مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۸۴۱ تا ۱۱٬۸۶۰ مورد از کل ۵۳۷٬۱۴۹ مورد.
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تحلیل مضامین نور و عشق در آثار سهروردی نشان داده شده است که عشق در سه ساختار: عشق و نور، عشق و اشراق، و عشق (مهر) و قهر زیرساخت اصلی کتاب حکمه الاشراق را تشکیل می دهد. همچنین در فلسفه سهروردی نظریه «فیض» (صدور) نوافلاطونیان تحت عنوان نظریه «اشراق» به مجرایی از نور برای جریان یافتن عشق الهی تبدیل شده است. بدین ترتیب در نظام حکمت اشراق اصطلاح فیض در فلسفه با اصطلاح عشق (محبت) در تصوف (عرفان) پیوند یافته است و اصطلاحات فلسفی سهروردی محملی برای بیان نظریات عرفانی وی به شمار می آیند. بر این اساس می توان ارتباط میان عوالم سافل و عالی در نظام سهروردی را تحت عنوان الگوی «نردبان شوق» ترسیم نمود که بازتابی از یک الگوی کهن تر فلوطینی است. در این الگو همه چیز بر اساس فرایند صدور (اشراق) از خداوند پدید می آید و بر مبنای فرایند عشق، آرزومند رجعت به سوی او است. همچنین از طریق این اسطوره، خدا و انسان و نور وظلمت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چنانکه این اسطوره فلسفی، با اسطوره بی اعتنایی تقریباً حلاج گونه سهروردی به زندگی نیز مطابقت دارد.
ارتباط بین شناخت و رفتارشناسی مالی از منظر هایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۱
83 - 101
حوزههای تخصصی:
نظریاتی در اقتصاد و علوم اجتماعی منشأ تحول زیادی شده اند. ارتباط عمیق بین ذهن و تصمیم گیری انسان ها در زمینه مالی و سرمایه گذاری به دنبال توضیحی جدید برای تصمیم گیری مالی است. این ارتباط یکی از مفیدترین شاخه های اقتصاد رفتاری و اقتصاد شناختی است. پیشرفت های اخیر در اقتصاد شناختی مربوط به ظهور و تکامل شاخه هایی در اقتصاد عصب شناسی، اقتصاد آزمایشگاهی شناختی، رفتارشناسی مالی و رفتار کارگزاران اقتصادی در بازارهای مالی از منظر روان شناسی شناختی، مباحث بسیار مهمی هستند.پس از شکل گیری اولیه علوم شناختی، اقتصاددانان متوجه شدند باید تأثیر احساسات و تجربه های شخصی را که با توجه به محیط فرهنگی و تربیتی پدید می آید در نظریات اقتصادی وارد نمایند. این نظریات همواره با توجه به حالات روحی و فکری انسان ها در مسیر تغییر و تکامل و تمام واکنش ها در بازار مالی تحت تأثیر محرک های دوگانه عصب زایی و خنثی سازی عصب ذهن قرار دارند. هم محرک هایی که قبلاً آگاهانه درک می شدند و هم محرک های جدیدی که باید مورد توجه قرار گیرند، به این دلیل که هر دو تحت تأثیر عصب های ذهن هستند؛ زیرا شناخت افراد، حاصل مکانیسمی پیچیده و تحت تأثیر بافت فرهنگی و تربیتی قرار دارد. توجه به اینکه در شکل گیری ادراکات و طبقه بندی موضوعات در انسان ها کدام عوامل مؤثرند، مورد توجه روان شناسان قرار گرفت. وقتی این ادراکات به صورت عادت قابل قبول در رفتار تبدیل شود، شناسایی این فرایند توجه روان شناسان را جلب نمود تا شکل گیری ادراکات و عادات تکراری مورد پذیرش افراد و جامعه را به عنوان یک دستاورد جدید مورد توجه قرار دهد. همین توجه شاخه های متعدد علوم شناختی را پدید آورد. ورود به این بحث ها در علوم شناختی و کنش ها و واکنش ها در رفتارهای انسان ها و تصمیم گیری و اثرگذاری آن در بازارهای مالی در سطح اقتصاد خرد و کلان، پژوهشگران زیادی را واداشت تا به دنبال تعیین نقش ذهن و احساسات و حالات روان شناختی رفتارها باشند. نتیجه اینکه اگر عملی موفقیت آمیز باشد، قوه ادراک آن را کارا دانسته وآن را به صورت عادی می پذیرد، در غیر این صورت فرد را وادار می کند ارزیابی مجدد و آزمایش دقیق تر از ادراک داشته باشد.این عمل با ایجاد کنش جدید تا نتایج درست و رضایت بخش برای فرد و اجتماع ادامه پیدا می کند تا به عنوان یک کنش اجتماعی درآید. با توجه به نقش ذهن و احساسات، این مقاله درصدد ارائه نظریه اتریشی هایک در بنیان های مالیه رفتاری است. اگرچه مالیه رفتاری به اقتصاد شناختی بسیار نزدیک است، اما متکی بر نظریه شناخت و طبیعت دوگانه، عصبی بیولوژیکی و وابسته به مسیر است. نهادها و هنجارها یکی از جنبه های مهم برای مالیه رفتاری هستند. هرچند اشتباهات و تورش ها از نظر ساختاری در تصمیم گیری انسان و بسترهای نهادی مالی اجتناب ناپذیر است. از نظر مردم، بازارها در قیمت های جاری و آینده با انتظارات متفاوت روبهرو هستند و هر عامل مؤثر در بازار مانند تقاضاکنندگان و عرضه کنندگان انتظارات خود را براساس باورها و اهداف خود و اهداف و باورهای دیگران شکل می دهند. با گذشت زمان، تقاضاکنندگان و عرضه کنندگان به صورت فردی و یا رفتارهای جمعی، قواعد انتظارات فرضی خود را شکل می دهند. این انتظارات دست کم چهار دستاورد زیر را برای بازارهای مالی به وجود می آورند:پیامد اول: توجه به تکانه های قیمتی و رویدادها در بازار مالی ازطریق دانش های سازمان یافته گذشته در حافظه، بر ادراکات است. در گام نخست، این تکانه های قیمتی و رویدادها شکل گرفته در ذهن افراد در تناقض با باورهای گذشته بازنگری می شود. سپس بعد از استانداردسازی اطلاعات تجربی به عنوان یافته ها و تجربیات شخصی، دانش های گذشته را اصلاح می کند. نکته اصلی در تبادل اطلاعات در بازار مالی اصلاح پیوسته بازار و تصمیم گیری در این زمینه در بازارهای مالی است.