مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فردگرایی
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم در دهه های اخیر با انتقادات بسیاری مواجه بوده است. در این مقاله، وجه هنجاری انتقادات یاد شده، که در تقابل با وضعیت اخلاقی جوامع لیبرال قرار دارد، بررسی و مقایسه می شود. بدین منظور، السدیر مک اینتایر به عنوان نمایندة جامعه گرایی و آیت الله مصباح به عنوان نمایندة سنت اندیشة اسلامی انتخاب شده اند. حاصل این مقایسه این است که هر دو در وجه سلبی اندیشة خود، منتقد فردگرایی افراطی و خودمحوری لیبرالی در اخلاقیات می باشند. اما وجه ایجابی آنها برای این سامانة اخلاقی، متفاوت از یکدیگر است. مک اینتایر از جامعه محوری در اخلاق حمایت نموده و زندگی اجتماعی را دارای ارزش فی نفسه و سازندة اخلاق توصیف می نماید. اما آیت الله مصباح وحی و در مواردی عقل را کاشف از قوانین اخلاقی معرفی نموده، جامعه را نه دارای ارزش فی نفسه، بلکه ابزاری برای تأمین نیازهای مادی و معنوی می داند. دیدگاه های این دو اندیشمند در مورد درج سعادت به عنوان غایت اخلاق و نیز حمایت از دخالت دولت در عرصة اخلاقی به یکدیگر نزدیک است.
فردگرایی به مثابه مطلوبیت های افراد در تابع رفاه اجتماعی از منظر اسلام و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استنتاج از منابع کتابخانه ای و استفاده از استنتاجات عقلی و دینی درصدد پاسخ به این سؤال است که در توابع رفاه اجتماعی مبتنی بر اعتقادات اسلام و لیبرالیسم تا چه اندازه به مطلوبیت های افراد جامعه بها داده می شود؟ به دیگر سخن، تأثیر توزیعی از مصادیق رفاهی مانند کالاها و خدمات در افزایش رفاه اجتماعی، تا چه حد به خواست، مطلوبیت و ترجیحات افراد از آن مصادیق رفاهی بستگی دارد؟ در این پژوهش، این معنا که در تابع رفاه به نوعی فردگرایی شهرت دارد، ابتدا در توابع رفاه مبتنی بر اندیشه لیبرالیسم، همانند توابع مطلوبیت گراها، رالز و آمارتیاسن و سپس در تابع رفاه مبتنی بر اندیشه اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. حاصل این پژوهش آن است که همه توابع لیبرالیستی یادشده، به گونه ای تنها بر نقش مطلوبیت های افراد تأکید دارند. از نظرگاه این توابع، تنها در صورتی رفاه اجتماعی افزایش می یابد که مصادیق رفاهی از مجرای خواست و رضایت افراد جامعه عبور کنند؛ اما در تابع رفاه مبتنی بر مبانی اسلامی که هدف نهایی تقرب به خداوند متعال است، تنها آنچه انسان ها را در این مسیر توانمند می سازد در افزایش رفاه اجتماعی نیز تأثیر دارد. بدیهی است از میان مطلوبیت ها نیز تنها آن هایی که بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند در تابع رفاه اجتماعی حضور خواهند داشت.
مطالعه رابطه جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی ارتباط جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری زنان جوانان شهر شیراز پرداخته است. این پژوهش با استفاده از ابزار پرسش نامه و شیوه ی نمونه گیری تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای انجام گرفته است. جامعه ی آماری آن تمامی زنان و دختران جوان شهر شیراز است. حجم نمونه بر اساس جدول لین با 95 درصد اطمینان و خطای 4 درصد 600 نفر برآورد گردید. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که تقریباً 29 درصد از زنان دارای گرایش به فرزندآوری می باشند. بر اساس نتایج آزمون همبستگی نیز، بین تمامی مؤلفه های جهانی شدن فرهنگی شامل: فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی، نگرش نقش جنسیتی، آگاهی از وسایل پیشگیری از بارداری، استفاده از موبایل و مشتقات آن و فردگرایی ارتباط معنی دار و منفی با متغیر گرایش به فرزندآوری وجود دارد. یافته های مستخرج از مدل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که چهار متغیر: فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی، فردگرایی، نگرش نقش جنسیتی و استفاده از موبایل و مشتقات آن در مجموع توانستند 3/26 درصد از تغییرات متغیر گرایش به فرزندآوری را تبیین کنند.
