مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درپی پاسخ گویی به این پرسش بنیادین است که «مؤلفه های هویتی (دینی و ملی) مدیران شایسته تراز، در اندیشه رهبران انقلاب چگونه است؟». روش پژوهش کیفی بوده و در این پژوهش در گام نخست، کلیه بیانات مکتوب شده حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری موردبررسی قرار گرفت و در ادامه، با به کارگیری روش داده بنیان، بیانات مرتبط با مؤلفه های دینی و ملی مدیران شایسته تراز انقلاب در حکمرانی اسلامی کدگذاری گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد که 70 مضمون فرعی در بیانات حضرت امام خمینی (ره) و 110 مضمون فرعی در بیانات مقام معظم رهبری (مدظله) برحسب روش تحلیل کیفی مضمون در ارتباط با هدف پژوهش قابل استخراج است. درنهایت، با طبقه بندی مضامین شناسایی شده، 180 مضمون فرعی برحسب طبقه بندی روش تحلیل کیفی استخراج گردید. درنهایت، شش مضمون اصلی شامل ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪار، اخلاق مدار، عادل، مدبر، مسلمان انقلابی و همگرایی با جامعه شناسایی شد.
اقتصاد سیاسی سیاست گذاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در چالش های ارزی متاثر از متغیرهای خارجی و داخلی (1397 - 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
87 - 115
حوزههای تخصصی:
یکی از ابرازرهای اقتصادی و سیاسی برای تحمیل خواسته های یک کشور و یا به عبارتی تامین منافع آن به وسیله کشور دیگر استفاده از تحریم ها است، در این حالت کشور بزرگ و صاحب نفوذ در دنیای سیاست و اقتصاد قادر خواهد بود اعمال محدودیت بر روی اقتصادی کوچکتر و صاحب نفوذ کمتر از خود، هزینه های اقتصادی و سیاسی بر کشور دیگر را تحمیل کند و این وضعیت در صورت همراهی سایر بازیگران مهم اقتصادی و سیاسی در جهان با کشور بزرگ تحریم کننده ابعاد جدی تری به خود می گیرد، وضعیتی که در مورد تحریم های اعمال شده بر اقتصاد ایران متصور است این است که علاوه بر ابعاد سیاسی، آثار و تبعات نامطلوب اقتصادی نیز طی این سالها قابل توجه بوده است که در این راستا نقش بانک مرکزی در سیاستگذاری مطلوب ارزی بسیار حانز اهمیت است از این رو در این مقاله به « تحلیل بر سیاستگذاری ارزی بانک مرکزی در بحران های ارزی سال 1391 و 1397» پرداخته شده است
مطالعۀ فرایند همسان سازی در جامعۀ صفوی (با بررسی پوشاک، آلات و اطوار در نگاره های سه مکتب تیموری، تبریز و استرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
20 - 27
حوزههای تخصصی:
مقایسه نگاره های دوره صفوی با مکاتب پیش از آن گویای آن است که، صفویان به پیروی از سیاست های «همسان سازی» حکومت به دنبال گرایش های همگون سازی جامعه با فرهنگ پذیری از طریق پوشاک، آلات و اطوار بوده اند. این همگون سازی دوهزار سال پس از یکسان سازی هخامنشیان در ایران بی نظیر است چنان که، نُه قرن پس از ساسانیان با دین واحد رسمی نیز همگون سازی رخ نداده است. در دوره صفوی که ایران از نظر سیاسی تاحدودی یکپارچه و مذهب رسمی تشیع اعلام شده بود، این نکته خود را در وضع ظاهری مردم نیز نمایان می ساخت هرچند این آهنگِ اجتماعی در ولایات و شهرستان ها به دلیل دوری از کانون قدرت، نمود کم تری داشته است و این موضوع در مطالعه نگاره های مکاتب «ایالتی» با «درباری» عصر صفوی نیز آشکار است. در این پژوهش تلاش شده است تا فرایند همسان سازی در جامعه صفوی با استناد به منابع تصویری مکاتب هرات تیموری، تبریز 2 و مکتب ایالتی استرآباد دوره صفوی بررسی شود. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با استناد به متون تاریخی انجام شده است. نتایج حاصل از آن در تطبیق منابع تصویری مکتب هرات، به عنوان یک مکتب پیش از صفوی و مکتب درباری تبریز 2 و مکتب ایالتی استرآباد به عنوان دو مکتب نگارگری دوره صفوی نشان می دهد که، فرایند همسان سازی در جامعه صفوی برخلاف چندسلیقگی پیش از آن، به شکل گیری یک روند و کشش عمومی برای تظاهر به فرمی یکسان و متحد از لحاظ پوشاک و حتی زبان بدن منجر شده است.
