مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
25-38
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شهرنشینی در زندگی مدرن، آلودگی هوا یکی از معضلات مهم در دهه های اخیر بوده است که در رابطه با سلامت انسان به یک چالش مهم بدل گردیده است. این موضوع با پیشرفت شهرها و کاهش کیفیت هوا روز به روز به یک تهدید جدی برای زندگی انسان ها تبدیل شده است. به همین منظور کیفیت هوای شهری مساله مهم زیست محیطی در دنیا است که باعث جلوگیری از مرگ و میر انسان ها می شود. آلودگی هوا در شهرها براثر عواملی همچون صنایع و کارخانه ها، تردد خودروها، استفاده از سوخت های فسیلی برای سرمایش و گرمایش و مواردی از این قبیل ایجاد می شود. یکی از مهم ترین عوامل تولید و انتشار آلودگی در هوا، آلاینده های ترافیکی ناشی از تردد خودروها می باشد که بر محیط داخل ساختمان تاثیر دارند. با این حال معماری ساختمان ها می تواند نقش موثری بر کمیت و کیفیت ورود این آلاینده ها به فضای درون ساختمان ها داشته باشد که از جمله آن ها می توان به انواع بازشوها و اندازه و محل آن ها، چیدمان دکوراسیون داخلی، ارتفاع ساختمان، فرم بالکن و ... اشاره نمود. بر همین اساس از میان عناصر بیان شده، در مقاله حاضر به تاثیر فرم بالکن بر کاهش آلاینده های ترافیکی و افزایش کیفیت هوای داخلی پرداخته می شود. برای این منظور 10 مدل بالکن از نظر ویژگی های هندسه، جانپناه و دیوار بال در ساختمان میان مرتبه در شهر تهران در مجاورت بزرگراه شهید چمران (به عنوان مرکز انتشار آلاینده ترافیکی) به عنوان نمونه های موردی انتخاب و میزان ورود آلاینده های ترافیکی به درون بنا با استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) مورد شبیه سازی قرار گرفت. اعتبارسنجی نرم افزار در مطالعه حاضر براساس پژوهش سین و همکاران (2023) انجام گرفته است. تمام تنظیمات استفاده شده در مقاله مطابق با اعتبارسنجی می باشد؛ با این تفاوت که در این پژوهش از پارامتر غلظت آلاینده نیتروژن دی اکسید (NO₂) (منبع آلودگی) برای سنجش کیفیت هوا استفاده شده است. بر این اساس هدف اصلی در این پژوهش تعیین بهترین مدل هندسه و شکل ساختاری بالکن بر کاهش ورود آلاینده های ترافیکی به درون ساختمان و افزایش کیفیت هوای داخلی (IAQ) در ساختمان میان مرتبه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بالکن با فرم مثلث بیشترین میزان غلظت و بالکن با فرم منحنی کمترین میزان غلظت ورودی آلاینده را در بخش هندسه بالکن به خود اختصاص داده اند. همچنین میزان غلظت آلاینده در بالکن هایی که جانپناه نرده ایی دارند به مراتب بسیار کمتر از بالکن هایی است که دارای دیوار بال می باشند. از سویی در این پژوهش می توان چنین برداشت نمود که با افزایش محصوریت بالکن در ساختمان های میان مرتبه که در مجاورت بزرگراه های شهری قرار دارند، غلظت آلاینده های ورودی به بنا افزایش می یابد. در حالی که با کاهش محصورت در بالکن، میزان انباشت آلودگی در داخل ساختمان کاهش می یابد.
بررسی رابطه بین مؤلفه های مؤثر بر نشاط اجتماعی در فضای باز مساجد با بهره گیری از تکنیک نحو فضا (مطالعه موردی: مساجد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد مظه ر وحدت، زندگ ی و منب ع نمادی ن اعتق ادات اس ت. حضور اف راد و تقویت تعاملات اجتماعی آنها در مسجد باعث تقویت پوی ایی و نشاط اجتماعی در جامعه می شود. مسجد به عنوان یک عنصر محوری و هویتی درجامعه اسلامی همواره تصویری ثابت درذهن و خاطر عموم داشته است که معاصرسازی این تصویر سنتی درجهت ایجاد نشاط اجتماعی، از چالش های مهم معماری معاصر محسوب می شود. با در نظر گرفتن این نکته که فضاهای مذهبی مانند مسجد علاوه بر تأمین نیازهای مذهبی و آگاه کردن مردم، توسعه فرهنگ و رشد همه جانبه اقشار مختلف یک جامعه، همچنین می تواند نقش بسزایی در جهت ایجاد و ارتقاء نشاط اجتماعی که امروزه یکی از اهداف شهرداری ها نیز است داشته باشد. یکی از عناصر مهم مساجد، صحن و حیاط است که به دلیل پیروی از طرح و نقشه اولین مسجد جهان(مسجد النبی) فرم مربع یا مستطیل دارد و فضایی آزاد و روحانی را برای واردین به مسجد ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های اثرگذار بر نشاط اجتماعی درمساجد است و بر مبنای این بررسی به ارائه راهکارهای طراحی پرداخته خواهد شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش سنجش ترجیحات مردمی را می توان، کلیه شهروندان شهر اصفهان دانست که در مساجد حضور می یابند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها، جمع آوری، کدگذاری و وارد رایانه شده و با استفاده از نرم افزار SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. طبق بررسی ها مشارکت اجتماعی و رویداد مداری با ضریب 961/0 بیشترین و همبستگی اجتماعی و ارزش های فردی با ضریب 15/0 کمترین میزان تاثیر گذاری رابر نشاط اجتماعی دارند. با درنظر گرفتن هر مؤلفه که جمع بندی و ذکر شده است جهت فعال تر و زنده کردن محیط مسجد می توان عواملی چون، کانون ها و فضاهای فرهنگی، تفریحی و عمومی که باعث ایجاد تعاملات اجتماعی و مشارکت جوانان و افراد محله را درنظر گرفت. باتوجه به مؤلفه های بدست آمده از مرحله قبل به بررسی پلان چهار مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان، مسجد جامع اصفهان و مسجد شیخ لطف الله با استفاده از دو نرم افزار AGraph و Depth Map پرداخته می شود. درآنالیز پلانی سه مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان و مسجد جامع دیده شد، بیشترین میزان رویداد پذیری برای مشارکت ها و حضور جوانان در حیاط میانی صورت می گیرد. آنالیز هاحیاط میانی را دارای بیشترین هم پیوندی و مؤثر بر ارتقاء نشاط اجتماعی دانسته اند.
