مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
علامه طباطبایی ره
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳
117 - 141
حوزههای تخصصی:
تأویل یکی از مباحث مهم علوم قرآن و علم کلام است که در فهم قرآن و روایات به ویژه برخی آیات مربوط به اسما و صفات، نقش کلیدی و کاربردی دارد. یکی از محورهای اصلی تأویل، مرتبط با صفات خبریه خدواند در آیات متشابه است که معنای ظاهری این صفات با تنزیه خداوند سازگار نیست و تأویل آن با ارجاع به آیات محکم امری ضروری است و عدم پذیرش آن افتادن در دام تشبیه و تجسیم است. از صدر اسلام، مذاهب اسلامی و دانشمندان مسلمان، در رابطه با تأویل متون مقدس، آرای مختلف داشته اند. اولین اختلاف در مورد ماهیت و چیستی تأویل است. نوشتار پیش رو ب ه روش توصیفی تحلیلی سه نظریه اصلی پیرامون ماهیت تأویل یعنی «مفاهیم»، «عینیت مصداقی» و «عینیت تکوینی» را، مورد واکاوی و ارزیابی قرار می دهد و «حقیقت مشککه» بودن ماهیت تأویل را به عنوان نظری جدید نتیجه می گیرد. «حقیقت مشککه» در قالب سه مرحله که جامع همه ی نظرات است، تبیین می شود. مرحله اول آن حدوسط ظاهر و باطن است، مرحله دوم با باطن قرآن مترادف است و مرحله نهایی، تأویل واقعی و حقیقی است که مطابق با نظر علامه است. این پژوهش پس از مقدمه و پیشینه تاریخی تأویل، به معنای لغوی و اصطلاحی تأویل، و قلمروی تأویل می پردازد؛ و در ادامه ماهیت تأویل را موردبررسی قرار داده و نتیجه گیری می نماید.
تفکر اجتماعی در غرب شناسی از منظر علامه طباطبایی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی به جهت معاص رت با مسائل چالشی دنیای مدرن و پیامدهای آن در جهان اسلام، به بررسی تطبیقی و مقایسه ای اسلام و غرب در بسیاری از مسائل و موضوعات دینی، فلسفی، اجتماعی و تمدنی پرداخته است. این ورود شایسته ایشان به مثابه یک فیلسوف در حوزه غرب شناسی، از اهمیت بالایی برخوردار است. بررسی ابعاد روشی علامه در غرب شناسی، بازشناسی نسبت ما با غرب، بررسی برخی از ابعاد مهم غرب شناسی علامه، مسائل مهمی هستند که در این تحقیق با مراجعه به آثار علامه دنبال می شود. ایشان با تحلیل پدیده غرب زدگی، غرب شناسی صحیح را با تفکر اجتماعی ممکن می داند و با بهره گیری از روش مقایسه ای یا تطبیقی، با رویکردی اجتماعی و با توجه به بنیان های نظری غرب، مؤلفه های چهره بیرونی و درونی غرب را نمایان می سازد. پیامد معرفتی وثنیت مدرن، در محدودساختن علم به رویکرد حسی و پیامد گرایشی آن، در محصورکردن لذت ها و گرایش ها در امور پست مادی دنبال می شود. این مادیت تاریخی که ریشه در کلیسا و مسئله حلول دارد، با شعار خرافه زدایی به بسط خرافه در تمدن غربی انجامیده است. سرانجام عنصر لیبرالیسم و فردگرایی، تفکر غربی را از «مجرای عقلی» به «مجرای احساسی و عاطفی» کشانده و صورت گرایی و تزلزل پایگاه اخلاقی و ارزشی های انسانی را سبب شده است.