پیامد دوم: سنجش درجه وابستگی متقابل تجربه حاصل شده از گذشته و انتظارات از آینده در عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان در بازار مالی است. ارتباطی از نوع عدم اطمینان در بازار برای پیش بینی از آینده است. در تعارض بین نیاز ذاتی هر فرد از نظر اطلاعات در بازار و انتظارات دیگر افراد در بازار و درجه وابستگی آنها ممکن است بازار را از ثبات رفتاری به سمت بی ثباتی هدایت کند. در این حالت، بازار نوسانی خواهد شد.پیامد سوم: ارزش گذاری قابل قبول بین دو جریان متفاوت در تصمیم گیری مالی از نظر اجتماعی است: جریان اول: تأثیر حالات احساسی و روان شناختی افراد ناشی از باورهای درونی است. باورهای درونی می تواند در صورت بی ثباتی باعث شکست بازارهای مالی شود. افراد دچار ریسک شخصی و توهم در تصمیم گیری در زندگی شده و از بازار خارج شوند؛ جریان دوم: بررسی ترس از عدم فروش اوراق مالی و نقد نشدن اوراق در بازار است. این ترس، ریسک پذیری را افزایش می دهد. این حالت روان شناختی سود بازار مالی را نادرست برآورد می کند. وقتی کاهش سود در دوره جدید در بازار ایجاد شود، عاملان در بازار اعتماد خود را از دست می دهند. در این حالت بازار مالی وارد دوره سیکلی و بی ثباتی می شود.پیامد چهارم: تشکیل گروه ائتلافی در بازار مالی است. بازیکنان بازار با عقاید مشترک و احساسات و روان شناختی متفاوت، به دنبال تشکیل ائتلاف با انتظارات یکنواخت هستند. این ائتلاف در شکل گیری دانش در بازار و تصمیم گیری مؤثر است. موافقان نظریه هایک در زمینه مالیه - رفتاری باورهای ذهنی و وابسته به مسیر در تصمیم گیری در بازار مالی را مؤثر می دانند. دستاوردهای نظریه دانش و شناخت هایک با وجود مفهوم دوگانه تأثیرگذاری عصبی بیولوژیکی و وابستگی به مسیر، توانست توجه اقتصاددانان شناختی را جلب کند.تحقیقات مدرن رفتارشناسی مالی این واقعیت را بیان می کند که بازارهای مالی در دو سطح ذهنیت گرایی و محیط خارجی در شکل دهی کردار بشر نقش دارند. با این دو سطح باید تفاوت های بازار سنتی و بازارهای مالی را تفکیک نمود؛ چه در بازارهای سنتی و چه بازارهای مدرن قاعده کلی این است که بازارها پدیده ای نهادی هستند. این ویژگی تأثیر احساسی مثبتی در کارگزاران بازار ایجاد می کند. اینکه دانش مدون و هوش تخصصی افراد در بازار مالی تحت تأثیر احساسات قرار دارد، یکی از دستاورد مهم اقتصاد شناختی است. مطالعات در رفتارشناسی مالی نشان داده اند که کارکرد هوش تخصصی به دلیل احساسات و خطاهای درک روان شناختی به خطاهای نظام مند در بازار مالی منجر خواهند شد.1. این سؤال که عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان در چه مواردی واکنش نشان می دهند، مهم است؟ 2. دانستن اینکه چگونه عاملین و کارگزاران از موفقیت برخی از بنگاه ها در بازار سود می برند؟3. و یا اینکه عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان چه زمانی در باورهای خود تجدیدنظر می کنند؟4. اگر بازار نیاز به تعدیل داشته باشد، انسان تعدیل گر چگونه یافته های خود را در بازار اصلاح می کند؟ این سؤالات مهم ترین نکاتی هستند که رفتارشناسان مالی، در بازار باید مورد توجه قرار دهند تا با کمترین خطای سیستماتیک در تصمیم گیری روبهرو شوند. نکاتی که بازار سنتی خیلی توجه به این مباحث ندارد. در مجموع باید اقتصاد شناختی مالی را افق جدیدی در تحول بازار سنتی کلاسیکی دانست.
مطالعه و تحلیل تحولات تاریخی هنر - صنعت دستیِ موتابی در شهرستان میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
به تابیدن موی بز برای تولید محصولات مستقیمی چون قاتمه، طناب، بارپیچ و محصولات غیرمستقیمی مانند لتِ سیاه چادر، خورجین، جُل گاو، رونکی الاغ، و جهاز شتر، موتابی گفته می شود. قدمت این هنر - صنعت دستی در بفروئیه که یکی از کانون های اصلی آن در کشور می باشد را می توان دست کم بیش از دو قرن دانست. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن سیر تحولات تاریخی این هنر - صنعت در بفروئیه میبد می باشد. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، علاوه بر شناخت بهتر موتابی و تحولات تاریخی آن، هویت بخشی به اصحاب این هنر - صنعت و فراهم نمودن مقدمات رونق مجدد آن در اشکال و صورت های به روزتر می باشد. یافته های این پژوهش که داده های آن به روش های میدانی و کتابخانه ای و با ابزار مشاهده، مصاحبه، عکاسی و فیش برداری فراهم آمده است، نشان می دهد که از حدود دههٔ 40 خورشیدی و با ورود انرژی برق، ماشین آلات و اتومبیل به بفروئیه، به تدریج همهٔ محورهای مربوط به موتابی از جمله چگونگی تهیهٔ موی بز، حمل ونقل آن، فرایند تولید، محصولات تولیدی، بازارهای مصرف، نرخ اشتغال و جایگاه آن در اقتصاد، پایگاه اجتماعی شاغلان به این هنر - صنعت و اعتبار شهر بفروئیه دچار دگرگونی شده است. تقویت روحیه و اعتماد به نفس موتاب های بفروئی، کمک به شفاف شدن این نکته که موتابی هنوز هم صفت دستی بودن خود را به طور کامل داراست و هم چنین کمک به فراهم آوردن مقدمات ثبت بفروئیه به عنوان شهر ملی موتابی را می توان از دستاوردهای این پژوهش دانست.