مقایسه اثر تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی مفصل مچ پای ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آسیب های مچ پا یکی از شایع ترین آسیب های ورزشی است که این آسیب ها ب ه دلایل ی مانن د "برخ ورد مس تقیم ب ا بازیک ن ی ا زمی ن، ت کل های ی ک ه به داخل یا خارج مچ پا و در حین پ رش و فرود" ایجاد می گردد. از بین این آسیب ها، اس پرین خارج ی م چ پ ا از ش ایع تری ن آسیب ها است که با ناپایداری مچ پا همراه است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا است. روش ها: تعداد 30 ورزشکار رشته های ورزشی بسکتبال، والیبال و هندبال مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا با میانگین سنی 626/3±58/24 و شاخص توده بدنی 126/2±681/25 در 2 گروه مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه اول تمرینات هاپینگ (15 نفر)، گروه دوم تمرینات تعادلی (15 نفر) را انجام دادند. حس عمقی مفصل مچ پای آنها در ابتدا و پس از 6 هفته تمرین مجدداً ارزیابی شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون های تی وابسته و آنکوا انجام با نرم افزار SPSSنسخه 20 گردید. یافته ها: تمرینات تعادلی و هاپینگ به طور معناداری باعث کاهش خطای مطلق بازسازی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا شدند (p<0/05). همچنین این خطای مطلق این زوایا در گروه تمرینات هاپینگ نسبت به گروه تمرینات تعادلی کاهش معناداری داشت (p<0/05). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات تعادلی و هاپینگ باعث بهبود حس عمقی مفصل مچ پا ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا گردیده است و همچنین تمرینات هاپینگ نسبت به تعادلی اثربخشی بیشتری دارند.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه بین المللی اختلال سازگاری در دانشجویان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه بین المللی اختلال سازگاری شامل پایایی، روایی و تحلیل عاملی تأییدی در جمعیت دانشجویی انجام شده است. مواد و روش ها این مطالعه مقطعی بر روی ۴۹۵ دانشجوی ۱۸ تا ۵۰ ساله در شهر تهران از طریق نمونه گیری در دسترس انجام شد. داده ها به وسیله روش مداد-کاغذ در دانشگاه های شهر تهران و در بازه زمانی از ۲۰ دی تا ۲۲ اسفند سال ۱۴۰۲ جمع آوری شدند؛ شرکت کنندگان پس از اخذ رضایت آگاهانه، پرسش نامه بین المللی اختلال سازگاری (IADQ)، پرسش نامه بین المللی افسردگی (IDQ)، پرسش نامه بین المللی اضطراب (IAQ)، پرسش نامه بین المللی تروما (ITQ)، پرسش نامه بازبینی شده سوگ طولانی مدت (PG-13-R)، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و Mplus نسخه ۸.۳.۲ تحلیل شدند. ساختار عاملی IADQ با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و به کارگیری روش های برآورد حداکثر درست نمایی مقاوم (MLR) و حداقل مربعات وزن دار مقاوم (WLSMV) بررسی شد؛ برازش مدل با ارزیابی شاخص های استاندارد مانند شاخص برازش تطبیقی (CFI)، شاخص تکرلویس (TLI)، ریشه میانگین مربعات خطای تخمین و شاخص ریشه میانگین مربعات باقیمانده استاندارد (SRMR) تعیین شد. روایی همگرا و افتراقی از طریق همبستگی با سایر پرسش نامه ها بررسی شده و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ، ضریب اُمگا مک دونالد، میانگین همبستگی بین گویه ها (MIIC) و پایایی بازآزمون با ضریب همبستگی درون طبقه ای (ICC) ارزیابی گردید. یافته ها ضریب امگا برای کل مقیاس 0/94 به دست آمد. این مقیاس همبستگی مثبت و معنی داری با پرسش نامه های IDQ (0/49) ، PG-13-R (0/59) و IAQ (0/64) نشان داد. همچنین، همبستگی بین مقیاس IADQ و PTSD (0/14) و CPTSD (0/09) ضعیف گزارش شد. نتیجه گیری در مجموع یافته ها نشان داد نسخه فارسی پرسش نامه بین المللی اختلال سازگاری در جمعیت دانشجویی شهر تهران از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
