی:
طنز در ادب قدیم ژاپن
حوزه های تخصصی:
بسیاری از ناقدان ادبی ژاپن میگویند که ادبیّات ژاپن از طنز و لطیفه عاری است. امّا با خواندن نوشتههای ایکّیو نمیتوان این عقیده را یکسره پذیرفت. هیچ بهره از ادبیّات دوره رادو (سالهای 1600ـ1867 م.) خالی از لطیفه و طنز نیست. انواع طنز و فکاهه، مانند سِن ریوُ و کیوءکا، به ادب این دوره غنا و پویایی بخشیده است. از سوی دیگر، سلاحتِ نوشتههای قدیم ژاپن با لطیفه و طنز در ادب باختر زمین تفاوت دارد، امّا چگونگی این تفاوت را آسان نمیتوان بیان کرد. بر روی هم، طنز و طیبت در همه جا مفرّح است، امّا مانند دو سیب که در دو خاک و سرزمین روییده باشد، به تأثیر اقلیم و آب و هوا تفاوت هایی در طعم و رنگ و رایحه دارد. طنز ژاپن بیشتر خندهآور است تا لطیفهآمیز؛ حال آنکه طنز اروپایی مایهای خردورزانه دارد و جایگاهی اندک رفیعتر. با شنیدن آن یک که گویای غرائب طبع انسانی است، قهقهه سر میدهیم؛ و گوش دادن به این یک لبخندی خوش و گرم بر لبانمان مینشاند.
معرفی نظریه انگاره معنایی طنز و بررسی ایرادات آن بر مبنای داده های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه انگاره معنایی طنز، اولین نظریه کامل زبان شناسی در باب طنز است. این نظریه که در واقع حرکتی اساسی در مقابل رویکرد طبقه بندی سنتی جناس ها و طنز بود، در سال 1985 توسط ویکتور راسکین ارائه شد. راسکین اولین زبان شناسی بود که ساختار طنز را از لحاظ معنی شناسی تحلیل کرد و توانست ساختار دو قطبی لطیفه را شناسایی کند. به عقیده راسکین، یک نظریه معنایی باید شامل دو مقوله انتزاعی باشد؛ مجموع های از همه انگاره های در دسترس سخن گویان و مجموع های از قواعد ترکیب.
هدف این مقاله معرفی این نظریه و پاسخ دادن به این پرسش است که بر مبنای داده های زبان فارسی چه ایراداتی بر این نظریه وارد است. در راستای این هدف به بررسی تعدادی از لطیفه های زبان فارسی می پردازیم که در مطبوعات طنز منتشر شده اند و از طریق این تحلیل ها نقاط ضعف نظریه مذکور را نشان می دهیم. نتایج این تحلیل ها نشان می دهد که روش تحلیل نظریه انگاره معنایی طنز راسکین که مبتنی بر فهرست کردن همه معانی یا انگاره های واژه های به کار رفته در متن طنز است، در تحلیل لطیفه های زبان فارسی نقاط ضعف و ایراداتی دارد؛ از جمله اینکه پیچیدگی های وقت گیر و بیهوده دارد و با واقعیت های پردازشی زبان هم خوانی ندارد و به دلیل همین پیچیدگی های بیهوده، قابل اعمال بر لطیفه های بلند زبان فارسی نمی باشد.
