مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
راوی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از میان عناصر داستان، به بررسی راوی، ویژگیها و زاویه دید وی در رمان آتش بدون دود، اثر «نادر ابراهیمی» پرداخته می شود. براین اساس، ابتدا تعریفی از روایت ارایه شده، پس از تعریف راوی -که از کلیدی ترین عناصر داستان به حساب می آید و سازمان بندی داستان تا حد زیادی در گرو آن است - از میان انواع زاویه دید، «تک گویی درونی» و انواع آن - که از راههای دسترسی به ذهن شخصیت های داستان است - بررسی می گردد. از آن جا که رمان آتش بدون دود را راوی «دانای کل» روایت می کند، ویژگیهای این راوی در رمان بیان شده است و سپس به چگونگی استفاده راوی دانای کل از انواع تک گویی ها و تغییر کانون دید به روایت داستان پرداخته و ویژگیهای خود را همچون یک شخصیت داستانی، آشکار ساخته است و آمیخته ای از روایت کلاسیک و مدرن را به صورتی به نمایش می گذارد که گاه، «آتش بدون دود» را به رمانهای پست مدرن نزدیک می کند.
راویان شعر پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
از جمله سنتهای شعر پارسی که ریشه در ادبیات سامانی و شعر ستایشی و درباری دارد و حتی میتوان پیشینه آن را تا ادبیات پیش از اسلام و بهویژه آیین گوسانی پارتی نیز باز پس برد، روایت شعر است. در ادب عرب نیز روایت، پیشینه¬ا¬ی دراز دارد و یگانه راهی بوده است که یادگارهای ادبی اعراب را از دوره جاهلی به روزگار اسلامی رسانیده است. روایت در پارسی، خوانده شدن شعر بر زبان راویان خوشآوازی بوده است که از سوی شاعر، عهده¬دار گزارش سخن او بوده¬اند. در این مقاله پیشینه روایت شعر در ایران، زمینه¬های پیدایش آن، نامهای برجای مانده از راویان، کارکردهای آنان و سرانجام، دگرگونیهای راه یافته در مفهوم روایت بررسی شده است. در بخشی از مقاله نیز به پیشینه روایت در ادب عرب و پژوهش در سرچشمه روایت پارسی و پیوند آن با ادب عربی پرداخته شده است.
بررسی تکنیکهای روایی در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در داستاننویسی مدرن بسیاری از شیوه¬های سنتی روایت از میان رفته و معمولاً صناعت داستان بیشتر از محتوای آن در کانون توجه قرار گرفته است. رمان کوتاه شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری یکی از نخستین داستانهای ایرانی¬ است که در آن به «فرم» داستان و شیوههای روایت بیش از هر چیز دیگر تکیه شده است. از نکته¬های مهم این رمان، چرخشهای به¬جا و به¬موقع زاویة ¬دید است. بررسی و تحلیل زاویه دید و شیوه¬های روایی با دیدگاههای متفاوت از بحثهای جدید نقد ادبی است که امروزه به عنوان شاخه¬ا¬ی مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی به آن توجه می¬شود. گلشیری در این رمان از تکنیک¬های تکگویی درونی مستقیم روشن و تک¬گویی درونی غیرمستقیم بهشایستگی استفاده کرده و جریان داستان را پیش برده است. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و ساختمند است که همه بخشهای آن به طور منظم و منطقی در جای خود قرار گرفته¬اند. روایت در این رمان به شیوه رمانهای جریان سیال ذهن است اما اغتشاش آنگونه از رمانها ندارد.
مبحث ارتباط در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی کمتر متنی را می توان یافت که همچون مثنوی نسبت به موضوع ارتباط و مسائل آن این همه حساس باشد . در واقع بخشهایی از مثنوی نقش فرا ارتباطی دارد . عوامل تشکیل دهنده هر کنش ارتباطی زبانی عبارتند از : فرستنده ، پیام ، گیرنده ، زمینه ، تماس ، و رمز . هر کدام ازاین عناصر شش گانه کارکرد متفاوتی دارد که به ترتیب از این قرارند : عاطفی ، ادبی ، انگیزشی ، ارجاعی ، همدلانه و فرازبانی . در هر کنش ارتباط زبانی یکی از این کارکردها بر بقیه برتری و چیرگی دارد . در مثنوی مولوی ، که متنی از نوع ادبیات تعلیمی است ، بیش از همه کارکرد ارجاعی و انگیزشی برجستگی دارد .