دراسة الهوية في «رواية اليافعين» العربية والفارسية بناءً على نظرية إريك إريكسون (رواية كابوتشينو ونادني زيبا مثالاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فی رحاب نظریه النمو النفسی والاجتماعی لإریک هامبورغر إریکسون، تتجلى المراهقه کمرحله خامسه، یلوح فیها سؤال الهویه بوصفه القضیه المحوریه، ولکن لیس بالصوره الخطیره التی قد تتبادر إلى الذهن. لطالما حظیت المراهقه، بما تحمله من أبعاد الهویه، باهتمام الدارسین فی علم النفس والاجتماع، بید أن الدراسات الأدبیه لم تول هذه المرحله وقضایاها ما تستحقه من عنایه. وفی المقابل، فإنّ الکتب الموجهه للیافعین، باعتبارها ماده ثقافیه لها تأثیرها العمیق فی المتلقی، تتطلب قراءه نقدیه فاحصه، تستهدف تزوید هذه الشریحه من القراء بأفکار ومعارف قیّمه. فی هذا المضمار، یتناول هذا البحث قضیه الهویه، مستنداً إلى آراء إریکسون، وذلک من خلال تحلیل روایتین موجهتین للیافعین، إحداهما عربیه بعنوان "کابوتشینو" والأخرى فارسیه بعنوان "نادینی زیبا". "کابوتشینو"، من إبداع الکاتبه اللبنانیه فاطمه شرف الدین، أما "نادینی زیبا" فهی من نتاج قلم الکاتب الإیرانی فرهاد حسن زاده. فی "کابوتشینو"، تدور الأحداث حول شاب وفتاه مراهقین، بینما فی "نادینی زیبا" تترکز القصه على فتاه مراهقه. وهنا یبرز السؤال القائل: ما هی المؤثرات التی تشکل هویه المراهق فی هذه الأعمال؟ وهل تتفق هذه المؤثرات مع آراء إریکسون؟ ینطلق البحث من فرضیه مفادها أن المراهق یواجه تحدیات جمه، ویعیش أزمه هویه، ولکنه یتمکن إلى حد کبیر من تجاوز هذه الأزمه بالاستعانه بقدراته الذاتیه ودعم محیطه الخارجی. بالنظر إلى أن سمات مرحله المراهقه تتشابه إلى حد بعید بین مراهقی العالم، فإننا نتوقع أن تتوافق سمات المراهقین فی الروایتین مع آراء إریکسون حول هذه المرحله. فی هذا البحث، تم اعتماد منهج تحلیل المحتوى، مع الأخذ بالمنهج الوصفی-التحلیلی. تکشف النتائج عن أن تجارب المراهق فی روایتی "کابوتشینو" و"نادینی زیبا"، وفقاً لنظریه إریکسون فی النمو النفسی الاجتماعی، تتوزع على ثلاث فئات رئیسیه: 1. أزمه الهویه؛ 2. اکتساب الهویه، ویتضمن بدوره: التماهی، والدعم المجتمعی، واعتراض المراهق على قیم الکبار؛ 3. الالتزام. ومن خلال دراسه تجلیات الهویه وتحدیاتها فی الروایتین، نستخلص أن هناک ترکیزاً واضحاً على قیم التشجیع على الصبر، وحب العائله، واحترام الکبار، ودعم أفراد الأسره، وتقدیر الظروف الاقتصادیه الصعبه التی تمر بها الأسره، والالتزام تجاه أفرادها.
نقش انگیزه و انواع مشارکت والدین در پیش بینی انگیزه خودمختار دانش آموزان: رویکردی مبتنی بر نظریه خودتعیین گری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۲۰۹-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: انگیزه خودمختار دانش آموزان یکی از عوامل کلیدی در ارتقای یادگیری عمیق، عملکرد تحصیلی و پایداری تلاش آنان محسوب می شود. با توجه به نظریه خودتعیین گری حمایت والدین از نیازهای روان شناختی پایه دانش آموزان، زمینه ساز افزایش انگیزه درونی و خودمختار آنان است با این حال، نقش دقیق انواع انگیزه والدین و ابعاد مختلف مشارکت آنان در پیش بینی انگیزه خودمختار دانش آموزان نیازمند بررسی های دقیق تر و کاربردی تر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش انگیزه والدین و انواع مشارکت آنان در پیش بینی انگیزه خودمختار دانش آموزان بر اساس نظریه خودتعیین گری انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم و ششم در سال تحصیلی 1404-1403 بودند که در مدارس ابتدایی شهر سمنان مشغول به تحصیل بودند با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی تعداد 415 دانش آموز انتخاب شدند و به پرسشنامه های انگیزه والد برای مشارکت (گرولنیک، 2015)، حمایت از خودمختاری در مقابل مشارکت کنترل کننده (لرنر و همکاران، 2022)، انگیزه خودمختار (ریان و کانل، 1989) پاسخ دادند. داده ها با رگرسیون سلسله مراتبی و به وسیله ی نرم افزار 26SPSS تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مشارکت در فعالیت های شناختی بیشترین تأثیر مثبت را بر انگیزه خودمختار دانش آموزان داشت (001/0 >p، 204/0 β=) و 3/10 درصد واریانس آن را تبیین می کرد. پایه کلاسی نقش منفی و معنادار در انگیزه خود مختار داشت (14/0- =β). جنسیت و انگیزه کنترل شده والدین نقش غیرمعنادار داشتند. گرچه انگیزه خودمختار والدین در مدل های اولیه نقش مثبت و معناداری در پیش بینی انگیزه خودمختار دانش آموزان داشت، اما در مدل نهایی این نقش کاهش یافت (080/0 =p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، افزایش مشارکت شناختی والدین نقش مهمی در تقویت انگیزه خودمختار تحصیلی دانش آموزان به ویژه در پایه های تحصیلی پایین دارد و می تواند به بهبود کیفیت یادگیری و تداوم تلاش تحصیلی کمک کند. انگیزه والدین اثر محدودی داشت.
