مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
راوی
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستان هایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارش دهنده صرف بسنده کرده است. شایع ترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعه ای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود می کند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بی کم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است.
در مواردی دیگر نویسنده نقش فعال تری برای خود قائل می شود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثه ای خاص، می نشیند و گاه با پرسش هایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامی دارد، سپس شنیده های خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده می شود- ثبت می کند و به ظاهر و بی واسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال می دهد.
از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی می پردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطه ای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل می شود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمی گیرد.
استفاده از تکنیک های یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان می شود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهره مندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهره مندی از پدیده فرافکنی، به طوری که نویسنده را قادر می سازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
مقایسة دیدگاه های رجالی ابن غضائری و نجاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن غضائری و نجاشی از عالمان رجالی دوران متقدم به شمار می آیند که آرایشان در میان عالمان دوران متأخر تأثیر انکارناپذیری داشته است. ابن غضائری به دیدگاه های رجالی محدثان قم به ویژه در عرصه جرح و تضعیف راویان به نوعی وابسته بوده و تحقیق و بررسی انگاره های رجالی شان از وجود نوعی همگرایی بین آنان حکایت دارد. این نکته به ویژه از رهگذر توصیف و معرفی راویان در کتاب الرجال او به دست می آید. از سوی دیگر، همکاری نجاشی با ابن غضائری و بهره گیری هر دو از مشایخ و محدثانی مانند حسین بن عبیدالله غضائری، پدر ابن غضائری، بیانگر وجود دیدگاه مشترک در سیره رجالی آن دو است. افزون بر وجوه دیدگاه مشترک در موارد نسبتاً قابل توجه، به طور خاص می توان از تأثیرپذیری نجاشی از ابن غضائری نیز سخن به میان آورد. مقایسه دیدگاه های این دو عالم رجالی بر اساس دو اثر ماندگار آن ها، مشی اجتهادی و نه حس و مشاهده را در تبیین جنبه های رجالی راویان نشان می دهد. در کنار این دیدگاه های مشترک، همچون آرای محققانه، مخالفت با برخی اقوال محدثان قم، تفاوت بین ثقه بودن راوی و حدیث آن ها، استناد به نظریه مشهور اصحاب در جرح و تعدیل راویان، از جمله مشترکات به شمار می آید. البته نمونه هایی روشن از تمایزات و تفاوت ها در آرای رجالی ابن غضائری و نجاشی قابل توجه است، مثل غلظت و سختگیری ابن غضائری در ابراز رأی رجالی ـ که تحت تأثیر باورهای رجالی محدثان قم شکل گرفته است ـ در مقایسه با آرای معتدل تر نجاشی حتی در جرح راویان.
کارکرد روائی فراراوی در داستان «حضرت آدم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی کنش گفته پردازی در روایت «حضرت آدم» از کتاب «قصه های قرآن» است. تلاش این است تا نشان دهیم نقش فراراوی در بازگویی این داستان به چه شکل است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود. برای تحلیل این قصه، از طرفی با مدد گرفتن از روش روایت شناسی «لینت ولت» سطوح مختلف داستان را که هم وجوه انتزاعی و هم وجوه ملموس آن را دربر می گیرد، تجزیه کرده، فراراوی، راوی، کنشگران و مخاطب را نشان می دهیم و از سوی دیگر، با سود جستن از روش نشانه ـ معناشناسی «گرمس» به بررسی تولید معنا از طریق کشف پیرنگ، موقعیت های روایی و طرح واره کنشگران یا نحو روایت می پردازیم.
این الگوها علاوه بر مشخص کردن سطوح مختلف روایت، فراتر از یک تحلیل ساده عمل کرده و جایگاه کنشگران و نقش آن ها را به صورت ویژه نمایان می سازند. در ضمن استفاده از لایه لایه کردن متن یکی از فنون روایی است که باعث می شود نویسنده بتواند نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورد. در یکی از این لایه ها، فراراوی قرار گرفته است که نقش قابل توجهی در القاء ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن فرامخاطب به باوری اجتماعی، فرهنگی و مذهبی ایفا می کند. این الگوها علاوه بر در نظر گرفتن تمام وجوه یک متنِ روائیِ ادبی، می توانند فراتر از یک تحلیل روائی ساده رفته و ایدئولوژی اثر، بافت اجتماعی ـ فرهنگی آن و همچنین میزان دریافت این متن بوسیلة خواننده را دربر گیرند.