تأثیرمؤلفه های نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانواده های شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر نهاد خانواده و نظام خویشاوندی، در پی نوسازی و نوگرایی، تغییر و تحولات ژرفی را تجربه کرده است. گذر از سنت به مدرنیته سبب شده است که نهاد خانواده و کارکردهای آن در جامعه ما به شدت دگرگون شود. در همین راستا این مقاله درصدد واکاوی این مسئله است که آیا عناصر نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانواد های شهر یزد نقش داشته اند؟ یافته های تحقیق حاضر، که با تکنیک پیمایش، ابزار پرسشنامه، و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 384 سرپرست خانوار های شهر یزد به دست آمده است، نشان می دهد که پاسخ این سؤال مثبت است. بدین ترتیب بین متغیرهای زمینه ای درآمد، سن، و جنس، رابطه معنی داری با حمایت خویشاوندی وجود دارد. در بین مؤلفه های نوگرایی، فردگرایی عمودی، سودگرایی، و عرفی شدن، رابطه معنی دار و معکوسی با حمایت خویشاوندی وجود دارد. همچنین متغیر جمع گرایی نیز رابطه معنی دار و مثبتی با حمایت خویشاوندی نشان داد. اما دو متغیر عقلانیت و فردگرایی افقی رابطه ای با حمایت خویشاوندی نداشتند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که این تحقیق بیش از 17 درصد از واریانس حمایت خویشاوندی در بین خانواده های شهر یزد را تبیین کرد.
تغییرات فرهنگی و اُفت باروری در ایران (برپایه تحلیل ثانوی داده های پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس داده های منتشر شده از سوی سازمآن های مختلف جمعیت شناختی، نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در ایران در حال کاهش است. این امر می تواند ناشی از دلایل متعددی باشد. با وجود این، دگرگونی های فرهنگی طی چند دهه اخیر، در میان سایر تغییرات، بیشتر از همه خودنمایی می کنند: رشد فردگرایی، تغییرات مذهبی، رشد سکولاریسم و دگرگونی در ارزش های خانوادگی، در زمره مهم ترین تحولاتی قرار دارند که می توان ارتباط آن ها را با باروری بررسی کرد. هدف از این پژوهش، مطالعه رابطه تحولات فرهنگی در حوزه های فردی، خانوادگی و مذهبی با تغییرات نرخ های باروری در مراکز استآن های ایران است. داده های مربوط به این تحولات فرهنگی از یافته های پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال 1380 استخراج شده است. برای به دست آوردن نرخ های باروری عمومی در این سال نیز، میزآن های باروری در سال 1375، براساس روش ""فرزندان خود"" به داده های استاندارد برای سال 1380 تبدیل شده است. براین اساس، روش تحقیق در این مطالعه، از نوع تحلیل ثانوی است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه کاملاً معناداری میان متغیرهای فردگرایی، دینداری، سکولاریسم و ارزش های خانوادگی در میان مراکز استانی ایران با نرخ های باروری در این استان ها وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان دینداری شهرها بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر، میزان توجه به ارزش های خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن شهرها بیشتر است و برعکس، دینداری کمتر، سکولاریسم و فردگرایی بیشتر و توجه به ارزش های خانوادگی کمتر، با نرخ های پایین باروری رابطه ای مثبت و همسو دارند.