تفاوت میان رئالیسم جادویی و رئالیسم شگفت انگیز و نقش زاویه دید در آنها با بررسی آثار گابریل گارسیا مارکز و آلخو کارپنتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"کشورهای آمریکای لاتین همواره در حال خلق سبک های هنری وادبی بوده اند و با خلاقیت خود توانسته اند فرهنگ لاتینی خود را به جهانیان بشناسانند. مردمان این سرزمین ها سعی نموده اند هیچگاه ریشه و اصالت خود را از دست ندهند و همواره در جستجوی نوآوری و ابداع سبک های جدید ادبی پیش رفته اند. در همین زمینه می توان شاهد ظهور سبک های خاصی بود که در تاریخ ادبیات این کشورها می درخشد. حدود پنج دهه اخیر دوسبک ادبی ویژه و شایان توجه با نام های «رئالیسم جادویی»و«رئالیسم شگفت انگیز» به منصه ظهور رسیده اند که نظر همگان را جلب نموده اند. این دو سبک دو شیوه فکر ی متضاد را ارائه می کنند که علیرغم این تضاد‘ عناصر«جادو» یا «شگفت انگیز» توانسته اند در کنار«واقعیت» قرار بگیرند. تنها راوی است که با دیدگاه متفاوت خود(البته در کنار فضای داستان) در هر سبک‘ آفرینشگر این دو گانگی است. بنابراین آنچه که در این تحقیق مدنظر است‘ مراجعه به بعضی متون ادبی است تا بتوان به توجیه این نامگذاری و تفاوت های موجود میان این دو سبک ادبی پرداخت . برای رسیدن به این هدف دو اثر معروف با نام های صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز Gabril Garcia Marquez و قلمرو این دنیا از آلخو کارپنترCarpentier Alego را انتخاب نموده تا بتوان به بررسی تفاوت ها ی این دو سبک مهم پرداخت.
"
کارکرد روایت در «ذکر بر دار کردن حسنک وزیر» از تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروپ در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان کوشید تعریف روشنی از روایت ارائه دهد. به همین منظور پروپ سعی کرد رخدادهای اساسی هر روایت را بیابد و آنگاه از آنها فهرستی تهیه کند. وانگهی، وی این رخدادهای پایه را کارکرد نامید. در حقیقت، او براین اعتقاد است که قصه های مورد مطالعه او علی رغم شـــکل متفاوتشان دارای ساختار مشترکی اند. از نظر او کارکرد ساده ترین و کوچکترین واحد روایتی است. به عبارتی دیگر کارکردها سلسله ای از کنش های شخصیت های داستان و قصه اند که از کل آنها قسمت های متفاوت قصه تشکیل می شود. در این مقاله سعی می شود به عنصر طرح یا پیرنگ در «حسنک وزیر» از تاریخ بیهقی پرداخته شود، تا بدین وسیله نگارندگان مقاله بتوانند برای پرسش زیر پاسخ مناسبی پیدا کنند: چرا راوی در «حسنک وزیر» برای روایت داستانش از چندین راوی استفاده کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نگارندگان کار خود را با این فرض آغاز خواهند کرد: راوی از چندین راوی سود جسته است تا بتواند واقعیت پذیری این اثر ادبی را بیشتر کند (زیرا زبان مورد استفاده در این روایت، بیشتر زبانی ارجاعی است تا عاطفی، به همین خاطر، این روایت بیشتر میل به مصداق نشانه ها دارد، تا به خود زبان).