واکاوی لطیفه های تبادل شده ی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی از حیث همسویی با اهداف پرورشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوخ طبعی از جمله ی نیازهای نوجوانان است که بروز آن در قالب هایی مختلف و از جمله بیان لطیفه تجلی می یابد. دانش آموزان با شنیدن هر لطیفه، تجاربی را در قالب برنامه درسی پنهان کسب می نمایند که عواطف و هیجانات آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. در این مطالعه که با روش تحلیل محتوا انجام شده است، از هزار وهفتصد و سیزده دانش آموز دختر مقطع راهنمایی تحصیلی که در سال تحصیلی 89-1388 در شش مدرسه شهر مشهد به تحصیل اشتغال داشتند، خواسته شد تا سه مورد از آخرین لطیفه هایی را که از دیگر دانش آموزان مدرسه شنیده اند، مکتوب و تحویل پژوهشگران نمایند. بر این اساس، پنج هزار و یکصد و شصت و دو لطیفه بر اساس کد گذاری به شیوه ی قیاسی و استقرایی مورد تحلیل قرار گرفت. مقوله های کدگذاری در شیوه ی قیاسی مستخرج از اهداف مصوب آموزش و پرورش برای دوره ی راهنمایی تحصیلی بود که در قالب چهار مقوله ی اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، همسویی و یا عدم همسویی لطیفه ها با اهداف بررسی شد. مقوله های کدگذاری به شیوه ی استقرایی نیز پس از مطالعه ی مقدماتی بیش از نیمی از لطیفه ها توسط پژوهشگران کشف شد. همچنین در جهت تعیین ثبات و اعتبار بخشی به یافته ها، از کد گذار دوم برای ده درصد موارد استفاده شد که میزان توافق برابر با 83/0 مشاهده شد. یافته ها نشان دهنده ی عدم همسویی تمامی لطیفه ها با اهداف تعریف شده ی نظام آموزشی است. در نظر گرفتن نیاز نوجوانان به شادی و عدم فضای مناسب در نظام رسمی آموزش و پرورش برای پاسخدهی به نشاط آنان ایجاب می نماید که برنامه ریزان درسی با بازنگری در برنامه های درسی مدرسه، نسبت به تلطیف فضای عاطفی و هیجانی مبادرت نمایند. همچنین ضرورت دارد تا مولفین کتاب های درسی با بازنگری در محتوا، این کمبود را به مثابه برنامه درسی مغفول قلمداد نموده و حکایت ها و لطیفه هایی شاد و نشاط آور را به کتاب های درسی وارد نمایند.
ویژگی های سرّ در کشف المحجوب و مطابقت آن با متون منثور صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سِرّ» از مصطلحات رایج صوفیه است که آن را جایگاه مشاهده و یکی از برترین لطایف وجودی انسان دانسته اند؛ علاوه بر توصیف های مختلف از سِرّ و تبیین ویژگی های آن در ضمن عبارات مختلف، در متون منثور عرفانی گاه سِرّ را در معنا با «دل»، «قلب» و «روح» یکی دانسته و در تعاریف مختلف، آن را با همین کلمه در معنایِ «راز» یکسان شمرده اند، در صورتی که سرّ مرتبه ای ورای روح و جان است. مقاله حاضر بر اساس متن کشف المحجوب حدود تعاریف سرّ را مشخص و تفاوت آن را با دیگر لطایف بررسی می کند، و آراءِ نویسندگان متون منثور عرفانی از آغاز تا قرن هشتم هجری را در تعریف و استعمال این واژه ها معرفی می کند و سرانجام به بیان ویژگی های سرّ از خلال متن کشف المحجوب و تطابق آن با سایر آثار عرفانی منثور می پردازد.
بازتاب کنش سیاسی توده ها در لطیفه های عصر پیشامشروطه، دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کثرت لطیفه سازی و بذله گویی مردم ایران به ویژه درباره نخبگان حاکم در عصر قاجاریه، بررسی جایگاه آن ها را در حیات سیاسی توده ها، مهم جلوه می دهد. اختصار و ایجاز و همچنین جاذبه ذاتی مطایبه، سبب انتشار سریع این لطیفه ها در جامعه شده و از آن ها ابزاری کارآمد در منازعات سیاسی توده ها ساخته است.پرسش این جاست که این لطیفه ها به دنبال خدشه دار کردن کدام یک از بخش های روایت رسمی حکومت بودند و پیرو آن کدام یک از ساحت های سلطه را نفی می کردند؟ فرض ما بر این است که در میان این لطیفه ها، آن هایی که درباره اقتدار حکومت و نیز سیادت ذاتی اجزاء آن بر عامه مردم، مناقشه می کردند، جایگاه ویژه ای دارند. در لطیفه هایی که اقتدار حکومت را نفی می کردند شاهد نافرمانی صریح نماینده عامه در برابر نماینده حکومت هستیم که با موفقیت نماینده مردم به پایان می رسد و در لطیفه هایی که با ادعای برتری ذاتی نخبگان حاکم مقابله می کردند ضعف های شخصیتی فرادستان برجسته می شد تا تصویری که روایت رسمی از آن ها به عنوان موجوداتی فراانسانی ساخته بود مخدوش شود. مردم با بهره بردن از این لطیفه ها به صورت هم زمان سلطه مادی و منزلتی ارباب قدرت را به چالش می کشیدند و در این میان، تلاش آن ها بیشتر بر خنثاسازی سلطه منزلتی متمرکز بود. چارچوب نظری پژوهش، نظریه «روایت های نهانی» جیمز سی. اسکات است که تلاش کرده است مقاومت توده ها را در دوره هایی که بدون اعتراض آشکار به نقد قدرت می پردازند تبیین کند. پیش از این، پژوهشی که به تحلیل لطیفه های سیاسی عصر پیشامشروطه پرداخته باشد، منتشر نشده است.