«مطالعه برخی عوامل جریان مدرنیته مؤثّر بر گرایش زنان به طلاق» (مورد مطالعه: زنان متأهل شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی در سطح جهانی، نظام خانواده را با تغییرات عدیده ای روبه رو کرده است که در نتیجه آن، خانواده ها بیش تر در معرض از هم پاشیدگی قرار گرفته اند. لذا مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از دیدگاه های نظری و توجّه ویژه به آسیب پذیری خانواده در پی جریان مدرنیته، برخی تأثیرات این جریان را بر گرایش زنان متأهل شهر زنجان به طلاق، که نشان دهنده میزان تمایل زنان برای جدا شدن از همسرشان است، در ابعاد رفتاری، عاطفی و شناختی بررسی نماید . روش تحقیق مورد استفاده از نوع پیمایشی است که به صورت مقطعی در شهر زنجان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، جمعیّت زنان مناطق سه گانه شهر زنجان است که تعداد 400 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شده است. نهایت امر این که داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. بررسی ها نشان داد که؛ بین فردگرایی و ابعاد آن، بعد اوّل رشد عقلانیّت (انتخاب آزادانه) و مجموع این سازه و نیز بعد اوّل و سوّم متغیّر تغییر هنجارهای جامعه (نگرش منفی جامعه نسبت به خانه داری زنان و تغییر نگرش های افراد نسبت به روابط عاطفی و احساسی با جنس مخالف) با گرایش به طلاق و ابعاد آن، رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
تبیین نگرش مردم ایران نسبت به بخش تعاون و دکتر محسن نیازی شرکت های تعاونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی نگرش مردم به تعاون و شرکت های تعاونی در ایران انجام شده است. روش تحقیق آن پیمایش و شیوه نمونه گیری، در انتخاب استان ها وشهرستان ها، تصادفی ساده و در انتخاب پاسخگویان سهمیه ای و متناسب با گروه های شغلی بوده است. حجم نمونه مقتضی براساس فرمول کوکران 1550 نفر محاسبه شده است. کنکاش در ویژگی های جامعه آماری بر اساس پرسشنامه طراحی شده دارای روایی، منجربه نتایج متعددی شده که برخی از آنها عبارتند از: در کل میزان آگاهی بیشتر پاسخگویان از برنامه ها و عملکرد تعاونی و میزان مشارکت بیشتر آنها در حد متوسط روبه پایین بوده است. بیشتر پاسخگویان دارای نگرش مثبت به تعاون و تعاونی ها می باشند. میانگین فردگرایی افراد پایین تر از حد متوسط طیف، میانگین تقدیرگرایی بیشتراز حد متوسط طیف، میانگین آینده نگری کمتر از حد متوسط طیف و میانگین نوگرایی پاسخگویان کمتر از حد متوسط طیف می باشد. در کل، میانگین نمره پاسخگویان به سوالات سرمایه اجتماعی، پایین تر از حد متوسط طیف است. نگرش زنان و مردان به تعاون و تعاونی ها تفاوت معناداری ندارد. با افزایش سن پاسخگویان شاهد افزایش میزان نگرش مثبت به تعاون می باشیم. متاهلین نسبت به مجردان نگرش مثبت تری به تعاون و تعاونی دارند. افراد ساکن در شهرها نسبت به ساکنان روستایی، دارای نگرش مثبت تری به تعاون هستند. با افزایش فردگرایی در افراد، نگرش مثبت آنان نسبت به تعاون کاهش می یابد. بین سایر ویژگی های شخصیتی همانند تقدیرگرایی، آینده نگری و نوگرایی با نگرش به تعاون رابطه معنادار دیده نمی شود. میزان سرمایه اجتماعی افراد دارای رابطه مستقیم و معنادار با نگرش مثبت به تعاونی است و این رابطه در مشارکت اجتماعی بیشتر از اعتماد، دیده می شود. در مجموع براساس رگرسیون چندمتغیره، دو متغیر فردگرایی و سرمایه اجتماعی، 27 درصد از تغییرات نگرشی پاسخگویان به تعاونی را تبیین می کنند. اثر فردگرایی بر نحوه نگرش به تعاونی منفی و برابر 25- درصد و اثر سرمایه اجتماعی 15 درصد است. بنابراین میزان فردگرایی اثر منفی و غیرمستقیم و سپس سرمایه اجتماعی اثرمستقیم و معنا دار به نگرش مثبت درباره تعاون و تعاونی در مدل رگرسیونی دارند.
