مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خودآگاهی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
29 - 44
حوزههای تخصصی:
از دهه1920 به بعد نقد روان کاوانه، سبک گست رده ای از نق د روان ش ناختی بوده که فرضیات آن توسط زیگموند فروید (مؤسس مکتب پسی کانالیز) بنی ان گذارده ش ده است. در بی ان تح ولات روانش ناختی، س اختار ارائ ه شده توسط فروید دارای س ه نقش برجست ه بود: نه اد (id)، م ن (Ego) و فرام ن (superego). این س ه طب قه ساختار شخصیتی هر فرد را به وجود می آورن د و با واک اوی موشکافانه هر یک از این مراح ل می توان به فردیت و روان شخص در هر لحظه زمانی پی برد. تأثیر اندیشه های مولانا بر سبک «مثنوی» بسیار شبیه به تأثیری است که فلسفه اشراقی هانریبرگسون و آرای او درباره زمان بر جریان رم ان نویس ی قرن حاضر و ظ هور سب ک جریان سی ال ذهن گذاشت ه است. جریان های دیالکتیک و پارادوکسیکال خودآگاهی و ناخودآگاهی در مسیر داستان س رایی مولانا ، سبب گ ذر وی از مراحل سه گانه روان شناسی و پایایی ردپایی این تضاد در داستان های «مثن وی» گردی ده است. از این رو در این مقاله به واکاوی درگیری های ذهنی مولانا در حکایت «ایاز» در تطبیق با آراء یونگ و فروید پرداخته شده است.
رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران و معاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
83 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: عملکرد یک سازمان در گروی عملکرد نیروی انسانی و به ویژه مدیریت آن است. یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر عملکرد مدیران، مقوله هوش هیجانی است. هدف این مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد مدیران و معاونین کل وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی همبستگی واز نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ومعاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران شامل 24 مدیر و 30 نفر از معاونین آنان است. برای سنجش عملکرد مدیران و معاونین 4 نفراز کارکنان آنان که مجموعا 216 نفر بودند به عنوان نمونه آماری مورد نظرسنجی قرارگرفتند. برای اندازه گیری هوش هیجانی مدیران از پرسشنامه استاندارد برادبری وگریوز و برای سنجش عملکرد از پرسشنامه استاندارد آر. ای. براون استفاده شده است. هر دو پرسشنامه استاندارد و از پایایی قابل قبول برخوردارند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتیجه آزمون فرضیات نشان داد که میان هوش هیجانی و عملکرد مدیران رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از میان ابعاد هوش هیجانی، به ترتیب مولفه های همدلی، خودانگیزشی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت با عملکرد مدیران دارند؛ اما مولفه های خودکنترلی و خودآگاهی ارتباط معنادار با عملکرد مدیران نداشتند.
نتیجه گیری: با تائید رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد می توان با تقویت هوش هیجانی مدیران عملکرد آنان و بهره وری سازمان را ارتقا بخشید.
فرهنگ مقاومت و فرایند مهندسی آن در جامعه بر اساس آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
181 - 211
حوزههای تخصصی:
مقاومت از جمله ارزش های بنیادین قرآنی در مسیر پیشرفت جامعه اسلامی و شکل دهی تمدن اسلامی است که به معنای ایستادگی و پایداری در برابر چیزی است که توازن را در ابعاد داخلی و خارجی بر هم زده باشد. شکل گیری این ارزش در جامعه به عنوان یکی از شیوه های الگوی مرسوم زیست انسانی در عرصه های حیات انسانی، به طوری که بتوان نمودِ آن را در مجموع رفتارهای اجتماعی مشاهده کرد، فرهنگ مقاومت گفته می شود (بیان مسئله). دستیابی به فرایند مهندسی این ارزش در جامعه مبتنی بر نظام اندیشه ای رشدمحور قرآن کریم، هدف این نوشتار است (هدف). اکنون این سؤال مطرح است که قرآن کریم در راستای مهندسی فرهنگ مقاومت در جامعه، چه فرایندی را مطرح می سازد؟ (سؤال). ضرورت بررسی این مسئله با توجه به تأکید آموزه های دینی نسبت به این ارزش، و نیاز جوامع اسلامی خصوصاً با توجه به شرایط کنونی اسلام و نیاز به همگرایی و هماهنگی میان جبهه مقاومت روشن است (ضرورت). روش پژوهش در ترسیم فرایند مهندسی و مؤلفه های آن، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی است (روش). یافته های پژوهش نشان می دهد که مبتنی بر اندیشه رشد قرآنی، فرایند مهندسی فرهنگ مقاومت مبتنی بر یک خودآگاهی و هدفداری در فرایندی سه مرحله ای است که سعادت انسان و جامعه انسانی را به دنبال دارد (نتیجه).
