مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
راوی
حوزه های تخصصی:
شیخ طوسی برخلاف اصطلاحات رایج رجالی، تعبیر «أسند عنه» را در شرح حال بیش از 330 نفر از اصحاب حضرت صادق(ع) و تعداد اندکی از اصحاب برخی دیگر از معصومان(ع) به کار برده است که مراد از آن معلوم نیست. این تعبیر در دیگر کتب رجالى شیعه - به جز مواردی اندک، آن هم به خاطر نقل یا تبعیت از شیخ - دیده نمى شود. علی رغم چنین چیزی، برخی این عبارت را ازجمله الفاظ توثیق و مدح راوی تلقی کرده اند. ازآنجاکه این عبارت را شیخ طوسی در شرح حال تعداد قابل توجهی از راویان به کار برده است، ضروری می نماید که در گام نخست، نظریاتی که پیرامون شیوه تلفظ عبارت «أسند عنه» و به تبع، معنای آن بیان شده است، بررسی و راستی آزمایی گردد و در مرحله بعد، مشخص شود که آیا این عبارت، می تواند بیانگر وثاقت راوی باشد یا خیر؟ این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به این یافته ها دست می یابد که اولاً، قرینه بلامعارضی نسبت به تعیّن هیچ یک از معانی برداشت شده از این عبارت وجود ندارد و صواب، آن است که گفته شود که معنای «أسند عنه» مبهم بوده و خود شیخ طوسی، بر مراد خویش از استعمال این عبارت داناتر است؛ ثانیاً، این عبارت نمی تواند هیچ دلالتی بر توثیق یا حتی مدح راوی داشته باشد.
کارکرد جملات معترضه عربی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث جملات معترضه از مباحثی است که در دو حوزه ی بلاغت و دستور زبان مطرح می شود ولی قرار گرفتن آن تحت عنوان حشو، بار معنایی منفی به آن داده و موجب شده – تاکنون به گونه ی بایسته – مورد توجه واقع نشود. پژوهش حاضر با رویکردی نوین به این مبحث در اثرِ ادبی– تاریخی نفثه المصدور اثر شهاب الدین محمد خرندزی نسوی پرداخته و کوشیده ضمن کشف کارکردهای آن ها، ارتباط این جملات را با متن روشن کند. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوه ی سندکاوی بررسی شده اند. نتیجه نشان می دهد جملات معترضه به طور کلی و جملات معترضه عربی به طور اخص در نفثه المصدور، علاوه بر تقویت جنبه های عاطفی متن و افزایش قدرت رسانگیِ زبان، در بیست و چهار کارکرد در متن بکار گرفته شده اند. قابلیت تعمیم پذیری این کارکردها به دیگر متون ادبی و لزوم تغییر و اصلاح نگرش در باره این گونه جملات از دیگر نتایج این پژوهش است.
روش شناسی مقریزی در سنجش و گزینش داده های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به چیستی روش تقی الدین علی مقریزی (م 845 ق) در گزینش و پالایش داده های تاریخی پاسخ می گوید و می کوشد با عرضه چارچوبی برای گزینش و روش مورخان، به بررسی آثار وی بپردازد. با توجه به فراگیری روش حدیثی نزد مورخان اسلامی سده های پیش از مقریزی، روشن می شود که او نیز برای کشف روایت صحیح، به بررسی آن در دو محور اساسی راوی و روایت می پرداخت و در گزینش روایت ها، به گرایش های راویان، ویژگی های فردی و شخصیتی آنان توجه می کرد؛ زیرا این ویژگی ها، مستعد آسیب رسانی به درستی روایتَند. او در اعتبار روایت ها، به اخبار واحد، مشهور و شاذ اعتنا می کرد و می کوشید با پرداختن به بررسی سند روایت و شخصیت راویان و محتوای آن، مواد شایسته ای را در این زمینه فراهم آورَد.
