مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
متافیزیک
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نسبت میان سیاست گذاری های آموزش عالی و روایت های متافیزیکی است. ادعای اصلی مقاله نیز این است که چنین پیوندی به تولید چیرگی می انجامد. روایت های متافیزیک سنتی همواره در پی فهمی تمام و کامل از ذات و جوهر چیزها هستند. این خواست از طریق پدید آمدن دوقطبی ها و نادیده گرفتن تفاوت ها تحقق می یابد. استوار کردن سیاست گذاری های آموزش عالی بر روایت های متافیزیکی این خصلت را نیز به آن ها تسری می دهد. از لحاظ روش شناختی برای بررسی مدعای مقاله، متناسب با موضوع مورد بررسی از روش های توصیفی، تحلیلی و انتقادی استفاده شده. منابع پژوهش نیز شامل منابع دست اول و دوم، به ویژه دو سند تحول راهبردی علم و فناوری و سند نقشه جامع علمی کشور، بوده است. یافته ها نشان می دهد که نظام سیاست گذاری آموزش عالی ایران تحت تأثیر دوگانه گرایی افلاطون و ارسطویی است. به همین دلیل خصلت مذکور در مبانی ارزشی و نظری اسناد آموزش عالی ایران انعکاس روشنی یافته است. یکی از پیامدهای این دوگانه گرایی به حاشیه رفتن و غلبه یک سویه و مرکزیت یافتن سویه دیگر است، وضعیتی که در متن اسناد قابل مشاهده است. به نظر می رسد برای رهایی از این وضعیت، طرح چشم اندازهای فلسفی جدیدی ضروری است که بتواند افقی نو را برای طرح نوع متفاوتی از سیاست گذاری آموزش عالی بگشاید.
بررسی پدیده های فیزیک از دیدگاه قرآن و تبیین روش های برتر آموزش فیزیک با الگوگیری از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ق رآن مجید با آن که بیشتر در صدد بیان مسائل هدایت جامعه به تکامل روحی و معنوی می باشد، با این همه نه تنها با مباحث علمی و یافته های قطعی و حقیقی تعارضی ندارد، بلکه حاوی گزاره هایی از علوم و نکات علمی می باشد که به وضوح قابل برداشت است و با تازه ترین قوانین و نظریات اثبات شده علمی هماهنگی دارد؛ برای نمونه، می توان به مواردی همچون زوجیت اشیاء، قانون ترمودینامیک، جهان موازی، تنیدگی کوانتمی و سیاه چاله های فضایی اشاره نمود. در طول تاریخ ، همواره منبعی مطئن و زلال برای دانشمندان اسلامی بوده است شناسایی مباحث فیزیک و شیوه های برتر تدریس آن با الگوگیری از آیات قرآن، به بالندگی هرچه بهتر اساتید دانشگاه و معلمان آموزش و پرورش کمک می نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که برخی از مباحث فیزیک و روش تدریس آن قابل الگوگیری از قرآن می باشد و اندیشمندان اسلامی با تدبر در آیات نورانی قرآن می توانند به اکتشاف مسایل جدیدتری از علوم دست یابند. در این تحقیق، سعی شده است ابتدا مباحث فیزیک که همخوانی با قرآن دارد، ذکر گردد، سپس روش های برتر تدریس آن با الگوگیری از آیات قرآن استخراج گردد.
نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبائی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی ره می پردازد؛ ازاین رو کشف مبانی دیدگاه ها و ارتباط میان آنها در دستور کار این پژوهش است؛ بنابراین در یک مطالعه اسنادی پس از مرور و تفکیک رویکردهای مفهومی در گسترش نظریه سرمایه فرهنگی، و ابعاد آن در آثار بوردیو، به تبیین مفاهیم بنیادین در راستای تبیین اصطلاح سرمایه فرهنگی، و در نهایت به نقدآن از نگاه مبانی فلسفی علامه طباطبایی، پرداخته می شود. مرور پژوهش های انجام شده در غرب نشان داده که مفهوم سرمایه فرهنگی در هر دوره ای، با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر جامعه، بازنگری گردیده، درحالی که در پژوهش های داخلی، مفهوم سرمایه فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیم بندی بوردیویی به طور یکسان بدون بازنگری و بی توجه به بنیادهای فرهنگی بومی مورداستفاده قرارگرفته است. درواقع، سرمایه فرهنگی دارا بودن سرمایه انسانی-الهی است؛ مسئله ای که در ادبیات بوردیو وجود نداشته، بلکه نگاهی انتقادی بدان شده است. با عنایت به زیرساخت های فلسفی الهی علامه طباطبایی (ازجمله نظریه اعتباریات)، بازخوانی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو، چهره نوین و بومی به خود گرفته، با پیراستن آن از برخی زیرساخت های فلسفی، بوردیو می تواند در ثبات اندیشه ورزی در عرصه فرهنگ جلوه بدیعی از خود نشان دهد.