بررسی کارکرد راوی اوّل شخص در امر روایتگری رمان دا
حوزه های تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
پیش درآمدی بر مطالعة روایت و روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روایت شناسی که از عمر آن بیش تر از چند دهه نمی گذرد، نظریه پردازان روایت را وسیله ای جهت انتقال دانش و معرفت دانسته و دامنة آن را بسی گسترده تر از قبل تعریف کرده اند. این شاخه از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال و انواع راوی و مطالب دیگر است و به عنوان نظریه ای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است، هرچند بررسی های قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای ارسطو را نیز از آثار مربوط به علم روایت و روایت پژوهی می توان دانست. در این مقاله هدف ارائه تعریفی از روایت، ماهیت، کارکرد و پیشینة تاریخی آن به همراه معرفی برخی نظریه پردازی های جدیدی است که در چهارچوب آن می توان انواع روایت را بررسی کرد.
نقش قصه گو در پردازش قصه های عامیانه آمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تحلیل علمی جلوه های گوناگون ادبیات عامه موجب درک شایسته تر ماهیت، عناصر سازندة درونی و عوامل تأثیرگذار در پردازش فرهنگ شفاهی می گردد. قصه گویی یکی از کهن ترین اشکال ادبیات شفاهی است. در روزگاران کهن، قصه گوها تاریخ، سنت، مذهب، آداب، قهرمانی ها و غرور قومی را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کردند. اصولا قصه زمانی شکل می گیرد و عینیت می یابد که از زبان راوی نقل شود. قصه گو یا راوی خواه ناخواه خویشتنِ خویش را در قصه می بیند و برای جلب نظر شنونده یا خواننده، از ذوق و هنر خویش برای تبیین هرچه بیشتر قصه کمک می گیرد. این عوامل موجب ایجاد تغییراتی در ساختار و محتوای قصه می شود.
پژوهش حاضر به نقش قصه گو در شکل گیری قصه می پردازد و درپی یافتن دلایلی است که سبب می شود قصه گو در روند قصه تغییراتی پدید آورد. نکته ای که توجه نگارنده را هنگام ضبط و گردآوری قصه های آمره طی دو دهه به خود جلب کرده، وجود روایات متعدد یا متفاوت از قصه ای واحد به سبب تعدد قصه گویان و تصرف آنان در قصه است.
اولویت بندی شایستگی ها و ویژگی های کارکنان نهاد های انقلابی با رویکرد ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موزه های دفاع مقدس یکی از مهم ترین نهاد هایی هستند که در عرصه ی اشاعه ی فرهنگ و ارزش های والای دفاع مقدس فعال می باشند. با توجه به اینکه راویان، رکن اصلی این مجموعه ها را تشکیل می دهند، مشخص بودن شایستگی ها و ویژگی های راویان، به عنوان رکن اصلی نقش به سزایی در موفقیت این نهاد ها دارد. به همین منظور، مقاله ی پیش رو، به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکردی توصیفی پیمایشی سعی دارد تا به تعیین و رتبه بندی شایستگی ها و ویژگی های راویان این موزه ها بپردازد. در همین راستا، با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن با استفاده از روش های پیش آزمون و آلفای کرونباخ (به میزان 91/0) تأیید گردیده است، نسبت به گردآوری و تحلیل داده ها بپردازد. داده های مورد نیاز، از میان خبرگانِ این عرصه جمع آوری و تحلیل شد. پس از تعیین ویژگی های کارکنان، رتبه بندی آنها با استفاده از آزمون فریدمن صورت گرفت. نتایج نشان می دهد: این نهاد ها برای برنامه ریزی منابع انسانی خود بهتر است به ترتیب به شاخص های مربوط به مؤلفه های علایق و ارزش های کاری، دانش، مهارت ها و توانمندی ها توجه نمایند.
