مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تاریخ گذاری حدیث
حوزههای تخصصی:
کتاب «تاریخ گذاری حدیث: روش ها و نمونه ها » به کوشش علی آقایی (تهران: حکمت، 1394) دربرگیرنده ترجمه فارسی دوازده مقاله از مهم ترین نوشته های ده پژوهشگر برجسته غربی درباره تاریخ گذاری حدیث است که با رهیافت ها و نتایجی متفاوت، در چند دهه اخیر منتشر شده اند. کتاب مذکور جامع ترین کتاب به زبان فارسی در زمینه ادبیات حدیث پژوهی غربی است که به معرفی مهم ترین آثار در این حوزه پرداخته و خواننده این کتاب، علاوه بر آشنایی با روش های مختلف پژوهش های نوین غربی در تاریخ گذاری حدیث و نتایج حاصل از آنها، به امکانات و محدودیت های هر روش پی خواهد برد و پاسخ های برخی پژوهشگران مسلمان به نتایج این روش ها را نیز درخواهد یافت. نویسنده در نوشتار حاضر نگاهی کوتاه بر کتاب تاریخ گذاری حدیث داشته و به اجمال، مقالات آن را مرور می کند.
تاریخ گذاری و مبادی اخبار موضوعه «متمهدیان» در مصادر عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
199 - 216
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، اخبار پانزده گانه ای با رویکرد «تشخص» مهدی موعود (عج) از مراجع روایی کهن «عامه» استخراج، سپس با بررسی آرای رجالیان این فرقه، فاقد اعتبار سندی تشخیص داده شد. با استفاده از روش «تاریخ گذاری» بر اساس گزاره های معتبر، مبادی «وضع» و همچنین سازگاری اخبار با ساختارهای شخصیتی «متمهدیان» مطابقت تام پیدا نمود و در نتیجه، همسانی آن ها، زمان دقیق و در برخی دیگر، زمان نسبی وضع و نیز نقش مستقیم «سیاست مداران»، در ایجاد برساختگی و سپس راه یابی آن ها به مصادر عامه به اثبات رسید.
تاریخ گذاری اخبار نهی از بنای مسجد بر قبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخباری منقول از پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که در مقام نهی از بنای مسجد بر قبور، به ریشه شناسی این عمل پرداخته و آن را به اقوام و پیروان ادیان گذشته بازمی گرداند. این اخبار تحریرهای متعددی دارد؛ براساس شباهت های متنی و سندی، می توان آنها را به شش دسته تقسیم کرد: 1- اخبار عایشه، 2- اخبار عایشه و ابنعباس، 3- اخبار ابن عباس، 4- اخبار ابوهریره، 5- اخبار ابن مسعود، و 6- اخبار ابوعبیده بن جراح. این مقاله با استفاده از روش تحلیل اسناد-متن به تاریخ گذاری این اخبار پرداخته و به این نتیجه رسیده است که صورت اصلی خبر که در مقام نهی از اتخاذ مسجد از قبور به عنوان یک ویژگی قومی و مذمّت این فعل است، در نیمه اول قرن اول رواج داشته است. گرچه می توان گفت برخی از تحریرهایی که این فعل را یک ویژگی دینی جلوه داده و به لعن یهود و نصاری می پردازند در نیمه اول قرن اول ایجاد شده اند و همزمانی آن با اخراج یهودیان از جزیره العرب و یکسان سازی دین این منطقه نیز آن را تأیید می کند، اما قطعی است که روند گسترش تحریرهای اخیر نسبت به صورت اصلی خبر در گذر زمان سیر صعودی داشته و حتی در تحریرهای متأخرتر شاهد استفاده سیاسی از آن هستیم.