شناسایی علل سازش و انصراف از طلاق در زوجین متقاضی طلاق توافقی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۲۱۹-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: با اینکه طلاق توافقی راهی است که زوجین به شیوه ای صلح آمیز، منطقی و خودخواسته به رابطه زناشویی خود پایان می دهند؛ اما برخی از زوج های درخواست کننده طلاق توافقی، علیرغم تمامی مشکلات موجود و تجارب ناخوشایند؛ همچنان تمایل به حفظ و ادامه زندگی زناشویی خود دارند و در فرایند انجام مراحل قانونی طلاق و مشاوره اجباری که لازمه طلاق توافقی است از تصمیم خود منصرف شده و مسیر سازش انتخاب می کنند. هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی علل سازش و انصراف از طلاق در زوجین متقاضی طلاق توافقی است. روش: روش: روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش 18 نفر از زوج هایی که در سال های 1400-1401 در جریان مشاوره طلاق در مرکز مشاوره سلامت غرب تهران از طلاق منصرف شده بودند، به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها با روش استراوس و کربین (1990)، منجر به استخراج 127 کد ثانویه،31 مفهوم اصلی، 17 مقوله و شناسایی مقوله مرکزی (سازش با شرایط موجود و ادامه زندگی مشترک)، شرایط علی (منابع مالی و اقتصادی، مسئولیت پذیری در قبال فرزندان، فرصت مجدد، ترس از تنهایی و انزوا، عدم وجود حامی و عدم تصمیم قطعی)؛ شرایط زمینه ای (شخصیت وابسته، تعارض با خانواده اصلی، شک و ابهام در تصمیم گیری)؛ شرایط مداخله گر (مسائل فرهنگی و اجتماعی، محدودیت فرصت ها و عدم استقلال فردی) شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها؛ مجموعه ای از عوامل در تصمیم زوجین به انصراف از طلاق توافقی و سازش دخیل هستند؛ اما بهبود کیفیت زندگی و ثبات روابط زناشویی پس از انصراف از طلاق، مستلزم راهکارهایی است که زوجین برای حفظ زندگی زناشویی خود بکار می گیرند.
بزه دیدگی زنان در خانواده؛ راهکارها و مبانی حمایت کیفری از آنان
منبع:
تمدن حقوقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۳
65-80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی بزه دیدگی زنان در خانواده و مبانی حمایت کیفری افتراقی از آنان می پردازد. با ظهور علم بزه دیده شناسی، توجه به پیشگیری از بزه دیدگی افراد آسیب پذیر، به ویژه زنان، در قالب سیاست جنایی افتراقی مطرح شد. زوجه به عنوان یکی از گروه های در معرض خشونت های جسمی، روانی، اقتصادی و دیجیتال نیازمند حمایت های ویژه قانونی است. قانون حمایت خانواده مصوب 1391، با وجود برخی جرم انگاری ها مانند ترک نفقه، همچنان با خلأهایی نظیر عدم جرم انگاری خشونت جنسی مواجه است. لایحه پیشگیری از آسیب دیدگی زنان نیز می تواند گامی مؤثر در این راستا باشد، مشروط بر تسریع در تصویب آن. پژوهش حاضر در سه بخش جایگاه والای زنان در اسلام و حقوق بشر، مبانی مداخله کیفری در خانواده (نظم عمومی، حفظ حقوق اعضاء و استحکام خانواده) و تحلیل بزه دیدگی زنان در ایران را بررسی کرده و راهکارهایی چون جرم انگاری رفتارهای نوظهور، تشدید مجازات، ایجاد خانه های امن، آموزش قضایی و فرهنگ سازی را پیشنهاد می دهد. حمایت کیفری افتراقی، با رعایت اصول احتیاط و کمینه گرایی، نه تنها به کاهش رقم سیاه جرایم علیه زنان کمک می کند، بلکه با تقویت نقش زنان، به توسعه اجتماعی منجر خواهد شد.
نقش فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی در طلاق عاطفی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۴
87 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی در طلاق عاطفی زنان بود. جامعه آماری زنان متأهل 50-18ساله در سال 1403 در شهر تهران بود. نمونه پژوهش، شامل 25 نفر منتخب از بین جامعه پژوهش بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه عمیق مورد مطالعه قرار گرفتند. روش پژوهش کیفی با استفاده از تحلیل به روش گراندد تئوری بود. نتایج این مطالعه نشان داد مشارکت کنندگان زن به دلایلی همچون؛ ارضای حس کنجکاوی خود، ترس از عدم همرنگی با عرف جامعه و دوستان، احساس کمبودهای خاص در زندگی و هم چنین جذابیت های موجود در شبکه های مجازی ، به عضویت این شبکه ها درمی آیند. سپس تحت شرایطی همچون اعتیاد به فضای مجازی، پیروی از هنجارهای مجازی، ازبین رفتن قبح روابط فرازناشویی و هنجارهای زندگی زناشویی مرسوم را نادیده می گیرند و دچار تنش در رابطه عاطفی زناشویی می شوند. هم چنین استفاده نامطلوب از شبکه های اجتماعی پیامدهای ناگواری برای خانواده ها دارد. یکی از مهم ترین آسیب های مترتب با شبکه های اجتماعی، نقش آن ها در کاهش روابط زناشویی و افزایش میزان طلاق است. ادامه چنین روندی منجر به خیانت زناشویی و مشکلات عدیده خانوادگی و در نهایت طلاق عاطفی و طلاق رسمی می شود. هم چنین شبکه های اجتماعی ضمن اعمال قدرت نرم در تغییر فرهنگی، نقش مهمی در آسیب های خانواده برعهده دارند.