مطالعه کیفی نظام ارزشی فرزند آوری به سوی فرزند ناخواهی انتفاعی (مورد: زنان متأهل بی فرزند ساکن شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات مدرنیته تمامی ابعاد زندگی را دربرگرفته، در سطوح مختلف قابل تشخیص است. میزان باروری وتمایل افراد برای فرزندآوری به نوعی متاثر ازآن می باشد. باوجود سیاست های افزایش جمعیتی، نرخ باروری در جامعه در سطح پایینی قراردارد و این تحقیق به دنبال مطالعه نظام ارزشی عدم تمایل به باروری زنان متاهل شهر تهران میباشد. برای بررسی موضوع مطرح شده بهترین روش توصیه شده روش کیفی می باشد. بااستفاده ازرویکردداده بنیادوانجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 23زن متاهلی که به طور خودخواسته تجربه فرزندآوری نداشته اند، داده ها پس از کدگذاری های لازم به18مقوله فرعی، دو مقوله اصلی«گذارارزشی از فرزندآوری و بازاندیشی در فرزندآوری»و درنهایت«فرزندناخواهی انتفاعی» به عنوان مقوله هسته ای منتج شدند. از علل به وجودآمدن پیامد«فرزند ناخواهی انتفاعی» می توان به شرایط گذار جامعه ایرانی اشاره کرد که فرزندآوری به عنوان یک انتخاب میان سایر انتخاب های زنان مورد بازاندیشی قرارگرفته و بسته به شرایط و زمینه ها و اولویت ها در خوش بینانه ترین حالت به تعویق می افتد. تغییر و تحول های گوناگون در عرصه های اجتماعی و شخصی ناشی از مدرنیته، شرایطی راایجادکرده که باورها، نگرش ها و نظام ارزشی افراد تغییرات زیادی کرده و به تبع آن قدرت کنشگری افراد به سمت فردگرایی میل نماید. افول ارزش های سنتی در جهت نمود ارزش های نوین اجتماعی به صورت گذارارزشی در لایه های مختلف نمایان شده، به طوری که فرزندآوری و مادر شدن همانند گذشته قداست ندارد. اکثر زنان متاهل در سال های اولیه زندگی مشترک خود به دنبال ثبات اجتماعی و اقتصادی بوده و افزایش استقلال و دسترسی به منابع، خواسته خود(عدم تمایل به باروری) را به همسر و اطرافیان تحمیل می کنند و البته سیاست های تشویقی جمعیتی را کارساز نمیداند.
بررسی تأثیر تقسیم کار جنسیتی در منزل بر رفتار باروری زنان با استفاده از شبیه سازی عامل بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
891 - 915
حوزههای تخصصی:
با کاهش باروری به زیر سطح جانشینی، نحوه تقسیم کار جنسیتی در منزل به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده تصمیمات و رفتارهای باروری مورد توجه قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و پیش بینی نحوه تقسیم کار جنسیتی در منزل بر رفتار باروری زنان استان تهران با استفاده از ابزار مدلسازی عامل بنیان است. برای این منظور، از بخشی از داده های طرح تحولات باروری در استان تهران (سال 1396) استفاده شد. نتایج شبیه سازی حاکی از روند تند کاهش باروری در ده سال آینده در استان تهران است. براساس این نتایج، پیش بینی می شود میزان باروری کل در استان تهران در سال 1408 به 06/1 فرزند برسد. در ادامه، سناریوهای کاهش و افزایش مشارکت مردان در تقسیم کار جنسیتی در منزل در نرم افزار انی لاجیک اجرا شد و براساس این سناریوها، به پیش بینی میزان باروری کل استان تهران تا سال 1408 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی عامل بنیان نشان داد در صورت کاهش 15 درصدی مشارکت مردان در تقسیم کار جنسیتی در منزل، میزان باروری کل در استان تهران به 03/1 فرزند خواهد رسید. در مقابل، در صورت افزایش 15 درصدی مشارکت مردان در تقسیم کار جنسیتی در منزل، میزان باروری کل به 09/1 فرزند در سال 1408 خواهد رسید. در بخش پیشنهادها، براساس نتایج مهم است که سیاست های افزایش جمعیت و سیاست های دوستدار خانواده، شامل مجموعه ای از ارزش های فرهنگی و اجتماعی در زمینه مشارکت مردان در امور منزل باشد تا بتوان روند کاهش نابرابری جنسیتی را با هدف افزایش باروری تقویت کرد.
بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع (معلمان، استادان دانشگاه، مدیران و فعالان فرهنگی- هنری) و عوامل مؤثر بر آن در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
49 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از افراد بخش مهمی از زندگی روزمریه خود را به رسانه ها اختصاص می دهند. در این وضعیت سنجش وضعیت سواد رسانه ای شهروندان، به ویژه آن هایی که قدرت سیاست گذاری دارند یا رهبران فکری جامعه هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع استان گلستان و عوامل مؤثر بر آن است. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و جامعیه آماری آن چهار گروه مرجع عمده در استان گلستان یعنی استادان دانشگاه، مدیران، معلمان و فعالان فرهنگی هنری بوده و از میان آن ها به روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب 1278 نفر جهت پاسخگویی به سؤالات پرسش نامه انتخاب شده اند. سواد رسانه ای در این تحقیق مطابق با مدل کمیسیون اروپا تعریف شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که به طور کلی سواد رسانه ای گروه های مرجع اندکی بیشتر از حد متوسط است و در زمینیه ابعاد آن نیز نمریه بعد مهارت های دسترسی و استفاده از رسانه ها و بعد درک انتقادی رسانه ها در پاسخگویان بیشتر از متوسط و نمریه بعد توانایی های ارتباطی کمتر از متوسط است. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بالاترین میزان سواد رسانه ای را دارند و بعد از آن به ترتیب فعالان فرهنگی، معلمان و مدیران در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. همچنین میزان سواد رسانه ای گروه های مرجع با تحصیلات و سن همبستگی معنادار دارند که این همبستگی با تحصیلات مثبت و با سن منفی است. اما رابطه ای بین جنسیت، وضعیت تأهل و زبان مادری با سواد رسانه ای در جامعیه مورد مطالعه وجود ندارد.