عملکرد روایت در رمان کودکی، اثر ناتالی ساروت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکی، اثر اتوبیوگرافی ناتالی ساروت، نویسنده فرانسوی قرن بیستم است. در این اثر، ساروت با تداعی خاطرات، با زدودن مرز بین واقعیت و خیال، شاهکاری میآفریند تا دنیای آمیخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه بدارد. آن چه مایه موجودیت این رمان میشود، گسستن از سنت، ماهیت واقعی و شکل روایی آن است. ساروت در این اثر شکل تازهای از «من» نویسنده را ارایه میکند که گاهی در نقش کودکی ظاهر میشود تا وقایع را نقل کند؛ گاهی نیز به عنوان راوی در متن نقش میآفریند و حوادث را آگاهانه نقد و بررسی میکند. در این جستار سعی میشود به شیوه نوین روایت در کودکی اثر ساروت پرداخته شود تا بتوان برای پرسش زیر پاسخ مناسبی پیدا کرد: چرا ساروت برای بازگویی یادمانهای کودکانهاش از گفتوگوی درون متنی بین راوی و شخصیت استفاده کرده است؟ به موازات بررسی این مقوله، سعی شده است تا با پژوهشی در شیوه نگارش، ساختار اثر و ویژگیهای زبانشناختی و زمانی آن به تفاوتهای اساسی رمان نو با رمان سنتی اشاره شود.
نقش راوی و مخاطب در قصه های خواب صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواب پدیده ای ذهنی است که برای صوفیه به عنوان وسیله ای جهت ارتباط با جهان معنا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خواب در متون صوفیه شیوه ای است منحصر به فرد برای بیان و معرفی بسیاری از مضامین و اندیشه های کلیدی تصوف. خواب ها از نظر عرفا دارای بار دینی و معنایی ویژه ای هستند. خواب دیدن و دیده شدن در خواب، در ادبیات صوفیه یک سنت و قاعده است. اما خواب ها برای نمود و آشکار شدن در ادبیات صوفیانه از فرم روایی و داستانی استفاده می کنند. خواب های نقل شده در متون صوفیه، همگی دارای بن مایه های داستانی هستند. آن چه که شخص در خواب می بیند، هنگامی که برای دیگری نقل می شود، عناصر روایی را به خدمت خود می گیرد. این مقاله نگاهی اجمالی دارد به ویژگی های روایت خواب و نقش دو عنصر اساسی راوی و مخاطب در شکل گیری فرم داستانی خواب.
گونه های روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی گونه های روایتی و دیدگاه (Le Point de vue) بر اساس روشهای علمی پیشرفته درادبیات (روش ژپ لینت و لت) و کاربرد آن بر روی آثار نویسندگان ایرانی و فرانسوی ( بهرام صادقی، محمد هادی محمدی، صمد بهرنگی، هوشنگ مرادی کرمانی و آلبر کامو) می پردازد. قسمت پایانی مقاله ترجمه آزاد از کتاب Essaie de Yypolgie Narrative "point de vue " Le می باشد که البته، ترجمه خط به خط نیست و برای درک بهتر روش لینت ولت صحنه هایی از کتاب « بیگانه» ی آلبرکامو نیز به آن افزوده شده است.
مهمترین راویان اخبار برمکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره برمکیان به عنوان نامدارترین خاندان وزارت در سراسر عصر عباسی ، بر غم انبوه منابع تاریخی و ادبی و رجالی هنوز نکات مبهم بسیاری وجود دارد. شناخت نخستین و مهمترین راویان اخبار این خاندان و آثار متعدد تاریخی – داستانی که درباره آنها نوشته شده و نیز مقایسه و بررسی سبک شناسانه این آثار و اخبار می تواند برخی از این نکات مبهم را روشن کند. در ایم مقاله مهمترین راویان این اخبار و نیز تک نگاریهای شناخته شده درباره برمکیان از سده 4 ق به این سوی شناسانده شده اند.
شیوه های روایت گری مولانا در داستان دفوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"قصه ی دقوقی یکی از داستان های دفتر سوم مثنوی است. در این قصه، مولانا داستان عارف صاحب کرامتی را نقل می کند که خواستار دیدار مردان حق است و سرانجام به خواست خود دست می یابد، اما در ادامه، دعای دقوقی برای نجات سرنشینان یک کشتی طوفان زده باعث می شود تا مردان حق بار دیگر در حجاب غیاب پنهان شوند.