تحلیل شناختی خودآگاهی شخصیت سالم براساس نظریه ویکتور فرانکل: مطالعه موردی رمان های سووشون و آنا کارنینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
148 - 178
حوزههای تخصصی:
شخصیت سالم همواره درپی یافتن هدفی برای معنابخشیدن به زندگی خویش است. در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل، معنادارشدن زندگی انسان سالم درپرتو ویژگی هایی مثل آزادی اراده و بیداری، احساس مسئولیت، اراده معطوف به معنا، عشق ورزی و دین باوری توصیف شده است. خودآگاهی به معنی آگاهی داشتن انسان از خویشتن، از مؤلفه های مهم در نظریه معنادرمانی فرانکل است. در معنادرمانی، انسانی را که درجست وجوی معناست، با مسئول بودن و آگاه بودن مواجه می کنند. رمان هایی همچون سووشون سیمین دانشور و آنا کارنینا از لئو تولستوی، قابلیت هایی برای بررسی خودآگاهی شخصیت سالم را دارند. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بررسی روان شناختی رمان های سووشون و آنا کارنینا با تأکید بر نظریه فرانکل صورت گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا شخصیت های این رمان ها خصوصیات انسان سالم ازنظر فرانکل را دارند یا خیر. یافته های پژوهش نشان می دهد در سووشون ، یوسف (شخصیت اصلی رمان)، فردی خودآگاه است و آگاهی از خویشتن به صورت مستقیم، باعث بروز ویژگی هایی همچون بیداری، عشق، خودبسندگی و مسئول بودن در او می شود. در آنا کارنینا ، لوین درنتیجه رخ دادن اتفاقاتی در زندگی مشترکش به خودشناسی می رسد و صفات شخصیت سالم در او متجلی می شود؛ بر این اساس و با توجه به مسئله اساسی این پژوهش به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است (جز خودبسندگی)، انطباق دارند؛ البته خودبسندگی را می توان زیر مؤلفه پاسخ گویی به ندای وجدان ازنظر فرانکل قلمداد کرد.
بررسی رابطه بین خودآگاهی و سبک های مدیریتی (مطالعه موردی فرماندهان یک سازمان نظامی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودآگاهی فرماندهان یکی از نیروهای نظامی و سبک های مدیریتی آنان انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، فرماندهان یکی از نیروهای نظامی با جامعه آماری 450 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 252 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای طراحی سوالات مرتبط با خودآگاهی از پرسشنامه استاندارد شامل 11 سوال و برای سوالات سبک های مدیریتی از پرسشنامه محقق ساخته شامل 35 سوال استفاده شد. آلفای کرونباخ به دست آمده برای پرسشنامه های فوق به ترتیب 89/0 و 91/0 بود که پایایی قابل قبولی را نشان می دهد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
نتایج: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی معناداری بین خودآگاهی فرماندهان و سبک های مدیریتی (679/0) آنها وجود دارد. همچنین وجود رابطه معنا دار بین خودآگاهی فرماندهان و سبک های مدیریتی نهاد مدار، فردمدار و کارمدار به تائید آماری رسیده است. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون خطی چندگانه، دو متغیر بازخورد (225/0) و خودگشودگی (588/0) از تغییرات سبک های مدیریتی را تبیین می نماید.
بحث: با توجه به نتایج پ ژوهش حاضر، خودآگاهی فرماندهان می تواند منجر به شناخت بهتر دیگران و در نتیجه ارتباط بهتر و کاهش تنیدگی شغلی و فشار روانی در کارکنان شود و با اعمال سبک های مدیریتی اثربخش عملکرد شغلی افراد و سازمان را ارتقاء بخشد.