جامعه شناسی شخصیت در رمان بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
پارادوکس زن ستیزی-زن ستایی ( بررسی همسنج«زن» در «هزار و یک شب» و «قصه های کنتر بری»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه و نقش «زن» در اجتماع و نگرش های مثبت و منفی در این باب موضوعی است که همواره، از دیرباز و پرتکرار در ادبیات شرق و غرب، از کلاسیک تا مدرن بازتاب داشته است. به ویژه امروزه با اوجگیری موج گرایش های اجتماعی زن مدار و فمینیستی و تسرّی آن به حوزه ادبیات، سخن در باب تلقی های یکسویه نویسندگان آثار ادبی و فراتر از آن دیدگاه های زن ستیزانه، بیش از پیش محل بحث و پژوهش است. مقاله حاضر با رویکردی به این مهم، در میان آثار کلاسیک ادبیات جهان، هزار و یک شب از مشرق زمین و قصه های کنتربری اثر جفری چاسر داستانسرا و شاعر شهیر انگلیسی از غرب را به دلیل تناسب زمانی، سبک ادبی و مشابهت بستر اجتماعی روزگار خلق دو اثر، برگزیده و مؤلفهء «زن» را در آن ها مورد بررسی تطبیقی و همسنجی قرار داده است و در پایان به دریافت دیدگاه هایی کمابیش مشترک با دامنه ای پارادوکسیکال از مفاهیم زن ستیزانه- زن ستایانه در دو اثر مذکور، منجر شده است
ارزیابی تأثیر تشیع راویان در نقدهای رجالی اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
۱۷۳-۱۹۶
حوزه های تخصصی:
عدالت محوری و پرهیز از هر گونه تعصب باید از مهم ترین اصول در نقد و بررسی متون باشد. اما آیا این اصل در نقدهای رجالی مورد توجه قرار گرفته است؟ و یا در این بخش تعصبات مذهبی کارگر بوده و مانع حقیقت گویی برخی از رجالیان شده است؟ این مقاله با هدف ارزیابی تاثیر شیعه بودن راویان در نقدهای رجالی اهل سنت در کتب رجالی معتبر آن ها و با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده، و با شواهد متعدد بیان می دارد که بسیاری از نقدهای رجالیون اهل سنت، درباره راویان شیعی مذهب با جهت گیری مذهبی و تعصب فرقه گرایانه و ضد شیعی صورت گرفته و ثابت کرده است که نزد برخی رجالیون اهل سنت، تشیع برای راویان نوعی ضعف به شمار آمده و در موارد بسیاری حتی بر وثاقت و صلاح و عدالت راویان سایه انداخته است.
تاثیرگذاری زاویه دید بر شبکه های ارتباطی در ادبیات داستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روایت شنو (مخاطب) از عناصر لاینفک هر متن روایی (داستان) است. در بسیاری از روایت ها فقط یک روایت شنو وجود دارد، اما روایت های بسیاری نیز وجود دارند که روایت شنوهای آن ها بی شمار است. نکته جالبی که ما را به انجام این پژوهش برانگیخت، جنبه های متمایز کننده راوی از روایت شنو با تکیه بر زاویه های دید در ادبیات داستانی است. بسته به زاویه دید داستان بین راوی و روایت شنو از جهات اخلاقی، عقلانی، عاطفی، جسمانی و اجتماعی تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال در داستان مسخ روایت شنو بر خلاف راوی هرگز به حشره ای غول آسا تبدیل نمی گردد (تمایزجسمانی)، در رمان «سقوط» به قلم آلبرکامو همگام با سیر روایت همدلی راوی با روایت شنو کمتر می شود، همچنان که هر خواننده ای (روایت شنو) از سنگ دلی راوی «بچه مردم» به خشم می آید (تمایز عاطفی). «بنیاجی» راوی رمان خشم و هیاهوی فاکنر در مقابل روایت شنوِ داستان از عقل سلیم برخوردار نیست (تمایز عقلانی). پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای با شاهد مثال هایی محدود (اما دقیق) به بررسی تاثیر زاویه دید بر شبکه های ارتباطی راوی، روایت شنو، کنشگران و عناصر تمایزدهنده آنها می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در زاویه دید اول شخص، دایره کنش های ارتباطی بین راوی و روایت شنو بیشتر از گونه زاویه دید سوم شخص است.