مکانیسم زبان و عناصر روایی در بیان کرامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا از مباحث مهم در سبک شناسی زبان عرفان است. کرامات اولیا از آن جا که متعلق به جهانی پیچیده و وصف ناپذیرند، راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی می کوشد تا در قالب نقل روایاتی به بازسازی عالم لایُدرَک و لایُفهمِ کرامات بپردازد و این دیگر به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند به صحنه رؤیت شده شکل ببخشد. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات و تفاوت باور به مسأله کرامات با خرافه پرستی و پرهیز از خلط میان این دو، ابتدا با ذکر شواهدی از مقامات عرفانی، به تحلیل پاره ای از شگردهای روایی و تأثیر آن در حقیقت مانندی کرامات بپردازد و سپس گرایش زبان این گونه روایات را از تمثیل به استعاره بازنمایی کند. برآیند این پژوهش آن است که راوی به نسبت هنر روایتگری خویش، می کوشد با بهره گیری از انواع شگردهای روایی، کرامات شگفت آور را باورپذیر و حقیقت مانند جلوه دهد؛ ولیکن این کوشش در ادوار بعد به موازات انحطاط تصوف و آشفتگی های سیاسی-اجتماعی، به سستی و ابتذال در زبان و محتوا می گراید؛ چنانکه تدریجاً از زبان ساده و تمثیلی مقامات عرفانی در ادوار آغازین تصوف فاصله گرفته و به زبانی بیمارگون و استعاری در ادوار بعد بدل می گردد؛ اما نه استعاره های لفظی و زبان رمزی و نمادین که ناشی از نارسایی زبان در بیان تجارب عرفانی است؛ بلکه کاربرد استعاره های مفهومی در سطحی گسترده در جهت اهداف و منافع گوناگون.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی جنبه های روایی در داستان کوتاه «وهمناک» اثر «موپاسان» (Les aspects narratifs dans Horla de Guy de Maupassant)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موپاسان به منظور خلق قصه های وهمناک، از شیوه های گوناگونی استفاده می کند. در راستای کاشتن بذر تردید در ذهن مخاطبش، او تلاش می کند تا جایی که امکان پذیر است واقع گرایی را به مرزهای واقع نمایی نزدیک نماید. این عمل بدین منظور است که مخاطب داستان پس از فراغت از خواندن قادر نباشد پاسخی قانع کننده برای سوالاتی بیابد که مربوط به حوادث رخ داده در جریان شکل گیری قصه می باشند. در این مقاله سعی می گردد تا با الهام گرفتن از الگوی طرح فراگیر روایی گرمس، روش های مورد استفاده ی موپاسان به منظور خلق معنای ترس در داستان کوتاه وهمناک هورلا معرفی گردند.
شیوه قصه گویی در سمک عیار و مقایسه آن با سه داستان عامه عیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برآن است تا شیوه قصه گویی را در داستان سمک عیار، با سه داستان عامه داراب نامه بیغمی، ابومسلم نامه و اسکندرنامه نقالی بررسی و مقایسه کند. برای این کار با استفاده از الگوی چتمن، میزان مشارکت راوی در داستان سمک عیار و همچنین برخی از ویژگی های سبکی خاص در این اثر (زبان و فضای عامیانه و طنز و مطایبه) تحلیل و با آثار دیگر مقایسه می شود. نتایج نشان می دهد مشارکت و حضور راوی هنگام وصف مکان، خلاصه های زمانی و وصف اشخاص در سمک عیار و داراب نامه پررنگ تر از دو اثر دیگر است. همچنین شیوه مشارکت قصه گو در داستان سمک عیار گزاره های قالبی آغازین، گزاره های قالبی بین متنی و میان متنی متفاوت تر از داراب نامه، ابومسلم نامه و اسکندرنامه نقالی است. البته از این نظر می توان شیوه داراب نامه را حدفاصل شیوه سمک عیار و ابومسلم نامه و اسکندرنامه قرار داد.