بررسی تطبیقی خودشناسی و خودآگاهی از نگاه ابن عربی و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مسأله شناخت خود در علوم انسانی بویژه عرفان و روان شناسی جایگاهی ویژه دارد. تعبیر مرسوم از «شناختِ خود» در عرفان، «خودشناسی» و تعبیر مرسوم از آن در روان شناسی تحلیلی، «خودآگاهی» است. علی رغم تفاوت ظاهری این دو اصطلاح می توان از منظری تطبیقی به بررسی این دو مفهوم پرداخت. در این مقاله، ابن عربی به نمایندگی از عرفان اسلامی و یونگ به نمایندگی از روان شناسی تحلیلی برگزیده شده اند. ابن عربی به منظور خودشناسی از مفاهیمی همچون تزکیه نفس، ذکر و فکر بهره می گیرد و یونگ از طریق پژوهش در ناخودآگاه، تحلیل رویاها و مراقبه به بررسی خودآگاهی پرداخته است. در نتیجه مقایسه دیدگاه ها و بیان تفاوت ها و شباهت ها، راهکارهای عینی که در دسترس یا درخور فهم انسان باشند مطرح شده است. به عنوان مثال شناخت پذیری نفس در عین شناخت ناپذیری آن و امکان پذیری شناخت خود از طریق آگاهی درونی؛ همچنین مراقبه، تزکیه و توجه به جسم از جمله راهکارهای مشترک و قابل دسترسی است که مطرح شده است. با ارائه راهکارهای قابل دسترس در این مقاله می توان به وحدت نزدیک تر شد. نهایتاً می توان گفت سنّت عرفانی ابن عربی در باب شناخت خود به دیدگاه های روان شناسی معاصر نزدیک شده است. این مقاله بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش مقایسه ای شکل گرفته است.
بررسی رابطه هوش هیجانی با تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
61 - 74
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر تلاش شده است، رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی برای مدیران دفاتر در نواحی دادسرای عمومی و انقلاب تهران مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور هوش هیجانی بر اساس مدل "دانیل گلمن" و تعهد سازمانی بر اساس مدل "مایر و آلن" تعریف گردیده است. بر این مبنا یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه "هوش هیجانی شرینگ" و پرسش نامه "تعهد سازمانی مایر و آلن" است که پس از سنجش روایی و پایایی، در اختیار نمونه آماری شامل 160 نفر از مدیران دفاتر نواحی 30 گانه دادسرای عمومی و انقلاب تهران قرار گرفته است و اطلاعات حاصله با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی در مدیران دفاتر نواحی 30 گانه دادسرای عمومی و انقلاب تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
تأملی در فلسفۀ تحلیلی و قاره ای؛ نهیلیسم، میراثی از عصر روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
717 - 735
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار تلاش بر آن داریم تا با تأکید بر زمینه و زمانه ای که منجر به پیدایش دو نحلة تحلیلی و قاره ای گردید به بررسی خاستگاه های اصلی و بنیادیِ پیدایش آن ها در فلسفة کانت و چالش ها و نقاط ضعف و قوت آن ها نزدیک شویم تا هم به وجوه ایجابی و سازنده و هم به وجوه سلبی میراث فلسفی کانت بپردازیم. در راه نیل به این مقصود ابتدا از شرح اجمالی برخی ویژگی ها و افتراقات این دو نحلة فلسفی آغازیده و سپس با پرداختن به برخی مقدمات لازم، سراغ کلیت فلسفة کانت رفته تا از مدخل عمارت مستحکم فلسفی او به دو خروجی کلانِ تحلیلی و قاره ای برسیم. بدین سیاق از نزاع حکمت و شناخت در تعریف «فلسفه» تا دوالیسم «نومن-فنومن» کانت پیش خواهیم رفت و به میراث ناخواندة فلسفة او یعنی «نهیلیسم» نزدیک می شویم تا مواجهة دو نحلة بزرگ تحلیلی و قاره ای را به بوتة بررسی و آزمون بگذاریم. در پایان نیز تلاش می کنیم گمانه هایی چند را در خصوص ضرورت همراهی و هم یاری دستاوردهای هر دو نحله، مطرح سازیم.