بایسته های رفتاری مخاطب رسانه در پرتو آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
83 - 113
حوزههای تخصصی:
پیام رسانه ای، مسیری دوطرفه و متشکل از فرستنده (رسانه) و گیرنده (مخاطب) است. در ادبیات دینی نه تنها فرستنده پیام ملزم به رعایت چارچوب های شرعی و اخلاقی است، بلکه گیرنده پیام نیز ملزم به رعایت این چارچوب ها است. قرآن کریم رهنمودهایی در خصوص بایسته های رفتاری مخاطبین دارد که شناخت و کاربست آن نقش بسزایی بر مصونیت مخاطبین در برابر تأثیرپذیری از پیام های رسانه ای منفی دارد. پژوهش حاضر آموزه های قرآنی ناظر به دریافت، پردازش و بازنشر پیام های رسانه ای توسط مخاطبین را بررسی نموده است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و ابزارهای گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد آموزه های قرآن کریم در خصوص بایسته های رفتاری مرحله دریافت محتوا شامل «گزینش منبع پیام»، «پرهیز از دروغ شنوی» و «پرهیز از پوچ گرایی»، و در مرحله پردازش محتوا شامل «صحت سنجی»، «احتیاط در تصدیق» پیام های مشکوک، و در مرحله بازنشر محتوا شامل «ارجاع به کارشناس» و «پرهیز از تأیید و انتشار» شایعات و اخبار و مطالب غیرواقعی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که راهکارهای حقوقی کنونی مانند جرم انگاری و محاکمه قضایی بیشتر ناظر به تولید و ارسال پیام توسط «فرستنده» است و در سمت دریافت پیام توسط «مخاطب» خلأ تقنینی وجود دارد. در چنین شرایطی، «ارتقاء سواد دینی مخاطب» از طریق تبیین بایسته های رفتاری، کارآمدتر و کم هزینه تر از ساز و کارهای حقوقی است.
ارائه چارچوب تعدیلگری برای اخبار جعلی در پلتفرم ها (مورد مطالعه: تعدیلگری اخبار جعلی در پلتفرم های شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
250 - 578
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر شبکه های اجتماعی، گسترش بی ضابطه اطلاعات در کنار تضعیف مرجعیت رسانه های رسمی، زمینه ساز ظهور پدیده هایی چون اخبار جعلی شده است که نه تنها خود مسئله نگران کننده ای است، بلکه چالش اساسی تری به نام «تعدیلگری محتوا» را ایجاد کرده است. با توجه به نقش برجسته ای که پلتفرم های شبکه اجتماعی در توزیع اخبار و شکل دهی به افکار عمومی یافته اند، تعدیلگری اخبار جعلی در این فضا، به یکی از اصلی ترین محورهای حکمرانی رسانه ای بدل شده است؛ به طوری که توانایی تعدیلگری محتوا در این بسترها، هم به کاهش انتشار اخبار نادرست کمک می کند و هم می تواند حافظ اعتماد عمومی، کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی، امنیت اطلاعاتی در جامعه باشد. پژوهش حاضر از طریق شناسایی راه کارهای اتخاذ شده توسط دو پلتفرم شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام و همچنین، نظرها و تجربه های خبرگان این حوزه، چارچوب جامعی به منظور تعدیلگری اخبار جعلی برای پلتفرم های شبکه های اجتماعی داخلی ارائه داده است. روش: این مطالعه از نوع کیفی و روش اجرای آن، مطالعه تطبیقی بوده است. برای تحلیل داده ها، از ابزار تحلیل مضمون استفاده شده است تا راه کارهای تعدیلگری موجود در دو پلتفرم ایکس و اینستاگرام بررسی شود. با هدف بومی سازی راه کارها جهت اعمال و کاربست آن ها در پلتفرم های داخلی، از ابزار جمع آوری داده از طریق مصاحبه استفاده شده و با خبرگان مصاحبه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، راه کارهای موجود را می توان در دو دسته راه کار «برون پلتفرمی» و «درون پلتفرمی» طبقه بندی کرد؛ به طوری که در دسته اول، راه کارهایی همچون تنظیم قوانین و مقررات، تشویق به ترویج منابع اعتمادساز، توسعه آموزش و آگاهی و روشنگری عمومی، تعزیز انضباط رسانه ای، ارتقای سواد رسانه ای، توانمندسازی نهادهای مربوطه، ترویج فرهنگ انتقاد سازنده، تشویق به توسعه الگوریتم های تشخیص اخبار جعلی و تشویق به مشارکت اجتماعی شهروندان قرار گرفته است. در دسته دوم نیز راه کارهایی چون ارائه قوانین و دستورالعمل ها، جمع سپاری، احراز هویت کاربران، همکاری با منابع رسمی خبری، صحت سنجی، رتبه بندی و برچسب گذاری محتوا ارائه شده است. در سطح داخلی نیز، خبرگان بر ضرورت شفاف سازی الگوریتم ها، رعایت ملاحظات فرهنگی و حقوقی و توسعه نظام آموزش عمومی، در کنار اِعمال ابزارهای نرم و سخت برای تعدیل محتوا تأکید داشتند. نتیجه گیری: در جهانی که پلتفرم های شبکه اجتماعی اهمیت زیادی دارند، اخبار جعلی، به عنوان ابزاری مؤثر برای ترویج اطلاعات نادرست و تضعیف اعتماد عمومی، می تواند پایه های حقیقت و صداقت را در جامعه به خطر بیندازد؛ تأثیر این اخبار و محتوا بر جامعه، از شکاف اجتماعی تا فروپاشی اعتماد، درخور توجه است. شیوه ها و ابزارهای تأثیرگذار تعدیلگری می تواند از یک سو فعالیت کاربران در تولید محتوای کاربرساخته و از سوی دیگر، اعتماد آن ها به محتوای تولید شده در این پلتفرم ها را افزایش دهد. چارچوب ارائه شده در این پژوهش با ترکیب تجارب بین المللی و دیدگاه های بومی شده، مدلی ترکیبی و عملیاتی برای تعدیلگری محتوای جعلی در پلتفرم های اجتماعی داخلی ارائه می دهد. این چارچوب می تواند به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ملی، طراحی پلتفرم های بومی و نیز، بازسازی اعتماد عمومی به فضای مجازی استفاده شود.