خوانش شمایل نگارانۀ فرش جنگ افغانستان (مطالعۀ موردی: فرش جنگ با موضوع مجنون در هیئت احمدشاه مسعود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
42 - 51
حوزههای تخصصی:
هنرها عموماً از اتفاقات مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی جوامع متأثر می شوند. یکی از بهترین مثال ها در تأیید این موضوع، فرش های جنگ افغانستان است. در طرح این فرش ها عمدتاً از تصاویر عناصر و مؤلفه های مربوط به جنگ استفاده شده است. در گروهی از این فرش ها به تصویرپردازی از اشخاص مؤثر در جریان جنگ پرداخته اند. احمدشاه مسعود به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در جنگ افغانستان، یکی از موضوعات مهم در فرش های تصویری افغانستان است. در نمونه مطالعه شده در این پژوهش، احمدشاه مسعود کنار مؤلفه های متعددی قرار گرفته است که در نگاه اول بی ربط به نظر می رسند. هدف از این پژوهش کشف ارتباط معنایی بین نقش مایه های مختلف موجود در متن است. در این راستا این پژوهش به دنبال پاسخ دهی به این سؤال کلی است که با تصویرپردازی شخصیت احمدشاه مسعود و سایر عناصر موجود در متن این فرش ، انتقال چه پیامی مدنظر است؟ و یکی از فرش های جنگ افغانستان با موضوع احمدشاه مسعود با استفاده از رویکرد شمایل نگاری اروین پانوفسکی، در طی دو مرحله توصیف و تحلیل و با روش توصیفی- تحلیلی مطالعه شده است. روش گرد آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. طی بررسی های انجام گرفته با استفاده از رویکرد شمایل نگاری و بررسی معنایی و نمادین آیکون های موجود در متن تصویر، نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد این فرش پیامی ضمنی با استفاده از عناصر مختلف موجود در متن فرش را منتقل می کند. این فرش به نوعی یادآور داستان لیلی و مجنون است که این بار احمدشاه مسعود در نقش مجنون و تارک دنیا و عاشق کشورش به تصویر کشیده شده است. سایر عناصر موجود در متن فرش درواقع نمادهایی از آمال و آرزوهای مردم افغانستان است که در رؤیای کشوری آزاد هستند.
«مَظهریت» و «مُظهریتِ» انسان در هستی شناسی عرفانی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در هستی شناسی عرفانی خود، در باب مباحث تجلی اسمایی، به دلیل خلقت خاص انسان در قوس نزول با عنوان «مَظهریت اسمائی انسان به صورت بالقوه» و در قوس صعود با عنوان «مَظهریت و مُظهریت انسان به صورت بالفعل» به نظریه پردازی روی آورده است. یافته های پژوهش حاضر بیان گر آن است که همه موجودات محدود به یک اسم یا اسامی خاص هستند و از آن تجاوز نمی کنند اما تنها انسان است که چون مظهر اسم جامع الله است استعداد به ظهور رساندن همه اسما را در وجود خود دارد و با توجه به تواناییها و قوای خاصی که خداوند به او ارزانی داشته است می تواند در عرصه هستی اثرات مطلوب و یا ویرانگر از خود برجای گذارد که از آن به «مَظهریت و مُظهریت» تعبیر شده است که البته این تعابیر با توجه به ویژگی های قوس نزول و صعود در همه افراد انسانی یکسان نیست و با عنایت به اینکه هریک از افراد انسانی خلیفه ای از خلفای الهی هستند بنا به حصه وجودی خود در هستی منشأ اثر واقع می گردند که در نهایت و در سیر روند صعودی یا آیینه تمام نمای الهی می گردند یا شیطانی. پژوهش پیش رو به روش کیفی و تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با تأکید بر منابع دست اول صورت گرفته است که غایتش تبیین مسأله مظهریت و مظهریت انسان در هستی شناسی عرفانی ملاصدرا است که امید می رود پاسخی در خور به پرسش های این نگاشت فراهم آورد.