راهبردهای قرآنی در مواجهه با چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی از منظر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۰
23 - 50
حوزههای تخصصی:
«استقلال خواهی» در روابط بین الملل، یکی از مهم ترین چالش های اساسی دولت های مستقل در دوره های مختلف، بوده است. هدف پژوهش حاضر نیز با توجه به اهمیت این موضوع بررسی راهبردهای قرآنی در مواجهه با چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی است. مقاله حاضر این سوال را مطرح می کند که راهبردهای قرآنی در مواجهه با چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی از منظر مقام معظم رهبری چیست؟(سوال). فرضیه مقاله با استفاده از روش تحلیلی اسنادی (روش) چنین صورت بندی شده است: «از نظر مقام معظم رهبری، توجه به مبانی و ارزش های اسلامی، آگاهی و هوشیاری ملت های اسلامی، مصلحت نگری، عزت طلبی و حکمت نگری؛ وحدت گرایی امت اسلام، عدم اعتماد به ستمگران، استکبارستیزی، عدم وابستگی به بیگانگان، تقویت روابط سیاسی دول اسلامی، ایجاد نیروی دفاعی مشترک اسلامی، مهم ترین راهبردها برای غلبه بر چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی است» (فرضیه). در صورت عملیاتی شدن این راهبردها توسط دول اسلامی، آثار آن در شبکه برون دادهای نظری و عملی در سیاست گذاری ها و سیاست خارجی دولت های اسلامی ظاهر خواهد شد.
بررسی و تحلیل رویکرد ابن سینا به انقطاع نفس از قوا با نگاهی به برهان انسان مُعلق و رساله حی بن یقظان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
271 - 289
حوزههای تخصصی:
یکی از براهین معروفِ ابن سینا برای نیل به خودآگاهی، برهان تنبیهی انسان معلَّق است. این برهان در آثار مختلف ابن سینا تقریرهای متفاوتی دارد که نقطه کلیدی تمام این تقریرات، نیل به خودآگاهی و اثبات اِنیت نفس در صورت گسست و انقطاع از قوا است. این انقطاع دارای سه مرحله است: قطع توجه از بیرون، عطف توجه به درون و درنهایت آگاهی نسبت به انیت (وجود خاص) که از نظر ابن سینا عمیق ترین لایه «خود» است. ابن سینا دقیقاً همین رویکرد را در رساله حی بن یقظان ، در قالب سیروسیاحت نفس برای نیل به خداشناسی در پیش می گیرد. در این رساله، سیاحتی با راهبری عقل فعال و رهروی نفس ناطقه، برای شناخت مبادی عالیه و در رأس آنها خدا به تصویر کشیده شده است. ابن سینا از زبان حیّ یا همان عقل فعال، بر این نکته تأکید میکند که نیل به خداآگاهی نیز بدون انقطاع از قوا تحقق نمییابد. درحقیقت ابن سینا در آثار خویش رویکرد واحدی در سیر خودآگاهی و خداآگاهی اتخاذ کرده است که مبتنی بر تزاحم قوا در سیر نفس و لزوم انقطاع نفس از قوا برای تحقق و تکمیل این سیر است. دلیل این امر نیز رویکرد خاص ابن سینا در تفسیر چیستی قوا و نسبت آن با نفس است.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر خویشتن داری و خودآگاهی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر خویشتن داری و خودآگاهی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین دانش آموزان مورد مطالعه، با اجرای پرسشنامه مثبت اندیشی، 57 نفر دارای مثبت اندیشی پایین، شناسایی و پس از احراز شرایط لازم و همتاسازی، 30 نفر به عنوان نمونه، انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه مثبت اندیشی در 8 جلسه روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از اتمام دوره آموزشی و برگزاری پس آزمون، داده های پژوهش با استفاده از مقیاس خویشتن داری و مقیاس خودآگاهی جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان دادند برنامه آموزش مثبت اندیشی موجب اثربخشی و افزایش خویشتن داری و خودآگاهی دانش آموزان می شود و این اثر در مرحله پیگیری بعد از چهار ماه همچنان پایدار بود. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که آموزش مثبت اندیشی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مناسب، برای ارتقای توانایی های خویشتن داری و خودآگاهی دانش آموزان استفاده شود.