قلمرو شوخ طبعی
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی لطیفه در قرن هشتم تا دهم هجری (به انضمام معرفی دو نسخه خطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
88 - 112
حوزه های تخصصی:
طنزپژوهان برآنند اولین کتابی که در ادبیات فارسی به طور کامل به لطیفه اختصاص دارد «رساله دلگشا» تألیف عبید زاکانی است. بعد از او «لطایف الطوائف» فخرالدین علی صفی شهرتی بسزا دارد و او را مبدع شیوه بخش بندی براساس طبقات اجتماعی می دانند. محققان گونه شناسی تأکید می کنند که هیچ اثر ادبی به یکباره شکل نمی گیرد و انواع ادبی به مرور و تحت تأثیر انواع پیش از خود به وجود می آیند. سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا کار عبید و فخرالدین علی صفی ناگهانی و بدون هیچ پشتوانه ای بوده است. در این مقاله کوشیده ایم حلقه های مفقوده سیر تدوین کتب لطایف فارسی را از قرن هشت تا قرن دهم هجری نشان دهیم. در انتها به این نتیجه رسیدیم نوشتن رساله هایی در لطیفه، سنتی بوده که قبل از عبید زاکانی رواج داشته است و بعد از عبید تا دوره فخرالدین صفی نیز همچنان پا برجا بود و به مرور به ساختار خاص خود دست یافت. کتاب های مجمع اللطایف و مجمع النوادر دو نمونه بازمانده از این سنت ادبی هستند که پیش از لطایف الطوائف فخرالدین علی صفی تألیف شده اند، اما هیچ گاه به شهرت این کتاب نرسیدند.
تحلیل لطیفه های ملانصرالدین با تمرکز بر عناصر شش گانه سازنده خنده ملوین هلیتزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۴
180-143
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین و عامیانه ترین شکل های شوخی، لطیفه است. گرچه لطیفه دارای صفاتی ازجمله کوتاهی، همه گیر بودن و سادگی است، اما درعین حال پر از رمز و راز است، تا جایی که بازگوکننده اندیشه و فرهنگ ملت هاست. عمدتاً لطیفه ها داستانی درمورد شخص، وضعیت یا حادثه ای هستند که با پیوند حلقه های واقعی استوارند و گسستگی در هر یک از این حلقه ها، موجب پاشیده شدن شیرازه لطیفه و نرسیدن به یکی از اهداف خود، که شگفتی و خنده است، می شود. پژوهش پیش رو در ابتدا تعریفی کلی از لطیفه، تاریخچه و ساختار آن را ارائه داده و درادامه با نگاهی ادبی و پژوهشی به معرفی یکی از معروف ترین شخصیت های لطیفه های ایرانی یعنی ملانصرالدین پرداخته است. ازطرفی نظریه پرداز بزرگ طنز، ملوین هلیترز در بحث طنز به معرفی شش عنصر کمیک اشاره دارد، نگارنده با توجه به عنوان، برای یافتن پاسخی مناسب به پرسش های پژوهش که دربرگیرنده «کاوش، ارزیابی و قابل تطبیق بودن یا نبودن نظریه شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین» با هدف استفاده هر چه بهتر از لطیفه ها در بحث نمایش است، بعد از معرفی عناصر شش گانه هلیترز، نمونه هایی از لطیفه های ملانصرالدین را که به صورت تصادفی گزینش شده ، به روش توصیفی تحلیلی مورداستفاده قرار داده است. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استناد به کتب، مقالات و منابع علمی معتبر صورت گرفته است. آنچه به عنوان نتیجه می توان بدان اشاره کرد، تأیید وجود عناصر شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین به صورت های گوناگون است که برای اثبات و رسیدن به این موضوع، نگارنده از روش پیشنهادی خود که البته قابل تعمیم نیز است، در این مقاله استفاده کرده است.