اقلیم گردشگری استان اردبیل تحت سناریوی تغییر اقلیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
56 - 75
حوزههای تخصصی:
آب و هوا بطور مستقیم بر فعالیت های انسانی از جمله گردشگری تاثیر گذاشته و گردشگری بعنوان بخش اصلی اقتصاد جهانی از هوا و اقلیم تاثیر می گیرد. هدف از این تحقیق بررسی اقلیم و گردشگری استان اردبیل تحت سناریوهای تغیر اقلیم است. در این پژوهش با استفاده از دمای معادل فیزیولوژیک (PET) شرایط اقلیم گردشگری استان اردبیل در دوره مرجع و تحت سناریوی تغییر اقلیم بررسی شد. داده های مورد نیاز از سازمان هواشناسی کشور برای 8 ایستگاه همدید به مدت 30 سال (1991 تا 2020) دریافت گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که از 9 طبقه اقلیمی شاخص PET، فقط 5 طبقه خیلی سرد، سرد، نسبتا خنک، خنک و آسایش در این ناحیه وجود داشته و 4 طبقه نسبتا گرم، گرم، داغ و خیلی داغ در این استان وجود ندارد. در همین راستا مشخص شد که شرایط خیلی سرد بر کل مساحت این استان در 5 ماه فصل سرد سال یعنی ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر حکمفرما بوده و توزیع مکانی این شرایط کاملا یکنواخت است. این مهم در فصل تابستان نسبتا ناهمگن بوده و تنوع شرایط اقلیمی این ناحیه در فصل گرم سال نیز بیشتر است. بطور کلی در ماه های ژوئن، ژولای و آگوست شرایط ایده آل در بخش هایی از این استان حاکم بوده است. علاوه بر این، شرایط شاخص PET تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره 2020 تا 2050 نشان داد که این شاخص تغییرات شدیدی را از دو بعد مکانی و زمانی در ماه های مختلف سال نشان خواهد داد، بطوریکه علاوه بر پنج حالت "خیلی سرد"، "سرد"، "خنک"، "نسبتا خنک" و "آسایش" در دوره مرجع، چهار حالت "نسبتا گرم"، "گرم"، "داغ" و "خیلی داغ" در ماه های گرم سال پدیدار خواهد شد که این خود نشان از تغییر ات شدید در شرایط اقلیم گردشگری استان اردبیل در آینده دارد.
The Effect of Time-related IS Project Names on Project Escalation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Many Information Systems (IS) projects experience serious problems that prevent them from meeting schedule, budget, and functionality targets. Managers often escalate their commitment to such projects, plowing ahead with them instead of hitting the pause button to address issues, a process known as project escalation. Due to the increasing pressure to develop systems and bring products to market faster, making decisions that involve time are more important than ever. While time has been studied in the IS domain, the effect of emphasizing time in a project’s name on IS project escalation decisions is not known. In this study, we explore whether a project name that explicitly refers to time can influence escalation decisions, and we examine the underlying mechanism through which that occurs. Sixty-two practitioners participated in a 2x1 factorial design experiment in which the project name was manipulated, but all other project information was identical. We theorize that emphasizing time in the project name can cause selective perception, drawing attention towards the schedule of the project and away from other aspects. Such selective perception can increase the likelihood of escalation of commitment to the schedule of the project when facing quality issues that require deviating from this schedule. We hypothesize that this effect of selective perception on escalation can be both direct and indirect. The results from the experiment support our research model.
پیشگامی در علوم اسلامی و انسانی دیجیتال / گفت وگو با دبیر علمی اوّلین همایش ملّی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال حجّت الاسلام و المسلمین دکتر اکبر راشدی نیا
نیمه دوم مهرماه سال جاری، شاهد برگزاری نخستین همایش ملّی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال به همّت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مشارکت دانشگاه ها، نهادها، مراکز و مؤسّسات علمی و تحقیقاتی کشور خواهیم بود. در همین راستا، گفت وگویی را با رئیس پژوهشکده علوم اسلامی و انسانی دیجیتال نور و دبیر اجرائی این همایش ملّی آماده نموده ایم که از نظر شما خوانندگان محترم می گذرد. در این گفت وگو به بیان موضوعات مهمی همچون: ضرورت تأسیس پژوهشکده نور، هدف از برگزاری همایش، سطح مشارکت مراکز و مؤسّسات علمی و پژوهشی کشور، زمان برگزاری همایش و نیز محورها و موضوعات اصلی همایش ملّی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال، پرداخته شده است که امید است مورد استفاده علاقه مندان قرار گیرد.
