آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

زمینه: تولد یک کودک دارای کم توانی ذهنی می تواند شرایط دشواری را برای والدین و دیگر اعضای خانواده به همراه بیاورد، چون والدین به طور غیرمنتظره ای در یک معمای دشوار عاطفی گرفتار می شوند که به خاطر طبیعت غیرمنتظره این مشکل و تمایلات ذاتی برای نگهداری از فرزندان شان، ناراحتی و نگرانی بیشتری را تحمل می کنند. در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل نداشتن بهزیستی روانشناختی بالا، دچار تنش های بیشتری می شوند. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که درشهر تهران در سال 1402-1401) تحت پوشش سازمان بهزیستی بودندو از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003) و شاخص مقایسه ای احساس کهتری (دیکسون و استرانو، 1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel نسخه 8/8 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) بین هسته ارزشیابی خود با بهزیستی روانشناختی معنادار بود (0/001=p، 0/481- =β ). براین اساس می توان گفت، بین بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به این که والدین دارای کودکان با کم توانی ذهنی در قیاس با والدین کودکان عادی، تنیدگی بالاتری را تجربه می کنند، لذا بهتر است پژوهش های گسترده تری با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.

Development of a structural model of psychological well-being of mothers with children with intellectual disabilities based on the core of self-evaluation with the mediation of inferiority feeling

Background: The birth of a child with intellectual disability can bring difficult conditions for parents and other family members. Because parents are unexpectedly caught in a difficult emotional puzzle, they endure more discomfort and worry due to the unexpected nature of this problem and their inherent desire to take care of their children. As a result, it becomes more difficult for them to function in adverse conditions and they cannot manage their emotions well in these conditions. Also, these mothers suffer more tensions due to lack of high psychological well-being. Aims: The aim of the current research was to develop a structural model of psychological well-being of mothers with children with intellectual disabilities based on the core of self-evaluation with the mediation of Inferiority feeling. Methods: The present research method was descriptive and correlation and structural equations type. The statistical population of this research is all parents of children with intellectual disabilities who were covered by the welfare organization in Tehran in 1402-1401 and receive services from the welfare organization. The sample size in the present study was considered to be 300 people from Tehran. The sampling method used was also availability. Scales of Psychological Well-being (1989), self-evaluation core (Judge et al., 2003) and Comparative Feeling of Inferiority Index (Dixon & Strano, 1990) were used to collect data. Data were analyzed using Pearson correlation tests using SPSS version 25 and structural equation modeling using Lisrel version 8. Results: The results of the research showed that the coefficient of the total path (the sum of the coefficients of direct and indirect paths) between the core of self-evaluation and psychological well-being was significant (p=0.001, β=0.481). Based on this, it can be said that there is a relationship between the psychological well-being of mothers with a child with intellectual disability based on the core of self-evaluation with the mediation of the Comparative Inferiority. Conclusion: It seems That according to the results that parents of children with intellectual disabilities experience higher stress compared to parents of normal children, it is better to carry out more extensive research with more samples in these families.

تبلیغات