فرعیت یا استلزام؟ یک دوگانه نادرست خوانشی از نظر میرداماد از منظری منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
57 - 77
حوزه های تخصصی:
در سنت فلسفه اسلامی نزاعی هست بر سر اینکه چه نسبتی میان ثبوت شیء لشیء و ثبوت الشیء برقرار است. دو قول مشهور فرعیت و استلزام هستند. نیز مشهور است که میرداماد از حامیان استلزام است. استدلال می کنم که نظر میرداماد نه فرعیت است و نه استلزام. نظر میرداماد شامل دسته ای از قاعده هاست که ترکیب های متفاوتی از فرعیت و استلزام را در بر دارد. خوانشی از این قاعده ها ارائه می کنم که مبتنی بر نظریه تقرر و وجود میرداماد است. بیش از این، میان محتوای سمنتیکی و متافیزیکی این قاعده ها تفکیک می کنم. از محتوای سمنتیکی این قاعده ها نتایجی برای قاعده های استننتاج منطقی به دست می آورم. تبیین می کنم که چرا این نتایج منطقی از بسیاری از نظرات رقیب در این بحث حاصل نمی شوند.
فایده گرایی و جدال متافیزیک و واقعیت؛ تأملی بر مفهوم حق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1091 - 1111
حوزه های تخصصی:
در سده هجدهم میلادی، در چارچوب مدرنیته حقوقی که چارچوبی ارزش گراست و مفهوم «حق» را به عنوان مفهومی انتزاعی و متافیزیکی مورد توجه قرار داده است، نظریه فایده گرایی با استقبال از روش مشاهده تجربی در تحلیل های حقوقی و توجه به جنبه و کارکرد اجتماعی-اقتصادی حق، به عنوان یک نظریه مستقل مطرح و چالش چگونگی تعامل میان متافیزیک و واقعیت را موجب شد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این موضوع است که نظریه فایده گرایی چه نسبتی میان متافیزیک و واقعیت و بالتبع چه تحلیلی از ماهیت حق دارد؟ اصل «تحصیل بیشترین رفاه برای بیشترین افراد»، در اندیشه فایده گرایی، به خودی خود می تواند چالشی جدی برای مفهوم حق در این اندیشه باشد؛ گویا، فایده گرایی، قربانی کردن فرد و منافع او (حقوق منتج از نظریه حقوق طبیعی مدرن) را برای خیر و رفاه بیشتر مجاز و لازم می داند. اما دقت در نظریات فایده گرایان نشان می دهد که این نظریه، تنها با ذهنیت گرایی موجود در اندیشه حقوق طبیعی مدرن مخالف است؛ به عبارت دیگر، در بررسی مفهوم حق، صرفاً، تقدم متافیزیک بر واقعیت را برنمی تابد و به همین دلیل، می تواند سازگار با برداشتی نوعی از حق باشد.
نقد رویکرد طبیعت گرایی علمی در خصوص رابطه علم و متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: طبیعت گرایان، متافیزیک را به عنوان معرفتی پیشینی و مقدم بر علم نمی پذیرند و معتقدند مسیری فراعلمی برای فهم متافیزیکی وجود ندارد. در این دیدگاه، علم به عنوان مطالعه تجربی بر «متافیزیک» مقدّم است و متافیزیکدانان، متافیزیک خود را در «درون» مرزهای علم معاصر شکل می دهند. هدف این محقق در این مقاله، بررسی این مسئله بود که آیا دیدگاه طبیعت گرایان در این خصوص، دیدگاهی منسجم است؟ و آیا در عمل، نظریه های علمی منطبق با الگوی طبیعت گرایان شکل می گیرند و رشد می یابند؟ روش: در این مقاله از روش اسنادی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: ادعای طبیعتگرایان در خصوص رابطه علم و متافیزیک، خود شکن است؛ به این معنا که برای توجیه دیدگاه خود چاره ای جز توسل به متافیزیک ندارند. همچنین بر خلاف نگرش طبیعت گرایان، نظریه های علمی در عمل، هماهنگ با دیدگاه طبیعت گرایان شکل نمی گیرند و متافیزیک به عنوان چارچوبی برای علم، نقشی اساسی در شکل گیری و رشد نظریات علمی ایفا می کند.
جرقه هیوم در رؤیاهای کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
49 - 70
حوزه های تخصصی:
تعبیر رؤیاهای یک روح بین ازطریقِ رؤیاهای متافیزیک یکی از آثار مهم دوره، به اصطلاح، «پیشاانتقادی» ایمانوئل کانت است که در سال 1766، یعنی پانزده سال قبل از انتشار نقد عقل محض، منتشر شد. کانت در این جستار دعاوی امانوئل سوئدنبورگ، عالم و عارف سوئدی، را درباره دسترسی به یک جهان فرامحسوس متعالی بررسی و نقد می کند. مسئله مقاله حاضر این است که آیا کانت در نقد دعاوی سوئدنبورگ تأثیری از هیوم پذیرفته است؟ اگر چنین است، این تأثیر در کدام یک از مفاهیم اساسی رؤیاها به بیان درآمده است؟ در مقاله حاضر، برای بررسی اثرپذیری کانت از هیوم و چگونگی این اثرپذیری، رؤیاها را در پرتو کاوشی درخصوصِ فهم بشری هیوم خوانش می کنیم، اثری که گمان می رود کانت پیش از نگارش رؤیاها مطالعه کرده باشد. ازطریقِ تحلیل این دو اثر، درنهایت، نتیجه می گیریم که برخی از مهم ترین مواضع کانت در رؤیاها، ازجمله نقد متافیزیک، برداشت تجربی از علیت و نیز فهم متافیزیک به منزله «علم حدود عقل انسان»، تحتِ تأثیر مستقیم هیوم شکل گرفته اند.