Analysis of the Coaching Leadership Model for Elementary School Principals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to develop and validate a comprehensive coaching leadership model for elementary school principals. Methodology: This research employed a mixed-methods approach, combining qualitative and quantitative techniques. The qualitative component involved semi-structured interviews with 15 experts in educational leadership to identify key components of the coaching model. The quantitative component included a survey distributed to 353 elementary school principals, with data analyzed using confirmatory factor analysis and structural equation modeling (SEM) through SPSSwin20 and SMART PLS 8 software. The reliability and validity of the questionnaire were confirmed with a Cronbach's alpha of 0.85. Findings: The findings indicate that the proposed coaching leadership model significantly improves principals' competencies in instructional leadership, organizational management, and relationship-building. Confirmatory factor analysis demonstrated strong factor loadings and satisfactory model fit indices (GFI = 0.934, CFI = 0.944, RMSEA = 0.064). The model's effectiveness was further supported by enhanced teacher performance and a positive school climate, corroborating existing research on the benefits of coaching in educational leadership. The study identified key strategies such as professional growth, networking, and organizational support as crucial for effective coaching. Conclusion: The coaching leadership model developed in this study holds significant promise for enhancing the leadership competencies of elementary school principals. By providing personalized support and fostering a culture of continuous improvement, coaching can empower principals to effectively manage school operations, support teacher
The Effect of Business Risk Management on Financing Cost by Considering the Managers' Ability(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۲, Summer ۲۰۲۴
19-33
حوزههای تخصصی:
Objectives: The benefits of risk management can be defined as increasing efficiency and effectiveness, facilitating and streamlining, reducing costs, speeding up and time reducing of operations, improving communication, ensuring control over the system, identifying threats related to the project with the system, and helping to achieve goals on time. Therefore, according to the necessity of implementing comprehensive risk management in all firms, the current research is dedicated to this issue, considering the problems in financing firms in the competitive market. This study investigates the effect of business risk management on financing costs by considering managers' abilities. Design/methodology/approach: The statistical population of the research is the firms listed on the Tehran Stock Exchange from 2013 to 2022. Using the systematic elimination screening method, the 132 firms have been considered as the final sample of the research. Results: The results showed that risk management has an inverse effect on the cost of financing and moderates the managers' ability in this relationship. Innovation: The present research can provide new evidence for the development of the literature on the subject. The results of this research can also help users of financial information make better decisions.
تبیین پیشران های تحولات نظام کاربری زمین و پوشش اراضی (مورد مطالعه: زیرحوضه آبریز کوهپایه– سگزی در ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 45
حوزههای تخصصی:
با بروز تحولات اجتماعی و اقتصادی در جوامع انسانی و بهره برداری نامتعارف از منابع، شرایط ناپایداری زمین تشدید می یابد. امروزه واکاری آینده نظام کاربری زمین و پوشش اراضی (LULC) به طور فزاینده ای برای ابزارهای برنامه ریزی فضایی ضروری است و به واسطه مدل های ارائه شده از نتایج این مطالعات و اینکه چه زمانی، چرا و چه تغییراتی ممکن است در آینده رخ بدهد، تصمیم گیرندگان می توانند برنامه ریزی کاربری اراضی را کارآمدتر و اقداماتی را برای جلوگیری از آینده نامطلوب، به ویژه در رویدادهای شدید و بحرانی توسعه دهند. در این راستا از پیش نیازهای اساسی، تبیین پیشران هاست. هدف این پژوهش تبیین پیشران های تحولات نظام LULC در زیرحوضه مطالعاتی کوهپایه-سگزی با رویکرد آینده نگاری است. در این پژوهش به واسطه ترکیب روش دلفی فازی و تحلیل تاثیر متقابل و اجرای پرسشگری به استفاده از پرسشنامه باز و بسته و نیز بهره گیری از نرم افزار میک مک به اهداف مطالعه دست یافته ایم. از میان ۵۶ پیشران شناسایی شده، ۳4 پیشران بااهمیت مشخص شد که از میان آن ها پیشران های «ضعف در برنامه ریزی و مدیریت روستایی، ضعف در سیاست گذاری و مدیریت یکپارچه منابع آب و زمین، فساد اداری و باندبازی سازمان ها و مدیران اجرایی و ذیربط، ناهماهنگی میان سازمان های مرتبط، خزش شهری، بازدارنده نبودن قوانین تغییر کاربری، و انتزاعی بودن قوانین و عدم تناسب و کارایی با توجه به زمان و مکان» به عنوان پیشران های کلیدی مطرح اند. بنابراین به منظور پایداری منابع محیطی، با در نظر داشتن پیشران ها سناریوپردازی آینده الزامی و ضمن آن اصلاح سیاست گذاری ها، بازنگری در قوانین مربوطه، تدوین چارچوب ساختارمند در سازمان های متولی، برنامه ریزی اصولی مبتنی بر نیازسنجی ها و اعمال مدیریت مطلوب ضروری است.
