مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
صد سال تنهایی
حوزه های تخصصی:
"کشورهای آمریکای لاتین همواره در حال خلق سبک های هنری وادبی بوده اند و با خلاقیت خود توانسته اند فرهنگ لاتینی خود را به جهانیان بشناسانند. مردمان این سرزمین ها سعی نموده اند هیچگاه ریشه و اصالت خود را از دست ندهند و همواره در جستجوی نوآوری و ابداع سبک های جدید ادبی پیش رفته اند. در همین زمینه می توان شاهد ظهور سبک های خاصی بود که در تاریخ ادبیات این کشورها می درخشد. حدود پنج دهه اخیر دوسبک ادبی ویژه و شایان توجه با نام های «رئالیسم جادویی»و«رئالیسم شگفت انگیز» به منصه ظهور رسیده اند که نظر همگان را جلب نموده اند. این دو سبک دو شیوه فکر ی متضاد را ارائه می کنند که علیرغم این تضاد‘ عناصر«جادو» یا «شگفت انگیز» توانسته اند در کنار«واقعیت» قرار بگیرند. تنها راوی است که با دیدگاه متفاوت خود(البته در کنار فضای داستان) در هر سبک‘ آفرینشگر این دو گانگی است. بنابراین آنچه که در این تحقیق مدنظر است‘ مراجعه به بعضی متون ادبی است تا بتوان به توجیه این نامگذاری و تفاوت های موجود میان این دو سبک ادبی پرداخت . برای رسیدن به این هدف دو اثر معروف با نام های صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز Gabril Garcia Marquez و قلمرو این دنیا از آلخو کارپنترCarpentier Alego را انتخاب نموده تا بتوان به بررسی تفاوت ها ی این دو سبک مهم پرداخت.
"
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
نشانه های رئالیسم جادویی در رمان «منِ او»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین نسبت مفهوم خودآفرینی فردی با کنش سیاسی در اندیشه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنش سیاسی و انقلاب، یکی از مضمون های اصلی و مشترک در دو رمان صد سال تنهایی نوشته ی گابریل گارسیا مارکز و طوبا و معنای شب نوشته ی شهرنوش پارسی پور است. نوشتار حاضر می کوشد تا به درک و تبیین کنش سیاسی در این دو اثر بپردازد و برای فهم این معنا دیدگاه های متفکرانی چون رورتی و نیچه را مورد مداقه قرار می دهد. رورتی برای تمایز امر خصوصی از امر عمومی از استعاره ی قلم مو و اهرم استفاده می برد. در شیوه ی تفکر و زیست "قلم مو"، به امر خصوصی و خودآفرینی فردی اهتمام می شود. اما در افق فکری "اهرم"، توجه به امر عمومی، همبستگی اجتماعی و عدالت از بیشترین اهمیت برخوردار است. در این مقاله سعی بر آن است تا نشان داده شود که شخصیت های هر دو رمان اگرچه به سمت کنش سیاسی تمایل پیدا می کنند، ولی در حقیقت برآنند تا از رهگذر این کنش سیاسی، در طرحی نو که برای حیات خویش در می افکنند، به خود آفرینی فردی رسیده و از احساس شکست، تنهایی و اندوه رهایی یابند. این مقاله می کوشد تا نشان دهد این افراد با شیوه ی تفکر قلم مویی به سوی شیوه ی اهرمی حرکت می کنند، اما در نهایت در این طرح با شکست مواجه می شوند؛ چراکه عزیمتگاه این افراد به سوی امر اجتماعی و کنش سیاسی، همین حس تنهایی و اندوه است. به عبارت دیگر آنها تصور روشنی از امر سیاسی ندارند و برای رهایی از رنج درون خواهان انقلابی تام و تمام در جهان بیرون هستند.
تبیین نسبت خودآفرینی زیباشناختی فردی با کنش سیاسی در اندیشه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریچارد رورتی، فیلسوف پراگماتیست، در بنیان نهادن طرح فلسفی خود، رمان را همسنگ فلسفه و گاه در ترازی بالاتر از آن به شمار می آورد و فلسفه را همچون رمان، نوعی روایت قلمداد می کند. نوشتار حاضر می کوشد تا پاره ای از مفاهیم اندیشه رورتی در متن رمان بازخوانی شود و متن ادبی هم ارز متن فلسفی مورد کنکاش واقع شود. بدین منظور، مضمون کنش سیاسی و انقلاب، در دو رمان صد سال تنهایینوشته گابریل گارسیا مارکز و طوبا و معنای شبنوشته شهرنوش پارسی پور با ابتنای بر آراء این متفکر تفسیر می شود. رورتی برای تمایز امر خصوصی از امر عمومی سعی دارد تا از استعاره قلم مو و اهرم بهره جوید. وی بر تمایز قاطع میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی تأکید دارد و تسرّی طرح خودآفرینی فردی را به حوزه عمومی نامطلوب می شمارد. همّ این مقاله مصروف آن است تا نشان دهد که شخصیت های دو رمان مورد نظر اگرچه به سمت حوزه عمومی و کنش سیاسی تمایل پیدا می کنند، ولی در حقیقت برآنند تا از رهگذر این کنش سیاسی، در طرحی نو که برای حیات خویش در می افکنند، به خودآفرینی فردی رسیده و از احساس شکست، تنهایی و اندوه رهایی یابند؛ این افراد با شیوه تفکر قلم مویی به سوی شیوه اهرمی حرکت می کنند. اما در نهایت، همان گونه که رورتی تبیین می کند، در این طرح با شکست مواجه می شوند؛ چرا که عزیمتگاه این افراد به سوی امر اجتماعی، حوزه عمومی و کنش سیاسی، همین حس تنهایی و اندوه در حوزه خصوصی زندگی شان است. به عبارت دیگر، آنها تصور روشنی از امر سیاسی ندارند و تنها برای رهایی از رنج درون خواهان انقلابی تام و تمام در جهان بیرون هستند، که پس از شکستی تراژیک دیگر بار به عزلت و اندوه درون باز می گردند.
بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی و رمان عزاداران بیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
11 - 34
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز و عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی اختصاص دارد. در آثاری که به این سبک نوشته می شوند ترکیب واقعیت و رؤیا به صورتی انجام می گیرد که گویی این دو جزء جدانشدنی هستند. در این دو اثر، طبق شاخص های رئالیسم جادویی مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو کشور ایران و کلمبیا با توجه به اسطوره ها و باورهای بومی، خرافه گرایی و نوعی هراس ناشناخته در مواجهه با مدرنیسم توصیف شده است.