مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
فرستنده
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی کمتر متنی را می توان یافت که همچون مثنوی نسبت به موضوع ارتباط و مسائل آن این همه حساس باشد . در واقع بخشهایی از مثنوی نقش فرا ارتباطی دارد . عوامل تشکیل دهنده هر کنش ارتباطی زبانی عبارتند از : فرستنده ، پیام ، گیرنده ، زمینه ، تماس ، و رمز . هر کدام ازاین عناصر شش گانه کارکرد متفاوتی دارد که به ترتیب از این قرارند : عاطفی ، ادبی ، انگیزشی ، ارجاعی ، همدلانه و فرازبانی . در هر کنش ارتباط زبانی یکی از این کارکردها بر بقیه برتری و چیرگی دارد . در مثنوی مولوی ، که متنی از نوع ادبیات تعلیمی است ، بیش از همه کارکرد ارجاعی و انگیزشی برجستگی دارد .
مفهوم رس
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
نویسنده با ارائهی این مقاله به معرفی " رس " به عنوان واحد پیام پرداخته است. "رس" کوچکترین واحد ساختمانی پیام است که معنا را در گیرنده، پدید میآورد . عینی نبودن " رس " به طور مستقیم، عاملی شد تا از علم فیزیک و زیست شناسی برای شناسایی آن بهره گرفته شود. البته هر چند علوم ارتباطات، فیزیک و زیست شناسی در ظاهر از سه مقولهی مجزا سخن به میان میآورند اما همانندی و نقاط مشترکی در سازه های بنیادین هر یک از این سه علم وجود دارد. این وجوه مشترک به شناسایی بیشتر واحد پیام های ارتباطی کمک میکند. نویسنده، علوم پایه را کانال ارتباطی مطلوبی برای یافتن مفهوم رس میداند و به ویژهگیها و مشخصههایی برای رس به عنوان واحد پیام دست یافته است. برخی از این مشخصهها عبارتند از : تعادل سیستمهای ارتباطی بر مبنای دو مولفهی نیاز و تراکم، ارتباط خطی یکسان با محیط، انتقال فعال و غیر فعال، مسئولیت مشخص در اجزاء پیام، پیروی از قانون شکست نور، بر هم کنشی با میدان رس دیگر، پدیده ی تابش اطلاعاتی، جهش، همانندسازی و تکثیر، رابطه با رس پیشین به عنوان خاستگاه شکلگیری، دیالکتیک مبتنی بر نظم و بینظمی، ایجاد زنجیره و شبکهی رس، نیروهای درونی که در شدت تأثیر گذاری بر مخاطب موثرند، فراگرد اثر گذاری و تأثیر پذیری، ضریب تأثیرگذاری، تبدیل سازی انرژی از حالتی به حالت دیگر، برخورداری ازحرکت های موجی و حالت های بازتابی. در ضمن باید توضیح داد که نام "رس" برگرفته از ابتدای نام خانوادگی نویسنده مقاله است که در عین حال ابتدای دو واژه ی انگلیسی گیرنده و فرستنده را نیز در خود جای دارد.
نبود نقش فرستنده از نقش های الگوی کنشی گرماس در چهار رمان دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ها در انتقال درونمایه و پیام داستان هر یک نقش مشخص و معینی دارند. نقش ها بر همدیگر تاثیر می گذارند و یک مجموعه مرتبط و منسجم را ایجاد می کنند. برخی شخصیت ها، به ویژه در آغاز داستان بر چگونگی آشنایی شخصیت اصلی با هدف تاثیر می گذارند. مساله اینجاست که این نقش در داستان های دفاع مقدس نیز وجود دارد یا نه؟ آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس، شخصیت اصلی بر اساس راهنمایی، ارشاد و تحریک دیگران با هدف آشنا می شود یا مساله صورت دیگری دارد؟ قصد آن است که انگیزه رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود. این مهم، اهمیت نقش و فردیت بارز شخصیت اصلی را نشان می دهد. برای بیان این مطلب از الگوی کنشی گرماس بهره گرفته شده است؛ الگویی که ارتباط شخصیت ها را بر اساس نقش و کارکرد آنها نشان می دهد. بر اساس این الگو، شخص یا اشخاصی (فرستنده)، شخصیت (کنشگر) اصلی را به خاطر خواسته مشترکی (هدف) به ماموریت می فرستند. کنشگر اصلی در این ماموریت با کمک اشخاص همدل (یاوران) یا مخالفت و دشمنی افراد مخالف (رقبا) مواجه می شود. انجام ماموریت و به دست آوردن خواسته، نفع و نتایجی برای او، فرستنده یا دیگران در بر خواهد داشت (گیرنده). مطابق این الگو، شخصیت اصلی بر اساس همفکری یا راهنمایی فرستنده که از ضرورت و اهمیت هدف آگاه است، به ماموریت فرستاده می شود. فرستنده به دلیل آگاهی از هدف؛ از نظر فکری اهمیت شایانی دارد. در این مقاله سعی شده، پس از بیان الگوی کنشی گرماس، به این سوال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهار رمان دفاع مقدس و جود دارد یا نه؟ اگر وجود ندارد، این مهم چه تاثیری بر الگوی تفکر و اندیشه شخصیت اصلی گذاشته است؟ بر همین اساس، طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس -ارمیا، سفر به گرای 270 درجه، دوشنبه های آبی ماه و گنجشک ها بهشت را می فهمند-بررسی شده است. تطبیق الگو نشان داده است که در این چهار رمان، نقش فرستنده وجود ندارد و از نظر فکری، شخص یا اشخاصی بر شخصیت اصلی تاثیر نگذاشته اند و شخصیت اصلی بنا بر آگاهی و شناخت خود از هدف و به صورت داوطلبانه و خودجوش به ماموریت رفته است؛ به عبارتی، نقش فرستنده با شخصیت اصلی ادغام شده است و این دو نقش، یک نماینده (شخصیت اصلی) دارد. تفاوت رمان با قصه، دوره تاریخی دفاع مقدس و ماهیت هدف از دلایل این امر هستند.