تحلیل اثر رشد نرخ ارز بر شاخص قیمت زمین شهری (رویکرد الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 227
حوزههای تخصصی:
مقدمه زمین در بخش های مختلف از جمله مسکن، کشاورزی، صنعت و شروع هر فعالیت اقتصادی یکی از نهاده های مهم در کنار سرمایه و نیروی کار به شمار می رود. برخورداری از زمین برای بسیاری از خانواده ها به منظور برطرف کردن نیازهای ضروری برای سکونت و برای بنگاه ها به عنوان نهاده تولید محسوب می شود و جنبه سرمایه ای آن کم رنگ است (Ghanbari et al, 2017). در اقتصادهای درحال توسعه ازجمله اقتصاد ایران، سرمایه گذاری در دارایی های ثابت مانند زمین و مسکن عایدی بالایی داشته که با وجود تورم بالا می تواند به عنوان یک سپر تورمی، قدرت خرید خانواده ها را متناسب با تورم حفظ کند (Najafi, 2013). از سوی دیگر، نرخ ارز یکی از عوامل مهم اثرگذار در اقتصاد ایران است. با توجه وابستگی اقتصاد ایران به نرخ ارز، نوسانات آن در عملکرد اقتصادی و قیمت کالاها و خدمات نقش اساسی دارد. زمین نیز به عنوان یک کالای بادوام، قیمت آن در بازار با عرضه و تقاضا تعیین می شود و از اثرات نرخ ارز جدا نیست (Tavakoli & Sayah,2010). طی سال های گذشته به واسطه افزایش سطح عمومی قیمت ها و افزایش تقاضای سرمایه ای زمین قیمت این نهاده بیشتر افزایش یافته؛ و از این منظر نقش پررنگی در افزایش قیمت کالاها داشته است و به عنوان یکی از عوامل بروز شرایط رکود تورمی در اقتصاد به شمار می رود. زمین که بیشترین سهم را در قیمت مسکن به عنوان یک کالای ضروری بدون جایگزین دارد، باعث افزایش شدید قیمت مسکن نیز شده است. عوامل زیادی در افزایش سطح عمومی قیمت ها و افزایش قیمت زمین دخیل بوده است. با توجه به وابستگی اقتصاد ایران به نرخ ارز، یکی از عوامل مهم تورم، تغییرات نرخ ارز بوده که اثر شدیدی بر افزایش قیمت کالاها و خدمات و به تبع آن، زمین دارد (Tavakoli & Sayah,2010). قیمت زمین به عنوان یک نهاده، بیانگر هزینه تأمین مالی در زمان حال (که گاه آن را با قیمت عرضه سرمایه برابر می دانند) و انتظارات درباره هزینه تأمین مالی در آینده است و از منظر فشار هزینه و افزایش قیمت نهاده می تواند موجب تورم یا تشدید آن شود. پژوهش های مختلفی در مورد نرخ ارز و چگونگی اثرگذاری آن بر اقتصاد و همچنین، قیمت زمین و عوامل مؤثر بر آن انجام شده، اما هیچ یک رابطه بین نرخ ارز و زمین را بررسی نکرده و چگونگی اثرگذاری آن ها هنوز مورد سؤال است. از آنجا که زمین در دیدگاه برخی اقتصاددانان در کنار سرمایه و نیروی کار به عنوان یک نهاده مهم در تابع تولید به صورت جدا در نظر گرفته می شود؛ بنابراین شناخت عوامل مؤثر بر آن اهمیت بالایی دارد. از آنجا که اقتصاد ایران به شدت متأثر از نرخ ارز بوده و زمین نیز علاوه بر نهاده تولید یک کالای سرمایه ای و کم ریسک محسوب می شود. بنابراین، میزان اثرپذیری آن حائز اهمیت است. در واقع هدف اصلی پژوهش، پاسخ به این سؤال است که نرخ ارز چگونه و چه مقدار بر قیمت زمین شهری اثرگذار است. مواد و روش ها این پژوهش با هدف بررسی چگونگی اثرگذاری نرخ ارز بر قیمت زمین شهری به عنوان یک کالا در اقتصاد است که با بهره گیری از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی انجام شده و اثر نرخ ارز بر شاخص قیمت زمین شهری را از سال 1371 تا 1400 به دو صورت کوتاه مدت و بلندمدت بررسی کرده و به نتایج مفیدی دست یافته است که توجه به آن ها در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری مفید خواهد بود. این مدل به ویژه برای حل مسائل مرتبط با سری های زمانی به کار می رود و می تواند هم در شرایط پایا بودن داده ها و هم در شرایط دارای یک بار تفاضل گیری برای پایاسازی استفاده شود. این انعطاف پذیری مدل ARDL مزیت بزرگی در تحلیل اقتصادسنجی فراهم می کند. مدل ARDL با استفاده از ترکیبی از وقفه های گذشته متغیر وابسته و متغیرهای توضیحی (مستقل) طراحی می شود. از جمله مزایای مدل خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی می توان به عدم نیاز به یکسان بودن مرتبه هم انباشتگی متغیرها در سطح یا تفاضل مرتبه اول، امکان تحلیل روابط کوتاه مدت و بلندمدت به طور هم زمان، قابلیت اعمال در نمونه های کوچک و انعطاف پذیری بالا در مسائل اقتصادی اشاره کرد. با توجه به اینکه تعداد مشاهدات (30 سال) بوده و حداقل داده لازم برای این مدل موجود است؛ لذا این روش برای برآورد ارتباط رشد نرخ ارز و رشد شاخص قیمت زمین شهری متناسب ارزیابی شده است. یافته ها نتایج مدل بیانگر آن است که رشد شاخص قیمت زمین تابعی از خود متغیر وابسته با تأخیر زمانی یک و دو ساله بوده است. با توجه به برآورد صورت گرفته، در صورت افزایش 1 درصدی قیمت ارز، شاخص قیمت زمین با رشد 0/70 درصدی در همان دوره همراه خواهد شد. همچنین، نتایج بیانگر آن است در بلندمدت تأثیرپذیری رشد شاخص قیمت زمین شهری از رشد نرخ ارز معنادار نبوده است. با وجود این تأثیرپذیری مداخله دولت برای جلوگیری از شکست بازار و کنترل بازار ضروری است که سیاست ها و راهکاری هایی نیز به منظور کنترل و مدیریت نرخ ارز و قیمت زمین شهری ارائه شده است که با اجرای آن ها می توان نرخ ارز را کنترل کرد و بازار زمین را به ثبات رسانید. نتیجه گیری همان طور که اشاره شد، در این پژوهش اثر رشد نرخ ارز بر رشد شاخص قیمت زمین شهری طی 1371 تا 1400 با استفاده از روش الگوی خودرگرسیونی با وقفه گسترده مورد ارزیابی قرار گرفته است. زمین یک کالای ضروری برای هر فرد به عنوان نهاده برای ساخت مکان زندگی است. علاوه بر آن، به عنوان یک منبع اصلی و تجدیدناپذیر در توسعه پایدار شهری نیز محسوب می شود. از این رو مدیریت عرضه و کنترل قیمت و توزیع عادلانه آن امری ضروری است. با توجه وابستگی اقتصاد ایران به نرخ ارز، نوسانات آن در عملکرد اقتصادی و قیمت کالاها و خدمات نقش اساسی دارد. با توجه به اینکه زمین نیز به عنوان یک کالا قیمت آن در بازار با عرضه و تقاضا تعیین می شود، از اثرات نرخ ارز دور نیست. این اساس در کوتاه مدت 1 درصد افزایش در قیمت نرخ ارز به رشد 0/7 درصدی شاخص قیمت زمین شهری می شود. همچنین، نتایج بیانگر آن است در بلندمدت تأثیرپذیری رشد شاخص قیمت زمین شهری از رشد نرخ ارز معنادار نبوده است.