در این نوشته، داستان دقوقی صرف نظر از معنای رمزی و عرفانی آن، با استفاده از نظریات ساختارگرایانی که به ویژگی های ساختاری روایت ها توجه کرده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این روش با مباحث زبان شناسی ساختگرا ارتباطی تنگاتنگ دارد و اساس کار در این شیوه فروکاستن و تجزیه ی متن به کوچکترین عناصر سازنده ی آن و دقت نظر در روابط و چگونگی سازمان بندی این سازه ها است.
بر این اساس، متن به دو پی رفت (دو حکایت فی نفسه مستقل) اصلی تقسیم شده است و هر پی رفت از لحاظ نوع و روابط گزاره ها (اجزای سازنده ی) آن و نیز، طرحی که به آن انسجام می بخشد بررسی شده و به عواملی که به انسجام و سازمان بندی گزاره های متن لطمه می زنند، اشاره شده است و در آخر، ویژگی های کلامی و زمانی روایت مورد توجه قرار گرفته اند.
"
جلوه های تقلید و ابتکار در مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده چهارم هجری، فنون بدیع به طور گسترده ای در نویسندگی (نثر فنی) رخنه کرده بود تا بدین وسیله تمام فنون ادبی را زیر شعاع خود ببرد. در این فضای پر التهاب، مقامات ـ یکی از انواع نثر فنی ـ پدید آمد. نخستین کسی که مقامات را در جامه جدید خود به رشته تحریر درآورد، بدیع الزمان همدانی بود. وی تکدی گری را موضوع اصلی و مکرر مقامه ها قرار داد؛ برای همه مقامات، یک راوی ثابت و یک قهرمان ثابت در نظر گرفت و بدین سان چهارصد مقامه نوشت که تنها پنجاه و اندی از آنها به دست ما رسید.
حدود یک قرن بعد در سده پنجم هجری، حریری بصری روی صحنه ادبیات آمد و به مقامات تکامل بخشید. با آنکه حریری در مقامات خود از همدانی تقلید کرده و خود نیز در مقدمه مقاماتش بدان معترف است، اما مقامات حریری با مقامات همدانی اختلاف قابل توجهی دارد. وی پنجاه مقامه با موضوعات گوناگون، اما منظم نوشت. مقامات حریری نسبت به مقامات همدانی طولانی تر و منظم تر است و صنایع بدیع در آنها گویاتر می نماید. نیز در برخی مقامات، خود به لفظ بازی وتعقید لغوی پرداخته است. از این رو می توان گفت که مقامات حریری دارای پدیده های متعدد ابتکاری است.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی فرائد السلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل عناصر داستانی ِفرائدالسلوک می پردازد و مباحثی مانند اوصاف قصْه و داستان، نوع داستان، حجم، زبان، گفتگو، شخصیت، راوی و گویندگان، زاویه دید، کنش داستانی، زنجیره مشترک بن مایه داستان ها، نتایج اخلاقی و زمان و مکان مورد کنکاش قرار می گیرد. در داستان ها و قصه های فرائدالسلوک خصوصیاتی چون تاکید بر حوادث، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیت ها، کیفیت روایت، بن مایه های مشترک و فرضی بودن زمان و مکان دیده می شود. مجموعاً 58 داستان در فرائدالسلوک وجود دارد. داستان های اصلی ابواب، بلندتر از داستان های فرعی است. گفتگو بیشتر میان اشخاص اصلی ِداستان ها برقرار می شود. اختصاصات زبانی نثر فنی قرن 6 و7 در این اثر دیده می شود. در داستان های این اثر از 289 شخصیت استفاده شده است. بیشترین شخصیت ها از حیوانات (29 درصد)، مردان و پسران (5/19درصد) و صاحبان مشاغل(14درصد) استفاده شده است. گویندگان اصلی داستان ها عبارتند از:نویسنده کتاب که 31 درصد داستان ها را نقل می کند.17درصد داستان ها توسط بهروز از شخصیت های داستانی،9درصد توسط پسر بازرگان و 5 درصد توسط قصیر از شخصیت های دیگر داستانی، نقل می گردد. راویان اصلی اغلب ناشناخته اند و جز دو داستان که راویان معینی دارد، سایر داستان ها با عباراتی مانند «شنیدم، گویند، آورده اند و اصحاب تاریخ و ارباب حکایات»روایت می شود.زاویه دیدِ داستان ها اغلب سوم شخص است.45 درصد داستان ها دارای کنش و 55 درصد فاقد کنش است،بن مایه های مشترک (دو عنصر وابسته،یک عنصر متضاد و واسطه) در این کتاب بسامد زیادی دارد. همچنین 95 درصد داستان ها دارای نتایج و توصیه های اخلاقی است و 5 درصد فاقد این امر است. تنها در 7درصد داستان ها به حوادث خارق العاده اشاره شده، 38 درصد داستان ها دارای زمان و70 درصد دارای مکان است.