تبیین مبانی انسان شناختی نظریه المعرفه علامه طباطبایی(ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارائه نظریه در حیطه معرفت بر ساحت های ارتباطی انسان و نیز چگونگی این روابط و همچنین شناخت نظام علّی و معلولی حاکم بر این مناسبات مبتنی است. تبیین کاربست مبانی صحیح انسان شناختی در ارکان معرفت، سبب ارائه نظریه معرفت در تمام ابعاد مورد نیاز زندگی انسان می گردد. نظام معرفتی با ویژگی ذکرشده، برگرفته از کتاب، سنت و عقل است و یک نظام معرفتی الهی به شمار می آید. تحقق این نظام نقش قابل توجهی در پیشبرد تمدن اسلامی داشته و زمینه را در راستای عملیاتی نمودن اهداف والای امنیت، معنویت و عدالت اجتماعی ایجاد کرده و پیشرفت همه جانبه را فراهم می کند. هدف از تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، تبیین مبانی انسان شناختی نظام معرفتی علامه طباطبایی ره می باشد. مبانی انسان شناختی ذکرشده با نگاه تشکیکی به مراتب وجودی انسان و بیان نظریه فطرت و عقلانیت اسلامی به مباحث معرفتی ورود می کند و با ارائه نظریه رئالیسم معرفتی و منابع و ابزار جامع برای کسب معرفت، منابع چهارگانه حس، عقل، وحی و شهود را به عنوان ابزار کسب معرفت معرفی نموده و جایگاه برتر وحی نسبت به ادراک حسی را ارائه می دهد. نظریه المعرفه علامه در نهایت با پذیرش نظریه صدق و مطابقت گرایی معرفت شناختی و نیز تأیید دیدگاه مبناگرایانه، نظریه معرفت را در تمام ابعاد مورد نیاز زندگی انسان تدوین می کند.
تحلیل شاخصه های تمدن اسلامی با محوریت دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از دغدغه های مهم مسلمانان، هویت فرهنگ و تمدن اسلامی است . تمدن اسلامی و شاخصه های آن، در صورت توجه و عدم غفلت، موجب تحولات عمیق در جامعه ی بشریت شده، و نیز با توجه به اندوخته های مادی و معنوی، موجبات نیل انسان به کمال مطلوب بشریت را فراهم می آورد. شاخصه های هر تمدن متناسب با مبانی مربوط به آن، متفاوت است. تمدن اسلامی، با تکیه به آیات قرآن شاخصه های اهمی در این زمینه ارائه داده است. نوشته ی حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که، علامه طباطبایی ویژگی های خاص تمدن اسلامی به وجودآمده در طول هزار و پانصد سال را چه می داند؟ ایشان با توجه به رویکرد اجتماعی که در تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن داشته اند، بیشتر آیات قرآن را با دید جمعی تفسیر نموده و شاخصه های بارز تمدن اسلامی را مورد اشاره قرار داده اند . گردآوری اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای و پردازش آن ها به روش توصیفی-تحلیلی است. ایشان شاخص های مرتبط عقل و وحی، اجرای عدالت، علم و دانش اندوزی، داشتن جهان بینی پویا، مبارزه با سنت های غلط اجتماعی، وحدت اجتماعی و محوریت اخلاق را ازجمله شاخصه های مؤثر در شکل گیری، رشد و ترقی تمدن اسلامی بیان کرده اند؛ که هر یک از این موارد با استنادات قرآنی قابل تطبیق است.
جایگاه و نقش علامه طباطبایی ره در ساخت تمدن نوین اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روشی تحلیلی فلسفی تلاش شده تا اولاً، با تکیه بر مبانی و منظومه اندیشه علامه طباطبایی ره معنای حیات تمدنی مورد بازخوانی اجمالی قرار گیرد و ثانیاً، پس از تشریح معنای حیات تمدنی، نسبت شخصیت علامه طباطبایی با حیات تمدنی نوین اسلامی و مقدمه سازی جهاد علمی ایشان برای تحقق چنین تمدنی مورد بررسی قرار گیرد. یافته پژوهش در بخش نخست این است که حیات تمدنی نوعی خاص از حیات اجتماعی است که دارای دو شاخصه اساسی است؛ نخست اینکه، حیاتی ذوابعاد است و در آن تمامی ابعاد وجودی انسان اعم از علم و هنر و صنعت و اقتصاد و معنویت و ... ظهور تام اجتماعی یافته و ثانیاً، نوعی وحدت معنا و شخصیت واحد بر تمامی این ابعاد متعدد اجتماعی حاکم است. در بخش دوم نیز با تحلیل سیره علمی و عملی علامه طباطبایی نشان داده شده است که دو ملاک تعریف تمدن در شخصیت، آثار، رویکرد علمی و سبک