مقتضای قاعده درأ؛ بنا بر اماریّت یا اصل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
231 - 256
حوزههای تخصصی:
قاعده درأ کارایی فراوان در فقه و حقوق دارد که مانع ثبوت مجازات در موارد شبهه هست و اصل حجیّت این قانون در باب جزاء، جزو مسلّمات تلقّی شده، در مورد مبانی حجیّت و تفسیر مفردات قاعده درأ تحقیقات مفصّلی شده ولی یک پژوهش لازم و مستقلّ، پرداختن به جهت حجیّت این قاعده از باب اماریّت یا اصل عملی در نظر شارع است که طبق هر دیدگاهی نتایج خاصّی آشکار می شود. لسان ادله قاعده درأ و علّت جعل آن از دیدگاه شارع، یعنی مسامحه گری در باب حدود و سیره فقها در برخورد با این قاعده، مجموعاً بر عدم اماره بودن این قاعده دلالت دارد؛ البته قاعده درأ، جزو اصول عملیه محضه مانند برائت نبوده که قدرت تعارض با استصحاب را نداشته باشد، زیرا با تقدیم استصحاب در موارد تعارض، موارد بسیار کمی برای جریان این قاعده می ماند که با سیره تخفیفی شارع در باب حدود سنخیّت ندارد. عده ای بر اساس اماره دانستن قاعده مذکور برای صدق شبهه، حدّ عقلائی در نظر گرفته، در حالی که طبق نظر مختار که این قاعده جزو اصول محرزه می باشد به صِرف عروض شبهه، مجازات منتفی می شود.
ارزیابی عملکرد وکلای تسخیری در دفاع از متهمان قتل عمد؛ چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۷
115 - 156
حوزههای تخصصی:
قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ کوشیده است با شناسایی معیارهای دادرسی منصفانه، گام های مؤثری در راستای حمایت از منافع و حقوق دفاعی متهمان بردارد. از منظر قانون گذار، دسترسی متهمانِ قتل عمد به وکیل تسخیری ضرورتی اجتناب ناپذیر و مبتنی بر بنیان هایی همچون برابری در برابر قانون، جلوگیری از اشتباهات قضائی و محکومیت بی گناهان و تضمین دسترسی عادلانه شهروندان به عدالت است. با این حال، غیراستاندارد بودن خدمات ارائه شده توسط وکلای تسخیری، به عنوان یکی از اشکال معاضدت های قضائی، مانع تحقق اهداف قانون گذار از این نهاد حمایتی شده است. مقاله پیش رو با هدف بررسی و ارزیابی عملکرد وکلای تسخیری در دفاع از متهمان پرونده های قتل عمد تدوین شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد وکلای تسخیری در این گونه پرونده ها با چه آسیب هایی مواجه است و چه راهکارهایی می توان برای برون رفت از وضعیت موجود و کاهش این چالش ها ارائه کرد؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، پژوهش از رویکرد کیفی بهره گرفته و بر پایه مطالعه دقیق ۲۲ پرونده قتل عمد و مصاحبه عمیق با ۳۲ نفر از کنشگران نظام عدالت کیفری، شامل قضات، وکلای تسخیری و تعیینی، رؤسای پلیس آگاهی، متهمان و محکومان قتل عمد، انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهم ترین آسیب های مرتبط با عملکرد وکلای تسخیری، دفاعیات کلی و غیرمؤثر (از طریق پذیرش اتهام، انفعال در برابر معاذیر قانونی، سکوت در قبال نظریه های کارشناسی، عدم اعتراض به قرار بازداشت و امتناع از فرجام خواهی یا فرجام خواهی کلیشه ای)، عدم حضور علی رغم اخطارهای متوالی، فقدان تعامل سازنده با متهم، مصلحت گرایی و عدم چالش با قضات و اجتناب از تعامل و مذاکره به منظور جلب رضایت اولیای دم، است. کاستن از چالش های موجود نیازمند نظارت و کنترل دقیق بر عملکرد وکلای تسخیری، حمایت و پشتیبانی مالی از آنان، تخصصی سازی وکالت تسخیری، بهسازی تعامل میان قضات و وکلا و تقویب استانداردهای حرفه ای است.