بررسی تأثیر ارزش های فرهنگی بر هویت ملی نمونه مورد مطالعه: شهروندان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻓﺮﺍﮔیﺮﺗﺮیﻦ ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ ﺳﻄﺢ ﻫﻮیﺖ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻈﺎﻡ ﻫﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﺍﺳﺖ کﻪ ﺑﺮ کﻠیة ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ و ﺳیﺎﺳﺖ ﺗﺄﺛیﺮﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻫﻤیﺖ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ مؤلفة ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻣﻌﺮﻑﻫﺎﻯ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍیﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ، ﺗﺄﺛیﺮ ارزش های فرهنگی ﺑﺮ ﻧﮕﺮﺵ شهروندان ﺑﻪ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﭘیﻤﺎیﺸﻰ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧیﺎﺯ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ پرسش نامة ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭی ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎمعة ﺁﻣﺎﺭی ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ 16 ﺗﺎ 40 ﺳﺎﻝ شهر کرمان هستند کﻪ ﺍﺯ ﺍیﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ 270 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎکی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ کﻪ میزان ارزش های جمع گرایی، پدرسالاری، فاصلة قدرت و اجتناب از عدم اطمینان در حد نسبتاً بالایی قرار دارد. از سوی دیگر، هویت ملی شهروندان نیز بالاتر از حد متوسط است. همچنین یافته ها نشان می دهد که تأثیر متغیرهای جمع گرایی و فاصلة قدرت بر میزان هویت ملی شهروندان معنی دار است و ضریب و جهت تأثیر این دو متغیر بر هویت ملی مثبت است. به عبارت دیگر، افرادی که دارای ارزش های فرهنگی جمع گرایانه هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فردگرایانه دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند و احتمال بیشتری وجود دارد که در طبقات بالاتر هویت ملی قرار بگیرند. همچنین نتایج نشان می دهد که افرادی که دارای ارزش های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت زیاد هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت کم دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای ریسک پذیری و پدرسالاری تأثیری بر میزان هویت ملی شهروندان ندارد.
بررسی نقدهای مایکل ساندل و رابرت نوزیک برناسازگاری اصل تفاوت و فردگراییدر نظر جان راولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا این نقد ساندل را بررسی نماید که این مقدمه اصل تفاوت راولز در توزیع دارایی ها، که هیچ کسی مستحق و مالک حقیقی داشته هایش نیست و بنابراین دارایی های هر فرد، باید بعنوان دارایی های عمومی تلقی گردد که همه در سودهای آن سهیم باشند، مستلزم برداشتی جماعت گرایانه از “خود”،( Self) به عنوان مالکی که گسترده تر از مالک فردی است و می توان آن را“خود” جماعتی خواند، می باشد، که این تلقی از خود و مالکیت، با فرد گرایی و لیبرالیسم وظیفه گرایانه(Ontological Liberalism) راولز در تعارض است.
رابرت نوزیک اصل تفاوت راولز را بدین صورت نقد می نماید که اصل تفاوت و بازتوزیع دارایی ها، مستلزم گرفتن مالیات از ثروتمندان برای کمک به فقرا است و این باعث بهره برداری از حاصل زحمت ثروتمندان و به بردگی گرفتن آنها است و با آزادی فردی لیبرالیسم در تعارض است. مولف این مقاله بر آن است تا از طریق تحلیل و ارزیابی این دو نقد، ویژگی ها و قابلیت های اصل تفاوت در نظریه عدالت راولز را روشن تر سازد.
سبک زندگی در روستاهای تبدیل شده به شهر در ایران (مورد مطالعه: شهرهای جدید خواف و رشتخوار در استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گوناگونی تحت تأثیر شهرنشینی، سبک زندگی افراد را تغییر داده است. سبک زندگی در نحوه ی گذران اوقات فراغت، پوشاک، تغذیه، مدیریت بدن، سبک معماری و چیدمان داخلی منازل جلوه گر می شود. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر در شهرستانهای خواف و رُشتخوار در استان خراسان رضوی انجام شده است. مبانی نظری پژوهش بر مبنای نظریات ابن خلدون، وبر، وبلن، زیمل، بوردیو، گیدنز و چِنی تدوین شده است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد بین مشارکت اجتماعی، سازمان های سیاسی و اداری، شبکه ی راهها و وسایل ارتباطی، روحیه ی فردگرایی، هویت طبقاتی و روابط غیرمستقیم و ثانویه به عنوان عوامل اجتماعی، امکانات فرهنگی و آموزشی، مصرف رسانه ای و سرمایه ی فرهنگی به عنوان عوامل فرهنگی، مصرف گرایی، ایجاد مراکز خرید، تمایل به منافع سوداگرانه، کمرنگ شدن حمایت های مشترک و سطح رفاه اقتصادی به عنوان عوامل اقتصادی و سبک زندگی افراد ارتباط معناداری وجود دارد.