گفتگو در حکایت خلیفه و اعرابی در سه روایت مثنوی، مصیبت نامه و جوامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
گفتگوی اشخاص حکایت با یکدیگر از شگردهای شخصیت پردازی است. هر گفته نشانی از گوینده خود دارد و شخصیت ها نیز با گفتگو خلق می شوند، هم چنان که سخن گفتن هر کسی نیز نشانی از طبقه اجتماعی، میزان تحصیلات و منش انسانی او دارد. بنابراین قدرت به کارگیری گفتگو در خلق شخصیت کار ساده ای نیست و از عهده هر کسی برنمی آید؛ بخصوص اگر اثر هنری به شعر باشد. در این نوشته با روش تحلیل محتوا به مقایسه عنصر گفتگو در حکایت تمثیلی «خلیفه که در کرم از حاتم طائی گذشته بود» از مثنوی مولوی و مآخذ احتمالی آن یعنی «مصیبت نامه» عطار و «جوامع الحکایات» عوفی می پردازیم تا از این طریق فرضیه خود را در برتری هنری مولوی بر مآخذی که از آنها استفاده کرده است به اثبات برسانیم و به این نتایج برسیم که گفتگو در مثنوی علاوه بر خلق شخصیت ها و بیان احساسات و عواطف و افکار آنها، نشانه شناخت درست مولانا از روحیات اقشار مختلف جامعه است؛ به طوری که در حکایت مثنوی با آن که تشخص زبانی وجود ندارد لیکن لحن گفتگوها چنان است که می توان به طبقه اجتماعی و و وضعیت روحی شخصیت ها پی برد. علاوه بر آن مولانا نیز در چارچوب این گفتگوهای نسبتاً طولانی با هنرمندی به اهداف تعلیمی خود دست می یابد.
بررسی جایگاه کنایه در داستان مرداب نوشته آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله کنایه – از بدو شکل گیری و استفاده اش توسط سقراط – تحت اشکال مختلفی خود را نشان می دهد که همگی این قالب ها در خدمت نوعی نوشتار و یا گفتار غیرمستقیم قرار می گیرند. در آثار ژید، این نوع آرایه ی ادبی اهمیت و کاربرد قابل توجهی پیدا می کند و ژید خود معتقد است که چیزی جز کنایه ننوشته است. نوع ادبی که داستان در قالب آن شکل میگیرد و پیش میرود زمینه ی مناسبی برای ارائه ی نکات دور از ذهن و عجیب است و این امر با ساختار کنایه که مبتنی بر وجود دو معنای متضاد در کلام است همخوانی دارد. در واقع، تولید یک کنایه همچون مکالمه است که فهم و درک نکات کنایه آمیز را مهم می نماید علاوه بر اینکه در این فضای گفتگویی گاه پاسخی شایسته به کنایه پرداز داده می شود که درواقع بازخورد عمل و یا گفتار خود اوست. بنا به این دلایل و نیز به علت پیچیدگی فرآیند تولید یک کنایه، این آرایه ی ادبی توجه بیشتری را می طلبد. رفتار و موضع گیری های کنایه آمیز راوی داستان هم مطالعه ی ساختار روایی و نیز چند و چون آن را مهم می نمایاند.