تحلیل و بررسی انگاره دائمی بودن خودآگاهی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
33 - 50
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی در مقام موضوعی فلسفی و انسان شناختی، ریشه در مبانی انسان شناسانه فیلسوف دارد. در فلسفه اسلامی، انسانیتِ انسان وابسته به نفس اوست و ازاین رو، متعلَق اصلی خودآگاهی نفس انسان است. در دستگاه فکری علامه طباطبایی، خودآگاهی علمی حضوری است که انسان به ذات خویش دارد. باتوجه به اینکه از دیدگاه وی علم به حضور امر مجردی در نزد مجردی تعریف می شود، در خودآگاهی هر دو مجرد نفس انسان است. وی معتقد است انسان از بدو تولد تا پس از مرگ همواره به خود آگاه است و این آگاهی بیداری، خواب، بیهوشی و زندگی پس از مرگ را دربرمی گیرد. حتی اگر پس از بیهوشی یا خواب چیزی درباره خودآگاهی مان به یاد نیاوریم، دلیلی بر نداشتن آن نیست؛ اما به نظر می رسد که برخی از استدلال های علامه دراین باره اثبات کننده تمام مدعا نیست. همچنین، این دیدگاه علامه را می توان از مسیر توجه صرف به تعریف هستی شناسانه علم و تقسیم علم به بسیط و مرکب تحلیل کرد. به نظر می رسد آن خودآگاهی که علامه در مقاطعی از بیهوشی یا خواب به آن قائل است که پس از خواب یا بیهوشی به یاد نمی ماند، از نوع علم بسیط است و نمی تواند عامل یا ملاکی برای کمال انسان محسوب شود.
بررسی تطبیقی جوهریت نفس سینوی و فلسفه ذهن معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۷
39 - 75
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به جوهریت نفس ناطقه نزد ابن سینا دیدگاهی بنیادی بوده و از امهات انسان شناسی سینوی به شمار می رود. مسأله جوهریت نفس برای ابن سینا اساسی است چرا که تبیین کننده مسأله جاودانگی نفس ناطقه انسانی است و بدین جهت وی بصورت مفصل و با ذکر چندین نوع دلیل به دفاع از این آموزه می پردازد. در عوض اغلب دیدگاههای معاصر در فلسفه ذهن منکر جوهریت نفس بوده و حداکثر آن را خاصیتی نشأت گرفته از فرآیندهای فیزیولوژیک و مغزی تلقی می کنند. با اینکه عمده دلیل ابن سینا بر تجرد نفس متکی به تمایز ادراک عقلی از سایر فرآیندهای بدنی است ولی در ضمن ادله دیگر و با رویکردهای پدیدارشناختی ادراکات و تامل در روابط نفس و بدن نیز به دفاع از تجرد و جوهریت تفس پرداخته و در ساخت و پرداخت برهان معروف انسان معلق در فضا از این دست شواهد تجربی بهره برده است. در این نوشتار ضمن معرفی دیدگاه ابن سینا ادله وی از دیدگاهی تطبیقی و با در نظر گرفتن دیدگاههای معاصر فلسفه ذهن و پیشترفتهای علوم بیولوژیک و عصب شناسی بررسی شده و این آموزه مورد بررسی انتقادی قرار خواهد گرفت.
مبانی گفتگویی منطق نزد افضل الدین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
131 - 155
حوزههای تخصصی:
افضل الدین کاشانی هر چند به عنوان فیلسوفی با آرای بدیع و اصیل شناخته می شود اما آثار او در حوزه منطق چندان مورد توجه منطقدانان بعد از وی و نیز پژوهشگران معاصر قرار نگرفته است. با این حال این آثار از نکته سنجی و ژرف اندیشی در توضیح فلسفی مسائل منطقی خالی نیستند. مقاله حاضر در پی استخراج و تشریح برخی از این بصیرت ها در حوزه مبانی منطق و نشان دادن ارتباط آن با کلیت فلسفه بابا افضل است. ادعای مقاله این است که فلسفه بابا افضل را می توان به عنوان فلسفه ای آگاهی محور توصیف کرد. این فلسفه تبعات خاص خود را در حوزه منطق خواهد داشت وتبیین فلسفی خاصی از مبانی منطق ارائه خواهد داد. در نوشتار حاضر تبیین گفتگویی از مفاهیم منطقی را که بابا افضل ارائه داده است مورد بحث قرار می دهیم و به تحلیل اهمیت فلسفی و منطقی این دیدگاه می پردازیم.