جامعه از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی اجتماعی و توجّه به روح جامعه یکی از اساسی ترین تعلیمات قرآن است. چشم اندازی که قرآن برای جامعة انسانی و تفسیر آن در مورد عوامل فعّال در این جامعه ترسیم می کند، بر پایه نگرش شمول گرایانه به انسان به عنوان مجموعه ای متجانس و هماهنگ قرار دارد که ناظر به جنبه های آن است. در این چشم انداز، تعابیر مختلفی در آیات می توان مشاهده کرد که به بیان سنّت ها و تاریخ آنها، مسائل اجتماعی و دعوت به مطالعه جوامع پرداخته است.بحث از هستی، چیستی و ترکیب جامعه، حل کنندة پاره ای از مشکلات و ابهام های موجود در مباحث اجتماعی است. اصالت دادن به فرد یا جامعه، تکلیف امکان یا عدم امکان شمول ایدئولوژی واحد بر کُلّ جامعه، وجود یا عدم وجود سنّت ها بر آن و بسیاری از مسائل نظری و انتزاعی را در مورد جامعه حل خواهد کرد. قرآن کریم هستی پایدار جامعه را مربوط به حیات مردمی می داند که در آن زندگی می کنند و شناخت جامعه و تغییرات آن را متّکی به روابط اجتماعی افراد قلمداد می کند و ازسویی، با رشد وگستردگی مردم، شبکه های وابستگی در میان آنان نیز تغییر می یابد و روابط به صورت تصاعد هندسی پیچیده تر می شود و شکل جدیدتری می یابد. قرآن برای درک این شبکه ها، روابط و جامعه، انسان را به شناخت درونمایه انسانی خود ارجاع داده است. وجود یک امر فطری در انسان کافی است که گفته شود او در برابر محیط انسانی و اجتماعی یا طبیعی و غیره موجودی منفعل نیست، بلکه درون خود، معرفت ها و گرایش هایی را نهفته دارد که در شخصیّت او تأثیر بسزایی دارد و اصولاً سیستم زندگی اجتماعی انسان در نظام آفرینش، متّکی به فطرت اوست.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر پیدایش فرصت طلبی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، که موضوع آن بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر پیدایش فرصت طلبی در شهر اصفهان است، هدف این تحقیق تعیین ویژگی های فرصت طلبان، بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل اجتماعی بر فرآیند فرصت طلبی، بررسی میزان تأثیر گذاری عوامل فردی بر فرآیند فرصت طلبی، بررسی زمینه های بروز فرصت طلبی در جامعه و روابط اجتماعی، بررسی چگونگی تاثیر گذاری فرصت طلبی بر جلوگیری از پیشرفت های اجتماعی، است. درچارچوب نظری این تحقیق از نظرات صاحب نظرانی چون، تالکوت پارسونز، امیل دورکیم، مارکس وبر، رابرت مرتن، جانستیون، پیربوردیو، کلمن، پونتام، فوکویاما، گیدنز، کلبرگ، آلن بیرو استفاده شده است. جامعه آماری در این تحقیق مردان و زنان بین 20 تا 60 سال شهر اصفهان بوده است. تعداد حجم جامعه آماری (1121214) نفر بوده و تعداد حجم نمونه آماری آن 384 نفر بوده است. روش تحقیق پیمایشی از نوع همبستگی است و ابزار گردآوری داده های مورد نیاز برای آزمون این تحقیق، پرسشنامه بوده و برای تحلیل فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مبتنی بر دو نمونه مستقل و آنالیز واریانس به همراه سطوح معنی داری استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل هایی که صورت گرفته تمام فرضیه های آزمون به جز فرضیه انسجام اجتماعی تایید شدند. مطالعات در این زمینه نشان می دهد هر چه میزان دینداری، ا نسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درجامعه بیشتر باشد میزان فرصت طلبی در جامعه کاهش می یابد و از سوی دیگر هر چه میزان آنومی