واکاوی ساختارهای زبانی در آفرینش لطیفه در زبان روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این جستار برآنیم تا با رویکرد تحلیل گفتمان از دو منظر ساختاری و موضوعی پیکره لطیفه ها را در زبان فارسی و زبان روسی مبتنی بر آرای رابرت لیو1 با تقسیم بندی به دو دسته زبان شناختی و غیرزبان شناختی و نظریه کاراسیک2 مبنی بر دسته بندی تحلیل معنایی و نشانه شناسی3 با روش استقرایی4 موردبررسی قرار دهیم. هدف از انجام این پژوهش شناسایی زبان ابزارهای تولید لطیفه ها با توجه به تفاوت ساختار واژگانی زبان روسی به عنوان زبان تصریفی5 و زبان فارسی به عنوان زبان پیوندی 6 (گفتنی است که این دو زبان در سطح نحو به پیوندی و تحلیلی نیز شناخته می شوند) است. فرضیه پژوهش مبتنی بر وجود تنوع زبان ابزارهای تولید لطیفه روسی با نسبت بیشینه در برابر زبان فارسی به دلایل پیش تر گفته شده در دسته بندی زبان شناختی و تأثیر مؤلفه های فرهنگی و ارزشی در تولید لطیفه های غیرزبان شناختی است. این پرسش مطرح می شود که با توجه با ساختار هر یک از زبان ها کدامین ابزار مشترک و کدام اختصاصی است؟ بیشینه و کمینه هر کدام از آن ها در این دو زبان کدام است؟ در انتهای بررسی پیکره های طنزآمیز، زبان ابزارهای دستوری (زبان شناختی) و در دسته غیرزبان شناختی مقوله های جنسیت زدگی، قومیتی و سیاسی در دو زبان شناسایی شدند. بسامد نمونه های زبان شناختی به طور معناداری در دو زبان کم تر از دسته غیرزبان شناختی است و نمونه های جنسیت زده و سیاسی از بیشینه آشکاری در برابر سایر زیرگروهای معنایی لطیفه ها برخوردارند.
واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در گفتمان قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
5 - 24
حوزه های تخصصی:
این مقاله، واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در قرآن را تحلیل می کند. طنز در قرآن موقعیت های کمیک مشابه زندگی دنیوی بشر نیست، بلکه سخنان نغز و هشدارها یا نوش و نیش ها، از جلوه های بیانی عمدتاً غیرمستقیم قرآنی است که گونه های استعاری، تشبیهی و تمثیلی بسیاری را شامل می شوند. این گونه ها حاوی نکته ای نغز هستند که گاه باعث انبساط خاطر، و گاه مایه شگفتی ذهن شنونده می شوند. پرسش های اصلی عبارت اند از: این گونه ها چه نوع سنخ شناسی دارند؟ طرز عمل آنها به چه ترتیب است؟ و کارکردهای دین شناختی و زیبایی شناسانه آنها کدام است؟ این مقاله ابتدا به پیشینه بحث و سپس، به واژگان معرف طنز و گونه ها و الگوهای طنزپردازی اشاره، و آنها را سنخ شناسی، و طرز عمل هر ژانر را با ذکر نمونه آیات قرآنی تحلیل می کند. این گونه ها، از نغزگویی تا حکایات کوتاه تمثیلی، و طنز پرخاشگر مانند طعنه، کنایه طنزآمیز، هجو و ریشخند و کاریکاتورسازی، طیف بندی می شوند. قرآن به کمک این ژانرها، نوعی موقعیت ایجاد می کند که گاه، لطیف و طنزآمیز، گاه، هجو کج اندیشان و کاریکاتورسازی چهره منافقان، و گاه، تمثیلی و به ویژه طعنه و کنایه طنزآمیز است. البته این گونه ها به طرزی کارآمد بر هم نقش شده اند که تمییز آنها گاه، سخت ممکن است.