بررسی تطبیقی اصول داوری تجاری بین المللی با تأکید بر حمایت از سرمایه گذاری خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانشنامه حقوق اقتصادی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
1 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه بی تردید شایع ترین شیوه حل وفصل اختلافات ناشی از سرمایه گذاری خارجی در تجارت بین الملل، داوری است. درج شرط داوری در قراردادهای سرمایه گذاری خارجی درواقع نوعی تضمین برای حمایت از سرمایه گذاری به شمار می رود. براین اساس داوری و به ویژه قوانین و اصول داوری تجاری بین المللی مناسب، نو و پیش رو در همه کشورها بدون استثنا می تواند نقش به سزایی در حمایت و نهایتاً افزایش سرمایه گذاری خارجی داشته باشد و این خود دلیلی بر اهمیت و ضرورت قوانین داوری تجاری بین المللی از جمله در نظام حقوقی ایران است. در این پژوهش درصدد بوده تا ضمن بررسی تحلیلی و مقایسه ای، تأثیر اصول داوری تجاری بین المللی را برای جذب حداکثری سرمایه گذاری بررسی شود. بدون شک با تکیه بر سه اصل اساسی داوری تجاری بین المللی یعنی اصل محدودیت مداخله دادگاه ها، اصل استقلال و بی طرفی داور و اصل عدم مصونیت دولت، نگرانی و هراس سرمایه گذاران خارجی از ناحیه اِعمال قوانین ناعادلانه یک کشور بیگانه کاهش یافته و برای طرفین سرمایه گذاری خارجی، دادرسی منصفانه ای به ارمغان می آید. براین اساس ضمن بررسی نظری سه اصل مذکور، به رویکرد نظام های حقوقی در قبال اِعمال این اصول در راستای حمایت از سرمایه گذاری خارجی پرداخته می شود.
رهیافت آسیب شناسانه به نظام مالیاتی افغانستان در پرتو اصول مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانشنامه حقوق اقتصادی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
185 - 202
حوزههای تخصصی:
مالیات و سیاست های مالیاتی را در اقتصاد کشور حائز وصفی حیاتی است. برخورداری از نظام مالیاتی کاربردی و موفق کشور را به سمت توسعه هدایت کرده و معضلات اقتصادی و اجتماعی را می کاهد. نظام مالیاتی همواره تابع سیاست های کلان اقتصادی حکومت است و دولت برای الزام به این سیاست ها به ابزار قانون متوسل می شود. پژوهش حاضر، با جمع آوری منابع کتابخانه ای-اینترنتی و با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی، نظام مالیاتی افغانستان در قوانین و مقررات اصول مالیات بررسی شده است. سوال اصلی این است که نظام مالیاتی افغانستان در پرتو اصول مالیاتی به عنوان معیار با چه آسیب هایی مواجه است. همچنین اگر فرض شود که با وجود رعایت اصول مالیاتی، نظام مالیاتی افغانستان هنوز شفاف و پاسخگو نبوده و نمی تواند حجم عظیم هزینه های عمومی را تأمین کند، باید گفت که آنچه سبب بروز مشکلات در وصول و اجرای مقررات مالیاتی می شود، ابهام و تعدد مقررات مالیاتی است. همچنین، عدم وجود افراد متخصص و بودجه موجب شده است که حکومت نتواند یک سیستم الکترونیکی جهت محاسبات مالیاتی و سیستم بانکی ایجاد کند. بنابراین، نظارت و کنترل دقیق بر شیوه وصول مالیات صورت نمی گیرد که این خود باعث فرار مالیاتی، تبانی و عدم پرداخت و کتمان درآمد به صورت گسترده می شود. این عوامل باعث بوجود آمدن چالش ها و آسیب های مالیاتی در نظام مالیاتی گردیده اند. می توان با ایجاد سیستم الکترونیکی، نظارت دقیق و آسان بر وصول و اجرای مالیات، بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه از امور مالیاتی، جلوگیری از فرار مالیاتی و افزایش تعرفه های گمرکی بر محصولات وارداتی به نتیجه مطلوب نظام مالیاتی دست یافت.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
573 - 588
حوزههای تخصصی:
زمینه: پدیده خیانت زناشویی یک تجربه دردناکی برای شریک زندگی است که می تواند فرد را از لحاظ روا نشناختی دچار اختلال شدید کند. مرور پژوهش ها نشان می دهد که زنان آسیب دیده از خیانت از لحاظ دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی دچار مسأله و نیازمند توجه ویژه مداخلات روانشناختی هستند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه به همراه یک دوره آزمون پیگیری دو ماهه بود. از بین زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1400 تعداد 30 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996)، سردی عاطفی (گاتمن، 2001)، ناگویی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) بود. داده ها با نرم افزار SPSS 23 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و آزمون پیگیری گروه های آزمایش و گواه از نظر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر درمان هیجان مدار باعث کاهش دلزدگی زناشویی و سردی عاطفی و ناگویی هیجانی و افزایش سرمایه روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شد (001/0 >p).
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار بر بهبود دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی اثربخش است و می توان از این درمان برای بهبود وضعیت روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بهره جست
مدل یابی آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
873 - 890
حوزههای تخصصی:
زمینه: آزار عاطفی نوعی خشونت بین فردی است که سبب از بین رفتن صمیمیت و جدایی زوجین را در پی دارد. فقدان صمیمت زناشویی همراه با بلوغ عاطفی پایین میل به آزار عاطفی در بین زوجین را افزایش خواهد داد. در مطالعات پیشین عوامل مؤثر بر آزار عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعه ای که آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی را در جامعه مورد پژوهش بررسی کند، یافت نشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال 1401 بود که از میان آن ها 222 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه آزار عاطفی (براهیمی، 2008)، پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا،1991)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (آسوده و تیموری،1387) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی 3-SMARTPLS و SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد بلوغ عاطفی، تمایزیافتگی خود و صمیمیت زناشویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی آزار عاطفی هستند (0/001P<). هم چنین، اثر غیرمستقیم بلوغ عاطفی (0/001P<) و تمایزیافتگی خود (0/001P<) با میانجی گری صمیمیت زناشویی بر آزار عاطفی معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده در پژوهش حاضر که بلوغ عاطفی پایین و تمایز یافتگی خود در بلند مدت سبب کاهش صمیمیت زناشویی می شود و این امر به مرور باعث ایجاد آزار عاطفی و بروز تعارض زناشویی در بین زوجین می شود؛ لذا پیشنهاد می شود برای کاهش آزار عاطفی از روش های آموزش بلوغ عاطفی و صمیمت زناشویی استفاده کرد و توجه بیشتر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر ها در پیش بینی آزار عاطفی زوجین ضروری به نظر می رسد.