شاگردپروری علامه به گونه ای شاخص و متمایز وجود دارد و براین اساس می توان ایشان را پشتوانه معرفتی تمدن نوین اسلامی در زمان حاضر دانست. ابعاد گوناگون حقیقت مذکور در سیره فلسفی، تفسیری و عرفانی علامه به اختصار در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبائی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی ره می پردازد؛ ازاین رو کشف مبانی دیدگاه ها و ارتباط میان آنها در دستور کار این پژوهش است؛ بنابراین در یک مطالعه اسنادی پس از مرور و تفکیک رویکردهای مفهومی در گسترش نظریه سرمایه فرهنگی، و ابعاد آن در آثار بوردیو، به تبیین مفاهیم بنیادین در راستای تبیین اصطلاح سرمایه فرهنگی، و در نهایت به نقدآن از نگاه مبانی فلسفی علامه طباطبایی، پرداخته می شود. مرور پژوهش های انجام شده در غرب نشان داده که مفهوم سرمایه فرهنگی در هر دوره ای، با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر جامعه، بازنگری گردیده، درحالی که در پژوهش های داخلی، مفهوم سرمایه فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیم بندی بوردیویی به طور یکسان بدون بازنگری و بی توجه به بنیادهای فرهنگی بومی مورداستفاده قرارگرفته است. درواقع، سرمایه فرهنگی دارا بودن سرمایه انسانی-الهی است؛ مسئله ای که در ادبیات بوردیو وجود نداشته، بلکه نگاهی انتقادی بدان شده است. با عنایت به زیرساخت های فلسفی الهی علامه طباطبایی (ازجمله نظریه اعتباریات)، بازخوانی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو، چهره نوین و بومی به خود گرفته، با پیراستن آن از برخی زیرساخت های فلسفی، بوردیو می تواند در ثبات اندیشه ورزی در عرصه فرهنگ جلوه بدیعی از خود نشان دهد.
تاثیر تفاوت جنسیتی بر فعلیت انسانی از نظرگاه امامیه و وهابیت با محوریت اندیشه های علامه طباطبایی (ره) و بن باز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
176 - 196
حوزههای تخصصی:
تفاوت جنسیتی، به معنی مذکر یا مونث بودن ازجمله ویژگی هایی است که نوع انسان را به دو صنف بزرگ زن و مرد، تصنیف می کند. با وجود تمام اختلاف های زن و مرد، هر دو در ذیل نوعی واحد قرار می گیرند و اشتراک های آن ها سبب می شود که هر دو، انسان نامیده شوند. با این حال، اختلاف های وابسته به جنسیت، نگاه های متفاوتی را نسبت به فعلیت انسانی زن سبب شده است. برخی، مرد بودن را نوعی کمال انسانی برشمرده و معتقدند زن به دلیل نوع خلقت و جنسیتش نمی تواند انسانی کامل به شمار رود و فعالیت اجتماعی او، تنها مانعی برای تعالی انسان های کامل و جنس مرد است. در مقابل، اندیشمندان اسلامی معتقدند که ملاک در ارزش انسانی، تقواست و زن و مرد هر دو می توانند به کمالات انسانی دست یابند. هر دو اندیشه در معرفت اسلامی، دارای نمایندگانی است؛ اما آنچه ضرورت دارد، مشخص شدن نگاه اصیل اسلامی است و این مهم جز با عرضه این دو دیدگاه بر آیات قرآن و سنت معصومین^ ممکن نخواهد بود. هدف از این پژوهش، تاثیر تفاوت جنسیتی بر فعلیت انسانی از نظرگاه امامیه (به نمایندگی از تلقی دوم) و وهابیت (به نمایندگی از تلقی اول) با محوریت اندیشه های تفسیری علامه طباطبایی و بن باز است که با روش تطبیق و تحلیل به نگارش درآمده است. بر این اساس، بن باز در وهابیت ازجمله کسانی است که با اعتقاد به نقص عقل و ایمان زن، فعلیت انسانی او را بی پاسخ قرار داده است. این نگاه با تکیه به ظاهر برخی احادیث، چشم خود را بر روی آیات و روایات متعدد قرآن بسته است. آیاتی که تکامل انسان را مقید به جنسیت خاصی نکرده و ملاک و معیار را تنها انسانیت و تقوا می داند. در مقابل، علامه طباطبایی به نمایندگی از تفکر امامیه، معتقد است زن از منظر هستی شناسی و انسان شناسی، شان و شخصیتی انسانی داشته و با مرد، تفاوتی ندارد. زن و مرد با تقواپیشگی می توانند مراحل فعلیت خود را بدون هرگونه تبعیض، پشت سرگذارند؛ با این حال، تفاوت های طبیعی زن و مرد، حقوق و وظایف اجتماعی متفاوتی را برای آن دو به همراه دارد.