معرفی نسخة فارسی حماسة منثور بطّال نامه و برخی ویژگی های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین جایگاه و تأکید بر اهمیت شناخت حماسه بطّال نامهدر ادب فارسی، نخست به معرفی کوتاهی از این حماسه، موضوع و پهلوان بنام آن پرداخته است؛ سپس سابقة حضور بطّال نامه در ادب ترکی، تازی و فارسی بررسی و کارنامه ای از مشخصات نسخه های پرشمار و چندگانة بطّال نامهتشریح می شود. در ادامه دربارة راوی احتمالی این حماسه سخن به میان آمده است و در بخش پایانی، نسخة فارسی این روایت، معرفی و برخی ویژگی های آن تحلیل می شود.
بررسی و تحلیل سندی احادیث طبی در بحارالانوار براساس مجلد 59(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتبارسنجی سندی روایات طبی، به علت پیوندی که با سلامت جسم و روح دارد، مسئله اصلی این مقاله است و هدف از آن، روشن سازی میزان نقش معصومین در این قبیل احادیث است؛ چه بسا سخنان صحیحی که ناقل آن معصوم نیست. الگوی معیار در این مقاله، ابواب طب بحارالانوار است که شامل 842 حدیث در حوزه پزشکی است. مجلسی این مجموعه حدیثی را عمدتاً از کتب معروف و مورداعتماد و بعضاً غیرمعروف و غیرقابل اعتماد جمع آوری کرده است. عواملی چون ضعف راویان، انقطاع، ارسال و حذف اسناد بسیاری از روایات طبی باعث تضعیف سندی بیش از 95درصد احادیث طبی بحارالانوار است. البته مراد از ضعف سند حدیث، جعلی بودن آن نیست، ازاین رو شایسته است احادیث طبی بحارالانوار از لحاظ محتوایی، موردبررسی دقیقی قرار گیرند.
وحدت راوی ها در رمان منِ او و خلق مضمون عرفانی (با تکیه بر مؤلّفه های پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره پست مدرنیسم نمی توان تعریف جامع و مشخّصی ارائه داد. امّا با تمام اختلاف نظرها در این زمینه، ویژگی های مشترکی هست که بر اساس آن ها، می توان اثر پست مدرن را از غیرِ آن تا حدّی شناسایی و مرزبندی کرد. رمان «منِ او» نوشته رضا امیرخانی از رمان های برجسته فارسی است که شگردهای روایی پیچیده و منحصر به فردی دارد. از ویژگی های این رمان، حضور پررنگ و برجسته مؤلّفه های پست مدرن است. شناخت و بررسی این مؤلّفه ها به درک بهتر و خوانش دقیق تر داستان کمک می کند. همچنین، سبب می شود که لایه های پنهان متن آشکار شوند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به بررسی رمان «منِ او» از رضا امیرخانی از منظر پسامدرن و اصول حاکم بر آن پرداخته شده است تا نشان داده شود که در نهایت این اصول در خدمت کدام معنا، مضمون و یا هدفی به خدمت گرفته شده اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از شگردهای فراداستان، بینامتنیت، پایان چندگانه، تداخل سبک های ادبی و فرم بدیع و نو از مؤلّفه های پست مدرن در این اثر ادبی است که تمام این موارد در نهایت با اتّحاد برقرار کردن بین راوی ها در سطوح مختلف، معنا و مضمونی عرفانی خلق کرده اند. راوی، در این داستان بسیار پیچیده است. درواقع، می توان گفت که داستان منِ او، داستان شخصیتِ یک راوی پست مدرن است که مرز میان سنّت و مدرنیته و گذشته و حال را برداشته است و تمام هستی ها و باورها را به رسمیت می شناسد.