تحلیل عناصر داستانی الفرج بعد الشده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عناصر داستانی در کتاب فرج بعد از شدت، ترجمه حسین بن اسعد دهستانی است. این داستانها بر اساس عناصری چون موضوع، حادثه خارق العاده، شخصیت، زاویه دید، راوی، زمان و مکان، زبان و نتایج اخلاقی و درونمایه ها مورد تحلیل واقع شده اند. تعداد داستانها دویست و سی و یک مورد است که حاوی موضوعات اخلاقی و مذهبی هستند. هشتاد و شش حکایت دارای حادثه خارق العاده است که (36.44 درصد) ازداستان ها را شامل می شوند. شخصیت ها به ترتیب از میان افراد تاریخی با بسامد (86.27 درصد) انتخاب شده اند که شامل مردان و پسران (47.03 درصد)، صاحبان مشاغل با (32.62 درصد)، شاهان و وزرا با (20.33 درصد)، زنان و دختران با (4.66 درصد)، انبیا و علما با (4.23 درصد)، غلامان و درویشان با (2.54 درصد) و اشخاص نامعلوم با (1.7 درصد) می شوند، پس از افراد تاریخی، غیر انسان با (2.11 درصد) و حیوانات با (1.2 درصد) بیشترین بسامد را در میان شخصیت ها دارا هستند. راویان در این کتاب از میان شخصیت های داستانی انتخاب شده اند و غیر انسانها تنها با (0.86 درصد ) از آنها را تشکیل داده اند. غلبه زاویه دید با اول شخص درون داستانی است که صد و بیست و پنج مورد (52.52 درصد) را شامل می شود. از میان حکایات هفتاد و چهار مورد (31.32 درصد) دارای زمانی کلی هستند و هفده حکایت (7.20 درصد) دارای مکانند. زبان حکایات روان و ساده است. در بررسی درونمایه ها با غلبه مفاهیم اخلاقی و مذهبی روبه رو می شویم که پربسامدترین آنها عبارتند از: عدالت، ایثار، فداکاری و ... تقریبا تمام خصوصیات داستان های سنتی و قصه، در این کتاب قابل رویت و بررسی است.
من سطحی و من عمیق از دیدگاه پروست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوچ انگاری منفعل در بوف کور
حوزه های تخصصی:
نیست انگاری راوی در بخش اول ""بوف کور"" و وجوه تشابه آن با نیست انگاری نیچه، موضوعی است که پیش از این از سوی نگارندگان این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. در عین حال که پیروی راوی از نیچه در این اثر هدایت قابل انکار نیست، این نیست انگاری با آن چه که نیچه آن را ""نیست انگاری فعال"" معرفی می کند و در عملِ ""زرتشت"" متجلی می شود، تفاوت زیادی دارد. وجوه تمایز راوی از زرتشت را می توان در بخش دوم بوف کور - که در واقع بخش عملی نیست انگاری این کتاب است – مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
این مقاله به معرفی وجوه تمایز و افتراق ""زرتشت"" و ""راوی"" بوف کور می پردازد و ""نیست انگاری منفعل"" را به خصوص در بخش دوم این کتاب بررسی خواهد کرد و یادآور می شود که اگر چه راوی استدلال نیچه را در ذهن خود مرور کرده، آن را می پذیرد و در بخش اول کتاب، نابودی ""دختر اثیری"" را در ذهن خود می پروراند، نفوذ عمیق این دختر - که در واقع جلوه ای از دنیای ماوراست – در کنار انفعال راوی مانع از آن می شود که او بتواند در عمل، تأثیر حضور ""لکاته"" را – که نماد اجتماعی دختر اثیری است- از زندگی خویش بزداید.