موانع و چالشهای نوجوانان دختر مراکز شبه خانواده بهزیستی برای شروع زندگی مستقل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
181-228
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودکان و نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست به عنوان یکی از آسیب پذیرترین و حساس ترین اقشار جامعه که در مراکز شبه خانواده ساکن هستند، علاوه بر مشکلات خاص دوره نوجوانی، به علت محرومیت از خانواده و شرایط زندگی در این محیط با مسائل و مشکلاتی مضاعف مواجه اند. ازاین رو، این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی موانع و چالشهای نوجوانان دختر ساکن در مراکز شبه خانواده، برای شروع زندگی مستقل انجام شده است.
روش: این مطالعه یک پژوهش کیفی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش نوجوانان دختری است که بخشی از زندگی خود را در مراکز شبه خانواده بوده و نهایتاً به زندگی مستقل ترخیص شده اند و کارشناسان و متخصصان این حوزه هستند. روش نمونه گیری نیز به صورت هدفمند انجام شده است. بر اساس معیار اشباع اطلاعات با 15 نفر از نوجوانان دختر 19 تا 22 ساله و ۱۰ نفر از کارشناسان این حوزه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل تماتیک انجام گرفت.
یافته ها: هفت مضمون اصلی از تحلیل اطلاعات به دست آمد که شامل انعطاف پایین قوانین و دستورالعملهای مرتبط، نبود برنامه ریزی جامع نگر در تأمین نیازها، متزلزل بودن شرایط زندگی، جامع نبودن حمایتها، بازدارنده های مادی، گسست از جامعه و شاخصهای فردی بود.
بحث: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در شرایطی نوجوانان دختر مراکز شبه خانواده برای شروع و ادامه موفق یک زندگی مستقل با موانع و چالشهای کمتری مواجه می شوند که سبک زندگی در مراکز به شرایط طبیعی خانواده هر چه بیشتر شبیه شود و از طرف دیگر حمایتهای منظم و جامعی برای هر نوجوان پس از ترخیص در نظر گرفته شود.
تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
381 - 396
حوزههای تخصصی:
زمینه: تولد یک کودک دارای کم توانی ذهنی می تواند شرایط دشواری را برای والدین و دیگر اعضای خانواده به همراه بیاورد، چون والدین به طور غیرمنتظره ای در یک معمای دشوار عاطفی گرفتار می شوند که به خاطر طبیعت غیرمنتظره این مشکل و تمایلات ذاتی برای نگهداری از فرزندان شان، ناراحتی و نگرانی بیشتری را تحمل می کنند. در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل نداشتن بهزیستی روانشناختی بالا، دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که درشهر تهران در سال 1402-1401) تحت پوشش سازمان بهزیستی بودندو از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003) و شاخص مقایسه ای احساس کهتری (دیکسون و استرانو، 1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel نسخه 8/8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) بین هسته ارزشیابی خود با بهزیستی روانشناختی معنادار بود (0/001=p، 0/481- =β ). براین اساس می توان گفت، بین بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به این که والدین دارای کودکان با کم توانی ذهنی در قیاس با والدین کودکان عادی، تنیدگی بالاتری را تجربه می کنند، لذا بهتر است پژوهش های گسترده تری با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
تحلیل و آشکارسازی واداشت های دمایی تغییرات پوشش اراضی استان لرستان با استفاده از محصولات سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
133 - 152
حوزههای تخصصی:
مداخلات انسان در عرصه های طبیعی به صورت تغییر در کاربری اراضی منجر به ایجاد دومینویی از ناهنجاری ها و سپس مخاطرات محیطی شده است. این تغییرات گسترده و انباشتی در پوشش و کاربری اراضی، خود را به شکل ناهنجاری هایی از قبیل شکل گیری رواناب های شدید، فرسایش خاک، گسترش بیابان زایی و شور شدن خاک نشان داده است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی واداشت های دمایی ساختار پوشش اراضی استان لرستان و تحلیل اثر تغییرات کاربری اراضی بر ساختار دمایی استان است. در این راستا از داده های طبقات پوشش اراضی محصول کامپوزیت MCD12Q2 و دمای سطح زمین محصول MOD11A2 سنجنده MODISاستفاده شد همچنین، به منظور آشکارسازی واداشت های دمایی هرکدام از پوشش های اراضی استان در خلال فصل گرم و سرد از تکنیک ماتریس تحلیل متقاطع (CTM) استفاده شد. نتایج نشان داد به طورکلی در سطح استان لرستان 5 طبقه پوشش شامل: اراضی جنگلی، مراتع، اراضی کشاورزی، اراضی ساخته شده و اراضی بایر قابل آشکارسازی بودند. نتایج حاصل از تحلیل ماتریس متقاطع نشان داد که در فصل گرم و فصل سرد به ترتیب پوشش جنگلی (کد 5 IGBP) با دمای 48 درجه سانتی گراد و پوشش اراضی شهری و مسکونی (کد 13 IGBP) با دمای 16 درجه سانتی گراد به عنوان گرم ترین کاربری به شمار می روند. علاوه بر آن مشاهده گردید که از سویی واداشت های حرارتی پوشش اراضی در فصل گرم به حداقل رسیده و تفاوت معنی داری بین ساختار دمایی طبقات پوشش اراضی دیده نمی شود؛ اما در فصل سرد، واداشت های حرارتی پوشش اراضی به صورت بارزتری خود را نشان می دهد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بیانگر آن بود که در دوره سرد سال، برخلاف دوره گرم سال، طبقات پوشش اراضی مختلف؛ به صورت معنی داری (Sig=0.026) واداشت های حرارتی متفاوتی را در سطح استان، ایجاد کرده است. تحلیل تعقیبی شفه بیانگر آن بود که این تفاوت بین طبقات پوشش مراتع و پوشش بیلت آپ بوده است.
تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی پردیس شهرستان رشت در سال 1402 به همراه والدینشان بودند. از این بین، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های نگرش ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مدیریت رفتاری خانواده محور در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مداخلات خانواده محور می تواند تلویحات مهمی در زمینه سلامت روان شناختی و پیشگیری از مصرف مواد در دوره نوجوانی داشته باشد.