بررسی روایت شناختی روح العاشقینِ شاه شجاع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روح العاشقین شاه شجاع اثری غنایی از نوع ادبی ده نامه هاست که بین قرن های هفتم تا دهم هجری رواج گونه ای داشته است. این نوع ادبی عاشقانه، از ترکیب مثنوی و غزل ساخته شده و مجموعه 10 نامه است که عاشق و معشوق به هم می فرستند. به طور معمول در هر نامه مطلبی طرح می گردد؛ ابراز عشق و طلب عشق در نامه های اول طرح می شود و در بخش میانی با طلب رحم و گاه تهدید از سوی عاشق ادامه می یابد که در پاسخ آن نامه های واکنشی معشوق با مفاهیم ردّ عشق فرستاده می شود. کنش های نرم شدن دل معشوق از نقش مایه های مایل به پایان روایت است که منجر به کنش وعده یا مژده وصال می شود و سرآخر به وصال می انجامد. در این مقاله، پس از بررسی روایت و راوی در مباحث روایت شناسی، به تحلیل روایی روح العاشقین پرداخته شده و در پایان این نتیجه حاصل آمده است که ساختار روایتی روح العاشقین با پی رفت های تودوروف همخوانی ندارد و الگویی سراسر متضاد با آن را می سازد. دیگر اینکه این منظومه از مدل تلفیقی درونه گیری-زنجیره سازی در دو پی رفت موجودش استفاده کرده است. و در نهایت، از آنجا که در میان سرایندگان ده نامه های موجود ادبیات فارسی، شاه شجاع تنها سراینده ای است که شاه هست، مقام و موقعیت شاهانه اش بر روایت و راویگری اش سخت تأثیرگذار بوده است و در ساخت و پرداخت روایت وی بسیار دخالت داشته است؛ به طوری که کنش های خشمگین شدن، دستور دادن، سرزنش کردن که در ده نامه های دیگر از آن معشوق است از عاشق سر می زند.
اسلوب خطاب و بیان در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
55 - 74
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل اسلوب خطاب در هر متنی، موضوعی جدید و شایسته پژوهش است. مقصود از اسلوب خطاب، شیوه ها و شگردهایی است که گوینده/راوی مخاطبان و شخصیت های متن را از طریق آنها مورد خطاب قرار می دهد و با آن ها گفتگو می کند. خطاب در اینجا اعمّ از خطاب مستقیم و رودرروی با مخاطب است، بلکه هر نوع شیوه روی آوری به شخصیت ها و مخاطبان درون متنی و برون متنی را در بر می گیرد. این پژوهش، شیوه ها و شگردهای خطاب را در شعر حافظ بررسی و تحلیل می کند؛ یعنی بازکاوی این موضوع که در شعر حافظ، مخاطبان و شخصیت های مختلف به چه طریقی مورد خطاب قرار می گیرند و شاعر با هر کدام از چه فاصله، زاویه و جایگاهی سخن می راند. برای این منظور ابتدا درباره انواع مخاطب در شعر حافظ با توجه به مقام فکری و اجتماعی آن ها بحث کرده، سپس شگردها و تکنیک های هنری شاعر را در خطاب به این مخاطبان با در نظر داشتن اندیشه شعری او توصیف و تحلیل نموده ایم.
بررسی کارکرد راوی در رمان همه چیز فرو می پاشد اثر چینوا آچبه از منظر روایت شناسی پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
69 - 89
حوزه های تخصصی:
تصویر ارایه شده از سرزمین های تحت سلطه در نوشتههای نویسندگان غربی، همواره نظر ورزانه و یک جانبه بوده است. در این راستا، ارائ? تصویری صحیح از این سرزمین ها برای باز پس گیری عزت از دست رفت? بومیان، از اهداف ادبیات پسااستعماری است. رمان همه چیز فرو می پاشد اثر چینوآچبه تلاشی در این زمینه است. مقال? حاضر، با معرفی روایت شناسی پسااستعماری که به پیوند عناصر روایت و مفاهیم پسا استعماری توجه دارد، به بررسی رابط? زاویه دید با استعمار زدایی در این رمان می پردازد. برای این منظور، این جستار با استمداد از روایت شناسی ژرارد ژنت که در آن زاوی? دید به دو بخش کانون دید و راوی تقسیم بندی می شود، نشان می دهد چگونه آچبه توانمندی های راوی برون داستانی را همچون وثوق بالا، تسلط بر اثر و... در خدمت هدف خود قرار می دهد. به عبارت دیگر، انتخاب این راوی موقعیت هایی را برای تحقق هدف نویسنده در اختیار وی قرار می دهد که با انتخاب راوی دیگری ممکن نمی شد.