تبیین نقش حیاط مرکزی در کارکرد تعاملات اجتماعی-تجاری، زیست محیطی و امنیتی کاروانسرای ایرانی با رویکرد فرهنگ محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیاط مرکزی به منزله یکی از مؤلفه های بنیادین معماری کاروانسرای ایرانی، نقشی تعیین کننده در شکل دهی به تعاملات اجتماعی و تجاری، بهبود کیفیت محیط زیست و ارتقای امنیت این بناهای تاریخی دارد و همواره از بسترهای فرهنگی و ویژگی های بومی تأثیر پذیرفته است. در سال های اخیر، توجه به ارزش های فرهنگ محور در بازخوانی و بازآفرینی کارکردهای فضایی کاروانسراها، جایگاه مهمی در مطالعات بین رشته ای یافته است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل کارکردهای چندگانه حیاط مرکزی درراستای ارتقای کیفیت فضایی کاروانسرای ایرانی و باتمرکزبر ابعاد اجتماعی، زیست محیطی و امنیتی، در پرتو رویکرد فرهنگ محور انجام شده است. روش تحقیق به صورت کمی-تحلیلی بوده و داده ها ازطریق مطالعات میدانی و اسنادی گردآوری شده اند. دراین چارچوب، 4کاروانسرای منتخب در بافت های تاریخی موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که میان ویژگی های کالبدی و فرهنگی حیاط مرکزی و ارتقاء تعاملات اجتماعی-تجاری، بهبود شرایط زیست محیطی و افزایش امنیت فضایی در کاروانسراهای ایرانی، رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین مشخص شد که هرچه طراحی و مدیریت حیاط مرکزی با شناخت دقیق تری از ابعاد فرهنگ محور همراه باشد، امکان احیای کارکردهای چندگانه و تقویت نقش اجتماعی و اقتصادی این بناها افزایش می یابد. به طورخاص یافته های این پژوهش بر ضرورت هم راستاسازی ملاحظات فرهنگی با اصول طراحی فضایی در فرایند بازآفرینی کاروانسراهای ایرانی تأکید دارد. نتایج نشان می دهد که اتخاذ رویکردهای فرهنگ محور همراه با مشارکت ذی نفعان، می تواند به ارتقای کیفیت عملکردی و احیای حیات حیاط مرکزی این بناهای تاریخی منجر شود.
تعارضات اخلاقی نظارت قضایی دیوان بین المللی دادگستری بر مشروعیت قطعنامه های شورای امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
173 - 202
حوزههای تخصصی:
سازمان ملل متحد مؤثرترین سازمان میان دولتی است که بیشترین نقش را در انتظام روابط میان دولت ها ایفا کرده است و بدین سبب، اعتبار قابل توجهی در میان دولت ها دارد. شورای امنیت به عنوان رکن سیاسی و دیوان به عنوان رکن قضایی این سازمان نقش بسیار مؤثری در کسب این اعتبار داشته اند. در بند اول و دوم ماده ی (۳۶) اساسنامه دیوان معیارهایی در زمینه ی معرفی موضوعات حقوقی اشاره گردیده است و اگر شورا، اختلافی را سیاسی تشخیص دهد به آن رسیدگی نموده و در صورتی که دیوان اختلافی را حقوقی تشخیص دهد، نیز به آن بر اساس موازین حقوقی مورد نظرش رسیدگی می نماید. مطابق با منشور ملل متحد، شورای امنیت حافظ صلح و امنیت بین المللی است و موظف است بر اساس اصول مندرج در منشور و عدالت بین المللی اقدامات لازم برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را انجام دهد. در عین حال اما شورای امنیت یک ارگان سیاسی است که در چارچوب معادلات قدرت عمل می کند و معادلات قدرت طبیعی است که لزوماً هم خوانی چندان با عدالت بین المللی ندارند. این پژوهش بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی اسناد، کتب و مرور مقالات علمی – پژوهشی مرتبط به این پرسش ها پاسخ دهد که در چنین شرایطی چگونه می توان بر عملکرد شورای امنیت نظارت کرد؟ چگونه می توان قطعنامه هایی را که ادعا می شود برخلاف اصول منشور ملل متحد یا برخلاف عدالت بین المللی صادر شده اند، بی اعتبار تلقی کرد؟ آیا دیوان بین المللی دادگستری صلاحیت رسیدگی به اعتبار قطعنامه های شورای امنیت را دارد؟ آیا دیوان بین المللی دادگستری امکان کنترل اقدامات غیر قانونی شورای امنیت را دارد و تعارضات اخلاقی آن چیست؟ هرچند تاکنون بر نظارت دیوان بین المللی دادگستری بر عملکرد شورای امنیت توفیقی حاصل نشده است اما نشانه هایی از ضرورت این نظارت در حال مشاهده است.