بازخوانی باورهای مذهبی ایلات لر از منظر سفرنامه های خارجی دورۀ قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
405-431
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است ، تا با روش توصیفی ، تحلیلی و بنا بر گزارش سفرنامه نویسان خارجی دوره قاجاریه ، باورها و اعتقادات ایلات لررا بررسی نماید و به این سؤال پاسخ دهد که رویکرد سیّاحان خارجی به باورهای مذهبی ایلات لر بر مبنای چه ذهنیتی صورت بندی شده است و این روایت ها تا چه حدّی با واقعیّت خارجی انطباق دارد؟ مدعای این پژوهش بر این است که تفاوت جهان بینی مسیحیان با مسلمانان موجب گردید سیّاحان درک درستی از باورها و عقاید لرها نداشته باشند. یافته ها و و برخی از نتایج پژوهش حاکی از این است که سیاحان هر چند به عقاید و باورهای دینی مردم تا اندازه ای توجه کرده اند اما با توجه به تفاوت های فرهنگی و دینی فاحشی که میان مسلمانان و مسیحیان و جود داشت و از سوی دیگر ماموریت های سیاسی آنان از طرف برخی دولت ها با عث شده تا با زاویه و عینک مامور سیاسی به قضیه نگاه کنند به همین سبب نتوانند عقاید دینی ایلات را به خوبی بازنمایی کنند، بنابراین بیشتر به بازخورد برخی از باورها مانند فرقه یارسان ها توجه کرده اند .
VG-CGARN: Video Generation Using Convolutional Generative Adversarial and Recurrent Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
Generating dynamic videos from static images and accurately modeling object motion within scenes are fundamental challenges in computer vision, with broad applications in video enhancement, photo animation, and visual scene understanding. This paper proposes a novel hybrid framework that combines convolutional neural networks (CNNs), recurrent neural networks (RNNs) with long short-term memory (LSTM) units, and generative adversarial networks (GANs) to synthesize temporally consistent and spatially realistic video sequences from still images. The architecture incorporates splicing techniques, the Lucas-Kanade motion estimation algorithm, and a loop feedback mechanism to address key limitations of existing approaches, including motion instability, temporal noise, and degraded video quality over time. CNNs extract spatial features, LSTMs model temporal dynamics, and GANs enhance visual realism through adversarial training. Experimental results on the KTH dataset, comprising 600 videos of fundamental human actions, demonstrate that the proposed method achieves substantial improvements over baseline models, reaching a peak PSNR of 35.8 and SSIM of 0.96—representing a 20% performance gain. The model successfully generates high-quality, 10-second videos at a resolution of 720×1280 pixels with significantly reduced noise, confirming the effectiveness of the integrated splicing and feedback strategy for stable and coherent video generation.
تطور تاریخی جایگاه زن در چهارچوب جنبش فمنیستی حقوق بشر و رویکرد اسلامی به آن
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زن و مسائل مربوط به آن از چنان اهمیتی برخوردار است که جزء مهمترین و اساسی ترین مسائل دنیا محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تبیین تطور تاریخی جایگاه زن در فضای رویکرد فمنیستی حقوق بشر و رویکرد اسلامی است.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است.
یافته ها: جایگاه زن همیشه در طول حیات بشر دچار افراط و تفریط بوده تا آن جا که در جاهلیت نخستین، برای زن جایگاهی قائل نبودند؛ در هنگامه انقلاب صنعتی غرب نیز در قالب آزادی زنان و در جریانات فمینیستی، نه تنها جایگاهی ارزشمند براساس ویژگی های روحی و جسمانی برای زن ایجاد نشد بلکه زن را از بسیاری از امتیازات قبلی خود همچون مادری-همسری و معلم بودن نسل خود محروم کرده است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
نتیجه : در مابین این دو جاهلیت نخستین تاریخ و جاهلیت مدرن، اسلام، زن را با همه استعدادها، توان و ظرفیت خلقتی خود، به جایگاهی رفیع رسانیده است. اسلام نه مثل جاهلیت نخستین، زن ستیز است و نه مرد محور و نه مثل جاهلیت مدرن(فمنیسم) که زن محور است و مردستیز.
تاثیر افزایش سطح حباب قیمت سهام شرکت ها بر ارتباط بین تحول دیجیتال شرکتی و ریسک سقوط قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
135 - 158
حوزههای تخصصی:
به این بازار می شود. لذا، شناسایی عوامل مؤثر بر سقوط قیمت ها و ارائه راه حل های مناسب برای پیشگیری از این پدیده، به ویژه در عصری که اقتصاد و تجارت با سرعت چشمگیری در حال تحول دیجیتال است و تمامی کسب وکارها با پدیده دیجیتالی شدن درگیر شده است وشرکت ها ناچار به گام برداشتن در مسیر تحول دیجیتال می باشند، دارای اهمیت می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا تحول دیجیتال شرکتی منجر به کاهش ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها می-شود یا خیر. همچنین نقش تعدیل گر افزایش سطح حباب قیمت سهام شرکت ها نیز مورد سنجش قرار می گیرد. با استفاده از محدودیت های در نظر گرفته شده، تعداد 141 شرکت در بازه زمانی 1396 -1402 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. روش تحقیق پژوهش حاضر کاربردی و با استفاده از رویکرد پس رویدادی (از طریق اطلاعات گذشته) بوده است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون خطی چند متغیره مبتنی بر داده های تابلویی با استفاده از نرم افزار Eviews12 بهره گرفته شده است. پس از بررسی های انجام شده مشخص گردید که میان تحول دیجیتال شرکتی و ریسک سقوط قیمت سهام رابطه منفی و معنی دار در سطح خطای 05/0 وجود دارد. این نتیجه نشان می دهد که تحول دیجیتال شرکتی، ریسک سقوط قیمت سهام را کاهش می دهد. همچنین، تأثیر تحول دیجیتال شرکتی در کاهش ریسک سقوط قیمت سهام با افزایش سطح حباب قیمت سهام تضعیف می شود.