جمالزاده و راوی چند چهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندگونگی سازه های فاصله ای راوی از روایت در ادبیات داستانی (با تکیه بر نظریه شلومیث ریمون کنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راوی در یک متن (داستانی یا غیرداستانی) ممکن است از رویدادهای روایت شده، شخصیت های ارائه شده و روایت شنو، کم و بیش فاصله داشته باشد. اگر چه انتظار ما از ادبیات داستانی این است که گونه روایت آن از نوع متعاقب (روایت رخداد ها بعد از حدوث) باشد، اما تفحص در سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایی شلومیث ریمون کنان نشان می دهد که همیشه این گونه نیست. در رمان آرزوهای بزرگ به قلم چارلز دیکنز، راوی در ابتدای داستان فاصله بسیار زیادی با حوادث دارد، در حالی که در انتهای داستان دقیقاً در بطن حوادث است، همچنین بالزاک در رمان باباگوریو در وصف خانم واکور می گوید: «خانم واکور با نام خانوادگی پدری دوکن فلان پیرزن عجیبی است که سالهاست در پاریس پانسیون دارد». مگر داستان قبلاً اتفاق نیفتاده؟ پس چرا راوی می گوید خانم واکور الآن که روایت شنو مشغول خواندن متن است، هنوز هم در پاریس پانسیون دارد؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای با تکیه بر نظریه فواصل روایی شلومیث ریمون کنان در صدد است تا به بررسی سازه های فاصله ای راوی از روایت در ادبیات داستانی بپردازد و با شاهد مثال هایی محدود (اما دقیق) و با تکیه بر اصول علمی سازه های فاصله ای بین راوی و روایت را کشف کند.
مبانی رجالی محدث نوری در اعتبارسنجی روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت آثار محدث نوری از جهت اثرگذاری بر آثار معاصران او و نیز نوآوری های ایشان در آثارش از نظر موضوع یا شیوه نگارش بررسی مبانی حدیثی در دیدگاه ایشان خصوصاً در کتاب مستدرک الوسائل ضرورت می یابد. مبانی فکری- اعتقادی محدث نوری به دو دسته کلی مبانی رجالی و مبانی مصطلح الحدیثی تقسیم می گردد که در اینجا به مبانی رجالی ایشان در اعتبار سنجی روایات می پردازیم. مبانی رجالی محدث نوری شامل: اعتقاد به: وثوق صدوری احادیث، وسعت گسترده الفاظ دال بر وثاقت، اعتبار قول رجالی از باب حجیت مطلق ظن رجالی، حجیت مطلق توثیق متاخران، حجیت تزکیه راوی در حق خودش، حجیت حکم ابن ولید به صحت طرق در توثیق راویان، لزوم احراز وثاقت مشایخ اجازه، عدم اعتبار ضعیفات ابن غضائری، دلالت واژه " صحیح الحدیث " بر وثاقت راوی، صحت حدیث قدما بر پایه وثاقت راویان می باشد.