وفرد گرایی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی در جامعه افزایش می یابد همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اذغان داشت که فرصت طلبی بر حسب سن شهروندان متفاوت است؛ حال آنکه جنسیت و وضعیت تأهل هیچگونه تأثیری بر گرایش افراد به سمت رفتا رهای فرصت طلبانه ندارد وطبقه رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از بین متغیرهای وارد شده؛ متغیر دینداری، فردگرایی، آنومی وطبقه اجتماعی در رابطه با فرصت طلبی دارای سطح معنی داری هستند و می توانند فرصت طلبی را تبین نمایند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر پایبندی به هنجارهای اخلاق اقتصادی نیم قرن اخیر در بازار بزرگ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بازار و نقش هنجارها و ارزش ها در کنترل آن در تحقیق حاضر به بررسی برخی متغیرهای اجتماعی موثر بر هنجارهای اخلاق اقتصادی بازار پرداختیم. براین اساس از طریق پیمایش تعدادی نمونه از بازاریان تهران به صورت تصادف انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. امروزه فرد گرایی خودخواهانه و عقلانیت ابزاری در بازار تهران افزایش و در مقابل اعتماد متقابل و خاص گرایی موثر بر پایبندی به هنجارهای اخلاق اقتصادی کاهش یافته است. تغییر در ساختار نهادی بازار تهران موجب شده تا اخلاق اقتصادی کمرنگ و در نتیجه محیط اقتصادی بازار از ثبات کم تری برای بازاریان برخوردار شود.همچنین یافته ها نشان داد که ""تغییرات ارزشی"" با ""تغییرات در پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" رابطه متوسط دارد (265/0). رابطه ی بین ""تغییرات خاص گرایی"" و ""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" نیز نشان دهنده ی تغییری نسبتا قوی (425/0) و معنی دار هر دو متغیر در جهت مستقیم است. به این معنا که هر چه ""تغییرات خاص گرایی"" بیشتر شده،""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" نیز افزایش نشان داده است اما ""تغییرات در فردگرایی خودخواهانه"" از هر دو متغیر مذکور قوی تر (673/0-) عمل کرده است. یعنی ""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" به ""تغییرات فردگرایی""، عکس العمل قوی تری نشان می دهد.
بررسی فردی شدن خانواده در ایران با تأکید بر روند تغییرات ساختاری و کارکردی خانواده ی ایرانی از سال 1335 تا سال 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردی شدن به این معناست که افراد در جریان افول نهادهای اجتماعی، جهان زندگی خود را بازتولید کنند. تحقیق حاضر با تمرکز بر نهاد خانواده، تغییرات جمعیت شناختی در ایران را بررسی می کند، تغییراتی نظیر افزایش آمار طلاق و کاهش شدید نرخ باروری که نشان می دهد خانواده ی ایرانی دستخوش دگرگونی شده است. در تحقیق حاضر، این دگرگونی با استفاده از شاخص های فردی شدن خانواده مفهوم سازی و بررسی شده است. با توجه به اهمیت و جایگاه خانواده در ایران، هدف، یافتن پاسخ این سؤال است که آیا می توان از فردی شدن خانواده در ایران سخن گفت یا خیر؟ به همین منظور روند تغییرات جمعیت شناختی خانواده با تأکید بر شاخص های طلاق، باروری و ازدواج در فاصله ی سالهای 1335 تا 1393 به شیوه ی روند پژوهی بررسی شده است؛ این بررسی بر اساس داده های مرکز آمار ایران و مجموعه ای از گزارش های معتبر ملی در دو سطح کشوری و استانی انجام شده و در جریان آن رابطه ی بین شاخص های جمعیت شناختی فردی شدن خانواده با مجموعه ای از شاخص های توسعه ی اجتماعی نیز به لحاظ آماری مقایسه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تغییرات جمعیت شناختی خانواده ی ایرانی در راستای فردی شدن هر چه بیشتر عرصه ی خانواده، روند مشخصی دارد؛ این تغییرات در تمامی 31 استان کشور مشاهده شده، اما شدت و اندازه ی تغییرات در استان ها بیش از آنکه به تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی مربوط شود، تابع سطح توسعه ی اجتماعی و اقتصادی است.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر بی رغبتی جوانان شهری به ازدواج (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط پیش از ازدواج است که منجر به کاهش رغبت جوانان به ازدواج است. پژوهش حاضر مبتنی بر رهیافت کمیت گرا و روش پیمایش است. جامعه ی آماری این تحقیق، شامل تمامی افراد در محدوده ی سنی 20 تا 24 سال 45-49 ساله ی ساکن شهر تهران هستند و حجم نمونه برمبنای فرمول کوکران 384 مشخص گردید. بنابراین تعداد 384 پرسشنامه به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای توزیع شده است. مدل نظری این تحقیق تلفیقی از رویکرد نظری اینگلهارت، عادت واره و میدان بوردیو، فضاهای ارتباطی هابرماس، کاشت باور گربنر و رویکرد نوگرایانه ی گیدنز و اولریش بک است. فرضیه های این تحقیق عبارتند از اینکه بین متغیرهای مستقل پژوهش: نگرش مادی فرد، نگرش برابری جنسیتی، نگرش خانواده ی فرد به روابط پیش از ازدواج، نگرش دوستان فرد به روابط پیش از ازدواج، میزان فردگرایی، میزان تجددگرایی، میزان بی اعتمادی اجتماعی، میزان پایبندی به اعتقادات و ارزش های مذهبی، میزان حضور در فضاهای مجازی، میزان ارتباط با جنس مخالف در فضای مجازی، میزان کاربرد رسانه های جمعی و بی رغبتی جوانان به ازدواج متغیر وابسته ی پژوهش رابطه وجود دارد. به این ترتیب پژوهش حاضر ده فرضیه دارد که بر مبنای یافته های توصیفی و استنباطی متغیرهای فوق قادر به تبیین54 درصد از واریانس متغیر بی رغبتی به ازدواج می باشند.
بررسی عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر قانون گریزی شهروندان استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: قانون گریزی به نادیده گرفتن قانون در رسیدن به اهداف موردنظر و استفاده از روش های غیرمرسوم و غیرقانونی در جامعه اشاره دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر قانون گریزی شهروندان استان اردبیل است. روش: روش مورداستفاده از نوع پیمایشی (کمّی) و ابزار آن پرسشنامه است. پایایی سؤالات با استفاده از آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از مطالعة متخصصان و صاحب نظران ارزیابی شده است. حجم نمونه با استفاده جدول مورگان 1450 نفر تعیین و پرسشنامه به صورت تصادفی سیستماتیک توزیع شده است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون استنباطی نشان می دهد که بین آگاهی از قانون، طرد اجتماعی، سنت پرستی، فردگرایی، نابرابری طبقاتی، جامعه پذیری، نظارت اجتماعی، ضعف اخلاق شهروندی، ضعف منزلت اجتماعی قانون و ضعف عملکرد نهادهای قضایی و انتظامی با قانون گریزی شهروندان رابطه معنادار داشته و با متغیر فقر فرهنگی رابطة معنادار نداشته است. یافته های رگرسیون چندگانه نشان می دهد که بیشترین ضریب تبیین متغیر قانون گریزی را متغیر مستقل ضعف منزلت اجتماعی قانون و کمترین تبیین را نابرابری طبقاتی داشته است.