تحلیل کتاب سنجی چابکی استراتژیک با بهره گیری از تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف: چابکی استراتژیک به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در مدیریت استراتژیک، در کانون توجه بسیاری از پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است. چابکی استراتژیک همچنان ابهام های زیادی دارد و برای بعضی از محققان، غیرشهودی و ملموس نیست. درک عمیق چابکی استراتژیک برای دانشگاهیان و مدیران اجرایی بسیار جذاب است؛ زیرا چندین شکاف در ادبیات موجود آشکار است. هدف از این مقاله، ارائه درک ساختارمند از حوزه چابکی استراتژی است تا پژوهشگران و مدیران با نگاه اجمالی، به نقشه دانش طراحی شده، به کلیات این حوزه پی ببرند.
روش: در این مقاله با استفاده از یک روش کتاب سنجی، یعنی تحلیل هم رخدادی واژگان، به کشف مهم ترین زیرحوزه های چابکی استراتژیک، از منظر مقاله های علمی به چاپ رسیده در این حوزه پرداخته شده است. این روش به پژوهشگران امکان می دهد که با تجزیه وتحلیل روابط بین واژگان کلیدی به کاررفته در مقاله ها، موضوعات و الگوهای مهم و مؤثر را در این زمینه شناسایی کنند. زیرحوزه های به دست آمده با استفاده از روش دیاگرام استراتژیک تجزیه وتحلیل می شوند و جایگاه هر یک، از دو منظر توسعه علمی و کاربردپذیری مشخص می شود. به این ترتیب، می توانیم قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها و همچنین، چالش ها و راه کارهای موجود و پیش رو در این زمینه را بررسی کنیم.
یافته ها: در مجموع شش زیرحوزه مختلف تحت عناوین ابعاد چابکی استراتژیک، نوآوری فناورانه و مدیریتی، مدیریت زنجیره تأمین، ارزیابی عملکرد شرکت، ماهیت غیرقطعی استراتژی ها، تأثیر پویایی در چابکی سازمان استخراج شد. این زیرحوزه ها با توجه به معیارهای مختلف مانند چگالی (معیاری برای اندازه گیری توسعه علمی) و مرکزیت (معیاری برای اندازه گیری کاربردپذیری) ارزیابی و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که زیرحوزه های مختلف، در میزان توسعه علمی و کاربردپذیری با هم متفاوت هستند و برخی از آن ها نسبت به دیگران مزیت بیشتری دارند. به همین دلیل، پیشنهادهایی برای بهبود و توسعه هر یک از زیرحوزه ها ارائه شده است. ابعاد چابکی استراتژیک، هم از منظر توسعه علمی و هم از منظر کاربردپذیری بالاتر از سایر حوزه ها قرار دارد. در واقع می توان چنین برداشت کرد که این حوزه همانند موتور پیشرانی عمل می کند که سایر حوزه ها را نیز با خود یدک می کشد. از سمتی دیگر، ماهیت غیرقطعی استراتژی های این حوزه و همچنین، ارزیابی عملکرد شرکت ها، از منظر چابکی با وجود توسعه علمی مناسب، کاربرد قابل قبولی در سایر حوزه ها پیدا نکرده است. انتظار می رود که این دو حوزه، از منظر کاربردپذیری بیش از پیش مطالعه شود. نوآوری های فناورانه و مدیریتی نیز در نقطه مقابل قرار دارد؛ بدین صورت که می بایست بیشتر از منظر توسعه داخلی در کانون توجه قرار گیرد تا از منظر کاربردپذیری. در این بین مدیریت زنجیره تأمین چندان مورد توجه نبوده و در مرحله ظهور قرار گرفته است که انتظار می رود در سال های آتی، پژوهشگران بیشتر به آن توجه کنند.
نتیجه گیری: حوزه چابکی استراتژیک، همچنان جای زیادی برای توسعه علمی و عملی دارد. برای پُرکردن این شکاف، نیاز است تا با ترکیب حوزه های به دست آمده، خلأهای موجود را پُر کرد. تحلیل های به دست آمده می تواند پژوهشگران را در راستای شناسایی گپ های تحقیقاتی یاری کند تا موضوعات جدیدتری را در زمینه چابکی استراتژیک تعریف و شکاف های تحقیقاتی حاضر را پُر کنند.