مطالعه تطبیقی برهان سکوت حدیث پژوهان غربی و قاعده «لو کانَ لَبانَ» فقیهان شیعی(مقاله پژوهشی حوزه)
خاورشناسان در تاریخ گذاری احادیث از استدلالی به نام برهان سکوت بهره گرفته اند. این استدلال مناقشات زیادی را به دنبال داشته و موجب خرده گیری منتقدان مسلمان و غربی بر خاورشناسانی چون شاخت و ینبل شده است. آنچه در این بین چالش برانگیز و محل تأمل است، شباهت زیاد برهان سکوت حدیث پژوهان غربی با قاعده « لو کانَ لَبانَ » فقیهان و اصولیان شیعه است. نوشتار پیش رو با مطالعه تطبیقی برهان سکوت حدیث پژوهان غربی و قاعده « لو کانَ لَبانَ » فقیهان شیعی به تحلیل ابعاد این دو استدلال پرداخته است. در برهان سکوت شرایط ناظر به احوال نویسنده، منبع است؛ اما در قاعده «لو کانَ لَبانَ» شرایط بر اساس سنخ مسئله ابتلای همگانی تعیین می شود. در هر دو استدلال اهمیت موضوع در شرایط، نقش آفرین است. شرط عدم مانع در برابر ثبت و اشتهار نیز در هر دو استدلال وجود دارد؛ هرچند در برهان سکوت به آن تصریح نشده است. این دو استدلال در تاریخ گذاری و اعتبارسنجی احادیث کارایی دارند مشروط به اینکه شرایط هر یک احراز شود.
تاریخ گذاری سندی روایات «ناسخ و منسوخ در قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
336 - 311
حوزههای تخصصی:
مسئله نسخ در قرآن در زمره دانش هایی است که از دیرباز در علوم مختلف اسلامی مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و دیدگاه های متفاوت و گاه ضد و نقیضی درباره آن مطرح شده است. از آنجا که روایات، منشأ بسیاری از این اختلاف دیدگاه ها در اندیشه نسخ بوده است، پژوهش حاضر به بررسی اعتبار تاریخی اسناد این دست از روایات می پردازد. بدین منظور، پس از جمع آوری روایاتی که حاکی از نسخ آیه ای از قرآن است، با استفاده از روش های تاریخ گذاری حدیث برپایه حلقه مشترک، اسناد روایات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده، تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که این روایات در چه زمان و مکانی و توسط چه کسانی انتشار یافته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که قتاده، سدی، حسین بن واقد، حجاج بن محمد و ابو صالح از چهره های شاخص نسخ به شمار می آیند و مبدأ گسترش روایات، قرن دوم هجری در بصره و کوفه بوده است.
تاریخ گذاری حدیث، روش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
85 - 110
حوزههای تخصصی:
تاریخ گذاری عنوانی نسبتاً جدید در حوزه قرآن و حدیث است و توجه ویژه به تاریخ گذاری در این دو حوزه، از خاورشناسان آغاز شده است. در حوزه قرآن تاریخ گذاری به معنای تعیین تاریخ نزول هریک از فقره های وحی است و در حدیث با توجه به مبانی خاورشناسان، منظور تعیین تاریخ پدید آمدن یک روایت است. تاریخ گذاری قرآن زمینه ساز تفسیرهای واضح تری از قرآن خواهد شد و تاریخ گذاری حدیث که ناشی از نگاه خاورشناسان به حدیث به مثابه یک منبع تاریخی است، باعث آشنایی کامل تر با شرایط تاریخیِ وقتی است که تاریخ پدید آمدن حدیث تخمین زده می شود. روش مستشرقان در تاریخ گذاری حدیث مختص به روایات اهل سنت است و با توجه به تفاوتی که در طرق روایات عامه و شیعه به دلایل تاریخی به وجود آمده، این روش در روایات شیعه کارایی ندارد. از مقایسه تاریخ گذاری در حوزه قرآن و حدیث و نگاه به مبانی، فواید و کاستی های هریک، به نظر می رسد بتوان راه دیگری در تاریخ گذاری حدیث شیعه پی گرفت و برخی نتایج تاریخ گذاری را از آن دریافت کرد. در این روش تلاش بر آن است تا روایات حدیث شیعه به ترتیب تاریخ صدور مرتب شده و با ملاحظه روایات با این ترتیب، نتایج فقه الحدیثی و شناخت فضای تاریخ صدور آن ها بررسی گردد.