بررسی سنت های قصه خوانی- نقالی و ساختار روایی «دایره ای» در حماسه های شفاهی بنیاد(بر مبنای مطالعة تطبیقی و موردی سنتهای نمایشی و ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب شفاهی ایران، از راویان روایات حماسی، در سده های هشتم به بعد، با نام قصه خوان و دفترخوان و در سه سدة اخیر با نام نقال یاد شده است. منبع منظومه های حماسی پس از سدة نهم نیز بیشتر روایات این قصه خوانان و طومارهای آنها بوده است. در این جستار، نسبت بین جنبة نمایشی معرکه گیری قصه خوانان و ساختار روایی این حماسه ها (بر مبنای مطالعة موردی) بررسی و این نتیجه حاصل شده که در این آثار، نوعی «ساختار دایره ای» یا «موازی» وجود داشته که ماحصل کیفیت نمایشی روایت بوده است. بدین شکل که شاعر با استفاده از کلیشه هایی خاص که در نقل شفاهی و این حماسه ها مشترک است، داستان ها را با مفاصلی به هم وصل می کند. هدف شاعر این بوده که مخاطب چند داستان را در ضمن هم دنبال کند؛ همچنان که در سنت نمایشی نیز نقال با توقف نقلی و شروع نقلی دیگر و پیوند خلاقانه بین داستان ها و ایجاد تعلیق، بیننده را جذب نمایشش می کرد.
بوف کور: زندگی نامه خودنوشت یا داستان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
67-91
حوزه های تخصصی:
بوف کور از همان زمان نگاشته شدن تاکنون با بازخوردهای متفاوت و خوانش های گوناگونی، همچون شرح، بازخوانی، نقد، بررسی، تحلیل، تفسیر و تأویل، مواجه شده است. در ارزیابی و تحلیل شماری از منتقدان از این رمان کوتاه، سه فرضیه کلیدی خودنمایی می کند که هر کدام از آن ها نیازمند بازکاوی است: برخی از منتقدان داستان را با واقعیت یا تاریخ یکسان فرض کرده اند؛ برخی دیگر داستان بوف کور را شرح احوال و قصه زندگی نویسنده (هدایت) دانسته اند؛ گروه سوم نیز راوی داستان را همان نویسنده بیرونی داستان پنداشته اند. در این نوشتار، با تکیه بر منابع پایه ای شناخت نوع ادبی داستان و تمرکز بر اصول بنیادین این گونه ادبی و عوامل درون متنی آن، مفروضات سه گانه فوق با ارایه شواهد مختلفی از آثار منتقدان مذکور نقد و بررسی می شود.
تحلیل تناسب شگردهای روایتگری با درونمایه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چراغ ها را من خاموش می کنم ، نخستین رمان زویا پیرزاد است که در فضای داستانی اقلیت دینی ارمنی می گذرد. در این مقاله، روش، طرح و شیوه های روایتگری نویسنده بررسی شده و در آن سعی شده است پیوند درونمایه با نحوة روایتگری و شگردهای مختلف نویسنده بررسی و تبیین شود. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی این نکته است که زمان می گذرد و ما تماشاگر گذر وقت هستیم. عنوان، شیوة فصل بندی کتاب و انتخاب راوی با این ژرف ساخت تناسب دارد. نویسنده برای بیان وضعیت زنان، از راوی اول شخصِ زن استفاده کرده است تا بتواند میان روند شکل گیری شخصیّت راوی با درونمایه داستان ارتباطی ایجاد کند. راوی، محور اصلی داستان است و چراغ ها را خاموش می کند اما با باقی شخصیت ها تفاوتی ندارد؛ فقط بار بیشتری بر دوش دارد و از ناچاری انتخاب شده است. کنش های راوی، همه در حوزة خانه و خانه داری است؛ توصیف های وی نیز بیشتر حالت محور هستند. مجموع این شیوه ها و شگردها برای تبیین وضعیت زنان در جامعه، رمان را اثری صادقانه و خواندنی ساخته است.