نبود نقش فرستنده از نقش های الگوی کنشی گرماس در چهار رمان دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ها در انتقال درونمایه و پیام داستان هر یک نقش مشخص و معینی دارند. نقش ها بر همدیگر تاثیر می گذارند و یک مجموعه مرتبط و منسجم را ایجاد می کنند. برخی شخصیت ها، به ویژه در آغاز داستان بر چگونگی آشنایی شخصیت اصلی با هدف تاثیر می گذارند. مساله اینجاست که این نقش در داستان های دفاع مقدس نیز وجود دارد یا نه؟ آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس، شخصیت اصلی بر اساس راهنمایی، ارشاد و تحریک دیگران با هدف آشنا می شود یا مساله صورت دیگری دارد؟ قصد آن است که انگیزه رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود. این مهم، اهمیت نقش و فردیت بارز شخصیت اصلی را نشان می دهد. برای بیان این مطلب از الگوی کنشی گرماس بهره گرفته شده است؛ الگویی که ارتباط شخصیت ها را بر اساس نقش و کارکرد آنها نشان می دهد. بر اساس این الگو، شخص یا اشخاصی (فرستنده)، شخصیت (کنشگر) اصلی را به خاطر خواسته مشترکی (هدف) به ماموریت می فرستند. کنشگر اصلی در این ماموریت با کمک اشخاص همدل (یاوران) یا مخالفت و دشمنی افراد مخالف (رقبا) مواجه می شود. انجام ماموریت و به دست آوردن خواسته، نفع و نتایجی برای او، فرستنده یا دیگران در بر خواهد داشت (گیرنده). مطابق این الگو، شخصیت اصلی بر اساس همفکری یا راهنمایی فرستنده که از ضرورت و اهمیت هدف آگاه است، به ماموریت فرستاده می شود. فرستنده به دلیل آگاهی از هدف؛ از نظر فکری اهمیت شایانی دارد. در این مقاله سعی شده، پس از بیان الگوی کنشی گرماس، به این سوال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهار رمان دفاع مقدس و جود دارد یا نه؟ اگر وجود ندارد، این مهم چه تاثیری بر الگوی تفکر و اندیشه شخصیت اصلی گذاشته است؟ بر همین اساس، طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس -ارمیا، سفر به گرای 270 درجه، دوشنبه های آبی ماه و گنجشک ها بهشت را می فهمند-بررسی شده است. تطبیق الگو نشان داده است که در این چهار رمان، نقش فرستنده وجود ندارد و از نظر فکری، شخص یا اشخاصی بر شخصیت اصلی تاثیر نگذاشته اند و شخصیت اصلی بنا بر آگاهی و شناخت خود از هدف و به صورت داوطلبانه و خودجوش به ماموریت رفته است؛ به عبارتی، نقش فرستنده با شخصیت اصلی ادغام شده است و این دو نقش، یک نماینده (شخصیت اصلی) دارد. تفاوت رمان با قصه، دوره تاریخی دفاع مقدس و ماهیت هدف از دلایل این امر هستند.
تحلیل خطبة الغدیر علی منهج تحلیل الخطاب الأدبی (تحلیل خطبه غدیر به شیوه تحلیل خطابه ادبی)
حوزههای تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
واکاوی راهکارهای اثربخشی تبلیغ دینی در فضاهای مجازی و برون رفت از مشکلات پیش رو با تاکید بردیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در عصر ارتباطات، بهره گیری مناسب از رسانه های مدرن در فضای های مجازی برای تبلیغ دینی ضروری است؛ زیرا سلطه رسانه ها بر زندگی بشر، تبلیغ سنتی را با چالش جدی مواجه ساخته است. این پژوهش به شیوه توصیفی، تحلیلی و اسنادی و با تاکید بر آراء آیت الله مصباح یزدی تدوین یافته و درصدد پاسخ به این پرسش است که راهکارهای اثربخشی تبلیغ دینی در فضاهای مجازی و برون رفت از چالش های پیش رو از منظر آیت الله مصباح کدامند؟ یافته های پژوهش حاکی است که امروزه رسانه های مدرن رقیب دین، سنت ستیز، و عامل تغییر نگرش و رفتار نسل جدید شده است. ازاین رو، ورود جدی مبلغان دینی به فضاهای مجازی، به عنوان فرصتی مغتنم برای تبلیغ دین ضروری است. بدین منظور، در سه رکن ارتباطات(پیام، فرستنده و گیرنده)، پایبندی به دین و آموزه های دینی و اخلاقی، راهکار برون رفت از چالش های پیش روست. در «پیام»، پایبندی به اخلاق حرفه ای در تولید محتوای دینی جذاب و در »فرستنده»، بی نیازی ازخلق، مدارا و امانتدای و در «گیرنده»، مخاطب شناسی، رعایت سطح فهم مخاطب و اعطای بینش درست از جمله راهکارهای برون رفت از چالش های پیش رو و کارآمدسازی تبلیغ دینی در فضای مجازی است.