شناسایی و چارچوب بندی راهکارهای ارتقای مزیت رقابتی در ورزش اسکیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
151 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی شناسایی و چارچوب بندی راهکارهای ارتقای مزیت رقابتی فدراسیون اسکیت ایران می پردازد.
روش شناسی: روش پژوهش کیفی و بر اساس رویه های تحلیل مضمون (براون و کلارک، 2006) انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارشناسان حوزه اسکیت تشکیل داده بودند که سابقه بالای ده سال داشتند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و اعتباریابی یافته ها براساس معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا (1985) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، پنج مضمون اصلی و سیزده مضمون فرعی مانند "راهبردهای توسعه سازمانی فدراسیون اسکیت" (شامل توسعه فنی ورزش اسکیت در سطح کشور، مهارت های مدیریتی؛ ارتقای مزیت رقابتی سرمایه انسانی فدراسیون)؛ "گسترش شبکه سازی و روابط بین المللی" (شامل توسعه روابط داخلی و توسعه روابط بین المللی)؛ "راهبردهای بازاریابی" (شامل مشتری مداری؛ تبلیغات عمومی؛ آگاهی و اطلاع رسانی؛ جذب حامیان مالی)؛ "راهبردهای زیرساختی" (شامل توسعه امکانات و زیرساخت ها؛ مکان ها و فضاهای آموزشی) و راهبردهای همگانی کردن اسکیت (شامل نهادینه سازی ورزش اسکیت و توسعه اسکیت در بین عموم و خانواده ها) شناسایی شدند
نتیجه گیری: این نتایج می تواند به فدراسیون اسکیت کمک کند تا راهبردهایش را برای توسعه و گسترش، ایجاد و تقویت شبکه ها، و بهبود عملکرد، عملیاتی و پشتیبانی کند.
تأثیر جهت گیری استراتژیک پایدار بر عملکرد شرکت ها: نقش نوآوری محصول سبز در شرکت های دانش بنیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
127 - 154
حوزههای تخصصی:
عملکرد بر توانایی شرکت در بهره برداری اثربخش از منابع موجود به منظور رسیدن به اهداف از قبل تعیین شده متمرکز است. هدف این پژوهش بررسی جهت گیری استراتژیک پایدار بر عملکرد شرکت های دانش بنیان در کشور از طریق نوآوری محصول سبز می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه مدیران شرکت های دانش بنیان در کشور می باشد. حجم نمونه آماری طبق قاعده سرانگشتی 10-5 برابر تعداد گویه های پرسشنامه، 203 نفر انتخاب شد که پرسشنامه ها به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس بین آنان توزیع و جمع آوری گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد، جهت گیری استراتژیک پایدار (کریادو-گومز و همکاران ، 2020: جیانگ و همکاران ، 2018؛ کویتاستین و همکاران ، 2019)، نوآوری محصول سبز (گئو و همکاران ، 2020؛ شو و همکاران ، 2016) و عملکرد اجتماعی، مالی و محیطی (ایران منش و همکاران، 2019) بوده است. جهت سنجش روایی از روایی صوری، روایی سازه و روایی همگرا و واگرا استفاده شده است و جهت سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده شد که در نهایت روایی و پایایی ابزار تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی با نرم افزار اس پی اس اس و در بخش استنباطی با نرم افزار اسمارت پی ال اس 3 انجام شده است. نتایج نشان داد که جهت گیری استراتژیک پایدار بر عملکرد اجتماعی (0.608:12.574)، مالی (0.511: 9.698) و محیطی (0.375: 9.161) شرکت های دانش بنیان در کشور اثرگذار است. همچنین نقش میانجی نوآوری محصول سبز در تاثیر جهت گیری استراتژیک پایدار بر عملکرد اجتماعی (0.273: 5.594)، مالی (0.352: 6.577) و محیطی (0.507: 12.108) در شرکت های دانش بنیان در کشور تایید شد.