تاریخ گذاری حدیث «لن یفلح قوم ولّوا امرهم امرأه» بر اساس روش تحلیل متن و اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
20 - 42
حوزههای تخصصی:
روایت «لن یفلح قوم ولَوا امرهم امرأه» _ که در منابع اهل سنت از ابو بکره نقل شده و سپس به منابع شیعی راه یافته _ یکی از احادیث بسیاری است که در مذمت زنان آمده است. حلقه مشترک اصلی روایت، ابو بکره بوده و وی برای طفره رفتن از حضور در جنگ جمل به نفع هر یک از طرفین، روایتی را از پیامبر6 نقل می کند که علاوه بر تقبیح زنان، عدم حضور خود را نیز توجیه نماید. در این مقاله، حدیث را بر اساس سند، متن و متن و سند بررسی و تحلیل نموده ایم و تاریخ پیدایش آن را نیمه دوم قرن اول ارزیابی کرده ایم. این روایت برساخته و بسیار متأخر از زمان پیامبر6 است، ولی با نقل مستمر در متون سنی و شیعه، در طول زمان، قدرت و استحکام یافته و به منابع فقهی رسوخ یافته است و در نتیجه، عدم تولیت زنان بر حکومت، قضاوت و امامت در نماز و عدم تحمل زنان در مناصب اجتماعی را در مبانی فقهی شیعه و سنی رقم زده است.
احادیث جمال یوسف (ع) در منابع اهل سنّت؛ آسیب شناسی و تاریخ گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۸۲)
3 - 32
حوزههای تخصصی:
تاریخ گذاری احادیث جمال یوسف (ع) در منابع اهل سنّت و اعتبارسنجی اسانید آن مسأله اصلی این مقاله است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در موضوع جمال یوسف دو روایت از طریق کعب الأحبار (م34ق، شام) و ابن اسحاق (م151ق، بغداد) گزارش گردیده و روایت سوم از طریق انس بن مالک (م93ق، بصره) به رسول خدا نسبت داده شده است. با وجود حضور برخی از صحابه به عنوان حلقه مشترک احادیث اول و دوم، صاحبان جوامع حدیثی اهل سنّت تا ابتدای قرن سوم هجری چندان متمایل به گزارش آنها نبودند تا این که طبری (م310ق) در تفسیر جامع البیان آنها را گزارش کرد. روایت سوم، هر چند در صحیح مسلم و برخی از منابع متقدم بر وی آمده، اما در سند آن، سماع ثابت بنانی از انس با تردید جدی رو به رو است. حاکم نیشابوری (م405ق) در کتاب المستدرک علی الصحیحین همه این روایات را با ادعای تصحیح اسانید آنها بر پایه مبانی صحیحین گزارش کرده و نوعی صحت اسانید برای آنها قایل شده است. از نگاه رجالیان اهل سنّت تضعیف طرق، تدلیس در شیوخ، راویان مجروح، معنعن بودن سند، خلط در اسناد، اعراض محدثان مدینه، شیوع در مدرسه بصره، مخدوش بودن تصحیح حاکم از جمله چالش ها و مسائل فرا روی این احادیث است که در میزان اعتبار آنها اثر گذار بوده است. از سوی دیگر، مقایسه مضامین این احادیث با تورات نشان می دهد که دارای بن مایه توراتی هستند؛ زیرا در بخشی از سِفر پیدایش به زیبایی عادی دوره جوانی وی اشاره شده است. در نیمه نخست قرن اول هجری کعب الأحبار با گرته برداری نادرست از تورات، زیبایی اغراق گونه یوسف (ع) را در مدرسه مدینه مطرح کرد و در نیمه دوم این قرن، از طریق برخی از صحابه متمایل به ایشان در مدرسه بصره نشر یافت. ابن اسحاق در تثیبت این متون به عنوان حدیث در قرن دوم هجری نقش جدی داشت و بعد از آن در میراث اصحاب حدیث - که فقط سندگرا بودند - تلقی به روایت شد و در میراث روایی جای گرفت.