ساختار روایت در لالایی های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لالایی های ایرانی بخشی از ترانه های عامیانه و ماندگار و کهن ایرانی است که ریشه در گذشته های دور دارد. سراینده ی نخستین لالایی ها بر ما معلوم نیست.اما سادگی زبان و نیز کاربردی بودن آن ها در میان مردم دوره های مختلف، یکی از رازهای ماندگاری این ابیات زیبا است. لالایی ها افزون بر آن که نوای آرام بخشی برای خواب کودک بوده اند، خود راهی برای بیان دردها و رنج های مادران نیز بوده است و این خود پیوندی میان ادبیات زنان و ادبیات کودکان برقرار کرده است. مادر کودک را هم راز خود دانسته و از نگفته های خود با او سخن گفته است. این سخنان شنیدنی هرچند که ساده بیان شده اند اما در خود ساختاری دارند که در این مقاله از دیدگاه روایت شناسانه بررسی شده است. در پژوهش حاضر نخست به بیان شاعرانگی در لالایی ها و سپس به توضیح چیستی روایت و ساختار آن و در پایان به بررسی ساختار روایت در لالایی ها پرداخته ایم. در لالایی های ایرانی همان گونه که در متن مقاله آمده است، همچون یک داستان، ساختار روایت با بخش هایی چون زمان، مکان، راوی، بازگشت به گذشته، کنش رو به اوج، بحران یا گره فکنی و گره گشایی و... دیده می شود
شخصیت و شگردهای شخصیت پردازی سعدی در"" گلستان
حوزه های تخصصی:
قصّه و داستان، از قدیم در میان مردم رایج و مورد توّجه آنان بوده است. انسان ها، در تمام ادوار، از گذشته ـ یعنی آن هنگام که شب ها در کورسوی روشنایی نور شمع، به قصّه های به ظاهر ساده و بیش تر تخیلی که سینه به سینه نقل شده بود، گوش میکردند ـ تا امروز ـ که پیچیده ترین آن یعنی «رمان» ها را میخوانند ـ در زوایای اطوار شخصیت ها و قهرمانان آن ها، از گیاهان و جانوران گرفته تا آدم ها، به تماشای زندگی و برخورد با زندگیهای گوناگون مینشینند و از آن، درس و عبرت میگیرند. در واقع، قصّه به اندازة تاریخ، در تهذیب و تربیت آن ها، نقش دارد. حتّی بیش از تاریخ. زیرا عوالمی که در قصّه برای انسان تصویر میشود و معرفتی که در دنبال کردن سرگذشت قهرمانان آن از فرهنگ و جزئیات دیگر، عاید خواننده میگردد، در حوصلة هیچ تاریخی نمیگنجد و همین موضوع است که موجب توجه و علاقة تمام طبقات مردم به قصّه میشود. قصّه ای که مهم ترین عنصر در پیش برد آن، شخصیت یا قهرمان آن است.
مردم به سبب اعمال این شخصیت ها به آن ها دل میبستند یا از آن ها متنفّر میشدند و این امر باعث میشد که آنان، قصّه و داستان را پیگیری کنند.
هرچه این شخصیت ها، واقعیتر و راست تر بودند، بیش تر به دل خوانندگان مینشستند. هر چه آنان، در بدی و خوبی مطلق نبودند، یعنی گاهی خوب و گاهی بد، مردم با آنان بیش تر احساس خویشی میکردند.
گاهی میشد که در قصّه، ماجرا فقط از زبان راوی بیان میشد و شخصیت ها خیلی فعّال نبودند، امّا باز هم چون روح زندگی داشت و با زندگی مردم گره خورده بود، جذّاب و شنیدنی بود.
حتّی گاهی میشد که قهرمانان و شخصیت های قصّه کاری نمیکردند، بلکه قصد و انگیزة آنان بود که قصّه را پیش میبرد. امّا باز این قصّه ها نیز برای مردم شنیدنی بود.
زیرا مردم میفهمیدند که این انگیزه است که به اعمال یک شخصیت، ارزش اخلاقی میبخشد.
بنابراین، به ترین و جذاب ترین قصّه ها، در بین مردم آن هایی بود که به ترین شخصیت ها و به ترین درون مایه ها را داشتند و به ترین شخصیت ها، آن هایی بودند که از جامعه و وقایع آن، شکل گرفته بودند.
با نگاهی به "" گلستان"" از این منظر، یعنی شگردهای سعدی در شخصیت پردازی متوجه امتیاز دیگر این اثر ارزش مند میشویم؛ ویژگیی دیگر که پرده از رازهای خرمی و جاودانگی "" گلستان"" برمیدارد.