منظر کوه، کوه راوی چیست؟
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
3 - 3
حوزه های تخصصی:
کوه حوضه آبریز دشت های پایین دستی است که با جذب و هدایت باران، آب های زیر زمینی و رودخانه ها را تغذیه می کند. ساکنان کوهپایه ها، به وضوح نقش کوه را در فرایند زندگی و حیات خود لمس می کنند، پس بیهوده نیست اگر به کوه به عنوان ولی نعمت خود نظر کنند. کوه، حس عظمت و شکوه را در انسان زنده می کند. درک فضای کوه، چه از خارج و به مثابه ابژه، و چه از فراز کوه و در نقش سوژه، همواره با فهمی از شکوه مقارن می شود. برای درک مفهوم باشکوه و عظیم، بهتر از کوه شاید نتوان مصداقی یافت. کوه، صحنه مواجهه با نهایت هستی است. تاریخ فرهنگ و ادیان آنگاه که در صدد بر می آید تا از مکاشفه پیامبران و عارفان در برابر وجود بی انتها یاد کند، صحنه کوهستان را انتخاب می کند؛ جایی که صورت آن با محتوای مورد نظر انطباق زیادی دارد. برای تجربه توحید، کوهستان مقصد مناسبی است. کوه، مکان امن است. انسانی که در خطر موجودات پیرامون و دگرگونی های محیطی است، نیاز به مکانی دارد تا بر بالا یا تکیه بر دیواره آن از دسترس خطرات ایمنی جوید. برای فرار از باد و طوفان و سیل و زلزله، کوهستان مأمن خوبی است. کوه لبه تماس زمینی با آسمان است. اگر تقدیر انسان در آسمان نوشته می شود و باید رو به او داشت، کوه بهترین جایگاه برای روکردن به آسمان است. بر بلندای کوه در مرز زمین و آسمان، قدیمی ترین معابد انسان ها بر پا شدند تا در نزدیکترین نقطه به منشأ قدرت باشند. کوه، نگهدارنده زمین است. در گردش زمین، بیم آن می رود تا چگالی سطح زمین در اثر دَوَران کره از هم بپاشد. کوه ها همچون میخ هایی عمل می کنند که پوسته زمین را به هسته آن متصل نگه می دارند. این تعبیرات بسیار دامنه دار است. تاریخ و فرهنگ انسان ها در مواجهه با کوه خوانش های گوناگونی از آن ارائه داده اند که ترکیب آنها به شخصیت پردازی امروز کوه منتهی شده است. آنچه ما به نام منظر کوه فهم می کنیم، ادراکاتی است که در مواجهه با کوه به دست می آید. قرار گیری در برابر کوه یا بر بالای آن توأم با خاطره هایی که نسل های گذشته در مواجهه با کوه تجربه کرده اند، شخصیتی یگانه را برای ناظر تعریف می کند که منظر کوه است. منظر کوه از نعمت، شکوه، توحید، امنیت، عبادت و ایمنی روایت می کند. کوه برای انسان تاریخی راوی هویتی مرکب و یگانه است که زندگی در پای آن، همه آن صفت ها را به یاد می آورد. زیستن در چنین فضایی برای انسان، همنشینی با چنان شخصیتی است که آرام می دهد. انسان تاریخی در ایران که تجربه چنین همنشینی را دارد، کوه را تحلیل نمادین نمی کند، بلکه هستی آن را به مثابه «منظر» می فهمد. کوه راوی یک هستی است.
«بررسی عنصر روایتگری در مرزبان نامه»
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که مرزبان نامه، یکی از امّهات آثار تعلیمی کهن پارسی است، به سبب شیوه ی روایت گری و بعد تعلیمی از جایگاه ویژه، برخوردار است. این مقاله سعی دارد به تحلیل جایگاه راوی در روایت و داستان های مرزبان نامه بپردازد. در این مبحث، نشان داده شده که روایت گری در مرزبان نامه با یک راوی صورت نگرفته است. راوی کسی است که قصّه از زبان او نقل می شود. این راوی می تواند به طور آشکار یا پنهان در قصّه حضور داشته باشد. راوی هر روایت در سطحی ویژه قرار می گیرد، در نتیجه برای روایت شنو نیز می توان سطوحی را در نظر گرفت (در حقیقت روایت شنوها در هر روایت متفاوت اند). زیرا هر روایت همان طور که راوی دارد، ناگزیر در مقابل روایت شنو (مخاطب) نیز دارد. روایت شنو با خواننده ی داستان متفاوت است. همچنین راوی نسبت به چگونگی حضور در داستان، می تواند درون داستانی یا برون داستانی باشد و از طرف دیگر راوی بر اساس نسبتی که با داستان دارد، دخیل در داستان یا جدا از داستان است.