بازخوانی ابعاد و مؤلفه های فضای شهری بی زمان مبتنی بر روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای شهری هم به لحاظ کالبدی و عملکردی و هم معنایی دستخوش تحولات فراوانی شده اند. بسیاری از فضاهای شهری ساخته شده در دهه های معاصر تنها در یک مقطع زمانی مورد پذیرش کاربران قرار گرفته اند و به بی زمانی و جاودانگی راه نمی برند و نمی توانند در اندیشه و ذهن مخاطب نقش بسته و به خاطرات جمعی و فرهنگ و هویت یک ملت بپیوندد؛ با این حال ایجاد الگویی مناسب حاصل از مطالعه و بررسی در راستای چگونگی دستیابی به این فضا، فضایی که از دوران خود فراتر رفته و مدت ها پس از ایجادش، جذاب، کاربردی و الهام بخش باقی بمانند احساس می شود. مقاله حاضر، با هدف تدوین اصول و معیارهای فضاهای شهری بی زمان در صدد ایجاد فضایی است که تجربه بشری را افزایش داده و در برابر زمان های در حال تغییر و خواسته های اجتماعی پایدار بماند. بدین منظور در مقاله حاضر، از طری ق روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به شناسایی ابعاد و مؤلفه های این فضا در قالب یک الگوی کدگذاری و نگارش روابط آنها با یکدیگر، پرداخته شده است. نتایج این پژوهش مبین آن اس ت فضای شهری بی زمان حاصل نگاهی کل نگر از جنبه های معنایی، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، ادراکی، اقتصادی، سیاسی و زمان است. که در این میان بعد معنایی با در برگرفتن مولفه هایی چون تداوم، هویت، حس مکان، حس تعلق، حافظه جمعی دارای بیشترین تاثیر در شگل گیری این فضاها می باشد و در میان مولفه های اشاره شده مولفه تداوم و هویت اثرگذاری بسزایی در ماندگاری و تداوم ذهنی معنای مکان دارند و می توان با بهره گیری از این ابعاد و مولفه ها به عنوان الگوی جدیدی از خلق فضاهای شهری بی زمان مبتنی بر ماندگاری هم در بعد کالبد و هم در اندیشه و ذهن مخاطب دست یافت.
The Relationship between Social Irresponsibility and Deviant Behavior in the Workplace: The Mediating Role of Moral Anger(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: Social responsibility as an ethical framework commits a person, whether an individual or an organization, to participate in social affairs, the implementation of which will benefit society at large. Given the importance of this component, the aim of this study is to investigate the relationship between social irresponsibility and deviant behavior in the workplace with regard to the mediating role of moral anger in employees of Yasuj University of Medical Sciences. Material and Methods: The research method is of an applied type based on the purpose and is descriptive-survey in nature. The statistical population of this study is 141 employees of Yasuj University of Medical Sciences, which was selected as a sample due to the small size of the target population. The data collection tools were questionnaires on social irresponsibility, deviant behavior, and moral anger. Descriptive statistics and inferential statistics (structural equation modeling method with partial least squares approach) in SPSS and PLS software were used to analyze the data. Results: The results of the findings showed that social irresponsibility has a positive and significant effect on moral anger, moral anger has a significant and positive effect on deviant behavior, social irresponsibility has a significant and positive effect on deviant behavior, and social irresponsibility has a significant and positive effect on deviant behavior, considering the mediating role of moral anger. Conclusion: The complex relationships between the research variables indicate that the higher the anger and moral deviance in individuals, the greater the likelihood of aggressive behavior and social irresponsibility.
سنجش میزان تاثیر نماهای دو پوسته بر نیازهای انرژی ساختمان های مسکونی (در اقلیم شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
39-56
حوزههای تخصصی:
امروزه انرژی، منبع حیات و زندگی مدرن انسان به شمار می آید. اما با توجه به رشد جمعیت و پیشرفت فناوری، مصرف انرژی در زندگی به شدت افزایش یافته است و منجر به انتشار گازهای گلخانه ای و تغییرات آب و هوا شده است که مشکلات متع دد برای سلامتی محیط زیست و جوامع بشری به وجود آورده است. به همین دلیل، کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی امری ضروری به نظر می رسد. نمای ساختمان به عنوان عامل ارتباط دهنده فضای داخلی و فضای خارجی نقش مهمی در کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی دارد. لذا یکی از روش های موثر برای کنترل و بهبود کیفیت مصرف انرژی ساختمان و عملکرد حرارتی و در نهایت کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی استفاده از نماهای دوپوسته است. هدف از این پژوهش سنجش میزان کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی با استفاده از نماهای دو پوسته دالانی و یکپارچه در سه حالت تهویه طبیعی، مکانیکی و بدون تهویه در اقلیم شهر کرمانشاه می باشد. برای نیل به هدف پژوهش حاضر ابتدا موقعیت جغرافیایی نمونه مشخص گردید.