رویکردهای چهارگانه تجزیه و تحلیل سیاست خارجی: مورد دولت یازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تغییر در سیاست خارجی کابینه یازدهم به ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی، براساس رویکردهای چهارگانه هستی شناختی و شناخت شناسی تجزیه و تحلیل سیاست خارجی شامل فردگرایی تبیینی، فردگرایی تفسیری، کل گرایی تبیینی و کل گرایی تفسیری است. در واقع سئوال اصلی این پژوهش آن است که چگونه می توان تغییر در سیاست خارجی کابینه یازدهم را براساس هریک از این رهیافت ها تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه اصلی این مقاله آن است که برای رسیدن به فهم کامل در شناخت تغییر در سیاست خارجی کابینه یازدهم، بایستی به طور همزمان به هر چهار رهیافت تحلیلی توجه داشت که این مقاله نام این هم زمانی را «سطح تحلیل زمینه» خواهد گذاشت. بنابراین این مقاله از بررسی سطوح چهارگانه تحلیلی فوق در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی به این جمع بندی می رسد که برای درک کامل سیاست خارجی یک کنش گر در نظام بین الملل و تغییرات آن بایستی حتما از این سطح تحلیل به عنوان یک سطح تحلیل ترکیبی استفاده شود. سطح تحلیلی که هم زمان شامل تمامی ابعاد مادی و معنایی در هر دو سطح خرد و کلان می شود. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی تطبیقی به شمار می آید
مطالعه تعیین کننده جامعه شناختی فرزندآوری (موردکاوی: زنان متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله مطالعه تعیین کنند ه جامعه شناختی فرزندآوری است. سؤال اصلی این است که تعیین کننده های اجتماعی باروری کدام است و هدف، شناسایی عواملی است که منجر به کم فرزندآوری در جامعه ایرانی می شود. برای تبیین موضوع تحقیق، از نظریه های جامعه شناختی (گیدنز و بوردیو) همچنین تئوری های جمعیتی باروری مانند کالدول، رویکرد اشاعه، گذار جمعیتی دوم (لستهاق و وندکا)، بهاچارتا و نظریه مشارکت مردان در امور خانه استفاده شد. این بررسی بر اساس داده های حاصل از یک پژوهش پیمایشی در بین نمونه 300 نفری از زنان متأهل تهران در سال 1394 صورت گرفته است. نتایج تحلیل رگرسیون بر تأثیر مستقیم متغیرهای «فردگرایی، مدیریت بدن، نگرش مثبت به فرزند، نگرش منفی به فرزند، سن ازدواج و تعداد خواهر و برادر زن» با سه سطح باروری (رفتار، ایده آل و تمایلات فرزندآوری) اشاره دارد.
تحلیل بسترهای اجتماعی فرهنگی کاهش باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذار باروری در ایران با تحولات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاستی بوده است. این مقاله با استفاده از داده های سطح خرد سرشماری و پیمایش نمونه ای، نشان می دهد: فرهنگ و ارزش های فرهنگی، به عنوان مبنا و پایه رفتارهای انسانی، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای باروری دارند. فرهنگ، قواعد هنجاری و تفسیری یا معنادهی را فراهم می کند که افراد بسته به آنها و در انطباق با شرایط اقتصادی و اجتماعی، رفتارهای باروری خود را تنظیم می کنند. مقاله چنین نتیجه گیری می کند که تعامل مجموعه ای از نیروهای ساختی نهادی، معنایی و فرهنگی منجر به شکل گیری باروری زیر سطح جانشینی در ایران شده است. از این رو، افزایش باروری به بالاتر از سطح جانشینی، فرایندی چندبعدی و پیچیده سیاستی است که مستلرم اتخاذ و اجرای سیاست های پایدار خانواده محور و مرتبط با مطلوبیت یا تمایل فرزندآوری، امکان یا آمادگی برای فرزندآوری، و توانایی فرزندپروری است.
تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر میزان گرایش زوجه به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تأثیر برخی عوامل مؤثر بر میزان گرایش زوجه به طلاق است. جامعه آماری شامل تمام زنانی هستند که به مجتمع دادگاه خانواده شهرستان اهواز مراجعه کرده یا به آن ارجاع داده شده و درخواست طلاق نموده اند. حجم نمونه 165 نفر است که با روش نمونه گیری زمانی و در دسترس انتخاب شده اند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد: بین متغیرهای مستقل تحقیق (برآورده نشدن انتظارات، دخالت دیگران در زندگی، فشار مالی و فردگرایی) با گرایش زوجه به طلاق رابطه مثبت و دینداری زوجین، طول زندگی مشترک، پنداشت فرد از پایگاه خود با گرایش زوجه به طلاق رابطه منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد: نزدیک به 050/0 از واریانس گرایش به طلاق توسط متغیرهای تحقیق تبیین می شود. نتایج تحلیل مسیر نشان داد: متغیر فردگرایی و انتظارات زوجین از یکدیگر نسبت به سایر متغیرها در گرایش زوجه به طلاق نقش مهمی را ایفا می کنند.