نقد کهن الگوی «پیر خردمند» در مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
98 - 81
حوزه های تخصصی:
«کهن الگو» نمایه ها و تصاویری ازلی از اندیشه های بدوی و کهن است که به واسطه ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر در ذهن آدمی انباشته شده است. همین انگاره ها بخشی از محتویات ضمیر ناخودآگاه فردی را نیز تشکیل می دهند و در این میان، «پیر خردمند» نیز یکی از مهم ترین این کهن الگوهاست که می توان گفت چهره وی، مظهر دنیای معنوی و روحانی و نمونه ای از صورت مثالی پدر در جهان اسفل است که فرد را در شرایط بحرانی و دشوار به سوی رهایی و نیکبختی رهنمون می شود. در این میان، مقامات حمیدی از آثار برجسته در مقامه نویسی پارسی است که در آن، قهرمان داستان هر بار در هر یک از مجالس با چهره ای متفاوت و ناشناس به بیان روایات شگفت انگیز می پردازد تا به این ترتیب، راوی را از تنگناها برهاند و نیازهای وی را با نوعی بزرگ منشی و صفات قهرمانانه مثبت برآورده سازد و آنگاه ناپدید شود. از این رو، با دیگر مقامات که اغلب داستان قلاشان و اوباش است، متفاوت است و حول بازگویی مفاهیم عارفانه و معنوی می پردازد. بر اساس بررسی های انجام شده به نظر می رسد کهن الگوی «پیر خردمند» در مقامات حمیدی، همواره هدف «وعظ» و «آموزگاری» را پیش رو دارد و به صورت های گوناگون از جمله «پیر روحانی»، «پیر مسافر» و «جوانمرد خردمند» ظاهر می شود که در واقع، جلوه هایی از همان پیر خردمند است.
سبک شناسی گفتمان راوی در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی ارائه ی تصویری از ماهیت راوی بوستان سعدی و به تبع آن مخاطبی است که راوی در انتظار اوست. هدف دیگر دریافتن سبک راوی بر اساس تحلیل زبانی کلام وی و پاسخ به این پرسش است که آیا راوی از جایگاهی بالا با لحنی آمرانه با مخاطب سخن می گوید یا در جایگاهی برابر با او می ایستد و دغدغه ها و تردیدهایش را در میان می گذارد؟ برای پاسخ به این پرسش از سبک شناسی بهره گرفته شده است. تحلیل سبک جمله های راوی بوستان (گفتمان راوی) بر اساس نظریه ی «وجهیت» از سبک شناس مشهور سیمپسون انجام شده است. مقاله با رویکردی زبان شناسانه به تحلیل سبک راوی و وجهیت گفته های او می پردازد و به این نتیجه می رسد: وجهیت کلام راوی مثبت است. او به راستی می داند چه می خواهد بگوید و مخاطب را به پندپذیری فرامی خواند. در این سلوک، شگرد بلاغی تمثیل بسیار مؤثر می افتد و روایتی تعلیمی تمثیلی که هدفش ارشاد و اصلاح است آفریده می شود. راوی با بهره گیری از نقش کوششی زبان، در جایگاهی بالاتر از مخاطب، وی را بر آن می دارد تا از دستورهای او پیروی نماید؛ به این امید که در سایه ی آن ها جهانی آرمانی ساخته شود. واژه های کلیدی:
معماری در ادبیات، ترس و لرز اثر املی نوتوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
357 - 376
حوزه های تخصصی:
در جامعه پسامدرن، جایی که نظام اقتصادی، افراد را به سوی مصرف گرایی می کشاند، شرکت های بزرگی تأسیس شده اند که با در دست گرفتن تولید، از جمله تولید «هنر پرفروش»، خودنمایی می کنند. این شرکت ها بیشتر در ساختمان های بسیار بلند قرار دارند، برج هایی شبیه به «یومی موتو» در کتاب ترس و لرز اثر املی نوتوم. معماری این گونه ساختمان ها با توسعه پسامدرن حاصل از پیشرفت صنعتی قرن بیستم مطابقت دارد. برج، که یکی از بارزترین شکل های معماری پیشرفته معاصر شهری است، در واقع نماد سلطه تجارت بر زندگی است. آسیای دور، جایی که داستان در آن به وقوع می پیوندد، با پیشرفت سریع اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، دارای آسمان خراش های گوناگونی شدند. با این وجود، باید اشاره نمود که روابط میان برج شهری و ترس و لرز املی نوتوم به رابطه این کتاب با ژانر به اصطلاح تجاری محدود نمی شود. چرا که در خوانش رمان در می یابیم که معماری برج، هم با ساختار روایی و هم با ساختار نوشتاری داستان در ارتباط است و حاصل آن متن- سازه ای نظام مند است. به این منظور، در ابتدا رابطه معماری و ادبیات را مرور خواهیم کرد. سپس به تحلیل کتاب ترس و لرز و نقش های عاملی معماری و عناصر آن در متن خواهیم پرداخت.