در مرحله بعد داده های آب و هوایی شهر کرمانشاه جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار (Design Builder) نمونه پایه، شبیه سازی و سناریوهای موجود مورد تحلیل و سنجش قرار گرفت. صحت نتایج حاصل از شبیه سازی با مقادیر مندرج در قبوض برق و گاز سالیانه ساختمان مورد مطالعه، اعتبارسنجی گردید.که میزان اختلاف خروجی نرم افزار نسبت به مقادیر واقعی کمتر از 10 درصد بود. تأثیر نمای دوپوسته و تهویه هوای بین دوپوسته در ساختمان های مسکونی در اقلیم شهر کرمانشاه را می توان از لحاظ مصرف انرژی ساختمان حائز اهمیت دانست زیرا که تأثیر مستقیمی در کاهش مصرف انرژی در این ساختمان ها داشته است. بررسی و مقایسه مصارف انرژی و رفتار حرارتی پوسته دوم ساختمان، تهویه هوای بین دوپوسته در فصل گرم، بهینه ترین حالت مصرف انرژی را برای کل ساختمان رقم زده است. استفاده از نمای دوپوسته(دالانی)، بیشترین میزان کاهش انرژی گرمایشی را با 55/54 درصد در ماه آپریل داشته است. استفاده از نمای دوپوسته(یکپارچه)، در ماه ژانویه با 84/40درصد پایین ترین کاهش مصرف انرژی گرمایشی را دارد. در صورت فعال بودن تهویه طبیعی هوای بین دوپوسته در فصل گرم در اقلیم شهر کرمانشاه، مصرف انرژی کل ساختمان نسبت به سایر حالت ها دارای بهینه ترین وضعیت می باشد. مصارف انرژی کل ساختمان، در نمای دوپوسته دالانی به همراه تهویه طبیعی با kWh/m2 63/66 یعنی پایین ترین مصرف انرژی را به خود اختصاص می دهد. به طور کلی استفاده از پوسته دوم به صورت دالانی و دارای تهویه طبیعی درفصل گرم برای این ساختمان کاهش 73/10 درصدی معادل kWh/m2 01/8 را در مصرف انرژی کل نسبت به ساختمان پایه را نشان می دهد.
Investigating the Effect of Tax Avoidance on Investment Efficiency: Interactive Effect of Ownership Structure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to investigate the impact of tax avoidance on investment efficiency with emphasis on the role of institutional ownership and managerial ownership. Tax avoidance can be used as internal source of financing to enable financially distressed companies to access valuable investments with savings from tax avoidance. For this, a sample of 152 companies was selected from the companies listed in the Tehran Stock Exchange and by collecting data related to the research during the years of 2015 to 2022. The data related to the research variables for a period of 8 years were collected from reliable statistical databases. The hypotheses inspired by the title of the research were estimated according to the Chow test and the Hausman test using related statistical methods. The result of the first hypothesis indicates the existence of a significant and positive relationship between tax avoidance and investment efficiency. Also, the result of the second hypothesis showed that there is a direct and significant relationship between tax avoidance in companies with institutional ownership and investment efficiency. While the result of the third hypothesis showed that there is no significant relationship between tax avoidance in companies with managerial ownership and investment efficiency.
The Improvisation of Power and Shakespeare’s Second Tetralogy: A Greenblattian Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research examines Stephen Greenblatt’s theories on the improvisation of power as well as tyranny in William Shakespeare’s second tetralogy to investigate the complex network of non-violent psychological domination of human being’s mind, by the manipulation of symbolic order through the stages of displacement and absorption. It examines how the Western psychic mobility and its embodiment in empathy and the improvisation of power affect the represented English society in the Medieval era and how the consequential power relationships impact on the ways of ruling the country. The improvisation of power deconstructs the vertical and hierarchical power relations and makes them more diagonal, horizontal or even upward. The represented Medieval English court is a dark labyrinth of conspiracy, intrigue, treason, and complicity. This duality roots in religious fundamentalism of Roman Catholic church. The tension between the two paradigms of court and church causes turbulence and chaos. The result is the absolute submission of the majority through the improvisation of power, which paves the ground for the Machiavellian minority to exert power and gratify their personal self-interest-driven plans, which are mostly tyrannical. Through the improvisation of power, the course of history could change.