خوانش جنسیتی توانایی ادراکی-شناختی مسیریابی با تاکید بر هوش هیجانی مورد پژوهی محله سجاد شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تفکر رکن اساسی در فرآیند ادراک در محیط شهری است با توجه به اینکه رفتار مسیریابی در فضای شهری تحت تأثیر اطلاعات دریافت شده از محیط است لذا درک صحیح از اطلاعات دریافتی از محیط سبب سهولت مسیریابی می گردد. افراد مختلف متناسب با شرایط فیزیولوژیکی از استراتژی های مختلفی برای مسیریابی در فضای شهری استفاده می کنند. هوش هیجانی ازجمله عامل تأثیرگذار در حیطه روانشناسی است و با عواملی مانند خودآگاهی، خود مدیریت، آگاهی اجتماعی، مدیریت روابط با مسیریابی می تواند ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه در فرآیند ادراک تفکر امر اساسی است در ادامه یکی از مؤلفه های هوش هیجانی نیز تسهیل تفکر هست لذا هدف از ارائه این پژوهش خوانش جنسیتی توانایی ادراکی -شناختی مسیریابی با تأکید بر هوش هیجانی و بررسی رفتار مسیریابی زنان و مردان با تأکید بر هوش هیجانی در محله سجاد بود. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه، بازدید سایت استفاده شده است. بر اساس حجم جامعه در محله سجاد با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 296 نفر محاسبه شده است و پرسشنامه به صورت نمونه گیری هدفمند در میان از مردان وزنان تکمیل گردیده است. تحلیل داده ها برای تأثیر هوش هیجانی بر مسیریابی با آزمون های آمار استنباطی در نرم افزار spss صورت گرفته است و آزمون لون و آزمون واریانس یک طرفهAnova ، آزمون t تحلیل گردیده است. نتایج حاکی از آن است که رفتار مسیریابی زنان و مردان متفاوت است و مابین هوش هیجانی و مسیریابی زنان و مردان ارتباط مستقیمی وجود دارد. زنان در امر مسیریابی خودآگاهی بالاتری نسبت به مردان دارند همچنین در حین انجام این رفتار در محیط توانایی عاطفی و حساسیت بین فردی بیشتری نسبت به مردان دارند. مردان در فرآیند مسیریابی و در حین تعیین مسیر مدیریت احساسات قوی تری نسبت به زنان در محیط شهری دارند و اعتمادبه نفس بیشتری در حین انجام این فرایند دارند.مردان در فضای شهری خوش بین تر از زنان می باشند. زنان در مسیریابی از دانش مسیر و نشانه استفاده می کنند.مردان از دانش مسیر استفاده می کنند.
بررسی تأثیر نفس شناسی ابن سینا در آرای ویلیام اوورنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
177 - 192
حوزههای تخصصی:
از جمله پژوهشها در عالم فلسفه، بررسی تاثیر و تاثر فلاسفه در یکدیگر می باشد. با ترجمه کتاب ششم طبیعیات شفا به زبان لاتین، نفس شناسی ابن سینا مورد توجه فلاسفه مدرسی قرار گرفت. ویلیام اوورنی جزء فیلسوفانی است که از نفس شناسی ابن سینا تاثیر پذیرفته است اما این تاثیر پذیری مغفول مانده است. می توان گفت نحوه مواجهه اوورنی با ابن سینا مسبب اصلی این غفلت است؛ چرا که این فیلسوف پاریسی تاثیرپذیری خود را از ابن سینا یا اظهار نمی کند و مطالب وی را به خود نسبت می دهد یا اظهار کرده و بعدا به اگوستین نسبت داده شده است و یا تحریف می کند. ویلیام اوورنی تحت تاثیر ابن سینا برای توجیه خودآگاهی و اثبات وجود نفس و تغایر آن با بدن فرضیه انسان معلّق را مطرح می کند ولی آن را به خود نسبت می دهد. همچنین بیان ابن سینا را در تجرد نفس ذکر می کند ولی این بحث امروزه به نظریه اگوستینیِ معروف شده است. در بحث بقاء نفس، اوورنی نظریه ابن سینا را، که به بقاء فردی نفوس قائل است، تحریف و نظریه وحدت نفوس را به ابن سینا نسبت داده است نظریه ای که با تصور مسیحیت از حیات اخروی ناسازگار بوده و در نتیجه، این تحریف منجر به مخالفت کلیسا با ترویج اندیشه ابن سینا شده است. بررسی نظریه اوورنی درباره نفس و احکامش و مقایسه آن با آرای ابن سینا با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی ساختار این پژوهش را تشکیل می دهد.