آسیب شناسی نفوذ استعمار نو بر اندیشه انقلابی جوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
152 - 177
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران که با هدف ایجاد تمدن نوین اسلامی و اجرای ارزش های اصیل اسلامی پدید آمد، به دلیل ماهیت استکبارستیزی اش، هماره در معرض تهدید و دشمنی قدرت های شرق و غرب قرار داشته است. در سال های اخیر، این دشمنی ها با شیوه های گوناگونی رخ نموده که جهانی سازی و استعمار فرانو از جمله آنهاست. پژوهش پیشِ رو، تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، پس از تبیین مفهوم انقلابی گری و نظریه نظام انقلابی، به بررسی راه های نفوذ دشمن، به ویژه از طریق جهانی سازی و نفوذ فرهنگی بپردازد. در این زمینه، نظریه"دهکده جهانی"، سند آموزشی 2030، و رسانه های وابسته، به عنوان ابزارهایی برای تحمیل فرهنگ غربی و تضعیف فرهنگ بومی کشور معرفی و نقد شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که جهانی سازی در قالب جدید خود، نوعی استعمار فرانو (مدرن) است. معاهده هایی مانند سند 2030 که با نام توسعه پایدار معرفی می شوند، در واقع هدفشان نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به کشورهای اسلامی و نزدیک کردن آنها به الگوی غربی است. همچنین رسانه ها با ترویج فرهنگ های بیگانه، تضعیف هویت ملی و ارائه الگوهای جذاب ولی نادرست به جوانان، تلاش می کنند آنها را از ارزش های اسلامی و انقلابی دور کنند.
چرایی تقسیم حرکت به توسطیه و قطعیه و پیامدهای فلسفی آن در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
107 - 131
حوزههای تخصصی:
مسئله ی حرکت و تغییر، از محوری ترین مباحث طبیعیات و متافیزیک است که محل تأمل اکثر فلاسفه از یونان تا دوران معاصر بوده است؛ بااین حال هستی و چیستی حرکت و یا نحوه ی تبیین یا تثبیت آن همچنان محل بحث فیلسوفان است. ابن سینا همانند بسیاری از فیلسوفان به صورت گسترده به بحث پیرامون حرکت پرداخته است. او بعد از تعریف عام حرکت و بیان دو معنا برای آن، استدلال می کند که تنها یکی از معانی حرکت (به معنای توسط) در خارج موجود است و معنای دیگر حرکت (به معنای قطع) در خیال انسان موجود است. سؤالی که عمدتاً مغفول واقع شده است، این است که چرا ابن سینا به این تفکیک دست زده و نهایتاً حکم به تحقق حرکت توسطیه داده است و به راستی این تفکیک در نظام فلسفی وی چه جایگاهی دارد؟ در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با روی کرد اسنادی سامان یافته است، تلاش شده است تا این خلأ را برطرف شود. درنهایت نتیجه ی حاصل این شد که تصویر ابن سینا از حقیقتِ حرکت، برای حل چالش های فلسفی مختلفی درباب حرکت توانا است؛ اگرچه خود وی تصریحاً درصدد چنین امری نبوده و صرفاً درصدد تحلیل تحقق خارجی و ذهنی حرکت بود ه است.
اثربخشی رویکرد آموزش ترکیبی در تدریس درس فارسی دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به ارزیابی اثربخشی رویکرد آموزش ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی در درس فارسی در سال تحصیلی 1402-1403 اختصاص دارد. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه دوم ابتدایی شهرستان ورامین تشکیل دادند. نمونه آماری شامل دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و گواه بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت یک سال تحصیلی تحت آموزش ترکیبی قرار گرفت، درحالی که گروه گواه آموزش های معمول را دریافت نمود. ابزار جمع آوری داده ها، آزمون پیشرفت تحصیلی بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از هر دو گروه اخذ شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تی مستقل و تحلیل کوواریانس) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش چشم گیری داشته است. همچنین، آزمون تی مستقل تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه نشان داد. نتایج تحلیل کوواریانس نیز با کنترل اثر پیش آزمون، تأثیر مثبت و معنادار رویکرد آموزش ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش را تأیید نمود. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد آموزش ترکیبی می تواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی در درس فارسی استفاده شود. این رویکرد با ترکیب روش های آموزشی سنتی و نوین، امکان یادگیری فعال و تعاملی را برای دانش آموزان فراهم آورده و به تقویت درک مفاهیم کمک می نماید.
بررسی فقهی ماده 1 قرارداد اجرایی مضاربه بانکی و صحت سنجی مضاربه با اشخاص حقوقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
72 - 104
حوزههای تخصصی:
بی تردید مضاربه بانکی برگرفته از مضاربه اسلامی بوده و تلاش قانون گذار بر رعایت اصول حاکم بر این قرارداد از دیدگاه اسلام است؛ اما با نظر به ماده نخست قرارداد اجرایی مضاربه بانکی، مصوب در تاریخ 19/8/1394 شورای پول و اعتبار، روشن می شود که افزون بر اشخاص حقیقی، این امکان فراهم شده که شخص حقوقی نیز به عنوان عامل یا مالک، ایفای نقش کند. حال سوال مطرح این است که آیا شرایط مندرج در فقه برای عامل و مالک، قابلیت انطباق بر شخص حقوقی را دارد؟ و آیا مضاربه با شخص حقوقی می تواند شرعی باشد؟ در این نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است با بررسی اقوال و ادله فقهای عصر حاضر به صحت سنجی مضاربه با شخص حقوقی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که شخص حقوقی خود صلاحیت انعقاد عقد مضاربه را نداشته، اما مدیران و سرپرستان این اشخاص، بنا بر دیدگاه نمایندگی قانونی که مدیران به مثابه ی ولی این اشخاص اند و نمایندگی ارگانیک که مدیران از ارکان اشخاص حقوقی اند، می توانند به عنوان قائم مقام آنها به انعقاد قرارداد مضاربه بپردازند؛ همچنین شخص حقوقی همانند شخص حقیقی صلاحیت تملک اموال را داشته و بر این اساس عنوان مفلس نیز بر او مترتب می شود.