تحلیلی ساختاری از روندهای تولید و بازتولید بافت های فرسوده شهرستان اسلامشهر به منظور شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طرد شدن برخی از بافت های شهری از توسعه ها، موجب سامان یافتن روندهایی می شود که به مرورزمان این گونه بافت ها را دچار فرسودگی می کند. اسلامشهر به عنوان شهرستانی که در مقیاس شهر تهران قربانی نا عدالتی در توسعه های شهری بوده است، به تدریج میزبان لکه های نوظهور فرسوده شهری گردیده است. ازاین رو در سال های اخیر طرح های بازآفرینی شهری برای مقابله با گسترش این نوع بافت ها، در پیش گرفته شده، اما در طی این دوره بازآفرینی، روند فرسودگی بافت های این شهرستان هنوز متوقف نشده و با سرعت پیشین ادامه دارد؛روش بررسی: در پژوهش حاضر سعی گردید تا با تحلیل تفسیری ساختاریِ روندهای تولید و بازتولید بافت های فرسوده، پیشران های کلیدی تکامل سیستم در جهت بازآفرینی مشخص شود. بر این مبنا، با مطالعات کتابخانه ای و پویش محیطی، 24 متغیر به عنوان بازیگران اصلی این سیستم انتخاب شدند. در ادامه با استفاده از روش دلفی، ماتریس تأثیرات متقابل توسط 25 نفر از خبرگان این حوزه تشکیل و وارد نرم افزار میک مک گردید.یافته ها و نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری حاصل از پژوهش، می توان بیان نمود که «قوانین و ضوابط» در کنار متغیر تأثیرگذارِ «تأمین مالی» توسط سه رکنِ دولت، مدیریت شهری و ساکنین، نیروی محرکه سیستم را تأمین کرده و متغیرهای «انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری»، «تعلق خاطر اهالی» و نیز «مالکیت»، متغیرهای استراتژیک جهت تکامل سیستم می باشند که می توانند با تکامل سیستم به سمت وضعیت مطلوب و توقف روندهای بازتولید فرسودگی، بازآفرینی پایدار را در کنار امنیت اجتماعی مطلوب و ابقای ساکنین بومی برای این مناطق، ایجاد نمایند.
ارائه مدل استراتژی توانمندسازی کارکنان صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، مدل استراتژی توانمندسازی کارکنان صنعت نفت توسط استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد تدوین شده است. با انجام مطالعات گسترده نظری در توانمندسازی کارکنان، پس از انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی و متخصصان حوزه منابع انسانی، با به کارگیری شیوه نمونه گیری هدفمند تا دستیابی به اشباع نظری، طی فرایندی رفت و برگشتی و به صورت همزمان، اقدام به مصاحبه کدگذاری داده های مستخرج از متن مصاحبه طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و در ادامه مفاهیم حاصله از کدگذاری محوری را در چارچوب مدل مفهومی پژوهش (کدگذاری گزینشی)، ارائه نموده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استراتژی های توانمندسازی کارکنان صنعت نفت تحت تأثیر عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر قرار می گیرند. این عوامل شامل بهینه سازی فرایند مدیریت عملکرد، برنامه ریزی و اجرای دوره های آموزش و توسعه، یکپارچه سازی سیستم های اطلاعاتی و منابع انسانی، و توسعه و تقویت سیستم های مدیریت دانش است.
تاثیر مدیریت ترازنامه بر کنترل شاخص های مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
185-207
حوزههای تخصصی:
بانکداری امروزه فعالیت های گسترده ای را شامل می شود. ریسک و بازده و در کنار هم آوردن سرمایه گذاران از مؤلفه های مشترک همه فعالیت های بانکی هستند. بازده سرمایه هدف اصلی و مهم فعالیت بانک است. هدف اصلی مدیریت ترازنامه (مدیریت دارایی _ بدهی)، هماهنگی همه این فعالیت ها از طریق مدیریت کارآمد و اثربخش منابع و مصارف و بازسازی مجدد ساختار دو سمت ترازنامه بانک در جهت سودآوری بهینه با در نظر گرفتن ریسک منابع است. استفاده کنندگان صورت های مالی علاوه بر کمیت سود به کیفیت آن نیز توجه ویژه دارند اما قابلیت انعطاف استانداردهای حسابداری و مبنای تعهدی به مدیران اجازه می دهد که جهت انتقال اطلاعات سود در صورت های مالی آن را مدیریت کنند. سود مدیریت شده بی کیفیت و ناکاراست چرا که رشد اقتصادی را از طریق تخصیص غیربهینه سرمایه کاهش و ریسک مالی بانک را افزایش می دهد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدیریت ترازنامه بر کنترل شاخص های مدیریت سود می باشد چرا که هرچه مدیریت سود کمتر باشد، کیفیت سود بالاتر خواهد بود و نتایج تحقیق نشان می دهد مدیریت اقلام بدهی و دارایی بانک ها در این مورد بی تاثیر نیست. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 20 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ای 6 ساله منتهی به سال 1400 می باشد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی _ پس رویدادی است. نتایج حاصل از بررسی فرضیه ها نشان می دهد مدیریت ترازنامه بر هموارسازی سود تاثیر معناداری ندارد اما بر اندازه اقلام تعهدی غیرعادی تاثیر منفی و معنادار دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت با مدیریت صحیح ترازنامه، می توان صورت سود و زیان را کنترل و سود را بهینه کرد.