برهان «انسان معلّق در فضا» در اَضحویّة ابن سینا: تحلیل، مقایسه، نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
49 - 70
حوزههای تخصصی:
در رساله اَضحویّه ابن سینا، استدلالی برای نشان دادنِ اینکه حقیقتِ آدمی چیست آمده که می توان گفت: هسته اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا در آن وجود دارد. این مقاله به گزارشِ این استدلال، تحلیل و نقدِ آن، بررسیِ ربط ونسبتِ این استدلال با برهان مشهورِ انسان معلّق در فضا، مقایسه استدلالِ یادشده با این برهان در کتاب های دیگر او، و اشاره به سیرِ این برهان در همه آثار ابن سینا، و نیز نقدِ یکی از تحلیل های ارائه شده در این باب اختصاص دارد. بدین سان، روشن می شود که استدلال یادشده مقدّمه های اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا را واجد است، امّا نیازمند تکمیل و اصلاح است. ازاین رو، در آثارِ بعدی، عناصری بر آن افزوده و عناصری از آن کاسته شده و جایگاهی فراتر یافته است. سیرِ برهان انسان معلّق در آثارِ ابن سینا از اَضحویّه تا مباحثات تأییدکننده این ادّعای اوست که تفاوتِ حالِ خود با دوران جوانیِ خویش را تنها در پختگیِ بیشترِ معلوماتِ دوره جوانی دانسته است.
نقاشی خودآگاه در عصر صفوی (نمونهٔ مطالعاتی: آثار صادقی بیگ کتابدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ نقاشی ایرانی نقاط عطفی وجود دارد که در آن ها تحولات شایان توجهی در نقاشی ایرانی پدید آمده و اغلب در سایهٔ تاریخ تحولات سیاسی، یا مطالعات توصیفی و زیبایی شناسانه واکاوی شده اند. حال آن که توجه به مفاهیم سوبژکتیو دخیل در خلق آثار هنری و رویکردهای میان رشته ای می تواند درک تحولات این بستر را به نحو بهتری فراهم کند. در این پژوهش که حول یکی از نقاط عطف نقاشی ایرانی یعنی دورهٔ صفوی انجام شده، با تمرکز بر مفهوم خودآگاهی سعی بر آن بود که فرضیه خودآگاهی به مثابه یکی از دلایل تحول نقاشی صفوی و شکل گیری ژانرهای تصویری نو در این دوره به عنوان یکی از ثمرات آن مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد. به همین منظور صادقی بیگ کتابدار، یکی از پیشروترین هنرمندان دورهٔ صفوی، به عنوان نمونهٔ مطالعاتی این نوشتار انتخاب شد تا با راهبردی کیفی و با روش تحقیق توصیفی، تاریخ نگارانه و موردپژوهی مطالعه شود. پرسش این مطالعه عبارت بود از این که صادقی بیگ به عنوان یکی از متفاوت ترین و شاخص ترین هنرمندان دورهٔ صفوی در زمینهٔ خلق آثار بصری، خودآگاهی خویش نسبت به کنش هنرمندانه اش را چگونه تبیین می کرد؟ که درنهایت به این نتیجه رهنمون شد که صادقی بیگ از راه های مختلفی چون تغییر سجع رقم، شیوهٔ ارائه آن، شرح نویسی بر آثار و درگیرکردن مخاطب با اثر، بهره گیری از سبک واقع گرایانه به خاطر تأثیرگذاری عمیقش در فرهنگ ایرانی، واردکردن موضوعات انسانی، فانی و آن چه در فرهنگ سنتی در سمت مقابل الهیات قرار می گرفت، و با کسب جایگاه حامی هنری که به دربار و بزرگان تعلق داشت، خودآگاهی نسبت به هنر و هنرمندی خویش را نشان می داد.