بررسی تطبیقی شرایط نقل حدیث از دیدگاه دانشمندان شیعه و اهل سنت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پذیرش و صحت فرایند نقل حدیث، شرایطی دارد که برخی از آنها به راوی حدیث و برخی دیگر به چگونگی ادای حدیث بر می گردد. برخی از شرایط راوی مانند اسلام، عقل، تمییز، وثاقت و ضبط مورد اتفاق همه صاحب نظران اعم از شیعه و اهل سنت است، ولی برخی دیگر مانند بلوغ، ایمان، عدالت، رشادت، حریت، معروفیت در نسب، سلامت لغت، قدرت بر نوشتن، مذکر بودن، فقاهت، علم به عربی، علم به معنای خبر، عدم قرابت راوی با مروی عنه، زیادی روایت راوی، عدم مخالفت راوی با حدیث و ... مورد اختلاف است. در شرایط چگونگی نقل حدیث نیز اختلاف فراوانی وجود دارد، ولی تنها شروط الزامی در راوی حدیث: اسلام، عقل (در حال نقل فقط)، وثاقت و ضبط است. همچنان که در چگونگی نقل حدیث دعایی نیز تنها ذکر نص حدیث معتبر است و اشکالی در حذف اسناد روایات و تقطیع روایات و نقل از روی نوشته در صورتی که به فهم حدیث ضرری نزند، وجود ندارد.
بررسی و تحلیل داستان شیر، روباه و الاغ کلیله و دمنه از دیدگاه روایت شناسی لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه مشتمل بر مجموعه روایت هایی است که قهرمانان اصلی آن یعنی حیوانات دارای نقش و صفات انسانی هستند. همین ویژگی کلیله و دمنه بستر مناسبی جهت بررسی و تحلیل ظرایف و دقایق داستان های آن از منظر روایت شناسی ایجاد می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روایت شناسی لینت ولت به بررسی روایت «شیر، روباه و الاغ» کلیله و دمنه برگردان آگیتا محمدزاده پرداخته، نشان می دهد قصه های کلیله و دمنه که یک راوی انتزاعی برای باوراندن و القای پیامی خاص به مخاطبان کودک و نوجوان، آنها را تولید می کند، به مثابه یک گفتمان معنادار است که در آن یک برنامه روایی مشخص شکل می گیرد و به طورکلی بر آن است تا تبیین کند؛ «نقش راوی انتزاعی در بازگویی این داستان ها به چه شکل بوده است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود؟». نتایج حاصل بیانگر آنست که؛ راوی انتزاعی با لایه لایه کردن متن نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورده که موجب القای ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن مخاطب انتزاعی به باوری اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی می شود.
خوانش نمود زمان در رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مؤلفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است .
بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
169 - 194
حوزه های تخصصی:
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
نکاتی نویافته درباره هویّت راوی و زمان تألیف حماسه یتیم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
91 - 121
حوزه های تخصصی:
یتیم نامه ، حماسه منثوری است که برای مدّت ها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل «داستان حسین کُرد شبستری» زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نه تنها پیکره متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات مرتبط با یتیم نامه نیز هیچ بحثی در شناسایی هویّت داستان پرداز آن ارائه نشده است. بر کنار از این موضوع مهم، در زمینه نسبت زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه یا قاجار، دو دیدگاه به صورت تبیین نشده و کلّی بیان شده که روشمند و مطلوب نبوده است. پژوهش حاضر، با توجّه به این فقر شناخت، در دو بخش به روش استقرایی و بر اساس جمع بندی اشارات و برآیندهای موجود در دست نویس های یتیم نامه ، ابتدا درباره هویّت فرضی داستان پرداز این حماسه به روشنگری پرداخته و سپس دلایلی را در انتساب قطعی زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه ذکر کرده است.