تأمّلی در سنخ شناسیِ خودآگاهیِ «انسان معلّق در فضا»با تأکید بر مباحثات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در سیر تطوّر فکر فلسفی برای بازشناخت علم حضوری چه نقشی داشته است؟ روشن ترین مصداقِ علم حضوری، علم آدمی به ذاتِ خود (خودآگاهی) است و ابن سینا این خودآگاهی را پایه استدلال خود برای اثبات نَفْس در برهان انسان معلّق در فضا قرار داده است، امّا این خودآگاهی چه نوع علمی است: حضوری است یا حصولی؟ سخنان ابن سینا در وصف این خودآگاهی گاه آن را علمی حضوری می نُماید و گاه با حصولی بودنِ آن سازگار است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی، و انتقادی، به بررسی و تحلیل سخنان وی به ویژه در کتاب مباحثات که در آن به دفاع از برهان انسان معلّق و پاسخگویی به پرسش های مربوط به خودآگاهی پرداخته اختصاص یافته و کوشش شده است ربط و نسبت خودآگاهی مورد نظر او با علم حضوری و اینکه آموزه های وی درباره خودآگاهی چه جایگاهی در پدیدآمدن تقسیم علم به حضوری و حصولی در فلسفه اسلامی دارد، روشن شود. نتیجه این پژوهش آن است که خودآگاهیِ موردنظر ابن سینا را باید علمی حضوری به شمار آورد، اگرچه وی خود چنین اصطلاحی را به کار نبرده و گاه آن را با اصطلاحات و مفاهیم مربوط به علوم حصولی تبیین کرده است و از این رو، می توان وی را آغازگر جلب توجّهِ فیلسوفان به این سنخ از علم در تاریخ فلسفه اسلامی به شمار آورد.
«وجدان خویشتن» و خطاناپذیری آن از منظر فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
215 - 236
حوزههای تخصصی:
«خودآگاهی» یکی از مصادیق علم حضوری است. دو پرسش مهم معرفت شناختی در مورد این مصداق وجود دارد: اول این که آیا ما واقعیتی به نام «من» را وجدان می کنیم؟ دوم این که آیا این وجدان، خطاناپذیر است و واقعیت «من» را آن گونه که هست نشان می دهد یا ممکن است «وجدان من» مغایر «من عینی» باشد. دو نکته نوآورانه اساسی در پاسخ به این دو مسئله وجود دارد که در مقاله پیشِ رو مدنظر قرار گرفته است. اول این که فیلسوفان مسلمان برای شناخت «من» سلسله مراتب قائل اند، به طوری که در این سلسله، ابتدایی ترین و بنیادی ترین چیزی که درباره «من» وجدان می شود، همانا «درک کنندگی خویشتن» است. این رویکرد نقش مهمی در پاسخ به منکران وجدان «من خودآگاه» دارد. دوم این که از نگاه ایشان، یگانه روش بحث درباره بنیادی ترین سطح شناخت «من» (درک کنندگی من) همانا توصیف وجدان خویشتن به کمک عقل توصیفی است. در چهارچوب این دو نکته می توان گفت که اولاً وجدان «من درک کننده» وجود دارد و ثانیاً فیلسوف مسلمان به عنوان یک مبناگرای عمیق، این وجدان را به مثابه یک «واقعیت» در نظر می گیرد و به سبب یگانگی وجدان و واقعیت، حکم به امتناع تخلف «معرفت وجدانی به من» از «واقعیت من» می کند. ضمناً یگانه دانستن «معرفت وجدانی به من» و «واقعیت من» ناشی از یک اعتبار صرف نیست، بلکه متکی به محتوای «وجدان من» (درک کنندگی من) است.